🌹حُبُّ ٱلْحُسَین🌹
✍ محمد جواد کریمی
قسمت سوم
✅ آثار محبت حسینی در زندگانی محبین و دوستداران حسین
دانستیم که محبت حسین شعاع محبت خدا و رسول خداست.
این محبت از محبت ها جداست حُبُ محبوب خدا حبّ خداست.
مسلم است که محبت صادقانه و حقیقی نشانهای دارد و نشانهی آن، حرکت در مسیر رضای محبوب و عمل به خواست اوست. به تعبیری محب باید طوری حرکت کند و عمل نماید که مورد توجّه محبوب قرار گیرد و محبوب هم او را دوست داشته باشد.
◀️بنابراین باید دید چگونه میشود که خداوند رحمان ما را دوست داشته باشد؟ قرآن به این پرسش حیاتی اینگونه پاسخ میدهد:
«بگو:اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزندهای مهربان است.»
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»(۱)
🔰بنابراین اطاعت از رسول خدا (ص) حرکت در مسیر رضایت خداوند است. قرآن کریم در آیات بسیاری به این مهم تصریح مینماید. از جمله: «آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که کیفر خداوند شدید است.»
« وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ »(۲)
❇️البته همان طور که اشاره شد؛ محبت و مودّت زمانی صادق است, که محب از محبوبش اطاعت کند. به قول شاعر عرب:«اگر دوستی ات صادقانه بود، اطاعتش می کردی»«لَو کانَ حُبُّک صادقاً لَأطعتَه».
هیچ انسان عاقلی نمیتواند بپذیرد که کسی نسبت به کسی ادّعای محبت کند، اما در عمل خلاف میل و رضایت محبوبش حرکت نماید.
« تُعصِی ٱلْإلٰهَ و أنتَ تُظهِرُ حُبَُه هَذا لَعمْری فِی ٱلٰفِعالِ بدیعٌ»(۳)
🔰این بیان، مبین این حقیقت است که هر اندازه انسان بیشتر و دقیقتر در اجرای فرمانهای رسول خدا (ص) کوشا باشد، حضرت حقّ را بیشتر بندگی کرده و بیشتر مورد رضایت او قرار میگیرد.
صَلَّی اللهُ علیک یا ابا عبدالله
ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند
هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبران غمت، بی خبر از عالمند
خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را
زآنکه شهیدان تو، جمله مسیحا دمند
هر دم از این کشتگان گر طلبی بذل جان
در قدمت جانفشان، با قدمی محکمند
📚۱- سوره آل عمران، آیه ۳۱
۲-سوره حشر، آیه ۷.
۳- نافرمانی خدا را می کنی و باز به او اظهار دوستی می کنی؟! به جان خودم این رفتاری شگفت است!
۳- فؤاد کرمانی
@mohammadjavad_karimi
🌹حُبُّ الْحُسَین🌹
✍ محمد جواد کریمی
قسمت چهارم
✅ منزلت و جایگاه محبت اهل بیت در اسلام
محبت اهل بیت(ع) پایه و اساس اسلام است.
حسب روایت منقول از امام صادق علیهالسلام :
«وَ لِکلِّ شَیءٍ أسَاسٌ وَ أسَاسُ ٱلْإسلٰامِ حُبُّنا أهلَ ٱلْبَیتِ؛ هر چیز پایه ای دارد و پایه اسلام، محبت ما اهل بیت است».(۱)
یك ساختمان اگر پایه هاى محكمى داشته باشد، مى تواند سالهاى طولانى پا برجا بماند. چنین خانه اى در گذر زمان ممكن است ظاهرش كثیف و سیاه و در و دیوارش خراب شود، اما چون پایه هایش محكم است، با كمى تعمیر و رنگ و تزیینات مى توان آن را تمیز و مرتب كرد. اما اگر پایه و اساس محكمى نداشته باشد، هرچه هم رنگ بزنیم فایده اى ندارد و با باد و باران یا سیلابى فرو خواهد ریخت.
خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
اسلام نیز نظیر خانه اى است كه پایه اى دارد و اگر آن پایه محكم و پابرجا باشد بناى اسلام فرد و جامعه هم باقى خواهد ماند؛ هرچند ممكن است در معرض حوادث و آفاتى واقع شود و ظاهرش آسیب هایى ببیند.
