eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
265 عکس
249 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵انصاف امیرالمؤمنین علیه السلام در مجازات خائنان ✅وَ اخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا تُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ! سختگیری را با آمیزه‌ای از نرم‌خویی در هم آمیز. مادامی‌ که رفق و مدارا کارگشا است مدارا کن ولی وقتی چاره‌ای جز سختگیری نیست عزمت را برای سخت‌گیری جزم کن. نامه 46 نهج البلاغه 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) مأموری را برای تعقیب یک متهم (بشر بن عطارد تمیمی) که سخن ناپسندی گفته بود، و ظاهرا به سوی قبیله بنی‌اسد گریخته بود، فرستاد. هنگامی که مأمور امام (ع) به مقر قبیله بنی‌اسد رسید، نُعَیم بن دجاجة اسدی متهم را فراری داد. امام (ع) پس از اطلاع از نحوه فرار متّهم، دستور داد نعیم را بیاورند تا تنبیه شود. وقتی نعیم را به محضر امام آوردند، با جسارت گفت: ای علی به خدا قسم، پیوستن به تو موجب ذلت است هرچند جدا شدن از تو هم کفر است!(إِنَّ الْمُقَامَ مَعَكَ لَذُلٌّ وَ إِنَّ فِرَاقَكَ لَكُفْر). امام (ع) در پاسخ او فرمود: "تو را بخشیدم؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «ادْفَعْ‌ بِالَّتِي‌ هِيَ‌ أَحْسَنُ‌ السَّيِّئَة» چون این که گفتی پیوستن به من ذلت است، این سخن گناهی است که تو مرتکب شدی و اما آن سخنت که گفتی جدا شدن از علی کفر است، آن نیز حقیقتی است که آن را اظهار کردی. لذا آن گناهت با این کلام ثوابت پاک شد(فَهَذِهِ بِهَذِهِ.). 📚رجال کشی، ص 90؛ ذیل عنوان نعیم بن دجاجه الأسدی، فروع کافی، ج 7، ص 268، حدیث 40. البلاغه246
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/۸) کافران می‌خواهند تا نور خدا را به گفتار باطل (و طعن و مسخره) خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند کامل و محفوظ خواهد داشت. یکشنبه ۱۸ دی ماه ۱۴۰۱
⚫ به جای «اعتقاد»👇                            «فکر» بنشانید 🖋️ آیت الله محقق داماد 📚 دو کتاب « فاجعه جهل مقدس » و « در دادگاه جهل مقدس » اثر آیت‌الله سید مصطفی محقق داماد طی نشستی با عنوان «شب روشنگری دینی» در بنیاد موقوفات افشارکه  رونمایی شده بود ؛ ♈ آیت الله سیدمصطفی محقق داماد در این مراسم بیان داشته بود : آنچه که دانش و علم در جهان است و تمام خدماتی که بشر امروز از علم می بیند، معلول جهل است. اما کدام جهل؟ جهلی که فرد در آن متوجه باشد که جاهل است. ◼️خانم دکتر اعوانی چه خوب از قول سقراط فرمودند که خردمند است کسی که می داند که نمی‌داند. چرا که آنچه تاکنون در پزشکی و تکنولوژی پیشرفت شده از سوی جاهلانی بوده که متوجه جهل خود بودند. ♈ وی افزود: جهلی که در آن انسان به جهلش توجه دارد یا همان « جهل بسیط » یک نعمت است. این جهل خوبی است اما امان از جهلی که انسان نداند جاهل است. زمانی فکر می کردم مغول ها خیانت زیادی کردند، خون زیادی ریختند و فاجعه آفریدند. ◼️اما اینها در برهه ای احساس کردند که نمی دانند. از این رو خواجه طوسی را به استخدام درآوردند و خدماتی که در دوره مغول شد، بعد از آن بود که اینها فهمیدند چیزی نمی دانند. ♈ این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: امان از زمانی که مدیریت جامعه به دست کسانی باشد که جاهلند و ندانند که جاهلند. خدایا آن روز را برای هیچ ملتی نیاور. چرا که روزگاری تلخ تر از این برای ملت وجود ندارد که عده ای جاهل توجه نداشته باشند که جاهلند. ◼️ از این بدتر و فاجعه آفرین تر زمانی است که کسانی جاهل باشند و ندانند جاهلند و این جهل خود را به خدا ببندند و برای خدا جاهلی کنند و به نام خدا خون ریخته و سرببرند. ♈ وی گفت: گوش دهید! هم اکنون صدای بچه هایی را می شنوید که در منطقه خاورمیانه سر پدرانشان را جلو چشمانشان می برند و مادرانشان را به نام خدا برده می کنند؛ جاهلانی که گرفتار جهل اعتقادی هستند. ◼️تمام ایدئولوژی های خطرناک شرقی همین بود، مگر نه این بود؟ ایدئولوژی های شرقی فاجعه آفرین جهلی بود که با اینکه به نام خدا یا مقدس نبودند ولی خطرناک بودند. همین ایدئولوژی اگر بُعد قدسی پیدا کند چه می شود؟ ♈ محقق داماد در توصیف صحنه های 👈🏿 فاجعه عاشورا، افزود: ( شمر ) نشست روی سینه سیدالشهداء(ع) و گفت می دانم تو چه کسی هستی ولی برای خدا سرت را می برم. من در نوشته هایم نقل کردم ◼️ که ابن عباس گفت در حجر اسماعیل مکه نشسته بودم دیدم فردی دولا دولا آمد و لباس احرام خود را نشان داد و گفت بعد از طواف متوجه شدم قطره خون پشه ای به احرامم بوده، طوافم چه می شود؟ گفتم اشکالی ندارد، تو که هستی؟ ◼️گفت من «شمر بن ذی الجوشنم» گفتم نامرد سر پسر پیغمبر را بریدی تردید نکردی حالا برای خون پشه بر احرامت تردید می کنی؟! ◼️گفت ساکت باش! من برای خدا او را سر بریدم. به وظیفه شرعی ام عمل کردم چون از ولی امرم اطاعت کردم. ♈ وی بیان کرد: خانم ها، آقایان! به عنوان یک طلبه کوچکی که عمرش را در الهیات صرف کرده از من بشنوید. ◼️ از من به عنوان یک موعظه یا پیشنهاد، الهیات را کم نگیرید و معرفت داشته باشید. حتی خدای بدون معرفت را بی ارزش شمارید. به جای اعتقاد، فکر بنشانید و دیگر نگویید، « من معتقدم » بلکه بگویید، « من چنین فکر می کنم ». اگر بگویید « من چنین فکر می‌کنم » با دیگری هم گفت و گو خواهید کرد، اما اگر بگویید « من معتقدم » دیگر با کسی گفت و گو نمی کنید و کسی هم با شما گفت و گو نخواهد کرد.... ‍ ‌─┅═༅𖣔‎‌‌‌‌𖣔༅═┅─
محمدجواد کریمی
نقد استاد غلامعباس هاشمی همدانی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم👇
.: صدر و ذیل جملات این بزرگوار تناقض آشکار دارد. ابتدا از شمر منطق من فکر می کنم را نقل و شمر را محکوم می کند و می گوید مانند شمر نباید بود. در ذیل کلامش همگان را دعوت می کند به منطق شمر. و می گوید نگو من معتقدم بگو من چنین فکر می کنم . چرا تا بتوانی روزی گفتگو کنی... از سویی این منطق مطلقا از ایمان نهی می کند و منظوزش این است که نباید هرگز عقیده خود را صد درصد موافق واقع پنداشت و گرنه نمی شود گفتگو نمود. اولا چه کسی گفته مومن باید با کافران مدام در گفتگو باشد ثانیا اگر قبل از گفتگو ایمان نباشد و پیش فرض هایی برای شخص نباشد گفتگویش چه سود دارد؟ جز اینکه منفعل شود و تاثیر گیرد‌. لذا پیامبر شیوه گفتگو ودعوتش چنین است که قران فرموده: قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﺑﮕﻮ: «ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﺍﻩ‌ﻭﺭﺳﻢ ﻣﻦ: ﻣﻦ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﺎﺯ، ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﻪ‌ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ. ﺑﻠﻪ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻨﺰّﻩ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻫﻢ ﺑﺖ‌ﭘﺮﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ.» (یوسف ١٠٨) این سخنان در الهایت غیر اسلامی هم یافت