eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
265 عکس
249 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️تذکر تلویحی روزنامه اینترنتی دفتر رهبر معظم انقلاب به دعوای اخیر شخصیت‌های سیاسی: نباید اجازه داد پیکان مقصرتراشی این موضوع به سمت داخل برود 🗞روزنامه اینترنتی صدای ایران: 🔹 بی‌تردید، مقصر اصلی وضعیت موجود دشمنیِ جبهه‌ی غربی است. نباید اجازه داد پیکان مقصرتراشی این موضوع به سمت داخل برود و حاشیه‌سازی‌های جدید در کشور درست شود. انرژی و انگیزه مردم باید به سمت شناخت دقیق دشمن و طراحی پاسخ متناسب هدایت شود. 🔹در چنین شرایطی، آنچه بیش از هر چیز ضرورت دارد، شکل‌گیری «اتحاد مقدس» در داخل کشور است. باید همه جریان‌های سیاسی و اجتماعی ـ با وجود اختلاف‌نظرهای طبیعی ـ در برابر تهدید مشترک دشمن در یک صف قرار گیرند. 🔹 اتحاد مقدس به معنای چشم‌پوشی از نقد یا مطالبه‌گری نیست، بلکه یعنی ترجیح دادن امنیت ملی و استقلال کشور بر رقابت‌های جناحی و مقطعی. 🔹امروز هم هیچ سرمایه‌ای بالاتر از این همبستگی ملی برای بی‌اثر کردن فشارهای سیاسی و اقتصادی و روانی دشمن وجود ندارد. همچنین باید از تجربه گذشته عبرت گرفت. 🔹تکیه بر توان داخلی و گسترش همکاری با شرکای واقعی مانند همسایگان، کشورهای جنوب جهان و نگاه به شرق می‌تواند ظرفیت‌های بزرگی را فعال سازد. 🔹 اکنون وظیفه دولت و مسئولان اقتصادی، مدیریت درست بازار و جلوگیری از تلاطم‌های مصنوعی است. 🔹 رسانه‌ها نیز باید به جای تکرار روایت‌های غرب‌گرا و پمپاژ بحران ساختگی، آرامش و امید را تقویت کنند. @alef_news alef.ir
🔰 | کاسبان دوقطبی 🔹همه روزنامه هایی که امروز ماجرای دوگانه - را به تیتر یک و عکس اول خود تبدیل کرده اند (آن هم به این بزرگی!!) تا مشتری های بیشتری برای خود جلب کنند! (فارغ از هر نوع تحلیلی که ارائه کرده اند!) خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن در حال نقش آفرینی هستند! 🔹دوقطبی سازی های بیهوده ای که در معرکه جنگ تمام عیار استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل علیه ملت ایران و جهان اسلام، جز از بین بردن توان یک ملت و پرت کردن حواسمان از دشمن اصلی، آورده ای به همراه نخواهد داشت! 🔹حواسمان نیست که داستان اجرایی شدن اسنپ بک و پایان برجام به تنهایی چندان اصالتی ندارد! نکته اساسی آن است که ما در میان یک نبرد تمام عیار با دشمن صهیونیستی قرار داریم و مساله اول کشور ایستادگی همدلانه، هوشمندانه، مقتدرانه و پرانرژی در برابر متجاوز است. 🔹اگر جنگ نبود، می توانستیم فارغ از تبعات کم اثر پایان برجام، ساعت ها بنشینیم و شاهد مناظره مدافعان و مخالفان برجام باشیم و روزنامه ها هم با گرایش ها و سلایق مختلف این مطالب را تیتر کنند و این معرکه را رونق بخشند و مشتری برای خود جمع کنند! اما امروز همه حواس ها باید به دشمن و آمادگی برای جنگ با دشمن باشد، و لاغیر! ✍🏼 ⚜"زمانه خود را بشناس"
⭕️خط قرمز غرب کجاست؟ / پیشنهاد بی‌شرمانه ✍️محسن مهدیان 🔹در تاریخ باید ثبت شود که در مذاکرات ایران و غرب چه حرف‌هایی ردوبدل شد. این چند خط را بخوانید تا اوج مظلومیت جمهوری اسلامی روشن شود. 🔹چند روز پیش با جمعی از مدیران رسانه ها با دکتر لاریجانی دیدار داشتیم.  یکی از مدیران رسانه پرسید: «تهِ حرف غربی‌ها برای اینکه اسنپ‌بک را اجرا نکنند چه بود؟» لاریجانی با همان لحن فیلسوف‌مآبانه‌اش و کمی طنز گفت: «یک خط؛ می‌گفتند ۶۰ درصد غنی‌سازی را بدهید و صلوات بفرستید.» جلسه خندید والسلام. 🔹فردای آنروز عراقچی بیشتر توضیح داد: اروپایی‌ها توقع داشتند همه مواد هسته‌ای را تحویل بدهیم و در مقابل فقط ۳ تا ۶ ماه اسنپ‌بک تمدید شود. و روز بعد قالیباف پرده دیگری برداشت: شرط تمدید ۶ماهه، مذاکره با آمریکا و محدودیت موشکی بود. 🔹حالا این را مقایسه کنید با پیشنهاد طرف ایرانی. 🔹اولین پیشنهاد عراقچی به مکرون بود. اینکه دیدار با نماینده آمریکا در برابر تضمین عدم حمله، و تعویق ماشه همراه با لغو بخشی از تحریم‌ها. مکرون گفت معقول است اما توجه نکردند 🔹دقیقه 90 هم به اروپا پیشنهاد دادیم قطعنامه ۲۲۳۱، در برابر همکاری بیشتر با آژانس تمدید شود که این را هم رد کردند. 🔹وقتی نتیجه نگرفتیم با چین و روسیه نامه‌ای به سازمان ملل نوشتیم که بازگشت تحریم‌ها مبنای حقوقی ندارد. اینهم هیچ. 🔹روسیه و چین جداگانه پیش‌نویس تعویق ۶ماهه تحریم ها را دادند که ما هم استقبال کردیم و اروپا نگذاشت تصویب شود. 🔹دست آخر عراقچی به گوترش نامه نوشت که هر محدودیت غیرقانونی با پاسخ ایران روبه‌رو خواهد شد. نامه ای که بعد از چکاندن ماشه بود. 🔹تلاش دیپلماتیک تحسین برانگیز است و مهمترین دستاوردش اینست که در تاریخ ثبت شود کم نگذاشتیم. ولی طرف غربی-آمریکایی آمده است برای "دیکته تسلیم" و وقتی از مذاکره حرف می زند منظورش همین پیشنهاد های بیشرمانه است. 🔹اینکه رهبرانقلاب غیرت ایرانی را خطاب قرار می دهند برای همین است که این مردم زیر بار حرف زور نخواهند رفت. 🔹و پرسش پایانی؛ آن‌ها که هنوز سودای مذاکره دارند، خط قرمزشان کجاست؟ غرب تا کجا برود، غیرت شان می گوید «نه»؟
طرح صلح ترامپ برای غزه، تزویر جدید کاخ سفید برای سلب مشروعیت مقاومت اسلامی فلسطین در برابر رژیم صهیونسیتی است.
