eitaa logo
عقل سرخ | مهدی محمدی
4.7هزار دنبال‌کننده
262 عکس
20 ویدیو
4 فایل
تحلیل اطلاعات در حوزه امنیت ملی ارتباط با ادمین: @aqlesorkh
مشاهده در ایتا
دانلود
حقایقی درباره مذاکرات وین و‌سخنان روحانی مهدی محمدی ۳۰ تیر ۱۴۰۰ ‏۱- سخنان رییس جمهور و‌ مقام های دولت درباره علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای فتح باب مهمی است و باید از آن بابت ایجاد فرصت سخن گفتن درباره موضوعی که تریبون آن تا امروز یک طرفه دست دوستان جو بایدن در ایران بوده، استقبال کرد. حقیقت بسیار متفاوت از روایت روحانی است. ‏۲- البته هدف پاسخ به روحانی نیست. جای تعجب است اگر ا‌و هنوز درنیافته باشد به عنوان یکی از نامحبوب ترین سیاستمداران همه ادوار تاریخ ایران، میان مردم، گوشی برای شنیدن حرف هایش وجود ندارد و ملت به خوبی می فهمند دنبال بهانه ای برای توجیه فاجعه ای است که آفریده، نه بیان حقیقت. ‏۳-ایده قانون مجلس زمانی شکل گرفت که پس از شهادت سردار سلیمانی، ضربات پی در پی اطلاعاتی و خرابکارانه به ایران وارد شده و تقریبا همه بی پاسخ مانده بود. همه می فهمدیدند که توازن به هم خورده و بازدارندگی امنیتی در حال از دست رفتن است. شهادت شهید فخری زاده حجت را تمام کرد. ‏۴- این یک حقیقت بسیار مهم است که روحانی در هیچ مقطعی اعتقاد نداشت که به هیچ کدام از این حملات باید پاسخ داده شود. استدلال اصلی او و تیمش این بود که این حملات دام هایی برای کشاندن ایران به ‘جنگ’ است. در واقع، می گفتند از ترس مرگ باید خودکشی کرد! ‏۵-قانون مجلس متقابلا بر این ایده راهبردی مبتنی بود که خطر جنگ، یک توهم است، هیچ ضربه ای نباید بی جواب بماند، مذاکره تولید اهرم فشار نیاز دارد و مذاکره با دست خالی، این بار به همان ‘تقریبا هیچ’ قبلی هم نخواهد رسید. ‏۶- مجلس البته یک جانبه اقدام نکرد. رایزنی ها و مباحثات بسیار مفصلی در عالی ترین سطوح انجام شد و نهایتا شورای عالی امنیت ملی در مصوبه شماره ۷۳۳ که روحانی خود آن را ابلاغ کرده، به مجلس مجوز اقدام داد. بعدها دبیرخانه شورا وجود این هماهنگی را صراحتا تایید کرد. ‏۷- دولت البته به شدت می ترسید. اگر روحانی صادق است من پیشنهاد می کنم اجازه انتشار متن مباحثات آن جلسه ای از هیئت دولت را بدهد که در آن وزیر وی به صراحت هشدار داده بود اگر غنی سازی ۲۰ درصد آغاز شود، امریکا به ایران اولتیماتوم می دهد و سپس حمله خواهد کرد! ‏۸- با روی کار آمدن دولت بایدن، دولت مذاکراتی بسیار با عجله و هماهنگ نشده را آغاز کرد. از همان آغاز هیچ کس مخالف توافق نبود. اختلاف میان دو گروه بود که یکی به دنبال توافق به هر قیمت، با علم به نداشتن انتفاع اقتصادی و گروه دیگر در پی توافق با تضمین انتفاع اقتصادی بود. ‏۹- مذاکرات وین بد آغاز شد و بسیار بدتر پیش رفت. هدف این مذاکرات از همان آغاز چیزی غیر از تضمین نفع اقتصادی برای کشور بود. روحانی اگر به دنبال مقصر می گردد بهتر است به یاد بیاورد در حالی که تیمش در وین در حال مذاکره بود او در