eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
256 عکس
239 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3⃣ در فکر مدخلی، تخریب دیگر علمای امت و تفسیق آنان، هرچند که جایگاهی والا داشته باشند، نه تنها مانعی ندارد، بلکه آن را وجه تمایز خود از دیگر نحله‌ها دانسته، اوجب الواجبات می‌خوانند و بدان افتخار می‌کنند. ربیع المدخلی در همین رابطه معیاری عجیب و درعین حال خطرناک برای شناخت علما ارائه می‌دهد. وی می‌گوید، با عالم درباره گمراهی و بدعتگذاری اخوان المسلمین سخن بگو. اگر نقد اخوان و برحذر داشتن مردم از آنان را از اوجب واجبات دانست، پس وی از اهل حق است، اما اگر مواضع اخوان را تاویل کرد یا معتقد به وجود برخی رفتارهای مثبت در میان اخوان بود، بدان وی از غلات مرجئه است! از همین رو بسیاری از شخصیت‌های پرآوازه و مؤثر جهان اسلام مورد ترور شخصیت و حمله و بی مهابای مدخلیون قرار گرفتند. به عنوان مثال افرادی همچون ابوالاعلی مودودی، حسن البنا، سید قطب و برادرش محمد قطب، عبدالله العزام و یوسف القرضاوی صرفا به دلیل داشتن افکاری نامتجانس با افکار مداخله به بدترین شکل مورد وهن و بی احترامی قرار گرفتند. مدخلی‌ها همانگونه که در تأیید حاکم مرزی نمی‌شناسند، برای خصومت ورزی با دشمنان نیز حدی قائل نیستند. مثال‌ها در این مورد بسیار است. در یک نمونه “مقبل الوادعی” که قطب مداخله یمن به شمار می‌آید کتابی که در رد یوسف القرضاوی رئیس و موسس اتحادیه جهانی علمای مسلمان نگاشته را “اسکات الکلب العاوی، یوسف القرضاوی” می‌نامد. در مورد دیگر شخص ربیع المدخلی آنچنان به سید قطب حمله کرده و اتهامات بی اساس به وی وارد می‌کند که صدای “بکر ابوزید” از اعضای هیئت کبار علمای سعودی درآمده و ربیع را به دلیل افراط در دشمنی توبیخ می‌نماید. گسترش مدخلیه در دیگر کشورهای اسلامی رویکرد افراطی مدخلی‌ها در حمایت از حاکم پس از مدتی کوتاه، مورد توجه و تایید حکام سعودی قرار گرفت و ابزارهای گسترده‌ای برای ترویج گفتمان خود در داخل عربستان پیدا کرد و پس از کودتاهای خشن در کشورهایی که بهار عربی را تجربه کردند، به این کشورها منتقل و متعاقباً در تعدادی از کشورهای جهان اسلام گسترش یافت و به ابزاری ایدئولوژیک در اختیار سازمان‌های سرکوبگر رژیم‌های دیکتاتوری نظامی تبدیل شد. انقلاب‌های عربی سال ۲۰۱۱ علاوه بر اینکه مشروعیت دیکتاتوری‌های عربی را به چالش کشید، سلفی‌گری مدخلی را نیز مجبور به ایفای نقش جدیدی کرد که تا آن زمان به آن ورود نکرده بود. مدخلی‌ها در این دوره علاوه بر ایفای نقش ایدئولوژیک سنتی خود، به نهادهای امنیتی سرکوبگر ورود کرده و به تاسیس تشکیلات نظامی و شبه نظامی در برخی کشورها از جمله لیبی و یمن پرداختند. بدین گونه که ربیع المدخلی در ابتدای راهپیمایی‌های ضد حکومتی در کشورهای درگیر بهار عربی، هرگونه اعتراض، راهپیمایی و انقلاب را حرام اعلام کرد. اما با گسترش اعتراضات و پیروزی انقلاب در برخی کشورها، از جوانان این کشورها خواست با تشکیل یگان‌های مسلح علیه جریان‌های اسلام سیاسی و جهادی که آنان را “خوارج” و “باغی” می‌خواند، به جنگ برخیزند.   