eitaa logo
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
1.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
•°❥|خیلے حسیݧ زحمتـ‌ ماراڪشیده استـ|•°❥ •✿•مدیـــــࢪ ↯ ‌➣ ﴾؏﴿ حضࢪتـــــ اربابـــــ •✿•خادم کانال💌↯ بھ یادشھیداݩ؛ #حاج‌قاسم‌سلیمانے #مصطفےصدرزادھ •|تیتر خواهد شد بہ زودے بر جراید مـطلبے شیعیان مشغول احداث ضریح حسن اند|•
مشاهده در ایتا
دانلود
(جلسه ۲۲) بغضی که در گلویم نشسته بود ترکید و اشک، پنهای صورتم را گرفت. آن یک دینار را به مقداد دادم و گفتم: - تو از من نیازمندتری. از شرم دستهای تهی به خانه بازنگشتم، به مسجد پناه بردم، نماز را به پیامبر اقتدا کردم. پس از فراغت از نماز پیامبر دستم را گرفت و به من فرمود: علی‌جان! مرا به خانه‌ات مهمان می‌کنی؟ چه می‌گفتم؟ پیامبر خود طالب تشرف بود و ما جز گرسنگی در خانه، هیچ نداشتیم. سکوت، تنها یاور شرمساری من بود که در آن لحظه هیچ کلام به کار نمی‌آمد، پیامبر سئوال خویش را مکرر فرمود و اضافه کرد: - یا بگو که بیایم، یا بگو که نیایم، چرا سکوت می‌کنی؟⁉️ دل را به دریای خلق محمدی زدم و گفتم: شرمسارم ولی بیایید. دست در دست پیامبر روانه‌ی خانه شدیم و من تمام راه نه از گرما که از شدت شرم، عرق می‌ریختم. رفته بودم که برای سفره ی خالی طعام بیاورم و اکنون مهمان می‌آوردم. وقتی به خانه آمدیم قامت تو در محراب، افراشته بود و از کاسه‌ای در کنار سجاده‌ی تو، بخار مطبوع طعام برمی‌خاست. طعامی که به یقین دنیایی نبود. تو بر پدرت و من سلام کردی و به استقبال آمدی. پیامبر تو را در آغوش گرفت، دست بر سر و رویت کشید و گفت: - چگونه‌ای دخترم؟⁉️ تو دو روز تمام گرسنگی کشیده بودی و شاهد گرسنگی کودکانت بودی، رنگ رویت از ضعف زرد بود و در پاهایت توان ایستادن نبود... اما گفتی: - خوبم پدر. بسیار خوبم پدر. وای که تو چه صبور و مهربان بودی. من گفتم: - این طعام از کجاست فاطمه جان. به جای تو پدرت پاسخ فرمود: - این بدل آن یک دینار توست که به مقداد بخشیدی، تازه این غذای بهشتی، جزای دنیای توست، باش تا پاداش آخرت. سپس اشک در چشمان پدرت نشست و فرمود: - شکر خدای را که تو را به منزله‌ی زکریا و فاطمه‌ام را به منزله‌ی مریم ساخت که برایشان از بهشت طعام می‌آمد. 👌تو در خانه‌ی من اینگونه صبوری کردی و دم برنیاوردی... ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
#روزتون_مهدوی 💚 #اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اعتماد به نفس نداشته باش! 🔻 این رفتار خوب را از بچه‌ها یاد بگیریم ... #تصویری #استاد_پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص) 🌸 #میلاد_امام_جعفر_صادق(ع) 💐ماه اومده 💐جان و دل از راه اومده 🎤 #بنی #فاطمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_602261.mp3
7.38M