🔰اما چرا محبت اهل بیت (ع) پایه و اساس اسلام است؟
🔸بهترین وسیله هدایت
اگر ما بخواهیم معرفت و محبت خداوند به شكل صحیح در دلهاى ما باقى بماند و چراغ راه زندگى ما در این دنیا باشد و موجب نجات و سعادت ما گردد، باید با محبت و معرفت اهل بیت(ع) همراه شود. خداوند خود در قرآن خطاب به پیامبر(ص) مى فرماید:
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی؛ »(۲) بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروى كنید.» شرط صدق در اظهار محبت به خداوند، تبعیت از پیامبر(ص) قرار داده شده، و كمال تبعیت از پیامبر(ص) تبعیت از اهل بیت او است كه محبت آن ها را به عنوان اجر و مزد رسالت از ما خواسته است. خداى متعال در قرآن كریم خطاب به پیامبر اكرم(ع) مىفرماید:
« قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ (۳) بگو: به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما نمى خواهم مگر دوستى درباره اهل بیتم.»
مسلّماً پیامبر(ص) از مردم براى رسالتش اجر و مزد نمى خواهد، آنچه پیامبر(ص) از مردم مى خواهد هدایت و گام نهادن آنان در صراط مستقیم است؛ و خداوند مى داند كه این هدایت، بى وجود اهل بیت(ع) و تمسك به نان صورت نمى پذیرد.
🔸ترك گناه، مهمترین اثر محبّت
اگر در درون آدمی، محبّتِ واقعی وجود داشته باشد، اولین اثرش، جلب رضای محبوب و تقدیم آن بر رضای دیگران است: «دلیل الحبّ إیثار المحبوب علی ما سواه»(۴)
از امام صادق (ع) نقل شده است: كسی كه معصیت الهی را مرتكب می شود، دوستداراو نیست: «ما أحب الله عزّ و جلّ من عصاه»(۵) مگر می شود انسان کسی را از صمیم قلب دوست داشته باشد، اما از فرمانش سرپیچی کند؛آیا این سرپیچی نشانه عدم صداقت در دوستی نیست؟
امام سجاد(ع) در ابتدای یک مناجات به خدا عرض می کند:
إِلٰهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً؟ وَمَنْ ذَا الَّذِی أَنَِسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغَیٰ عَنْکَ حِوَلاً؟
معبودم، کیست آنکه شیرینی محبّتت را چشید پس بهجای تو دیگری را برگزید؟ و کیست آنکه با مقام قرب تو انس یافت پس مایل به روی برتافتن از تو شد؟
📚۱- کافی، ج ۲, ص ۴۶.
۲- آل عمران/۳۱.
۳- شوری/ ۲۳.
۴- بحارالانوار، ج ۲۲, ص ۶۷.
۵- همان، ج ۶۷، ص ۱۵. امالی صدوق، ص ۴۸۹.
۶- مفاتیح الجنان، مناجات المحبین، ص ۲۶۰.
@mohammadjavad_karimi
4.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقشه دشمنان برای خاموش کردن چراغ اسلام
@mohammadjavad_karimi
🌴داستان شهادت قاسم از زبان استاد شهید مرتضی مطهری
به مناسب ششم محرم
🌹همین طفل سیزده ساله مىآید خدمت اباعبدالله در حالى که چون اندامش کوچک است و نابالغ و بچه است، اسلحهاى به تنش راست نمىآید. زرهها را براى مردان بزرگ ساختهاند نه براى بچههاى کوچک.
کلاهخُودها براى سر افراد بزرگ مناسب است نه براى سر بچه کوچک. عرض کرد:
عمو جان! نوبت من است، اجازه بدهید به میدان بروم. (در روز عاشورا هیچ کس بدون اجازه اباعبدالله به میدان نمىرفت. هرکس وقتى مىآمد، اول سلامى عرض مىکرد: السّلام علیک یا اباعبداللَّه، به من اجازه بدهید.)
اباعبدالله به این زودیها به او اجازه نداد. او شروع کرد به گریه کردن. قاسم و عمو در آغوش هم شروع کردند به گریه کردن. نوشتهاند: «فَجَعَلَ یُقَبِّلُ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ» یعنى قاسم شروع کرد دستها و پاهاى اباعبداللَّه را بوسیدن.
آیا این [صحنه] براى این نبوده که تاریخ بهتر قضاوت کند؟ او اصرار مىکند و اباعبداللَّه انکار. اباعبداللَّه مىخواهد به قاسم اجازه بدهد و بگوید اگر مىخواهى بروى برو، اما با لفظ به او اجازه نداد، بلکه یکدفعه دستها را گشود و گفت: بیا فرزند برادر، مىخواهم با تو خداحافظى کنم. قاسم دست به گردن اباعبداللَّه انداخت و اباعبداللَّه دست به گردن جناب قاسم. نوشتهاند این عمو و برادرزاده آنقدر در این صحنه گریه کردند- اصحاب و اهل بیت اباعبداللَّه ناظر این صحنه جانگداز بودند- که هر دو بىحال و از یکدیگر جدا شدند.