اینگونه فتواها با استقبال و حمایت حکام نظامی‌ای مواجه شد که در پی مشروعیت بخشی به کودتای خود بودند. محمد سعید رُسلان که انقلاب مردم مصر علیه حسنی مبارک را دستپخت یهود و فراماسون‌ها نامیده بود اعتقاد داشت با ابزارهای اهل شرک و کفر که همان راهپیمایی و تحصن و نافرمانی مدنی و انقلاب و انتخابات باشد، نمی‌توان اسلام را بر پا نمود. اما تضاد اصلی رسلان هنگامی آشکار شد که محمد مرسی علی رغم میل این شیخ مدخلی به پیروزی رسید و به حاکم مصر تبدیل شد. بر اساس عقیده رسلان “مرسی” حاکمی بود که وی نه تنها باید از او اطاعت می‌کرد بلکه بایستی بدون حد و مرز از اطاعت وی دفاع می‌نمود. اما رسلان در مدت دولت مستعجل مرسی اخوانی خلاف آموزه‌های مداخله خود عمل کرد و حاضر نشد رئیس جمهور اسلامگرای مصر را به مانند حسنی مبارک سکولار حمایت کند. رسلان اما پس از سرنگونی رئیس جمهور اسلامگرا به دست ژنرال عبدالفتاح السیسی کودتاچی، تمام قد به دفاع از ژن ال سیسی پرداخته و معترضین اخوانی تحصن کننده در میدان رابعه عدویه و النهضه را که خواهان بازگشت محمد مرسی به قدرت بودند، باغی و خروج کننده بر حاکم خواند و به مباح بودن کشتار مخالفین ژنرال فتوی داد. این موضع که نشان دهنده تناقض در کارکرد این جریان در کشورهای گوناگون و در برابر حکام مختلف است، منحصر به مصر نیست. به عنوان مثال در جریان اختلاف سعودی و قطر که به محاصره ۴ ساله قطر توسط سعودی و همپیمانانش انجامید، مدخلی‌ها خواهان خروج بر حاکم قطر و سرنگونی وی شدند.
4⃣ در این دوره رئیس‌جمهور ترکیه و حاکم این کشور نیز به دلیل حمایت از امیر و حاکم قطر، از هجمه مدخلی ها در امان نماند. در حالی که بر اساس نظریه مورد قبول مدخلی ها بایستی بدون چون و چرا از این حکام اطاعت کرد. همچنان که حاکمان سوریه، تونس و یمن نیز با وجود تصدی حکمرانی کشورهای خود، به دلیل ناهماهنگی با سعودی، از سوی مدخلی‌ها به رسمیت شناخته نشدند. ▪️سلفی‌های امنیتی اسناد ارائه شده توسط مراکز مطالعات غرب به وضوح حاکی از همکاری دستگاه‌های اطلاعاتی کشورهای میزبان مدخلی‌ها با اعضای این فرقه و حمایت گسترده از آنان با هدف مقابله با جریان‌های اسلامی نهضتی است. به تعبیری دیگر جامیه مدخلیه چیزی جز یک نهاد امنیتی خاص نیست که از طرف دستگاه‌های امنیتی به عنوان ابزار کنترل نهاد دین به کار گرفته می‌شود تا در نهایت کارکردی مشروعیت‌زا برای سیستم حاکمتی داشته باشند. از این روست که برخی ناظران اساسا مدخلی‌ها را دست پرورده و آموزش‌دیده نهادهای اطلاعاتی به شمار آورده و آنان را شایسته داشتن صبغه دینی مستقل نمی‌دانند. تا جایی که یحیی الحجوری از سلفی‌های دار الحدیث دماج یمن صراحتا همکاری ربیع المدخلی با دستگاه امنیتی سعودی را افشا کرده و می‌گوید، “داماد المدخلی که از افسران ارشد امنیتی سعودی است با من تماس گرفت و در برابر پرداخت مبلغ قابل توجهی خواستار همکاری اطلاعاتی ما با سعودی شد.” این سند و نمونه‌های دیگر از این دست اسناد به وضوح از تلاش سعودی برای جایگزینی نفوذ از دست رفته این کشور در جریان به حاشیه رانده شدن وهابیت، به واسطه میدان دادن به مدخلی‌ها پرده بر می‌دارد. همچنانکه تلاش مدخلی‌ها در حمله به حماس و مقاومت فلسطین در سایه تلاش رهبران سعودی برای عادی‌سازی با اسرائیل و انفعال آنان در قبال جنایات رژیم صهیونیستی برعلیه مردم مظلوم فلسطین را قابل فهم می‌سازد. با توجه به سطور فوق باید گفت در سعودی چیزی تغییر نکرده است. همانگونه که سعودی طی دهه‌ها وهابیت را برای توجیه ایدئولوژیک اهداف سیاسی خود به خدمت گرفته بود اکنون و پس از پایان تاریخ مصرف این فرقه به واسطه بدنامی ناشی از سال‌ها جنایت در کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی، وظیفه توجیه ایدئولوژیک را به فرقه‌ای جدید و از قضا مطیع‌تر سپرده است. روحانیتی حکومتی که به زودی لزوم و وجوب رابطه با اسرائیل را نیز تئوریزه خواهد کرد.
