❇️پاسخ تفصیلی
پاسخی بر ادعای عدم نجاست سگ

حوزه/ این که قرآن، شکار حیوان را توسط سگی که تعلیم داده شده، حلال شمرده به معنای استفاده از آن بدون شستن و تمیز کردن نیست! باید با کمال تعجب از پاسخ دهنده محترم پرسید که جناب ایشان! شکار سگ را بدون این که از خون و آلودگیهای دیگر پاکیزه میکنند تناول میکنند!؟
به گزارش خبرگزاری حوزه، اخیراً کلیپی از یکی از روحانیون در فضای مجازی منتشر شده که سگ را نجس نمیداند و دلایل خود را اینگونه بیان میکند: «ما به این نتیجه رسیدیم که سگ پاک است. در قرآن ما نه تنها دلیلی بر نجاست سگ نداریم؛ بلکه تعریف و تمجید از سگ آمده است و حتی آیهای داریم که دال بر طهارت سگ است؛ روایاتی هم که درباره نجاست سگ داریم، روایات متعارض است» و به همین منظور به بازنشر یادداشت آیت الله علیدوست، عضو جامعه مدرسین و از اساتید حوزه درباره نجاست سگ میپردازیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از محترمین متن پرسش و پاسخی را برای این جانب فرستادهاند و در خواست کردهاند که اگر نقدی بر پاسخ وارد است، آن را بیان کنم. پرسش و پاسخ این است:
سوال) آیا سگ در قرآن نجس است؟
جواب) بسیاری از مسلمانان عقیده دارند که سگ نجس است؛ این باور نه تنها پایه قرآنی ندارد، بلکه در تضاد با قرآن است؛ در هیچ جای قرآن چنین چیزی نیست که سگ نجس باشد.
برعکس در داستان اصحاب کهف خداوند درباره آنها میفرماید: " إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی"
سپس خداوند آن قدر به سگ آنها ارزش میدهد که حتی حالات سگشان را در قرآن بیان میکند…"وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید"
آیا سگ اصحاب کهف نجس بود؟ آیا سگ اصحاب کهف مانع ورود فرشتگان به داخل غار شد؟
در سوره مائده آیه ۴ میفرماید: "یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ"
در آیه بالا خداوند متعال میفرماید: حیوانی را که سگهای شما شکار میکنند، حلال است، سگ چگونه شکار میکند به دهانش میگیرد آیا دهان سگ نجس است؟
بسیاری از مسلمانان معتقدند: چیزی را که سگ دهان بزند، نجس است … در حالی که خداوند نمیفرماید آب بکشید.
آیا وقت آن نرسیده که ما باورهایمان را با کلام خداوند بسنجیم!؟
امروزه در جوامع اسلامی به حیوانات مخصوصاً سگها فراوان ظلم میشود؛ سگها را آزار میدهند، میزنند، میکشند...
ذیل این پرسش و پاسخ نکاتی را بیان میکنم:
مقدمه
ظاهر سوال و جواب این است که پرسشگر و جوابدهنده به قرآن معتقدند، مسلمان هستند و من فرض را بر این میگذارم که پاسخدهنده محترم، واقعاً اعتقادش را گفته است؛ لذا جواب بنده هم از این پرسش و پاسخ، درون دینی است نه برون دینی.
۱. ببینید! آیا منابع معرفتی ما نسبت به گزارههای دینی فقط قرآن است؟ که اگر چیزی در قرآن نبود، نسبت آن را به دین ناصحیح بدانیم!؟ خود قرآن در این باره چه میگوید؟ پاسخ روشن است! منابع معرفتی ما سه چیز است:
الف) وحی، که همان قرآن باشد؛ ب) سنت مسلّم معصوم؛ ج) عقل.
قرآن نیز در آیات متعدد بر این امر تاکید میکند: " وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم"
دلالت این آیات بر وجوب اطاعت از سنت معصوم علیه السلام روشن است. نسبت به منبع بودن عقل نیز به کتاب فقه و عقل مراجعه شود.
بنابراین وقتی چیزی در قرآن نبود، لکن در سنت و روایات معتبر بود (دقت کنید که میگویم: روایات معتبر) یا مطابق درک عقل بود، میتوان به دین نسبت داد، هر چند در قرآن نباشد.
از این جا معلوم میشود که سوال مورد بحث، یک سوال انحرافی است و جواب هم ناصحیح است البته در جواب گفته شده: نجاست سگ متضاد با قرآن است که در ادامه رسیدگی میکنیم که متضاد با قرآن است یا نیست.
من همین جا از فرصت پیش آمده استفاده کنم که امروزه بسیاری از ضروریات دین مورد انکار قرار میگیرد صرفاً به این بهانه که در قرآن نیست! من سوال میکنم چقدر از احکام نماز، روزه، حج در قرآن هست! ولی مورد وفاق همه مسلمانان از عالم و غیر عالم است؟ و پاسخ آن همان است که بیان شد و آن، این که منابع معرفتی ما سه چیز است؛ وحی (قرآن)، روایت معتبر و عقل.
۲. در قرآن نه به نجاست سگ تصریح شده و نه مطابق توضیحی که خواهم داد به طهارت آن. این پدیده را باید از دیگر منابع معرفتی دین به دست آورد. منابع معرفتی معتبر که سنت و روایت معتبر باشد به نجاست سگ تصریح دارد، (وسائل الشیعة، ج ۳، ص ۴۱۴ ۴۱۷).
۳. واقع این است پاسخ دهنده محترم، تصور کرده که نجسبودن سگ به معنای پلشتی و پستی سگ است، در حالی که نجسبودن یک اعتبار شرعی است که قانونگذار اسلام آن را اعتبار کرده است و البته ممکن است بنابر مصالحی بوده که قانونگذار در این اعتبار دیده است. جالب است بدانیم که «نجاست سگ» به «لزوم پرهیز از سگ» تفسیر شده است بدون این که ارتباطی با پستی و پلشتی سگ داشته باشد. البته ما نمیدانیم شاید ارتباط با سگ و حضور آن در زندگی برای انسان ضررهایی دارد که این اعتبار الاهی را توجیه میکند. البته آنچه برای ما به عنوان یک مسلمان تابع اسلام مهم است امتثال و اطاعت این حکم است. با این توضیح معلوم میشود که یادکر د از سگ اصحاب کهف هیچ دلالتی بر طهارت آن ندارد و وجود روایتی دال بر این که فرشتگان وارد مکانی نمیشوند که سگ در آن جا حضور دارد، باید جعل آن را به انگیزه ایجاد انگیزه و پرهیز از سگ و وارد نکردن آن در زندگی دانست نه چیز دیگر. ضمن این که روایت از سند معتبر برخوردار نیست قهرا قابل تمسک و استفاده نخواهد بود.
۴. این که قرآن، شکار حیوان را توسط سگی که تعلیم داده شده، حلال شمرده به معنای استفاده از آن بدون شستن و تمیز کردن نیست! باید با کمال تعجب از پاسخ دهنده محترم پرسید که جناب ایشان! شکار سگ را بدون این که از خون و آلودگیهای دیگر پاکیزه میکنند تناول میکنند!؟
قرآن در این آیه در مقام بیان حلال بودن و حلال نبودن شکار است نه کیفیت استفاده کردن!! بنابراین معلوم گردید که قول به نجاست سگ در تضاد با قرآن نیست!
۵. شریعت مطهر اسلام ظلم و اذیت هیچ موجودی را هر چند سر سوزنی باشد نمیپذیرد! این صریح قرآن است که میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ یعنی خداوند به اندازه سنگینی ذرهای ستم نمیکند؛ ستمنکردن خداوند هم به عدالت در تکوین است و هم به عدالت در قانونگذار ی و تشریع. و… و. و صریح روایت معتبر است که پیامبر اسلام میفرمایند: «عُذِّبت امرأة فی هر ربطته حتی مات» (زنی به دلیل حبس گربهای که در اثر این حبس مرد، عذاب شد و در ادامه حدیث است که آتش برای او ثابت گردید). سند روایت معتبر است. (روایات در این زمینه متعدد است ر. ک: میزان الحکمة، ج ۲ ص ۷۱۲ ۷۱۴).
بنابراین نه باید سگ را زد، نه اذیت کرد و نه کشت مگر این که خود موجب آزار و اذیت شود. و تزاحمی بین حفظ سلامت انسان و فلان حیوان باشد.
۶. مشفقانه به مثل پاسخ دهنده محترم میگویم: به نظر شما آیا نباید در استفاده از قرآن تخصص کافی داشت!؟ با مطالعه این جواب من به یاد مدعیای افتادم که مال مردم را میدزدید و صدقه میداد؛ در یک مورد دو انار و دو قرص نان دزدید و صدقه داد و در جواب امام صادق علیه السلام که از وجه کارش پرسیدند عرض کرد من بر اساس یک آیه از قرآن این کار را انجام میدهم زیرا قرآن میفرماید که مجازات سیئه بیش از خود آن نیست اما پاداش حسنه ده برابر است (مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا). که امام در جواب او فرمودند: آیا نشنیدهای که قرآن فرموده است: فقط از متقین میپذیریم؟ (إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ) بر این اساس باید قرآن بلکه و کل دین را در یک نظام و مجموعه مطالعه کرد و این کار تخصص میطلبد!
۷. به حکم قرآن که مطابق جواب، قبول دارید: إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا انسان در مقابل آن چه میشنود، میبیند، میاندیشد و میگوید، مسئول است به ویژه اگر سخنی مربوط به دین و اعتقاد دیگران باشد.
۸. قابل توجه این که امروزه وارد کردن سگ در زندگی یک مجموعه فرهنگ است که نمیتوان در اظهار نظر آن را نادیده گرفت؛ حضور سگ با خود تبعاتی دارد بدون آن که نشانه تمدن، فرهنگ و به روز بودن باشد! به روز بودن را با امور دیگری نشان دهیم.
الحمدلله رب العالمین
محمدجواد کریمی
۳. واقع این است پاسخ دهنده محترم، تصور کرده که نجسبودن سگ به معنای پلشتی و پستی سگ است، در حالی که
🔸تکمله
نجاست عرضی محل دندان گرفتن سگ شکاری
امر«فَکلُوا»- در آیه قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۙ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ ۖ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ(۱)- بر حلّیت خوردن گوشت شکار دلالت دارد و چون آیه فقط در مقام بیان حلّیت است، حکم تکلیفی حلّیت را بیان می کند نه حکم وضعی طهارت را. بنابراین کلام مزبور اطلاق ندارد تا افزون بر حلّیت صید، بر طهارت جای گاز گرفته شده نیز دلالت کند، و به سخن دیگر، اصل صید مذکّی حلال است؛ ولی جای گاز گرفتن سگ،نجاست عرضی دارد و باید آنجا را آب کشید؛ مانند حیوان حلال گوشتی است که هرگاه ذبح شود، گوشت آن حلال است؛ اما مکان ذبح را- که آلوده به خون است باید شست(۲).
📚 پاورقی
۱- سوره مائده، آیه ۴.
۲- آیةالله جوادی آملی، تسنیم، ج۲۲, ص۳۹.
@mohammadjavad_karimi
استاد سید باقر موسوی اصفهانی در یادداشتی به موضوع ضرورت خواندن صیغه لفظی در ازدواج پرداخته است.
به گزارش شفقنا، متن یادداشت به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا در صحت ازدواج حتما خواندن صیغه لفظی لازم است؟
به دنبال مطالب نامربوطی که اخیرا در رابطه با عدم اعتبار صیغه نکاح در ازدواج مطرح شده است و گویا این شبهه برای عده ای ایجاد شده است که ما دلیل مستحكم در این مساله نداریم !! و لازم نیست در صحت ازدواج حتما صیغه لفظی خوانده شود !! و این سوال مطرح است که چرا ازدواج مثل بقیه عقود نباشد که فعلی که دلالت بر اعتبار آن معامله کند کافی در صحت آن عقد است ، در ازدواج هم فعل و کاری که دلالت بر اعتبار زوجیت کند کافی باشد! و چرا ما صیغه لفظی بخواهیم ؟
هر چند این مباحث تخصصی است و جایگاه آن مجامع علمی است ،ولي سکوت از جواب به این سوال در فضای غیر تخصصی ،شاید برای بعضی این خیال را ایجاد کند که فقه ما جواب نداردا!
لذا با ساده کردن مطالب سعی می شود مطلب کمی روشن شود.
قبل از ذکر ادله ،به مقدماتي کلیدی اشاره می کنم:
مقدمه اول: ما معتقد هستیم که شرع و احکام آن باید از آورنده دین گرفته شود و عمده ترین منبع ما قرآن و روایات و اجماع است و در مواردی هم عقل ، البته شرائط بسیار سخت .
