🌴خاطرات دوران انقلاب
چند روز مانده به پیروزی انقلاب اسلامی
✍ محمد جواد کریمی
چند روز پس از مراجعت تاریخی امام خمینی از پاریس به تهران، به اتفاق اخوی شهید حاج آقا ابوالحسن و تنی چنداز دوستان برادران؛ آقایان مهدی سیگارچیان، علی شیخان به رانندگی اسحاق کریمی برای زیارت امام خمینی عازم تهران شدیم. صبح زود راهی اقامتگاه امام در مدرسه رفاه شدیم، همراه زوار مشتاق که به صف شده بودند پس از ساعاتی موفق به دیدار چهره منور امام شدیم. با ظاهر شدن امام جلو پنجره ، قطرات اشک شوق همراه با غریو فریادهای سلام بر خمینی مردم به آسمان برمی خاست،موج های پی در پی منتظران،چندان اجازه توقف را نمی داد.سیمای مصمم و نگاه نافذ و پر مهر امام، روح مقاومت و پایداری را در انسان تقویت می کرد.
یک روز پس از ۱۵ بهمن، روزی که حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی حکم نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان را در حضور امام قرائت کرد،برای پیگیری مطالبات حضرت امام برای اعلام همبستگی با دولت شرعی و قانونی منصوب امام به همراه شهید حاج آقا ابوالحسن به لاهیجان مراجعت کردیم.
@mohammadjavad_karimi
🌴در سایه سار تدبر قرآنی (۱۰)
🌕 هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ ۖ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ
او کسی است که زمین را برای شما رام کرد،پس بر شانه های آن راه بروید و از روزی های آن بخورید و برانگیخته شدن همه به سوی اوست.
(سوره ملک،آیه ۱۵)
🪐نکات
۱- اشتمال بر اصول دین
در این آیه در آن واحد، هم توحید را ذکر کرده و هم معاد را و هم تکلیف و وظیفه انسان را(۱).
۲- ذلول در لغت عرب، به معنی🐫رام است(حیوان رام). کلمه«ذلول»در مرکب ها به معنای مرکب رام و راهوار است، مرکبی که به آسانی می توان سوارش شد، و اضطراب و چموشی ندارد،در نامیدن زمین به ذلول، و تعبیر اینکه بشر روی شانه های آن قرار دارد، اشاره ای است به اینکه زمین نیز یکی از سیارات است(۲) و این یکی از معجزات علمی قرآن کریم است.
۲/۱-تشبیه زمین به«ذلول»،تشبیه بلیغ(۳)است به معنی«کالذلول»به معنی«مانند ذلول»؛ و ذلول به معنی حیوان سواری است که سوار آن، احساس آرامش و ثبات می کند.
۲/۲-تشبیه زمین به حیوان سواری که سواره آن احساس ثبات و آرامش می کند،یعنی چه؟
یعنی اینکه زمین حرکات مختلف دارد(۴)، ولی مانند یک حیوان خوش سواری است که انسان بر روی آن احساس ثبات و آرامش می کند، ولی حرکات آن را احساس نمی کند.
۳- مناکب، جمع منکِب به معنی شانه است. راغب می گوید: استعاره آوردن منکِب برای زمین، مثل استعاره آوردن پشت(ظهر) برای آن در آیه شریفه«ما ترک علیٰ ظهرها مِن دابة؛ هیچ جنبنده ای را بر پشت آن زنده نمی گذاشت(۵).
۴- امر در جمله«کلوا من رزقه»، امر وجوبی نیست، بلکه تنها جواز و اباحه را می رساند(۶).
۵- زندگی دنیوی گذرگاهی است برای عبور به عالم آخرت«والیه النشور»(۷)
۶--و إلیه النشور؛ یعنی طومار زندگی مردگان که با مرگ، پیچیده شده، دوباره در قیامت در محضر او گشوده می شود،مردگان را از زمین در می آورد و برای حساب و جزا زنده می کند(۸).
📚 پاورقی
۱- مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷, ص ۵۳۴.
۲- ترجمه المیزان، ج ۱۹, ص ۵۹۹.
۳- شبیه دارای چهار پایه است.
- مشبه
- مشبه به
ـ وجه شباهت
- ادات تشبیه
اگر ادات و وجه شباهت از یک تشبیه حذف شود به آن تشبیه بلیغ گوییم.
۴- حرکت به دور خود، حرکت به دور خورشید ، حرکت همراه منظومه شمسی در کهکشان راه شیری.
۵-سوره فاطر، آیه ۳۵.
۶- المیزان، ج ۱۹, ص۵۹۹.
۷- تفسیر راهنما، ج ۱۹, ص ۲۱۹.
۸- تفسیر المیزان، ج ۱۹, ص۵۹۹.
محمدجواد کریمی
طهارت سگ در میزان حقیقت
حکم سگ در شریعت اسلام
✍ محمدجوادکریمی
پاسخ اجمالی
صحبت های ایشان خلاف صناعت فقهی است. زیرا
اولا: برای یافتن احکام الله باید به منابع اربعه یعنی کتاب خدا قرآن و سنت و اجماع و عقل مراجعه کرد.
ثانیا:استظهار ایشان از کتاب خدا در مورد طهارت سگ، ناتمام و مردود است .
ثالثا: روایات معتبره وارده از حضرت معصومین لاسیما امامین صادقین (ع) - در منابع روائی به ویژه کتب اربعه- صراحت در نجاست سگ دارد و جایی برای تأویل باقی نمی گذارد.
رابعا:استدلال ایشان برای اثبات پاکی سگ، به پاکی سگ سانان، قیاس است، «ولیس من مذهبنا القیاس و اول من قاس فهو ابلیس».
رابعا: نجاست سگ در فقه شیعه امامیه ، از احکام اجماعی است. چنانچه مرحوم سیدمحمد کاظم طباطبائی یزدی در عروة الوثقی در فصل نجاسات ۱۲ گانه می فرماید:
السادس و السابع: الکلب و الخنزیر البرِّیّان دون البحریّ منهما، و کذا رطوبتهما و أجزاؤهما وإن کانت ممَّا لاتحلُه ٱلحیاة، کالشعر، والعظم و نحوهما.
ششم و هفتم: سگ و خوکی که در خشکی زندگی می کنند، غیر از سگ و خوک دریایی نجس اند. و همچنین رطوبت و اجزای این دو، حتی اجزای فاقد روحشان مانند مو و استخوان و پنجه و ناخن نجس است(۱).
۱- عروة الوثقی، ج۱, ص۵۳, طبع بیروت. احدی از مراجع معظم تقلید از ماضین و حاضرین حاشیه ای بر این فتوای سید ندارند و مساله مورد اتفاق همه اعاظم از فقهای شیعه از جمله حضرات آیات خمینی و خوئی وتلامیذشان می باشد.
@mohammadjavad_karimi
❇️پاسخ تفصیلی
پاسخی بر ادعای عدم نجاست سگ

حوزه/ این که قرآن، شکار حیوان را توسط سگی که تعلیم داده شده، حلال شمرده به معنای استفاده از آن بدون شستن و تمیز کردن نیست! باید با کمال تعجب از پاسخ دهنده محترم پرسید که جناب ایشان! شکار سگ را بدون این که از خون و آلودگیهای دیگر پاکیزه میکنند تناول میکنند!؟
به گزارش خبرگزاری حوزه، اخیراً کلیپی از یکی از روحانیون در فضای مجازی منتشر شده که سگ را نجس نمیداند و دلایل خود را اینگونه بیان میکند: «ما به این نتیجه رسیدیم که سگ پاک است. در قرآن ما نه تنها دلیلی بر نجاست سگ نداریم؛ بلکه تعریف و تمجید از سگ آمده است و حتی آیهای داریم که دال بر طهارت سگ است؛ روایاتی هم که درباره نجاست سگ داریم، روایات متعارض است» و به همین منظور به بازنشر یادداشت آیت الله علیدوست، عضو جامعه مدرسین و از اساتید حوزه درباره نجاست سگ میپردازیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از محترمین متن پرسش و پاسخی را برای این جانب فرستادهاند و در خواست کردهاند که اگر نقدی بر پاسخ وارد است، آن را بیان کنم. پرسش و پاسخ این است:
سوال) آیا سگ در قرآن نجس است؟
جواب) بسیاری از مسلمانان عقیده دارند که سگ نجس است؛ این باور نه تنها پایه قرآنی ندارد، بلکه در تضاد با قرآن است؛ در هیچ جای قرآن چنین چیزی نیست که سگ نجس باشد.
برعکس در داستان اصحاب کهف خداوند درباره آنها میفرماید: " إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی"
سپس خداوند آن قدر به سگ آنها ارزش میدهد که حتی حالات سگشان را در قرآن بیان میکند…"وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید"
آیا سگ اصحاب کهف نجس بود؟ آیا سگ اصحاب کهف مانع ورود فرشتگان به داخل غار شد؟
در سوره مائده آیه ۴ میفرماید: "یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ"
در آیه بالا خداوند متعال میفرماید: حیوانی را که سگهای شما شکار میکنند، حلال است، سگ چگونه شکار میکند به دهانش میگیرد آیا دهان سگ نجس است؟
بسیاری از مسلمانان معتقدند: چیزی را که سگ دهان بزند، نجس است … در حالی که خداوند نمیفرماید آب بکشید.
آیا وقت آن نرسیده که ما باورهایمان را با کلام خداوند بسنجیم!؟
امروزه در جوامع اسلامی به حیوانات مخصوصاً سگها فراوان ظلم میشود؛ سگها را آزار میدهند، میزنند، میکشند...
