eitaa logo
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
1.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
•°❥|خیلے حسیݧ زحمتـ‌ ماراڪشیده استـ|•°❥ •✿•مدیـــــࢪ ↯ ‌➣ ﴾؏﴿ حضࢪتـــــ اربابـــــ •✿•خادم کانال💌↯ بھ یادشھیداݩ؛ #حاج‌قاسم‌سلیمانے #مصطفےصدرزادھ •|تیتر خواهد شد بہ زودے بر جراید مـطلبے شیعیان مشغول احداث ضریح حسن اند|•
مشاهده در ایتا
دانلود
『  📣 』 ❀↲ بِسْمِ رَبّ الحُسیْن ↳❀ ان شاءاللہ امشب در شب زیارتے ارباب ساعت ۲۳:۳۰ هــیئت مجازے خواهــیم داشت🕰 براے دلهـایے ڪہ تنگ هـیئت ارباب است💔 درخدمتتون هــستیم ،قدمتون روے چشم .🙏💚 ↳🕊@moharam_98 ↲ ↳🕊@good_girls
حاج_محمود_کریمی_نماهنگ_خدایا_ببخش.mp3
14.02M
『 ♡ 🎧 ♡ 』 قطعه نماهنگ : خدایا ببخش با نوای: ♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡ 🕊 @moharam_98
『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
#استورے #دلتنگے_ڪربلا💔 ♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡ 🕊 @moharam_98
سینه زن هاے تو دݪ تنگ محرم هستند روزے گریه ما دست تو آقاست حسیݩ نوڪران را بطلب یڪ شب جمعہ بہ حرم حرمت تا به ابد آرزوی ماست حسیݩ ♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡ 🕊 @moharam_98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گریہ ڪردن بر غمت جا و مڪان بردار نیست .... هـیئت سیار دارم ,روضہ هـاے گوشے ام ... 🕊 @moharam_98
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا. 🕊 @moharam_98
شهید زین الدین:↯♥ هرگاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله یاد می‌کنند. شهدا یادتوݩ میڪنیم ،مارو پیش ارباب یاد ڪنید
علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
تا كه از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشك كیـسویِ دختـركِ منتـظرش، ریخت به هم
تیـر را با سـرِ زانـوش كشیـد از چشـمش حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم
خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد او كه افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم
قبـل از آنیـكه بـرادر بـرسـد بـالیـنش پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم
به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم
كِتـف ها را كـه تكان داد، حسیـن افتـاد و دست بگذاشت به رویِ كمـرش، ریخت به هم
خواست تـا خیمه رساند، بغـلش كـرد، ولی مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم
اومد بہ خواب اون روضہ خون گفتـ:
شیخ روضہ من و درستـــــ بخون
گفتـــــ شیخ بہ مردم بگو: