يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ«مائده/۸»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «8»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره براى خدا با تمام وجود قيام كنيد و به انصاف و عدالت گواهى دهيد و هرگز دشمنى با قومى، شما را به بىعدالتى وادار نكند. به عدالت رفتار كنيد كه به تقوا نزديكتر است و از خداوند پروا كنيد كه همانا خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
نکته:
مشابه اين آيه با اندكى تفاوت، در آيه 135 سوره نساء آمده است، «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ» قيام به عدالت كنيد و گواهان براى خدا باشيد.هر چند به زيان خود يا والدين و بستگان شما باشد. تفاوت ميان اين دو آيه، آن است كه اين آيه سفارش مىكند: كينهها و دشمنىها شما را منحرف نكند؛ ولى آيه سورهى نساء مىفرمايد: علاقهها و وابستگىها شما را از مرز عدالت خارج نكند. آرى، عوامل انحراف از عدالت يا بغض و كينه است، يا حبّ و دوستى كه هر آيه به يكى از آنها اشاره دارد.
از آنجا كه ناديده گرفتن كينههاى درونى درباره مردم دشوار است، لذا در اين آيه چند فرمان و چند تشويق به كار رفته است.
پیام ها:
1- اگر انگيزهى انسان، كينههاى او شد، اخلاصى در كار نيست؛ ولى اگر قيام براى خدا باشد، كينهها در اجراى عدالت بىاثر مىشود. قَوَّامِينَ لِلَّهِ ... لا يَجْرِمَنَّكُمْ
2- عدالت مستمر به صورت ملكه و عادت، ارزش كاملى است، گرچه عدالت لحظهاى مطلوب است. كُونُوا ... شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ...
3- مؤمنان، هم رابطه با خدا دارند. «قَوَّامِينَ لِلَّهِ» و هم در رابطه با مردم گواهى به عدل مىدهند. «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ»
4- اگر باور كنيم كه خدا عملكرد ما را مىداند، به عدل رفتار خواهيم كرد. شُهَداءَ بِالْقِسْطِ ... إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
5- انسانهاى كينهتوز و عقدهاى، نمىتوانند عادل باشند. (براى رسيدن به عدالت بايد كينهها را كنترل كرد) «لا يَجْرِمَنَّكُمْ»
6- احساسات بايد تحت الشعاع عدالت باشد. لا يَجْرِمَنَّكُمْ ... اعْدِلُوا
7- كينهجويى، از عوامل انحراف از عدالت است. «شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا»
8- در سياستگذارىها و روابط داخلى و خارجى؛ حتّى نسبت به دشمنان هم عادل باشيم. «شَنَآنُ قَوْمٍ»
9- انسانهاى عادل و منصف، به تقوا نزديكترند. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»
📚تفسیر نور، استاد محسن قرائتی، ج۳, صص ۳۸-۳۶
🖌 سروده افشین علا برای نماز #جمعه_نصر و تقدیر رهبر انقلاب از آن: قوی، زیبا و استادانه است؛ کاش شأن نزولش این حقیر نبودم
🖊 آن جمعهی بشکوه
ای خطبهی غرای تو چون آب بر آتش
تسکین دل سوتهی اصحاب بر آتش
شد هیمنهی خصم در آن جمعهی بشکوه
چون دود ز جمعیت احباب بر آتش
یکپارچه در سوز و گداز آمده بودند
تا روی تو بینند چو مهتاب بر آتش
ای پیر جوانبخت! ز آهنگ نمازت
مانند سپندی شده محراب بر آتش
بر چیرگیات در سخن، اعدا متحیر
چون خیرگی کرمک شبتاب بر آتش
خنیاگر صهیون نگر از نطق بلیغت
افکنده ز کف، آلت و مضراب بر آتش
فهماند کلام تو به صیاد جهانخوار
ماهی نشود صید ز قلاب بر آتش
از شش جهت افروخت شرر، جانی غاصب
زین رو شده بریان، خود قصاب بر آتش
ما چون تو اگر سوختهایم از غم یاران
گشتیم بهاور چو زر ناب بر آتش
تصویر "حسن" شیر عرب، حک شده بر عرش
هرگز نتوان سوختن این قاب بر آتش