این طفل فوراً سوار بر اسب خودش شد. راوى که در لشکر عمرسعد بود مىگوید:
یکمرتبه ما بچهاى را دیدیم که سوار اسب شده و به سر خودش به جاى کلاه خود یک عمامه بسته است و به پایش هم چکمهاى نیست، کفش معمولى است و بند یک کفشش هم باز بود و یادم نمىرود که پاى چپش بود، و تعبیرش این است: «کَانَّهُ فَلْقَةُ الْقَمَرِ» گویى این بچه پارهاى از ماه بود، اینقدر زیبا بود. این جمله ای است که دشمن در باره او گفته است. گفت:
بر فرس تندرو هر که ترا دید و گفت برگ گل سرخ را باد کجا می برد؟
همان راوى مىگوید: قاسم که داشت مىآمد، هنوز دانههاى اشکش مىریخت. رسم بر این بود که افراد خودشان را معرفى مىکردند که من کى هستم. همه متحیّرند که این بچه کیست؟ همین که مقابل مردم ایستاد، فریادش بلند شد:
انْ تَنْکُرونى فَا نَا ابْنُ الْحَسَن / سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى الْمُؤْتَمَن
هذَا الْحُسَیْنُ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن / بَیْنَ اناسٍ لاسُقوا صوبَ الْمَزَن
جناب قاسم به میدان مىرود. اباعبداللَّه اسب خودشان را حاضر کرده و [افسار آن را] به دست گرفتهاند و گویى منتظر فرصتى هستند که وظیفه خودشان را انجام بدهند.
من نمىدانم دیگر قلب اباعبداللَّه در آن وقت چه حالى داشت. منتظر است، منتظر صداى قاسم که ناگهان فریاد «یا عمّاه» قاسم بلند شد.
راوى مىگوید: ما نفهمیدیم که حسین با چه سرعتى سوار اسب شد و اسب را تاخت کرد. تعبیر او این است که مانند یک باز شکارى خودش را به صحنه جنگ رساند.
نوشتهاند بعد از آنکه جناب قاسم از روى اسب به زمین افتاده بود در حدود دویست نفر دور بدن او بودند و یک نفر مىخواست سر قاسم را از بدن جدا کند ولى هنگامى که دیدند اباعبداللَّه آمد، همه فرار کردند و همان کسى که به قصد قتل قاسم آمده بود، زیر دست و پاى اسبان پایمال شد.
از بس که ترسیدند، رفیق خودشان را زیر سم اسبهاى خودشان پایمال کردند. جمعیتْ زیاد، اسبها حرکت کردهاند، چشم چشم را نمی بیند.
هیچ کس نمىداند که قضیه از چه قرار است. «وَ انْجَلَتِ الْغَبَرَةُ» همینکه غبارها نشست، حسین را دیدند که سر قاسم را به دامن گرفته است.
درحالى که جناب قاسم آخرین لحظاتش را طى مىکند و از شدت درد پاهایش را به زمین مىکوبد (وَالْغُلامُ یَفْحَصُ بِرِجْلَیْهِ)
شنیدند که اباعبداللَّه چنین مىگوید: «یَعِزُّ وَاللَّهِ عَلى عَمِّکَ انْ تَدْعُوَهُ فَلایَنْفَعُکَ صَوْتُهُ»
پسر برادرم! چقدر بر من ناگوار است که تو فریاد کنى یا عمّاه، ولى عموى تو نتواند به تو پاسخ درستى بدهد؛ چقدر بر من ناگوار است که به بالین تو برسم اما نتوانم کارى براى تو انجام بدهم.
و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلىّ العظیم و صلّى اللَّه على محمّد و اله الطاهرین.(۲)
📚۱-«اگر مرا نمىشناسید بدانید من فرزند امام حسنم! که او فرزند پیامبر برگزیده و امین خداست!
این حسین علیهالسلام است که همانند اسیرى است گروگان، میان گروهى که خداوند آنان را از باران رحمت خود سیراب نکند».
۲-مجموعه آثار استاد مطهری ج ۱۷ ص۳۷۶.
