به عنوان یک مسلمان شیعه ایرانی به ترک ها و عربها احترام می گذارم و به آنان را به عنوان همسایگان مسلمان علاقه مندم. اما با ترک پرستی و عرب پرستی مخالفم. ملی گرایی به فرموده امام خمینی مردود است.
ملت دوستی آری، ملی گرایی که در حقیقت همان ملت پرستی است هرگز. چرا که ما ملتی موحد و خداپرستیم. و توحید با شرک سازگار نیست.
پان عربیسم، پان ترکیسم و پان کردیسم و حتی پان ایرانیسم تماما ساخته و پرداخته غرب برای تفرق مسلمانان و تجزیه جهان اسلام به واحدهای سیاسی متنازع برای تامین منافع غرب و حفظ امنیت رژیم صهیونسیتی است.
استعمارگران، مروّج ملی گرایی
امام خمینی:
این تبلیغات که این عرب است، آن ترک است و یا فارس یا کُرد، تبلیغاتی است که اجانب برای چپاول مخازنی که در این ممالک است رواج می دهند که مسلمانان را از هم جدا کنند. مسلمین باید هوشیار باشند که تحت تأثیر این تبلیغات واقع نشوند.
قوم گرایی و ملی گرایی ابزار مخالفت با اسلام
این مسائل بسیار محتمل است که از دستهایی که می خواهند ممالک اسلامی با هم وحدت پیدا نکنند پیش آمده است. قضیۀ عرب را پیش کشیده اند و عجم را. در داخل ممالک، قضیۀ کرد را و عرب را، و فارس را. در مملکت ما قضیۀ کرد و عرب و لر و ترکمن و بلوچ و امثال اینها را پیش کشیده اند مخالفین ما که دارای مطالعات زیادی در این مملکتها هستند. اینها به آنجا رسیدند که چنانچه اسلام به آن طوری که هست پیاده بشود و آن طوری که اسلام دعوت کرده است تحقق پیدا بکند، تمام این قدرتهایی که در عالم هستند، اینها منعزل می شوند. و قدرت بالاتر از همۀ قدرتها به دست مسلمین که جمعیتشان اکثر هم هست، ذخایرشان بیشتر هم هست می افتد. از این جهت در یک سطح وسیعی اینها بین عرب این ناحیه، ترک آن ناحیه، فارس این ناحیه، اینها جدایی می خواهند بیندازند و لهذا برخلاف منطق اسلام، این ملیتها پان ایرانیسم، پان ترکیسم، از این ایسمها درست می کنند. و مقصد آنها این است که اینجا اسلام و منطق اسلام نباشد. و ملیتها را پیش بکشند و جدا کنند اسلام را، بعض طایفه اش را از طایفه دیگر. اقلیتهای مثلاً کرد و ترک و کذا اصل قاعده اش این است که در ایران مطرح نباشد اینکه این اقلیتی است، آن یک اقلیتی است، این یک اکثریتی است.
امام خمینی
26 / 9 / 58
🌴🌲🌺آغاز دهه فجر امسال را که با ولادت حضرت جواد الائمه علیه السلام مقارن گشته است به امام و رهبری و امت فجر آفرین ایران مبارک باد🌺🌹🌴
محمدجواد کریمی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ «68»
وپروردگارت به زنبور عسل وحى (و الهام غريزى) كرد كه از بعضى كوهها و درختان و از دار بستهايى كه مردم مىسازند خانههايى بساز.
نکته ها
«وحى» به معناى اشاره و انتقال سريع و مخفى است كه علاوه بر وحى الهى به انبيا، هم شامل غريزه مىشود، نظير اين آيه و هم شاملِ الهام الهى، نظير آيه 7 سورهى قصص «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى» كه خداوند به مادر موسى الهام كرد، و هم شامل وسوسههاى شيطانى مانند آيه 121 سورهى انعام. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ»
پیام ها
1- تلاش و حركت حيوانات و انتخاب مسكن آنها بر اساس غريزهاى است كه خداوند در نهاد آنها قرار داده است. أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ ...
2- بهترين نوع عسل، عسلِ زنبورهاى كوهستان است كه از گل و گياه كوهى استفاده مىكنند. «1» (نه مواد قندى مصنوعى كه در نزديكى كندو قرار دهند!) اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ ... وَ مِنَ الشَّجَرِ ...