دست از تو نداریم، اگر پا بگذارند
بسیار سران از پی ارباب بر آتش
فردا چو بسوزند عجب نیست که امروز
کردند بنا کاخ خود، اعراب بر آتش
ای پیر! هوادار توأم چونکه در این راه
بیداری و بس قافله در خواب بر آتش
دل کندهام از راست و چپ یکسره، چون تو
بر خندق سلمانی و احزاب بر آتش
از بغض تو بر گردهی ما دشنهی دشنام
بسیار زند سفله چو تنداب بر آتش
خفاش چه داند ز چه در چرخشم ای دوست
گرد تو چو پروانهی بیتاب بر آتش
از طعن رقیبان به فلاخن، چو خلیلم
در باغ گل افتاده ز پرتاب بر آتش
بگذار حسودم بزند طعنه که افتاد
زین شعر تر و تازه و شاداب بر آتش
افشین علا
مهر ۱۴۰۳
افشین علا پس از انتشار این شعر در صفحه شخصی خود نوشت: باخبر شدم که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از خواندن شعر اخیرم پیرامون حماسهی جمعهی نصر، خطاب به این فرزند کوچک خود نوشتهاند:
📝"قوی، زیبا و استادانه است. کاش شأن نزولش این حقیر نبودم. به هرحال وظیفه داشتم تشکر کنم."
از اینکه امام و مقتدایمان در همهی برههها و بزنگاهها و با وجود دغدغههای خطیر و مشغلههای طاقتسوز، از شعر متعهد این روزگار غافل نیستند و همچنان خود را موظف میدانند بابت اثری که از سر صدق و با خون دل و عرقریزی روح سروده شده، ابراز لطف و فروتنی کنند، خداوند منان را شاکرم. بدیهی است این توجهات پدرانهی ایشان، خستگی و تلخکامی ناشی از مشاهدهی ناآشنایی و بیتفاوتی برخی اصحاب قدرت بهویژه در مدیریت فرهنگی کشور را در کام دلسوزان عزلتگزیده به شهدی شيرين تبدیل میکند.
🌴 تدبر در قرآن کریم
سوره جن
(قسمت اول)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً «1» يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً «2»
بگو: بر من وحى شده كه گروهى از جن (به قرآن) گوش فرا دادند، پس[ به بقیه] گفتند:همانا ما قرآنى عجیب و شگفت آور شنيديم(۱) كه به سوى رشد هدايت مىكند، پس ما به آن ايمان آورديم و هرگز احدى را شريك پروردگارمان قرار نمىدهيم.(۲)
✅نکته ها:
۱-تعبیر «اُوحِیَ اِلَیَّ»: به من وحی شده،نشان می دهد که: پیامبر خدا(ص) در این ماجرا شخصا افراد جنّ را مشاهده نکرد، بلکه از طریق وحی به استماع آنان نسبت به قرآن مجید آگاه شده است. (۱)
۲- بین سمع و استماع فرق وجود دارد.استماع به معنای شنیدن نیست ، بلکه به معنای گوش فرادادن برای فهم است.(۲)
۳-مفعول کلمه «استمع»، قرآن است که البته در ظاهر آیه نیامده، ولی کلام بر آن دلالت دارد.(۳)
۴-کلمه «نفر» به معنای جماعت[گروه] است که از ۳ تا ۹ نفر را شامل می شود.(۴)
۵-«فَقَالُوا » : یعنی برخی از جنیان به برخی دیگر از جنیان گفتند.(۵)
۶- کلمه جنّ یعنی چه؟ خود لغت جن به معنی شیء مستور است؛ یعنی شیء نامرئی و پوشیده شده و غیر قابل رؤیت. جنین را که جنین می گویند به اعتبار این است که در شکم پنهان است و دیده نمی شود و محسوس نیست(۶)
۷- قرآن موجوداتی را ذکر کرده است که از انسان مخفی هستند و آنها را«جنّ» نامیده است، ولی در عین حال این چنین نیست که هر موجود نامرئی و نامحسوسی از نظر قرآن جن نامیده بشود؛ برای این که ملائکه هم نامرئی و نامحسوسند ولی در عین حال قرآن به آنها کلمه «جن» را اطلاق نمی کند، بلکه از آنها به کلمه «مَلَک» را اطلاق می کند.(۷)
۸- کلمه «عَجَب» ـ به فتح عین و جیم- به معنای چیزی است که به خاطر غیر عادی بودنش آدمی را به تعجب وادارد.و اگر قرآن را عجیب خواندند، برای همین بوده است که کلامی است خارق العاده، هم در الفاظش و هم در معانی و معارفش و هم در آورنده آن که فرد امّی و درس ناخوانده بود.(۸)