ذیل این پرسش و پاسخ نکاتی را بیان میکنم:
مقدمه
ظاهر سوال و جواب این است که پرسشگر و جوابدهنده به قرآن معتقدند، مسلمان هستند و من فرض را بر این میگذارم که پاسخدهنده محترم، واقعاً اعتقادش را گفته است؛ لذا جواب بنده هم از این پرسش و پاسخ، درون دینی است نه برون دینی.
۱. ببینید! آیا منابع معرفتی ما نسبت به گزارههای دینی فقط قرآن است؟ که اگر چیزی در قرآن نبود، نسبت آن را به دین ناصحیح بدانیم!؟ خود قرآن در این باره چه میگوید؟ پاسخ روشن است! منابع معرفتی ما سه چیز است:
الف) وحی، که همان قرآن باشد؛ ب) سنت مسلّم معصوم؛ ج) عقل.
قرآن نیز در آیات متعدد بر این امر تاکید میکند: " وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم"
دلالت این آیات بر وجوب اطاعت از سنت معصوم علیه السلام روشن است. نسبت به منبع بودن عقل نیز به کتاب فقه و عقل مراجعه شود.
بنابراین وقتی چیزی در قرآن نبود، لکن در سنت و روایات معتبر بود (دقت کنید که میگویم: روایات معتبر) یا مطابق درک عقل بود، میتوان به دین نسبت داد، هر چند در قرآن نباشد.
از این جا معلوم میشود که سوال مورد بحث، یک سوال انحرافی است و جواب هم ناصحیح است البته در جواب گفته شده: نجاست سگ متضاد با قرآن است که در ادامه رسیدگی میکنیم که متضاد با قرآن است یا نیست.
من همین جا از فرصت پیش آمده استفاده کنم که امروزه بسیاری از ضروریات دین مورد انکار قرار میگیرد صرفاً به این بهانه که در قرآن نیست! من سوال میکنم چقدر از احکام نماز، روزه، حج در قرآن هست! ولی مورد وفاق همه مسلمانان از عالم و غیر عالم است؟ و پاسخ آن همان است که بیان شد و آن، این که منابع معرفتی ما سه چیز است؛ وحی (قرآن)، روایت معتبر و عقل.
۲. در قرآن نه به نجاست سگ تصریح شده و نه مطابق توضیحی که خواهم داد به طهارت آن. این پدیده را باید از دیگر منابع معرفتی دین به دست آورد. منابع معرفتی معتبر که سنت و روایت معتبر باشد به نجاست سگ تصریح دارد، (وسائل الشیعة، ج ۳، ص ۴۱۴ ۴۱۷).
۳. واقع این است پاسخ دهنده محترم، تصور کرده که نجسبودن سگ به معنای پلشتی و پستی سگ است، در حالی که نجسبودن یک اعتبار شرعی است که قانونگذار اسلام آن را اعتبار کرده است و البته ممکن است بنابر مصالحی بوده که قانونگذار در این اعتبار دیده است. جالب است بدانیم که «نجاست سگ» به «لزوم پرهیز از سگ» تفسیر شده است بدون این که ارتباطی با پستی و پلشتی سگ داشته باشد. البته ما نمیدانیم شاید ارتباط با سگ و حضور آن در زندگی برای انسان ضررهایی دارد که این اعتبار الاهی را توجیه میکند. البته آنچه برای ما به عنوان یک مسلمان تابع اسلام مهم است امتثال و اطاعت این حکم است. با این توضیح معلوم میشود که یادکر د از سگ اصحاب کهف هیچ دلالتی بر طهارت آن ندارد و وجود روایتی دال بر این که فرشتگان وارد مکانی نمیشوند که سگ در آن جا حضور دارد، باید جعل آن را به انگیزه ایجاد انگیزه و پرهیز از سگ و وارد نکردن آن در زندگی دانست نه چیز دیگر. ضمن این که روایت از سند معتبر برخوردار نیست قهرا قابل تمسک و استفاده نخواهد بود.
۴. این که قرآن، شکار حیوان را توسط سگی که تعلیم داده شده، حلال شمرده به معنای استفاده از آن بدون شستن و تمیز کردن نیست! باید با کمال تعجب از پاسخ دهنده محترم پرسید که جناب ایشان! شکار سگ را بدون این که از خون و آلودگیهای دیگر پاکیزه میکنند تناول میکنند!؟
قرآن در این آیه در مقام بیان حلال بودن و حلال نبودن شکار است نه کیفیت استفاده کردن!! بنابراین معلوم گردید که قول به نجاست سگ در تضاد با قرآن نیست!
۵. شریعت مطهر اسلام ظلم و اذیت هیچ موجودی را هر چند سر سوزنی باشد نمیپذیرد! این صریح قرآن است که میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ یعنی خداوند به اندازه سنگینی ذرهای ستم نمیکند؛ ستمنکردن خداوند هم به عدالت در تکوین است و هم به عدالت در قانونگذار ی و تشریع. و… و. و صریح روایت معتبر است که پیامبر اسلام میفرمایند: «عُذِّبت امرأة فی هر ربطته حتی مات» (زنی به دلیل حبس گربهای که در اثر این حبس مرد، عذاب شد و در ادامه حدیث است که آتش برای او ثابت گردید). سند روایت معتبر است. (روایات در این زمینه متعدد است ر. ک: میزان الحکمة، ج ۲ ص ۷۱۲ ۷۱۴).
