eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
265 عکس
248 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌐گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۱۲) فهم و برداشت معاویه از نبوت و رسالت پیامبراکرم(ص) و خلافت ایشان ثمَّ‌ اقبل علی ابن عباس فقال: یابن عباس! انّا کنّاوایّاکم فی زمانٍ لاترجو فیه ثوابا، و لانخاف عقابا،و ... 🔷 معاویه رو به ابن عباس کرد و گفت: 🌒ما و شما در زمانی زندگی می کردیم که نه امید ثواب داشتیم و نه خوفی از عقاب, با این که نفرات طائفه ما{ بنی امیه} ازشما{ بنی هاشم} بیشتر بود، به شما ستمی نکردیم و شما را مورد قهر و خود قرار ندادیم و شما را از جایگاه خود مؤخر نگردانیدیم. 🌕حتّیٰ بعث الله رسوله منکم، فسبق الیه صاحبکم،فوالله مازال یکره شرکنا و یتغافل به عنًا،حتی ولی الأمر علیه و علیکم. تا هنگامی که خدا پیغمبرش را از بین {طائفه} شما برگزید و دوست شما{علی} بر ما سبقت گرفت و به رسول خدا ایمان آورد. و از شرک ما کراهت داشت، کاری کرده بود که رسول خدا به ما توجه نداشت. 🔰حتیٓ ولی الأمر علیه و علیکم، ثمّ صار الأمر الینا و الیکم، فأخذ صاحبنا علی صاحبکم لسنه، و لما هو أفضل من سنه؛ تا این که پیغمبر اکرم{ص} قدرت را در دست گرفت، زمامدار و حاکم ما و شما شد. سپس حکومت و زمامداری به ما و شما محول شد ولی صاحب ما{ ابوبکر} به خاطر سن زیادش بر صاحب شما{علی} سبقت جست و حکومت و زمامداری را در دست گرفت(۱) ------------------------------------ ۱- الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱, ص۳۲, چاپ دارالمعرفة ،بیروت- لبنان. @mohammadjavad_karimi
گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۱۳) منزلت خلافت و شرایط آن از منظر امیر المؤمنین(ع) ✅ وقتی که علی (ع) را با گروهی از بنی هاشم نزد ابوبکر حاضر کرده و به وی گفتند باید بیعت کنی، 🔰 آن حضرت فرمود: من در زمان حیات و مرگ رسول خدا به او سزاوارترم. وصیّ و وزیر او هستم. 🔰 حافظ اسرار و خزینه ی علوم او می باشم. صدّیق اکبر و فاروق اعظم منم. 🔰 نخستین کسی هستم که به رسول خدا ایمان آورد و تصدیقش نمود. 🔰 در راه جهاد با بت پرستان از همه ی شما بهتر از عهده ی امتحان برآمدم. 🔰 به کتاب و سنّت از همه با اطلاع ترم. 🔰 در سخن گفتن از همه فصیح تر و در کارها دلدارترم. پس چرا در امر حکومت با من نزاع می کنید؟(۱) همچنین فرمود: 🔰ایّهاالنّاس،انّ احقَّ النّاس بهذا الأمر اقواهم علیه و اعلمهم بأمر الله فیه(۲). 🔰ای مردم! سزاوارترین اشخاص به امرخلافت، کسی است که در اداره امور ملت از همه نیرومندتر و در آگاهی از اوامر و دستورات خدا داناتر باشد. --------------------------- ۱- احتجاج طبرسی، ج۱,ص۹۵. ۲- نهج البلاغه، خطبه۱۷۳. @mohammadjavad_karimi