تحلیل جامع مقایسه وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران قبل و پس از انقلاب این تحلیل با هدف واکاوی منصفانه و چندبُعدی بحث‌های مطرح‌شده در گفت‌وگو و با درنظرگیری متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی تدوین شده است. روش تحلیل: این مقایسه نه بر اساس قضاوت ارزشی«بهتر یا بدتر»، بلکه بر اساس بررسی «مبادلات و اولویت‌های استراتژیک» (بده‌بستان‌ها) انجام می‌شود. هر دوره تاریخی، مجموعه‌ای از انتخاب‌های کلان داشته که پیامدهای خاص خود را در زندگی مردم ایجاد کرده است. فصل اول: ایران قبل از انقلاب (دوره پهلوی) ۱. وضعیت اقتصادی و معیشتی: · قدرت خرید: قدرت خرید مستقیم برای اقشار کم‌درآمد و کارگر، به نسبت قیمت‌ برخی کالاها (مانند میوه و گوشت) پایین بود. به عنوان مثال، یک کارگر برای خرید یک کیلو میوه ممکن بود نیاز به چند روز کار داشته باشد. · ثبات و آرامش روانی: با وجود تورم رو به افزایش در دهه پایانی، اقتصاد از ثبات نسبی برخوردار بود. تغییرات قیمت‌ها کند و قابل پیش‌بینی بود و این به مردم امکان برنامه‌ریزی بلندمدت می‌داد. · یارانه‌ها و خدمات: دولت با تزریق درآمدهای نفتی، یارانه سنگینی به کالاهای اساسی (نان، بنزین، دارو) و خدمات عمومی (آموزش و درمان) می‌داد، که هزینه‌های زندگی را برای قشر متوسط و کارمند قابل تحمل می‌کرد. ۲. وضعیت اجتماعی و توسعه انسانی: · آموزش و بهداشت: کیفیت خدمات در مراکز آموزشی و درمانی شهری مطلوب بود، اما دسترسی به آن بسیار محدود و نخبه‌گرا بود. · نرخ باسوادی: حدود ۴۷٪ با شکاف عمیق جنسیتی و شهری-روستایی. · جمعیت: حدود ۳۵ میلیون نفر. فشار بر منابع کمتر بود. ۳. جایگاه بین‌المللی و پیامدهای آن: · وابستگی و اتحاد استراتژیک: ایران متحد اصلی غرب در منطقه و دریافت‌کننده کمک‌های نظامی و فناوری بود. این موقعیت، «آرامش و ثبات» اقتصادی را تضمین می‌کرد. · هزینه این مدل: از دست دادن استقلال عمل در سیاست‌گذاری‌های کلان. سیاست‌های اقتصادی و امنیتی اغلب در راستای منافع متحدان خارجی تنظیم می‌شد. این وضعیت از دیدگاه انقلابیون، «کارگزاری» تعبیر می‌شد. خلاصه کفه ترازوی پیش از انقلاب: یک جامعه کم‌جمعیت با خدمات باکیفیت اما محدود برای طبقه خاص، دارای ثبات اقتصادی اما فاقد استقلال سیاسی، و با شکاف عمیق طبقاتی. فصل دوم: ایران پس از انقلاب ۱. وضعیت اقتصادی و معیشتی: · قدرت خرید: این متغیر به شدت تحت تأثیر عوامل خارجی (تحریم، جنگ) و داخلی قرار گرفت. امروز، کاهش ارزش پول ملی و تورم لجام‌گسیخته، قدرت خرید را برای اکثر قشرها به چالشی بزرگ تبدیل کرده است. · بی‌ثباتی و استرس اقتصادی: بی‌ثباتی نرخ ارز و تورم مزمن، مهم‌ترین عامل «احساس دلهره و استرس» در زندگی اقتصادی مردم است و برنامه‌ریزی بلندمدت را ناممکن ساخته است. ۲. دستاوردهای اجتماعی و توسعه انسانی: این حوزه،نقطه درخشان و غیرقابل انکار جمهوری اسلامی است. · آموزش:   · نرخ باسوادی: از ۴۷٪ به حدود ۸۸٪ رسید.   · تعداد دانشجو: از ۱۷۶,۰۰۰ نفر به بیش از ۳.۲ میلیون نفر (افزایش ۱۸ برابری) رسید.   · نتیجه: آموزش از یک امتیاز نخبه‌گرا به یک کالای عمومی و در دسترس همگان تبدیل شد. · بهداشت و درمان:   · پوشش بیمه ای از ۱۰-۱۵٪ به حدود ۹۰٪ از جمعیت رسید.   · شبکه بهداشت: با ایجاد خانه‌های بهداشت، به دورترین روستاها گسترش یافت.   · نتیجه: دسترسی به سلامت، از یک امتیاز شهری به یک حق همگانی تبدیل شد. ۳. عوامل تعیین‌کننده در اقتصاد پس از انقلاب: این بخش،پاسخ مستقیم به سوال نهایی است و توضیح می‌دهد چرا با وجود دستاوردهای اجتماعی، اقتصاد تحت فشار است. · انقلاب و تغییر پارادایم: تغییر از یک دولت متحد غرب به یک دولت استکبارستیز، اساس روابط بین‌الملل و در نتیجه اقتصاد را دگرگون کرد. · جنگ تحمیلی هشت ساله: یک فاجعه ملی که منابع کشور را به جای توسعه، به سمت بازسازی و دفاع سوق داد و اقتصاد را برای همیشه تحت تأثیر قرار داد. · سیاست‌های منطقه‌ای و استکبارستیزی: حمایت از نهضت‌های آزادی‌بخش و حضور در صحنه‌های ژئوپلیتیک (مانند سوریه، لبنان، یمن) هرچند که بر اساس دکترین امنیتی نظام، موجب افزایش «عمق استراتژیک» و نقش آفرینی منطقه‌ای شده، اما سه پیامد اقتصادی کلان داشته است:   ۱. هزینه‌های مالی مستقیم بسیار سنگین.   ۲. ایجاد بهانه و مشروعیت برای تحریم‌های گسترده از سوی دشمنان.   ۳. عمق‌بخشی به شکاف و تقابل با غرب و متحدان منطقه‌ای آن. · تحریم‌های همه‌جانبه: این عامل، مهم‌ترین و مخرب‌ترین تأثیر را بر اقتصاد روزمره مردم دارد. تحریم‌ها، فروش نفت، دسترسی به سیستم بانکی جهانی، انتقال فناوری و سرمایه‌گذاری خارجی را به شدت محدود کرده و به طور مستقیم محرک اصلی تورم و کاهش ارزش پول ملی هستند.
