eitaa logo
محمدجواد کریمی
88 دنبال‌کننده
256 عکس
239 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدجواد کریمی
مخالفت رهبر مذهبی دروزیان لبنان با درخواست حمایت از اسرائیل 🔹رهبر دروزیان لبنان شیخ «سامی ابی المن
یلاحظ علیه ۱- امید است جامعه دروزی سوریه در تحولات سیاسی جاری سوریه در جای درست آن بایستد و با درک رسالت تاریخی و تمدنی خود در متن ملت مسلمان سوریه مانع از تجزیه سوریه به واحدهای کوچک طائفه ای و قومی و در نهایت تسلط رژیم صهیونی بر منطقه و تحقق رؤیای امپراطوری یهود از نیل تا فرات گردد. ۲- هیات حاکمه جدید سوریه از آزار و اذیت و اهانت به عقاید و آداب و رسوم طايفه دروزی بپرهیزد. و اجاره ندهد که مسلحین تکفیری با اقدامات جاهلانه خویش کرامت انسانی شهروندان دروزی را پایمال نمایند.
بحران دروزها در سوریه: شکاف داخلی، نفوذ اسرائیل و تهدید تجزیه استان السویداء(۱) ۲۷ تیر ۱۴۰۴ ۰ خواندن این مطلب ۱۱ دقیقه زمان میبرد  نون بوست وزارت داخله سوریه روز چهارشنبه ۱۶ ژوئیه اعلام کرد که با مشایخ و بزرگان دروزها به توافقی برای توقف خشونت و آتش‌بس در استان السویداء دست یافته است و موانع امنیتی در آنجا مستقر خواهد شد تا اطمینان حاصل شود که این منطقه کاملاً در چارچوب دولت سوریه ادغام شود، پس از اینکه وضعیت به سطحی نگران‌کننده از تشدید خشونت رسید و نگرانی فزاینده‌ای درباره طرح تقسیم و شعله‌ور کردن فتنه داخلی وجود داشت. در این زمینه، شیخ عقل طایفه دروز در السویداء، یوسف جربوع، حمایت کامل خود را از این توافق اعلام کرد و اشاره کرد که این توافق از حمایت گسترده جامعه دروز و اکثریت ساکنان استان برخوردار است و هرگونه سوءاستفاده از پرونده دروزی را رد کرد و تأکید نمود که هر تعرضی به دولت سوریه «تعرض به ما است». از سوی دیگر، در حالی که نگاه‌ها به ضرورت آرامش پس از افشای طرح اسرائیل برای استفاده از این پرونده به منظور اهداف استعماری‌اش معطوف شده بود، رئیس روحانی طایفه موحدین دروز، حکمت هجری، توافق را رد کرد و تأکید کرد که بر مبارزه پافشاری دارد. پیش از این، وی از رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ و نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو خواسته بود تا برای «نجات السویداء» مداخله کنند. حمایت جربوع از مسیر آرامش و تلاش وی برای جلوگیری از فرصت دادن به توطئه‌گران علیه دولت سوریه در مقابل خطابه هجری که با زبانی تشدیدآمیز و رد صریح هر توافقی با دولت که آن را «باندهای مسلح» خواند همراه بود، نشان‌دهنده تقسیم واضح در میان دروزها درباره صحنه سیاسی، چه در داخل سوریه و چه در قبال اسرائیل است. این شکاف تازه به وجود نیامده، بلکه ریشه‌های عمیقی در داخل و خارج دارد که طی سال‌ها توسط دستگاه اسرائیلی تغذیه شده و امروز به دنبال بهره‌برداری از آن برای تحریک فتنه‌ها و نزاع‌های طایفه‌ای و سوءاستفاده از تنش‌های اجتماعی و اقتصادی بین دروزها و دولت سوریه است تا برنامه‌های توسعه‌طلبانه منطقه‌ای خود را پیش ببرد، برنامه‌ای که عمدتاً بر محور اقلیت‌ها استوار است و یکی از مهم‌ترین ابزارهای پروژه صهیونیستی در خاورمیانه محسوب می‌شود. انشقاق درونی زودهنگام به نظر می‌رسد این انشقاق بخشی ذاتی از ساختار طایفه دروز باشد و یکی از ویژگی‌های بنیادین مرتبط با شکل‌گیری و تکامل آن است، زیرا این شکاف به هویت مرجع، ریشه‌های تاریخی و پس‌زمینه ایدئولوژیک آن برمی‌گردد. در مورد منشا نام‌گذاری، تفاسیر متفاوتی وجود دارد؛ گروهی آن را به دوران خلیفه فاطمی ششم، الحاکم بأمرالله (حکومت ۹۹۶ تا ۱۰۲۱ میلادی) نسبت می‌دهند که با محمد بن اسماعیل الدَرزی (نسبت به اهل درزه، یعنی سازندگان لباس) مرتبط است که به شام مهاجرت کرد و طایفه بعداً به نام او شناخته شد. در مقابل، برخی دیگر مؤسس واقعی مذهب را حمزه بن علی بن محمد الزوزنی می‌دانند که از بنیان‌گذاران اصول عقیده دروز و نویسنده اصلی متون آن است و نسبت دادن طایفه به «الدَرزی» را رد می‌کنند، به این دلیل که نسبت زبانی درست نام او باید «الدَّرَزیون» باشد نه «الدروز» و منشا نام‌گذاری را به مفهوم «درز مغز» (به معنی تکیه بر عقل به عنوان منبع شناخت) نسبت می‌دهند.  