بنابراین نه باید سگ را زد، نه اذیت کرد و نه کشت مگر این که خود موجب آزار و اذیت شود. و تزاحمی بین حفظ سلامت انسان و فلان حیوان باشد.
۶. مشفقانه به مثل پاسخ دهنده محترم میگویم: به نظر شما آیا نباید در استفاده از قرآن تخصص کافی داشت!؟ با مطالعه این جواب من به یاد مدعیای افتادم که مال مردم را میدزدید و صدقه میداد؛ در یک مورد دو انار و دو قرص نان دزدید و صدقه داد و در جواب امام صادق علیه السلام که از وجه کارش پرسیدند عرض کرد من بر اساس یک آیه از قرآن این کار را انجام میدهم زیرا قرآن میفرماید که مجازات سیئه بیش از خود آن نیست اما پاداش حسنه ده برابر است (مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا). که امام در جواب او فرمودند: آیا نشنیدهای که قرآن فرموده است: فقط از متقین میپذیریم؟ (إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ) بر این اساس باید قرآن بلکه و کل دین را در یک نظام و مجموعه مطالعه کرد و این کار تخصص میطلبد!
۷. به حکم قرآن که مطابق جواب، قبول دارید: إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا انسان در مقابل آن چه میشنود، میبیند، میاندیشد و میگوید، مسئول است به ویژه اگر سخنی مربوط به دین و اعتقاد دیگران باشد.
۸. قابل توجه این که امروزه وارد کردن سگ در زندگی یک مجموعه فرهنگ است که نمیتوان در اظهار نظر آن را نادیده گرفت؛ حضور سگ با خود تبعاتی دارد بدون آن که نشانه تمدن، فرهنگ و به روز بودن باشد! به روز بودن را با امور دیگری نشان دهیم.
الحمدلله رب العالمین
محمدجواد کریمی
۳. واقع این است پاسخ دهنده محترم، تصور کرده که نجسبودن سگ به معنای پلشتی و پستی سگ است، در حالی که
🔸تکمله
نجاست عرضی محل دندان گرفتن سگ شکاری
امر«فَکلُوا»- در آیه قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۙ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ ۖ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ(۱)- بر حلّیت خوردن گوشت شکار دلالت دارد و چون آیه فقط در مقام بیان حلّیت است، حکم تکلیفی حلّیت را بیان می کند نه حکم وضعی طهارت را. بنابراین کلام مزبور اطلاق ندارد تا افزون بر حلّیت صید، بر طهارت جای گاز گرفته شده نیز دلالت کند، و به سخن دیگر، اصل صید مذکّی حلال است؛ ولی جای گاز گرفتن سگ،نجاست عرضی دارد و باید آنجا را آب کشید؛ مانند حیوان حلال گوشتی است که هرگاه ذبح شود، گوشت آن حلال است؛ اما مکان ذبح را- که آلوده به خون است باید شست(۲).
📚 پاورقی
۱- سوره مائده، آیه ۴.
۲- آیةالله جوادی آملی، تسنیم، ج۲۲, ص۳۹.
@mohammadjavad_karimi
استاد سید باقر موسوی اصفهانی در یادداشتی به موضوع ضرورت خواندن صیغه لفظی در ازدواج پرداخته است.
به گزارش شفقنا، متن یادداشت به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا در صحت ازدواج حتما خواندن صیغه لفظی لازم است؟
به دنبال مطالب نامربوطی که اخیرا در رابطه با عدم اعتبار صیغه نکاح در ازدواج مطرح شده است و گویا این شبهه برای عده ای ایجاد شده است که ما دلیل مستحكم در این مساله نداریم !! و لازم نیست در صحت ازدواج حتما صیغه لفظی خوانده شود !! و این سوال مطرح است که چرا ازدواج مثل بقیه عقود نباشد که فعلی که دلالت بر اعتبار آن معامله کند کافی در صحت آن عقد است ، در ازدواج هم فعل و کاری که دلالت بر اعتبار زوجیت کند کافی باشد! و چرا ما صیغه لفظی بخواهیم ؟
هر چند این مباحث تخصصی است و جایگاه آن مجامع علمی است ،ولي سکوت از جواب به این سوال در فضای غیر تخصصی ،شاید برای بعضی این خیال را ایجاد کند که فقه ما جواب نداردا!
لذا با ساده کردن مطالب سعی می شود مطلب کمی روشن شود.
قبل از ذکر ادله ،به مقدماتي کلیدی اشاره می کنم:
مقدمه اول: ما معتقد هستیم که شرع و احکام آن باید از آورنده دین گرفته شود و عمده ترین منبع ما قرآن و روایات و اجماع است و در مواردی هم عقل ، البته شرائط بسیار سخت .
