eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
265 عکس
249 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً «کهف/۴۹» وكتاب (و نامه اعمال) در ميان نهاده مى‌شود، پس مجرمان را مى‌بينى كه از آنچه در آن است بيمناك‌اند و مى‌گويند: واى بر ما، اين چه نوشته‌اى است كه هيچ (گفتار و كردار) كوچك وبزرگى را فروگذار نكرده مگر اينكه برشمرده است! و آنچه انجام داده‌اند (مقابل خود) حاضر مى‌يابند وپروردگارت به هيچ‌كس ستم نمى‌كند. استاد محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۵,ص۱۸۲. وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَأَنَّ ناکراً وَنَکیراً حَقٌّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَأَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ، وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْمِیزانَ حَقٌّ، وَالْحَشْرَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ وَالنَّارَ حَقٌّ، وَالْوَعْدَ وَالْوَعِیدَ بِهِما حَقٌّ @mohammadjavad_karimi
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترکیه فقط آنتالیا نیست و.... علویان ترکیه را ببینید👆 ببینیم اجتماع وعزاداری زنان مسلمان ترکیه در ایام اسارت حضرت زینب سلام الله علیها
خبرگزاری حوزه  فارسی  پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ |۲۳ محرم ۱۴۴۵ | Aug 10, 2023 صفحه اصلی حوزه علمیه قم کد خبر: 1102665۱۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۷ چاپ پاسخ به تحریف مطلبی با موضوع «مقایسه جمهوری اسلامی با حکومت امیر المؤمنین!»  حوزه/ آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس تفسیر خود به جایگاه نظام اسلامی اشاره کرده و مبلغین را از افراط و تفریط در دفاع از نظام بر حذر می دارند، و در این باره می فرمایند که هم باید هزاران جنبه مثبت نظام جمهوری اسلامی را دید و هم اگر جایی «خلاف شرع» یا «اشکال» باشد، تذکر... پایگاه اطلاع رسانی اسراء در اطلاعیه ای آورده است:اخیراً مطلبی به نقل از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در فضای مجازی به صورت تحریف شده، منتشر گردیده که باعث سوء برداشت هایی در جامعه شده است. آنچه به صورت تحریف شده از لسان آیت الله العظمی جوادی آملی نقل گردیده، این است که: آیت الله جوادی آملی: جمهوری اسلامی از حکومت امیر المومنین (ع) بهتر است... هر چند مانند مولا علی ع نیامده و نخواهد آمد. چهار تا و چهارصد تا و چهار هزار تا فساد چیزی نیست که انسان بخواهد با آن اساس حکومت را بزند چرا که فساد در همه حکومت ها وجود داشته باید اصلاح کرد. اما قبل از ورود به اصل سخنان حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، نکته ای را از نظر می گذرانیم: معظم له در جلسه ۲۲۲ سوره نساء (تاریخ: ۱۳۷۲/۱۱/۱۳) در آستانه ورود به ماه مبارک رمضان، نکاتی را جهت استفاده هر چه بیشتر مبلغین از این ماه مبارک بیان می فرمایند، از جمله آن موارد «لزوم تعلیم در کنار تبلیغ»، «لزوم آگاهی بخشی به نسل جدید خصوصا جوانان و نوجوانان جامعه» و «بیاناتی مبنی بر دستورات قرآن کریم بر تربیت کودکان بر مبنای عفت و ادب» ارائه نمودند و سپس به جایگاه نظام اسلامی نیز اشاره کرده و مبلغین را از افراط و تفریط در دفاع از نظام بر حذر می دارند، و در این باره می فرمایند که هم باید هزاران جنبه مثبت نظام جمهوری اسلامی را دید و هم اگر جایی «خلاف شرع» یا «اشکال» باشد، تذکر داد تا اصلاح شود، و در هیچ جای از این جلسه درس، اصلا کلمه «فساد» به کار برده نشده است و مشخص نیست این نویسنده متن فوق، با چه توجیه شرعی و عقلی چنین جمله ناروایی را به حضرت استاد نسبت داده است؟! اما اصل سخنان حضرت استاد در جلسه درس تفسیر خود چه بود؟ آنچه حضرت استاد در پایان جلسه درس خود اشاره کرده اند این است که اظهار داشتند: «نظام اسلامی را هم که می‌دانید بالأخره الآن مهم‌ترین موهبت الهی روی زمین، همین نظام است. مبادا کسی خدای ناکرده خیال بکند که چهار تا خلاف شرع است، چهار تا، چهل تا، چهارصد تا، چهار هزار تا، اینها همیشه بود ولی آن عنصرهای اصلی نظام، نظام الهی است.» ایشان بیان می دارند: «الآن حکومتی که ما در آن فضای باز نفس می‌کشیم، به استثنای حکومت چند ساله رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اگر با حکومت خود حضرت امیر(سلام الله علیه) مقایسه بکنیم، می‌بینید یک حکومت بهتر از حکومت حضرت علی(سلام الله علیه) است» همانطور که در ادامه خواهد آمد، کلام حضرت استاد در این بخش ناظر به رابطه مردم با حکومت هست. معظم له با بیان اینکه در دو فصل جداگانه باید این بحث را پیش برد، یکی شخصیت امیرالمومنین است که توضیح می دهند که هیچ کس قابل قیاس با اهلبیت عصمت و طهارت نیست و لذا در کلام معصومین علیهم السلام آمده است که«لا یُقاسُ بنا احد» و هیچ کس را نباید با اینها مقایسه کرد، و فصل دیگر حکومت هست که حکومت تنها به رهبر نیست و به حضور مردم هم هست؛ در این بخش حضرت استاد می فرمایند: «حکومت حضرت علی(سلام الله علیه) را بارها به عرضتان رسید، افرادی اداره می‌کردند که آن صالحان بسیار کم بودند، اکثری نه مردم در صحنه بودند، نه کارگزاران او رو به راه بودند... و گروه کمی از کارگزاران حضرت امیر لایق بودند» ایشان سپس به نامه های گلایه آمیز حضرت به کارگزارنشان برای مؤید کلام خود اشاره می کنند. حضرت استاد در این بخش مردم و حکومت، می فرمایند: «الآن به لطف الهی هم مردم به مراتب قوی‌تر درک می‌کنند و بهتر از حکومت حضرت امیر در صحنه‌اند» همانطور که مشاهده می نمایید، کلام حضرت استاد در این بخش ناظر به رابطه مردم با حکومت هست که مردم زمان حال را بهتر از مردم زمان حکومت امیرالمومنین می دانند چرا که خود مردم در صحنه هستند و شهید داده اند، ایشان می فرمایند: «مردم حداکثر بزرگواری و آقایی را کردند و دارند، چون هرگز این حسابها را، این فداکاریها را به حساب رهبر و بنیانگذار و زید و عمرو نمی‌گذارند، اینها فقط برای خدا و خدا و خدا و خدا، نه برای نفت کسی حاضر است پسر بدهد، نه برای زید و عمرو، فقط به خاطر دین، چه اینکه خود بنیانگذار و رهبر و مسئولین هم برای دین دارند کار می‌کنند. بکوشیم که این امانت الهی، آن محور اصلی‌اش محفوظ بماند. البته چهار جا اشکال هست باید تذکر داد، حل کرد،
چهار جا را، چهار صد جا را، چهل هزار جا را، اینها را می‌شود اصلاح کرد؛ اما اصل آن بدنه نظام، اصل نظام، اصل ولایت فقیه، اصل رهبری، اصل جمهوری اینها واقع، جزء بهترین موهبت الهی است.» معظم له در توصیه به مبلغین می فرمایند که نباید راه تفریط را پیش گرفت که هزاران اثر مثبت نظام جمهوری اسلامی را ندید و نه راه افراط که خدای ناکرده حرف و کار باطل کسی را توجیه کرد، بلکه باید هر جا «اشکال» یا «خلاف شرع» هست گفته شود تا اصلاح شود. چه اینکه خود معظم له همواره در دیدارهای خود با مسئولین نظام، نکات قابل توجهی را گوشزد کرده و بر حل مشکلات و رفع کاستی ها و نواقص از طرف مسئولین تاکید می نمایند. ایشان در این باره می فرمایند: «الآن اگر هر جا خبری است، اگر در الجزایر سخنی هست، در فلسطین خبری هست، در جاهای دیگر خبری هست، باز به برکت همین انقلاب است. هزارها اثر مثبتی دارد، چهار جا هم یک اثر منفی، این آثار منفی را بالأخره باید که هم در درجه اول از خودمان شروع بکنیم، خودمان را اصلاح بکنیم که واقع، مبلغ اسلام باشیم، هم جامعه را _ان‌شاء‌الله_ به این سمت بکشانیم، نه افراطی بکنیم، بیخود توجیه بکنیم حرف باطل هر کسی را، نه خدای ناکرده تفریطی بکنیم. اصل نظام را توجیهات نظام را ... خوب تشریح بکنیم، چه اینکه مردم _ان‌شاء‌الله_ هستند.» در پایان دو نکته قابل بیان و تذکر می باشد: به سبب علمیت و لزوم مستند بودن کلام حضرت استاد، حتما به خوانندگان محترم توصیه می گردد که کلام ایشان را به صورت کامل پیگیری و رصد نمایند و از محتواهای تقطیع شده و گزینشی، نتیجه گیری ننمایند. کلام حضرت استاد را حتما از منابع معتبر دریافت و پیگیری نمایید همانطور که در اطلاعیه دفتر مرجعیت آیت الله العظمی جوادی آملی نیز همواره همگان خصوصا اصحاب رسانه به صدق و عدل و رعایت مناسبات صحیح اخلاقی و حقوقی دعوت شده اند http://eitaa.com/hafezan_vahy
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ محضر حضرت استاد آیت الله حاج آقا محسن فقیهی زید عزه سلام علیکم بماصبرتم فنعم عقبی الدار ارتحال اخوی مکرم مرحوم آقای حاج کاظم فقیهی را به شما تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم غفران و رضوان و برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل از ذات اقدس الهی مسالت دارم. العبدالراجی: محمد جواد کریمی ۲۳ محرم الحرام ۱۴۴۵ قمری برابر با ۹ مردادماه ۱۴۰۲شمسی
و هوالعلیم الخبیر عبرت ایام ✍ محمد جواد کریمی عامل اساسی در شکست نهضت ملی کردن نفت ایران، بروز اختلاف نظر و شقاق بین دو رهبر ملی و مذهبی آن دکتر محمد مصدق و آیت الله کاشانی بود. با تحرکات پیچیده توانست یک اختلاف نظر طبیعی را به یک تنازع و تقابل خطرناک مبدل سازد.‌ تنازعی که موجب کاهش محبوبیت مردمی نهضت و سرانجام شکسته شدن آن در کودتای انگلیسی- آمریکایی ۲۸ مرداد ۳۲ شد. 📌نقش عوامل مرموز نفوذ در اطراف این دو رجل سیاسی و مذهبی در تشدید اختلاف و تفرقه و در نهایت سقوط نهضت ملی کردن نفت عجیب و در عین حال عبرت آموزست! اشخاصی چون شاهپور بختیار در کنار دکتر مصدق و مظفر بقایی رئیس حزب زحمتکشان در کنار آیت الله کاشانی که یکی سنگ حمایت دکتر مصدق و دیگری سنگ حمایت آیت الله کاشانی را به سینه می زد؟! بازیگرانی که بعدها اسناد وابستگی آنان به سرویس‌های جاسوسی آمریکا کشف شد. سوپر انقلابی هایی که غالبا اغراض و مقاصد شوم خود در پشت شعارهای سوپر انقلابی می پوشانند. و جالب اینکه پس از انجام ماموریت تغییر مسیر و جبهه می دهند‌. مثل سران تبهکار سازمان مجاهدین خلق که در ابتدای انقلاب پشت شعارهای تند ضد امپریالیستی مخفی شده بودند و به امام خمینی و سران نظام درس مبارزه با امریکا می دادند، در حالیکه اکنون در آغوش همان امپریالیسم آمریکا غنوده و با استعانت و استغاثه علنی از او به جنگ با ملت و مملکت و نظام جمهوری اسلامی ایران برخاسته اند‼️ گر بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ شود. همان خط نفوذ در سال های اخیر هم با اشکال جدید مشغول شیطنت و موش دوانی است. جریانی که تنها هم و غمشان فعال کردن گسل های قومی و مذهبی و زبانی و صنفی و گروهی و... است، این جماعت بدون شک -دانسته و نادانسته- در مسیر خدمت به اجانب و خیانت به ملت و مکتب و نظام و مملکت اند. 🔸هشیاری در برابر جریان نفوذ و مراقبت از وحدت ملی و انسجام مذهبی منافاتی با بصیرت و آگاهی و حق طلبی و بیان به حق مسایل و موضوعات و مطالبات معوق مانده مردم ندارد. اسلام عزیز راه را روشن کرده است و آن اقامه بدون مجامله امر به معروف و نهی از منکر در همه ابعاد و در همه سطوح جامعه اسلامی است. البته نصیحت و خیرخواهی برای ائمه مسلمین با تخریب و تضییع ارکان نظام و هتاکی و دریدگی و خوراک رسانه ای بر بوق های ماهواره ای دشمن فرق فاحش و معناداری دارد.