۹- « فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا» این آیه به وضوح نشان می دهد:« طایفه جنّ دارای عقل، شعور، فهم و درک، و تکلیف و مسئولیت، و آشنایی با لغت اند، و به فرق بین کلام و کلام اعجاز آمیز توجه دارند.»(۹)
۱۰- کلمه «رشد» به معنای رسیدن به واقع هر نظریه است، که خلاف آن؛ یعنی به خطا رفتن از واقع را «غی» می گویند. ۖ«قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» ۚ(۱۰)
۱۱- هدایت قرآن به سوی رشد،همان دعوت اوست به سوی عقائد حق و اعمالی که عاملش را به سعادت واقعی می رساند.(۱۱)
💠 کاشان، دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ برابر با دهم ربیع الثانی ۱۴۴۶ قمری.
محمد جواد کریمی
📚 منابع و مآخذ:
۱- تفسیر نمونه ،ج ۲۵, ص ۱۱۰.
۲- همان.
۳- تفسیر المیزان، ج ۲۰,ص ۵۹.
۴- همان.
۵- تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰-۹, ص ۳۶۸.
۶- آشنایی با قرآن ،ج ۹, ص ۱۸۲.
۷- همان.
۸-تفسیر المیزان، ج ۲۰, ص ۵۹.
۹- تفسیر نمونه ، ج ۲۵, ص ۱۱۰.
۱۰- تفسیر المیزان ، ج ۲۰,ص ۵۹.
۱۱- همان.
وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﻮﻳﺪ ﻳﺎ ﺑﻤﻴﺮﻳﺪ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ [ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻣﻨﺎﻝ ﺩﻧﻴﺎ ] ﺟﻤﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ .(آل عمران/١٥٧)
لباس شهادت بر قامت فرمانده رشید و قهرمان غزه، رئیس دفتر سیاسی حماس یحیی سنوار ،هم او که نامش بر تن دشمن صهیونیستی لرزه می انداخت، مبارک باد
📍سکانس پایانی قهرمان
🔺آنطور که دشمن گفته و تصاویر نشان میدهند، سکانس پایانی قهرمانِ قصه ما اینگونه بوده: پیرمرد، تنها بود و بیکس و البته شجاع و نترس. جوانهای دشمن محاصرهاش کردند ولی قهرمان، تا آخرین گلوله جنگید. نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شکست، انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد. فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پلهها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بیرمق، پیروز شود؛ اما او با نارنجک اینها را عقب راند.
🔺شکستگی استخوانها و خونریزی، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این مرد تسلیم ناپذیر کیست؟ اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا باهوش و زرنگ بود: چهرهاش را با چفیهای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد.
🔺تکتیرانداز دشمن به پیشانیاش شلیک کرد اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی خونریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته. در نهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند. یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعایش به شهادت رسیده است.
🔺فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونلها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است.
🔺عجب دکوراسیون عجیبی برای پایانبندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا... حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانهای از خوشحالی در آنها نیست؛ چهرههایشان بهتزده است.
🔺ابوابراهیم شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیمهایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیمها، گلستان است و خوشا به حال اینان.