🔹عشاق الحسین🔹 ❤️ نگار من ❤️ در وصف پیامبر (ص) 🎤🎤 علی اکبر قلیچ 🌺 #هفته_وحدت #میلاد_پیامبرص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام زمانم چه کنم؟ کلیپ #استاد_شجاعی همیشه حالم از خودم بده.... نمی‌تونم قدرت‌های خودمو باور کنم! اصلاً مگه منم به دردِ کاری می‌خورم؟ #پایان_شیطان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ايرانيان در ركاب #امام زمان(عج) 🎙استاد #رائفی_پور    •┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈•
5c95ed145a64a33f196d9e75_-7072540903439558104.mp3
3.73M
🎧 #مولودی_خوانی 👆🌸 🎤#کربلایی_سیدرضا_نریمانی 🔸بازم مجنونم و شیدا "یابن الحسن ، یابن الحسن"
03.mp3
2.01M
💠 همه جا پر از سرود مصطفی خوش آمدی شد 🌺 سرود بسیار زیبا 🎤🎤 سید مجید بنی فاطمه 🌺 #هفته_وحدت #میلاد_پیامبرص 🌺 #محمد_رسول_الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(جلسه ۲۳) من چگونه می‌توانم فراق چون تو مهربانی را تحمل کنم؟ بیش از یکماه از عقدمان می‌گذشت و من هنوز تو را در خانه نداشتم و شرم می‌کردم از اینکه با پدرت در این باره سخن بگویم. یک روز برادرم عقیل به خانه‌مان آمد و گفت: - برادر! چرا فاطمه را از پدرش نمی‌خواهی تا زندگی‌تان سامان بگیرد و چشم ما و دوستان تو به وصلت شما روشنی پذیرد. گفتم: اشتیاق من در این باره کم نیست، اما حیا می‌کنم که با پیامبر در میان بگذارم. عقیل مرا سوگند داد که برخیزم و با او به خانه‌ی شما بیایم و ترا از پدرت بخواهم. در راه با ام ‌یمین و ام‌سلمه مواجه شدم، آنها گفتند: - این کار را به ما بسپارید که زنان اموری اینچنین را بهتر کارسازی می‌کنند. ما در پشت در ایستادیم و آنان پیام آوردند که پیامبر تو را فرامی‌خواند. من حیادار و شرمسار، پیش رفتم و در کنار پیامبر نشستم. پیامبر، مهر آمیز فرمود: - علی جان! می‌خواهی فاطمه را به تو بسپارم؟ گفتم: - بله، سر و جان به فدایت. فرمود: - با همه‌ی میل و اشتیاقم علی جان! هم امشب یک میهمانی مختصر بگیر و همسرت را ببر. سعد، گوسفندی هدیه کرد، تنی چند از صحابی ذرت آوردند، من هم با ده درهمی که پیامبر به من داده بود روغن و خرما و کشک خریدم و سفره‌ای گسترده شد. پیامبر فرمود: - برو و هر که را که می‌خواهی دعوت کن، بگو خانه کوچک است، بگو که ده نفر- ده نفر بیایند غذا بخورند و جایشان را به دیگران بدهند. من به مسجد رفتم و هر که را که دیدم، دعوت کردم، بزودی خبر به دیگران رسید و جمعیت از گوشه و کنار مدینه راهی ضیافت شد. پیامبر در کنار ظرف غذا نشسته بود و با دستهای مبارکش برای میهمانان غذا می‌کشید، صدها نفر آمدند و خوردند و رفتند و غذا به برکت دستهای پیامبر، هیچ کم نیامد. بعد برای من و تو غذایی کشید و کنار نهاد. وقتی میهمانان، همه رفتند، تو را و مرا فراخواند، دستهایمان را اول بر سینه‌اش نهاد و بعد در دستهای هم. میان چشم‌های هر دومان را بوسه داد و به من فرمود: - علی جان! همسرت خوب همسری است. به تو فرمود: - فاطمه جان! شوهرت، خوب شوهری است. - دخترم مبادا نگران باشی ازفقر شوهرت. فقر برای من و اهل بیت من مایه‌ی افتخار است. - دخترم من تو را به بهترین مرد روی زمین شوهر داده‌ام، همسرت بزرگ دنیا و آخرت است. - دخترم مباد که از شویت نافرمانی کنی، شوهرت، مسلمان‌ترین، عالم‌ترین