محمدجواد کریمی
تحلیل جامع مقایسه وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران قبل و پس از انقلاب این تحلیل با هدف واکاوی منصفانه
اما برآیند نهایی: ترازوی سهمگین «استقلال و امنیت» در برابر «رونق اقتصادی و رفاه» جمهوری اسلامی یک "انتخاب بنیادین" انجام داده است: اولویت دادن به "استقلال، هویت ایدئولوژیک و امنیت ملی مبتنی بر مقاومت و نقش آفرینی منطقه‌ای" حتی به بهای "تحمل هزینه‌های گزاف اقتصادی و کاهش رفاه عمومی". · در یک کفه این ترازو، دستاوردهای این انتخاب قرار می‌گیرد: · حفظ استقلال سیاسی در تعیین سرنوشت. · دستاوردهای تاریخی در توسعه انسانی (باسوادی، سلامت) علیرغم همه فشارها. · تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای با توان بازدارندگی بالا. · تقویت خودباوری و توسعه فناوری‌های داخلی تحت فشار. · در کفه دیگر، هزینه‌های سنگین این انتخاب قابل مشاهده است: · تحمل تحریم‌های فلج‌کننده و انزوای نسبی اقتصادی. · کاهش شدید قدرت خرید و رفاه عمومی. · بی‌ثباتی مزمن اقتصادی و فرار سرمایه و مغزها. به زبان ساده تر: مردمی که «آرامش» قبل از انقلاب را به یاد می‌آورند، در حقیقت ثبات یک سیستم وابسته و پذیرفته‌شده در نظم جهانی را به خاطر می‌آورند. در مقابل، مردم امروز «استرس» یک سیستم مستقل و در تقابل با بخش عمده‌ای از نظم جهانی را تجربه می‌کنند. پاسخ به پرسش «کدام بهتر بود؟» دیگر یک پاسخ اقتصادی صرف نیست، بلکه یک پاسخ هویتی و ارزشی است: · آیا شما رفاه اقتصادی بیشتر در چارچوب یک سیستم وابسته و دارای محدودیت‌های سیاسی و هویتی را ترجیح می‌دهید؟ · یا استقلال، عزت نفس ملی و نقش آفرینی بین‌المللی را با وجود هزینه‌های اقتصادی سنگین و کاهش محسوس رفاه برمی‌گزینید؟ این تحلیل نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی، مسیر دوم را برگزیده است. تمامی تحولات اقتصادی، معیشتی و اجتماعی مردم ایران در چهار دهه گذشته، در سایه این انتخاب کلان معنا می‌یابد. بنابراین، نمی‌توان از اقتصاد صحبت کرد بدون آنکه هزینه‌های سیاست «مقاومت و استقلال» و در مقابل، دستاوردهای حاصل از سیاست «عدالت و توسعه داخلی» را به طور همزمان و منصفانه سنجید.
محمدجواد کریمی
🌴تدبر در قرآن کریم، آیه پنج از سوره مزّمّل، قسمت دوم إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا به
🌴تدبـّر در قرآن کریم ،آیه ۶ سوره مُزّمّل، قسمت سوم إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا شب(برای عبادت) شدیدترین قدم نهادن و استوارترین سخن است. ✅نکته ها: ۱- آیه در این مقام است که چرا شب را اختیار کردیم.(۱) ۲- آیه یاد شده تعلیل برای «قُم اللیل» می باشد؛ یعنی شب را به پا خیز.(۲) ۳- در کلمه «نَاشِئَةَ» دو احتمال هست: یکی اینکه مانند کلمه «عاقبت» و «عافیت» مصدر و به معنای نشئه و حدوث و تکون باشد. و دوم اینکه اسم فاعل از ماده نشئه باشد که به موصوف خود اضافه شده، هر کدام که باشد مراد از آن، شب است.(۳) ۴- منظور از حادثه در اینجا چیست؟ سه تفسیر برای آن ذکر شده: نخست اینکه: منظور از آن، ساعات شب است که یکی بعد از دیگری حادث می شود ،یا خصوص ساعات آخر شب و سحرگاه است. دیگر اینکه منظور برنامه قیام برای نماز و‌ عبادت و تلاوت قرآن است. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: هِی القیام فی آخر اللیل الی صلاة. سوم اینکه منظور «حالات معنوی و روحانی » و «نشاط و جذبه ملکوتی» است که در دل و جان انسان در این ساعات مخصوص شب به وجود می آید که آثارش در روح انسان عمیق تر و داومش بیشتر است.البته این تقسیر و تفسیر قبل از آن، لازم و ملزوم یکدیگرند، و مناسب است هر دو در معنی آیه جمع باشند.(۴) ۵- «وطئاً» در اصل به معنی گام نهادن و همچنین به معنی توافق کردن است.(۵) ۶-تعبیر به «أَشَدُّ وَطْئًا» به معنی مشقت و زحمتی است که قیام و عبادت شبانه دارد،و یا به معنی تاثیرات ثابت و راسخی است که در پرتو این عبادات در روح و جان انسان پیدا می شود. این احتمال نیز وجود دارد که به معنی توافق بیشتری است که در این لحظات در میان قلب، چشم و گوش انسان و بسیج همه آنها در مسیر عبادت پیدا می شود.(۶) ۷- اینگه فرمود:«حادثه شب، شدیدتربن قدم نهادن است»، کنایه است از این که این عمل از هر عمل دیگر، انسان را در صفای نفس، ثابت قدم تر می سازد و بهتر از هر چیز ، نفس آدمی را از اینکه به وسیله مشغله های روز،دچار کدورت شود، حفظ می کند.(۷) ۸- «أقوم» از ماده «قیام»، به معنی پابرجاتر و صافتر است. و «قٍیل» به معنی «سخن کفتن» است که در اینجا اشاره به ذکر خدا و تلاوت قرآن است.