تورقی در واژگان سیاسی روز(۲)
✍ مقاله منتخب
🌔 چالش های نظری بين اسلام و ليبراليسم
ليبراليسم پديدهای متعلق به جهان غرب و جهان نو بوده است و در خلال قرن های پانزدهم و شانزدهم در اروپای غربی پديد آمد. ليبراليسم يك نظریه ی سياسی، مكتب فكری و ايدئولوژی سياسی است كه نگرش خاصی به زندگی انسان دارد و بر ارزش هایی همچون آزادی، برابری، قانونگرايی، عقلگرايی، تساهل و تسامح تأكيد ميكند.[1] چنانكه می دانيد در اسلام نيز اين ارزش ها به نحوی مورد توجه قرار گرفته است، اين #همگونی #ظاهری موجب شده است كه برخی #توهم كنند «ليبراليسم با اسلام مغايرتی ندارد.»[2] ولی مطالعة نظام فكری ليبراليسم و مبانی آن روشن ميكند كه بين اسلام و ليبراليسم فاصلههای عميقی وجود دارد. اگر آن مبانی حفظ شود نه تنها ليبراليسم و اسلام به هم نمی رسند، بلكه همواره در چالش و تعارض خواهند بود. در اين نوشته به صورت بسيار فشرده، مواردی از چالش بين اسلام و ليبراليسم را بيان ميكنيم.
1ـ اولين مورد چالش اسلام و ليبراليسم «آزادی» است. در اينكه #آزادی يك #ارزش #انسانی است همگان #اتفاق نظر دارند، اما #سخن در اين است كه آيا #آزادی دارای #ارزش #مطلق است يا #نسبی؟ يكی از مهمترين ويژگی های انديشه ليبرال، اعتقاد به ارزش آزادی است.
📌مراد از«ارزش مطلق»،ارزشی است كه فوق همة ارزش ها است و هيچ ارزشی نمی تواند با آن برابری كند و يا آن را مخدوش و محدود سازد. تنها در صورتی ميتوان آزادی را محدود كرد كه آزادی ديگران در خطر باشد.
ليبرال ها اعتقاد عميق دارند كه #همه عقائد حتی #عقائد #باطل و گمراه كننده بايد در #بيان #آزاد باشند و #هيچ #مرزی حتی، #دين نميتواند آن را #محدود نمايد.[3]
اما انديشة دينی در عين اينكه آزادی را يك ارزش بزرگ انسانی تلقی می كند، به هيچ وجه آن را فوق همة ارزش ها،قرار نمی دهد.
📌#معيار آزادی در اسلام #مصالح مادی و معنوی #افراد و #اجتماع است؛ يعنی همچنانكه نمی توان آزادی اجتماعی و منافع مادی اجتماع را به خطر انداخت، نميتوان به معنويت اجتماع نيز لطمه زد. افراد آزاد نيستند كه هر عمل اجتماعی را انجام دهند. پيام اسلام و بانگ قرآن اين چنين است: «كسانی كه دوست دارند زشتی ها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد،عذاب دردناكي برای آنها در دنيا و آخرت است.»[4] نه تنها نمی توان گناهكاری و زشتی ها را در ميان اجتماع شيوع بخشيد، بلكه برای دوستداران گسترش زشتی ها و پليدی ها نيز عذابی دردناک است. #روابط جنسی بين زن و مرد #حريم دارد و هرگونه مراوده و معاشرتی آزاد نيست. #آزادي بيان نيز #حدود و مرزهايی دارد، مثلاً ترويج كتب ضالّه و افكار الحادي ممنوع است، انكار ضروريات دين، باعث ارتداد ميشود. در نگرش ليبراليستی، خودكشی و خودسوزی، چون تجاوز به آزادی و حقوق ديگران نيست، ممنوعيت قانوني ندارد، ولي اسلام خودكشی و اقدام به آن را نيز جرم می داند و ممنوع كرده است.[5]
2ـ #نگاه ليبراليسم به #انسان يك #نگاه اومانيستی است. #اومانيسم,«حالت و كيفيتي از تفكر است كه بر اساس منافع بشری و كمال مطلوب به جای اصول مذهبی و الهيات استوار است.»[6] در اين نگرش انسان محور و مدار همه چيز و خالق همه ارزشها است. بر خلاف دين كه «خداوند» را مدار و محور همة ارزش ها تلقی می كند و اگر به انسان حق تعيين سرنوشت ميدهد، در محدودهای است كه خداوند تعيين و مشخص كرده است.