هدایت شده از خبرگزاری فارس
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با حب و بغض اظهارنظر نکنید... @Farsna
✅ حدیث قدسی ارسال شده در اول خرداد, 1396 توسط زلال نور در مطالب روز،بیانات رهبری، احادیث 🟢 «وَ قَالَ النَّبِیُ‏ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مَلَکاً یَنْزِلُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ یُنَادِی خداوند تعالی فرشته ای را خلق کرده است که در هر شب ندا می دهد: ♦️یَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِینَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا: ای فرزندان بیست ساله دنیا کوشش و تلاش کنید 🔸یَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِینَ لَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا: ای فرزندان سی ساله دنیا شما را دنیا مغرور نکند ♦️یَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِینَ مَا ذَا أَعْدَدْتُمْ لِلِقَاءِ رَبِّکُمْ: ای فرزندان چهل ساله دنیا برای ملاقات پروردگارت چه آماده کردید 🔸«یَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِینَ أَتَاکُمُ النَّذِیرُ» ای فرزندان پنجاه ساله دنیا آماده مرگ باشید، آماده رفتن به سفر آخرت باشید جوانی شما گذشت. ♦️«یَا أَبْنَاءَ السِّتِّینَ زَرْعٌ آنَ حَصَادُهُ» ای فرزندان شصت ساله دنیا، موقع درو شما رسیده است، بله بهار فصل شادابی و طراوت است، ولی پاییز فصل زرد شدن برگها و درو است، حال فرشتگان الهی خطاب می کنند که ای شصت ساله ها فصل پاییز شما فرا رسیده است، 🔸«یَا أَبْنَاءَ السَّبْعِینَ نُودِیَ لَکُمْ فَأَجِیبُوا». آن فرشتگان ندا می کنند: ای فرزندان هفتاد ساله دنیا! شما را صدا زده اند اجابت کنید. ♦️«یَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِینَ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ غَافِلُونَ». آی فرزندان هشتاد ساله دنیا! مرگ شما فرارسیده است و شما غافل هستید. ثُمَّ یَقُولُ لَوْ لَا عِبَادٌ رُکَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْیَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ لَصُبَّ عَلَیْکُمُ الْعَذَابُ صَبّاً. سپس این فرشته ادامه می‌دهد: 🔸اگر بندگان اهل طاعت و عبادت خدا 🔸و مردان خاشع و خاضع در برابر پروردگار 🔸و کودکان شیرخوار 🔸 و حیوانات بی‌گناه نبودند، 🔳 عذابی بسیار سخت بر شما نازل می‌شد. 📚منابع: مستدرک الوسائل، حسین نوری محدث نوری، ج2، ص353 کتاب سلیم بن قیس الهلالی، 2ج، الهادى، ایران؛ قم، چاپ: اول، 1405ق
♦️ ریاست جمهوری سوریه: 🔹 در پاسخ به میانجی‌گری آمریکا و کشورهای عربی تصمیم به خارج کردن نیروهای خود از استان السویدا گرفتیم 🔹 مداخله‌های آشکار اسرائیل در امور داخلی سوریه منجر به آشوب بیشتر و پیچیده شدن وضعیت منطقه‌ای می‌شود جزئیات در👇👇 انتخاب
محمدجواد کریمی
♦️ ریاست جمهوری سوریه: 🔹 در پاسخ به میانجی‌گری آمریکا و کشورهای عربی تصمیم به خارج کردن نیروهای خود
آغاز تجزیه سوریه ❓ با خارج شدن ارتش سوریه از استان سویدا در جنوب سوریه ،روند تجربه سوریه پسا اسد کلید خورد. 🥀سرنوشت شوم و نکبت باری که در فردای سقوط نظام بشار اسد در آذر ماه ۱۴۰۳ در نزد ناظران بصیر منطقه غرب آسیا - با توجه به تحولات سیاسی منفی در افغانستان، عراق و لیبی - قابل پیش بینی بود. شتر تجزیه دیر یا زود،در خانه یکایک همسایگان سوریه اعم از آتش افروزان و غیر آنها خواهد خوابید‼️ 💢 به فرموده رسول خدا (ص): مَن سَلَّ سیف البغی قُتِلَ بِهِ: آن کس که شمشیر ظلم را تیز کند به وسیله همان [شمشیر] کشته خواهد شد. ✍ محمد جواد کریمی جمعه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۴