«1». همان گونه كه بهترين گوشت، گوشت تازه است نه منجمد. «لَحْماً طَرِيًّا» نحل، 14
محمدجواد کریمی
قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ
(طه/۵۰)
محمدجواد کریمی
قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ (طه/۵۰)
قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى «49»
(فرعون) گفت: اى موسى! پس پروردگار شما دو نفر كيست؟!
قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى «50»
(موسى) گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى آفرينش خاص آن را عطا كرده وآنگاه (آن را به راه كمال هدایت فرمود.
پیام ها
1- آنچه مورد ادّعا و نزاع است، ربوبيّت خداوند است، نه خالقيّت. «فَمَنْ رَبُّكُما»
2- روحيّهى استكبار و غرور طاغوتى حتّى در گفتار و شيوهى سؤال نيز مشهود است. به جاى اينكه بپرسد «مَن ربّى»، گفت: «فَمَنْ رَبُّكُما»
3- ما از خداوند طلبى نداريم، هر چه هست عطاى اوست. «أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ»
4- خداوند يكتا، هم مىآفريند و هم با هدايت تكوينى اداره مىكند. «أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (آرى او پس از آفرينش، راه ادامهى زندگى و كمال را نيز در آنان قرار داده است. «ثُمَّ هَدى»)
5- خداوند به هر موجودى، آفرينش كامل و ويژگىهايى متناسب با او عطا كرده است. «خَلْقَهُ»
6- لازمهى ربوبيت الهى، هدايت اوست. رَبُّنَا ... ثُمَّ هَدى
7- ربوبيّت، حقِ كسى است كه آفريدگار است. «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ»
8- همهى موجودات، مشمول هدايت الهى هستند. تمام قوانين حاكم بر هستى و غرايز موجود در انسانها و حيوانات، از هدايت الهى است. «خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»
9- در برابر منطق نبايد به راه نياكان تكيه كرد. «فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى»
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی، ج ۵, ص ۳۵۲.
محمدجواد کریمی
پان عربیسم، پان ترکیسم و پان کردیسم و حتی پان ایرانیسم تماما ساخته و پرداخته غرب برای تفرق مسلمانان
بیانات در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خداوند متعال دربارهی اهلبیت پیغمبر با صراحت تمام در قرآن بیانی دارد که این بیان دربارهی کمتر مجموعهای در قرآن تکرار شده است و آن این است: اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا.
اگر مجموعهای خود را منتسب به اهلبیت (علیهمالسّلام) میداند، باید لوازمی را ملتزم باشد -این عرض ما است- لوازمی هست که باید به این لوازم ملتزم شد. تلاش ائمّه (علیهمالسّلام) عبارت بود از مجاهدت در این چند هدف: اوّلا زنده نگه داشتن معارف حقّهی اسلامی، اصول و مبانی اسلامی؛ اینها را زنده نگه دارد. سعی حکومتهای ظالم و طواغیت امّت این بوده است که معارف اسلامی را یا نابود کنند یا قلب بکنند، عوض کنند، تحریف کنند. یکی از مهمترین رشتههای حرکات ائمّه (علیهمالسّلام) ایستادگی در مقابل این بوده؛ حفظ معارف اسلامی، احیاء معارف اسلامی.
یکی از کارهای دیگر ائمّه (علیهمالسّلام) اقامهی احکام الهی بوده است. سعی در اقامهی احکام الهی؛ چه در زمانی که حکومت دستشان بود، چه آن زمانی که از حکومت و از قدرت برکنار بودند. تلاششان مصروف بود برای اینکه بتوانند احکامالهی را در جامعه محقّق کنند. یک کار دیگر ائمّه (علیهم السّلام) مجاهدت فیسبیلالله بود که شما در زیارت ائمّه میخوانید: أشهَدُ أنّکَ جاهَدتَ فِیاللهِ حَقَّ جِهادِه؛ حقّ جهاد؛ یعنی هیچ کم نگذاشتهاند در مجاهدت در راه خدا؛ با همهی وجود، با همهی توان، با همهی ظرفیّت در راه خدا مجاهدت کردند.