نمیشود. چرا که الهیات اساسا دنبال ایجاد عقیده و ایمان است. لذا در هیچ الهیاتی ایمان را از مقوله تفکر و اندیشه و یقین نمی دانند. یقین قابل زیاد شدن نیست ایمان مراتب فراوان دارد. بلکه سخن افرادی مانند راسل و استیون هاوکینگ است. اساسا با من اینگونه فکر می کنم هرگز ایمان حاصل نمیشود. ایمان وقتی حاصل است که بگوییم من اینگونه عقیده دارم . تنها در اثر ایمان و عقیده است که شهادت و ایثار و جهاد که این همه آیه قرآن در آن نازل شده مفهوم پیدا می کند و دارای منطق می شود. ولی اگر بگوییم من اینگونه فکر می کنم به این معنی که احتمال خطا در فکر من هست دیگر شهادت و ایثار چه معنایی دارد؟
✍ محمد جواد کریمی تأملی پیرامون مدلول حدیث مشهور ألجَنَّةُ تحتَ أقدٰامِ ٱلٔأمَّهَات بارها این حدیث را از گویندگان و نویسندگان شنیده و یا خوانده ایم.صرف نظر از سندیت حدیث، گزافه نیست که اگر بگوییم اذهان ما با این معنی و مفهوم انس گرفته است که مراد و مقصود از این حدیث جایگاه و منزلت و عاقبت نیکوی مادر در سرای ابدیت و بهشتی بودن او به خاطر مقام مادری است. یعنی مادران به عنوان مادر بودن بهشتی و جنت مکان اند؟ و حال آنکه تدبر وژرف نگری ما را به معنی و مفهومی غیر از این هدایت می نماید.و آن نقش مادر در تربیت الهی و انسانی فرزند است. این مادر است که با عفاف و پاکدامنی و تربیت نیکوی فرزند او را خوشبخت و سعادتمند می نماید. از دامن پاک مادر است که فرزندان به معراج بندگی خدا می روند و‌ عاقبت به خیر می شوند. این مادران هستند که با تزریق محبت به فرزندان، نیاز عاطفی آنان را برطرف و بعد عاطفی فرزندان را رشد و پرورش می دهند. البته فرزندان هم با احترام و تشکر و تواضع در برابر مادر بهشت را برای خود تحصیل و تضمین می کنند. جمعه ۲۰ جمادی الثانیه ۱۴۴۴ برابر با ۲۳ دی ماه ۱۴۰۱
هدایت شده از .
.: 🔰تاملی در سند و مدلول حدیث: «بهشت زیر پای مادران است» 💠استاد غلامعباس هاشمی همدانی 🔸 بهشت زیر پای مادران است ترجمه حدیثی منتسب به پیامبر اکرم صلی الله الله علیه وآله است که فرموده باشند: «الجنه تحت أقدام الامهات» این حدیث با شهرت فراوان در کتب متاخر شیعه نقل شده و چندین نسل سینه به سینه به متون فعلی منتقل شده است. با تحقیقی که شد سند معتبری در منابع شیعی که بتوان این کلام را به رسول گرامی منتسب نمود یافت نشد. از جهت معنا نیز آنچه که در ذهن عموم مردم و حتی گاهی اهل علم هست با آنچه که از این کلام استفاده می شود متفاوت است. آنچه در اذهان از این کلام ریشه دوانده این است که خداوند به خاطر مقام مادر بهشت را برای ایشان تضمین و تملیک نموده و بهشت در زیر پای مادران است. در حالی که مراد از الجنة تحت اقدام الامهات این است که اگر کسی دنبال بهشت می گردد خداوند بهشت را برای آن شخص در زیر پای مادرش قرار داده یعنی باید برای به دست آوردن بهشت همگان در برابر مادرشان با نهایت تواضع برخورد نمایند و نهایت تواضع افتادن به پای مادر و خاک زیر پای مادر را بوسیدن و یا بر چشم نهادن است. در منابع اهل سنت مانند کنزالعمال حدیث فوق با اختلاف در متن و قریب به مضمون از حضرت فاطمه نقل شده که فرمودند: الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ؛ به پایش درآویز زيرا بهشت زير قدم هاى مادران است به پای مادر درآویز و پایبند او باش تا بهشت را بدست آوری . در این کلام نیز همانگونه که پیداست غرض این نیست که همه مادران وارد بهشت می شوند بلکه غرض دستور به نهایت فروتنی و تواضع در برابر مادر است.