و لذا بدست آوردن احکام یک امر تخصصی با زحمت فراوان شده است که به اصطلاح در محدوده تخصص مجتهدين است و اظهار نظر کسانی که مقدمات این علوم را طی نکردند و به مرحله ي اجتهاد نرسيدند ناروا است و نظريات أنها برای هیچ کس، حتی برای خودشان اعتبار ندارد و این مختص به فقه نیست ،در علم پزشکی و مهندسی هم حکم همین است واگر فرضا کسی به هر دلیل در امور تخصصی دیگر نظر بدهد و خیال کند عقلش می رسد! ولی در محدوده شرع که تعبدی و توقیفی است خطر تشریع و دین سازی است که گناه بزرگی است
مقدمه دوم این است که مساله ازدواج از امور مهم است که نسل انسان از ازدواج است ولذا باید در احکام آن ، دقت بیشتری کرد هر چند فقه شیعه و اهل بیت علیهم السلام در ازدواج تسهیلاتی قائل شده است و برای صحت ازدواج شاهد را لازم ندانسته است بر خلاف طلاق که شاهدین را لازم دانسته است بر خلاف مذهب عامه که در ازدواج شاهد را لازم دانسته ولی در طلاق شاهد را لازم ندانستند
مقدمه سوم : هر قوم و ملتی برای ازدواج خود رسوم و ادابی دارند و اسلام روش ادیان و اقوام دیگر را برای ازدواج پذیرفته است و مباشرت آنها را محکوم به سفاح نکرده است و شعار دین اسلام ( لکل قوم نکاح ) است
مقدمه چهارم : فرق اساسی و جوهری بین ازدواج و سفاح (زنا)در این است که در ازدواج اعتبار زوجیت از طرفین می شود که خود این اعتبار ؛ به دنبال خود آثار و احکام تعهداتی را دارد ولی در سفاح چنین اعتباری نیست و هیچ تعهدی به هم ندارند و هر لحظه هم تصمیم به جدایی بگیرند آزاد هستند و به عبارت دقیق تر اصلا پیوندی نبوده است که بخواهند جدا شوند!
و تمام ادیان الهی بلا استثنا ، ازدواج را پذیرفته اند و سفاح(۱) را به تمام اقسام آن مردود دانسته اند و با اسم های جدید حقیقت آن عوض نمی شود چنانچه در اینجا جمعی اسم آن را ازدواج سفید و در آن طرف داعشی ها اسم آن را جهاد نکاح! نامیدند،
مقدمه پنجم: در فقه شیعه ما در معاملات اعتبار و انشا می خواهیم و مجرد راضی بودن کافی در تحقق عنوان معامله نیست، مثلا اگر دو طرف فقط راضی باشند که مالی مبادله شود ، این کافی در تحقق بیع و خرید نیست بلکه باید با لفظ یا فعل ( که اصطلاحا به آن معاطاة گفته می شود) آن عنوان معامله انشا شود و فقه معاطاة را در معاملات پذیرفته است و الان هم مردم نوعا خرید و فروش را با فعل انجام می دهند
اما در ازدواج معاطاة پذیرفته نشده است یعنی اگر فرضا دو نفر قصد انشای زوجیت با فعل داشته باشند( ولو آن فعل ، مباح باشد) این ازدواج واقع نمی شود و این نظر کل مسلمانان است نه فقط فقه شیعه و اهل بیت علیهم السلام ،البته بعضی گفته اند که حقیقت ازدواج معاطاتی همان سفاح است
ولی این حرف صحیح نیست چون در سفاح اصلا اعتبار زوجیت نمی شود ولی در ازدواج معاطاتی اعتبار زوجیت با فعل محقق می شود
با مقدمات فوق حالا وارد اصل بحث می شویم که آیا در فقه که بر گرفته از کتاب و سنت است حتما صیغه لفظی لازم است یا به غیر لفظ هم می شود زوجیت محقق بشود؟
و جایی که اصلا اعتبار زوجیت نیست و فقط زندگی مشترک با علاقه است، اصلا قابل بحث در فقه نیست و این همان سفاح و زنا است و شبیه ترین نوع، به زندگی حیوانات است ، ما بیشتر بحث را در لزوم صیغه می بریم که ممکن است کسی خیال کند که دو نفر به قصد زوجیت با هم زندگی کنند ولی صیغه نمی خوانند!!
محمدجواد کریمی
استاد سید باقر موسوی اصفهانی در یادداشتی به موضوع ضرورت خواندن صیغه لفظی در ازدواج پرداخته است. به گ
اما اقوال فقها: مهم ترین کتاب فقهی فتوایی سنگین که الان در حوزه مطرح است و تمام مراجع تقلید نظر خود را با حاشیه در ذیل آن ذکر می کنند کتاب عروة الوثقي ، نوشته مرحوم سید کاظم یزدی ره است و اخیرا با حاشیه ۴۰ نفر از مراجع چاپ شده است ایشان در آنجا فتوی می دهد که ما حتما برای تحقق زوجیت نیاز به صیغه لفظی داریم و معاطا ة كافی نیست و تمام مراجع بلا استثنا نظر ایشان را تایید کردند و کسی حاشیه نزده است و عبارت ایشان این چنین است
(مسألة ۱): یشترط فی النکاح: الصیغة، بمعنی الإیجاب والقبول اللفظیَّین، فلا یکفی التراضی الباطنیّ، ولا الإیجاب والقبول الفعلیَّین.