دروزی‌ها از جمله طوایفی بسته و متمایل به انزوا هستند که دعوت آن‌ها بین سال‌های ۱۰۱۷ تا ۱۰۲۰ میلادی آغاز شد و تا سال ۱۰۴۳ ادامه داشت، زمانی که تصمیم گرفته شد درِ پیوستن به این طایفه به‌طور کامل بسته شود. از آن زمان به بعد، عضویت تنها محدود به کسانی است که به‌صورت دروزی متولد شده‌اند و ورود افراد جدید از خارج طایفه ممنوع شده است. با وجود این انزوای نسبی، طایفه برخلاف رویه‌اش به برخی شخصیت‌های اهل سنت اجازه پیوستن داد، هرچند که این موضوع با مخالفت‌هایی در داخل طایفه روبرو بود. در سال ۱۶۱۱، والی سنی سوریه، علی جنبلاط، به این طایفه پیوست و پس از آن، فرمانده سنی یمنی، محمد الأطرش نیز به آن‌ها ملحق شد. به مرور زمان، فرزندان این دو خانواده به نمادهای رهبری در طایفه دروز تبدیل شدند که در سوریه، لبنان و فلسطین پراکنده‌اند. به مرور زمان، فراخوان‌هایی برای نزدیکی به مذهب اهل سنت مطرح شد، اگرچه بخش وسیعی از اعضای طایفه این موضوع را رد کردند. از برجسته‌ترین مدافعان این نزدیکی، امیر شکیب أرسلان بود که صراحتاً خود را سنی مذهب اعلام کرد، و همچنین کمال جنبلاط که دانشجویانی را برای تحصیل در رشته فقه اسلامی به دانشگاه الأزهر فرستاد و مذهب شافعی را پذیرفت، پیش از آنکه در سال ۱۹۷۷ به دست رژیم حافظ اسد ترور شود.
(۲)دروزی‌ها از جمله طوایفی بسته و متمایل به انزوا هستند که دعوت آن‌ها بین سال‌های ۱۰۱۷ تا ۱۰۲۰ میلادی آغاز شد و تا سال ۱۰۴۳ ادامه داشت، زمانی که تصمیم گرفته شد درِ پیوستن به این طایفه به‌طور کامل بسته شود. در سال ۲۰۱۲، طایفه دروز با یک انشقاق جدی مواجه شد که تقریباً انسجام آن را تهدید کرد؛ این بحران ناشی از رقابت بر سر رهبری معنوی میان حکمت الهجری و یوسف جربوع بود. با اصرار هر دو طرف بر رهبری خود، مرجعیت طایفه به دو بخش تقسیم شد: نخستین به رهبری الهجری در دار قنوات، و دومین به رهبری دو شیخ حمود الحناوی و یوسف جربوع در منطقه عین الزمان. با وجود تلاش‌های مکرر در سال‌های اخیر و فراخوان‌هایی که توسط بزرگان و رهبران طایفه در السویداء برای تشکیل یک شورای واحد و رسیدن به توافق بین دو رهبری صورت گرفت، این کوشش‌ها ناکام ماند و انشقاق همچنان در ساختار دروزی‌ها ریشه دواند. این جدایی با سرنگونی نظام بشار اسد و روی کار آمدن دولت جدید سوریه به رهبری احمد الشرع، عمیق‌تر نیز شد.  موضع دروزی‌ها نسبت به دولت جدید سوریه موضع دروزی‌ها نسبت به دولت جدید سوریه بر اساس رویکردی کاملاً واقع‌گرایانه شکل گرفته است. این موضع بسته به محاسبات خاصی تغییر می‌کند که هیچ ارتباطی با مراجع دینی، اعتقادی یا حتی ایدئولوژی‌های حاکم ندارد. می‌توان این تفاوت را از مواضع سه شیخ عقل مشاهده کرد؛ افرادی که نماینده طایفه دروزی‌ها در سوریه هستند و تصمیم‌گیرنده نهایی در تعیین مسیرها و جهت‌گیری‌های آن به شمار می‌روند. حکمت هجری… آرزوی جدایی حکمت هجری رئیس روحانی طایفه متحد دروزی‌ها در سوریه است. او در سال ۱۹۶۵ در ونزوئلا متولد شد، جایی که پدرش مشغول به کار بود. سپس به سوریه بازگشت و تحصیلات خود را ادامه داد. در سال ۱۹۹۰ از دانشگاه دمشق در رشته حقوق فارغ‌التحصیل شد. پس از مرگ برادرش احمد در حادثه تصادف رانندگی در سال ۲۰۱۲، ریاست روحانی طایفه را برعهده گرفت؛ این مقام از قرن نوزدهم به طور موروثی در خانواده‌اش بوده است.  