(۸) ۹- مراد از این که فرمود:«حادثه شب أقوم قیلا» است، این است که نماز شب ، استوارترین و صائب ترین سخن است، برای این که در نماز شب، حضور قلب بیشتر و توجه به کلام دقیق تر است.(۹) ✅پیام ها: ۱- شب، بهترین زمان برای برگزاری نماز ، انجام دادن عبادت(۱۰) ۲- عبادت شبانه تاثیر ماندگارتری در روح دارد.(۱۱) ۳- نماز شب، عامل ثبات قدم و تقویت عقیده می شود.(۱۲) 💠کاشان, مسجد حاج عبدالباقی ، دوشنبه ششم ربیع الثانی ۱۴۴۷ قمری برابر با ۱۴۰۴/۷/۷ شمسی، محمد جواد کریمی 📚 منابع : ۱- تفسیر المیزان، علامه طباطبائی ، ج ۲۰, ص ۹۹. ۲- تفسیر راهنما، آیت الله هاشمی رفسنجانی، ج ۱۹,ص ۴۶۸. ۳- المیزان، ج ۲۰, ص ۹۹. ۴- نمونه، ج ۲۵, ص ۱۸۰. ۵- نمونه ، ج ۲۵, ص ۱۸۱. ۶- همان. ۷- المیزان، ج ۲۰, ص ۹۹. ۸- نمونه، ج ۲۵, ص ۱۸۱. ۹- المیزان، ج ۲۰, ص ۹۹. ۱۰- تفسیر راهنما،ج ۱۹, ص ۲۶۸. ۱۱ - همان. ۱۲ - همان.
🔹طرح ترامپ–نتانیاهو: بازتولید اشغالگری و مصون‌سازی "اسرائیل" از پیامدهای جنایت در غزه (1) دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به همراه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی ـ که تحت تعقیب دادگاه کیفری بین‌المللی قرار دارد ـ از طرحی تازه برای پایان جنگ جاری علیه نوار غزه رونمایی کردند. اگرچه این طرح با عناوینی همچون «همزیستی مسالمت‌آمیز»، «بازسازی» و «کاهش رنج غیرنظامیان» معرفی شده است، اما بررسی دقیق مفاد آن نشان می‌دهد که اساساً پاسخی کامل به خواسته‌های "اسرائیل" است و در عین حال، حقوق و مطالبات ملی فلسطینیان را به‌طور کامل نادیده می‌گیرد. طرحی برای تسلیم کامل، نه صلح این طرح که ریشه‌های آن به ایده‌های تونی بلر برای «مدیریت غزه» بازمی‌گردد، بر فرضیه‌ای استوار است که مشکل اصلی را نه در اشغالگری و جنایات "اسرائیل"، بلکه در وجود غزه، مردم و مقاومت آن معرفی می‌کند. در نتیجه، طرح بیش از آنکه ابتکاری برای صلحی عادلانه باشد، تلاشی است برای پایان دادن به مسأله فلسطین از طریق تحمیل تسلیم کامل، با پوششی از وعده‌های اقتصادی و به ظاهر انسان‌دوستانه. مفاد اصلی طرح 🔹توقف موقت عملیات نظامی و تبادل اسرا یکی از محورهای اصلی طرح، توقف موقت عملیات نظامی "اسرائیل" به مدت ۷۲ ساعت پس از اعلام رسمی پذیرش آن است. این توقف محدود و مشروط با آزادی تمامی اسرای اسرائیلی و تحویل اجساد کشته‌شدگان همراه خواهد بود. هم‌زمان، بند دیگری به تبادل اسرا اختصاص دارد که بر اساس آن، "اسرائیل" متعهد شده حدود دو هزار اسیر فلسطینی، از جمله ۲۵۰ نفر محکوم به حبس ابد، را آزاد کند تا اسرای اسرائیلی بازگردانده شوند. 🔹ابعاد امنیتی و خلع سلاح مقاومت در بخش امنیتی، طرح بر خلع سلاح حماس و دیگر گروه‌های فلسطینی و نابودی زیرساخت‌های نظامی آن‌ها تأکید دارد و به اصطلاح مسیر امنی برای افرادی که قصد ترک غزه را دارند، فراهم می‌کند. این بند نشان‌دهنده رویکرد "اسرائیل" و آمریکا برای تجزیه مقاومت و محدود کردن توان دفاعی آینده آن است. 🔹ایجاد «شورای صلح» و مدیریت بازسازی طرح همچنین بر ایجاد یک «شورای صلح» بین‌المللی برای مدیریت غزه تاکید دارد که ریاست آن بر عهده ترامپ و با مشارکت تونی بلیر، نماینده سابق بریتانیا، خواهد بود. وظیفه این شورا تشکیل دولت انتقالی متشکل از تکنوکرات‌های فلسطینی و مدیریت بازسازی غزه است. 🔹استقرار نیروهای بین‌المللی و آموزش پلیس فلسطینی بخش دیگری از طرح شامل استقرار نیروهای بین‌المللی برای نظارت بر امنیت داخلی و آموزش پلیس فلسطین است تا مسئولیت حفظ امنیت در بلندمدت بر عهده آن‌ها باشد. 🔹کمک‌های انسان‌دوستانه مشروط در حوزه انسانی، طرح ورود کمک‌های گسترده بشردوستانه را پیش‌بینی کرده است، اما این کمک‌ها تنها در مناطقی که به اصطلاح «عاری از تروریسم» طبقه‌بندی می‌شوند، توزیع خواهد شد. به این ترتیب، دسترسی به کمک‌ها مشروط به معیارهای سیاسی و امنیتی است و نه صرفاً نیازهای انسانی. 🔹بعد اقتصادی و بازسازی مشروط طرح به‌عنوان بستری برای بازسازی غزه معرفی شده که شامل ایجاد منطقه ویژه اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است. با این حال، تمامی این اقدامات در غیاب هرگونه تعهد روشن به پایان اشغالگری یا تأسیس کشور مستقل فلسطین طراحی شده‌اند. نتانیاهو تأکید کرده که طرح هیچ تعهدی برای ایجاد کشور فلسطین ندارد و ترامپ نیز مخالفت آشکار نتانیاهو با ایجاد چنین دولتی را به رسمیت شناخته است. حذف کامل حق تعیین سرنوشت فلسطینیان بند مربوط به «شورای صلح» آشکارا به معنای سلب حق تعیین سرنوشت از فلسطینیان است؛ نهادی که به ریاست رئیس‌جمهور آمریکا و با مشارکت چهره‌ای بحث‌برانگیز چون تونی بلر تشکیل می‌شود. این، در حقیقت، بازتولید اشغالگری در شکلی نرم و نهادی است که با ادبیات «کمک» و «حکمرانی» عرضه می‌شود. چنین اشغالگریِ پوشیده می‌تواند خطرناک‌تر از حضور نظامی مستقیم باشد، زیرا با تصویری «عقلانی» در سطح بین‌المللی معرفی می‌شود، در حالی که جوهر آن حذف و بی‌اثر کردن موجودیت فلسطینیان است. کمک‌های انسان‌دوستانه به‌عنوان ابزار باج‌گیری طرح با وعده «ورود فوری کمک‌ها» تبلیغ می‌شود، اما مشروط کردن این کمک‌ها به معیارهای مبهمی همچون «مناطق بدون تروریسم» آشکارا نقض اصول انسانی است. این بند کمک‌رسانی را از یک حق مسلم و بی‌قید و شرط، به ابزاری برای فشار سیاسی و تداوم محاصره بدل می‌سازد. چنین سیاستی نه‌تنها غیراخلاقی است، بلکه به‌صراحت با قوانین بین‌المللی انسان‌دوستانه در تضاد است و به معنای مشارکت در سیاست‌های مجازات جمعی علیه مردم غزه تلقی می‌شود. 👇ادامه گزارش... اولین رسانه فارسی‌زبان 🇵🇸 @PalestineNews🇵🇸
🔹طرح ترامپ–نتانیاهو: بازتولید اشغالگری و مصون‌سازی "اسرائیل" از پیامدهای جنایت در غزه (2) خلع سلاح مقاومت؛ ادامه جنگ به شکل دیگر اصرار بر خلع سلاح گروه‌های مقاومت فلسطین در شرایطی مطرح می‌شود که ارتش "اسرائیل" در دو سال گذشته حتی بیمارستان‌ها، مدارس و اماکن مذهبی را هدف قرار داده است. در چنین وضعیتی، پرسش اساسی این است که چه کسی باید سلاح زمین بگذارد: اشغالگری که به نسل‌کشی متهم است یا ملتی که از سرزمین و حق بقای خود دفاع می‌کند؟ تجربه تاریخی نشان می‌دهد اتکا به ضمانت‌های بین‌المللی همواره بی‌ثمر بوده و در عمل، تنها مقاومت توانسته عاملی بازدارنده در برابر تجاوزات باشد. حضور نظامی خارجی در لباس جدید ایده تشکیل «نیروی بین‌المللی» و آموزش پلیس جایگزین، عملاً ایجاد شکلی دیگر از حضور خارجی در غزه است. چنین نیروهایی معمولاً برای تأمین منافع قدرت‌های بین‌المللی به‌کار گرفته می‌شوند، نه برای دفاع از مردم. نبود جدول زمانی برای خروج نیروهای اشغالگر یا انتقال نهایی قدرت، نشان می‌دهد که این حضور به واقعیتی دائمی بدل خواهد شد. حذف فلسطینیان از فرآیند تصمیم‌گیری نکته خطرناک دیگر، غیبت کامل فلسطینیان در طراحی و تدوین این طرح است. ترامپ صراحتاً اعلام کرده که نه حماس و نه حتی تشکیلات خودگردان در این مرحله نقشی نخواهند داشت، مگر پس از انجام «اصلاحات داخلی». این بدان معناست که آینده غزه و مردم آن بدون مشارکت صاحبان اصلی سرنوشتشان رقم زده می‌شود و نقش کشورهای عربی و اسلامی صرفاً به همراهی در پروژه‌ای تقلیل می‌یابد که هیچ تضمینی برای حقوق فلسطینیان در آن وجود ندارد. اهداف سیاسی پشت پرده این طرح در وهله نخست راه نجاتی برای "اسرائیل" و شخص نتانیاهو است. رژیم صهیونیستی در پی جنایاتش در غزه با انزوای بی‌سابقه جهانی روبه‌رو است و نتانیاهو به‌عنوان جنایتکار جنگی تحت فشار افکار عمومی بین‌المللی قرار دارد. اما طرح جدید به او امکان می‌دهد که بدون پذیرش مسئولیت جنایات، مدعی تحقق اهداف جنگ شود. برای ترامپ نیز، این پروژه تلاشی است برای بازسازی تصویر رهبری در عرصه سیاست خارجی و تثبیت جایگاهش در خاورمیانه. راه‌حل واقعی فلسطینیان در گذشته بارها ده‌ها طرح مشابه را که بر پایه وعده‌های توخالی و ترتیبات امنیتی و اقتصادی پنهان شکل گرفته بود، ناکام گذاشته‌اند. اکنون نیز ضروری است همه طرف‌ها درک کنند که تنها راه‌حل واقعی، وحدت ملی فلسطین است؛ وحدتی که قاطعانه هرگونه وصایت خارجی را رد کرده و پایان کامل اشغالگری را به‌عنوان شرطی اساسی مطالبه کند، همراه با اجرای قطعنامه‌های بین‌المللی که موجودیت و حق ملت فلسطین بر سرزمین و مقدسات خود را به رسمیت می‌شناسند. در چنین چارچوبی، اداره نوار غزه باید به‌صورت راه‌حلی فلسطینی–فلسطینی و با تکیه بر حاکمیت، کرامت و حقوق مشروع مردم محقق شود. از منظر سیاسی، حقوقی و اخلاقی، هیچ مسیری به سوی راه‌حلی عادلانه و پایدار نمی‌تواند از دل وصایت بین‌المللی تحمیلی بر غزه بگذرد؛ بلکه مستلزم تعهدی روشن به توقف فوری تجاوزات، رفع کامل محاصره و عقب‌نشینی از سرزمین‌های اشغالی است. تنها در چنین شرایطی بازسازی غزه معنای واقعی خواهد یافت و به پروژه‌ای صرفاً سرمایه‌گذارانه و مشروط برای منافع قدرت‌های خارجی تقلیل نخواهد یافت. بنابراین، جوهر راه‌حل در تشکیل نهاد مدیریتی فلسطینی ریشه دارد که از دل اجماع ملی و اراده مردم برخیزد، و با مشارکت نیروهای داخلی و جامعه مدنی، بدون حذف یا وصایت خارجی، عهده‌دار اداره امور شود. در این مسیر، اصل پاسخگویی و بازخواست بین‌المللی در قبال جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت که "اسرائیل" در غزه مرتکب شده است، باید به‌عنوان ستون بنیادین حفظ گردد. این اصل نه صرفاً مطالبه‌ای اخلاقی، بلکه تضمینی سیاسی برای جلوگیری از تکرار جنایات و شرطی واقعی برای دستیابی به راه‌حلی عادلانه و پایدار است. اولین رسانه فارسی‌زبان 🇵🇸 @PalestineNews🇵🇸