و حلیم‌ترین خلق روی زمین است. - دخترم ذخایر دنیا و آخرت را بر پدرت عرضه کردند، بی‌آنکه هیچ از مقامش در نزد خداوند بکاهند، اما من نپذیرفتم و تن به مال و ثروت ندادم. - دخترم! قدر علی را بدان مرا به خلوت برد و فرمود: - علی جان! با فاطمه‌ام مهربان باش. با او نیکی کن. به او محبت کن که او پاره‌ی تن من است و من به ملالت او ملول می‌شوم و به شادی‌اش مسرور. شما دو تن را به خدا می‌سپارم و او را بر شما خلیفه می‌گردانم. ما را تنها گذاشت، در را بست و از پشت در نیز ما را دعا فرمود: - خداوند شما و نسل شما را پاکیزه گرداند، من دوستم با دوستان شما و دشمنم با دشمنان شما. و به خدایتان می‌سپارم. 👌من که در زندگی از تو جز مهر و لطف و وفا ندیدم خدا کند که دل تو نیز از من ناخشنود نباشد. ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
(جلسه ۲۴) من که در زندگی از تو جز مهر و لطف و وفا ندیدم خدا کند که دل تو نیز از من ناخشنود نباشد. تو را از آنجا که مادر پدر بودی، پیامبر می‌خواست که نزدیک خویش ببیند می‌خواست که خانه‌ای در نزدیکی او داشته باشیم تا هر روز چشمش به دیدار تو روشن شود و چشم من به زیارت او حارثه بن نعمان چند خانه در مدینه داشت، همه را در طبق اخلاص نهاد و نزدیک‌ترینش را پیامبر برای ما برگزید و او را دعا فرمود. و ما به خانه‌ای در جوار پیامبر فرود آمدیم. سنت نبوی کارها را میان و من و تو تقسیم کرد و مرز این تقسیم را درب خانه قرار داد. کارهای داخل خانه بر دوش تو قرار گرفت و کارهای بیرون بر عهده‌ی من. اما آنهمه کار، وجود نازکت را می‌آزرد. رفت و روی خانه، شستشوی لباس، پختن نان و غذا، آسیا کردن گندم و... وقتی در کنار روزه‌های پی در پی و عبادتهای شبانه تو قرار می‌گرفت، توانت را می‌ربود و خسته‌ات می‌کرد. وقتی چشمم به تاول دست‌های تو افتاد، دلم آتش گرفت، گفتم: - بیا به نزد پیامبر برویم و از او خدمتکاری تقاضا کنیم. رفتیم، اما دست پیامبر از ما تنگ‌تر بود، ولی انگار «نه» گفتن به تقاضا در قاموس پیامبر نبود، به تو تسبیحی آموخت که پس از ان کارها سهل می‌نمود و گره‌ها گشاده: «پس از هر نماز سی‌و چهار بار الله‌اکبر بگویید و خدا را به بزرگی یاد کنید، سی‌و سه بار الحمدالله بگویید و سپاس او را بگذارید و سی‌و سه مرتبه خدا را تنزیه کنید و سبحان‌الله بگویید.» 👌و پس از آن، این گونه تسبیح به نام تو شهرت یافت که تو بانی این فیض و مجرای آن به سوی خلایق شدی. واللَّه که خانه‌ی تو، خانه سکینه و آرامش بود و من هر گاه به خانه درمی‌آمدم، یک نگاه تو، تمامی غم‌ها و غصه‌ها را از دلم می‌زدود. کوله‌بار جهادها به دست تو بسته می‌شد، جراحت سنگین جنگ‌ها به دست تو التیام می‌یافت و حتی خون شمشیرهای من و پیامبر با دستهای مبارک تو شستشو می‌گشت. و من کلام پیامبر را در زندگی با تو، بیشتر و بهتر از هر کس دیگر دریافتم که فرمود: 👌«جهاد زن، خوب همسرداری است.» چه کسی می‌تواند نقش تو را در استحکام گامهای من و قوت بازوهای من و صلابت شمشیرهای من انکار کند تو اگر نبودی من با چه کسی می‌توانستم زندگی کنم؟ جز دل آسمانی تو کدام آشیان دلی می‌توانست روح مرا در خویش جای دهد؟ و جز من چه کسی می‌تواند قدر و منزلت تو را بشناسد که نه سال تمام با تو زندگی کرده‌ام و جز صفات الهی و خلق و خوی محمدی هیچ از تو ندیده‌ام؟⁉️ 👌روح تو آنقدر بزرگ بود که در ازدواج، شفاعت پیروانت را به کابین طلبیدی و خداوند بر این مهر صحه گذاشت. ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#روزتون_مهدوی 💚 #اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️کسانی که وقتی #گناه میکنند پشیمان میشوند و به سوز و گداز می افتند؛آخرش موفق به #توبه میشوند. 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام #فاطمی_نیا
هر هفته دوشنبه ها حسن را عشق است اصلا نه، تمام هفته او را عشق است انقدر شدم مست ز صهبای هر روز و هر ثانیه او را است
5c95ed145a64a33f196d9e75_-7072540903439558104.mp3
3.73M
🎧 #مولودی_خوانی 👆🌸 🎤#کربلایی_سیدرضا_نریمانی 🔸بازم مجنونم و شیدا "یابن الحسن ، یابن الحسن" #هفته_وحدت
مداحی آنلاین - دیوانه حیدرم - محمود کریمی.mp3
4.74M
💐من بنده ی این درم 💐دیوانه ی حیدرم 🎤 #محمودکریمی 👏 #سرود 👌فوق زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گناه یعنی چی؟ 👈🏻تا حالا از این زاویه بهش نگاه کرده بودی؟! #تصویری
20.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 مداحی کربلایی محمدحسین پویانفر در مراسم #عید_بیعت 📅 ١۶ آبان ٩٨ - تهران #صلوات
1_123469974.mp3
8.45M
#سامی_یوسف 🎼 یا مصطفی... #هفته_وحدت🌹
1_5174672479070716021.mp3
10.16M
بهترین راه برای شاد کردن اهلبیت ع #حجه_السلام_دانشمند 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
mohammad (s)_050617063726.mp3
18.69M
❤️ محمد (ص) ❤️ ترانه بسیار زیبا 🎤🎤 حامد زمانی 👌 ترانه های مناسبتی 🌺 #هفته_وحدت #میلاد_پیامبرص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(جلسه ۲۵) کلام تو وحی محض بود و رفتار تو عین سنت. تو خود، ملاک و ضابطه بودی. تو با هیچ معیاری سنجیده نمی‌شدی. تو خود محکم بودی، شاهین سنجش بودی. عفت، از تو نشات می‌گرفت، حیا، وام دار تو بود، تقوی آن بود که تو داشتی، روزه آن بود که تو می‌گرفتی، نماز آن بود که تو می‌خواندی، عمل صالح آن بود که تو می‌کردی. چشم نجابت به تو بود و نگاه پاکدامنی، خیره به رفتار تو. زنانگی پای درس تو می‌نشست و خانمی از تو سرمشق می‌گرفت. یادم نمی‌رود آن روز را که رسول خدا در مسجد و در میان اصحاب، از ما سئوال کرد: - برترین چیز برای زن چیست؟⁉️ و ما همه ماندیم. حتی من که متصل به منزل وحی بودم ماندم، آمدم از تو سئوال کردم و پاسخ ترا پیش پیامبر بردم. - بهترین چیز برای زن آن است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را. پیامبر با فراست دریافت که این کشف، کشف من نیست، کشف فاطمی است. گفت: - این پاسخ از آن کیست؟ گفتم: - دخترتان فاطمه. با تبسمی ملیح فرمود: - حقا که پاره‌ی تن من است. فاطمه جان! آنچه از دست من رفته است، پاره‌ی تن رسول‌الله است. حضور تو مرهمی بود بر جراحت فقدان رسول. اما... اکنون من اینهمه تنهایی را به کجا ببرم؟ ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