از زمان به دست گرفتن این مسئولیت، آرزوی جدایی از دولت سوریه در ذهن هجری حضور داشته است، اما کنترل شدید امنیتی رژیم اسد مانع از تحقق این آرزو شده است. با شروع انقلاب سوریه، هجری این فرصت را در لحظه انقلابی دید و تلاش کرد آن را به نفع پروژه‌اش به کار گیرد. او نقش مهمی در تحریک دروزی‌های السویداء علیه رژیم سابق ایفا کرد و به تدریج به نماد ملی در سطح سوریه تبدیل شد، که الهام گرفته از تصویر رهبر دروزی سلطان باشا الأطرش، فرمانده انقلاب بزرگ سوریه بود. با روی کار آمدن دولت جدید سوریه و تلاش آن برای بسط کنترل امنیتی بر تمامی مناطق کشور، از جمله السویداء، و پیشنهاد تحویل سلاح گروه‌ها و طوایف به دولت، هجری احساس کرد پروژه جدایی‌اش در خطر است. همچنین نگران موقعیت و منافع شخصی خود بود؛ چرا که انتظار داشت به خاطر نقش خود در سرنگونی رژیم اسد، به السویداء وضعیت ویژه یا شاید استقلال نسبی از دولت مرکزی اعطا شود. به همین دلیل، شیخ حکمت هجری به صراحت قانون اساسی موقت را رد کرد و از تحویل چند نفر از اعضای طایفه که پیش‌تر در پرونده‌های امنیتی و قضایی حساس با رژیم همکاری داشتند، خودداری کرد. در فوریه ۲۰۲۵، او شورای دفاع دروزی‌ها را تشکیل داد که نیرویی کمکی برای مدیریت امنیت داخلی السویداء محسوب می‌شود؛ اقدامی که بسیاری آن را آغاز مرحله “استقلال امنیتی” از دولت سوریه می‌دانند. نزدیکان به صحنه سوریه معتقدند هجری در سال‌های اخیر توانسته قدرت میلیشیای مسلح خود را افزایش دهد و نقش مهمی در ایجاد و تشدید آشوب در جنوب سوریه ایفا کرده است. برخی بر این باورند که او در تلاش است وضعیتی مشابه آنچه نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) در شمال شرق کشور به دست آوردند، در منطقه خود به وجود آورد. در همین راستا، موضع او در مخالفت با رئیس احمد الشرع و رد هرگونه تلاش برای آرامش، تحت عنوان “دفاع از السویداء و مقاومت” بوده است. هجری تحویل سلاح بدون خواست مردم را خیانت می‌داند و تأکید می‌کند که تمرکززدایی دموکراتیک تنها راه مدیریت رابطه با دمشق است، نه اطاعت از دستورات دولت مرکزی. خود او قبلاً نیز خواستار مداخله بین‌المللی برای حمایت از دروزی‌ها شده بود. یوسف جربوع؛ مرد آرامش شیخ یوسف جربوع در سال ۱۹۶۷ در استان سویداء به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۲ به عنوان «شیخ عقل» طایفه دروزی منصوب شد. او جانشین پسرعموی فقیدش، حسین جربوع، شد که از سال ۱۹۶۵ پس از پدرش، شیخ احمد جربوع، عهده‌دار این مقام بود. خانواده جربوع بیش از سه قرن به‌طور مداوم منصب شیخ عقل در جبل‌العرب را در اختیار داشته‌اند.
(۳)جربوع چهره‌ای تقابلی و مناقشه‌برانگیز نبود، بلکه به دلیل روحیه آرام و گرایشش به مصالحه، به «مرد آرامش» معروف شده بود. او همواره رویکردی دیپلماتیک در پیش می‌گرفت و از تشدید درگیری‌ها پرهیز می‌کرد؛ همین ویژگی‌ها موجب شد تا روابط خوبی با رژیم اسد داشته باشد و از حمایت گسترده نهادهای وابسته به آن، به‌ویژه در زمینه نظارت بر پروژه‌های توسعه‌ای و خیریه، برخوردار شود. این پروژه‌ها اغلب تحت نظارت «امانه سوریه» وابسته به اسماء الاخرس، همسر بشار اسد، رئیس‌جمهور مخلوع سوریه، اجرا می‌شد. این ویژگی‌های شخصیتی در واکنش او به رخدادهای اخیر سویداء نیز نمود داشت. با وجود محکوم کردن ورود نیروهای نظامی سوریه به استان و توصیف آن رویداد به‌عنوان «کشتار»، جربوع از توافق با دولت سوریه برای توقف عملیات نظامی حمایت کرد. او همچنین خواستار تشکیل کمیته‌های نظارت محلی با هماهنگی مقامات رسمی و فعال‌سازی نهادهای دولتی در استان شد. در عین حال، آمادگی خود را برای همکاری با تجربه حکومت خودگردان کردها به منظور تحقق چشم‌اندازی «هماهنگ» برای آینده سوریه اعلام کرد.  