@mohammadjavad_karimi
محمدجواد کریمی
🌹حُبُّ الْحُسَین🌹 ✍ محمد جواد کریمی قسمت چهارم ✅ منزلت و جایگاه محبت اهل بیت در اسلام محبت اهل بیت(ع
🌹حُبُّ ٱلْحُسَین یهدینا إلی الله🌹
✍ محمد جواد کریمی
✅ مراتب حبّ اهل بیت
1⃣ اولین و لازم ترین مرتبه از مراتب حبّ و مودّت اهل بیت(که حب الحسین در مرکز و قلب آن قرار دارد) عبارت از پیوند قلبی و عاطفی به آنهاست.این مرتبه با مهر و محبت به دوستان آنان(تولّی) و بغض و نفرت از دشمنان آنان تقویت و تکمیل می شود. چنانچه در زیارت جامعه کبیره خطاب به آنان عرض می کنیم:
مُوالٍ لکم و لِأولیائِکم، مُبغِضٌ لِأعدائِکم وَ مُعادٍ لَهُمْ
شما و دوستان شما را دوست دارم، دشمنانان شما را دشمن می دارم.
2⃣ مرتبه دیگر ابراز مودت با زبان و همرنگی و مشاکلت با آنان از راه گذاشتن اسامی آنان بر فرزندان خود، اظهار فرح و سرور در ایام ولادت و حزن و اندوه در ایام وفات و شهادت آنان،پیمودن راه های دور و دراز برای زیارت قبور و حرم های مطهر آنان است.
۲/۱-قال الصادق (ع): «شیعتنا خُلِقُوا من فاضل طینتنا یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا(۱)؛ شیعیان ما از زیادی گل ما آفریده شده اند، در شادی ما شاد و در اندوه ما اندوهگین اند.»
۲/۲- به امام صادق (ع) گفته شد : ما نام شما و نام پدران شما را برای خودمان انتخاب میکنیم ، آیا این کار به حال ما مفید خواهد بود ؟ امام (ع) فرمود : آری به خدا قسم مگر دین جز دوستی و محبت چیز دیگری است ؟ ( یعنی این عمل ، اظهار دوستی و محبت نسبت به اهل بیت (ع) است(۲) ).
3⃣ بالاترین مرتبه حبّ و مودَّت اهل بیت علیهم السلام، الگوپذیری و اطاعت و دلدادگی به آرمانها و پیروی از آموزه های آنان است. قرآن کریم میزان پیوند با ابراهیم را پیروی از ایشان می داند. چنانکه فرموده:
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ (۳)
مسلما نزدیک ترین مردم به ابراهیم[از جهت پیوند معنوی] کسانی هستند که از او پیروی کردند.در طرف مقابل، پیوند فرزند نوح با پدرش منقطع می شمارد:
قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ (۴)
خداوند فرمود: ای نوح! او (در واقع) از خاندان تو نیست. او (دارای) عمل ناشایستی است.
بنابراین عشق به اهل بیت و عشق به امام حسین بدون سرسپردگی به آرمان ها و آموزه های آن حضرت، مهر و محبتی است که ثواب دارد، ولی این اندازه از مهر و محبت ممکن است از غیر مسلمانان نیز ظاهر شود چنانکه در ایام عاشورا و اربعین از آنان شنیده و دیده می شود.
⏺بازار اگر برای امام حسین(ع) تعطیل کند و سیاه بپوشد و حتی اطعام کند، ارزش دارد، ولی کم فروشی، غش در معامله، و گران فروشی -آن هم در شرایط اقتصادی کنونی کشور- با محبت و مودّت واقعی امام حسین علیه السلام سازگاری ندارد.
امام محمد باقر علیه السلام به جابر فرمودند:
یَا جَابِرُ مَن أطاعَ اللهَ وَ أحَبَّنا فَهُوَ وَلیّنا وَ مَن عَصی اللهَ لَم یَنفَعهُ حُبُّنا(۵)
ای جابر! کسی که از فرامین الهی اطاعت کند و ما را دوست بدارد، او دوست ماست و کسی که نافرمانی خدا کند، دوستی ما به او سودی نمی بخشد.
قم المقدسة: دوشنبه ششم محرم الحرام ۱۴۴۵ برابر با ۱۴۰۲/۵/۲ هجری شمسی،محمدجواد کریمی
📚۱- شیخ مهدی حائری مازندرانی، شجره طوبی، ج ۱, ص ۳.
۲- شیخ صدوق،ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ص ۳۰۰.
۳- آل عمران/۶۸.
۴- هود/۴۶.