محمدجواد کریمی
آغاز تجزیه سوریه ❓ با خارج شدن ارتش سوریه از استان سویدا در جنوب سوریه ،روند تجربه سوریه پسا اسد کلی
باسمه تعالی جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین عظیم تواضعی از اعزه و اصدقاء حقیر در حوزه علمیه قم تذکر دادند که عبارت منقول از رسول خدا(ص) در حکمت ۳۴۹نهج البلاغه آمده است👇 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلَي مَا فَاتَهُ وَ مَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ قُتِلَ بِهِ وَ مَنْ كَابَدَ الْأُمُورَ عَطِبَ وَ مَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ وَ مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ وَ مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ وَ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ وَ مَنْ أَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِيَ مِنَ الدُّنْيَا بِالْيَسِيرِ وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيهِ امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: آن كس كه در عيب خود بنگرد از عيب جويي ديگران باز ماند، و كسي كه به روزي خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود، اندوهگين نباشد، و كسي كه شمشير ستم بركشد با آن كشته خواهد شد، و آن كس كه در كارها خود را به رنج انداخت خود را هلاك ساخت، و هركس خود را در گردابهاي بلا افكند غرق خواهد شد، و هر كس كه به جاهاي بدنام قدم گذاشت متهم گرديد. و كسي كه سخن زياد مي گويد زياد هم اشتباه دارد، و هر كس كه بسيار اشتباه كرد، شرم و حياء او اندك است، و آنكه شرم او اندك، پرهيزكاري او نيز اندك خواهد بود، و كسي كه پرهيزكاري او اندك است دلش مرده، و آنكه دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد كرد. و آن كس كه زشتيهاي مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتيها را مرتكب شود، پس او احمق واقعي است. قناعت مالي است كه پايان نيابد، و آن كس كه فراوان به ياد مرگ باشد در دنيا به اندك چيزي خشنود است، و هركس بداند كه گفتار او نيز از اعمال او به حساب آيد جز به ضرورت سخن نگويد.
هدایت شده از خبرگزاری فارس
مخالفت رهبر مذهبی دروزیان لبنان با درخواست حمایت از اسرائیل 🔹رهبر دروزیان لبنان شیخ «سامی ابی المنی»امروز تاکید کرد که ما مخالف هرگونه گرایش جدایی طلبانه یا تجزیه طلبانه هستیم. 🔹او ضمن اعلام همبستگی با دروزی‌ها در سویدا واقع در جنوب سوریه گفت: ما به‌خاطر تجاوزات علیه غیرنظامیان در سویدا متاسف هستیم. 🔹وی ضمن محکومیت درخواست برای حفظ توافق آتش بس در سویدا گفت: ما به هیچ عنوان درخواست حمایت اسرائیل را نمی‌پذیریم؛ زیرا اسرائیل تاریخ و هویت ما را با هر ضربه نظامی تحت عنوان دفاع از دروزی‌ها هدف قرار می‌دهد. @Farsna
محمدجواد کریمی
مخالفت رهبر مذهبی دروزیان لبنان با درخواست حمایت از اسرائیل 🔹رهبر دروزیان لبنان شیخ «سامی ابی المن
یلاحظ علیه ۱- امید است جامعه دروزی سوریه در تحولات سیاسی جاری سوریه در جای درست آن بایستد و با درک رسالت تاریخی و تمدنی خود در متن ملت مسلمان سوریه مانع از تجزیه سوریه به واحدهای کوچک طائفه ای و قومی و در نهایت تسلط رژیم صهیونی بر منطقه و تحقق رؤیای امپراطوری یهود از نیل تا فرات گردد. ۲- هیات حاکمه جدید سوریه از آزار و اذیت و اهانت به عقاید و آداب و رسوم طايفه دروزی بپرهیزد. و اجاره ندهد که مسلحین تکفیری با اقدامات جاهلانه خویش کرامت انسانی شهروندان دروزی را پایمال نمایند.