شیخ حمود الحناوی شیخ حمود الحناوی، یکی از سه شیخ عقل طایفه دروز، در سال ۱۹۴۳ در استان سویداء سوریه به دنیا آمد. او در خانواده‌ای مذهبی رشد کرد و آموزش‌های دینی را از کودکی آغاز نمود. پس از پایان تحصیلات در «دار الحکمه»، مدتی معلم بود و سپس در امارات به تدریس و فعالیت مطبوعاتی پرداخت. پس از بازگشت به سوریه، پس از درگذشت پدرش، جای او را در مشیخه‌العقل گرفت.  الحناوی به‌عنوان شخصیتی میانه‌رو شناخته می‌شود که همواره خواهان گفت‌وگوی ملی و مخالف خشونت خارج از نهادهای رسمی بوده است. او بر نقش جامعه محلی در حفظ امنیت و پرهیز از تنش‌زایی تأکید دارد. با وجود بیماری و کناره‌گیری اخیرش، مواضع سیاسی‌اش همچنان معتدل و مستقل باقی مانده‌اند. بحران اعتماد میان دروزها و حکومت سوریه اختلافات امروز میان دروزها و حکومت سوریه ریشه‌دار بوده و حاصل سال‌ها انباشت نارضایتی‌ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. دروزها به حکومت فعلی به چشم تکراری از نظام گذشته می‌نگرند، با این باور که چهره‌ها تغییر کرده‌اند اما سیاست‌ها و شیوه‌های حکمرانی همان مانده است. این نگرش باعث شکل‌گیری شکاف عمیق بی‌اعتمادی نسبت به دولت شده است. علاوه بر عوامل سیاسی، سال‌ها بی‌توجهی و حاشیه‌نشینی استان سویداء از نظر امنیتی، اقتصادی و خدمات عمومی مانند برق، آب و اشتغال، خشم و ناامیدی مردم را افزایش داده است. نمایندگی سیاسی دروزها نیز بیشتر جنبه نمادین دارد تا واقعی. دروزها به حکومت فعلی به چشم تکراری از نظام گذشته می‌نگرند، با این باور که چهره‌ها تغییر کرده‌اند اما سیاست‌ها و شیوه‌های حکمرانی همان مانده است. با این حال، مشایخ سویداء رویکرد «بی‌طرفی مثبت» را در پیش گرفته‌اند؛ یعنی خودداری از ورود به درگیری مسلحانه برای جلوگیری از تخریب شهر، حتی در زمان مشارکت در اعتراضات، حضورشان بیشتر نمادین بود. گروه‌های مسلح محلی همچون «رجال الکرامه» و «قوات الفجر» نیز گرچه از دولت فاصله گرفته‌اند، دشمنی علنی با آن ندارند. هدف اصلی آن‌ها محافظت از منطقه و جلوگیری از ورود گروه‌های مسلح، حتی نیروهای رسمی است. این وضعیت اخیراً با تلاش دولت برای کنترل نظامی بر منطقه و اقدامات تحریک‌آمیز برخی نیروهای امنیتی که توهین به هویت مذهبی دروزها تلقی شده، تنش‌ها را بیشتر کرده است. دروزها و مسئله اسرائیل: شکاف درونی و کشمکش هویتی موقف دروزها نسبت به اسرائیل نیز مانند موضع آن‌ها در برابر حکومت سوریه، دچار دوگانگی و شکاف عمیق است. با وجود تصویرسازی رسانه‌های عبری، واقعیت آن است که طایفه دروز در این زمینه دو جریان اصلی دارد: ۱. جریان ضد اشغال و مخالف اسرائیل این جریان گسترده‌ترین و فراگیرترین موضع را دارد و عمدتاً در سویداء و جبل‌العرب متمرکز است. این گروه اسرائیل را رژیمی اشغالگر می‌دانند و هرگونه رابطه یا عادی‌سازی را خیانت به کشور و دین می‌شمارند، به‌ویژه تا زمانی که جولان اشغال‌شده باقی مانده است. مشایخ برجسته مانند شیخ حکمت الهجری تا سال‌ها از مخالفان سرسخت ارتباط با اسرائیل بودند، گرچه اخیراً مواضعش تغییر کرده است. گروه‌های مسلح محلی همچون «رجال الکرامه» و «قوات الفجر» نیز مخالفت قاطعی با نفوذ اسرائیل و هرگونه دخالت خارجی دارند و خود را پاسداران هویت دینی و ملی دروزها معرفی می‌کنند. در جولان اشغالی هم، بسیاری از دروزها – به‌ویژه در مجدل شمس – همچنان به هویت سوری خود پایبند مانده‌اند و حتی از گرفتن تابعیت اسرائیلی امتناع کرده‌اند، گرچه نسل جدید به‌دلیل مزایای اقتصادی و تحصیلی، گرایش بیشتری به ادغام در جامعه اسرائیلی دارد. این موضوع بحث‌هایی درباره هویت و آینده در میان دروزهای جولان ایجاد کرده است.
 ۲. جریان پراگماتیست یا عمل‌گرا این جریان در اقلیت است و بیشتر میان دروزهای ساکن جولان اشغالی، داخل اسرائیل، و نیز در مهاجرت (اروپا و آمریکا شمالی) دیده می‌شود. پیروان این جریان تعامل با اسرائیل را امری واقع‌گرایانه و مبتنی بر منافع تحصیلی، شغلی یا خانوادگی می‌دانند. بعضی از دروزهای مهاجر نیز، با اشاره به روابط خویشاوندی و دینی با دروزهای داخل اسرائیل، خواهان نوعی تعامل واقع‌بینانه با آن هستند، حتی اگر شرایطی چون تبعیض وجود داشته باشد. با اینکه این جریان هنوز اقلیت است، اما اسرائیل از این گرایشات استفاده می‌کند تا جایگاه خود را در داخل سوریه، جولان و سطح بین‌المللی تقویت کند. اسرائیل و تغذیه شکاف‌های دروزها: پروژه تقسیم سوریه به دولت طایفه‌ای حکومت اسرائیل توانسته است فاصله عمیق میان دروزها و دمشق را به نفع خود به‌کار گیرد و دامنه این شکاف را گسترده‌تر کند. این تلاش‌ها در راستای جذب طایفه دروزی از مسیرهای مختلفی صورت می‌گیرد که ترکیبی است از اقتصاد، سیاست، اجتماع و دین و از ضعف و پیچیدگی‌های وضعیت سوریه بهره می‌برد. مسیر اقتصادی تل‌آویو از وخامت شرایط معیشتی و اقتصادی جنوب سوریه استفاده کرده و فرصت‌های شغلی برای دروزها، چه در جولان اشغالی و چه در داخل سرزمین‌های تحت کنترل خود، با دستمزدهای نسبتا مناسب فراهم کرده است. همچنین امتیازاتی به کارگران دروز داده که سنی‌های سوری مقیم مناطق تحت کنترل اسرائیل از آن محروم‌اند. این امر عاملی جذاب و عملی برای برخی گروه‌ها، به‌ویژه جوانانی است که به دنبال زندگی بهتر هستند. مسیر اجتماعی اسرائیل کوشیده است دروزهای سویدا را به بستگانشان در جولان نزدیک‌تر کند؛ با سازماندهی دیدارهای متقابل پس از ده‌ها سال قطع ارتباط، و با تسهیل روابط اجتماعی از طریق ارائه کمک‌های پزشکی و درمانی در مرزها، از جمله انتقال بیماران حاد به بیمارستان‌های خود. این اقدامات به عنوان «نشانه‌های حسن نیت انسانی» معرفی شده‌اند، اما در اصل اهداف سیاسی و نفوذی پنهانی را دنبال می‌کنند. مسیر سیاسی و امنیتی اسرائیل خود را به عنوان حامی سیاسی و امنیتی طایفه دروز معرفی کرده و متعهد شده در برابر هر تهدید احتمالی از سوی دمشق از آنها حمایت کند. همچنین تلاش کرده ارتباطاتی با شخصیت‌های محلی و فرماندهان میدانی برقرار کند، اغلب از طریق واسطه‌هایی از دروزهای فلسطین یا جولان، که به تحکیم روابط با برخی فعالان محلی، به ویژه نسل‌های جدید، کمک کرده است. مسیر طایفه‌ای اسرائیل خود را به عنوان «حامی» و مدافع خصوصیات اعتقادی دروزها معرفی کرده و مرزها را به روی هیئت‌های دینی برای زیارت مقام نبی شعیب باز کرده است. مشایخ سویدا چندین بار تحت پوشش «دیدارهای دینی» به این منطقه سفر کرده‌اند، در تلاشی برای تقویت پیوندهای روحانی و مذهبی بین دروزهای داخل سوریه و دروزهای داخل سرزمین‌های اشغالی، و تثبیت خود به عنوان مرجع دینی-سیاسی طایفه. برای اولین بار پس از بیش از ۵۰ سال… هیأتی از طایفه موحدین دروز در سوریه از مقام نبی شعیب در فلسطین اشغالی بازدید می‌کند اگرچه این دیدارها ظاهر دینی دارند، اما در باطن ابعاد سیاسی زیرکانه‌ای پنهان است که هدف آن بهره‌برداری از پیوندهای اجتماعی بین دروزهای سوریه و جولان برای اجرای پروژه‌هایی پشت پرده، تشدید گرایشات جدایی‌طلبانه و پیشبرد تشکیل یک نهاد مذهبی ویژه است، که گام اول در تقسیم سوریه به دولت‌های طایفه‌ای محسوب می‌شود. صداهای بسیاری همواره نسبت به سوءاستفاده اسرائیل از اقلیت‌های مذهبی و سیاسی از طریق دامن زدن به شکاف‌های داخلی و به خدمت گرفتن آنها در پروژه‌های توسعه‌طلبانه و تجزیه‌طلبانه هشدار داده‌اند؛ همانند آنچه در مورد «ارتش جنوب لبنان» رخ داد که اسرائیل پس از بهره‌برداری از آن، حمایت خود را قطع کرد و آن نیروها را رها کرد تا هزینه تعلق به اشغال را بپردازند. نتیجه آنکه وقایع سویدا و حملات اسرائیل به دمشق، پرده از نقشه بزرگ اسرائیل برداشت؛ تلاش‌های پیگیر تل‌آویو برای سوءاستفاده از اقلیت‌ها و تقویت شکاف‌ها به منظور اجرای طرح‌های نژادپرستانه‌اش برای تضعیف وحدت سوریه و تقسیم کشور به نهادهای متخاصم که منافع صهیونیسم در منطقه را تامین می‌کنند. روزهای اخیر از زمان شروع تنش‌ها در سویدا نشان داد که هیچ‌کس—بدون استثنا—در مدیریت بحران موفق نبوده و به عمد یا سهو پرونده طایفه‌گرایی را به اسرائیل تقدیم کرده‌اند تا از آن برای اهداف استعمارگرایانه‌اش بهره برداری کند. در حالی که سوریه در تقاطع راه‌ها قرار دارد، اشغالگر به چیدن میوه‌های هرج و مرج و تفرقه ادامه می‌دهد.
