هدایت شده از کارگاه تخصصی هنر تلاوت
🎼 آشنایی با مفاهیم موسیقایی (۸)
🎶 بداههپردازی یا Improvisation
«خلق موسیقی در لحظه اجرای آن» عامترین تعریف بداههپردازی است که در ذهن شنوندگان، موسیقیدانان و پژوهشگران (منتقدان و شنوندگان حرفهای) وجود دارد. این موضوع با عناوینی همچون ارتجال و تلقاء نیز شناخته می شود. «خلق در لحظه» به معنای «وحی در لحظه» نیست.
اجراکننده یک اثر موسیقایی در لحظه اجرا از میان گنجینه ذهنش که ترکیبی است از استعداد و هوش، ترجیحات شخصی، ذوق و سیلقه فردی، نگرش ها یا انگاره های فنی، سواد علمی، توانمندی های صوتی و موسیقایی و میزان تسلط اجرا که با امکانات یا داشته های موسیقایی و فرهنگ مخصوص آن گزینش می شود، دست به آفرینش ملودی و بداهه پردازی میزند.
شنونده نیز بر اساس چهارچوب های فرهنگ شنیداری خود، توقعات موسیقایی، میزان شناخت و اطلاع از کیفیت های فنی یک اثر موسیقایی، انتظارات مشخص و محدودی از یک اجرای بداهه دارد. و در آخر پژوهشگر، منتقد یا شنوندهی حرفهای نیز مختصات آن انتظارات را به خوبی میشناسد و میداند که آزادی و محدودیتهای یک اجرای بداههپردازانه چگونه است.
محمدکاکاوند
🎼 آشنایی با مفاهیم موسیقایی (۹)
🎶 انگاره و موتیف (موتیو، فیگور) (motif یا motive و Figure)
معنای واژه انگاره، طرح یا برنامه موسیقایی برای اجراست. برنامه ها یا طرح های موسیقایی به دو صورت تقلیدی و تعلیمی ظهور پیدا می کند. کیفیت انگاره و کیفیت اجرای آن، نشانه ای از کیفیت حافظه موسیقایی و هوش موسیقایی است. بخش مهمی از محتوای ملودیک هر جمله موسیقایی به کیفیت انگاره های آن بستگی دارد. انگاره ها با سلایق و ایده های موسیقایی افراد ممزوج شده و قابلیت امضای موسیقایی را پیدا می کنند که به آن بصمه می گوییم. از طرفی موتیف و فیگور نیز از منظر موسیقیشناختی، تفاوتهای مهمی با یکدیگر دارند اما در متون فارسی، واژه «انگاره» به مسامحه به جای آنها نیز استفاده میشود.
اختصاراً موتیف، واحد کوچک موسیقایی، ریتمی و یا هارمونیک است که تکرار آن به یک ساختار موسیقایی انسجام میدهد و کوچکترین واحد ساختاری یک ملودی است.
فیگور نیز معمولاً واحد موسیقایی بزرگتری از موتیف در نظر گرفته میشود. علینقی وزیری در کتاب «آوازشناسی موسیقی ایرانی» نمونه نگارشی مختصر هر آهنگ را «انگاره» نامیدهاست.
در این باب توضیحات مفصلی وجود دارد که در این بخش اجمالا به آن اشاره شد.
محمدکاکاوند