🔺همیشه، خورشید در سپیدهدم خود، از میان خون برمیخیزد. آنان که سرخی شفق را میبینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند.
🖋عبدالحمید بیات
✍ فریضه روایتگری، اوجب الفرائض است
چون امر به معروف و نهی از منکر است
فیلنامه نویس های ما باید دهها فیلنامه از قهرمان و اهریمن این قصه بنویسند
بینش راهبردی
هدایت شده از بیداری قم
21.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 سنی باشرف؛ وهابی بیشرف!
🔴 پاسخهای دندانشکن یک عالم اهلسنت به شیوخ وهابی؛ بروید از کودکان غزه عقاید ناب اسلامی را بیاموزید.
@bidari_qom
🔴 رسانه عبری: انتشار فیلم های سنوار قبل و بعد از کشتن[شهادت] وی، او را به افسانهای بین اعراب تبدیل کرد
شبکه صهیونیستی کان:
🔹واضح است که نظامیانی که به جسد سینوار رسیدهاند کسانی هستند که عمداً اخبار و عکسها را درز کردهاند.
🔹آنها ممکن است مجازات شوند زیرا آنها یک رویداد مخفی و امنیتی را افشا کردند و این کار باعث شد که به روایت پنهان شدن سینوار و همراهانش در تونلها لطمه بزند و او را به جنگجوی افسانهای در بین اعراب تبدیل کند.
#شهید_يحيى_السنوار
«اسرائیل آخرین نفسهای خود را میکشد»
تحت این تیتر، روزنامه عبری «هاآرتص» مقالهای از نویسنده مشهور صهیونیست، آری شاویت، منتشر کرد که در آن وی مینویسد:
به نظر میرسد با سختترین مردمان تاریخ روبرو هستیم و هیچ راهحل دیگری جز به رسمیت شناختن حقوق آنها و پایان دادن به اشغال وجود ندارد.
شاویت مقاله خود را اینگونه آغاز میکند:
به نظر میرسد از نقطه بازگشت عبور کردهایم و شاید «اسرائیل» دیگر نتواند به اشغال پایان دهد، استعمار را متوقف کند یا به صلح دست یابد. به نظر غیرممکن میآید که صهیونیسم را اصلاح کنیم، دموکراسی را نجات دهیم و مردم این سرزمین را تقسیم کنیم.
او اضافه میکند:
اگر اوضاع اینگونه باشد، پس:
• دلیلی برای زندگی در این کشور وجود ندارد.
• دلیلی برای نوشتن در «هاآرتص» وجود ندارد.
• دلیلی برای خواندن «هاآرتص» وجود ندارد.
ما باید همانطور که دو سال پیش راگل آلفر پیشنهاد داد، این کشور را ترک کنیم… اگر «اسرائیلیگری» و یهودیت دیگر بخش مهمی از هویت فرد نیست و اگر هر شهروند اسرائیلی پاسپورت خارجی در دست دارد، نه فقط از لحاظ فنی بلکه از نظر روانی، پس پایان کار است. باید از دوستانمان خداحافظی کنیم و به سانفرانسیسکو، برلین یا پاریس برویم.
از آنجا، از سرزمین ناسیونالیسم جدید آلمان یا ناسیونالیسم جدید آمریکا، باید به آرامی نظارهگر باشیم که «دولت اسرائیل» آخرین نفسهای خود را میکشد.
ما باید سه قدم به عقب برداریم و تماشاگر غرق شدن دولت یهودی دموکراتیک باشیم.
شاید مسئله هنوز حل نشده باشد.
شاید هنوز از نقطه بیبازگشت عبور نکردهایم.
شاید هنوز ممکن باشد به اشغال پایان دهیم، استعمار را متوقف کنیم، صهیونیسم را اصلاح کنیم، دموکراسی را نجات دهیم و زمین را تقسیم کنیم.
نویسنده ادامه میدهد:
من انگشت اتهام را به سوی نتانیاهو، لیبرمن و نئونازیها نشانه رفتم تا آنها را از توهم صهیونیستی بیدار کنم.
ترامپ، کوشنر، بایدن، باراک اوباما و هیلاری کلینتون آنهایی نیستند که به اشغال پایان خواهند داد.
سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز مستعمرات را متوقف نخواهند کرد.
تنها نیرویی در جهان که قادر به نجات اسرائیل از خودش است، خود اسرائیلیها هستند، با ایجاد زبانی سیاسی جدید که واقعیت را به رسمیت میشناسد و این که فلسطینیها در این سرزمین ریشه دارند.
من شما را به جستجوی راه سومی برای بقا در اینجا و جلوگیری از نابودی فرا میخوانم.
نویسنده از «هاآرتص» تأیید میکند:
از زمانی که اسرائیلیها به فلسطین آمدند، متوجه شدند که نتیجه یک دروغ هستند که توسط جنبش صهیونیستی خلق شده است؛ جنبشی که از هر نوع فریب درباره هویت یهودی در طول تاریخ استفاده کرده است.
با سوءاستفاده و اغراق در مورد آنچه هیتلر آن را هولوکاست نامید، جنبش موفق شد جهان را قانع کند که فلسطین «سرزمین موعود» است و این که بهاصطلاح معبد زیر مسجد الاقصی قرار دارد. به این ترتیب، گرگ به بره تبدیل شد و با پول مالیاتدهندگان آمریکایی و اروپایی تغذیه شد تا به یک هیولای هستهای تبدیل شود.
نویسنده از باستانشناسان غربی و یهودی کمک گرفت، مشهورترین آنها اسرائیل فینکلشتاین از دانشگاه تلآویو است که تأیید کرد «معبد یک دروغ و افسانه است که وجود ندارد» و تمام حفاریها ثابت کردهاند که هزاران سال پیش ناپدید شده است. این مسئله در بسیاری از منابع یهودی به وضوح تأیید شده و بسیاری از باستانشناسان غربی آن را تأیید کردهاند.
آخرین آنها در سال ۱۹۶۸ میلادی بود، زمانی که دکتر کاتلین کنیون، باستانشناس بریتانیایی و مدیر حفاریها در مدرسه باستانشناسی بریتانیا در اورشلیم، در بیتالمقدس حفاری کرد و به دلیل افشای «اسطورههای اسرائیلی در مورد وجود آثار معبد سلیمان زیر مسجد الاقصی» از فلسطین اخراج شد.
او نتیجه گرفت که هیچ اثری از معبد سلیمان وجود ندارد و کشف کرد که آنچه اسرائیلیها به عنوان «اصطبلهای سلیمان» میخوانند، هیچ ربطی به سلیمان یا اصطبلها ندارد، بلکه یک مدل معماری کاخهایی است که در بخشهای مختلف فلسطین ساخته شده است. این در حالی است که کاتلین کنیون از انجمن اکتشافات فلسطین آمده بود، با هدف روشن کردن روایتهای کتاب مقدس، زیرا او فعالیتهای زیادی در بریتانیا در اواسط قرن نوزدهم در مورد تاریخ «خاور نزدیک» نشان داد.⏬
این نویسنده یهودی تاکید کردکه:
نفرین دروغ ها همان چیزی است که اسرائیلی ها را آزار می دهد و روز به روز به صورت ضربه ای از چاقوی دست یک اورشلیمی ،یا یک فرد از الخلیل یا نابلس، یا با سنگی از راننده اتوبوسی از یافا،حیفا یا عکا، به آنها ضریه می زند.
اسرائیلیها متوجه شدهاند که هیچ آیندهای در فلسطین ندارند؛ این سرزمین بدون مردمانی نیست، آنطور که به دروغ ادعا کردهاند. نویسنده دیگری نه تنها به وجود مردم فلسطین اذعان دارد بلکه برتری آنها بر اسرائیلیها را نیز تأیید میکند. این شخص گیدئون لوی، صهیونیست چپگرا، است که میگوید:
به نظر میرسد فلسطینیها از طبعیتی متفاوت با بقیه بشریت برخوردارند… ما سرزمین آنها را اشغال کردیم و جوانان آنها را با مواد مخدر، فحشا و فساد آلوده کردیم. ما گفتیم که پس از چند سال سرزمین و میهن خود را فراموش میکنند، سپس نسل جوان آنها در انتفاضه ۱۹۸۷ به ما یورش آورد.