در برابر این افشای آشکار توطئه، مسئولیت‌ها بر دوش همه است: دولت جدید، مشایخ عقل، و تمامی اقشار جامعه سوریه. مهار نقشه اسرائیل باید اولویت بالاتری نسبت به اختلافات داخلی داشته باشد و نیازمند آن است که همه یک گام به عقب بردارند، به نفع سوریه و آینده آن، و با هم همکاری کنند تا درهای تلاش‌های اشغالگر برای استفاده از کارت اقلیت‌ها در داخل سوریه برای همیشه بسته شود. آیا سوری‌ها قبل از دیر شدن این درس را خواهند آموخت؟ شعوبا
فعلي الأطائب من اهل بيت محمد و علي صلي الله عليهما و آلهما فليبک الباکون پس- شايسته است- و بايد بر پاکان اهل بيت محمد و علي- که رحمت خدا بر ايشان و آل ايشان باد- گريه کنندگان گريه کنند.(دعای ندبه) مصائب اهل بیت هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد (ع)  کاروان عاشورا پیام آوران نهضت حسینی بودند. از امام سجاد (ع) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام! طبق روایت دیگر امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود. در اینجا به گوشه ای از مصائب حضرت اشاره می شود. منبع : shamsa.irتعداد بازدید : 24952     تاریخ درج : 1399/06/23     مصیبت ها و توهین های صورت گرفته در شهر شام به خاندان اهل بیت (ع) و کاروان اسرای کربلا به حدی بود که در روایت داریم، از امام سجاد (ع) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ ۳ بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام! طبق روایت دیگر امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند. ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت. ۳. زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!» ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید. ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ۷. ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم. 💥کرب و بلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی شود 🌷اهل بیت (ع) نهایتا در اول ماه صفر به شام رسیدند و در مسجد اموی این شهر با یزید روبرو شدند، خطبه های امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و توهین ها و جسارت های صورت گرفته به سر بُریده امام حسین (ع) و اسرای اهل بیت (ع) از جمله اتفاقاتی بود که در زمانش به آن خواهیم پرداخت.
۲۷ تیر ۱۴۰۴ حکم دارالافتاء مصر درباره اقامه نماز در مساجد دارای ضریح  دارالافتاء مصر تأکید کرد اقامه نماز در مساجدی که ضریح اولیای الهی در آنجا واقع شده، جایز است و این امر با اصول شریعت اسلامی منافات ندارد. به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، دارالافتاء مصر در فتوایی اعلام کرد که اقامه نماز در مساجد دارای ضریح اولیای صالح خدا جایز است و با اصول و مبانی شریعت اسلامی منافات ندارد. بنا بر روایت ایکنا، این مرکز اعلام کرد: عبادت در این اماکن شرعاً صحیح است و هیچ اشکالی ندارد. این فتوا در پاسخ به پرسش از این مرکز(استفتاء) درباره جواز نماز خواندن در مساجد دارای قبور و حکم زیارت زیارتگاه‌ها و دعا کردن در آنها اعلام شد. دارالافتاء مصر در وب‌سایت رسمی خود توضیح داد که ساخت زیارتگاه‌ها به خودی خود ممنوع نیست؛ بلکه طبق شریعت اسلام مجاز است. بازدید از این مکان‌ها یک عمل مستحب است، زیرا آنها یادآور مرگ و زندگی پس از مرگ هستند، پیامبر(ص) در حدیثی روایت‌شده از مسلم(از راویان حدیث اهل سنت) فرمود: «قبور را زیارت کنید، زیرا آنها ما را به یاد مرگ می‌اندازند». در وب‌سایت دارالافتاء تأکید شد این نشان می‌دهد که وقتی یک مسلمان ضریح‌ها را زیارت می‌کند یا در نزدیکی آنها نماز می‌خواند، توجه خود را فقط به خدا معطوف می‌کند، نه به متوفی یا قیم کسی که در آن مدفون است. این مرکز بیان کرد ارواح اولیای الهی جاودان و فناناپذیرند، این از اعتقادات مسلمانان است. بنابراین، زیارت قبور یک سنت مشروع است که ارتباط فرد را با زندگی پس از مرگ تقویت می‌کند. استناد به قرآن دارالافتاء مصر به طور خاص از زیارتگاه‌های اهل بیت پیامبر(ص) نام برد و تأکید کرد که آنها باغی از باغ‌های بهشت هستند و زیارت آنها نوعی کار نیک نسبت به رسول خدا برای پیوند با اوست، همانطور که خدای متعال در قرآن فرمود: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی: بگو: من از شما پاداشی بر این [رسالت] نمی‌خواهم جز دوست داشتن خویشاوندانم»(شوری: ۲۳). این دارالافتاء همچنین آیه‌ای از سوره کهف را به عنوان دلیل قرآنی بر جواز ساخت مساجد در کنار قبور صالحان ذکر کرد: «قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَیٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا: کسانی که بر کارشان غلبه یافتند، گفتند: ما قطعاً بر ایشان مسجدی خواهیم ساخت.»(آیه ۲۱ کهف) دارالافتاء در پایان اعلام کرد که این مسئله طبق شریعت اسلام حل و فصل شده است و کسانی که ادعا می‌کنند نماز خواندن در مساجد دارای زیارتگاه‌ و ضریح ناقض اصل توحید است، ادعای بی‌اساسی دارند. کد خبر 2090992