@mohammadjavad_karimi
تراث حسینی
نغمه های حسینی
از شاعر لاهیجی مرحوم محمد رضا ناصر الاسلام متخلص به خائف
به مناسبت شب هفتم محرم
وامصیبت امشب اندر کربلا شد منع آب خانه گردون خراب
بر فلک شد العطش از اهل بیت بوتراب خانه گردون خراب
آه و واویلا که امشب کودکان در آذرند تا سحر زاری گرند
شعله ور از سوز گرما عترت پیغمبرند تشنه کام و مضطرند
جملگی سوزان ز سوز تشنگی چون اخگرند مانده با چشم ترند
گشته از دود دل ایشان دل عالم کباب خانه گردون خراب
واعجب از همت و مهر و وفای کوفیان آه از آن ناکسان
بر رخ مهمان خود بستند راه آب و نان اف بر آن قوم خسان
سر بریدند تشنه مهمان را لب آب روان با تمام همرهان
خائف از این ماجرا در ناله تا روز حساب خانه گردون خراب
نغمه های حسینی، محمد رضا ناصر الاسلام، ص ۱۳۱.
@mohammadjavad_karimi
وَ قَالَ (علیه السلام): الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ.(۱)
و فرمود (ع): فقيه كامل كسى است كه مردم را نه از آمرزش خداوند نوميد گرداند و، نه از رحمت حق مأيوسشان سازد، نه از مكر[عذاب ناگهانی] خدا ايمنى دهد.
🖌 نکته:
فقيه كامل:
امام(عليه السلام) در حقيقت در اين كلام پربار خود مسئله #تعادل #خوف و #رجا را به صورت جديدى مطرح مى كند و مى فرمايد: «فقيه و بصير در دين در حدّ كمال كسى است كه مردم را از رحمت الهى نوميد نكند و از لطف او مأيوس نسازد و از مجازات هاى او ايمن ننمايد»; (الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَلَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَلَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ).
منظور از «فقيه» در اين كلام حكمت آميز فقيهِ اصطلاحى يعنى عالم به احكام فرعيه دين نيست، بلكه فقيهِ به معناى لغوى و به معناى وسيع كلمه است يعنى عالم دينى و «كُلُّ الْفَقيه» به معناى عالم كامل از هر جهت است.
📗۱- نهجالبلاغه، حکمت ۹۰.
محمدجواد کریمی
🌹حُبُّ ٱلْحُسَین یهدینا إلی الله🌹 ✍ محمد جواد کریمی ✅ مراتب حبّ اهل بیت 1⃣ اولین و لازم ترین مرتبه
مرتبه دوم از مراتب حبّ و دوستی اهل بیت
۱- در محضر امام باقر علیه السلام بودم. مسافری از خراسان - که آن راه دور را پیاده طی کرده بود- به محضر امام شرفیاب شد. پاهایش را که از کفش درآورد شکافته شده و ترک برداشته بود,گفت: به خدا سوگند من را نیاورد از آنجا که آمدم مگر دوستی شما اهل البیت.
امام فرمود: به خدا قسم اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند آن را با ما محشور و قرین گرداند.«وهَلِ ٱلدِّینُ إلَّاٱلْحُبُّ : آیا دین چیزی غیر از دوستی است؟»(۱)
۲- مردی به امام صادق علیهالسلام گفت: ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان اسم می گذاریم، آیا این کار ما را سودی دارد؟ حضرت فرمودند: آری به خدا قسم«وَ هَلِ ٱلدِّینُ إلَّا ٱلْحُبُّ: آیا دین چیزی غیر از دوستی است؟»(۲)
📒۱- مجموعه آثار استاد شهید مطهری, ج ۱۷, ص ۲۵۸, به نقل از سفینة البحار، ج ۱, ص ۲۰۱.
۲- همان.
نظر امام سجّاد(ع) درباره پيروز كربلا؟
✅پرسش : امام سجّاد(ع) در جواب سؤال از پيروز جنگ كربلا چه فرمودند؟
🔰پاسخ اجمالی:
امام سجّاد(ع) در پاسخ شخصى كه از ايشان پرسيد چه كسى در كربلا پيروز شد؟ فرمودند: «زمانى كه وقت نماز شد، اذان و اقامه بگو، پيروز را مىشناسى». مفهوم كلام ايشان اين است كه سؤال كننده خيال كرده در كربلا نبرد براى حكومت بود؛ در حالي كه نزاع براى مكتب بود. لذا بنى اميّه طرفدار مكتب جاهليّت و بنى هاشم و خاندان پيامبر(ص) خواستار مكتب توحيد بودند؛ اكنون بايد ديد كدام مكتب حاكم است؟ آيا مكتب آنها يا مكتب ما؟ هنگام گفتن اذان و اقامه است كه مىتوان فهميد كه غلبه كننده، پيامبر(ص) و خاندان او هستند.