ما آنها را زندانی کردیم.
گفتیم، «ما آنها را در زندان تربیت خواهیم کرد.» سالها بعد، پس از اینکه فکر کردیم درس خود را آموختهاند، آنها با قیام مسلحانه در سال ۲۰۰۰ به ما بازگشتند، که همه چیز سبز و خشک را در هم نوردید.
گفتیم خانههای آنها را ویران خواهیم کرد.
ما سالها آنها را محاصره کردیم و سپس آنها موشکهایی بیرون کشیدند و علیرغم محاصره و ویرانی، موفق به حمله به ما شدند.
ما شروع به ساخت دیوار جدایی و سیم خاردار کردیم… اما آنها از زیر زمین و از طریق تونلها به سراغ ما آمدند و خسارات سنگینی به ما وارد کردند.
در جنگ اخیر، ما با تمام توان خود با آنها جنگیدیم، اما آنها کنترل ماهواره اسرائیلی (آموس) را به دست گرفتند. آنها با پخش تهدیدها و هشدارها، وحشت را در هر خانه اسرائیلی گسترش دادند، همانطور که زمانی که جوانانشان موفق به تصرف کانال ۲ اسرائیل شدند، این اتفاق افتاد.
در نهایت، همانطور که نویسنده میگوید:
به نظر میرسد با سختترین مردمان تاریخ روبرو هستیم و هیچ راهحل دیگری جز به رسمیت شناختن حقوق آنها و پایان دادن به اشغال وجود ندارد.
عنوان مقاله:
«اسرائیل آخرین نفسهای خود را میکشد»
نویسنده:
آری شاویت
منبع:
روزنامه عبری هاآرتص
لطفاً این مقاله را تا حد امکان پخش کنید، زیرا پر از حقایق تاریخی است و توسط نویسندهای از کشور اشغالگر نوشته شده است. بگذارید رهبران اشغال و سیاستمداران بدانند که عادیسازی صلح نمیآفریند؛ تنها بازگرداندن حقوق به صاحبان آن است که صلح ایجاد میکند.
اسرائیل آخرین نفس های خود را می کشد 🕸🕷
این تیتر متعلق به روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» به قلم نویسنده مشهور صهیونیست به نام « آری شاویت» است.
او در آن مقاله می نویسد:
به نظر می رسد با سخت[مقاوم] ترین مردمان تاریخ روبرو هستیم، و هیچ راه حل دیگری جز به رسمیت شناختن حقوق آنها و پایان دادن به اشغال[فلسطین] وجود ندارد.
برای آگاهی بیشتر توجه شما را به متن کامل مقاله مزبور جلب می نمایم 👇
«اسرائیل آخرین نفسهای خود را میکشد»
تحت این تیتر، روزنامه عبری «هاآرتص» مقالهای از نویسنده مشهور صهیونیست، آری شاویت، منتشر کرد که در آن وی مینویسد:
به نظر میرسد با سختترین مردمان تاریخ روبرو هستیم و هیچ راهحل دیگری جز به رسمیت شناختن حقوق آنها و پایان دادن به اشغال وجود ندارد.
شاویت مقاله خود را اینگونه آغاز میکند:
به نظر میرسد از نقطه بازگشت عبور کردهایم و شاید «اسرائیل» دیگر نتواند به اشغال پایان دهد، استعمار را متوقف کند یا به صلح دست یابد. به نظر غیرممکن میآید که صهیونیسم را اصلاح کنیم، دموکراسی را نجات دهیم و مردم این سرزمین را تقسیم کنیم.
او اضافه میکند:
اگر اوضاع اینگونه باشد، پس:
• دلیلی برای زندگی در این کشور وجود ندارد.