ترجمه:در صحیح بودن ازدواج صیغه خواندن لازم است و باید ایجاب و قبول لفظی باشد و صرف راضی بودن طرفین کافی نیست و هم چنین انشای زوجیت با فعل ( معاطات) کافی نیست
البته در مساله بعد بحث لزوم عربی بودن را مطرح می کند و می فرمائید بنا بر احتیاط واجب اگر کسی قدرت دارد عربی بخواند و لو با وکیل گرفتن ، باید عربی بخواند که اینجا حواشی و انظار زیاد است که فعلا محل بحث ما نیست
اما ادله ی اینکه حتما باید در ازدواج صیغه لفظی خوانده شود
۱- اجماع تمام مسلمین، همه مذاهب اسلامی آن را معتبر دانسته اند و کسانی که در فقه تحقیق کردند، می دانند مسائلی که در تمام مذاهب مورد اتفاق باشد مسائل مسلم و ضروری است و معلوم می شود از صدر اسلام حکم روشن بوده است و خود این دلیل برای مساله کافی است
۲- روایاتی که در باره لزوم صیغه آمده است و بعضی از آنها در مورد ازدواج موقت است که مرحوم آیه الله خویی به اولویت برای ازدواج دائم به آنها استدلال کرده است مثل این روایت
قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ أَقُولُ لَهَا إِذَا خَلَوْتُ بِهَا قَالَ تَقُولُ أَتَزَوَّجُکِ مُتْعَةً عَلَی کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ لَا وَارِثَةً وَ لَا مَوْرُوثَةً کَذَا وَ کَذَا یَوْماً وَ إِنْ شِئْتَ کَذَا وَ کَذَا سَنَةً بِکَذَا وَ کَذَا دِرْهَماً وَ تُسَمِّی (مِنَ الْأَجْرِ) مَا تَرَاضَیْتُمَا عَلَیْهِ قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً فَإِذَا قَالَتْ نَعَمْ
ترجمه : راوی از امام صادق علیه السلام کیفیت ازدواج متعه را می پرسد و حضرت صیغه آن را به سائل تعلیم می کنند و اگر رضایت کافی بود حضرت می فرمود رضایت کافی است! و صیغه نمی خواهد و اصلا لزوم خواندن صیغه نزد سائل مفروغ عنه بوده است و سوال از کیفیت آن است و باز هم روایت هست که در وسائل الشیعه آمده است
۳- روایتی در ذیل آیه شریفه اخذن منکم میثاقا غلیظا آمده است روایت این است
ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ بُرَیْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً فَقَالَ الْمِیثَاقُ هُوَ الْکَلِمَةُ الَّتِی عُقِدَ بِهَا النِّکَاحُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ غَلِیظاً فَهُوَ مَاءُ الرَّجُلِ یُفْضِیهِ إِلَیْهَا
آیه شریفه می فرماید زنانتان از شما میثاق و عهد غلیظ گرفتند ، راوی از امام صادق علیه السلام سوال می کند مراد آیه چیست؟ حضرت در این روایت معتبر می فرماید میثاق کلمه ای ( دقت کنید لفظ کلمه بکار برند) است که ازدواج با آن محقق شده است.
پس طبق تفسیر این روایت خود قرآن هم کلمه و صیغه را در ازدواج معتبر می داند
این اجمالی بود از ادله ی فقها و مراجع برای اعتبار لفظ و صیغه در تحقق زوجیت .
و روشن شد که تعویض اسم، حقیقت سفاح را عوض نمی کند و اگر کسی آگاهانه ، صیغه نخواند و مباشرت کند مرتکب سفاح شده است، ولی اگر کسی نا آگاه بوده است حکم آن با شرائط آن فرق می کند.
والسلام.
۱- زنا، رابطه نامشروع.
@mohammadjavad_karimi
حضور محترم حجت الاسلام و المسلین جواد آقا کریمی
با سلام و احترام
در پی متنی که در کانال جنابعالی در خصوص مبحث ازدواج و خواندن صیغه مربوط درج فرمودید در یکی از کانال های دیگر به مطلبی برخلاف موضوع فوق و به نقل از حضرت امام ره آمده که عینا بدون دخل و تصرف در ذیل این مرقومه تقدیم می گردد.
مزید امتنان خواهد بود تحلیلی از این متن و احیانا درست یا غلط بودن آن را توضیح بفرمایید.
با تشکر از توجه جنابعالی
برادر و شاگرد قدیمی شما
محمد حسین ...
.
.
.
آیتالله خمینی گفته بود حلالزاده است این دکانداران چه میگویند؟
شهابالدین فرخیار
امسال در جشنواره فیلم فجر سخنان خانم فیلمنامهنویسی جنجال به پا کرده است. بر اساس خبرها و حواشی آن ظاهرا خانم نویسنده فیلمنامهٔ فیلم نمور گفته است اگر بچهای که حاصل عشق میان دو نفر است حتی اگر صیغهای هم جاری نشده باشد حلالزاده است. گفتن همانا و هجوم مذهبیون دو آتشه متحجر و آخوندهای بیسواد همانا که چه نشستهاید، بنیان اسلام و خانواده مسلمان بر باد رفت. گروهی گفتهاند تبلیغ اباحهگریست. آن دیگری گفته میخواهند ازدواج سپید را مباح کنند. سه دیگری به منبر رفته و وا مصیبتا گفته است از اختلاط زن و مرد، و چنان رعبی افکندهاند و ترسی جاری کردهاند که فیلمنامهنویس بیپناه تا کنون دو بار عذر خواسته و مرتبطین ماجرا لابد ده بار پیدا و پنهان تبری جستهاند. اما جهت این گروه نمایندگان خود خوانده بارگاه احدیت عرض کنم که تابستان سال ٦٤بود یا ٦٥ که خبری در بولتن محرمانه خبرگزاری ایرنا مانند توپ ترکید و جهان اسلام را کن فیکون کرد. اما از سطح همان بولتن محرمانه و خوانندگان محدودش فراتر نرفت. یعنی نگذاشتند که برود. داستان مربوط به استفتاء خانواده دختر خانم جوانی بود از محضر آیتالله خمینی رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی. این خانواده در استفتاء خود پرسیده بودند: دختر ما با آقا پسری روابط دوستانه داشته تا آنجا که قرار بوده است ازدواج کنند اما پیش از ازدواج نزدیکی صورت گرفته و اکنون دختر ما حامله است اما آن پسر اکنون حضور ندارد چرا که به جنگ رفته و در آنجا شهید شده است. اکنون تکلیف ما چیست؟
آقای خمینی جواب داده بود. آن جوان که در جنگ کشته شدهاست شهید است. دختر خانم هم همسر شهید محسوب میشود و طفل در بطن یا به دنیا آمده هم (تردید از من است) فرزند شهید است. در جزئیات خبر آمده بود که اعضای دفتر آقای خمینی که خود از این پاسخ انقلابی حیرت کرده بودند ابتدا پاسخ را به استفتا کنندگان نمیدهند و خود جهت اطمینان بیشتر و از روی محکم کاری خدمت ایشان میرسند که نکند آقای خمینی درست متوجه پرسش استفتاء کننده نشده باشد. از این رو به قصد دانستن دلایل فقهی صدور این فتوا پرسش را دو باره مطرح میکنند. آیتالله خمینی در توضیح مبانی فقهی صدور فتوا میگوید این از باب معاطات است و بحث را تمام شده تلقی میکند.