✍ محمد جواد کریمی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چه فرقی با هم دارند؟ ۳۰ تیر قیام ملی و ۲۸ مرداد کودتای نظامی علیه دولت قانونی وقت ابران رخ داد. قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، قیامی بود که پس از استعفای محمد مصدق از نخست‌وزیری و در زمان نخست‌وزیری احمد قوام و با حکم جهادی سید ابوالقاسم کاشانی در سراسر ایران رخ داد. یک سال پس از این رویداد به دستور محمد مصدق روز ۳۰ تیر تعطیل رسمی اعلام شد. چرا در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ملت ایران به میدان آمد و پای کار ایستاد اما در ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ حضور نداشت و در نتیجه دولت وقت در برابر مشتی افراد مزدور و متجاسر تنها ماند و شکست خورد؟ آیا علتی بزرگتر از اختلاف و تفرقه بین سران نهضت ملی نفت سراغ دارید؟ دلسردی مردم و متعاقب آن کناره گیری ملت مسلمان از نهضت حاصلی جز امیدواری دشمن و هموار شدن راه تسلط مجدد آنان بر اریکه قدرت باز کرده بود. فاعتبروا یا اولی الابصار
✅ ماجرای جنجالی تعطیلی درس علامه توسط آیت الله بروجردی آیت الله مصباح یزدی: مرحوم علامه طباطبایی داستان را اینگونه برای بنده بیان کردند که «مرحوم آیت الله العظمی بروجردی مرحوم حاج احمد خادمی را فرستاد و فرموده بود: «من خودم در اصفهان فلسفه خواندم و شاگرد جهانگیرخان بودم و با فلسفه مخالف نیستم اما آنجا استاد، شاگردان خود را انتخاب می کرد و محدود بود ولی شنیدم درس شما خیلی عمومی است و کسانی شرکت می کنند که صلاحیت ندارند، شبهاتی از مطالب به ذهنشان می ماند که پاسخ آن را یاد نمی گیرند، اگر صلاح می دانید درس خود را محدود کنید و کسانی در درس شرکت کنند که مبتلا به شبهات نمی شوند». علامه فرمود که من جواب شفاهی دادم در عین حال نامه ای به مرحوم آیت الله العظمی بروجردی نوشتم که از وقتی از تبریز به قم آمدم مطالعه ای در مورد وضع حوزه و دروس حوزه و نیازهای جامعه کردم که نتیجه مطالعه من این شد که دیدم جامعه نیاز به معرفت همه جانبه نسبت به اسلام دارد و وظیفه روحانیت است که اسلام در همه ابعاد آن بشناسد و آن را به جامعه معرفی کند، طبعا شناخت صحیح اسلام از منابع سه گانه قرآن، سنت و حدیث و عقل باید صورت گیرد اما برای عالم دینی غیر از این سه منبع این است که تهذیب نفس شده باشد تا بتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند. علامه در ادامه نوشته بود که در حوزه آن زمان از درس قرآن خبری نبود، از عقل هم دروسی که پایه آن استدلال عقلی قرآن باشد خبری نبود و برای تربیت اخلاقی هم برنامه ای در کار نبود، اما در زمینه حدیث آنچه در کتب فقهی و دروس فقهی گفته می شد، استفاده می گردید اما سایر احادیث که به ما رسیده مطرح نبود یعنی از مجموع این چهاررکن، یکی به صورت ناقص بود لذا وظیفه خود دانستم آن سه تا را احیا کنم. ایشان در