بحران دروزها در سوریه: شکاف داخلی، نفوذ اسرائیل و تهدید تجزیه استان السویداء(۱) ۲۷ تیر ۱۴۰۴ ۰ خواندن این مطلب ۱۱ دقیقه زمان میبرد  نون بوست وزارت داخله سوریه روز چهارشنبه ۱۶ ژوئیه اعلام کرد که با مشایخ و بزرگان دروزها به توافقی برای توقف خشونت و آتش‌بس در استان السویداء دست یافته است و موانع امنیتی در آنجا مستقر خواهد شد تا اطمینان حاصل شود که این منطقه کاملاً در چارچوب دولت سوریه ادغام شود، پس از اینکه وضعیت به سطحی نگران‌کننده از تشدید خشونت رسید و نگرانی فزاینده‌ای درباره طرح تقسیم و شعله‌ور کردن فتنه داخلی وجود داشت. در این زمینه، شیخ عقل طایفه دروز در السویداء، یوسف جربوع، حمایت کامل خود را از این توافق اعلام کرد و اشاره کرد که این توافق از حمایت گسترده جامعه دروز و اکثریت ساکنان استان برخوردار است و هرگونه سوءاستفاده از پرونده دروزی را رد کرد و تأکید نمود که هر تعرضی به دولت سوریه «تعرض به ما است». از سوی دیگر، در حالی که نگاه‌ها به ضرورت آرامش پس از افشای طرح اسرائیل برای استفاده از این پرونده به منظور اهداف استعماری‌اش معطوف شده بود، رئیس روحانی طایفه موحدین دروز، حکمت هجری، توافق را رد کرد و تأکید کرد که بر مبارزه پافشاری دارد. پیش از این، وی از رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ و نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو خواسته بود تا برای «نجات السویداء» مداخله کنند. حمایت جربوع از مسیر آرامش و تلاش وی برای جلوگیری از فرصت دادن به توطئه‌گران علیه دولت سوریه در مقابل خطابه هجری که با زبانی تشدیدآمیز و رد صریح هر توافقی با دولت که آن را «باندهای مسلح» خواند همراه بود، نشان‌دهنده تقسیم واضح در میان دروزها درباره صحنه سیاسی، چه در داخل سوریه و چه در قبال اسرائیل است. این شکاف تازه به وجود نیامده، بلکه ریشه‌های عمیقی در داخل و خارج دارد که طی سال‌ها توسط دستگاه اسرائیلی تغذیه شده و امروز به دنبال بهره‌برداری از آن برای تحریک فتنه‌ها و نزاع‌های طایفه‌ای و سوءاستفاده از تنش‌های اجتماعی و اقتصادی بین دروزها و دولت سوریه است تا برنامه‌های توسعه‌طلبانه منطقه‌ای خود را پیش ببرد، برنامه‌ای که عمدتاً بر محور اقلیت‌ها استوار است و یکی از مهم‌ترین ابزارهای پروژه صهیونیستی در خاورمیانه محسوب می‌شود. انشقاق درونی زودهنگام به نظر می‌رسد این انشقاق بخشی ذاتی از ساختار طایفه دروز باشد و یکی از ویژگی‌های بنیادین مرتبط با شکل‌گیری و تکامل آن است، زیرا این شکاف به هویت مرجع، ریشه‌های تاریخی و پس‌زمینه ایدئولوژیک آن برمی‌گردد. در مورد منشا نام‌گذاری، تفاسیر متفاوتی وجود دارد؛ گروهی آن را به دوران خلیفه فاطمی ششم، الحاکم بأمرالله (حکومت ۹۹۶ تا ۱۰۲۱ میلادی) نسبت می‌دهند که با محمد بن اسماعیل الدَرزی (نسبت به اهل درزه، یعنی سازندگان لباس) مرتبط است که به شام مهاجرت کرد و طایفه بعداً به نام او شناخته شد. در مقابل، برخی دیگر مؤسس واقعی مذهب را حمزه بن علی بن محمد الزوزنی می‌دانند که از بنیان‌گذاران اصول عقیده دروز و نویسنده اصلی متون آن است و نسبت دادن طایفه به «الدَرزی» را رد می‌کنند، به این دلیل که نسبت زبانی درست نام او باید «الدَّرَزیون» باشد نه «الدروز» و منشا نام‌گذاری را به مفهوم «درز مغز» (به معنی تکیه بر عقل به عنوان منبع شناخت) نسبت می‌دهند.  دروزی‌ها از جمله طوایفی بسته و متمایل به انزوا هستند که دعوت آن‌ها بین سال‌های ۱۰۱۷ تا ۱۰۲۰ میلادی آغاز شد و تا سال ۱۰۴۳ ادامه داشت، زمانی که تصمیم گرفته شد درِ پیوستن به این طایفه به‌طور کامل بسته شود. از آن زمان به بعد، عضویت تنها محدود به کسانی است که به‌صورت دروزی متولد شده‌اند و ورود افراد جدید از خارج طایفه ممنوع شده است. با وجود این انزوای نسبی، طایفه برخلاف رویه‌اش به برخی شخصیت‌های اهل سنت اجازه پیوستن داد، هرچند که این موضوع با مخالفت‌هایی در داخل طایفه روبرو بود. در سال ۱۶۱۱، والی سنی سوریه، علی جنبلاط، به این طایفه پیوست و پس از آن، فرمانده سنی یمنی، محمد الأطرش نیز به آن‌ها ملحق شد. به مرور زمان، فرزندان این دو خانواده به نمادهای رهبری در طایفه دروز تبدیل شدند که در سوریه، لبنان و فلسطین پراکنده‌اند. به مرور زمان، فراخوان‌هایی برای نزدیکی به مذهب اهل سنت مطرح شد، اگرچه بخش وسیعی از اعضای طایفه این موضوع را رد کردند. از برجسته‌ترین مدافعان این نزدیکی، امیر شکیب أرسلان بود که صراحتاً خود را سنی مذهب اعلام کرد، و همچنین کمال جنبلاط که دانشجویانی را برای تحصیل در رشته فقه اسلامی به دانشگاه الأزهر فرستاد و مذهب شافعی را پذیرفت، پیش از آنکه در سال ۱۹۷۷ به دست رژیم حافظ اسد ترور شود.
(۲)دروزی‌ها از جمله طوایفی بسته و متمایل به انزوا هستند که دعوت آن‌ها بین سال‌های ۱۰۱۷ تا ۱۰۲۰ میلادی آغاز شد و تا سال ۱۰۴۳ ادامه داشت، زمانی که تصمیم گرفته شد درِ پیوستن به این طایفه به‌طور کامل بسته شود. در سال ۲۰۱۲، طایفه دروز با یک انشقاق جدی مواجه شد که تقریباً انسجام آن را تهدید کرد؛ این بحران ناشی از رقابت بر سر رهبری معنوی میان حکمت الهجری و یوسف جربوع بود. با اصرار هر دو طرف بر رهبری خود، مرجعیت طایفه به دو بخش تقسیم شد: نخستین به رهبری الهجری در دار قنوات، و دومین به رهبری دو شیخ حمود الحناوی و یوسف جربوع در منطقه عین الزمان. با وجود تلاش‌های مکرر در سال‌های اخیر و فراخوان‌هایی که توسط بزرگان و رهبران طایفه در السویداء برای تشکیل یک شورای واحد و رسیدن به توافق بین دو رهبری صورت گرفت، این کوشش‌ها ناکام ماند و انشقاق همچنان در ساختار دروزی‌ها ریشه دواند. این جدایی با سرنگونی نظام بشار اسد و روی کار آمدن دولت جدید سوریه به رهبری احمد الشرع، عمیق‌تر نیز شد.  موضع دروزی‌ها نسبت به دولت جدید سوریه موضع دروزی‌ها نسبت به دولت جدید سوریه بر اساس رویکردی کاملاً واقع‌گرایانه شکل گرفته است. این موضع بسته به محاسبات خاصی تغییر می‌کند که هیچ ارتباطی با مراجع دینی، اعتقادی یا حتی ایدئولوژی‌های حاکم ندارد. می‌توان این تفاوت را از مواضع سه شیخ عقل مشاهده کرد؛ افرادی که نماینده طایفه دروزی‌ها در سوریه هستند و تصمیم‌گیرنده نهایی در تعیین مسیرها و جهت‌گیری‌های آن به شمار می‌روند. حکمت هجری… آرزوی جدایی حکمت هجری رئیس روحانی طایفه متحد دروزی‌ها در سوریه است. او در سال ۱۹۶۵ در ونزوئلا متولد شد، جایی که پدرش مشغول به کار بود. سپس به سوریه بازگشت و تحصیلات خود را ادامه داد. در سال ۱۹۹۰ از دانشگاه دمشق در رشته حقوق فارغ‌التحصیل شد. پس از مرگ برادرش احمد در حادثه تصادف رانندگی در سال ۲۰۱۲، ریاست روحانی طایفه را برعهده گرفت؛ این مقام از قرن نوزدهم به طور موروثی در خانواده‌اش بوده است.  از زمان به دست گرفتن این مسئولیت، آرزوی جدایی از دولت سوریه در ذهن هجری حضور داشته است، اما کنترل شدید امنیتی رژیم اسد مانع از تحقق این آرزو شده است. با شروع انقلاب سوریه، هجری این فرصت را در لحظه انقلابی دید و تلاش کرد آن را به نفع پروژه‌اش به کار گیرد. او نقش مهمی در تحریک دروزی‌های السویداء علیه رژیم سابق ایفا کرد و به تدریج به نماد ملی در سطح سوریه تبدیل شد، که الهام گرفته از تصویر رهبر دروزی سلطان باشا الأطرش، فرمانده انقلاب بزرگ سوریه بود. با روی کار آمدن دولت جدید سوریه و تلاش آن برای بسط کنترل امنیتی بر تمامی مناطق کشور، از جمله السویداء، و پیشنهاد تحویل سلاح گروه‌ها و طوایف به دولت، هجری احساس کرد پروژه جدایی‌اش در خطر است. همچنین نگران موقعیت و منافع شخصی خود بود؛ چرا که انتظار داشت به خاطر نقش خود در سرنگونی رژیم اسد، به السویداء وضعیت ویژه یا شاید استقلال نسبی از دولت مرکزی اعطا شود. به همین دلیل، شیخ حکمت هجری به صراحت قانون اساسی موقت را رد کرد و از تحویل چند نفر از اعضای طایفه که پیش‌تر در پرونده‌های امنیتی و قضایی حساس با رژیم همکاری داشتند، خودداری کرد. در فوریه ۲۰۲۵، او شورای دفاع دروزی‌ها را تشکیل داد که نیرویی کمکی برای مدیریت امنیت داخلی السویداء محسوب می‌شود؛ اقدامی که بسیاری آن را آغاز مرحله “استقلال امنیتی” از دولت سوریه می‌دانند. نزدیکان به صحنه سوریه معتقدند هجری در سال‌های اخیر توانسته قدرت میلیشیای مسلح خود را افزایش دهد و نقش مهمی در ایجاد و تشدید آشوب در جنوب سوریه ایفا کرده است. برخی بر این باورند که او در تلاش است وضعیتی مشابه آنچه نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) در شمال شرق کشور به دست آوردند، در منطقه خود به وجود آورد. در همین راستا، موضع او در مخالفت با رئیس احمد الشرع و رد هرگونه تلاش برای آرامش، تحت عنوان “دفاع از السویداء و مقاومت” بوده است. هجری تحویل سلاح بدون خواست مردم را خیانت می‌داند و تأکید می‌کند که تمرکززدایی دموکراتیک تنها راه مدیریت رابطه با دمشق است، نه اطاعت از دستورات دولت مرکزی. خود او قبلاً نیز خواستار مداخله بین‌المللی برای حمایت از دروزی‌ها شده بود. یوسف جربوع؛ مرد آرامش شیخ یوسف جربوع در سال ۱۹۶۷ در استان سویداء به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۲ به عنوان «شیخ عقل» طایفه دروزی منصوب شد. او جانشین پسرعموی فقیدش، حسین جربوع، شد که از سال ۱۹۶۵ پس از پدرش، شیخ احمد جربوع، عهده‌دار این مقام بود. خانواده جربوع بیش از سه قرن به‌طور مداوم منصب شیخ عقل در جبل‌العرب را در اختیار داشته‌اند.
(۳)جربوع چهره‌ای تقابلی و مناقشه‌برانگیز نبود، بلکه به دلیل روحیه آرام و گرایشش به مصالحه، به «مرد آرامش» معروف شده بود. او همواره رویکردی دیپلماتیک در پیش می‌گرفت و از تشدید درگیری‌ها پرهیز می‌کرد؛ همین ویژگی‌ها موجب شد تا روابط خوبی با رژیم اسد داشته باشد و از حمایت گسترده نهادهای وابسته به آن، به‌ویژه در زمینه نظارت بر پروژه‌های توسعه‌ای و خیریه، برخوردار شود. این پروژه‌ها اغلب تحت نظارت «امانه سوریه» وابسته به اسماء الاخرس، همسر بشار اسد، رئیس‌جمهور مخلوع سوریه، اجرا می‌شد. این ویژگی‌های شخصیتی در واکنش او به رخدادهای اخیر سویداء نیز نمود داشت. با وجود محکوم کردن ورود نیروهای نظامی سوریه به استان و توصیف آن رویداد به‌عنوان «کشتار»، جربوع از توافق با دولت سوریه برای توقف عملیات نظامی حمایت کرد. او همچنین خواستار تشکیل کمیته‌های نظارت محلی با هماهنگی مقامات رسمی و فعال‌سازی نهادهای دولتی در استان شد. در عین حال، آمادگی خود را برای همکاری با تجربه حکومت خودگردان کردها به منظور تحقق چشم‌اندازی «هماهنگ» برای آینده سوریه اعلام کرد.  شیخ حمود الحناوی شیخ حمود الحناوی، یکی از سه شیخ عقل طایفه دروز، در سال ۱۹۴۳ در استان سویداء سوریه به دنیا آمد. او در خانواده‌ای مذهبی رشد کرد و آموزش‌های دینی را از کودکی آغاز نمود. پس از پایان تحصیلات در «دار الحکمه»، مدتی معلم بود و سپس در امارات به تدریس و فعالیت مطبوعاتی پرداخت. پس از بازگشت به سوریه، پس از درگذشت پدرش، جای او را در مشیخه‌العقل گرفت.  