💠 روز 💠 💎عزّتی که تبدیل به ذلّت می‌شود 🔻امام على عليه‌السلام: مَنْ طَلَبَ عِزّا بِظُلْمٍ وَباطِلٍ أَوْرَثَهُ اللّه ُ ذُلاًّ بِإِنْصافٍ وَ حَقٍّ؛ ✳️ هر كس عزّت را با ظلم و باطل طلب كند، خداوند به انصاف و حق، ذلّت نصيبش مى‌نمايد. 📚 شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج۲۰، ص ۳۰۹، ح ۵۳۶ •┈┈••✾••┈┈• 📲 خبرگزاری حوزه علمیه قم
سنگ مزار حاجیه خانم رقیه کریمی
محمدجواد کریمی
✍ محمد جواد کریمی تأملی پیرامون مدلول حدیث مشهور ألجَنَّةُ تحتَ أقدٰامِ ٱلٔأمَّهَات بارها این حدیث
🌺🍃🌺🍃🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🌺🌺 ✅راه بهشتی شدن تضمینی ✍این تعبیر در این روایت منحصر به فرد می‌باشد و در هیچ روایت دیگری چنین عتابی با این لحن شديد از پیامبر (ص) دیده نشده است: 🌸پیامبر اسلام (ص) در حديثي خاص چنین فرمودند: خاك بر سر کسیکه، خاك بر کسیکه، خاك بر کسیکه پدر و مادرش پيش او به پيرى رسند و او بهشتى نشود. 📚نهج الفصاحة ص: 503، حدیث 1666 از این روایت فهمیده می‌شود: بهترین فرصت‌ برای کسب بهشت، خدمت پدر و مادر می‌باشد. که رسیدن به بهشت را برای انسان تضمینی می‌کند، تا آنجا که اگر کسی پدر و مادر داشته باشد ولی نتواند به بهشت خدا راه یابد از بدبخت‌ترین انسان‌های روی زمین است. 💠در واقع خدمت به والدین، کفاره گناهان بوده و رضایت قطعی خدا را به همراه دارد. در احوالات یکی از علما گفته شده که در مرگ مادر خود خیلی گریه می‌کرد، از اون پرسیدند چرا اینقدر گریه می‌کنی؟ گفت: من بیشتر به حال خودم گریه میکنم که چنین فرصت بزرگی برای کسب درجات معنوی و بهشتی را از دست دادم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
⁉️ "حسنه دنیا" یا "بازگشت جاهلیت"؟! (سخنی خودمانی با حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی) ▫️ ایشان در یادداشت "تنفس در هوای جاهلیت"، آلودگی هوا، تعطیلی، بیماری و مرگ و میر ناشی از آن را به لحاظ دینی -در کنار نامناسب بودن تغذیه و کاهش سطح سواد- نوعی عذاب الهی و علامت انحطاط جامعه خوانده که اوج آنرا ادبیات اسلامی جامعه جاهلی می نامد. "شرّ دار" در کنار "شرّ دین" در کلمات امیرالمومنین را توصیف جاهلیت شمرده که مردم از حداقل های زندگی مانند آب سالم و غذای مناسب محروم اند(خ۲۶) توصیف ملامت بار حضرت را بدین خاطر می شمارد که ولو اعراب جاهلی چنان انحطاط زندگی دنیوی را انتخاب نکرده بودند اما آن شرایط را پذیرفته و برای تغییر و اصلاح آن تلاش نمی کردند! در آخر هم [جامعه ایرانی را] هشدار می دهد که مبادا مسلمانان پس از جاهلیت نخست بار دیگر گرفتار جاهلیت شوند! ▫️به نظر بنده: • "شرّ دار"، آب تیره و خوراک گلو آزار(خ۲۶) عرَض مفارق یکی از جاهلیت ها (عرب قبل از اسلام) بوده نه مقوّم ذات همه جاهلیت ها و نه حتی عرَض لازم و همیشگی آن است. ❗️برایم کمی عجیب بود که چطور نشانه های ذاتی جاهلیت در خطبه ۱۹۱و۱۹۵ -که بر جبهه دگر اندیش و برانداز بسیار قابل تطبیق است- از نظر ایشان دور مانده و بخاطر سودبردن از آلودگی هوا، در جاهلیت خواندنِ اوضاع، یک نشانه موقعیتی را بر جاهلیتِ قابل تکرار نشانده اند! • حال آنکه نه هر جاهلیتی آب کدر و آلودگی هوا دارد و نه هرجا چنین بود، جاهلیت است: 1⃣ آیا جامعه فرعونی در کنار نیل با توصیف بهشت گونه عجیب در قرآن (...