ادامه نامه خود نوشته بود: من دو درس تفسیر و فلسفه را تنها به عنوان واجب شرعی متعین تدریس می کنم در عین حال بنده جایز نمی دانم که در حوزه رفتاری داشته باشم که مخالفت با رفتار شما باشد چون موجب شقّ عصای مسلمین می شود لذا اگر تشخیص من باشد این واجب شرعی است اما اگر شما نهی بفرمائید تعطیل می کنم و حجّت من هم نهی شماست، منتظر امر شما هستم. علامه طباطبایی چندروز درس خود را تعطیل کردند تا اینکه مرحوم بروجردی، حاج احمد خادمی را فرستادند و فرمودند هرچه که شما صلاح می دانید همان را عملی کنید که مجددا درس ایشان شروع شد. 📔 پایگاه شفقنا ____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
محمدجواد کریمی
✅ ماجرای جنجالی تعطیلی درس علامه توسط آیت الله بروجردی آیت الله مصباح یزدی: مرحوم علامه طباطبایی دا
تکلیف شرعی همه ما عمل به حجت است. بدون حجت نمی توان عمل کرد. این هم درس عملی علامه طباطبائی به همه سالکان طریق و طالبان حق درس دیگر این است که در عین جواز اختلاف نظر علمی با زعیم حوزه علمیه مخالفت عملی با وی جائز نیست.
✅نظر امام خمینی در مورد تعطیلی درس اسفار علامه طباطبائی  مرحوم استاد علی دوانی(ره) در صفحات 97 تا 100 کتاب «سلسله موی دوست»  (خاطرات دوران تدریس امام خمینی) در این‌باره خاطره‌ای از حضرت امام نقل می‌کند: «در سال 1388 هجری قمری شنیدیم که مرحوم آیت الله بروجردی گفته‌اند که آقای طباطبایی با این درس مفصلی که برای حکمت و فلسفه خود به راه انداخته، به حوزه علمیه ضربه می‌زند، چرا که حوزه اساسش بر تدریس و نشر علوم دینی، فقه، اصول و حدیث گذاشته شده است. جوسازی علیه مرحوم علامه طباطبایی به لحظه‌های بحرانی‌ای رسیده بود. از این رو، من و چند نفر دیگر تصمیم گرفتیم که در حمایت از علامه طباطبایی دست به کار شویم و جلوی واقعه را قبل از وقوع بگیریم. تمام ترس ما از این بود که مبادا مرحوم آیت‌الله بروجردی حرفی بزند و افراد مغرض آن را دامن بزنند و در نتیجه کار بر علامه طباطبایی سخت شود. اما نمی‌دانستیم چه کنیم یا کار را از کجا پیگیری کنم. سرانجام تصمیم گرفتیم نزد امام خمینی برویم و چاره کار را از ایشان بخواهیم. چرا که ایشان هم فقیه مصلح بودند و هم حکیم و استاد بزرگ فلسفه؛ با اینکه شنیدیم که امام کسالت دارند و سرما خورده‌اند، ولی چاره نبود؛ شرایط از حساسیت زیادی برخوردار بود. در یکی از همان شب‌ها با دو - سه نفر از افراد فاضل خدمت امام رفتیم. ایشان طبق معمول، با قلم نی و دوات قدیمی، با خط خوش و زیبای خود، مشغول نوشتن درسی بودند که در همان روزها به تدریس آن مشغول بودند. سلام کردیم و نشستیم. امام آخرین سطر را بر روی کاغذ لیمویی صیقل زده‌ای به سبک قدما نوشتند و قلم را در جاقلمی دوات گذاشتند. سپس ضمن احوالپرسی از ما منتظر ماندند که بدانند برای چه آمده‌ایم. یکی از ما گفت: "شما خودتان استاد فلسفه حوزه علمیه بوده‌اید. این