مداحی آنلاین - اومد از راه ولی الله - مهدی رسولی.mp3
4.87M
『 ♡ #بہ_وقت_مولودے 🎧 ♡ 』
🍃🌸 #میلاد_امام_جواد(ع)
اومد از راه ولی الله
تو شبی پر از ستاره
🎤 #مهدی_رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے
#صداےآسمانۍ•|🎼🕊|•
ازشپرسیدن ؛
اینچیہسنجاقکردۍرو سینــهت ؟
لبخند زد و گفت :
این باطریـــه
نباشه قلبم ڪار نمیکنه
🕊 #ختم_دعاے_الهـے_عظم_البلا
چهـل شب باقے موندہ تا شب میلاد حضرت ولے عصر(عج)،هـرشب بہ نیت سلامتے و فرج آقا،و دفع بلا وبیمارے #کرونا باهـم دعاے فرج و قرائت میڪنیم
التماس دعا🙏
『 📌 #شایعه 』
🚨ابتلای مهدی سلحشور به کرونا تکذیب شد
🔻«علیاصغر سلحشور» فرزند «مهدی سلحشور»:
🔹پدر حدود دو روز است به علت عوارض ناشی از جراحت شیمیایی در بیمارستان بستری شده است و حتی تست کرونا ایشان نیز منفی اعلام شده است.
🔹خواهر بنده که رسانهها از قول او خبر را منتشر کردهاند دانشآموز مقطع ابتدایی است و خواهشمندیم رسانهها در انعکاس اخبار دقت کنند.
🔹الحمدلله وضعیت جسمانی پدرم روبه بهبود است.
『 #قرار_هـفتگے 📿 』
تمام صلوات هـایے را ڪہ امشب و فردا
میفرستیم،
هـدیہ میڪنیم بہ روح بلند شهـید حسین هریری
#یاد_شهدا_باصلوات 🤲
#شب_جمعہ 💚
『 #امیرے_حسین_ونعم_الامیر 』
تُ در ازاي اشڪ بھ من ڪربلا بدھ..؛
من در ازاي ڪربُبلا گریھ میڪنم ...
#شب_زیارتے_ارباب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{پنجشنبههاےشهدایے🕊}
•°پنج₅شنبہ ها پُڔ از حَڔفَمـ🙃
ولے…
حَڔفـے نداڔَمـ💔•°
『 #قرار_شبانہ 🙏 』
🍃💔قرائت زیارت عاشورا
هـدیہ بہ روح پاڪ سردار دلهـا
#حاج_قاسم_سلیمانی و #یاران_شهیدشان
Ziyarat-Ashura.mp3
15.25M
🥀 『 #قرار_شبانہ 🙏 』
🎤 #اباذر_حلواجی
🍃💔قرائت زیارت عاشورا
هـدیہ بہ روح پاڪ سردار دلهـا
#حاج_قاسم_سلیمانی و #یاران_شهیدشان
『 #سردار_دلم 💔 』
تو آن
بهشت برینی
که جان خاکی من
برای داشتنت
عین آرزو شده است ...
#حاجی_امشب_کربلا_مارودعاکن😔
#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_سی_و_یکم
چشمهام گردو شد و گفتم: ندیدید؟؟؟
خندید و گفت دروغ چرا ولی نه انقدر دقیق
خوب حاالا میخواید حرکت کنیم مامان اینا رفتن ها...
_ خوب برن ما که خونه نمیریم.
پس کجا میریم
- امروز پنجشنبست ها فراموش کردی؟
زدم رو دستم و گفتم:
واااای آره فراموش کرده بودم
- به خودش اشاره کردو گفت: معلوم نیست کی باعث شده فراموش کنی
حتما خیلی هم برات مهم بوده...
خندیدم و گفتم بله بله خیلی
جلوی گل فروشی وایسادو دوتا دسته گل یاس گرفت.
_ إ علی آقا چرا دوتا دسته گل گرفتید
دستشو گذاشت رو قلبش و گفت آخ...
