eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
660 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
چون نمیدونم تا شب قدر بعدی زنده باشم و توفیق داشته باشم روضه بنویسم یا نه؟ پس اجازه بدید کمی بی پرده روضه بخونم. از همه علی الخصوص سادات معظم عذر میخوام.👇
محمد حنفیه ، از فرزندان امیرالمومنین علیه السلام می گوید : به خدا سوگند ! می دیدم که تابوت آن حضرت ، از کنار هر دیوار ، عمارت و درختی که می گذشت ، آنها خم می شدند و در مقابل جنازه ایشان خشوع می کردند ؛ و تابوت آن حضرت ، از کوفه خارج می شد و مستقیم به سوی نجف و محل قبر ایشان می رفت . کوفه ، از شدت گریه ، یک پارچه ، ضجه و فریاد شده بود و مردم به دنبال جنازه امیرالمومنین علیه السلام بودند ، تا آنجا که زنهای کوفه نیز سر برهنه و در حالیکه بر سر و صورت خود می زدند ، آن حضرت را تشییع می کردند . امام حسن علیه السلام ، مردم را از گریه ، ناله و فریاد بازمی داشتند و دستور میدادند آنها مراجعت کرده و همه به منازل خود بازگردند . امام حسین علیه السلام می فرمودند : (( لا حول و لاو قوه الا بالله العلی العظیم ، انا لله و انا الیه راجعون . )) و می فرمودند : (( ای پدر ! پشت ما را شکستی . گویا گریه را برای تو آموخته ام . در مصیبت تو به خدا شکایت می کنم . )) دلنوشته های یک طلبه @Mohamadrezahadadpour
⚫️ بذارید از یه زاویه دیگه بگم: ام کلثوم رفتار پدر را که می دید خیلی مضطرب شده بود. خدایا! این چه حالتی است که امشب امیر المؤمنین (ع)دارد؟ از رفتار و گفتار امیرالمؤمنین (ع) یک چیزهایی فهمیده بود، ولی مطمئن نبود، و یا شاید باور نمی کرد. اما جانم به قربان عمه سادات حضرت زینب (س). وقتی با اباعبدالله (ع) خداحافظی کرد دیگر از برادر قطع امید کرده بود. دیگر امید برگشت برادر را نداشت. خودش پیراهن کهنه را که به جای کفن بود برای امام حسین (ع) آورد. این طور با برادر وداع کرد.😭 دلنوشته های یک طلبه @Mohamadrezahadadpour
⚫️ زبانم لال... در شهادت امیرالمؤمنین (ع) قاتل فقط یک ضربه زد و فرار کرد. به علاوه از پشت و مخفیانه بود. ولی شهادت امام حسین (ع) در ملأعام بود. لشکریان و تماشاچیان همگی از مسلمین و نمازگزاران بودند و همه ریختن خون پسر رسول الله (ص) را افتخار می دانستند.😭 می زدند و می کشتند و قطعه قطعه می کردند. و خود را پیروز می دانستند. ابن ملجم فرار کرد، ولی آنان همانند قهرمانان که برای معرفی و شناخته شدن بالای سکوی قهرمانی می روند، سر بریده امام حسین (ع) را بر بالای نیزه کردند و آنرا نشان جمعیت دادند.😭 دلنوشته های یک طلبه @Mohamadrezahadadpour
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
⚫️ قطعه آخر روضه... حضرت علی (ع) شب تا سحر کوچه پس کوچه های شهر کوفه را قدم می زد و کیسه ی نان و خرما و خوردنی را به دوش حمل می کرد، و سفره های خالی یتیمان را پر می کرد. این طور امیرالؤمنین (ع) لطف و محبت به این مردمان کوفه می کرد. اما این مردم با یتیمان اباعبدالله چه کردند؟ کاروان اسرای اهل بیت (ع) شب هنگام پشت دروازه ی کوفه رسیدند. دستور رسید کاروان اهل بیت و لشکریان عمر سعد، شب را بیرون کوفه بمانند، تا فردا، روز وارد شهر شوند و همه ی مردم اسرار را بتوانند ببینند. در آن شب انواع غذاهای گوناگون را از درون شهر برای لشکریان عمر سعد آوردند اما بچه های امیر المؤمنین (ع) همه با شکم گرسنه، سر بر سنگ های بیابان گذاشتند.😭 دلنوشته های یک طلبه @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️ وقت پذیرایی مختصر هست. در این لیالی با برکت، میخوام اینجوری پذیرایی بشید👇
الهی عظم البلاء ...😭😭 @mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزیزان لطفا دیگه اصرار نکنید که روضه بذارم صلاح نیست همین قدر کافیه اجازه بدید برنامه را ادامه بدیم