🔰 | چالش‌های راهگذر زنگزور و الزامات راهبردی ایران 🔹با تاکید مجدد جمهوری‌آذربایجان و ترکیه بر بازگشایی کریدور جعلی زنگزور، نگرانی ایران از پیامدهای مستقیم این طرح آشکار شد. ایران این کشورها را فاقد عمق استراتژیک کافی برای تصمیم گیری در اجرای چنین طرح حساسی می‌داند و تأکید دارد که این پروژه در حقیقت تابع سیاست‌های ابرقدرت‌هاست. مقامات ارمنستان ضمن هم‌گرایی با مواضع تهران در بیان ، بر حفظ کامل حاکمیت ملی و تمامیت ارضی تاکید کردند. سفیر ایران در ایروان با مخالفت صریح با «انزوای منطقه‌ای»، خواستار تضمین حقوق مشروع ایران در توافقات شد. این هماهنگی، نشانی از اتحاد استراتژیک تهران و ایروان در مقابل فشارهای ژئوپلیتیکی تحمیلی است. 🔹تهدیدات اصلی کریدور طرح باکو-آنکارا چالش‌ها و تهدیدات متعددی را برای امنیت و منافع ایران به همراه دارد: _ انزوای جغرافیایی: در صورت تکمیل مسیر، دسترسی زمینی ایران به اروپا از طریق مسیر ارمنستان_گرجستان مختل می‌شود؛ آن‌چه از دیرباز مسیر اصلی ترانزیت ایران بوده است. _ تهدید امنیتی: احتمال تبدیل منطقه به پادگان یا پایگاهی برای نظارت نیروهای بیگانه، از جمله اسرائیل، مورد هشدار تهران قرار گرفته است _ تضعیف اقتصادی: با دور زدن کریدورهای ایران، امکان حضور در بازارهای آسیای میانه ، اروپا و ... محدود می‌شود و از منافع بازرگانی ایران کاسته خواهد شد _ تحریک پان‌ترکیسم: شکل‌گیری محور آنکارا_باکو_کشورهای ترک‌زبان آسیای مرکزی، می‌تواند زمینه‌ساز حذف ایران از معادلات منطقه‌ای شود. و البته زمینه جلوگیری از قدرت یابی شرق در برابر غرب را ایجاد نماید. 🔹مداخله آمریکا و پیامدهای آن جنجال واگذاری ۱۰۰‌ساله مدیریت این کریدور به شرکت آمریکایی، فراتر از مسائل تجاری است: _ نهادینه‌سازی حضور غیرمستقیم ناتو در مرزهای ایران ، روسیه و برنامه های بلند مدت برای آسیا. _ فشار سیاسی بر ارمنستان با هدف جدا نمودن از تهران. _ نقض حاکمیت ارمنستان با بهانه بی‌طرفی. فشار به ایران و روسیه در کوتاه مدت و چین و آسیا در بلند مدت _ تضمین حفظ قدرت جهانی برای سالهای بعدی برای آمریکا در جهان 🔹راهبرد مقابله و واکنش ایران جهت خنثی‌سازی آثار منفی طرح، ایران به روش‌های زیر متوسل شده است: ۱. گسترش همگرایی با ارمنستان و تقویت ارتباط با روسیه؛ این رویکرد به عنوان سپری در برابر طرح‌های منطقه‌ای محسوب می‌شود ۲. فعال‌سازی پلتفرم‌های چند‌جانبه منطقه‌ای مانند «۳+۳» (ایران، روسیه، ترکیه، گرجستان، آذربایجان، ارمنستان) برای تسهیل گفت‌وگوهای دیپلماتیک. ۳. اعلام هشدار رسمی درباره پیامدهای تغییرات مرزی و نقض معاهدات بین‌المللی. هم‌زمان، نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، با رد هرگونه طرحی که استقلال و حاکمیت ملی این کشور را خدشه‌دار کند، از همبستگی با تهران خبر داد. با این اوصاف اگر کریدور زنگزور اجرا شود، نه‌تنها توازن قوا به نفع محور ترکیه_آذربایجان_اسرائیل تغییر خواهد کرد، بلکه تأثیر اقتصادی ایران در قفقاز جنوبی نیز کاهش می‌یابد و مرزهای شمال‌غرب کشور به نقطه تمرکز تهدیدات تبدیل خواهد شد. ایران برای حفظ حضور مؤثر خود در منطقه ناگزیر از مقابله راهبردی و هوشمندانه است؛ مقابله‌ای که ترکیبی است از دیپلماسی فعال، همکاری منطقه‌ای و آمادگی امنیتی و حتی نظامی برای جلوگیری از اجرای این سیاسیت و مواجهه با پیامدهای احتمالی. ✍🏼 ⚜"زمانه خود را بشناس"
جایگاه وفای به عهد در اسلام  عرب در زمان جاهليت تقريبا از تمام ارزش هاى اخلاقى و انسانى دور افتاده بود; غارتگرى و کشتار را جزء افتخارات خود مى شمرد; ولى با اين حال اگر عهد و پيمانى از سوى قبيله اى با قبيله ديگرى بسته مى شد حتى الامکان آن را محترم مى شمرد و پيمان شکنى را گناه بزرگى مى دانست. در اسلام نيز مسأله وفاى به عهد در برابر دوست و دشمن يکى از اصول مسلّم است. در حديثى مى خوانيم شخصى از محضر امام سجاد(عليه السلام) سؤال کرد و گفت: «أَخْبِرْنِي بِجَمِيعِ شَرَائِعِ الدِّينِ; تمام اصول اساسى دين را براى من بيان فرما». امام(عليه السلام) فرمود: «قَوْلُ الْحَقِّ وَالْحُکْمُ بِالْعَدْلِ وَالْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ; سخن حق و حکم به عدالت و وفاى به عهد شرايع دين است».(۱) ۱- بحارالانوار، ج‌۷۲, ص ۲۶. قم المقدسة: دوشنبه بیست و پنجم محرم الحرام ۱۴۴۷ هجری قمری برابر با ۱۴۰۴/۴/۳۰