و لذا بدست آوردن احکام یک امر تخصصی با زحمت فراوان شده است که به اصطلاح در محدوده تخصص مجتهدين است و اظهار نظر کسانی که مقدمات این علوم را طی نکردند و به مرحله ي اجتهاد نرسيدند ناروا است و نظريات أنها برای هیچ کس، حتی برای خودشان اعتبار ندارد و این مختص به فقه نیست ،در علم پزشکی و مهندسی هم حکم همین است واگر فرضا کسی به هر دلیل در امور تخصصی دیگر نظر بدهد و خیال کند عقلش می رسد! ولی در محدوده شرع که تعبدی و توقیفی است خطر تشریع و دین سازی است که گناه بزرگی است
مقدمه دوم این است که مساله ازدواج از امور مهم است که نسل انسان از ازدواج است ولذا باید در احکام آن ، دقت بیشتری کرد هر چند فقه شیعه و اهل بیت علیهم السلام در ازدواج تسهیلاتی قائل شده است و برای صحت ازدواج شاهد را لازم ندانسته است بر خلاف طلاق که شاهدین را لازم دانسته است بر خلاف مذهب عامه که در ازدواج شاهد را لازم دانسته ولی در طلاق شاهد را لازم ندانستند
مقدمه سوم : هر قوم و ملتی برای ازدواج خود رسوم و ادابی دارند و اسلام روش ادیان و اقوام دیگر را برای ازدواج پذیرفته است و مباشرت آنها را محکوم به سفاح نکرده است و شعار دین اسلام ( لکل قوم نکاح ) است
مقدمه چهارم : فرق اساسی و جوهری بین ازدواج و سفاح (زنا)در این است که در ازدواج اعتبار زوجیت از طرفین می شود که خود این اعتبار ؛ به دنبال خود آثار و احکام تعهداتی را دارد ولی در سفاح چنین اعتباری نیست و هیچ تعهدی به هم ندارند و هر لحظه هم تصمیم به جدایی بگیرند آزاد هستند و به عبارت دقیق تر اصلا پیوندی نبوده است که بخواهند جدا شوند!
و تمام ادیان الهی بلا استثنا ، ازدواج را پذیرفته اند و سفاح(۱) را به تمام اقسام آن مردود دانسته اند و با اسم های جدید حقیقت آن عوض نمی شود چنانچه در اینجا جمعی اسم آن را ازدواج سفید و در آن طرف داعشی ها اسم آن را جهاد نکاح! نامیدند،
مقدمه پنجم: در فقه شیعه ما در معاملات اعتبار و انشا می خواهیم و مجرد راضی بودن کافی در تحقق عنوان معامله نیست، مثلا اگر دو طرف فقط راضی باشند که مالی مبادله شود ، این کافی در تحقق بیع و خرید نیست بلکه باید با لفظ یا فعل ( که اصطلاحا به آن معاطاة گفته می شود) آن عنوان معامله انشا شود و فقه معاطاة را در معاملات پذیرفته است و الان هم مردم نوعا خرید و فروش را با فعل انجام می دهند
اما در ازدواج معاطاة پذیرفته نشده است یعنی اگر فرضا دو نفر قصد انشای زوجیت با فعل داشته باشند( ولو آن فعل ، مباح باشد) این ازدواج واقع نمی شود و این نظر کل مسلمانان است نه فقط فقه شیعه و اهل بیت علیهم السلام ،البته بعضی گفته اند که حقیقت ازدواج معاطاتی همان سفاح است
ولی این حرف صحیح نیست چون در سفاح اصلا اعتبار زوجیت نمی شود ولی در ازدواج معاطاتی اعتبار زوجیت با فعل محقق می شود
با مقدمات فوق حالا وارد اصل بحث می شویم که آیا در فقه که بر گرفته از کتاب و سنت است حتما صیغه لفظی لازم است یا به غیر لفظ هم می شود زوجیت محقق بشود؟
و جایی که اصلا اعتبار زوجیت نیست و فقط زندگی مشترک با علاقه است، اصلا قابل بحث در فقه نیست و این همان سفاح و زنا است و شبیه ترین نوع، به زندگی حیوانات است ، ما بیشتر بحث را در لزوم صیغه می بریم که ممکن است کسی خیال کند که دو نفر به قصد زوجیت با هم زندگی کنند ولی صیغه نمی خوانند!!
محمدجواد کریمی
استاد سید باقر موسوی اصفهانی در یادداشتی به موضوع ضرورت خواندن صیغه لفظی در ازدواج پرداخته است. به گ
اما اقوال فقها: مهم ترین کتاب فقهی فتوایی سنگین که الان در حوزه مطرح است و تمام مراجع تقلید نظر خود را با حاشیه در ذیل آن ذکر می کنند کتاب عروة الوثقي ، نوشته مرحوم سید کاظم یزدی ره است و اخیرا با حاشیه ۴۰ نفر از مراجع چاپ شده است ایشان در آنجا فتوی می دهد که ما حتما برای تحقق زوجیت نیاز به صیغه لفظی داریم و معاطا ة كافی نیست و تمام مراجع بلا استثنا نظر ایشان را تایید کردند و کسی حاشیه نزده است و عبارت ایشان این چنین است
(مسألة ۱): یشترط فی النکاح: الصیغة، بمعنی الإیجاب والقبول اللفظیَّین، فلا یکفی التراضی الباطنیّ، ولا الإیجاب والقبول الفعلیَّین.