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره‌ای اساتید، حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی امروز چهارشنبه در مسجد اعظم قم درس اخلاق خود را به بحث پیرامون حدیثی از امام حسن عسکری علیه السلام قرار دادند.   متن بیانات اخلاقی ایشان به این شرح است:   بسم الله الرحمن الرحیم   حدیث اخلاقی امروز باز حدیثی است از امام حسن عسکری سلام الله علیه، کوتاه اما بسیار پر معنا، فرمود: «خَصْلَتَانِ‏ لَيْسَ‏ فَوْقَهُمَا شَيْ‏ءٌ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَان‏»   دو صفت است که بالاتر از اینها چیزی پیدا نمی شود اولی ایمان به خدا است، دوم منفعت رساندن به برادران دینی است در واقع دو رابطه مهم انسان را بیان فرموده است رابطه با خالق، رابطه با خلق.   «الایمان بالله» رابطه با خالق  است «نفع الاخوان» رابطه با خلق است، مسأله ایمان یک مسأله ای است که هرچه روی آن فکر بشود به جا است.   ایمان درجاتی دارد، هر قدر درجه ایمان قوی تر باشد آثار آن در وجود انسان بیشتر می شود. یک مثال در این جا ذکر کنم تا مسأله روشن تر  شود، اگر یک اتاقی باشد پنجره های زیادی در اطراف دارد بعد در درون این اتاق یک چراغی روشن باشد اگر نور این چراغ کم باشد چیزی از پنجره ها به خارج نمی رود، اما هر قدر پر نور تر و قوی تر باشد شعاع بیشتری از پنجره ها بیشتر و بیشتر به خارج می رود. ایمان در قلب انسان مثل چراغ است، پنجره مثل اعضای انسان است، چشم است، گوش است، دست و پا است.   وقتی این ایمان قوی باشد شعاعش از چشم انسان خارج می شود، چشم هم مومن می شود، دست هم مومن می شود، زبان هم مومن می شود، گوش هم مومن می شود، روح ایمان از همه این پنجره ها به خارج می تابد. بنابراین آن چه مهم است کوشش کردن در افزایش قدرت ایمان است.  ببینید یک ایمان مثال بزنم مثل ایمان عمر سعد که شاید اصلا ایمان هم نداشت، از شعرهایش معلوم می شود یک ذره به خدا ایمان داشت ولی به قیامت ایمان نداشت: یقولون ان الله  صاحب الجنه …   می گویند خدایی هست و بهشتی دارد اگر این جور باشد امام حسین علیه السلام را شهید می کنم و بعد توبه کنم، به همین سادگی، به همین آسانی، این یک نوع ایمان است که لا ایمان است.   یک ایمان هم  ایمان علی ابن ابی طالب علیه السلام که می فرماید اگر هر آن چه در زیر آسمان این دنیا است به من بدهند که درباره مورچه ای ظلم کنم نمی کنم. آن ایمان چقدر قوی است این ایمان چقدر قوی است. آن ایمان، ایمانی است که با کشتن امام حسین علیه السلام جمع می شود.   «خَصْلَتَانِ‏ لَيْسَ‏ فَوْقَهُمَا شَيْ‏ءٌ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ» چه کار کنیم که ایمانمان قوی شود؟ این سوال را خیلی ها می پرسند دو راه دارد: یک راهش علمی است یک راهش عملی است. راه علمی اش این است که انسان بیشتر در آثار خدا، عالم آفرینش، در آفاق، در انفس، در وجود خودش، واقعا عجیب است این عالم، در ذره ذره این عالم آثار حکمت و علم خدا هست.این است که قرآن می فرماید: «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏» کسانی که «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا»   خیال نکنید که وقتی که انسان نشسته است و مطالعه قرآن می کند قرائت قرآن می کند فکر خدا است، نه «قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ» حتی در رختخواب هم که مدت موقتی می ماند که خوابش ببرد هر آن در فکر خدا است.   «لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون‏» خود این آیات معجزه است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند زمان این مطلب را بیان می کند.   اما  «نَفْعُ الْإِخْوَان» یکی از ویژگی های دستورات اسلام جامعیت است، این را دقت کنید نفع الاخوان یک مفهوم عام است فقط نفع مادی و کمک مادی نیست بلکه منافع معنوی، علمی، هدایت، همه اینها نفع به اخوان است. بعضی می گویند آیا در اسلام درباره محیط زیست دستوراتی هست؟ بله، فرمودند نفع به اخوان، برادران امروز، برادران آینده سهمشان را از طبیعت فراموش نکنیم اگر اینها را ضایع کنید، محروم کنید، آنها محروم می شوند، نفع به اخوان همه این ها را می گیرد پس «خَصْلَتَانِ‏ لَيْسَ‏ فَوْقَهُمَا شَيْ‏ءٌ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَان‏»
 نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار جامعه خبری تحلیلی الف چهارشنبه ۹ مهر ۱۴۰۴  برابر با  ۰۱ اکتبر ۲۰۲۵ عطا الله مهاجرانی : حاج قاسم برای من یک پدیده و قهرمان ملی بود / خلع سلاح حزب الله و ایران پذیرفتنی نیست ۸ مهر ۱۴۰۴، ۱۴:۰۳  4040709075۵ نظر، ۳ در صف انتشار و ۴ تکراری یا غیرقابل انتشار سیدعطاالله مهاجرانی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌و‌گویی با روزنامه فرهیختگان درباره سیدحسن، حزب‌الله و جایگاه آن در لبنان سخن گفته است . او که در مراسم سالگرد شهادت سیدحسن نصرالله در لبنان شرکت کرده بود درباره حزب‌الله لبنان و اینکه چگونه ایستاده و چه پیام‌هایی برای آینده لبنان و منطقه دارد مباحثی را مطرح کرد که میخوانید .   شما سال گذشته در مراسم تشییع پیکر مطهر شهدای مقاومت حضور داشتید. امسال هم برای مراسم سالگرد آن‌ها به بیروت آمده‌اید؛ من در کتابی با عنوان «خسوف در بیروت» روایت شما از مراسم سالگرد شهادت سیدحسن نصرالله را خواندم، در آنجا تعابیر بسیار زیبایی به‌کار برده‌اید، به‌ویژه در بخشی که به پرچم‌های زرد با تعبیری از آیات قرآن و زیارت جامعۀ کبیره اشاره می‌کنید. اما شهادت سیدحسن نصرالله برای همۀ جوانانی که او را ابرقهرمان زندگی خود می‌دانستند، بسیار سنگین بود و به‌نوعی، فرو ریختیم. سؤال من این است که شما یک‌سال پس از این اتفاقات، وضعیت حزب‌الله را چگونه می‌بینید؟ شما هم در مراسم تشییع و هم در مراسم سالگرد حضور داشته‌اید، برای من بسیار مهم است که ارزیابی‌تان را از وضعیت حزب‌الله یک‌سال پس از شهادت سیدحسن نصرالله بشنوم.  کتاب «خسوف در بیروت» منتشر شده و حاوی مقالات ارزشمندی است. بسیاری از نویسندگان این مقالات، خود در فضای تشییع پیکر شهید سیدحسن نصرالله، سید هاشم صفی‌الدین و دیگر شهدا حضور داشتند و آن فضا را از نزدیک لمس کرده‌اند؛ بنابراین، روایت‌ها، روایاتی زنده و مبتنی‌بر حسی نزدیک از آن مراسم است. من نیز بحمدالله، هم در آن مراسم و هم در مراسم دیروز حضور داشتم.  نکتۀ اولی که می‌توانم بیان کنم این است که شهادت به‌منزلۀ فروریختن نیست. ما به لحاظ نظری، شهادت را نوعی «به‌دست‌آوردن» تلقی می‌کنیم، نه «از دست‌دادن». شهید کسی نیست که از دست می‌رود؛ این تنها ظاهر ماجراست. در حقیقت، او کسی است که به دست می‌آید و به حیاتی دیگر دست می‌یابد که آن حیات، بسیار گسترده‌تر از زندگی ظاهری ماست. قرآن مجید نیز می‌فرماید: «یعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیاه الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَه هُمْ غَافِلُونَ» (آنان تنها ظاهری از زندگی دنیا را می‌دانند و از صورت دیگر زندگی غافل‌ هستند) این آیه که از زیباترین آیات قرآن است، بیان می‌کند که برخی تنها ظاهر زندگی را می‌بینند و از حقیقت باطنی آن که همان حیات اخروی است، غافل‌ هستند. بنابراین، زندگی دارای ظاهر و باطن است. از این منظر، سیدحسن نصرالله از دست نرفته است.  برای این سخن، قرینه‌ای نیز دارم. سال گذشته که برای مراسم تشییع در بیروت بودم، در هتلی که اقامت داشتم، یکی از جانبازان حادثۀ «پیجر» را ملاقات کردم؛ با انگشتانی قلم‌شده، یک چشم نابینا و چشمی دیگر که آسیب دیده بود. پس از آشنایی و گفت‌وگو، از او دربارۀ حال‌وهوای پس از شهادت سیدحسن نصرالله پرسیدم. او گفت: «ما در سنگر‌های مقاومت در جنوب لبنان بودیم. سیدحسن نصرالله فرمانده ما بود و از بیروت دستور می‌داد و ما به‌عنوان سربازان او عمل می‌کردیم. اما پس از شهادتش، او از بیروت به سنگر ما آمد؛ اکنون کنار ماست و من حضورش را احساس می‌کنم.» این نگاه و تفسیر شگرف، به‌خوبی نشان می‌دهد که این شهادت، یک خسران نیست.  نکتۀ دوم، حضور پرشور مردم لبنان است. از آنجا که در مقاله‌ام در کتاب «خسوف در بیروت» به این موضوع پرداخته‌ام، از تکرار آن پرهیز می‌کنم. واکنش مردم لبنان را می‌توان با کلام خود سیدحسن نصرالله تفسیر کرد که آنان را «یا اشرف‌الناس و یا اطهرالناس» (ای شریف‌ترین و پاک‌ترین مردم) خطاب می‌کرد. مردم لبنان نیز در عمل، وفاداری و دلبستگی عمیق خود را به این راه به اثبات رساندند. ضمناً مجموعۀ یادداشت‌های مربوط به بیروت، از جمله مشاهدات همین سفر اخیر را ان‌شاءالله در قالب کتابی با عنوان «بیروت: جهان دیگر» منتشر خواهم کرد که بخشی از آن پیش‌تر در روزنامۀ اعتماد به چاپ رسیده است.  نکتۀ سوم، حفظ انسجام و قدرت سازمان رزم حزب‌الله است. برخلاف تصور اسرائیل، این سازمان با وجود شهادت فرماندهان برجسته‌ای همچون سیدحسن نصرالله و سید هاشم صفی‌الدین، تضعیف نشده و همچنان استوار است؛ همان‌گونه که در جنگ 12روزه نیز اسرائیل گمان می‌کرد با هدف قراردادن فرماندهان نظامی ما، ایران متوقف خواهد شد، اما توانایی‌های نظامی به‌سرعت با جایگزینی نیرو‌ها ترمیم شد.1⃣