• دلیلی برای نوشتن در «هاآرتص» وجود ندارد.
• دلیلی برای خواندن «هاآرتص» وجود ندارد.
ما باید همانطور که دو سال پیش راگل آلفر پیشنهاد داد، این کشور را ترک کنیم… اگر «اسرائیلیگری» و یهودیت دیگر بخش مهمی از هویت فرد نیست و اگر هر شهروند اسرائیلی پاسپورت خارجی در دست دارد، نه فقط از لحاظ فنی بلکه از نظر روانی، پس پایان کار است. باید از دوستانمان خداحافظی کنیم و به سانفرانسیسکو، برلین یا پاریس برویم.
از آنجا، از سرزمین ناسیونالیسم جدید آلمان یا ناسیونالیسم جدید آمریکا، باید به آرامی نظارهگر باشیم که «دولت اسرائیل» آخرین نفسهای خود را میکشد.
ما باید سه قدم به عقب برداریم و تماشاگر غرق شدن دولت یهودی دموکراتیک باشیم.
شاید مسئله هنوز حل نشده باشد.
شاید هنوز از نقطه بیبازگشت عبور نکردهایم.
شاید هنوز ممکن باشد به اشغال پایان دهیم، استعمار را متوقف کنیم، صهیونیسم را اصلاح کنیم، دموکراسی را نجات دهیم و زمین را تقسیم کنیم.
نویسنده ادامه میدهد:
من انگشت اتهام را به سوی نتانیاهو، لیبرمن و نئونازیها نشانه رفتم تا آنها را از توهم صهیونیستی بیدار کنم.
ترامپ، کوشنر، بایدن، باراک اوباما و هیلاری کلینتون آنهایی نیستند که به اشغال پایان خواهند داد.
سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز مستعمرات را متوقف نخواهند کرد.
تنها نیرویی در جهان که قادر به نجات اسرائیل از خودش است، خود اسرائیلیها هستند، با ایجاد زبانی سیاسی جدید که واقعیت را به رسمیت میشناسد و این که فلسطینیها در این سرزمین ریشه دارند.
من شما را به جستجوی راه سومی برای بقا در اینجا و جلوگیری از نابودی فرا میخوانم.
نویسنده از «هاآرتص» تأیید میکند:
از زمانی که اسرائیلیها به فلسطین آمدند، متوجه شدند که نتیجه یک دروغ هستند که توسط جنبش صهیونیستی خلق شده است؛ جنبشی که از هر نوع فریب درباره هویت یهودی در طول تاریخ استفاده کرده است.
با سوءاستفاده و اغراق در مورد آنچه هیتلر آن را هولوکاست نامید، جنبش موفق شد جهان را قانع کند که فلسطین «سرزمین موعود» است و این که بهاصطلاح معبد زیر مسجد الاقصی قرار دارد. به این ترتیب، گرگ به بره تبدیل شد و با پول مالیاتدهندگان آمریکایی و اروپایی تغذیه شد تا به یک هیولای هستهای تبدیل شود.
نویسنده از باستانشناسان غربی و یهودی کمک گرفت، مشهورترین آنها اسرائیل فینکلشتاین از دانشگاه تلآویو است که تأیید کرد «معبد یک دروغ و افسانه است که وجود ندارد» و تمام حفاریها ثابت کردهاند که هزاران سال پیش ناپدید شده است. این مسئله در بسیاری از منابع یهودی به وضوح تأیید شده و بسیاری از باستانشناسان غربی آن را تأیید کردهاند.
آخرین آنها در سال ۱۹۶۸ میلادی بود، زمانی که دکتر کاتلین کنیون، باستانشناس بریتانیایی و مدیر حفاریها در مدرسه باستانشناسی بریتانیا در اورشلیم، در بیتالمقدس حفاری کرد و به دلیل افشای «اسطورههای اسرائیلی در مورد وجود آثار معبد سلیمان زیر مسجد الاقصی» از فلسطین اخراج شد.