ترجمه:در صحیح بودن ازدواج صیغه خواندن لازم است و باید ایجاب و قبول لفظی باشد و صرف راضی بودن طرفین کافی نیست و هم چنین انشای زوجیت با فعل ( معاطات) کافی نیست
البته در مساله بعد بحث لزوم عربی بودن را مطرح می کند و می فرمائید بنا بر احتیاط واجب اگر کسی قدرت دارد عربی بخواند و لو با وکیل گرفتن ، باید عربی بخواند که اینجا حواشی و انظار زیاد است که فعلا محل بحث ما نیست
اما ادله ی اینکه حتما باید در ازدواج صیغه لفظی خوانده شود
۱- اجماع تمام مسلمین، همه مذاهب اسلامی آن را معتبر دانسته اند و کسانی که در فقه تحقیق کردند، می دانند مسائلی که در تمام مذاهب مورد اتفاق باشد مسائل مسلم و ضروری است و معلوم می شود از صدر اسلام حکم روشن بوده است و خود این دلیل برای مساله کافی است
۲- روایاتی که در باره لزوم صیغه آمده است و بعضی از آنها در مورد ازدواج موقت است که مرحوم آیه الله خویی به اولویت برای ازدواج دائم به آنها استدلال کرده است مثل این روایت
قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ أَقُولُ لَهَا إِذَا خَلَوْتُ بِهَا قَالَ تَقُولُ أَتَزَوَّجُکِ مُتْعَةً عَلَی کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ لَا وَارِثَةً وَ لَا مَوْرُوثَةً کَذَا وَ کَذَا یَوْماً وَ إِنْ شِئْتَ کَذَا وَ کَذَا سَنَةً بِکَذَا وَ کَذَا دِرْهَماً وَ تُسَمِّی (مِنَ الْأَجْرِ) مَا تَرَاضَیْتُمَا عَلَیْهِ قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً فَإِذَا قَالَتْ نَعَمْ
ترجمه : راوی از امام صادق علیه السلام کیفیت ازدواج متعه را می پرسد و حضرت صیغه آن را به سائل تعلیم می کنند و اگر رضایت کافی بود حضرت می فرمود رضایت کافی است! و صیغه نمی خواهد و اصلا لزوم خواندن صیغه نزد سائل مفروغ عنه بوده است و سوال از کیفیت آن است و باز هم روایت هست که در وسائل الشیعه آمده است
۳- روایتی در ذیل آیه شریفه اخذن منکم میثاقا غلیظا آمده است روایت این است
ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ بُرَیْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً فَقَالَ الْمِیثَاقُ هُوَ الْکَلِمَةُ الَّتِی عُقِدَ بِهَا النِّکَاحُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ غَلِیظاً فَهُوَ مَاءُ الرَّجُلِ یُفْضِیهِ إِلَیْهَا
آیه شریفه می فرماید زنانتان از شما میثاق و عهد غلیظ گرفتند ، راوی از امام صادق علیه السلام سوال می کند مراد آیه چیست؟ حضرت در این روایت معتبر می فرماید میثاق کلمه ای ( دقت کنید لفظ کلمه بکار برند) است که ازدواج با آن محقق شده است.
پس طبق تفسیر این روایت خود قرآن هم کلمه و صیغه را در ازدواج معتبر می داند
این اجمالی بود از ادله ی فقها و مراجع برای اعتبار لفظ و صیغه در تحقق زوجیت .
و روشن شد که تعویض اسم، حقیقت سفاح را عوض نمی کند و اگر کسی آگاهانه ، صیغه نخواند و مباشرت کند مرتکب سفاح شده است، ولی اگر کسی نا آگاه بوده است حکم آن با شرائط آن فرق می کند.
والسلام.
۱- زنا، رابطه نامشروع.
@mohammadjavad_karimi
حضور محترم حجت الاسلام و المسلین جواد آقا کریمی
با سلام و احترام
در پی متنی که در کانال جنابعالی در خصوص مبحث ازدواج و خواندن صیغه مربوط درج فرمودید در یکی از کانال های دیگر به مطلبی برخلاف موضوع فوق و به نقل از حضرت امام ره آمده که عینا بدون دخل و تصرف در ذیل این مرقومه تقدیم می گردد.
مزید امتنان خواهد بود تحلیلی از این متن و احیانا درست یا غلط بودن آن را توضیح بفرمایید.
با تشکر از توجه جنابعالی
برادر و شاگرد قدیمی شما
محمد حسین ...
.
.
.
آیتالله خمینی گفته بود حلالزاده است این دکانداران چه میگویند؟
شهابالدین فرخیار
امسال در جشنواره فیلم فجر سخنان خانم فیلمنامهنویسی جنجال به پا کرده است. بر اساس خبرها و حواشی آن ظاهرا خانم نویسنده فیلمنامهٔ فیلم نمور گفته است اگر بچهای که حاصل عشق میان دو نفر است حتی اگر صیغهای هم جاری نشده باشد حلالزاده است. گفتن همانا و هجوم مذهبیون دو آتشه متحجر و آخوندهای بیسواد همانا که چه نشستهاید، بنیان اسلام و خانواده مسلمان بر باد رفت. گروهی گفتهاند تبلیغ اباحهگریست. آن دیگری گفته میخواهند ازدواج سپید را مباح کنند. سه دیگری به منبر رفته و وا مصیبتا گفته است از اختلاط زن و مرد، و چنان رعبی افکندهاند و ترسی جاری کردهاند که فیلمنامهنویس بیپناه تا کنون دو بار عذر خواسته و مرتبطین ماجرا لابد ده بار پیدا و پنهان تبری جستهاند. اما جهت این گروه نمایندگان خود خوانده بارگاه احدیت عرض کنم که تابستان سال ٦٤بود یا ٦٥ که خبری در بولتن محرمانه خبرگزاری ایرنا مانند توپ ترکید و جهان اسلام را کن فیکون کرد. اما از سطح همان بولتن محرمانه و خوانندگان محدودش فراتر نرفت. یعنی نگذاشتند که برود. داستان مربوط به استفتاء خانواده دختر خانم جوانی بود از محضر آیتالله خمینی رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی. این خانواده در استفتاء خود پرسیده بودند: دختر ما با آقا پسری روابط دوستانه داشته تا آنجا که قرار بوده است ازدواج کنند اما پیش از ازدواج نزدیکی صورت گرفته و اکنون دختر ما حامله است اما آن پسر اکنون حضور ندارد چرا که به جنگ رفته و در آنجا شهید شده است. اکنون تکلیف ما چیست؟
آقای خمینی جواب داده بود. آن جوان که در جنگ کشته شدهاست شهید است. دختر خانم هم همسر شهید محسوب میشود و طفل در بطن یا به دنیا آمده هم (تردید از من است) فرزند شهید است. در جزئیات خبر آمده بود که اعضای دفتر آقای خمینی که خود از این پاسخ انقلابی حیرت کرده بودند ابتدا پاسخ را به استفتا کنندگان نمیدهند و خود جهت اطمینان بیشتر و از روی محکم کاری خدمت ایشان میرسند که نکند آقای خمینی درست متوجه پرسش استفتاء کننده نشده باشد. از این رو به قصد دانستن دلایل فقهی صدور این فتوا پرسش را دو باره مطرح میکنند. آیتالله خمینی در توضیح مبانی فقهی صدور فتوا میگوید این از باب معاطات است و بحث را تمام شده تلقی میکند.
اما معاطات چیست؟ معاطات به داد و ستد یا معامله بدون جاری شدن صیغه عقد میگویند. صیغه عقد که شکل مکتوب آن همان قراردادهای معامله یا خرید و فروش است در حقیقت جمله یا جملاتی است که طرفین یک معامله در پایان گفتگوها و چانه زدنهایشان بیان میکنند و تقریبا هر معاملهای در پایان به جملهای میان خریدار و فروشنده ختم میشود که یکی میگوید قبول، خریدم به این نرخ و آن دیگری میگوید فروختم به این نرخ. یا مثلا اگر به این نرخ میخری فروختم و خریدار میگوید قبول اما در نوع معاملهی معاطات نیازی به بیان چنین جملاتی نیست زیرا نرخ کالا و شرایط معامله از پیش برای خریدار و فروشنده مشخص و روشن است و هیچیک از طرفین نیازی به جاری کردن صیغه یا مکتوب کردن قرارداد نمیبینند. خریدار کالا را برمیدارد، پول را میدهد و فروشنده هم بدون حتی کلامی پول را دریافت میکند و عقد معامله بدون خوانده شدن صیغهای انجام میشود. در عقد معاطات حتی میشود که یکی از طرفین معامله حضور نداشته باشد و باز داد و ستد انجام بگیرد و عقد معامله درست باشد. یعنی عقدی اتفاق بیفتد بدون آن که نیازی به بیان صیغهی آن باشد. در توضیح معاطاتی که هر روز جاریست و عموم مردم با آن سر و کار دارند، خرید مرسوم بسیاری از مردم از نانوایی را مثال میآورند که چه بسا برای بسیاری از ما پیش آمده است که از کنار پیشخوان نانوایی رد شدهایم و کسی پشت پیشخوان نبوده است اما از آنجا که میدانیم نرخ نان چند است و نانوا هم به نیت فروش نانها به آن نرخ معلوم آنها را روی پیشخوان گذاشتهاست. نانی بر میداریم و پول را روی پیشخوان میگذاریم و میرویم. به این نوع عقد هم عقد معاطات میگویند. به عبارت دیگر عقد معاطات عقدی است که دو طرف یک معامله از نیت و قصد هم آگاهی دارند و با شرایط هم موافقند و دیگر نیازی به جاری شدن صیغهی عقد نمیبینند.
