eitaa logo
هیئت محبان العباس علیه السلام
823 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
361 ویدیو
35 فایل
هیات محبان العباس تهران تاسیس ۱۳۴۵ ارائه پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/Hb128126
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شب عیدغدیر 💠 @moheban_1345
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷️ روزانه یک صفحه قرآن کریم صفحه ۱۵۹ _ سوره اعراف
159.mp3
1.24M
🔷️ روزانه یک صفحه قرآن کریم صفحه ۱۵۹ _ سوره اعراف
((جلسه دعاي توسل(آموزش مداحي))) 📅يكشنبه 18تير از نماز مغرب وعشا 📍حسينيه امام عصر (عجل الله تعالي فرجه)
🔷️ روزانه یک صفحه قرآن کریم صفحه ۱۶۰ _ سوره اعراف
160.mp3
1.07M
🔷️ روزانه یک صفحه قرآن کریم صفحه ۱۶۰ _ سوره اعراف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 كنيز زيبا در_زندان امام كاظم (ع) مرحوم مجلسی نقل کرده است : 🔸که هارون، خلیفه مقتدر و بی‌حیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر علیهماالسلام به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود). امام پیغام داد” «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان می‌شوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم. 🔸هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند. مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب می‌گوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ، جریان را به هارون گزارش داد. 🔸هارون گفت: به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است، کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد. هارون پرسید: تو را چه شده؟ گفت: خبر تازه‌ای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز می‌خواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند می‌شود. به او عرض کردم: مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟ فرمود: با تو چه کار دارم؟ عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آورده‌اند. آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کاره‌اند؟! 🔹کنيز گفت: «پس نگريستم ‏ناگهان بوستانى ديدم که اول و آخر آن در نگاه من پيدا نبود، در اين ‏بوستان جايگاه‌هايى مفروش به پر و پرنيان بود و خدمتکاران زن و مردى‏که خوش سيماتر از آنها و جامه‏اى زيباتر از جامه آنها نديده بودم، بر اين‏ جايگاه‌ها نشسته بودند. آنها جامه‏اى حرير سبز پوشيده بودند و تاج‌ها و درّ و ياقوت داشتند و در دست‌هايشان آبريزها و حوله‏ ها و هرگونه طعام‏ بود. من به سجده افتادم تا آن که اين خادم مرا بلند کرد و در آن لحظه ‏پى ‏بردم که کجا هستم . » 🔹با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد. هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟ 🔹گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم. هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد. 🔹از او پرسیدند: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهماالسلام) را چنین یافتم … . راوی این داستان می‌گوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم علیه السلام رخ داد 💠 @moheban_1345
مراسم ختم مرحومه صدیقه شهید کلهری(تهرانی) صبیه مکرمه مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی متعلقه حاج حمید ملکی تبار
🔷️ روزانه یک صفحه قرآن کریم صفحه ۱۶۱ _ سوره اعراف
161.mp3
1.09M
🔷️ روزانه یک صفحه قرآن کریم صفحه ۱۶۱ _ سوره اعراف
امیرالمؤمنین شاخص است... 💯 هیچ‌کس نمی‌تواند خودش را با علی علیه‌السّلام مقایسه کند، امّا همه می‌توانند به‌سمت آن قلّه حرکت کنند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام شاخص است. ✍️ امام خامنه‌ای مدّظلّه‌العالی؛ 1 فروردین 1380. 💠 @Moheban_1345