🌐گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام(۱۴) ✍️ محمدجوادکریمی 🤝 نص یوم الانذار حدود سه سال از بعثت پیامبر اکرم(ص) گذشته بود که آیه شریفه‌ ی :«و أنذر عشیرتک الاقربین؛و خویشان نزدیکت را هشدار ده(۱)»نازل شد. 🌴 پیامبر اکرم (ص) چهل نفر از بزرگان بنی هاشم را به خانه عمویش ابوطالب دعوت کرد که در میان آنها عموهایش «ابوطالب»، «حمزه»،«عباس» و «ابولهب» بودند. 🔰پس از پذیرایی از آنها خطاب به آنها فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب! بخدا سوگند من کسی را در عرب سراغ ندارم که برای قوم و قبیله خود برتر از آنچه من برای شما آورده ام، برای آنها آورده باشد؛ من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام و خداوند مرا فرمان داده که شما را به سوی آن دعوت کنم. 🔰در پایان به آنان فرمود: فایّکم یوازرنی علی امری هذا أن یکون اخی و وصیّ و خلیفتی فیکم؟ کدام یک از شما حاضر است در این راه با من همکاری نماید و پشتیبانیم دهد تا برادر من، وصیّ من، و خلیفه من در میان شما باشد؟ همه مهمانان سکوت کردند؛ 🔰علی بن ابیطالب (ع) که در آن زمان نوجوانی بیش نبود به پا خاست و گفت: انا یا نبیّ الله! اکون وزیرک علیه؛ من یار و یاور تو خواهم بود ای رسول خدا! درخواست پیامبر(ص) سه بار تکرار شد و هربار همه سکوت کردند و تنها این علی(ع) بود که قاطعانه اعلام آمادگی و وفاداری کرد. 🔰پس از آن پیامبر (ص) دست ایشان در دست گرفت ، بیعت ایشان را پذیرفت و به مهمانان فرمود: انّ هذا اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم ، فاسمعوا له و اطیعوه؛ همانا این، ، برادر من، وصیّ من وجانشین من در میان شما خواهد بود؛ فرمانش را بشنوید و از او اطاعت کنید(۲). علی(ع) گوید: قوم خندان برخاستند و به ابوطالب گفتند: (برادر زاده ات) به تو گفت که از پسرت اطاعت کنی! ✅ فقه الحدیث؛ سندیت عده زیادی از حافظان آثار نبوت این حدیث را با همین الفاظ نقل کرده اند مانند: «ابن اسحاق»،«ابن جریر»، «ابن ابی حاتم»،« ابن مردویه»، «ابونعیم اصفهانی»، «بیهقی» در کتاب«سنن»و در «دلائل» خود و «ثعلبی»،«طبری» در تفسیر سوره «شعراء» در «تفسیر کبیر» شان و ابن اثیر در جزء دوم کتاب «الکامل» با قاطعیت نقل نموده است. کافی است که به آنچه «احمدحنبل» از «حدیث علی» در صفحه ۱۱۱و ۱۵۹ جزء اول « مسند» خود آورده ، مراجعه فرمائی. او در اول صفحه ۳۳۱ جزء اول مسندش حدیث پرارزشی را از ابن عباس نقل نموده است که متضمن این نص است،در این حدیث«ابن عباس» ده امتیاز برای علی بر دیگران بر می شمارد. این حدیث پرارزش را «نسائی» نیز از «ابن عباس» در صفحه ۶ «خصائص العلویه» و « حاکم» در صفحه ۱۳۲ جزء سوم «مستدرک» نقل نموده اند(۳). --------------------------------------- ۱-سوره شعراء،آیه ۲۱۴. ۲- تاریخ طبری، محمدبن جریرطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۳، ص ۸۶۶. ۳- المراجعات، سیدعبدالحسین شرف الدین جبل عاملی، ترجمه محمدجعفر امامی،۱۹۲و ۱۹۳ و ۱۹۴. @mohammadjavad_karimi