ادامه دارد
توضیح واضحات است که ازدواج در فقه از زیر مجموعههای باب بیع است یعنی ازدواج یک قرارداد است بر مبنای داد و ستد و شرایطی که هر یک در این معامله تعیین میکنند. یعنی برخلاف تصور عامه و تلاش آخوندهای متحجر برای حفظ همین تصور. ازدواج معاملهایست مانند سایر معاملات و قراردادها و آنچه که به عنوان صیغه به زبان عربی بیان میشود هیچ ورد مقدس و الهی و عجیب و غریبی نیست.
جملاتی است در حد همین که مثلا شما در بازار از فروشنده میپرسید آقا این چند؟ و مجموعهای از چانه زنیها و بالا پایین کردنها و سرانجام این که خریدم به این شرط و فروختم به این شرط و این همه از باب رعایت و حفظ حقوق افراد است که حق کسی زایل نشود و کسی کلاه کسی را برندارد و یکی از طرفین بویژه طرف ضعیفتر مورد سوء استفادهی طرف قوی تر و زورمندتر واقع نشود.این که هنگام ازدواج دفتر و دستک میآورند و شاهد و امضا و بله گفتن و بله گرفتن و هزار بامبول ریز و درشت همه و همه برای بقای اجتماع بشریست که بدون این قراردادهای اجتماعی خیلی دوام نمیآورد و از حفظ حقوق افراد در آن هست تا تفاخرها و تعیشها و تجملها و غیره. اما هیچکدام پایه و اساس شرعی و دینی ندارد.
#فرهیختگان
بسم الله الرحمن الرحیم
☘ جناب آقای محمد حسین
سلام علیکم
مسلمانان اعم از شیعه و سنی، بالاتفاق قائل به بطلان ازدواج سفید و ازدواج معاطاتی اند و واقع شدن لفظ ایجاب و قبول از سوی زن و مرد را برای تمامیت عقد نکاح لازم می دانند. به عبارت دیگر صرف قصد زندگی مشترک و رضایت طرفین بدون بیان لفظ معین و مشخص را ،در مشروعیت و صحت چنین پیمانی کافی نمی دانند.
توضیح اینکه منابع اجتهاد در فقه شیعه امامیه عبارتند از:
۱- کتاب (قرآن کریم).
۲- سنت(قول و فعل و تقریر) پبامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام.
۳- اجماع
۴- عقل
علی هذا مطابق کتاب و سنت (روایات صحیح و معتبر وارده از حضرات معصومین) و اجماع علمای فریقین،واقع شدن لفظ مخصوص از طرف متعاقدین در عقد نکاح(پیمان ازدواج) از شرایط لازم صحت و مشروعیت چنین عقدی است و بدون آن چنین عقدی باطل و نامشروع می باشد.
🔗مقدمه
اینک برای توضیح بیشتر مطلب توجه جناب عالی را به مقدمات ذیل جلب می نمایم:
۱- نکاح معاطاتی چیست؟
نکاح معاطاتی ازدواجی است که به منظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطه جنسی بین زن و مرد برقرار میشود اما فاقد ایجاب و قبول لفظی است و ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند.
ازدواج سفید چیست؟
۲- ازدواج سفید
اگر بخواهیم ازدواج سفید را به صورت ساده تعریف نماییم میتوانیم بگوییم که ازدواج سفید، شروع و تشکیل پیوند زناشویی بین یک زن و مرد بدون لحاظ چارچوب قانونی، حقوقی، شرعی و عرفی میباشد.
در واقع در ازدواج سفید زن و مرد بدون ثبت رسمی و قانونی مسئله ازدواج و بدون گذراندن آداب و رسوم مرسوم در رابطه با ازدواج رسمی، شروع زندگیشان را زیر یک سقف پایه ریزی مینمایند. طبعاً در چنین ارتباطی طرفین تعهد قانونی و شرعی نسبت به یکدیگر ندارند و نمیتوانند مدعی حق و حقوقی نسبت به یکدیگر باشند.
با این اوصاف متوجه می شویم که ازدواج سفید پدیدهای غیر قانونی، غیر رسمی و خلاف و آداب و رسوم حاکم بر جامعه می باشد و در دنباله آن، مجموعه ای از ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی به بار میآید.
۳- اینکه گفته شده، «باب ازدواج در فقه،از زیر مجموعه های باب بیع است»، سخنی ناروا و ناتمام است. باب نکاح زیر مجموعه قسم معاملات در فقه است، و علی رغم هویت معاملاتی قرابت معناداری با قسم عبادات دارد.