او نتیجه گرفت که هیچ اثری از معبد سلیمان وجود ندارد و کشف کرد که آنچه اسرائیلیها به عنوان «اصطبلهای سلیمان» میخوانند، هیچ ربطی به سلیمان یا اصطبلها ندارد، بلکه یک مدل معماری کاخهایی است که در بخشهای مختلف فلسطین ساخته شده است. این در حالی است که کاتلین کنیون از انجمن اکتشافات فلسطین آمده بود، با هدف روشن کردن روایتهای کتاب مقدس، زیرا او فعالیتهای زیادی در بریتانیا در اواسط قرن نوزدهم در مورد تاریخ «خاور نزدیک» نشان داد.🔽
⏪این نویسنده یهودی تاکید کردکه:
نفرین دروغ ها همان چیزی است که اسرائیلی ها را آزار می دهد و روز به روز به صورت ضربه ای از چاقوی دست یک اورشلیمی ،یا یک فرد از الخلیل یا نابلس، یا با سنگی از راننده اتوبوسی از یافا،حیفا یا عکا، به آنها ضریه می زند.
اسرائیلیها متوجه شدهاند که هیچ آیندهای در فلسطین ندارند؛ این سرزمین بدون مردمانی نیست، آنطور که به دروغ ادعا کردهاند. نویسنده دیگری نه تنها به وجود مردم فلسطین اذعان دارد بلکه برتری آنها بر اسرائیلیها را نیز تأیید میکند. این شخص گیدئون لوی، صهیونیست چپگرا، است که میگوید:
به نظر میرسد فلسطینیها از طبعیتی متفاوت با بقیه بشریت برخوردارند… ما سرزمین آنها را اشغال کردیم و جوانان آنها را با مواد مخدر، فحشا و فساد آلوده کردیم. ما گفتیم که پس از چند سال سرزمین و میهن خود را فراموش میکنند، سپس نسل جوان آنها در انتفاضه ۱۹۸۷ به ما یورش آورد.
ما آنها را زندانی کردیم.
گفتیم، «ما آنها را در زندان تربیت خواهیم کرد.» سالها بعد، پس از اینکه فکر کردیم درس خود را آموختهاند، آنها با قیام مسلحانه در سال ۲۰۰۰ به ما بازگشتند، که همه چیز سبز و خشک را در هم نوردید.
گفتیم خانههای آنها را ویران خواهیم کرد.
ما سالها آنها را محاصره کردیم و سپس آنها موشکهایی بیرون کشیدند و علیرغم محاصره و ویرانی، موفق به حمله به ما شدند.
ما شروع به ساخت دیوار جدایی و سیم خاردار کردیم… اما آنها از زیر زمین و از طریق تونلها به سراغ ما آمدند و خسارات سنگینی به ما وارد کردند.
در جنگ اخیر، ما با تمام توان خود با آنها جنگیدیم، اما آنها کنترل ماهواره اسرائیلی (آموس) را به دست گرفتند. آنها با پخش تهدیدها و هشدارها، وحشت را در هر خانه اسرائیلی گسترش دادند، همانطور که زمانی که جوانانشان موفق به تصرف کانال ۲ اسرائیل شدند، این اتفاق افتاد.
در نهایت، همانطور که نویسنده میگوید:
به نظر میرسد با سختترین مردمان تاریخ روبرو هستیم و هیچ راهحل دیگری جز به رسمیت شناختن حقوق آنها و پایان دادن به اشغال وجود ندارد.
عنوان مقاله:
«اسرائیل آخرین نفسهای خود را میکشد»
نویسنده:
آری شاویت
منبع:
روزنامه عبری هاآرتص
لطفاً این مقاله را تا حد امکان پخش کنید، زیرا پر از حقایق تاریخی است و توسط نویسندهای از کشور اشغالگر نوشته شده است. بگذارید رهبران اشغال و سیاستمداران بدانند که عادیسازی صلح نمیآفریند؛ تنها بازگرداندن حقوق به صاحبان آن است که صلح ایجاد میکند.