الحناوی به‌عنوان شخصیتی میانه‌رو شناخته می‌شود که همواره خواهان گفت‌وگوی ملی و مخالف خشونت خارج از نهادهای رسمی بوده است. او بر نقش جامعه محلی در حفظ امنیت و پرهیز از تنش‌زایی تأکید دارد. با وجود بیماری و کناره‌گیری اخیرش، مواضع سیاسی‌اش همچنان معتدل و مستقل باقی مانده‌اند. بحران اعتماد میان دروزها و حکومت سوریه اختلافات امروز میان دروزها و حکومت سوریه ریشه‌دار بوده و حاصل سال‌ها انباشت نارضایتی‌ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. دروزها به حکومت فعلی به چشم تکراری از نظام گذشته می‌نگرند، با این باور که چهره‌ها تغییر کرده‌اند اما سیاست‌ها و شیوه‌های حکمرانی همان مانده است. این نگرش باعث شکل‌گیری شکاف عمیق بی‌اعتمادی نسبت به دولت شده است. علاوه بر عوامل سیاسی، سال‌ها بی‌توجهی و حاشیه‌نشینی استان سویداء از نظر امنیتی، اقتصادی و خدمات عمومی مانند برق، آب و اشتغال، خشم و ناامیدی مردم را افزایش داده است. نمایندگی سیاسی دروزها نیز بیشتر جنبه نمادین دارد تا واقعی. دروزها به حکومت فعلی به چشم تکراری از نظام گذشته می‌نگرند، با این باور که چهره‌ها تغییر کرده‌اند اما سیاست‌ها و شیوه‌های حکمرانی همان مانده است. با این حال، مشایخ سویداء رویکرد «بی‌طرفی مثبت» را در پیش گرفته‌اند؛ یعنی خودداری از ورود به درگیری مسلحانه برای جلوگیری از تخریب شهر، حتی در زمان مشارکت در اعتراضات، حضورشان بیشتر نمادین بود. گروه‌های مسلح محلی همچون «رجال الکرامه» و «قوات الفجر» نیز گرچه از دولت فاصله گرفته‌اند، دشمنی علنی با آن ندارند. هدف اصلی آن‌ها محافظت از منطقه و جلوگیری از ورود گروه‌های مسلح، حتی نیروهای رسمی است. این وضعیت اخیراً با تلاش دولت برای کنترل نظامی بر منطقه و اقدامات تحریک‌آمیز برخی نیروهای امنیتی که توهین به هویت مذهبی دروزها تلقی شده، تنش‌ها را بیشتر کرده است. دروزها و مسئله اسرائیل: شکاف درونی و کشمکش هویتی موقف دروزها نسبت به اسرائیل نیز مانند موضع آن‌ها در برابر حکومت سوریه، دچار دوگانگی و شکاف عمیق است. با وجود تصویرسازی رسانه‌های عبری، واقعیت آن است که طایفه دروز در این زمینه دو جریان اصلی دارد: ۱. جریان ضد اشغال و مخالف اسرائیل این جریان گسترده‌ترین و فراگیرترین موضع را دارد و عمدتاً در سویداء و جبل‌العرب متمرکز است. این گروه اسرائیل را رژیمی اشغالگر می‌دانند و هرگونه رابطه یا عادی‌سازی را خیانت به کشور و دین می‌شمارند، به‌ویژه تا زمانی که جولان اشغال‌شده باقی مانده است. مشایخ برجسته مانند شیخ حکمت الهجری تا سال‌ها از مخالفان سرسخت ارتباط با اسرائیل بودند، گرچه اخیراً مواضعش تغییر کرده است. گروه‌های مسلح محلی همچون «رجال الکرامه» و «قوات الفجر» نیز مخالفت قاطعی با نفوذ اسرائیل و هرگونه دخالت خارجی دارند و خود را پاسداران هویت دینی و ملی دروزها معرفی می‌کنند. در جولان اشغالی هم، بسیاری از دروزها – به‌ویژه در مجدل شمس – همچنان به هویت سوری خود پایبند مانده‌اند و حتی از گرفتن تابعیت اسرائیلی امتناع کرده‌اند، گرچه نسل جدید به‌دلیل مزایای اقتصادی و تحصیلی، گرایش بیشتری به ادغام در جامعه اسرائیلی دارد. این موضوع بحث‌هایی درباره هویت و آینده در میان دروزهای جولان ایجاد کرده است.