روزها بر اثر گسترش مکتب مادی و تبلیغات الحادی، تدریس فلسفه بیش از هر وقت دیگر لازم و ضروری است. فعلاً آقای طباطبایی پیشرو استادانی است که در حوزه، فلسفه تدریس می‌کنند. شنیده‌ایم نزد آیت‌الله بروجردی بر ضد ایشان جوسازی شده و ممکن است تصمیم حادی بگیرند و عکس العمل نشان دهند که به زیان آقای طباطبایی تمام شود." خلاصه، از ایشان خواستیم که هر طور شده با آیت‌الله بروجردی ملاقات کنند و اگر بتوانند ایشان را متوجه غرض‌ورزی‌های اطرافیان یا ساده اندیشان بکنند. اما امام فرمودند: نمی‌شود در این باره چیزی به آقای بروجردی گفت و چون یکی از دوستان اصرار کرد، امام با عصبانیت گفتند: من چه کنم، کسانی در منزل آقای بروجردی هستند که نمی‌گذارند کاری برای اسلام انجام بگیرد. پس از چند لحظه سکوت، اضافه کردند: آقای بروجردی خودشان اهل معقول (استاد فلسفه و علوم عقلی) هستند و شخصاً با فلسفه مخالف نیستند. وقتی بروجرد بودند و خبر به قم رسید که گذشته از خارج فقه و اصول، فلسفه هم تدریس می‌کنند، چند نفر از افراد مقدس از قم بلند شدند رفتند بروجرد و کاری کردند که ایشان را واداشتند که تدریس فلسفه را ترک کنند تا مبادا به حوزه علمیه قم هم سرایت کند و کار به جای باریکی بکشد. ایشان هم از ترس هو و جنجال مقدس مآبان آن را ترک کردند. بعد امام گفتند: آقای طباطبایی مرد بزرگی است، حفظ ایشان با این مقام علمی لازم است. ولی من شنیده‌ام که این روزها خیلی‌ها به درس فلسفه ایشان می‌روند. من عرض کردم، بله. فرمودند: مثلاً چقدر؟ گفتم، صبح‌ها در مسجد سلماسی اسفار می‌گویند و بنده هم می‌روم، حدود 200-300 نفر هستند. فرمودند: شنیده‌ام آشیخ حسینعلی (منتظری) هم در مسجد امام حکمت می‌گوید؟ عرض کردم، بله ایشان هم شرح منظومه تدریس می‌کنند، بنده هم می‌روم و حدود یکصد و پنجاه نفر شاگرد فلسفه دارند. حضرت امام (ره) به یکی از فضلای حاضر که او نیز از شاگردان معروف خود امام بود فرمودند: تو هم که شنیده‌ام فلسفه می‌گویی! آن فرد فاضل گفت: بله. امام فرمودند: چقدر پای درس تو می‌آیند؟ گفت: حدود پنجاه نفر. در این لحظه امام با ناراحتی فرمودند: خوب، ببینید کی حوزه‌های علمی شیعه اینقدر فلسفه خوان داشته است؟ آیا اینها همه فلسفه را می‌فهمند؟ فلسفه در طول تاریخ خود، قاچاق بوده و باید آن را به صورت قاچاق خواند. به خصوص در حوزه‌های علمیه؛ اینقدر زیاد و برای همه کس درس نگویید و اجازه ندهید همه بیایند و بنشینند. مگر همه اینها اهل هستند؛ کسانی که شایستگی برای خواندن فلسفه دارند، به طوری که منحرف نشوند، کم هستند. سپس مکث کردند و افزودند: وقتی من در صحن حضرت معصومه (سلام الله علیها) حکمت درس می‌گفتم، حجره‌ای را انتخاب کرده بودم که حدود 17 نفر جا داشت. عمداً چنان جایی را انتخاب کرده بودم که بیشتر نیایند. به آنهایی که می‌آمدند و افراد خاص و شناخته شده‌ ای بودند می گفتم، درس مرا بنویسید و بیاورید.⏪