#قیلوله 🌱 برای کسانی که از صبح خیلی زود کارشونو شروع کردند نزدیک های ظهر به یک استراحت و خواب کوتاه نیاز دارند. در منابع دینی به این خواب قیلوله گفته شده. 📔 دانشمندان خواب کوتاه قبل از ظهر را بسیار مفید و موثر دانسته اند. @mohammad_hasan_jafari

#فعالیت_روزانه 🌞 بقیه طول روز را هر کسی به اقتضای شغل و تحصیل خود می تونه تنظیم کنه اما حتما یک وقتی را برای #مطالعه و گذراندن اوقات کنار #خانواده قرار دهید و نماز ها را سعی کنید حتما اول وقت بخوانید. @mohammad_hasan_jafari

زمان پهلوی مردم سیر بودند😂

کامبیز که داماد روحانی باشه اومده میگه؛ ما خوشحالیم ‌و سعی می‌کنیم تنش‌های بین جلیلی و قالیباف بالا باشه تا کاندید مدنظر ما پیروز بشه‌. شتر در خواب بیند پنبه دانه. 🔰تبیین‌گر | محمدحسن جعفری @mohammad_hasan_jafari

⭕️ #دیروز برای تخریب دکتر جلیلی، تیتر می‌زدند «امپراتوری جلیلی در دولت رئیسی» و می‌گفتند تصمیمات دولت شهید رئیسی توسط جلیلی و تیم مطالعاتی‌اش اخذ می‌شود (۱۹ بهمن ۱۴۰۱) ⭕️ اما امروز برای همان اهداف تخریبی می‌گویند دکتر جلیلی به دولت شهید رئیسی هیچ کمکی نکرد تا ایشان را خودخواه جلوه دهند! 🔻 دروغگو، فراموشکار است! 🔻 امان از بی‌اخلاقی‌های سیاسی... 🔰تبیین‌گر | محمدحسن جعفری @mohammad_hasan_jafari

🕋 ✍ رهبر انقلاب در پیامی به حجاج بیت الله، حج را عامل قوّت قلب مسلمانان و هراس دشمنان دانستند 👈 برائت از جلادان غزه، فراتر از حج‌گزاران و موسم حج به مسلمانان جهان تسری یابد 🔰تبیین‌گر | محمدحسن جعفری @mohammad_hasan_jafari

تابحال دیدید از یک #شهید و انسان وارسته فعل و سخن سخیف و ضداخلاقی دربیاد؟ نه! چرا؟ برای اینکه رمز شهید شدن شهید بودن است. بعضی کاندیدها جوری تخریب می کنند که رسما دارن راه #شهادت و چه بسا عاقبت بخیری رو به روی خودشون می بندن.

غم که هجوم می‌آورد، اول جهان زن را فتح می‌کند. صفحهٔ - ۱۳۱ -

بین این همه کار، زندگی ما هر هفته، یک برنامه ثابت داشت. جمعه که می‌شد، دست بچه‌ها را می‌گرفتم و می‌رفتیم نماز جمعه. سرما و گرما برایم توفیری نداشت. تنها نمی‌رفتم. می‌گفتم بچه‌ها باید ببینند و یاد بگیرند. صفحهٔ - ۱۳۳ -

آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر می‌کردیم خیلی زود تمام می‌شود. به خیال خودمان هم نمی‌رسید که هی جوان‌ها بروند و برنگردند، مردها سایه‌شان از سر زن و بچه‌هایشان کم شود و زن‌ها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچه‌هایشان را دست تنها بزرگ کنند. صفحهٔ - ۱۴۶ -

شناسنامه محمد را گذاشتم روی میز و گفتم: «اگه یکی بخواد به اسلام پناهنده بشه شما ردش می‌کنید؟» هاج‌وواج نگاهم کردند و محمد را شناختند. نگذاشتم حرفم توی هوا رها بماند، ادامه دادم: «این بچه به شما امید بسته بوده. چیزی نمی‌خواد که! فقط گفته اسممو بنویسین برای بسیج. اسمشو بنویسین بذارین دلش گرم باشه بین سربازای امام جایی داره، اسمی داره.» صفحهٔ - ۱۵۴ -

نمی‌دانم اولین بار چه کسی گفته، هرکه بوده راست گفته که مادرها پسری‌اند، یا حتی عکسش، پسرها مادری. صفحهٔ - ۱۵۱ -