من جنات و عیون و زروع و مقام کریم و نعمه کانوا فیها فاکهین /۲۵تا۲۷دخان) جاهلیت نبود؟! پس این شرّ دار و "تشربون الکدر و تأکلون الجشب" اش کجاست؟! 2⃣ پیامبر (ص) فرمود بین دو جاهلیت مبعوث میشود. امیر المومنین(ع) جاهلیت دیگر را حکومت اموی معرفی کرد (خ۹۳: ...و قِطَعَاً جاهلیّهً/ و خ۹۸ و...) آیا شام و سواحل زیبای مدیترانه با مناطق خوش آب و هوا، با انواع خوردنی ها و کاخ های زیبا و غنائم مرغوب، چیزی از جاهلیت آن می کاست؟! ❓چگونه انحطاط ظاهری زندگی، همه ترقی و بهترگزینی شده اما باز جاهلیتی مثل همان جاهلیت سفیانی نام گرفته است؟! 3⃣ پیامبر خاتم(ص) در همین جاهلیت توصیف شده خطبه۲۶ مبعوث شد. بجای شرّ دین، بهترین دین را آورد و مردم را "خیر امة اخرجت للناس" کرد؛ اما همه می دانیم از اول هجرت و تشکیل جامعه و حکومت نبوی تا فتح خیبر، جامعه مسلمان فقیر بود. بین ۷۰ تا ۴۰۰ نفر(۱) از اصحابش اصلا دار و منزلی نداشتند و روی سکوی مسجد زندگی می کردند! زمستان در حفره ها می رفتند!(۲) از گرسنگی سنگ به شکم می بستند!(۳) و تا فتح خیبر(سال ششم) خوب سیر نشدند!(۴) اگر خوراکی پیدا می شد خرما بود روزی یک مد برای دو نفر!(۵) یکبار وقتی نان دیدند، تکبیر گفتند!(۶) پوشاکشان از خوراکشان نامناسب تر بود آنقدر که همواره نگران ستر عورت در نماز بودند!(۷) ❓آیا چون شرّ دار و خوراک ناگوار هست، بعثت را جاهلیت بنامیم؟!! ⬅️ معلوم می شود این عنصری موثر در تعریف مفهوم جاهلیت به گونه ای که قابل تطبیق بر همه مصادیق باشد نیست. جاهلیت در این نما، نه جامع همه جاهلیت هاست نه مانعِ از شمول بر هجرت از جاهلیت ها و تحقق عقلانیت هاست. • اگر اصراری بر عرَض لازم بودن دارید، آلودگی هوا، پارگی ازن و دهها آسیب زیست محیطی، اثر جاهلیت مدرن و طرح های توسعه مادی او در زمین است؛ که بعید است منکر باشید. ❗️جامعه نجیب و صبّار ایرانی را به خاطر تحمل آلودگی هوا و برخی کمبودها، هشدار بازگشت جاهلیت دادن، نه انصاف است نه مروّت. ❗️اگر اسلامِ خمینی را شرّ دین نمی دانید -که حتماً نمی دانید- و پهلوی ها و سیاست های استکبار جهانی را ظلم می دانید؛ آنوقت ملت ایران را جای هشدار از جاهلیت باید بشارت به "حسنه دنیا" بدهید: آیه۴۱نحل، مومنانی که بعد از مظلوم شدن، بخاطر خدا از ظلم هجرت می کنند را وعده "جای گرفتن در حسنه دنیا" داده است (والذین هاجروا فی الله من بعد ما ظُلموا لنُبوِّئَنَّهم فی الدنیا حسنه...). به قرینه سیاق آیه و تایید مفسر بزرگی چون علامه طباطبایی، حسنه دنیا در این آیه "مجتمع صالح و عادلانه اسلامی" است. حتی اگر سالیانی اهل صفه و آب کدر و اکل جشب هم داشته باشد، تکرار جاهلیت نیست، شروع تحقق حسنه دنیاست. • اگر گلایه ای از مدیریت ها، تعارض منافع و مانند اینها داشتید -که آلودگی هوای مردم یکی از آثارش هست- از زشتیِ سیئه در حسنه دنیا (حکومت اسلامی) حذر می دادید* نه شائبه تکرار جاهلیت را برای انقلاب و نظام اسلام گرا القاء کنید! ............................. ۱.ر.ک: کشاف ج۱ص۳۱۸ ۲و۳.ر.ک: جامع البیان ج۲۸ص۵۲ ۴.ر.ک: صحیح بخاری ج۵ص۸۳ ۵.ر.ک: مسند احمد ج۴ص۵۴۰ ۶.ر.ک: تهذیب الکمال ج۷ص۳۹۰ ۷.ر.ک: صحیح بخاری ج۱ص۱۳۰ *مهم: مطلب مرتبط: فرق خلاف شرع های ج.ا با حکومت علی(ع) 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۱۱/۱