اما معاطات چیست؟ معاطات به داد و ستد یا معامله بدون جاری شدن صیغه عقد میگویند. صیغه عقد که شکل مکتوب آن همان قراردادهای معامله یا خرید و فروش است در حقیقت جمله یا جملاتی است که طرفین یک معامله در پایان گفتگوها و چانه زدنهایشان بیان میکنند و تقریبا هر معاملهای در پایان به جملهای میان خریدار و فروشنده ختم میشود که یکی میگوید قبول، خریدم به این نرخ و آن دیگری میگوید فروختم به این نرخ. یا مثلا اگر به این نرخ میخری فروختم و خریدار میگوید قبول اما در نوع معاملهی معاطات نیازی به بیان چنین جملاتی نیست زیرا نرخ کالا و شرایط معامله از پیش برای خریدار و فروشنده مشخص و روشن است و هیچیک از طرفین نیازی به جاری کردن صیغه یا مکتوب کردن قرارداد نمیبینند. خریدار کالا را برمیدارد، پول را میدهد و فروشنده هم بدون حتی کلامی پول را دریافت میکند و عقد معامله بدون خوانده شدن صیغهای انجام میشود. در عقد معاطات حتی میشود که یکی از طرفین معامله حضور نداشته باشد و باز داد و ستد انجام بگیرد و عقد معامله درست باشد. یعنی عقدی اتفاق بیفتد بدون آن که نیازی به بیان صیغهی آن باشد. در توضیح معاطاتی که هر روز جاریست و عموم مردم با آن سر و کار دارند، خرید مرسوم بسیاری از مردم از نانوایی را مثال میآورند که چه بسا برای بسیاری از ما پیش آمده است که از کنار پیشخوان نانوایی رد شدهایم و کسی پشت پیشخوان نبوده است اما از آنجا که میدانیم نرخ نان چند است و نانوا هم به نیت فروش نانها به آن نرخ معلوم آنها را روی پیشخوان گذاشتهاست. نانی بر میداریم و پول را روی پیشخوان میگذاریم و میرویم. به این نوع عقد هم عقد معاطات میگویند. به عبارت دیگر عقد معاطات عقدی است که دو طرف یک معامله از نیت و قصد هم آگاهی دارند و با شرایط هم موافقند و دیگر نیازی به جاری شدن صیغهی عقد نمیبینند.
ادامه دارد
توضیح واضحات است که ازدواج در فقه از زیر مجموعههای باب بیع است یعنی ازدواج یک قرارداد است بر مبنای داد و ستد و شرایطی که هر یک در این معامله تعیین میکنند. یعنی برخلاف تصور عامه و تلاش آخوندهای متحجر برای حفظ همین تصور. ازدواج معاملهایست مانند سایر معاملات و قراردادها و آنچه که به عنوان صیغه به زبان عربی بیان میشود هیچ ورد مقدس و الهی و عجیب و غریبی نیست.
جملاتی است در حد همین که مثلا شما در بازار از فروشنده میپرسید آقا این چند؟ و مجموعهای از چانه زنیها و بالا پایین کردنها و سرانجام این که خریدم به این شرط و فروختم به این شرط و این همه از باب رعایت و حفظ حقوق افراد است که حق کسی زایل نشود و کسی کلاه کسی را برندارد و یکی از طرفین بویژه طرف ضعیفتر مورد سوء استفادهی طرف قوی تر و زورمندتر واقع نشود.این که هنگام ازدواج دفتر و دستک میآورند و شاهد و امضا و بله گفتن و بله گرفتن و هزار بامبول ریز و درشت همه و همه برای بقای اجتماع بشریست که بدون این قراردادهای اجتماعی خیلی دوام نمیآورد و از حفظ حقوق افراد در آن هست تا تفاخرها و تعیشها و تجملها و غیره. اما هیچکدام پایه و اساس شرعی و دینی ندارد.
#فرهیختگان
بسم الله الرحمن الرحیم
☘ جناب آقای محمد حسین
سلام علیکم
مسلمانان اعم از شیعه و سنی، بالاتفاق قائل به بطلان ازدواج سفید و ازدواج معاطاتی اند و واقع شدن لفظ ایجاب و قبول از سوی زن و مرد را برای تمامیت عقد نکاح لازم می دانند. به عبارت دیگر صرف قصد زندگی مشترک و رضایت طرفین بدون بیان لفظ معین و مشخص را ،در مشروعیت و صحت چنین پیمانی کافی نمی دانند.
توضیح اینکه منابع اجتهاد در فقه شیعه امامیه عبارتند از:
۱- کتاب (قرآن کریم).
۲- سنت(قول و فعل و تقریر) پبامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام.
۳- اجماع
۴- عقل
علی هذا مطابق کتاب و سنت (روایات صحیح و معتبر وارده از حضرات معصومین) و اجماع علمای فریقین،واقع شدن لفظ مخصوص از طرف متعاقدین در عقد نکاح(پیمان ازدواج) از شرایط لازم صحت و مشروعیت چنین عقدی است و بدون آن چنین عقدی باطل و نامشروع می باشد.
🔗مقدمه
اینک برای توضیح بیشتر مطلب توجه جناب عالی را به مقدمات ذیل جلب می نمایم:
۱- نکاح معاطاتی چیست؟
نکاح معاطاتی ازدواجی است که به منظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطه جنسی بین زن و مرد برقرار میشود اما فاقد ایجاب و قبول لفظی است و ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند.
ازدواج سفید چیست؟
۲- ازدواج سفید
اگر بخواهیم ازدواج سفید را به صورت ساده تعریف نماییم میتوانیم بگوییم که ازدواج سفید، شروع و تشکیل پیوند زناشویی بین یک زن و مرد بدون لحاظ چارچوب قانونی، حقوقی، شرعی و عرفی میباشد.
در واقع در ازدواج سفید زن و مرد بدون ثبت رسمی و قانونی مسئله ازدواج و بدون گذراندن آداب و رسوم مرسوم در رابطه با ازدواج رسمی، شروع زندگیشان را زیر یک سقف پایه ریزی مینمایند. طبعاً در چنین ارتباطی طرفین تعهد قانونی و شرعی نسبت به یکدیگر ندارند و نمیتوانند مدعی حق و حقوقی نسبت به یکدیگر باشند.