- إ وااا چیشد
اسممو اینطوری صدا میکنی نمیگی قلبم وایمیسه
- إ خوبه بگم آقای سجادی؟
همون علی خوبه این دسته گلم گرفتم برای عروسم
رسیدیم بهشت زهرا
رفتیم به سمت قطعه سرداران بی پلاک
مثل همیشه دوتا قبرو شستیم و گلهارو گذاشتیم روش
- اسماء
بله
- میدونی از شهیدت خواستم که تو رو بهم بده
خوب چرا از شهید خودتون نخواستید
- از اونم خواستم ولی میخواستم شهیدت پارتی بازی کنه برام
خندیدم و گفت ایشالا که خیره.
یه ماه از محرم شدنمون میگذشت و هروز بیشتر عاشقش میشدم
علی خوابیده بود. کنارش نشسته بودم و نگاهش میکردم
به این فکر میکردم چطور تونستم به همین سرعت عاشقش بشم.
_ وای که تو چقد خوبی علی
دستم گذاشته بودم زیر چونمو بهش خیره شده بودم
یکم سر جاش تکون خورد و چشماشو باز کرد
و با لبخند و صدای خش دار گفت:سلام خانم کی اومدی؟
- سلام نیم ساعته
إ پس چرا بیدارم نکردی
آخه دلم نیومد...
آخ علی به فدای دلت حاالا دستمو بگیر بلندم کن ببینم
دستشو گرفتم و با تمام قدرت کشیدم سمت خودم
- علی نمیتونم خیلی سنگینی
إ پس منم بیدار نمیشم
- باشه بیدار نشو منم الان میرم خونم و خدافظ
دستمو گرفت و گفت کجادلت میاد بری؟
- سرمو به نشونهی تایید تکون دادم
باشه باشه بلند میشم تو فقط حرف از رفتن نزن بخدا قلبم میگیره
دوتامون زدیم زیر خنده
در اتاق علی به صدا در اومد فاطمه بود
داداش زنداداش، مامان معصومه میگه بیاید پایین شام.
_ علی دستشو گذاشت رو شکمشو گفت آخ که چقد گشنمه بریم
دستشو گرفتمو گفتم بدو پس
از پله ها اومدیم پایین
بابای علی که بهش میگفتم بابا رضا اومده بود خونه
رفتم سمتش
سلام بابا رضا خسته نباشی
پیشونیمو بوسید و گفت
سلامت باشی دختر گلم
با اجازتون من برم کمک مامان معصومه
فاطمه دستم رو گرفت و گفت:کجااااا
من خودم همه چیو آماده کردم شما بشین آقاتون فردا نگه از خانومم کار
کشیدید
دوتامون زدیم زیر خنده
علی انگشتش و به نشونه ی تحدید به سمت فاطمه تکون دادو گفت:باشه
عیب نداره نوبت توهم میرسه
فاطمه از خجالت صورت سفیدش قرمز شدو رفت آشپزخونه
بابا رضا و علی زدن زیر خنده
آروم زدم به پهلوی علی و گفتم خبریه
- خانومم همینطوری گفتم
چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم حالا دیگه ما غریبه شدیم باشه علی آقا
باشه...
- إ اسماء بخدا شوخی کردم
باشه حاالا قسم نخور
- آخه آدمو مجبور میکنی...
#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_سی_و_دوم
خب ببخشید
- نمیبخشم
إ علی
- إ اسماء
فاطمه اومد پیشمو دستشو گذاشت رو کمرشو وگفت:دارید پشت سر من
غیبت میکنید؟بسته دیگه بیاید سفره رو آماده کردم.
آخر هفته عقد اردلان بود. نمیدونم به زهرا چی گفته بود که همون جلسه
اول قبول کرده بود
با علی دنبال کارهای خودمون و مراسم اردالان بودیم
تولد امام رضا نزدیک بود و قرار بود عقدمونو تو حرم بخونن و همونجا هم
ثبتش کنیم
لحظه شماری میکردم برای اون روز
حلقه هامونو یه شکل سفارش دادیم. علی انگشتر عقیق خیلی دوست داشت
اما بخاطر من چیزی نگفت
مراسم اردالان تموم شد و از همون بعد عقد دنبال کارهای عروسی بود.
درس زهرا که تموم شده بود اردلان بخاطر تحصیلاتش راحت تو سپاه
استخدام شد و مشکلی نداشتند.
اما من و علی بخاطر درسمون مجبور بودیم عروسیمونو عقب بندازیم
بلیط قطار واسه ۸صبح بود
مشغول آماده کردن ساک لباسامون بودم
علی یه گوشه نشسته بود با لبخند نگاهم میکرد
- علی جان چیه باز اونطوری نگاه میکنی باز چه نقشه ای تو سرته ها؟؟
از جاش بلند شد و همونطور که میومد سمتم با خنده گفت هیچی یاد این
شعره افتادم:
دوست دارم خنده ات را،چادرت
را بیشتر
هست زیبا سادگی از هرچه زیبا
بیشتر
ما دوتا_ماه عسل_مشهد-حرم،
صحن عتیق
عشق میچسبد همیشه،پیش آقا
بیشتر
_ خندیدم و گفتم حاالا بزار ما عقد کنیم ماه عسل پیشکش بعدشم اخمی
کردم و گفتم: نکنه میخوای این سفرو ماه عسل و یکی کنی آره علی
خانومم. ماه عسل جای خود من از الان به اون روزها فکر میکنم.
- لبخندی از روی رضایت زدم و به کارم ادامه دادم
اسماء
- جانم علی
ینی فردا میشی مال خود خودم
_ من الانم مال خود خودتم. حالا هم برو استراحت کن از سرکار اومدی
خسته ای.
کمک نمیخوای؟؟
- دیگه تموم شد منم ساک رو ببندم میخوابم
کارهامو تموم کردم اما خوابم نبرد به فردا فکر میکردم،به روزهایی که
خیلی زود گذشت و روزهایی که قرار بود در کنار علی بگذره ولی ای کاش
نمیگذشت. وقتی پیشش بودم دلم میخواست زمان متوقف بشه و زمین از
حرکت بایسته
هیییییی...
تو حال هوای خودم بودم که یکی دستشو گذاشت روشونم
برگشتم علی بود
إ بیدار شدی
- آره دیگه اذانه خانوم. تو نخوابیدی،داشتم فکر میکردم
_ به چی
به تو
علی همیشه پیشم میمونی؟؟
- معلومه که میمونم. دستشو گذاشت رو قلبش گفت تو صاحب قلب علی
هستی مگه میتونم بدون قلبم نفس بکشم
حالا هم پاشو نمازمون قضا میشه ها...
سجاده هامونو پهن کردم و چادر نمازم سرم کردم.
- آقا شما شروع کنم من به شما اقتدا کنم
با لبخند نگاهم کردو گفت:آخ چه حالی بده این نماز
الله اکبر...
_ واقعا هم چه نمازی شد اون نماز
انگار همه ی فرشته ها از آسمون برای تماشای ما اومده بود.
ُ السلام و علیکم و رحمه الله برکاته
بعد از تموم شدن نمازش دستشو آورد بالا و با صدای تقریبا بلندی دعا کرد
خدایا شکرت که یه فرشته ی مهربونو نصیبم کردی
قند تو دلم آب شد. صاحب قلب مردی بودم که قلبم رو به تسخیر درآورده
بود.
سوار قطار شدیم
پدر مادروها تو یه کوپه نشستن
من و علی و اردالان و زهرا هم تو یه کوپه، فاطمه هم بخاطر امتحاناتش!!!!...
Hossein Khalaji - Be To Salam Midam (128).mp3
2.72M
『 #امیرے_حسین_ونعم_الامیر 』
بہ تو سلام میدم؛ درمون دردامے
بہ تو سلام میدم، تویے ڪہ آقامے
『 #امیرے_حسین_ونعم_الامیر 』
اگرچه غرق گناهم ولی دلم طفلی ست
که میشود شب جمعه بهانه گیر حسین
خدا کند بنویسند بعد جان دادن
جوان روضه ما شد غلام پیر حسین
محمود یوسفی
#یاحسین
#شب_جمعه
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
#بِسمِ_اللهِ_القاصِمِ_الجَبارین
السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#شادی_روح_شهدا_صلوات
『 #شهیدانه 💔 』
شهيد مدافع حرم سيدعلی زنجانى به روايت مداح اهل بیت حاج مهدی سلحشور🎤
سید علی عزیز ما دنیائی از صفا و صمیمیت بود. عشق به شهادت🌷 در دریای زلال چشماش موج میزد. پارسال گفت #حاج_مهدی بریم یه سر خطوط بچههای حزبالله. میخوام ببینی چه عشقی به "حضرت آقا" دارند❤️
با هم رفتیم بچههای حزب الله تا فهمیدن من بعضی از اوقات خدمت #حضرت_آقا مشرف میشم، برگهای رو آماده کردند و اسامی شونو توش نوشتند📝 تا اون نامهی حامل سلام رو، خدمت ایشون تقدیم کنم. 🌹
راست میگفت عشقشون به آقا💖 مثال زدنی بود هر کدوم اسمش رو مینوشت چشاش بارونی میشد😭 و با یه حسرتی میگفت سلام خالصانهی ما رو خدمت حضرت آقا ابلاغ کنید. و بگید تا جان در بدن داریم با #جان و مال و فرزند و خانواده در رکابتون هستیم✋
خوش به سعادتش مزدش رو گرفت...
#شهید_سیدعلی_زنجانی🌹
#مهدی_سلحشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『 #در_محضر_استاد 🎤 』
💚 #امام_زمان (عج) خطاب به آیت الله نائینی:
خطرات بر این کشور ممکن است باشد، بلاهایی می آید، اما ما نمیگذاریم سقوط بکند!
🎤 #استاد_عالی
5_6298290186321133577.mp3
5.66M
『 #در_محضر_استاد 🎤 』
♨️ با هر گناه یه سیلی به امام زمان می زنی...
🎤 استاد دانشمند
#غفلت_از_امام
『 #ایران_قوی 🇮🇷✌️ 』
مدیر منطقهای سازمان جهانی بهداشت:
🔹تحت تاثیر دانش و تعهد کادر درمانی ایران در مقابله با #کرونا قرار گرفتم.
🔹سفرای خارجی به دولتهایشان توصیه کنند محدودیتهای بی مورد علیه ایران را متوقف کنند.
🔹اطمینان دارم که جهان در مبارزه خود با کرونا از تجارب ایران خواهد آموخت.
مداحی آنلاین - با تو پیمان بستم علی ولی الله - محمدرضا طاهری.mp3
6.52M
『 ♡ #بہ_وقت_مولودے 🎧 ♡ 』
🍃🌸 #میلاد_امام_علی(ع)
با تو پیمان بستم علی ولی الله
به خدا نشکستم علی ولی الله
🎤 #محمدرضاطاهری
مداحی آنلاین - شبا شبای عشقه - نریمانی.mp3
7.48M
『 ♡ #بہ_وقت_مولودے 🎧 ♡ 』
🍃🌸 #میلاد_امام_علی(ع)
شبا شبای عشقه
صدای علی گفتن صدای عشقه
🎤 #سید_رضا_نریمانی
『 #امام_زمان 💚 』
دردم بجز وصال تو درمان نمی شود😔
بی تو عذابِ فاصله آسان نمی شود🥀
افسانه نیست آمدنت ،لیک در عیان😔
این قصه بی حضور تو امکان نمی شود🥀
🕊 #ختم_دعاے_الهـے_عظم_البلا
چهـل شب باقے موندہ تا شب میلاد حضرت ولے عصر(عج)،هـرشب بہ نیت سلامتے و فرج آقا،و دفع بلا وبیمارے #کرونا باهـم دعاے فرج و قرائت میڪنیم
التماس دعا🙏