🌐 گشت وگذاری در تاریخ صدر اسلام(۱۵) ✍️محمدجوادکریمی 🖌 دلالت حدیث یوم الإنذار شیخ سلیم بشری در نامه به آیت الله شرف الدین می نویسد: ۱- به این حدیث در صفحه ۱۱۱ جزء اول «مسند احمد» مراجعه کردم و رجال سند را بررسی کردم، همه را «موثّق» و«حجت» یافتم. سپس از سایر طرق آن جستجو نمودم،آن را متضافر و ناصر هم دیدم، بعضی بعض دیگر را تائید می نمود ولذا به ثبوت آن و رسیدنش از ناحیه پیامبر(ص) ایمان آوردم. ۲- امّا شما در اثبات امامت ، باید همواره به حدیثی استدلال کنید که صحیح و متواتر(۱) باشد. زیرا امامت از نظر شما از اصول دین است،ونمی توان گفت این حدیث به سرحد تواتر رسیده است. بنابراین وجهی برای استدلال به این حدیث نیست. ۳- وگاهی گفته می شود این حدیث دلالت می کند علی (ع) خلیفه پیامبر(ص) در میان اهل بیتش می باشد( یعنی یک خلافت اختصاصی در میان اهل بیت)، پس دلیل و نص بر خلافت عامه( همگانی) نیست. ۴- بسا گفته شده این حدیث نسخ شده،زیرا پیامبراز مفاد آن اعراض نموده و لذا مانع صحابه از بیعت با خلفای سه گانه - رضی الله عنهم- نبوده است ---------------------------------------- ۱- متواتر،درهرطبقه،خبر به وسیله افراد زیادی نقل شده که معمولا هماهنگی و اتفاق آنان بر دروغ ممکن نیست. @mohammadjavad_karimi
🌐گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۱۶) ✍️محمدجوادکریمی 🖌 دلالت حدیث یوم الانذار آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین در جواب نامه می نویسد: ۱- اهل سنّت در اثبات امامت به هرحدیث صحیحی استدلال و احتجاج می کنندخواه متواتر باشد یا غیر متواتر؛ ما نیز در برابرآنها به آن استدلال می کنیم, زیرا از طریق آنها این حدیث صحیح است، تا آنها را به آنچه خود را به آن ملزم می دانند، ملزم کنیم. امّا اگر خود به آن بر اثبات امامت در بین خودمان استدلال کنیم به خاطر آن است که این حدیث از طریق ما متواتر است. ۲- امّا ادعای اینکه این حدیث دلالت بر خلافت اختصاصی علی(ع)در میان اهل بیت دارد به اتّفاق شیعه وسنی مردود است. چه اینکه هرکس علی (ع) را خلیفه پیامبر در اهل بیت می داند، قائل است که او خلیفه پیامبر برتمام مردم است، و هرکس خلافت عامه و همگانی وی را قبول ندارد خلافت اختصاصی وی بر اهل بیت را نیز قبول ندارد؛قائل به تفصیل هم در بین مسلمانان نیست. ۳- فراموش نکرده ای که قول به نسخ در اینجا عقلا و شرعا محال است. زیرا «نسخ» باید قبل از رسیدن زمان وقت عمل به دستور باشد چنانکه بر اهل علم پوشیده نیست. علاوه براین در اینجا ناسخی نیست جز آنچه خیال شده که پیامبر از مفاد آن اعراض نموده، در حالی که پیامبر (ص) از آن اعراض ننموده بلکه نصوص پی درپی و متواتر پس ازآن که یگدیگر را تائید می کنند، دلیل بر عدم اعراض است. واگر فرض شود پس از این حدیث،نص دیگری وجود نمی داشت تازه سخن در این بود که از کجا اعراض پیامبر معلوم شده است؟! و به چه دلیل می گوئید از معنی آن عدول کرده است؟ امّا «ان یتّبعون الّا الظّنّ و ماتهوی الانفس و لقد جائهم مّن ربّهم الهدی؛ جز از ظنّ و گمان و خواسته های دل پیروی نمی کنند، در حالی که از ناحیه خداوندشان یرایشان هدایت آمده است(۱). ۱۵ ذی الحجه ۱۳۲۹ هجری قمری، سید عبدالحسین شرف الدین. 🖌 جواب : 1- به کسی که با نور تو ظلمت را به روشنی مبدّل ساخت و به وسیله تو مبهمات را آشکار گردانید، ایمان آوردم... 2- از نصوصی که دلالت بر خلافت دارد، بیشتر برایم بگو. والسلام، سلیم بشری ۱۶ ذی الحجه ۱۳۲۹ هجری قمری. _______________________ ۱- سوره نجم،آیه ۲۳. @mohammadjavad_karimi
🌐 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۱۷) ✍️محمدجوادکریمی فلمًا أحس بالموت قال لابنه؛ اذهب الی عائشه وأقرئها منی السّلام، واستأذنها أن اقبر فی بیتها مع رسول الله و‌ مع أبی بکر... درخواست عایشه عمر وقتی احساس کرد چندان زمانی از عمر وی باقی نمانده است به پسرش عبدالله گفت: نزدعایشه برو و سلام مرا به او برسان و از او درخواست کن به من اجازه دهد که در کنار قبر رسول الله (ص) و ابوبکر دفن شوم. عبدالله نزد عایشه آمد و او را از سخنان عمر آگاهانید. فقالت: نعم و کرامة. ثمّ قالت: یابنیُ! أبلغ عمر سلامی، و قل له: لاتدفع امّة محمد بلاراعٍ، استخلف علیهم، لاتدعهم بعدک هملا، فإنَُی أخشی علیهم الفتنة. عایشه درخواست عمر را پذیرفت و در ادامه گفت: پسرم! سلام مرا به عمر برسان و بگو: محمد(ص) را بدون سرپرست رها مکن، کسی را به عنوان خلیفه بر آنان قرار ده و آنان را پس از خود مهمل و بیهوده رها مکن. که در مورد آنان از فتنه می ترسم. فأتی عبدالله فأعلمه، فقال: و من تأمرنی أن استخلف؟ لو ادرکت أباعبیدة بن الجراح باقیا استخلفه و ولُیته... عبدالله پیغام عایشه را به پدر رساند. عمر گفت:چه کسی را به من امر می کند که برای جانشینی برگزینم؛ اگر ابوعبیده را زنده می یافتم او را خلیفه قرار می دادم. تبصره: آیا می توان گفت عایشه ضرر و خطر فتنه را درک کرده، امّا پیامبر خدا(ص) درک ننموده است؟(۲) ________________________________________________________________________________ ۱- الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱, ص۲۸.۲ ۲- دراسات فی ولایة الفقیه، آیت الله حسین علی منتظری،ج۱, ص۴۹. @mohammadjavad_karimi
🌐 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۱۸) ✍️محمدجوادکریمی 🌓 شورای شش نفره خلافت عمر پیش از مردن، شش تن از صحابه پیامبر، یعنی علی، عثمان، زبیر، سعدبن ابی وقاص، عبدالرحمان بن عوف و طلحه را که در آن روز در مدینه نبود نامزد کرد تا به مشورت بپردازند و در مدت سه روز خلیفه مسلمانان را تعیین کنند. نوشته است: صهیب را گفت امامت نماز را در این سه روز به عهده گیر و این شش تن را در خانه(۱) درآور تا به مشورت بنشینند. ۱-اگر پنج تن آنان طرفدار یک تن بودند و یکی نپذیرفت، سرش را بکوب یا گردنش را با شمشیر بزن! ۲- و اگر چهارتن طرفدار یکی و دو تن مخالف بودند آن دو را گردن زن؛ ۳- و اگر سه تن به یکی از خودشان رضایت دادند و سه کس دیگر به یکی دیگراز خودشان رضایت دادند، (بن عمر) را داور قرار دهید و به هر گروه رأی داد، یکی را از خودشان انتخاب کنند. ۴- اگر به حکم عبدالله رضایت ندادند با جمعی باشید که بن عوف جزو آنهاست است و باقی را اگر از رأی جمع بگشتند، بکشید.(۲) ------------------------------------- ۱- در آن خانه پنجاه نفر از مردان انصار از آنان مراقبت می کردند تا آنان یک نفر را از جمع خود برگزینند. ۲- تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۵, ص ۲۰۶۸،علی از زبان علی، دکتر سیدجعفر شهیدی، ص ۴۸ به نقل از کامل، ج ۳,ص۶۷. @mohammadjavad_karimi
🌐 گشت وگذاری در تاریخ صدر اسلام (۱۹) ✍️محمدجوادکریمی 🌓 پیش بینی امام علی(ع) ازفرجام شورای شش نفره زمانی که ترکیب شورا روشن شد نظر امام علی(ع) این بود که کار به عثمان خواهد رسید؛ تحلیل امام این بود: عثمان و من در این جمع هستیم و از اکثریت باید متابعت شود. ابی وقّاص مخالفت با پسر عموی خود عبدالرحمان{که هر دو از بنی زهره بودند} نخواهد کرد. نیز خواهر شوهر عثمان است و با یکدیگر اختلاف نخواهند داشت و عبدالرحمان او را برخواهد گزید؛ در این صورت حتی اگر دو نفر باقیمانده یعنی و با من باشند، سودی نخواهد داشت، زیرا جمع سه نفری آنان به دلیل حضور ابن عوف ترجیح دارد (۱). -------------------------------------- ۱- تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ج ۲,ص۱۴۱ به نقل ازتاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۳. @mohammadjavad_karimi
🌍 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۲۰) ✍️ محمدجواد کریمی ثمره شورای مهندسی شده❗️ عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. سعدوقاص، رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر نیز رأی خود را به علی (ع) واگذار کرد. بنابراین، امر خلافت منحصر در امام علی(ع) و عثمان شد. پس از گذشت سه روز، صبحگاهی مردم در مسجد گرد آمدند. در این هنگام عبدالرحمان، علی(ع) را صدا کرد و گفت: تو باخدا میثاق و تعهد می داری که اگر بر سر کار آمدی به کتاب خدا ، سنت رسول خدا و سیره ی شیخین عمل کنی؟ امام فرمود: امید آن دارم که در محدوده علم و توانایی و اجتهاد خودم عمل کنم(۱). عبدالرحمان،عثمان را صدا کرد و او شرایط ابن عوف را پذیرفت (۲). بدین ترتیب، عبدالرحمان،عثمان را به خلافت برگزید و با او بیعت کرد. علی (ع) گفت: تو عثمان را برگزیدی تا خلافت را به تو بازگرداند(۳). شاهد سخن امام آن بود که عثمان زمانی بیمار شد، در آن لحظه کاتبش را فراخواند و گفت:عهدی برای خلافت عبدالرحمان پس از مرگ من بنویس و او نوشت(۳) بعدها که عثمان بهبودی یافت، موضوع عهدنامه منتفی شد و میان او و ابن عوف دشمنی پدید آمد. ---------------------------------------- ۱- به حسب نقل تاریخ؛ عبدالرحمان خطاب به علی(ع) گفت: یا ابالحسن! آیا دست بیعت با تو دهم تا برطبق کتاب خدا و سنت رسول خدا و روش ابابکر و عمر رفتارکنی؟ علی(ع) بی‌درنگ به او گفت: بلکه بر طبق کتاب خدا و سنت رسول الله و اجتهاد و رأی خودم. دو بار این پیشنهاد را تکرار کرد که باجواب قاطع علی مواجه شد. (تاریخ تحلیلی نیم قرن اول، عبدالفتاح عبدالمقصود، ج ۱, ص۴۵). ۲-تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ج ۲, ص۱۴۲ به نقل از تاریخ الطبری، ج ۴, ص ۲۳۸. ۳- همان به نقل از تاریخ المدینة المنورة، ج‌۲, ص ۱۰۲۹. ۴- همان. @mohammsdjavad_karimi
🌍 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام(۲۱) ✍️محمدجوادکریمی پرسش های بی پاسخ ⁉️ استادسیدجعفر شهیدی: نخستین خرده ای که بر ترکیب این شورا می توان گرفت، این است که اگر خلافت پس از رسول خدا خاص علی(ع) نیست و پیغمبر وی را در غدیر خم به جانشینی خویش نگمارد، و اگر انتخاب امام امّت به عهده شورا است، چرا اعضای این شورا باید همگی از مهاجران باشند؟ چرا انصار نباید در این مجلس راه یابند؟ اگر رسول خدا(ص) گفته باشد «الائمة من قریش» معنی آن این است که امام باید از قریش باشد نه آنکه تنها قریش می تواند امام را برگزیند! دوم: اینکه چرا تنها شش تن به مشورت بنشینند؟ مگر آن روز اصحاب حلّ و عقد تنها این شش نفر بودند؟ سوم: اینکه اگر یک تن یا دو تن مخالف بود، چرا باید گردن آنان را بزنند؟ چهارم: اینکه اگر پس از سه روز نتوانستند کسی را {به عنوان خلیفه} برگزینند، چرا همه را بکشند؟! و چرا باید طرف عبدالرحمان پسر عوف{طرف} قوی باشد؟ این چراهاست که در طول ۱۴ قرن بی پاسخ مانده یا پاسخی که بدان داده اند قانع کننده نیست.(۱) ————————————— ۱- زندگانی امیرمؤمنان علی(ع)، دکتر سیدجعفرشهیدی، ص ۴۹. @mohammadjavad_karimi
🌍 گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام(۲۲) ✍️محمدجوادکریمی توصیف شکوه آمیز امیرالمؤمنین علی(ع) از شورای شش نفره 🔰جعَلَها فی جماعةٍ زَعَمَ أنَّی أحَدُهم، فَیَا لَلّهِ و لِلشّوری! مَتَیٰ ٱعترضَ الرّیبُ فی مَعٕ الاوّلِ منهُم، حتَّیٰ صِرتُ أقْرَنُ إلَیٰ هذهِ النّظائِرِ ! لکنِّی أسفَفْتُ إذْ أسَفّوا، و طِرتُ إذْطَارُوا؛ 🔰 سپس عمر، خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می باشم! خدا را؛ چه شورایی! 🔰 در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم،تا امروز با اعضای شورا برابر شوم؟ که هم اکنون مرا همانند آنان پندارند؟ و در صف آنها قرارم دهند؟ 🔰 ناچار باز هم کوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. 🔰 فصَغَا رجلٌ مِنهم لِضِغنِهِ، و مَالَ الْآخَرُ لِصِهرِه، معَ هَنٍ وَ هَنٍ. 🔰 امّا یکی از آنها(۱) با کینه ای که از من داشت روی برتافت. 🔰 و دیگری (۲) دامادش(۳) را برحقیقت برتری داد. 🔰 و آن دو نفر دیگر(۴) که زشت است آوردن نامشان(۵). —————————————————————————————— ۱- سعد بن ابی وقّاص. ۲- عبدالرحمان بن عوف. ۳- عثمان بن عفّان. ۴- طلحه و زبیر. ۵- نهج البلاغه، خطبه ۳
🌍‌گشت و گذاری در تاریخ صدر اسلام (۲۳) ✍️ محمدجواد کریمی ✅ حدیث منزلت حدیثی است که مورد اتفاق همه محدثین فریقین اعم از شیعه و سنی است. همه صاحبان صحاح و مسانید اهل سنت آن را در کتب حدیثی خود نقل کرده اند. از جمله آنها در صحیح بخاری آمده است: 🔰حدَّثنا مسدَّدٌ حدَّثنا یحیی عن شعبةَ بن الحکم عن مُصعب بن سعد عن ابیه أنَّ رسولَ اللّه صلّی اللّه علیه و سلّم خرجَ الیٰ تَبُوکَ و استخلف علیَّاّ فقال أتُخَلِّفُنی فی الصِّبیان و النِّساء؟ قال: ألا ترضیٰ أن تَکونَ مِنِّی بمَنزِلَةِ هٰرون مِن موسیٰ إلَّا أنَّهُ لیسَ نبیٌ بَعدِی.(۱) رسول خدا(ص) به سوی تبوک حرکت کرد‌ و علی(ع) را به جای خود {درمدینه} قرار داد. علی(ع) به پیامبر عرض کرد: آیا مرا در میان کودکان و زنان می گذاری؟{و اجازه نمی دهی با تو به میدان جنگ ببایم}؟ پیامبر(ص) به او فرمود: آیا راضی نیستی که نسبت به من به منزله هارون به موسی باشی با این تفاوت که پیامبری بعد از من نخواهد بود. 🔰در«صحیح مسلم» در باب «فضائل صحابه» همین حدیث از «سعد» نقل شده که: پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: انت منّی بمنزلةِ هارونَ مِن موسیٰ إلَّا أنَّهُ لٕا نَبِیَّ بعدی(۲). در این حدیث که «صحیح مسلم»،نقل کرده مطلب به صورت کلّی اعلام شده و اشاره به جنگ تبوک دیده نمی شود(۳). 🔰 در «سنن ابن ماجه» نیز عین این مطلب آمده است (۴). 🔰در«سنن ترمذی»مطلبی براین اضافه دارد که «معاویه»روزی به«سعدبن ابی وقاص» گفت: چرا به ابوتراب(یعنی علی علیه السلام) ناسزا نمی گویی؟! سعد گفت:من سه مطلب را به خاطر دارم که پیامبر (ص) در باره علی(ع) فرمود، هنگامی که به یاد این سه مطلب می افتم، نمی توانم به او ناسزا بگویم. سپس یکی از آن سه مطلب را جریان جنگ تبوک و جمله ای را که پیامبر (ص) در حق علی (ع) فرمود،ذکر می کند(۵). 🔰عمر بن میمون از«ابن عباس» روایت کند که گفت:پیامبر برای جنگ«تبوک» حرکت کرد،مردم نیز همراه او از مدینه خارج شدند. علی(ع) عرض کرد من هم با تو بیایم؟ فرمود: نه. علی(ع) گریه کرد. پیامبر به او گفت: آیا راضی نیستی که تو نسبت به من همچون هارون به موسی باشی؟ با این تفاوت که پس از من پیامبری نیست. سزاوار نیست من بروم مگر اینکه تو خلیفه و جانشین من باشی. پیامبر (ص) به او فرمود: انت ولیُّ کلِّ مؤمنٍ بعدی و مؤمنةٍ؛ تو ولیُ همه ی مردان و زنان با ایمان پس از من خواهی بود(۶). ------------------------------------ ۱- صحیح البخاری، امام اسماعیل البخاری, کتاب المغازی، ج ۶, ص۳۰۹. ۲- صحیح مسلم، ج ۲,ص۱۸۷, چاپ بیروت. ۳- تفسیر نمونه، ج ۶,ص۴۱۰ ۴-سنن ابن ماجه,ج۱,ص۴۵. ۵- سنن ترمذی،ج۵,ص۶۳۸. ۶- المراجعات، شرف الدین، ص ۲۰۴ به نقل از مسند امام احمد، ج ۱, ص۳۳۰ و خصائص العلویة،امام نسائی،ص۶و مستدرک،حاکم نیشابوری، ص ۱۲۳. @mohammadjavad_karimi