(جلسه ۲۶) نجوای امام حسن مجتبی علیه السلام اگر تو فاطمه نبودی با آن عظمت دست نیافتنی و من هم حسن نبودم با این قلب رقیق و دل شکستنی، باز هم سفارش تو مادر- گریه نکردن- عملی نبود. اگر من تنها یک فرزند بودم- هر فرزندی- و تو تنها یک مادر بودی- هر مادری- در حال ارتحال، باز هم به دل نمی‌شد گفت که نسوز و به چشم نمی‌شد گفت که آرام بگیر و اشک مریز. چه رسد به این که تو فقط یک مادر نیستی، تو فاطمه‌ای! تو زهرای اطهری! تو نزدیکترین و بی‌واسطه‌ترین بازمانده‌ی منزل و مهبط وحی‌ای! تو محب و محبوب خدا و پیامبری! چه کسی عشق خدا و پیامبر را نسبت به تو نمی‌داند؟ کم مانده بود، پیامبر به بلال بگوید: «بر بالای ماذنه که رفتی بعد از هر اذان به صدای بلند اعلام که که محمد (ص) فاطمه را دوست دارد، دوست داشتنی الهی و تکوینی، دوست داشتنی سنتی و تشریعی.» اینچنین بود عشق مشهور پیامبر به تو. و عشق تو به پیامبر، شهوه‌تر، آنچنانکه لقب «ام‌ابیها» گرفتی و آنچنانکه بعد از ارتحال پیامبر هیچ کس خنده‌ی تو را ندید و در عوض، گریستن‌ات، دشمن را به ستوه آورد. ما از آنجا که پیش از تولد، ظهور یافته‌ایم و پس از وفات نیز، ادامه حیات می‌دهیم، من رنجهای تو را به خاطر پیامبر، حتی پیش از تولدم دیده‌ام. من اگر چه در سال سوم هجرت به دنیا آمدم، اما رنجهای تو را پیش از هجرت و پس از آن بوضوح دیدم، به همین دلیل به تو حق می‌دادم که پس از رحلت پیامبر، آنچنان غریبانه و جگر سوز در بیت الاحزان، ضجه بزنی و فغان کنی. من حتی تولد خودم و ناز و نوازشهای پیامبر را به خاطر دارم. پیامبر مشتاق و بی‌تاب به خانه آمد تا اولین فرزند تو را ببیند، وقتی مرا در آغوشش گذاشتند، اول گره در ابروانش افتاد: - مگر نگفتم کودک را در جامه‌ی زرد نباید پیچید؟ پیامبر به کرات فرموده بود و آن خادمه اشتباه کرده بود، مرا با جامه‌ای سپید پوشاندند و به آغوش پیامبر سپردند. پیامبر از شادی آنچنان خندیدند که داندانهای سپیدشان نمایان شد و سر و رو و چشم و لب‌های مرا غرق بوسه کردند و گفتند: خدایا! چقدر من این کودک را دوست دارم. در گوشهایم اذان و اقامه گفتند و بعد از تو و پدرم پرسیدند: - نامش را چه نهاده‌اید؟ هر دو عرضه داشتید: - ما در نامگذاری کودکمان از شما سبقت نمی‌جوییم. پیامبر فرمودند: - من نیز از خدا در این باره پیشی نمی‌گیرم. تا این که جبرئیل آمد و نام انتخابی خداوند «حسن» را به ارمغان آورد، نام اولین فرزند هرون اما در لسان عرب. اینها هنوز از خاطرم نرفته است... 👌اما آنچه بیش از اینها، اکنون، جگرم را می‌سوزاند، 😭 تداعی نوازش‌های مادرانه توست. ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
هواي خواب ندارد دلي كه كرده هوايت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#روزتون_مهدوی 💚 #اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج