eitaa logo
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
1.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
•°❥|خیلے حسیݧ زحمتـ‌ ماراڪشیده استـ|•°❥ •✿•مدیـــــࢪ ↯ ‌➣ ﴾؏﴿ حضࢪتـــــ اربابـــــ •✿•خادم کانال💌↯ بھ یادشھیداݩ؛ #حاج‌قاسم‌سلیمانے #مصطفےصدرزادھ •|تیتر خواهد شد بہ زودے بر جراید مـطلبے شیعیان مشغول احداث ضریح حسن اند|•
مشاهده در ایتا
دانلود
#پروفایل #نهم_دیماه
۸ دی ۱۳۹۸
4_345554935284236654.mp3
9.18M
تازه به دوران نرسیدم اصالت دارم تا آخر عمر من ولایی هستم✊ 🎧 سبک_شور 👆 🎤کربلایی‌سیدرضا نریمانی👌 ✊تا آخر عمرم من ولاییم
۸ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ 🔴در آستانه سالروز حماسه #نهم_دیماه رهبرمعظم انقلاب: من دارم میبینم صحنه را، میبینم دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب را...
۸ دی ۱۳۹۸
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
20.16M
حماسه #نهم_دیماه 🎵 نوکرم و به کربلا داره قلب من علاقه 🎤سیدرضا نریمانی شور
۸ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸ دی ۱۳۹۸
(جلسه 103) نجوای جبرئیل امین علیه السلام : من تصور می‌کردم وقتی شما بیائید خلایق شما را بر سر دست خواهند گرفت، بر روی چشم خواهند گذاشت، دلهایشان را منزل محبت شما خواهند کرد، سایه‌تان سجود خواهند برد، از بوی حضور شما مست خواهند شد، خاک پایتان را توتیای چشم خواهند کرد، کمر خواهند بست به خدمت شما، چشم خواهند دوقت به لب‌های شما تا فرمان را نیامده بر چشم بگذارند و خواسته را نگفته اجابت کنند. همه مقیم کوی شما خواهند شد و دنبال وسیله برای تقرب خواهند گشت. من که دیده بودم یک نفر با خاک پای مادیان جبرئیل، دست در کار خلقت برد، خیال می‌کردم خلایق از گرد پای شما بال خواهند ساخت، از من خواهند گذشت و به معراج خواهند رفت. چه سفیه بودند این خلایق، چه نادان بودند این مردم! چه می‌خواستند که در محضر شما نمی‌یافتند؟! چه می‌جستند که در شما پیدا نمی‌کردند؟! دنیا می‌خواستند شما بودید، آخرت می‌خواستند شما بودید، معرفت می‌خواستند شما بودید. علم می‌خواستند شما بودید، معرفت می‌خواستند شما بودید، بهشت می‌خواستند شما بودید، حتی اگر مال و منال و شهرت و قدرت می‌خواستند، باز مخزن و گنجینه‌اش در دست شما بود. چرا جفا کردند؟! چرا سر برتافتند؟! چرا عصیان کردند؟ به کجا می‌خواستند بروند؟! چه می‌شد اگر ابوجهل و ابولهب و ابوبکر هم، راه ابوذر را می‌رفتند؟! من و کل کائنات، موظف شدیم، سلمان را به خاطر ارادتش به شما خدمت کنیم. گرامی بداریم، عزیز بشمریم، چه می‌شد اگر بقیه هم پا جای پای سلمان می‌گذاشتند. پا جای پای سلمان نگذاشتند، ولی چرا دشمنی کردند چرا کینه ورزیدند، چرا رذالت کردند؟ من که از ابتدای خلقت، عشقم به این بود که آسمان مدینه بشوم گاهی از شدت خشم به خود می‌لرزیدم، صدای سایش دندانهایم را اگر گوش هوشی بود، به یقین می‌شنید، گاهی تاسف می‌خوردم، گاهی حسرت می‌کشیدم، گاهی گریه می‌کردم، گاهی کبود می‌شدم، گاهی اشک می‌ریختم، گاهی ضجه می‌زدم، گاهی خون می‌خوردم و گاهی خود را ملامت می‌کردم، من از کجا می‌دانستم که باید شاهد اینهمه مصیبت باشم؟! ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 سید مهدی شجاعی
۸ دی ۱۳۹۸
(جلسه 104) نجوای جبرئیل امین علیه السلام : من سوختم وقتی در خانه خدا، در خانه قرآن، در خانه‌ی نجات، در خانه تو به آتش کشیده شد. من در خود شکستم وقتی در بر پهلوی تو شکسته شد. وقتی تو فضه را صدا زدی، انسانیت از جنین هستی سقوط کرد. خون جلوی چشمان مرا گرفت وقتی گل میخ‌های در، از سینه‌ی تو خونین و شرم‌آگین درآمد. من از خشم کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد. من معطل و بی‌فلسفه ماندم وقتی زمین ملک تو غصب شد. اشک در چشمان من حلقه زد وقتی سیلی با صورت تو آشنا شد. من به بن‌بست رسیدم وقتی اهانت و توهین به خانه‌ی تو راه یافت. و... بند دلم و رشته امیدم پاره شد وقتی آوند حیات تو قطع شد. دیشب که علی تو را غسل می‌داد وقتی اشک‌های جانسوز او را دیدم، وقتی ضجه‌های حسن و حسین را شنیدم، وقتی مو پریشان کردن و صورت خراشیدن زینب و ام‌کلثوم را دیدم دیگر تاب نیاوردم، نه من، که کائنات بی‌تاب شد و چیزی نمانده بود که من فرو بریزم و زمین از هم بپاشد و کائنات سقوط کند. تنها یک چیز، آفرینش را بر جا نگاه داشت، و آن تکیه‌ی علی بود بر عمود خیمه‌ی، ستون خانه‌ی تو علی سرش را گذاشته بود بر دیوار خانه‌ی تو و زار زار می‌گریست. این اگر چه اوج بی‌تابی علی بود اما به آفرینش، آرامش بخشید و کائنات را استقرار داد. چه شبی بود دیشب! سنگینی بار مصیبت دیشب تا آخرین لحظه‌ی حیات، بر پشت من سنگینی می‌کند. همچنانکه این قهر بزرگوارانه تو کمر تاریخ را می‌شکند. از علی خواستی- مظلومانه و متواضعانه- که ترا شبانه دفن کند و مقبره‌ات را از چشم همگان مخفی بدارد. می‌خواستی به دشمنانت بگویی دود این آتش ظلمی که شما برافروخته‌اید نه فقط به چشم شما که به چشم تاریخ می‌رود و انسانیت، تا روز حشر از مزار دردانه‌ی خدا، محروم می‌ماند. چه سند مظلومیت جاودانه‌ای! و چه انتقام کریمانه‌ای! دل من به راستی خنک شد وقتی که صبح، دشمنان تو با چهل قبر مشابه در بقیع‌مواجه شدند و نتوانستند بفهمند که مدفن دختر پیامبر کجاست. من شاهد بودم که در زمان حیاتت آمدند برای دغلکاری و نیرنگ بازی اما تو مجال ندادی و آنها باقی مکر و سیاست را گذاشته بودند برای بعد از وفات و تو آن نقشه را هم نقش بر آب کردی. اما همیشه خشک و تر با هم می‌سوزند، مومنانو و مریدان آینده‌ی توونیز اشک حسرت خواهند ریخت، گم کرده خواهند داشت و در فراق مزار تو خواهند گداخت. ان شاءالله ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻 به قلم سید مهدی شجاعی
۸ دی ۱۳۹۸
1_41205700.mp3
8.39M
💯سخنان #حسن_عباسی از فتنه 98 واقعا خیلی جالبه حتما گوش بدید 🇮🇷 #نهم_دی #فتنه
۸ دی ۱۳۹۸
Navana_Narimani_Yademon-nemire.mp3
5.45M
🇮🇷به مناسبت نهم دی ماه یادمون نمیره... ➖نمیره از تو ذهنمون که خندیدن تو روز ماتم ➖یادمونه شکسته شد چجوری حرمت محرم #نهم_دیماه #سیدرضا_نریمانی 👌👌
۸ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸ دی ۱۳۹۸
#روزتون_مهدوی 💚 #اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
۹ دی ۱۳۹۸
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
۹ دی ۱۳۹۸
4_5873145770420471543.mp3
4.69M
❤️دین و دنیای منی آقا ❤️ #امام_خامنه_ای #نهم_دیماه #امام_حسین
۹ دی ۱۳۹۸
🎗مقام معظم رهبری: 🔸بعضی‌‌ها در فضای فتنه، این جمله «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» (در فتنه همانند شتر دوساله ای باش که نه میتوانند سوارش شوند و نه شیری ازش بدوشند) را بد می‌فهمند و خیال می‌کنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار.👌 حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند. #نهم_دیماه
۹ دی ۱۳۹۸
آرشیو 9 دی.mp3
3.94M
🔊 کربلایی #سیدرضا_نریمانی : روزی که فتنه سر گندم ری شد بی بصیرتی با درد و غصه طی شد مرهم زخم دل حضرت آقا قیام حماسه ساز #9دی مبارک
۹ دی ۱۳۹۸
#پروفایل #نهم_دیماه
۹ دی ۱۳۹۸
007 9Day-HamedZamani_050617064517.mp3
13.99M
🇮🇷 #نهم_دی ❤️ قصه تلخ است بگویم یا نه ❤️ ترانه بسیار زیبا 🎤 حامد زمانی
۹ دی ۱۳۹۸
۹ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 حضور پرشور مردم مشهد در راهپیمایی بزرگداشت حماسه ۹ دی #نهم_دی ✊✌️
۹ دی ۱۳۹۸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعرخوانی مهدی جهاندار و تحسین رهبر انقلاب 🔹فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد 🔹فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده 🔸یا که در طیاره پاریس-تهران بوده باشد!
۹ دی ۱۳۹۸
۱- دکتر گفت : دیگر دیر شده . بچه که زردی می گیرد آن هم به این شدت زود باید جراحی شود . دلم شکست . ملحفه پیچیدم و بردمش خانه . گفتم یا صاحب الزمان (عج) این پسر همنام جد بزرگوار شماست . او را بیمه موسی بن جعفر (ع) کرده ام . . . خیلی گریه می کرد . آرام زدم به پهلویش . برای معاینه که بردیم گفتند : همان ضربه کوچک ، کار خودش را کرد . دیگر به عمل نیازی نیست . رئیس بیمارستان می گفت : عکسش را بدهید می خواهم این معجزه را به همه نشان بدهم . ۲- پیاده می رفت مدرسه و می آمد . تعجب کردم . پیگیر که شدم فهمیدم پول توجیبی هایش را می دهد به پیشنماز مسجد تا به نیاز مندان برساند . ۳- داشت مرد می شد ! راه می رفت و درباره انقلاب می پرسید . تحقیقاتش که کامل شد گفت : من به این نظام اعتقاد دارم . چون با منطق پذیرفت دیگر کوتاه نمی آمد . ۴- درس که نداشت می رفت سر کار . برایش کم نمی گذاشتیم . اما می خواست روی پای خودش بایستد . ۵- با آن همه کار ، دم افطار دیگر رمق نداشتیم . حسین تازه می رفت صف نانوایی ، سنگک گرم ببرد سر سفره . می گفتم : عجب حالی داری تو . می گفت : تو چرا بی حالی ؟! ۶- خودش می نشست لباسش را اتو می کرد . نامرتب بیرون نمی آمد . می خواستیم با او جایی برویم مجبور بودیم دستی به سر و وضعمان بکشیم . ۷- خستگی اش را ما ندیدیم . به کار ، نه نمی گفت . فرق نمی کرد روضه هیئت باشد یا عروسی بچه بسیجی ها در فرهنگسرا . پای کار محکم می ایستاد . #شهید #فتنه88 #نهم_دی
۹ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴«آشتی ملی» معنی ندارد. ♦️امام خامنه ای: مردم با کسانی که روز عاشورا آمدند وسط خیابان و با قساوت و بی‌حیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت و کتک زدند، قهرند و آشتی نمی‌کنند. ✅ @montazar
۹ دی ۱۳۹۸
در برگه های دفتر دل ثبت میکنم دلتنگ برف مشهد و باران کربلا .... 💚السلام علیک یا حسین بن علی 💚السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
۹ دی ۱۳۹۸
مقام یاری امام زمان عج.mp3
6.59M
🔖میدونی مقام یاری امام زمانت چقدر بالاست⁉️ 🎤حجت الاسلام #عالی #سخنرانی
۹ دی ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹ دی ۱۳۹۸
(جلسه 105) نجوای جبرئیل امین علیه السلام : چهل قبر مشابه! چهل قبر همسان! و انسانها بعضی واله و سرگشته، برخی متعجب و حیران، عده‌ای مغبون و شکست خورده، گروهی از خشم و غضب، کف به لب آورده و معدودی از خواب پریده و هشیار شده. عمر گفت: - نشد، اینطور نمی‌شود، نبش قبر خواهیم کرد، همه‌ی قبرها را خواهیم شکافت، جنازه‌ی دختر پیامبر را پیدا خواهیم کرد، بر او نماز خواهیم خواند و دوباره... خبر به علی رسید. همان علی که تو گاهی از حلم و سکوت و صبوری‌اش در شگفت و گاهی گلایه‌مند می‌شدی، از جا برخاست، همان قبای زرد رزمش را بر تن کرد، همان پیشانی بند جهاد را بر پرپیشانی بست، شمشیری را که به مصلحت در غلاف فشرده بود، بیرون کشید و به سمت بقیع راه افتاد. تو به یقین دیدی و بر خود بالیدی اما کاش بر روی زمین بودی و می‌دیدی که چگونه زمین از صلابت گامهای علی می‌لرزد. وقتی به بقیع رسید، بر بالای بلندی ایستاد- صورتش از خشم، گداخته و رگهای گردنش متورم شده بود- فریاد کشید: - وای اگر دست کسی به این قبرها بخورد، همه‌تان را از لب تیغ خواهم گذارند. عمر گفت: - ای ابوالحسین بخدا نبش قبر خواهیم کرد و بر جنازه‌ی فاطمه نماز خواهیم خواند. علی از بلندی حلم فرود آمد، دست در کمر بند عمر برد، او را از جا کند و بر زمین افکند، پا بر سینه‌اش نهاد و گفت: - یا بن السوداء! اگر دیدی از حقم صرفنظر کردم، از مثل تو نترسیدم، ترسیدم که مردم از اصل دین برگردند، مامور به سکوت بودم، اما در مورد قبر و وصیت فاطمه نه، سکوت نمی‌کنم، قسم بخدایی که جان علی در دست اوست اگر دستی به سوی قبرها دراز شود، آن دست به بدن باز نخواهد گشت، زمین را از خونتان رنگین می‌کنم. عمر به التماس افتاد و ابوبکر گفت: ای ابوالحسن ترا به حق خدا و پیامبرش از او دست بردار، ما کاری که تو نپسندی نمی‌کنیم. علی، شوی با صلابت تو رهایشان کرد و آنها سر افکنده به لانه‌هایشان برگستند و کودکانی که در آنجا بودند چیزهایی را فهمیدند که پیش از آن نمی‌دانستند... راستی این صدا، صدای پای علی است. آرام و متین اما خسته و غمگین. از این پس علی فقط در محمل شب با تو راز و نیاز می‌کند. من لب ببندم از سخن گفتن تا علی بال بگشاید بر روی مزار تو. این تو و این علی و این نگاه همیشه مشتاق من... ... ✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء ☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ خیلی التماس دعا از همگی شما خوبان برای ظهور مولامون مهدی فاطمه (عج) دعا کنیم ان شاء الله خدا به حرمت بی بی دو عالم حاجت روامان کنه. ✍🏻 سید مهدی شجاعی ‌
۹ دی ۱۳۹۸
پایان رمان کشتی پهلو گرفته ان شاالله که مورد عنایت حضرت زهرا قرار بگیریم 🙏💚
۹ دی ۱۳۹۸