با این اوصاف متوجه می شویم که ازدواج سفید پدیدهای غیر قانونی، غیر رسمی و خلاف و آداب و رسوم حاکم بر جامعه می باشد و در دنباله آن، مجموعه ای از ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی به بار میآید.
۳- اینکه گفته شده، «باب ازدواج در فقه،از زیر مجموعه های باب بیع است»، سخنی ناروا و ناتمام است. باب نکاح زیر مجموعه قسم معاملات در فقه است، و علی رغم هویت معاملاتی قرابت معناداری با قسم عبادات دارد.
۲-بررسی فقهی عقد ازدواج و شروط آن از نظر اسلام
🌴مسلمانان(اعم از شیعه و سنی) اتفاق نظر دارند که پیمان ازدواج با عقد مشتمل بر ایجاب و قبول از دو طرف عقد یا نائبان آن دو مانند وکیل و ولی، تمام می شود، و به مجرد رضایت زن و مرد بدون عقد، ازدواج تمام نیست.
اتفقوا علی أن الزواج یتمّ بالعقد المشتمل علی الایجاب و القبول من المخطوبة و الخاطب، او من ینوب عنهما کالوکیل و الولی، و لایتمّ بمجرد المراضاة من غیر عقد.
و همچنین اتفاق دارند بر این که عقد نکاح هنگامی صحیح است که با لفظ روجّت یا انکحت از سوی زن یا نائب وی و لفظ قبلت یا رضیت از سوی مرد یا نائبش واقع شود.
و اتفقوا ایضاً علی ان العقد یصح إذا وقع بلفظ زوجّت أو انکحت من المخطوبة أو من ینوب عنها، و قبلت أو رضیت من الخاطب، أو من ینوب عنه.(۱).
۲/۱-شرط عربیت
مسلمین اتفاق نظر دارند که عقد با غیر زبان عربی در صورت عجز و ناتوانی از آن تمام است. در صحت عقد ازدواج در صورت قدرت برآن، اختلاف نظر دارند. حنفیه و مالکیه و حنابله قائل به صحت آن هستند. اما شافعیه و امامیه قائل به صحت عقد به لغت غیر عربی در صورت قادر بودن به آن نیستند.
واتفقوا أن العقد یتمّ بغیر العربیة مع العجز عنها، واختلفوا فی صحته مع القدرة علیها. قال الحنفیة و المالکیة و الحنابلة: یصحُّ؛ وقال الشافعیة: لایصح؛ وعلیه مذهب الامامیة(۲).
۳- لزوم آوردن لفظ صیغه ایجاب و قبول در عقد نکاح در متون فقهی شیعه امامیه
۳/۱-شهیدثانی در شرح لمعه می گوید:
(الفصل الثانی- فی العقد) و یعتبر اشتماله علی الایجاب و القبول اللفظیّین کغیره من العقود اللازمة(فالایجاب زوّجتک و انکحتک و متعتک لاغیر.) اما الاولان فموضع وفاق و قد ورد بهما القرآن فی قوله:«زوجّناکها»(۳)«ولاتنکحوا ما نکح آباؤکم من النِّساء».
... (والقبول قبلت التزویج و النکاح، او تروجتُ، أو قبلتُ، أو متقصراً علیه).
(کلاهما) ای الایجاب و القبول(بلفظ الماضی).(ولا یشترط تقدیم الایجاب)علی القبول، لأن العقد هو الایجاب و القبول، والترتیب کیف اتفق غیر مخلّ بالمقصود.
... (ولا یجوز) العقد ایجاباً و قبولاً(بغیر العربیة مع القدرة)علیها، لان ذلک هو المعهود من صاحب الشرع کغیره من العقود اللازمة، بل اولی.
ترجمه: عقد نکاح، همانند سایر عقود لازم(۴)،باید مشتمل بر ایجاب و قبول لفظی باشد.(ایحاب عقد نکاح عبارت است از:«زوّجتک»[ترا به ازدواج خود در آوردم]،«انکحتک»[ترا به نکاح خود درآوردم]و متعتک[= ترا به نکاح خود درآوردم] و با غیر این الفاظ ایجاب واقع نمی شود.) اما دو لفظ اول مورد اتفاق فقهاست و این دو واژه در قرآن کریم نیز آمده است، در آیه « او را به ازدواج تو درآوردیم»، و آیه« و با زنی که پدرانتان نکاح کرده اند، نکاح نکنید.»
(و قبول آن عبارت است از«قبِلتُ التزویج أوِ النکاح»[= ازدواج یا نکاح را پذیرفتم]، یا تزوُجتُ[=ازدواج را پذیرفتم]، یا «قبِلتُ»[پذیرفتم]، با اکتفای به آن).
ایجاب و قبول(هر دو باید به لفظ ماضی باشند).(لازم نیست ایجاب بر قبول مقدم شود)، چون عقد مجموع ایجاب و قبول است.
...(جایز نیست) عقد هم ایجابش و هم قبولش(با الفاظ غیر عربی گفته شود، البته در صورت قادر بودن)بر گفتن الفاظ عربی. چون آنچه از صاحب شرع معهود است همان عربیت است،و این مساله در مورد سایر عقود لازم نیز جاری است، و به طریق اولی در مورد عقد نکاح صادق است.
📌همان گونه که ملاحظه می شود،شهید ثانی در این متن، اشتمال عقد نکاح(پیمان زناشویی) بر ایجاب و قبول لفظی را شرط صحت آن شمرده است.
۳/۲- شیخ محمد حسن نجفی در مجموعه نفیس جواهر می گوید:
الفصل الثانی فی العقد،و یقع «النظر فی» مقامین:«الصیغة و الحکم»:
امّا الاول فعقد«النکاح» کغیره من العقود اللازمة«یفتقر الی إبجاب و قبول» لفظیّیین«دالّین علی القصد الرافع للاحتمال» أی القصد التفصیلی.
«و» من «العبارة عن الایجاب لفظان: زوّجتک و أنکحتک» بلاخلاف(۵)
عقد نکاح همانند دیگر عقود لازمه، به ایجاب و قبول لفظی احتیاج دارد.
