علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
تا كه از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشك
گیسویِ دختركِ منتظرش، ریخت به هم
تیر را با سرِ زانوش كشید از چشمش
حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم
خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد
او كه افتاد زمین، دور و برش ریخت به هم
قبل از آنیكه برادر برسد بالینش
پـدرش از نجف آمد، پدرش ریخت به هم
به سرش بود بیاید به سرش ام بنین
عوضش فاطمه آمد به سرش ریخت به هم
كِتف ها را كه تكان داد، حسین افتاد و
دست بگذاشت به رویِ كمرش، ریخت به هم
خواست تا خیمه رساند، بغلش كرد، ولی
مادرش گفت به خیمه نبرش، ریخت به هم
نه فقط ضرب عمود آمد و ابرو وا شد
خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم
تیر بود و تبر و دِشنه، ولی مادر دید
نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم
به سرِ نیزه ز پهلو سرش آویـزان بود
آه با سنگ زدند و گذرش ریخت به هم
#عباس_بن_علی_علیه_السلام
@mohamadrezahadadpour
دلنوشته های یک طلبه
علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم تا كه از گیسویِ او لختۀ خو
از همه رفقا علی الخصوص سادات معظم از بابت این شعر عذرخواهی میکنم😭😭
هدایت شده از پاسخگو⚘
Karimi-GolchinMoharram1384[28] (1).mp3
2.09M
هيئت تمام شد، همه رفتند و تو هنوز ...
يک گوشهای نشستهای و گريه ميکنی ...
یا صاحب الزمان😭
سلام قولا من رب رحیم
امشب امام حسین علیه السلام تا صبح مشغول دو چیز است.نماز، قرآن.......
قرآنی ها کمک بدید به حسین فاطمه با هم نوا شدن و قرآن خوندناتون امشب و هدیه کردناتون به ساحت مقدس اون حضرت حتی اگر شده به 50 آیه یا 40 آیه یا یک سوره یا 1 آیه...
@mohamadrezahadadpour