من در مصاحبه‌ای با برنامۀ «راهبرد» نیز اشاره کردم که بسیاری از این فرماندهان، در سن بازنشستگی نظامی قرار داشتند، اما در اوج عزت و افتخار به شهادت رسیدند. این نشان می‌دهد که سازمان رزم حزب‌الله پویا و پابرجاست. یکی از نشانه‌های بارز این پویایی، سازماندهی و نظم مثال‌زدنی مراسم دیروز بود که حیات و کارآمدی یک تشکیلات را آشکار می‌سازد.  نکتۀ چهارم اهمیت سخنرانی شیخ نعیم قاسم است. سخنرانی او، تبیین و تفسیری دقیق از مبانی نظری و راهبرد‌های حزب‌الله بود و از این جهت، اهمیت بسیار زیادی دارد.  این چهار نکته درمجموع نشان می‌دهد که حزب‌الله از نظر ساختار سازمانی، پشتوانۀ مردمی، مبانی نظری و داشتن چشم‌اندازی روشن برای آیندۀ لبنان، همچنان حضوری قدرتمند و انکارناپذیر دارد. دشمنان گمان می‌کردند با شهادت سیدحسن نصرالله و فرماندهان دیگر و یا با حذف حدود چهارهزار نفر از نیرو‌های حزب‌الله در حادثۀ پیجر، می‌توانند این جریان را تضعیف کنند. اما آن مجروحان درمان شدند و به صحنه بازگشتند؛ چنان‌که در فیلم‌های جبهۀ جنوب، دست رزمنده‌ای را می‌بینیم که با همان انگشتان قطع‌شده در حادثۀ پیجر، روی ماشه قرار دارد. این مجموعه شواهد ثابت می‌کند که با وجود تمام بدخواهی بدخواهان، دشمنی‌ها و فشار‌های آمریکا، اسرائیل و کشور‌های عربی هم‌پیمانشان در فشار به اهل‌سنت منطقه، حزب‌الله حقیقتی است که نمی‌توان آن را انکار کرد.  آیا دربارۀ وضعیت بدنۀ اجتماعی حزب‌الله نیز همین‌طور است؟  همین‌طور است. همان‌طور که در بخش نخست نیز اشاره کردم، تحلیل ما مبتنی بر پژوهش‌های میدانی جامعه‌شناختی یا نمونه‌گیری آماری نیست؛ بلکه برآمده از مشاهدۀ شاخص‌های اجتماعی مانند میزان حضور مردم در راهپیمایی‌ها، فضای حاکم بر رسانه‌ها و تحلیل مقالات است.  بر این اساس، معتقدم اگر حزب‌الله پشتوانۀ اجتماعی خود را از دست داده بود، نمی‌توانست مواضعش را با چنین صراحت و قدرتی اتخاذ کند؛ بلکه ناگزیر به محافظه‌کاری یا دادن امتیاز می‌شد. از آنجا که ما هیچ نشانه‌ای از عقب‌نشینی یا محافظه‌کاری در رویکرد این جنبش نمی‌بینیم، می‌توان نتیجه گرفت که این ظرفیت و پایگاه اجتماعی همچنان پابرجاست. علاوه‌بر این، گفته می‌شود که سازمان رزم حزب‌الله، از جمله تیپ رضوان، پس از شهادت سیدحسن نصرالله حتی توسعۀ کمی و کیفی بیشتری نیز یافته است که این خود مستلزم وجود بدنۀ اجتماعی فعال و آماده به همکاری است.   برخی این نقد را مطرح می‌کنند که در این یک‌سال، عملیات رزمی خاصی از سوی حزب‌الله صورت نگرفته است، درحالی‌که اسرائیل به حملات خود ادامه می‌دهد؛ چنان‌که امروز نیز شنیدیم جنوب لبنان را هدف قرار داده است.  من نمی‌توانم به این پرسش پاسخ دقیقی بدهم، زیرا اطلاعات کاملی در دست نداریم و باید تمام جوانب موضوع را سنجید. اما یک تفسیر محتمل می‌تواند این باشد که اسرائیل قصد دارد با انجام عملیات تحریک‌آمیز، زمینه را برای یورشی جدید به لبنان و اشغال مناطق بیشتر فراهم کند. در چنین شرایطی، ممکن است راهبرد حزب‌الله این باشد که با خویشتن‌داری، به دولت لبنان و مخالفان داخلی خود نشان دهد که با وجود صبر مقاومت این اسرائیل است که همچنان نقش متجاوز را ایفا می‌کند.  این روز‌ها، فشار‌های بسیاری برای خلع سلاح حزب‌الله در جریان است؛ از سویی اظهارات نماینده آمریکا را هم می‌بینیم که با لحنی گستاخانه صحبت می‌کند اما دیروز من در ضاحیه، پوستر جالبی را دیدم که به موضوع خلع سلاح می‌پرداخت و در آن، سلاح به‌شکل درختی ریشه‌دار در خاک ترسیم شده بود و به‌وضوح موضع مقاومت را در این‌باره نشان می‌داد. ارزیابی شما در این‌باره چیست؟  مسئلۀ سلاح حزب‌الله، مشابه مسئلۀ توان هسته‌ای و موشکی ایران است. همان‌گونه که آمریکا، اسرائیل و کشور‌های اروپایی معتقدند ایران نباید توانمندی هسته‌ای داشته باشد. - هرچند ما سلاح هسته‌ای نداریم و نمی‌خواهیم داشته باشیم - و می‌گویند شما نباید اورانیوم غنی‌شده یا توان موشکی داشته باشید، همان منطق را دربارۀ حزب‌الله به‌کار می‌برند. طبیعی است که ایران به‌عنوان یک کشور مستقل نمی‌تواند چنین شروطی را بپذیرد؛ این‌ها پذیرفتنی نیست.  سلاح حزب‌الله یک ضرورت دفاعی است که ریشه در تاریخ دارد. در سال ۱۹۸۲، ارتش اسرائیل بیروت را اشغال کرد و ژنرال شارون، هتل الکساندر را به دفتر فرماندهی خود بدل ساخت. در پی آن اشغال، قتل‌عام فلسطینیان و لبنانی‌ها در صبرا و شتیلا رخ داد و حزب‌الله در واکنش به همین تجاوز شکل گرفت. نخستین دستاورد بزرگ شکل‌گیری حزب‌الله، وادارکردن اسرائیل به عقب‌نشینی از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ بود. سپس در جنگ سال ۲۰۰۶ نیز این حزب‌الله بود که مانع از اشغال مجدد لبنان توسط اسرائیل شد. 2⃣