۳/۳- مرحوم سید کاظم یزدی(ره) در عروة الوثقی می گوید:
یشترط فی النکاح:الصیغة، بمعنی الإیجاب والقبول اللفظیَّین، فلا یکفی التراضی الباطنیّ، ولا الإیجاب والقبول الفعلیَّین(۶)
ترجمه:در صحیح بودن ازدواج، صیغه خواندن لازم است و باید ایجاب و قبول لفظی باشد و صرف راضی بودن طرفین کافی نیست و هم چنین انشای زوجیت با فعل ( معاطات) کافی نیست. مرحوم سید(ره)در مساله بعدی بحث لزوم عربی بودن لفظ صیغه را مطرح می کند و می فرماید: بنا بر احتیاط واجب اگر کسی قدرت دارد عربی بخواند و لو با وکیل گرفتن ، باید عربی بخواند که اینجا حواشی و انظار زیاد است که فعلا محل بحث ما نیست.
۳/۴-امام خمینی در کتاب تحریر الوسیلة، در فصل مربوط به عقد نکاح و احکام آن می گوید:
النکاح علی قسمین: دائم و منقطع؛ و کلّ منهما یحتاج الی عقد مشتمل علی ایجاب و قبول لفظیّیین دالّین علی إنشاء المعنی المقصود و الرضا به دلالة معتبرة عند اهل المحاورة، فلایکفی مجردالرضا القلبی من الطرفین و لا المعاطاة الجاریة فی غالب المعاملات و لاالکتابة(۷)...
ترجمه:
ازدواج بر دو قسم است: دائم و منقطع؛ و هر کدام از اینها محتاج عقدی است که دارای ایجاب و قبول است. و ایجاب و قبول دو لفظ می باشند که بر انشای معنای مقصود و انشای رضایت به آن به طوری که در نزد اهل محاوره و گفتگو معتبر است، دلالت می نمایند؛ پس مجرد رضایت قلبی دو طرف و معاطاتی که در غالب معاملات جریان دارد و نوشتن آنها و همچنین در غیر اخرس(لال) اشاره ای که این معنی را برساند، کفایت نمی کند. و احوط لازم آن است که ایجاب و قبول به لفظ عربی باشند، پس غیر از عربی، از لغت های دیگر مُجزِی نمی باشد مگر آنکه از عربی و از وکیل نمودن دیگری، عاجز باشند، اگرچه اقوی آن است که وکیل گرفتن واجب نمی باشد. و با عجز از عربی، به غیر عربی جایز است و در این صورت، واقع ساختن عقد به غیر عربی اشکالی ندارد, لیکن باید به عبارتی باشد که معنای آن همان معنای لفظ عربی باشد، به طوری که ترجمه آن شمرده شود.
📌مرحوم امام خمینی در اینجا صراحتا صحت ازدواج معاطاتی را نفی می فرماید.
۳/۵- حکم شرعی ازدواج سفید و معاطاتی مرجع تقلید: آیةالله العظمی خامنه ای (مدّظلّه)
سوال آیا ازدواج سفید در اسلام صحیح است؟
ازدواج سفید همان ازدواج معاطاتی هست؟
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
جواب: سلام علیکم؛معنای رایج نکاح معاطاتی؛ یعنی: عقد بدون اجرای صیغه و ایجاب و قبول؛ و چون مشهور فقها، لفظي بودن ايجاب و قبول را در عقد نکاح شرط مي دانند لذا نکاح معاطاتي باطل است، و در اين مورد ادعاي اجماع شده است. هرچند گفته شده است که برخي نکاح معاطاتي را صحیح دانسته اند ولی فقهای معاصر و نیز مشهور فقها آن را صحیح نمیدانند.
معنای رایج ازدواج سفید؛ یعنی: همخانه شدن دو جنس مخالف بدون آن که عقدی شرعی انجام شود و محرمیتی مطابق با قواعد شرعی بینشان فراهم گردد و البته چنین پدیده شومی با مدیریت دشمنان اسلام با انگیزه پاشیدن نظام معنوی و روابط صحیح دینی و ازدواج شرعی بوجود آمده است و چنین رابطه ای شرعا جایز نیست و حرام هست(۸).
عبارتی که نقل شد یا مـشابه آن در بسیـاری از منابع فقهی مشاهده می¬شود (شهید ثانی، 1410ق: ج5، ص108؛ طباطبایی، 1419ق: ج11، ص10؛ طباطبایی یزدی، 1409ق: ج2، ص851؛ بحرانی، 1405ق: ج23، ص157؛ علامه حلی، بی¬تا: ج2، ص4؛ نجفی، 1374: ج29، ص132). جمعی از فقها نیز الفاظ ایجاب و قبول را مورد بحث و بررسی قرار داده و متعرض اصل بحث ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول نشده اند. زیرا از نظر آنان این امر مسلم و بدیهی است (طوسی، 1387: ج4، ص193؛ ر.ک. حلی، 1410ق: ج2، ص574؛ محقق حلی، 1409ق: ج2، صص217 ـ 216). بعضی از فقها در مورد ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول عقد نکاح تا بدانجا پیش رفته اند که نکاح بدون صیغه را سفاح (زنا) خوانده اند, مانند شیخ انصاری که نوشته است:
«أنّ الفروج لا تباح بالإباحة و لا بالمعاطاة، و بذلک یمتاز النکاح عن السفاح لأنّ فیه التراضی أیضا غالبا» (انصاری، 1415ق: ص78). (همانا فروج با اباحه و با معاطات حلال نمی¬شود و فرق نکاح و سفاح نیز در صیغه است، زیرا در سفاح نیز غالباً تراضی است).
از نظر فقهای معاصر نیز نکاح مـعاطاتی اعـتباری ندارد و آنان نـوعاً ایجاب و قبول لفظ را لازم شمرده¬اند. آیةالله بهجت در پاسخ سؤالی در مورد نـکاح معـاطات اظهار داشـته اند: «معاطات در مورد نکاح نیست» (۹). آیةالله مکارم شیرازی نیز در این خصوص گفته اند: «چیزی به نام ازدواج معاطاتی نداریم و چنین ازدواجی باطل است»(۱۰)مـرحوم آیةالله گلپایگانی اظهار داشته اند:«حرام و زنا است»(۱۱). آیةالله صافی گلپایگانی مینویسد: «در نکاح، معاطات جاری نیست» (۱۲).
۴-خلاصه گیری
نظریه صحت نکاح معاطاتی در فقه جایگاهی ندارد و تقریبا هیچ فقیه نامآوری مشاهده نشده است که قائل به صحت و جواز نکاح معاطاتی باشد.البته صاحب جواهر، صحت نکاح به الفاظ غیر مخصوص را به فیض کاشانی و گروهی از ظاهریه نسبت داده و می گوید:« نعم ربما ظهر من الکاشانی و بعض الظاهریة من اصحابنا الاکتفاءبحصول الرضا من الطرفین و وقوع اللفظ الدال علی النکاح و الانکاح»(۱۳).
برخی از نویسندگان از این عبارت چنین برداشت کرده اند که فیض کاشانی و برخی از ظاهریة نکاح معاطاتی را صحیح می دانند.در حالی که این برداشت نادرست است و عبارت صاحب جواهر ربطی به این مطلب ندارد. بحث در نکاح معاطاتی است و معاطات به معنی نکاح بدون ایجاب و قبول لفظی است, در حالی که عبارت فوق مربوط است به احتمال صحت نکاح به الفاظ غیرمخصوص؛یعنی رابطه خاصی که ناشی از رضایت باطنی طرفین بوده و این تراضی به الفاظی اعلام شده که مورد تائید شرع مقدس نیست.
🔸نتیجه
علی هذا قول به صحت و مشروعیت نکاح معاطاتی تا چه رسد به ازدواج سفید، مشکل و محل خلاف است، و در متون فقهی فقهای بزرگ شیعه اثری از آن دیده نمی شود. نهایت مطلب، طرح آن به عنوان یک مساله علمی اگرچه خالی از سابقه نیست ولی در مقام افتاء- با توجه به اهمیت موضوع خانواده در اسلام و اجتناب از توالی فاسد آن-احدی از فقهای بزرگ معاصر شیعه را سراغ نداریم که بر خلاف رای مشهور، آن را تصدیق کرده باشد. والله العالم.
قم المقدسة؛ سه شنبه سوم اسفند ۱۴۰۰,محمدجواد کریمی
📚 پاورقی
۱-محمدجوادمغنیة، الفقه علی مذاهب الخمسة،ص ۲۹۳.
۲- همان،ص ۲۹۵.
۳- احزاب/۳۷.
۴-عقود از جهت امکان و عدم امکان فسخ، به عقد لازم و جایز تقسیم میشوند. عقد لازم، قراردادی است که طرفین معامله حق فسخ آن را ندارند مگر در موارد مشخصی که به آنها اجازه داده شده است
۵-شیخ محمد حسن نجفی،جواهر الکلام، ج ۳۰,ص۲۳۴.
۶- سیدمحمد کاظم طباطبائی یزدی، عروة الوثقی، ج ۲, ص۶۸۵. چاپ بیروت.
۷- امام روح الله الموسوی الخمینی،تحریر الوسیلة، ج ۲,ص۲۲۰,ناشر:جامعه مدرسین قم،چاپ ۱۵ خرداد۱۳۶۳.
۸- پورتال انهار، سیدمحمدحسن بنی هاشمی خمینی.
۹- مجموعه آرای فقهی در امور حقوقی، نکاح،۱۳۸۲,۱,ج۱,ص۶۹.
۱۰- همان، ص۷۱.
۱۱-همان،ص۷۰.
۱۲- همان.
۱۳- محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج ۳۰,ص ۱۵۴.
🔰تکمله
نکاح معاطاتی و ازدواج سفید؛ تفاوت ها و شباهت ها
✍ حجت الاسلام والمسلمین محمد استوار میمندی،مدیر حوزه علمیه استان فارس
به گزارش خبرگزاری «حوزه» از شیراز، حجت الاسلام والمسلمین محمد استوار میمندی، مدیر حوزه علمیه استان فارس در یادداشتی آورده است: به دنبال این حاشیه عده دیگری نیز در روزهای اخیر یا از روی خیرخواهی و یا به جهت شبهه افکنی، پدیده ازدواج سفید یا همباشی را با مسئله نکاح معاطاتی مقایسه کرده اند و خواسته اند نتیجه بگیرند همباشی بدون صیغه ازدواج، چندان هم که متدینان جامعه میگویند دور از آبادی نیست و در تحقیقات فقهی برخی از علما نشانهای از مشروعیت بخشی به آن دیده میشود در حالیکه این دو پدیده به لحاظ ماهوی تفاوت زیادی با هم دارند که در ضمن نکات زیر به آن اشاره میشود:
نکاح معاطاتی -علی رغم برخی تفاوتها در تعریف آن- به معنای ازدواج بدون صیغه و یا بدون صیغه خاص است با این شرط که زن و مرد به قصد انشا نکاح، فعل خاصی انجام دهند که دلالت بر ایجاب و قبول نکاح -چه نکاح دائم و چه نکاح موقت- نماید.
نکاح معاطاتی بر خلاف بیع معاطاتی که مورد قبول غالب فقهاست مورد پذیرش مشهور فقها قرار نگرفته بلکه برخی ادعای اجماع بر اشتراط صحت نکاح به صیغه ایجاب و قبول دارند و هر گونه نکاح معاطاتی را باطل میدانند و حتی کسانی مثل فیض کاشانی که الفاظ خاص را در صحت نکاح لازم نمیدانند اما اصل صیغه لفظی را لازم میدانند بنابراین تقریباً هیچ فقیه صاحب نامی قائل به صحت نکاح معاطاتی نیست.
بر فرض اگر فقیهی قائل به صحت نکاح معاطاتی باشد لکن شرایط زیر در صحت آن حتماً باید رعایت شود:
زن و مرد قصد پیوند زن و شوهری با شرایط و احکام ازدواج دائم یا موقت داشته باشند.
در زمان قصد انشا نکاح، زن و مرد، فعلی که دال بر پیوند زناشویی است انجام دهند.
شرایط صحت نکاح به صورت کامل وجود داشته باشد مثل اینکه زن، شوهر دار یا در عده نباشد، دختر در صورت باکره بودن، به فتوای مشهور اذن پدر را داشته باشد، در صورت قصد نکاح موقت، مهریه و مدت نکاح معین باشد.
در صورتی که آمیزشی اتفاق افتاده باشد پس از جدایی زن و مرد لازم است زن عده نگاه دارد و قبل از خروج از عده ازدواج نکند.
بنابراین علاوه بر اینکه هیچکدام از مراجع تقلید فتوا به صحت نکاح معاطاتی ندادهاند باید دانست که بین نکاح معاطاتی و پدیده همباشی و یا به اصطلاح ازدواج سفید که هیچ چارچوبی برای آن وجود ندارد، تفاوت از زمین تا آسمان است.
و السلام علی من اتبع الهدی.
@mohammadjavad_karimi