📌ليبراليسم اول #انسان را به جای #خدا می نشاند و آنگاه وی را به گونهای تعريف ميكند كه كاملاً مادی گرايانه است. انديشه ليبرال انسان را همان «من طبيعی» می داند. بنابراين وقتي از حقوق انسان سخن ميگويد، منظور فقط حقوق طبيعی يعنی حيات، آزادی و مالكيت است. «ديويد هيوم» يكی از بنيانگذاران مكتب ليبراليسم به صراحت اظهار می دارد كه #انسان چيزی نيست جز #مجموعهای از #غرائز و اميال. او حتی اين بحث را مطرح می كند كه #عقل آدمی مهيمن بر اميال و غرائز او نيست، بلكه صرفاً #ابزاری است كه در جهت يافتن راههای براي نيل به اميال تلاش می كند.[7]
📌اين طرز نگرش به انسان باعث ميشود كه از يك سو ابعاد روحی و معنوی انسان به فراموشی سپرده شده، مباحث مربوط به روح آدمی و معنويت جايگاه خود را از دست بدهد، از سوی ديگر وجدان، خرد و عقل آدمی جای دين و قوانين دينی را در زندگي اجتماعی بگيرد. از اين رو #ليبراليسم در #زندگي اجتماعي، تمشيت امور و تنظيم روابط اجتماع, #اعتنايی به #دين و بعد #معنوی زندگی انسان ندارد. از نظر ليبرال ها، نيل به آزادی كامل، مستلزم دنيوي يا غيردينی ساختن زندگی عمومی است.[8]
آنها #عقل و #خواست #اجتماع را راهنما و #هدايتگر خود می دانند و #نه #وحی و #دين را, و بدين ترتيب #ليبراليسم #همسويی كامل با #سكولاريزم دارد نه اسلام.
ادامه دارد
محمدجواد کریمی
علامه طباطبائی: این بیاناتی که در کلام خدای تعالی دیده می شود، از باب #مثال هایی است که به منظور تصو
بیان توضیحی آیت الله جوادی آملی:
سيدناالاستاد(رضوان الله عليه) همانطوري كه در بخشهاي ديگر ملاحظه فرموديد مطلبي دارند که ميفرمايند خداي سبحان, بعضي از مطالب را براي ما شفاف روشن كرد و فرمود اينها «بيّن» است[۱] ﴿ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ﴾,[۲] ﴿هُديً لِلنَّاسِ﴾[۳] و وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) را مبيّن قرار داد فرمود: ﴿وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ﴾[۴] که اينها تفسير دارد و يك سلسله مطالبي است كه خدا فرمود اينها را ما به عنوان تمثيل ذكر ميكنيم ﴿تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ﴾[۵] که در سوره مباركه «عنكبوت» است, گاهي هم ﴿وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً﴾[۶] دارد, گاهي ميفرمايد من درباره همه موضوعات مَثل زديم تا مردم روشن شوند، اين هم يك بخشي از آيات.
آيا جريان رَمي كردن و تيراندازي شيطان به وسيله شهابسنگها از سنخ تمثيلات قرآن است يا از سنخ حقايقي است كه ديگر تمثيل نيست؟ ايشان ميفرمايند احتمالاً اين ممكن است نظير آن آيات تمثيلي باشد؛[۷] يعني همانطوري كه تيرانداز ماهر كه در كمين است، جلوي بيگانه را ميگيرد و نميگذارد نفوذ كند، فرشتههاي آسمان هم جلوي نفوذ شياطين را ميگيرند وگرنه شهابسنگي در كار نيست، تيري در كار نيست،تيرزدني در كار نيست؛ همه اينها منع غيبي است. شهابسنگها سر جايش محفوظ است، اجرام سماوي سر جايش محفوظ است، اين شهابسنگ كجا نازل شد؟ كجا ميآيد؟ چه وقت هم ميآيد طبق اصول رياضي مشخص است، اما مربوط به شياطين نيست؛ اين يك احتمال, در برابر آن احتمالي كه ديگران به ظاهر حمل ميكنند.
پس تاكنون دو مطلب رأي هست: یکی اينكه اين شهابسنگها كه از اين كواكب نشأت ميگيرند، به منزله تيرهايي هستند كه جلوي شيطان را ميگيرند كه شيطان «مارد» بالا نرود. و يك نظر اين است كه در آسمان اسرار غيبي هست,
۱-؛فرشتههاي الهي حامل علوم غيبي هستند.
۲- شياطين به آنها دسترسي ندارند,
۳-اگر بخواهند به آنها دسترسي داشته باشند رجم ميشوند,
۴- همانطوري كه خداي سبحان فرمود رجم شديد، اما اينطور نيست كه تيري به شيطان زده باشد؛ همان #طرد #معنوي, همان طرد غيبي, همان طرد ملكوتي, #رجم اوست. ما كه ميگوييم شيطان رجيم است، اينچنين نيست كه به حسب ظاهر سنگي به شيطان خورده يا تيري به شيطان خورده است. فرمود تو رجيمي که ﴿وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتي إِلي يَوْمِ الدِّينِ﴾[۸] همان طرد معنوي است. ايشان نظرشان اين است كه آن معنا كه غيبي است ممثّل شد, تمثيل شد به زبان رجمِ ظاهري, تيراندازي ظاهري و طرد ظاهري.(۹). والحمدلله رب العالمین
ادامه دارد.
۱-المیزان، ج ۲, ص ۳۸۹.
۲-سوره بقره،آیه ۱۵۹.
۳-سوره بقره،آیه ۱۸۵.
۴-سوره نحل،آیه۴۴.
۵-سوره عنکبوت، آیه ۴۳.
۶-سوره کهف،آیه ۴۵.
۷-المیزان، ج ۱۷,ص ۱۲۴.
۸-سوره ص،آیه ۷۸.
۹- مدرسه فقاهت، درس تفسیر آیت الله جوادی آملی، ۱۳۹۲/۷/۱۲
@mohammadjavad_karimi