همه تصاویر ویدئوها ویدیوهای کوتاه اخبار کتاب‌ها وب خلاصه هوش مصنوعی جمله‌ی «قول الحق و الحکم بالعدل» به معنای «گفتار راست و حکم به عدالت» است. این عبارت، بخشی از سخنان امام سجاد (علیه‌السلام) است که در آن به اهمیت «راستی در گفتار» و «عدالت در قضاوت» اشاره شده است. این دو اصل، از مهم‌ترین اصول اخلاقی و انسانی هستند و در ادیان الهی نیز بر آنها تأکید شده است. توضیحات بیشتر: قول الحق (گفتار راست): یعنی انسان باید در تمام گفتار و کردار خود، صداقت و راستی را پیشه کند و از دروغ و فریب دوری جوید. این اصل، پایه‌ی اعتماد و اساس تعاملات سالم انسانی است. الحکم بالعدل (حکم به عدالت): به معنای قضاوت و داوری بر اساس انصاف و عدالت است. در هر موقعیتی که انسان به عنوان قاضی یا داور قرار می‌گیرد، باید از هرگونه تعصب، جانبداری و تبعیض دوری کند و حکم عادلانه صادر نماید. اهمیت این دو اصل: این دو اصل، در کنار هم، پایه‌های یک جامعه سالم و متعادل را تشکیل می‌دهند. با رعایت این دو اصل، می‌توان به ایجاد روابط اجتماعی سالم، اعتماد متقابل و پیشرفت جامعه کمک کرد. ارتباط با امام سجاد (علیه‌السلام): امام سجاد (علیه‌السلام)، به عنوان یکی از ائمه معصومین (علیهم‌السلام)، همواره به این دو اصل تأکید داشتند و در عمل نیز به آنها پایبند بودند. ایشان در سخنان خود، همواره پیروان خود را به صداقت و عدالت فرا می‌خواندند و خود نیز اسوه و الگوی این دو فضیلت بودند. به طور خلاصه، جمله‌ی «قول الحق و الحکم بالعدل» یک شعار اخلاقی و انسانی است که بر اهمیت صداقت و عدالت در گفتار و کردار تأکید می‌کند و امام سجاد (علیه‌السلام) نیز همواره این دو اصل را در زندگی خود و در میان پیروانشان ترویج می‌دادند. پاسخ‌های هوش مصنوعی ممکن است شامل اشتباه باشد. بیشتر بدانید نتایج وب  کتابخانه احادیث شیعه https://www.hadithlib.com حديث و آيات:به امام سجّاد عليه السلام عرض كردم به امام سجّاد عليه السلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد. امام عليه السلام فرمودند: حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد. نمایش منبع. بازگشت به : ۷۹ ... نتایج وب  کتابخانه احادیث شیعه https://www.hadithlib.com حديث و آيات:به امام سجّاد عليه السلام عرض كردم به امام سجّاد عليه السلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد، امام عليه السلامفرمودند:حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد. ... دنيا را خداوندگار خويش ...  بلاگفا https://110mhk.blogfa.com شیخ حسین انصاریان : جمع تمام شريعت در روايتى از امام سجاد ... آن وقت تمام سخنان شما، سخن باطل است، پس قول حق، ريشه همه مسائل مربوط به زبان است. 2- حكم كردن به عدل‏ : و اما دوم؛ «و الحكم بالعدل» اين را امام چهارم عليه ...  | موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی https://www.aviny.com قَولُ الحَقِّ و َالحُكمُ بِالعَدلِ و َالوَفاءُ بِالعَهدِ - امام سجّاد عليه السلام ۴ مهر ۱۴۰۲ — به امام سجّاد عليه السلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد امام عليه السلام فرمودند: حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد. خصال ص 113 ... وارد نشده: سجاد ‏قول ‏الحق ‏الحکم ‏بالعدل نتایج وب  کتابخانه مدرسه فقاهت https://lib.eshia.ir دانشنامه امام سجاد علیه السلام - جمعی از نویسندگان ... مردی از امام سجاد علیه‌السلام از اموری که در تمام ادیان آسمانی بوده است پرسید، امام علیه‌السلام فرمود: «قول الحق، و الحکم بالعدل، و الوفاء بالعهد...» [1] . « ...  erfan.ir https://erfan.ir جمع تمام شريعت در روايتى از امام سجاد عليه السلام‏ پس اول: «قول الحق» يكى از ريشه‏هاى قوانين دين، مربوط به زبان و گفتار حق است. وقتى من از اين مرجع بزرگ پرسيدم: جواب اين مسأله چيست؟ ايشان به فكر ...  دانشنامه پژوهه http://pajoohe.ir تمام شریعت در بیان نورانی امام سجاد (علیه السلام) ۳ فروردین ۱۳۹۴ — ائمه (عليهم السلام) هر قضاوتى كه در حق آنها كردند، قضاوت به حق بود. طورى قضاوت كردندر كه كمترين حق انسانى آنها در اين عالم پايمال نشد. قاضى نبايد ...
قال رسول الله (صلى الله علیه وآله) : «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم» کسى که صداى انسانى را بشنود که فریاد مى زند: اى مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسى که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست. اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِنَّا عَلَی ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ خدایا به درگاه تو شکایت می‌کنیم، از نبود پیغمبرمان، از غیبت امام‌مان، از کثرت دشمنان‌مان و کمی تعداد یاران، و فتنه‌های سختی که روزگار بر ما وارد کرده؛ خداوندا درود می‌فرستیم بر محمد و خاندانش، ما را در همه این امور یاری کن به فتح و پیروزی عاجلی و فرجی از جانب خودت