تهران خبر از اتمام مذاکرات می داد یا در حالی که تیمش عقیده داشت لغو تحریم ها کافی نیست، او می گفت ۷۰ درصد تحریم ها برداشته شده! اینگونه بود که او اساسا تیم خود را در وین بی اعتبار کرد و امکان چانه زنی را از آنها گرفت. ‏۱۰- خطای دیگر این بود که تیم ایرانی در وین به دلیل فشار سنگین روحانی هدف خود را بازگشت به برجام ۲۰۱۵ بدون تضمین نفع اقتصادی قرار داد. روحانی هرگز اجازه نداد در وین در این باره چانه بزنند که ایران خواهان عادی شدن فروش نفت و روابط بانکی است و تاکید کنند قول و کاغذ امریکا برای آن ارزشی ندارد. ‏۱۱- علاوه بر این، قانون مجلس ابزار چانه زنی بسیار نیرومندی ساخت که با هزینه تقریبا صفر، برای تیم ایرانی دست برتر مذاکراتی ایجاد کرد. نه تنها برخلاف پیش بینی آقایان به ایران حمله نشد، بلکه امریکا و کشورهای اروپایی از صدور یک قطعنامه در شورای حکام هم عاجز ماندند. ضمن اینکه این قانون نیاز امریکا به توافق را به شدت تقویت کرد. ‏۱۲- اگر روحانی صادق است پیشنهاد می کنم اجازه انتشار متن مذاکرات پس از آغاز غنی سازی ۶۰ درصد و یا متن جلسه معاونین وزرای ۱+۴ را بدهد تا همگان ببینند که تیم ایرانی که در رسانه به مجلس بد و بیراه می گفت، درون مذاکرات هیچ دارایی جز قانون مجلس نداشت. ‏۱۳- طرف غربی پس از دیدن جدیت ایران در اجرای قانون رفتار مذاکراتی خود را تغییر داد و آشکارا نشانه هایی ظاهر شد که غرب از بیم پیشرفت های بزرگ تر در برنامه هسته ای و با علم به ناتوانی خود از پاسخ، فقط درصدد متوقف کردن گام های بعدی قانون در ایران است. روحانی اما قدر این فرصت را ندانست. ‏۱۴-در حالی که بایدن به شدت نیازمند بازگشت به ۱+۵ بود -وهست- و اجرای قانون هم نشان داد دست آن به شدت خالی است، بهترین زمان بود که برجام از وضعیت تقریبا هیچ خارج شده و امتیازهای اقتصادی واقعی از امریکا گرفته شود. مردم ایران باید بدانند حسن روحانی این فرصت تاریخی را بر باد داد.
‏۱۵- پالس های پی در پی ضعف و نیاز، که روحانی با هدف توافق قبل از انتخابات علنا به غربی ها می داد درکنار رفتار تیم مذاکره کننده اش که عملا درون مذاکرات توافق را راهبرد، و پیشرفت هسته ای را تاکتیک نشان می دادند، امریکا را به این طمع انداخت که بدون برداشتن واقعی تحریم ها، توافق شدنی است! ‏۱۶- روحانی در وین، مرحله به مرحله کوتاه آمد و از حداقل های یک توافق خوب فاصله گرفت. محاسبه امریکا این بود که وقتی رییس جمهور ایران به ‘هیچ’ راضی است، چرا باید امتیاز واقعی و موثر به آن بدهد؟ ‏۱۷- جالب است که روحانی فراموش کرده پس از خرابکاری در نطنز خود او دستور غنی سازی ۶۰درصد را صادر کرد گرچه وضعیت دیگر به گونه ای نبود که امریکا به تیم او امتیاز راهبردی بدهد. آنها با کوتاه آمدن های پی در پی و اعلام علنی بی اعتقادی به پیشرفتهای فنی، پیشاپیش خودرا بی اعتبار کرده بودند. ‏۱۸- این را هم بگویم که در اسفند ۹۹ روحانی و تیمش ناگهان به سخنگویان امریکا در داخل تبدیل شدند. پشت سر هم طرح هایی از جانب وزیر خارجه ارائه می شد که هیچ تفاوتی با آنچه امریکا می خواست نداشت. سوال این بود که چرا وزیر خارجه دائما طرح هایی می دهد که هیچ نسبتی با سیاست های نظام ندارد؟ ‏۱۹-حدود یک ماه قبل روحانی اعلام کرد مذاکرات به مرحله جمع بندی و تصمیم رسیده. اما در واقع نه مذاکرات جمع بندی شده بود و نه چیزی برای تصمیم وجود داشت. او می خواست یک مذاکرات نیمه کاره را تبدیل به توافق کند و این یعنی در همه مسائل باقی مانده ایران باید حرف امریکا را دربست می پذیرفت. ‏۲۰- هنوز در مذاکرات؟ بسیاری مسائل باقی مانده و لذا حرف از اتمام مذاکرات بی معناست. در موضوع تحریم ها، نه تنها امریکا تضمینی برای حداقل انتفاع اقتصادی ایران نداده بلکه حتی زیر بار لغو همه تحریم های دوره ترامپ از جمله کاتسا که مادر تحریم هاست هم نرفته است. ‏۲۱- درباره تضمین عدم خروج مجدد، امریکا حاضر به واگذاری هیچ تضمین معتبر یا حتی نوشتن یک جمله با ارزش در متن توافق نیست. ‏۲۲- درباره تحریم های تسلیحاتی که مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ اکنون لغو شده، امریکا اصرار دارد آن را ادامه خواهد داد و این یعنی از سال هشتم برجام به بعد هم قصد ندارد زیر بار بقیه تعهدات خود برود. ‏۲۳- درباره تبدیل ارزهای غیردلاری ایران به یورو، امریکا زیر بار هیچ فرمولی نرفته و این یعنی توافق احیا می شود بی آنکه ایران به هیچ یک از دارایی های خود -حاصل از فروش نفت یا غیر آن- دسترسی داشته باشد. ‏۲۴- امریکا هیچ فرمول واقعی برای راستی آزمایی اجرای تعهداتش را هم نپذیرفته و روی یک زمان بندی مضحک اصرار دارد که در نتیجه آن ایران کل برنامه هسته ای خود را تعطیل می کند بی آنکه کمترین تضمینی در اختیار داشته باشد که امریکا واقعا و عملا تحریم ها را برخواهد داشت. ‏۲۵- همه اینها و بسیاری مطالب دیگر را که اینجا مجال بحث از آنها نیست هیئتی متشکل از نمایندگان مجلس، دولت و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بررسی و جمع بندی کرده است. روحانی اگر با مردم صادق است کافیست اجازه انتشار جمع بندی ‘هیئت تطبیق’ را که با حضور نمایندگان دولت او انجام شده بدهد. ‏۲۶-به جز راستی آزمایی، هیچ یک موضوعات باقی مانده در مذاکرات ربطی به قانون مجلس ندارد. جالب است که امریکا هیچ تضمینی هم نداده که تحریم هایی را که ظاهرا روی کاغذ تعلیق شده اند به سرعت به بهانه های دیگر وضع نکند یا با بهانه هایی مانند FATF جلوی انتفاع واقعی اقتصادی ایران را نگیرد. ‏۲۷- و جالب تر است که همه اینها در حالی است که امریکا راهبرد خود را شفاف کرده و‌ بدون تعهد ایران به مذاکرات هسته ای، موشکی و‌ منطقه ای فراتر از برجام حاضر نیست مذاکرات را نهایی کند. در واقع امریکا شفاف کرده که تحریم ها را برای وادار کردن ایران به مذاکرات بیشتر، گروگان خواهد گرفت. ‏۲۸- من نمی دانم وقتی روحانی از برداشتن تحریم سخن می گوید مقصودش واقعا چیست. دروغ ارزان شده است. او در پی توافقی بود که تحریم ها نگه می داشت، به تحریم