🔰پاسخ تفصیلی:
امام سجّاد(علیه السلام) در پاسخ شخصى كه از ايشان پرسيد چه كسى در كربلا پيروز شد؟
فرمودند: «إذَا دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاَةِ فَأذِّنْ وَ أَقِمْ، تَعْرِفُ الغَالِبَ»(1)؛ (زمانى كه وقت نماز شد، اذان و اقامه بگو، پيروز را مىشناسى).
وقتى قافله كربلا به مدينه بازگشت عدّه زيادى از مردم به استقبال آن رفته و شيون كرده و نفرين بر بنى اميّه فرستادند؛ ولى بعضى از منافقان مثل ابراهيم بن طلحه، زخم زبان مىزدند. او با امام سجّاد(عليه السلام) ملاقات كرده و عرض كرد: «يَابْنَ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه و آله و سلم) مَنِ الغَالِبُ؟»؛ (چه كسى در كربلا پيروز شد؟) كه در واقع مىخواهد زخم زبان بزند. امام(عليه السلام) متوجّه اين مسئله شده و پاسخى به او دادند كه مفهوم كلام ايشان اين است كه تو خيال مىكنى در كربلا نبرد براى حكومت بود، تا بگويى بنى اميّه غالب شد و به حكومت رسيد؛ نه، نزاع براى مكتب بود. بنى اميّه طرفدار مكتب جاهليّت و بنى هاشم و خاندان پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) خواستار مكتب توحيد بودند؛ اكنون ببين كدام مكتب حاكم است آيا مكتب آنها يا مكتب ما؟ وقتى اذان و اقامه گفتى مىفهمى غالب كيست؟
مسأله پيروزى بنى اميّه، ظاهرى و سطحى بود و آنچه كه در عمق واقعه كربلا نهفته، پيروزى مكتب امام حسين(عليه السلام) است. اين پيروزى داراى مراحلى است:
1. اوّلين جرقّه بر ضدّ حكومت بنى اميّه، عصر عاشورا در خود كربلا زده شد. در مقاتل آمده است كه زنى از قبيله بكر بن وائل برخاست و شعار خونخواهى در مقابل اين جنايت را سر داد: «فَخَرَجَتْ اِمْرَأَةٌ مِنْ آلِ بَكْرِ بْنِ وَائِل فَقَالَتْ: يَا لَثَارَتِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه و آله و سلم)».
2. در كوفه همه مردم وقتى اسيران را شناختند، اشكها جارى شد و به قدرى مسئله عميق بود كه حضرت زينب(عليها السلام) در خطبهاى فرمود: خدا فريادتان را خاموش نكند و اشك چشمتان خشك نشود. از اين بيانات معلوم مىشود كه اهل كوفه گريه مىكردند.
3. چند روز بعد ابن زياد فاتحانه در كوفه بر منبر نشست و خواست به امام حسين(عليه السلام) توهين كند، در اين موقع «عبدالله بن عفيف» نابينا، از شيعيان علي(عليه السلام) از وسط مجلس برخاسته و گفت: «اَنْتَ الْكَذّابُ وَ ابْنُ الْكَذّابِ» و اجازه نداد كه ابن زياد صحبت كند و مجلس به هم ريخت.
4. در شام خطبه امام سجّاد(عليه السلام) كار را به جايى رساند كه يزيد خود را تبرئه كرده و گفت: خدا روى ابن زياد را سياه كند: «قَبَّحَ اللهُ اِبنَ مَرْجَانَة». اوّلين مجلس رسمى امام حسين(عليه السلام) در شام برپا شد و كسانى كه پيش از اين جشن و شادمانى برپا كرده بودند، فهميدند چه خبر است؛ يزيد هم از ترس، دستور برگرداندن اسيران را به مدينه صادر كرد.
بعد از اين ايّام، قيامهاى مختلفى شروع شد و شعار همه آنها خونخواهى امام حسين(عليه السلام) بود؛ تا به قيام ابومسلم خراسانى رسيد كه شعار او «الرضا لآل محمد(صلى الله عليه و آله و سلم)» بود.
اكنون از تاريخ مىپرسيم كه تا اين زمان [زمان ما] چه كسى پيروز است؟ بعد از هزار و چهار صد سال چه مراسم با عظمتى در رثاى امام حسين(عليه السلام) برگزار مىشود. در شامى كه ساليان دراز پايتخت حكومت بنى اميّه بود، همه آثار آنها محو شده است؛ امّا دختر سه ساله امام حسين(عليه السلام) چنين آرامگاه با عظمتى دارد. اينجاست كه مىفهميم آنچه براى خدا و در راه خداست جاودانه است و آنچه براى هوی و هوس و شيطان است، زود فانى مىشود.(2)
📚پی نوشت:
(1). الأمالي، طوسى، محمد بن حسن، دار الثقافة، قم، 1414 قمری، چاپ اول، ص 677.
(2). گردآوری از کتاب: مشكات هدايت، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: مكارم، مسعود، حامدى، محمد رضا، مدرسه امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1385 شمسی، چاپ اول، ج 1، ص 115.
@mohammadjavad_karimi
محمدجواد کریمی
نظر امام سجّاد(ع) درباره پيروز كربلا؟ ✅پرسش : امام سجّاد(ع) در جواب سؤال از پيروز جنگ كربلا چه فرمو
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم
ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست
دولت آن یافت که در پای تو جان داد ولی
این قبا راست، نه بر قامت هر بی سر و پاست
تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست
فؤاد کرمانی
@mohammadjavad_karimi
پیروزی واقعی
قسمت اول
✍ محمد جواد کریمی
پیروزی بزرگ سیدالشهداء در قیام و نهضت عاشورا،نجات مکتب اسلام از چنگال حکومت اموی بود.
امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه خود به مالک اشتر می نویسد:
فإنَّ هَذَاالدِّین قد کانَ فی أیدی الْأشرار یَعملُ فیه بالْهویٰ و تَطلُب بهِ الدُّنیا.(۱)
همانا این دين در دست بدكاران اسير شده بود. که در آن از روى هوا و هوس عمل مى کردند و به وسیله آن دنيا را طلب می کردند.
وقتی دین اسیر شد، جامعه دینی هم بالتبع اسیر می شود، چون حاکمان جائر دین را با تحریف معنوی و لفظی حقایق از یک سو و سکوت و کتمان آگاهان از سوی دیگر مایه تحمیق فکری مردم قرار می دهند. از این رو اظهار علم و تبیین حقایق در برابر این بدعت ها و انحرافات به عنوان بالاترین اقدام اصلاحی ضرورت می یابد.
امام حسین علیهالسلام برای ارتقای سطح آگاهی امت از ویژگی های یک حاکم طراز مکتب در نامه اش خطاب به مردم کوفه می فرماید:
فَلَعَمْرِی مَا الاِمامُ إِلاَّ الْعامِلُ بِالْکِتابِ، وَ الاْخِذُ بِالْقِسْطِ، وَ الدَّائِنُ بِالْحَقِّ، وَ الْحابِسُ نَفْسَهُ عَلى ذاتِ اللهِ وَ السَّلامُ(۲)
به جانم سوگند،پیشوای الهی نیست مگر کسی که به کتاب الهی حکومت کند و قیام به عدالت نماید و به دین حق گردن بگذارد و خود را وقف در راه خدا کند.
همچنین در نامهای که به بزرگان بصره نوشتند در بخشی از آن می فرمایند:
...وقَد بَعَثتُ رَسولی إلَیکم بِهذَا الکتابِ، وأنَا أدعوکم إلی کتابِ اللّه وسُنَّهِ نَبِیهِ صلی الله علیه و آله، فَإِنَّ السُّنَّهَ قد اُمیتَت، وإنَّ البِدعَهَ قَد اُحییت، وإن تَسمَعوا قَولی وتُطیعوا أمری أهدِکم سَبیلَ الرَّشادِ، وَالسَّلامُ عَلَیکم ورَحمَهُ اللّهِ.»(۳)
...اکنون فرستاده خود را با این نامه به سوى شما اعزام کردم و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا مى خوانم، چرا که (این گروه) سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از بین برده و بدعت (در دین) را احیا کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت مى کنم. والسلام علیکم و رحمة الله.
📚 منابع:
۱-نهج البلاغه، نامه ۵۳.
۲- ارشاد، شیخ مفید، ص ۳۸۰.
۳- تاریخ طبری، ج ۴, ص ۲۶۲.
@mohammadjavad_karimi
✅پیروزی واقعی(قسمت دوم)
✍محمد جواد کریمی
امام صادق علیهالسلام:
وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ ... و بی دریغ خیرخواهی کرد و جان خود را در راه تو داد ؛ تا بندگانت را از جهالت و نادانی و گمراهی برهاند.(۱)
🔰۱- امام حسین علیه السلام در خطبهای که در منزل بَیَضَه خواند، فرمود:
«أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله قالَ : «مَن رَأى سُلطاناً جائِراً ، مُستَحِلّاً لِحُرَم اللَّهِ ، ناكِثاً لِعَهدِ اللَّهِ ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ اللَّهِ ، يَعمَلُ في عِبادِ اللَّهِ بِالإِثمِ وَالعُدوانِ ، فَلَم يُغَيِّر عَلَيهِ بِفِعلٍ ولا قَولٍ ، كانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أن يُدخِلَهُ مُدخَلَهُ» . ألا وإنَّ هؤُلاءِ قَد لَزِموا طاعَةَ الشَّيطانِ ، وتَرَكوا طاعَةَ الرَّحمنِ ، وأظهَرُوا الفَسادَ ، وعَطَّلُوا الحُدودَ ، وَاستَأثَروا بِالفَيءِ ، وأحَلّوا حَرامَ اللَّهِ ، وحَرَّموا حَلالَهُ ، وأنا أحَقُّ مَن غَيَّرَ....» [۱]
اى مردم! پیامبر خدا(ص) فرمودند: «هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهى را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار مى کند; و او با زبان و کردارش با وى به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیاندازد».
هان اى مردم! این گروه (بنى امیّه) به طاعت شیطان پایبند شده و از پیروى خداوند سرپیچى کرده اند، فساد را آشکار ساخته و حدود الهى را تعطیل کرده اند. آنان بیت المال را به انحصار خویش درآورده، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام شمرده اند و من (که فرزند رسول خدایم) به قیام براى تغییر این اوضاع، از همه کس سزاوارترم.
🔸در این خطبه امام حسین علیه السلام با استناد به حدیث رسول خدا (ص) لزوم عمل به فریضه الهی -بر زمین مانده -امر به معروف و نهی از منکر را در برابر مظالم و مفاسد حکومت اموی به مردم متذکر می شوند. و در عین حال به علت و انگیزه امتناع خویش از بیعت با یزید بن معاویه اشاره می فرمایند.
🔰۲- امام حسین(ع) در منزلگاه «عذیب الهجانات» قبل از ورود به کربلا ضمن خطبهای فرمودند:
«إِنَّهُ قَدْ نَزَلَ بِنَا مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ تَرَوْنَ وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا وَ اسْتَمَرَّتْ حِذَاءً وَ لَمْ تَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَی الْوَبِیلِ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَی الْحَقِّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ إِلَی الْبَاطِلِ لَا یُتَنَاهَی عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَما؛ همانا آنچه را بر ما وارد شده است شما مشاهده میکنید، دنیا تغییر چهره داده و ناشناخته و نیکویی از آن رویگردان شده است و این روند با سرعت ادامه دارد و چیزی از آن جز تهماندهای همانند تهمانده آب در میان ظرف و جز یک زندگی پست مانند چراگاه بد (مانند شورهزار) نمانده است. آیا نمینگرید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود؟ با این وضع مؤمن باید به لقای پروردگارش (شهادت) اشتیاق یابد، همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز ملامت و ناراحتی نمینگرم».
🔸این خطبه مشتمل بر فرازهای بسیار تأمل برانگیز است که حاکی از شرایط سخت فتنهگون آن دوران است، به این صورت که فرمودند نیکی (معروف) از دنیا پشت کرده است و چیزی از (ارزشهای) آن جز اندکی باقی نمانده است و در بیان علت این امر به دو مورد اشاره فرمودند:
۱ـ آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود.«الْحَقِّ لَا یُعْمَلُ به»
۲ـ و از باطل جلوگیری نمیشود.« وَ إِلَی الْبَاطِلِ لَا یُتَنَاهَی عنه».
سپس در اشاره به وظیفه مؤمن فرمودند اگر فرد مؤمن در چنین شرایطی ـ روزگاری که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود ـ قرار گرفت، لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً؛ باید به لقای خدایش (شهادت) اشتیاق بورزد؛ یعنی مهیای شهادت باشد.
🔶در زیارت مخصوص آن حضرت گواهی می دهیم:
أشْهَدُ أنَّک قَد اَمَرتَ بِالْقِسطِ وَ ٱلْعَدلِ وَ دَعَوْتَ إلیهِمَا وَ أنَّک صَادِقٌ صدِّیقٌ،صَدَقتَ فِیها دَعَوْتَ إلیه.(۴)
ای حسین! من گواهی می دهم که تو به اجرای قسط و عدل فرمان دادی، و جامعه اسلامی را به قسط و عدل فراخواندی. و تو راستگویی و صدیقی، و به هرچه فراخواندی صادقانه فراخواندی.
📚 منابع:
۱- زیارت اربعین.
۲- تاریخ طبری،ج ۴,ص۳۰۴ و مقتل خوارزمی، ج ۱, ص ۲۳۴.
۳- مقتل خوارزمی، ج ۱, ص ۱۸۸.
۴- مفاتیح الجنان، زیارت اول ماه رجب، ص ۸۵۸.
@mohammadjavad_karimi