از پی هر مصیبت، مصیبت سختتری میاد و آخرین مصیبت اونیه که حسینع رو بیواسطه به آغوش خدا میرسونه
و وای از اون مصیبت که مصیبتِ فرزند کریمه، یتیمِ حسن بن علی که در قتلگاه به سینهی عمو میچسبه و قسم میخوره وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي.
و وقتی دستش از پوست آویزان میشه، میگه عمو جان منو دریاب.. درد دارم و فریاد وای مادرم سر میده
و چه میکنه این طفل با دلِ حسینع، حسینی که خودش تا چند ساعت دیگه عریان زیر سم اسبهای لشکر نانجیبها و حرامزادههاست
دعوت به صبر میکنه! میگه عزیزِ دل عمو، آروم بگیر، صبر کن، الانه که تموم بشه...
حسینع! حسینع! حسینع!
چه میکنه با دل آدمی!
حسینع همون سالک و عابدیه که هر لحظهی از زندگیش میتونه راه گشای مسیر رسیدن به خدا باشه، استاده، راهنماست، من که نمیگم؛ رسولاللّٰه میگه حسینع کشتی نجاته!
حسینع، غمش، خودش، فرزندانش، مناجاتها و صبوریهاش ستودنیه!
حقا که غمِ حسینع کارخانهی انسانسازیه.
الحمداللّٰه الذی خلق الحسین، والسلام.
ما را کِشد به جَبر چو لایُمکِن الفَرار ؛
فَرَّوا اِلی الحسین به ما داده اختیار ..
هدایت شده از خاکستری!
4_5850289182831808239.mp3
11.37M
*مطهره در جواب اینکه گفتم امام حسین نا امیدم کرده گفت به ابوفاضل بگو.
تقصیر من نیست که شب تولد شما هم دلم هوای روضهتون رو کرده ..
تقصیر من نیست که نمکگیر غمِ گلوگیر شهید علقمهم ..
مستیم و کنار جاده باز افتادیم
از نور ولایت علی، آبادیم
نوکر که خودش برو بیایی دارد
ما خاک قدوم حضرت سجادیم