یک بخش مهمّ از این مجاهدت که خود یک سرفصل جداگانهای است، مبارزهی با ظلم و مبارزهی با ظالم بوده است. زندگی ائمّه (علیهم السّلام) سر تا پا عبارت است از مبارزهی با ظلمه، مبارزهی با ظلم. علّت آن فشارها و مسموم شدنها و شهید شدنها و مانند اینها هم همهاش همین بوده است؛ چون با ظلم و ظالم مبارزه میکردند. این زندگی ائمّه است. ما حالا میخواهیم پیروان اهلبیت باشیم؛ باید این چیزها را رعایت کنیم. بایستی معارف اسلامی را ترویج کنیم؛ بایستی اقامهی احکام الهی را جزو اهداف خودمان بدانیم؛ باید در راه خدا با همهی وجود مجاهدت کنیم؛ باید با ظلم بجنگیم، با ظالم بجنگیم، مبارزه کنیم؛ این وظیفهی ما است. خب، مجاهدت فقط جنگ نظامی نیست؛ مجاهدت اعم است از انواع مبارزات، از مبارزات فرهنگی گرفته تا مبارزات سیاسی تا مبارزات اقتصادی؛ اینها همه داخل در عنوان مجاهدت است. ذهن فقط نرود به جنگ نظامی؛ یک وقتی هم ممکن است در یکجایی جنگ نظامی پیش بیاید لکن همهی مجاهدت آن نیست.
امروز به نظر ما مصداق مجاهدت که در مقابل ما مسلمانها، ما پیروان اهل بیت قرار دارد، عبارت است از مبارزهی با نقشههای استکبار در منطقهی اسلامی؛ امروز بزرگترین مجاهدت این است. با نقشههای استکبار باید مبارزه کرد. این نقشهها را باید اوّل شناخت، اوّل باید دست دشمن را بخوانیم، بدانیم چهکار میخواهد بکند؛ بعد بنشینیم برنامهریزی کنیم و با اهداف دشمن مبارزه کنیم. فقط هم حالت دفاع و انفعال نیست. مبارزه اعم است از دفاع و هجوم؛ یکوقت لازم است انسان در مواضع دفاعی قرار بگیرد، یکوقت هم لازم است در مواضع هجومی قرار بگیرد؛ در هردو حالت هدف عبارت است از مبارزهی با برنامههای استکبار که دشمن اساسی و اصلی است در این منطقه؛ و هم در کلّ منطقهی اسلامی، بخصوص در این منطقهای که غرب آسیا است. این منطقهای که اروپاییها اصرار دارند اسم آن را بگذارند خاورمیانه؛ یعنی خاور را، شرق را به نسبت اروپا میسنجند. یکجا شرق دور است، یک جا شرق میانه است، یک جا شرق نزدیک است؛ این تکبّر اروپاییها [را ببینید!] از اوّل اینجا شده «خاورمیانه»؛ اسم خاورمیانه غلط است؛ اینجا غرب آسیا است. آسیا یک قارّهی بزرگی است، ما در غرب آسیا قرار داریم.
این منطقه منطقه ی بسیار حساسی است؛
منطقهای است از لحاظ راهبردی مهم، از لحاظ نظامی مهم، از لحاظ منابع زیرزمینی مهم، از لحاظ ارتباط بین سه قارّه -آسیا و اروپا و آفریقا- مهم. منطقهی مهمّی است. روی این منطقه برنامه دارند، نقشه دارند؛ باید این نقشهها را ببینیم چیست و با این مقابله کنیم؛ این شد مجاهدت. قرآن به ما میگوید: جٰهِدوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه؛(۲) جهاد فی الله، امروز این است.
توطئهی علیه دنیای اسلام و این منطقهی بالخصوص، جدید نیست؛ از سالها قبل -از صد سال قبل، از دوران جنگ جهانی اوّل به این طرف- این منطقه دستخوش فشارهای فراوان قدرتهای مستکبر بوده؛ حالا یک روز انگلیس بود، یک روز آمریکا است، یک روزی در یک دوره فرانسه بود؛ قدرتهای استکباری صد سال یا بیشتر است که اینجا مشغولند. لکن این فشارها و این برنامهریزیها و این توطئهها از دوران پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شدّت پیدا کرد؛ چون حادثهی پیروزی اسلام در یک کشور مهمّی، کشور بزرگی، کشور حسّاسی مثل ایران برای استکبار گیجکننده بود. اوایل تا مدّتی قدرت تحلیل از اینها گرفته شده بود -ما دنبال میکردیم مسائل را و میدیدیم- اوایل گیج بودند. بعد که به خود آمدند، فشارها را شروع کردند. محور فشار هم جمهوری اسلامی ایران بود. در درجهی اوّل همّتشان این بود که این تجربه در دیگر کشورها تکرار نشود؛ دنبال این بودند. لذا به فکر افتادند که فشارها را روی ایران زیاد کنند؛ الان ما ۳۵ سال است به فشارهای دشمن عادت کردهایم؛ ملّت ایران عادت کردهاند به فشارها: تهدید، تحریم، فشار امنیّتی، توطئههای گوناگون سیاسی؛ ما ۳۵ سال است با انواعواقسامِ فشارها مواجه هستیم - این از دورهی پیروزی انقلاب در ایران، لکن بعد از نهضت بیداری اسلامی که در چهار پنج سال قبل در شمال آفریقا شروع شد - مصر و تونس و بعضی جاهای دیگر - این شدّت عمل دشمنان مضاعف شد؛ یعنی به معنای واقعی کلمه، دشمن سراسیمه شد، دستپاچه شد؛ کارهای زیادی کردند و الان [هم] ادامه دارد. البتّه تصوّر آنها این است که نهضت بیداری اسلامی را سرکوب کردند، [امّا] نظر بندهی حقیر این است که نهضت بیداری اسلامی سرکوبشدنی نیست. درست است یک کارهایی کردهاند لکن این نهضت وجود دارد؛ حالا یک خرده زودتر، یک خرده دیرتر، جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد. آنها بههرحال در این چند سال اخیر تلاشهایشان را افزایش دادند؛ کارهای زیادی کردند و عوامل جدیدی را وارد معادلات کردند.
من اوّل این را بگویم: دشمن که ما میگوییم، به یک موجود خیالی و توهّمی اشاره نمیکنیم. مراد ما از دشمن عبارت است از نظام استکبار؛ یعنی قدرتهای استکباری؛ قدرتهایی که حیاتشان متوقّف بر سلطهی بر دیگران است، دخالت در امور دیگران، در اختیار گرفتن منابع مالی و حیاتی دیگران؛ اینها استکبارند؛ یا به تعبیر دیگری، سردمداران نظام سلطه. ما یک عنوانی داریم در ادبیّات سیاسیمان و آن عبارت است از نظام سلطه؛ یعنی تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر؛ این، نظام سلطه است. آن کسانی که سردمداران نظام سلطهاند، آنها دشمن هستند. اگر یک مصداق خارجی هم بخواهیم برایش مشخّص کنیم، رژیم ایالات متّحدهی آمریکا است. مظهر کامل نظام سلطه، رژیم ایالات متّحدهی آمریکا است. بعضیهای دیگر هم البتّه هستند، منتها از همه عینیتر، واضحتر و روشنتر، رژیم ایالات متّحدهی آمریکا است؛ که از اخلاقیّات انسانی هیچ بهرهای ندارند، در انجام جنایت -همهجور جنایتی- هیچ ابایی ندارند و این جنایت و این فشار و این خشونت را هم خیلی راحت در زیر لبخند، در زیر الفاظ متعارف، الفاظ خوب و زیبا پنهان میکنند. مظهر آن این است. بنابراین دشمن که میگوییم یعنی این.
نقشهی این دشمن در این منطقه عمدتاً بر دو پایه استوار است -البتّه شعب زیادی دارد لکن عمده این دوتا است- یکی عبارت است از ایجاد اختلاف، دوّمی عبارت است از نفوذ. این، اساس نقشهی دشمن در این منطقه است: ایجاد اختلاف؛ اختلاف بین دولتها و بعد اختلاف بین ملّتها، که خطرناکتر از اختلاف دولتها، اختلاف ملّتها است؛ یعنی دلهای ملّتها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند و عصبیّت بیافرینند؛ با نامهای مختلف؛ حالا یکوقت مسئلهی پانایرانیسم و پانعربیسم و پانترکیسم و این حرفها بود، یک روز هم مسئلهی سنّی و شیعه و تکفیر و مانند اینها است؛ به هر عنوانی که بتوانند، ایجاد اختلاف کنند. این یک قلم از کارهای اینها است که بشدّت دارند روی این کار میکنند.
البتّه متخصّص این کار انگلیسها بودند؛ آنها در ایجاد اختلاف مذهبی تخصّص دارند و آمریکاییها هم از آنها یاد گرفتند و با همهی وجود، امروز دارند کار میکنند. این گروههای تکفیری که مشاهده میکنید، همه ساختهی دست اینها هستند.