های آینده مشروعیت می داد و برنامه هسته ای را در ازای هیچ نابود می کرد. تازه همین را هم امریکایی ها با او جمع بندی نکردند. ‏۲۹-علت ناتمام ماندن مذاکرات نه روی کار آمدن دولت جدید است و نه قانون مجلس. علت این است که امریکا از دادن حداقل امتیازهایی که حداقل انتفاع را برای ایران تضمین کند خودداری کرد. علت این رفتار امریکا هم طمعی بود که به ‘توافق آسان’ با روحانی داشت. ‏۳۰- نه مجلس و نه تا جایی که من می دانم هیچ مقام دیگری مخالف یک توافق خوب نیست و توافق خوب در دسترس است. روحانی می خواست مشکل امریکا برای بازگشت به ۱+۵ را حل کند بی آنکه چیزی گیر ایران بیاید. امریکا باید بداند روحانی دیگر واقعا رفته است. @mohammadi61
از شروع حملات به زیرساخت های مقاومت در سوریه، فرض بنیادین رژیم صهیونیستی در راهبرد جدید خود که آن را ‘جنگ میان جنگ ها’ می نامید این بود که می تواند با فراتر بردن خشونت از حدود محاسبات مقاومت، نوع پایداری از بازدارندگی ایجاد کند. زمان منطقی را که باید صرف تغییر کاربری بخشی از زیرساخت های مقاومت از حوزه نظامی به حوزه عملیات ویژه می شد، صهیونیست ها حمل بر ‘ضعف’ کردند. این محاسبه باعث شد اسراییل با ایجاد یک جهش، به سمت راهبردی حرکت کند که ماشین پروپاگاندای موساد آن را ‘کشتن از طریق هزاران زخم، نامید. به طور کلی، تصور صهیونیست ها این بود که با انتقال منازعه به حوزه عملیات ویژه اطلاعاتی، نبرد را به منطقه مزیت خود منتقل می کنند و به تدریج خواهند توانست ضمن از کار انداختن ماشین جنگی مقاومت، نسل جدیدی از بحران های مزمن داخلی را در ایران ایجاد کنند. اکنون زمان تصحیح محاسبات است.جبهه داخلی اسراییل با انواع سرگیجه آوری از عملیات ویژه اطلاعاتی مین گذاری شده و این مین ها به موقع عمل می کند. همزمان، عملیات اربیل به معنای مکان یابی برنامه موشکی درون یک راهبرد پیچیده نبرد زیرآستانه جنگ است که قطعا فراتر از معادلات پیشین می رود. تازه این نیمی از داستان است. نبرد سیف القدس نشان داد مقاومت گزینه جنگ گسترده را هم حفظ کرده. همه راه ها به جبهه داخلی اسراییل ختم می شود، یعنی همان جایی که قرار بود مصونیت پایدار پیدا کند. تعبیر ‘شلیک از درون خانه’ را موساد و شاباک باید شبانه روزی چند بار رونویسی کنند. @mohammadi61
اجازه بدهید یک مرور بکنیم. از منظر امنیتی در مرحله استمرار اجباری آشوب هستیم. طرف طراح، در حال سوزاندن دسترسی ها و سرمایه های بیست و گاهی ۳۰ ساله خود است، فقط برای اینکه بتواند آشوب را ولو یک روز بیشتر کش بدهد. در شریف یک شبکه حداقل دو سه ساله خرج شد. در اوین شبکه بیش از ده ساله خود را سوزاندند. عبدالحمید در بلوچستان سرمایه ۳۰ ساله است. شبکه نفوذی در صدا وسیما خیلی قدیمی بود. ولی برایشان مهم نیست. دسترسی ها را می سوزانند و شبکه ها را قربانی می کنند چون کابوسی بدتر از خاموش شدن شعله آشوب برایشان قابل تصور نیست. قبلا نوشتم که موساد در هفته های اول موقعیت جامعه ایران را انقلابی ارزیابی کرده بود. اکنون کمی ارزیابی را تصحیح کرده. می گویند ایران در 'آغاز' شکل گیری وضعیت انقلابی است. طراحی این است که مستقل از هزینه، خیابان فعال بماند. تنها راه تحقق این هدف برای طرف طراح، وارد کردن نظام به 'چرخه خشونت افزایشی' است.این بازی را جمهوری اسلامی از همان ساعت نخست خوانده بود. تا امروز جمهوری اسلامی در مقابل سنگین ترین فشارها برای برخورد شدیدتر مقاومت کرده است. فقط در همین دو روز ۷ نیروی نظامی و امنیتی به شهادت رسیده اند. استفاده از ظرفیت انتظامی در خیابان، صرفا در حد پراکندن تجمعات برای جلوگیری از رخ دادن فجایع امنیتی است. استعداد امنیتی اصلی کلافه است که تا کی باید صبر کند. از حیث تکنیکی و تاکتیکی شاید نقدهای جدی به مهارت های ضد اغتشاش وارد باشد اما از جهت راهبردی نظام عمدا به سمت سرکوب حرکت نکرده و نخواهد کرد. تصمیم گیران می دانند که باید شهید بدهند اما کسی نباید کشته شود. برای مردانی که کالجبل الراسخ چهل سال جنگیده اند خیلی سخت است. ولی خب این جنگ را هم باید بجنگند و این یکی قانون خودش را دارد. در این روزها من از نزدیک دیده ام ذهن سیستم بیش از آنکه درگیر سرکوب باشد، درگیر اصلاحاتی است که باید بکند. بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که بخشی از جامعه دیده نشده و باید بشود. بدون یک برنامه اجتماعی، تدبیر امنیتی عقیم می ماند. از حیث شناختی هم در واقع با یک فیلم کارگردانی شده مواجهیم. در واقع خبری نیست. آشوب درست و درمانی هم نیست چه رسد به انقلاب‌. صحنه هایی خلق می شود فقط برای اینکه ویدئوهایی از آن وایرال شود. طرف طراح امیدوار است نهایتا مردم تصمیم بگیرند بازیگر این تئاتر بشوند. منتها مردم فقط موبایل که نمی بینند. خیابان هم می روند و مشاهده شکاف عمیق میان نهاده شناختی و داده فیزیکی به آنها می گوید یک جای این کار می لنگد. حتی بسیار معترضان کمتر آشوب می کنند. شیوه فعلی طرف طراح را ناگزیر به سمت خشونت بیشتر خواهد بود. چاره ای ندارد. انقلاب که نشده، ولی زخم باید زده شود. ضمن اینکه ویدئو لازم دارند و ماشین تحریک مردم بیکار بماند، می میرد. همچنان امیدوارند سیستم یک جا کنترلش را از دست بدهد و احساساتی شود. اما نخواهد شد. پیام رهبر انقلاب برای شهدای شاه چراغ یا تصمیم شورای تامین سیستان درباره فرماندهی انتظامی زاهدان را ببینید. دل، گرم ولی ذهن سرد است. نهایتا طرف طراح می داند ایران ایستادن و تماشا کردن یا خوردن و پاسخ ندادن بلد نیست. یک جایی معادله منطقه ای و بلکه جهانی خواهد شد. در نقطه ای از مسیر قرار نداریم که بتوان به عقب برگشت. @mohammadi61
1- ورود به فاز تروریسم گرم، در واقع چیزی جز اعتراف به شکست پروژه 'اجتماعی سازی آشوب' نیست. از دید صهیونیست ها و سعودی، قرار بود مردم ایران در یک آشوب سراسری مشارکت کنند و حالا که نکرده اند باید تنبیه شوند: هدف تروریسم این بار، مستقیما توده مردم است. 2- علت اعلام موضع امریکا علیه منافقین دقیقا هیمن است که امریکا به منافقین و دیگر گروه های همکار آنها دستور ورود به فاز تروریسم، با هدف حداکثرسازی خشونت و تولید زخم های عمیق را داده، اما همزمان می خواهد خود را از این پروژه و تبعات آن مبرا کرده و در هزینه احتمالی آن شریک نشود. 3- اکنون مزمن سازی تروریسم برنامه ای است که در ایران تعقیب می شود. برای تحقق آن، پراکنده کردن توان و کاهش تمرکز دستگاه امنیتی ضروری است. هدف از تجمیع فراخوان ها همین است. تروریسم در دل تجمعاتی رخ خواهد داد که دشمن تصور می کند درون آن تفکیک مردم عادی از ترویست ها دشوار است. 4- تروریسم یک برنامه اعلام شده است. پنهان کاری وجود ندارد. هم قبل از عملیات و هم حین آن، اکانت های مرجع آشوب، تروریسم را ترویج، تحسین و تقدیس می کنند. وقاحت همزاد تروریسم است. اما در ذهن جامعه ای که تماشاچی است، این حمایت صریح، ماهیت مروجان آشوب را هم تعیین تکلیف خواهد کرد. 5- مشت آهنین بر سر تروریسم وارد خواهد شد اما با 3 مکمل: 1-شنیدن و پاسخ دادن به اعتراضات مشروع 2-تولید تصویر و روایت از اینکه چگونه دشمن در پی ویرانی ایران است و 3-پاسخ دهی همزمان به طرف خارجی بانی تروریسم. این یک بسته است و اجزاء آن به تنهایی کار نمی کند. @mohammadi61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌حضور رئیس مجلس در جمع بسیجیان حافظ امنیت و خداقوت به آنان 📮 کانال رسمی پایگاه اطلاع‌رسانی محمدباقر قالیباف 🔗 @ghalibaf_official
۱- پس از فروکش کردن آشوب های ۱۴۰۱ بارها گفتیم که جلوگیری از نرمال شدن وضعیت در ایران مهم ترین برنامه طرفی است که سرمایه گذاری بی سابقه آن برای آشوب به سختی شکست خورد. البته مثل همیشه، پروژه های آنرمال ساز، ترکیبی است از خطا یا آسیب داخلی و برنامه خارجی. ۲- تمرکز بر بدتر شدن مستمر وضعیت اقتصادی از طریق لوکوموتیوی به نام افزایش قیمت ارز، بارزترین تلاشی است که در این مدت برای ملتهب نگهداشتن وضعیت در ایران انجام شده. به صراحت باید گفت نقش تصمیم های اشتباه و خطاهای سیاستگذاری داخلی در این امر از توطئه دشمن کمتر نبوده است. ۳-سهم دشمن تشدید خروج سرمایه، اختلال در شبکه پرداخت خارجی و نرخ سازی فردایی است و سهم داخل، تعیین بی حاصل سقف قیمتی، عدم کنترل منابع و مصارف و بی برنامگی در ایجاد یک آینده از طریق شکل دادن به یک بازار معاملات آتی ارز و ایجاد یک شبکه پرداخت خارجی جدید با تمرکز بر کالاهای اساسی ۴-همزمان، فشارهای خارجی تشدید شد. آژانس در مقام یک سازمان عملیات روانی اعلام کرد ایران ۸۴ درصد غنی سازی کرده تا علاوه بر کارهای دیگر، بر نرخ دلار فشار بیاورد. امریکا هم با وجود پیام های کاملا متفاوت پشت پرده، در رسانه طوری اظهارنظر می کرد که تنش ارزی در ایران آرام نشود. ۵-هدف کوتاه مدت همه این طراحی ها را انریکه مورا به عنوان ساده دل ترین دیپلمات غربی فاش کرد و گفت غرب اینگونه برآورد کرده که ایران با تشدید مشکلات داخلی به توافق متمایل تر خواهد شد! ۶-حالا پروژه جدید از راه رسیده. مسموم کردن دختران دانش آموز آشکارا یک خرابکاری امنیتی است که شبکه ایجاد کننده آن همان شبکه ای است که آشوب های اخیر را ایجاد کرد. دیگر توان و انرژی سابق را ندارند بنابراین پروژه را کوچک تر و البته خبیثانه تر کرده اند. ۷-در ایران ۴۰ سال است دختران اغلب فعال تر و پرشورتر از پسران به مدرسه و دانشگاه می روند و هرگز کسی امکان مخالفت با آن را نداشته است. فقط دو چشم لازم است که کسی بفهمد این پروژه جنایتکارانه کار همان کسانی است که همین چند ماه قبل کوهی از دروغ ساختند و حالا در پی جنایتی تازه اند. ۸- جنگ شناختی با بدیهیات روش جاری این فتنه است. نظامی که پس از آشوب های اخیر در عالی ترین سطح اعلام کرده زن و دختر بی حجاب را ضد انقلاب و بی دین‌ نمی داند و اکنون سهل گیری آن عیان است، چرا باید کودک مدرسه ای را مسموم‌ کند؟ معلوم است که استعداد دروغگویی هم ته کشیده. ۹-از حیث فنی اولا پیداست که شبکه موساد و منافقین که برای کارهای بسیارخطرناک تری تجهیز شده بود، اکنون عاجز و درمانده، مکلف به جنایت شنیع تری شده است. نگاهی به هلهله رسانه های نفاق از یک ماه قبل تا الان، نشان می دهد در اعلام اینکه با این مسئله مرتبطند پنهان کاری هم نکرده اند. ۱۰- ثانیا فرض دشمن این است که گستردگی مدارس در سراسر کشور و عدم استفاده از سمومی که قابل رهگیری باشد، طبعا کار کشف و پیشگیری اطلاعاتی را دشوار خواهد کرد. پیداست که شبکه اوباش مزد بگیر که پول می گرفتند و جنایت می کردند دوباره فعال شده. ۱۱- ثالثا در آستانه تعطیلات نوروز و در حالی که نرخ ارز رشدی غیرقابل تحمل کرده، فرض دشمن این است که جامعه کلافه است و می تواند با جنایت علیه کودکان آشوب جدیدی کلید بزند. دشمن شکست خورده ای که مرزی برای دروغ و جنایت ندارد، طبعا خط قرمزی هم ندارد. ۱۲- رابعا پروژه بودن موضوع از میزان تلاشی که رجوی و پهلوی برای تبدیل آن به یک فتنه جدید می کنند پیداست. مجری و بوقچی آشکارا هماهنگند. ‌ضدانقلاب پنهان نمی کند بیش از آنکه نگران سلامت دانش آموزان باشند، نگران است چرا برای هیچ کس اتفاقی نیفتاده! ۱۳- اکنون تمرکز کاملی بر کشف عاملان این جنایت شده و زمانی طول نخواهد کشید که حقیقت روشن خواهد شد. گرچه که تقریبا نیمی از اخبار مرتبط با این موضوع خلاف چیزی است که در شبکه های اجتماعی روایت می شود و متاسفانه هنوز یک زیرساخت جنگ‌ شناختی سرپا که روایت بسازد در کشور وجود ندارد. ۱۴- بدتر و رسواتر از همه اما کسانی هستند در داخل کشور بی هیچ دلیل و کینه توزانه در حال متهم کردن نظامند. صرف نظر از پیگیری اصل مسئله، برخورد پشیمان کننده با کسانی که عالمانه دروغ می گویند و تهمت می زنند بر هر کار دیگری مقدم است. این درس اصلی آشوبهای اخیر است. ۱۵- و نهایتا، خلاصه مطلب این است که فتنه و نزاع نه تنها تمام نشده بلکه پیچیده تر شده. در میانه فتنه گفتم و اکنون دوباره تکرار می کنم در این نبرد آنچه در ذهن ها می گذرد از آنچه در خیابان می بینیم مهم تر است؛ و از این کلیدی تر: خائنان اغلب از دشمنان خطرناک ترند! @mohammadi61