💠 #شهید عباس وراميني(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : عباس (محمد) ورامینی (معروف به عباس ورامینی) در پنجم مردادماه سال ۱۳۳۳ ه.ش در محله پاچنار تهران چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در میان کودکان مستضعف محله زادگاهش سپری کرد. علاقه و ارادت او به «حسین بن علی(ع)» و شرکت در تمام مراسمهای عزاداری، او را به لقب عباس علمدار مفتخر ساخت. عباس پس از اخذ مدرک دیپلم و اتمام دوره سربازی در رشته «مددکاری اجتماعی» دانشگاه علامه طباطبائی پذیرفته شد وی در ضمن تحصیل جهت خدمت به کودکان بیسرپرست به مراکز نگهداری آنها رفت و آمد داشت. همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی به جمع مبارزین پیوست و چندین مرتبه از طرف ساواک منزلش تفتیش شد با ورود امام خمینی (ره) به کشور عزیزمان به مدت سه روز در بهشت زهرا (س) و محل استقرار امام (ره) نگهبانی داد. پس از پیروزی انقلاب ورامینی مسئولیت آموزش تاکتیک کمیته انقلاب اسلامی را برعهده گرفت، سپس به جمع جهادگران پیوست و فیسبیلالله برای کشاورزان روستای سیستان و بلوچستان کار کرد. در زمان تسخیر لانه جاسوسی به تهران بازگشت و به عنوان اولین نفر وارد سفارت آمریکا (لانه جاسوسی) شد، در همین زمان مسئولیت آموزش نظامی دانشجویان پیرو خط امام را بر عهده گرفت و برای آنان اسلحه تهیه نمود. ورامینی در سال ۱۳۵۸ با یکی از خواهران پیرو خط امام آشنا شد و با حضور در خدمت امام (ره) و قرائت خطبه عقد توسط ایشان زندگی مشترک خویش را آغاز نمود. او در همان سال به عضویت سپاه درآمد و در مرکز آموزش سپاه منطقه به خدمت پرداخت. در زمان عملیات ثامنالائمه به جبهه شتافت. عباس در عملیاتهای بسیاری شرکت نمود. ورامینی یک مرتبه از ناحیه صورت مجروح شده است. در سال ۱۳۶۱ به دستور حاج همت و حاج احمد متوسلیان به فرماندهی ستاد لشگر ۲۷ محمد رسولالله (ص) منصوب شد و مدتی بعد به دستور آن دو بزرگوار رهسپار سفر حج گشت. سرانجام «مسئول ستاد سپاه ۱۱ قدر و قرارگاه نجف اشرف» در عملیات والفجر ۴ در منطقه پنجوین ارتفاعات کانیمانگا بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ به ناحیه پیشانی درتاریخ ۲۸ /۸/۱۳۶۲ به بیکران آسمان پرکشید و مزارش را در بهشت زهرا قطعه ۲۴ آسمانیتر کرد.
#کلام شهدا: من با آن گفته امام عزیزمان که میگوید در جبهه ها حتی یک نفر هم پیدا نمی شود که از خانواده این مستکبرین باشد کاملا مانوس می باشم و این اصل معنی امامت و امت که هر دو کامل در نتیجه می بینم که انقلاب با شتابی سرسام آور به پیش میرود انشاالله تمام کاخهای ظلم را در هم خواهد کوبید و باعث نجات تمام مستعفین جهان خواهد شد و از همه مهمتر زمینه آماده میشود برای ظهور امام زمان(ع) و نکته بسیار ظریفی که در اینجا مشهود است ارتباط قوی بین امام و امت میباشد که به فضل الهی این دو هم جهت حرکت میکنند و تا این همسویی برقرار است ما پیروزیم اگر چه در بعضی از موارد شکست بخوریم که این شکست خود نز پیروزی عظیمی میباشد و اما نظر من در مورد هر دوی اینها این است مه امام چون آن ارتباط اخلاصی خود را با خدا برقرار کرده است و نمود آن همان گریه های شبانه امام میباشد راه خود را پیدا کرده و در صراط مستقیم حرکت خود را ادامه میدهد و این طرف که امت قرار دارد تا وقتی که قدر این نعمت الهی را بدانند و شکرگزاری کنند صددرصد خدا این نعمت را از او نخواهد گرفت مگر اینکه نعمتی از آن بالاتر به او بدهد و باز من نمود عینی این مسئله را در جبهه های جنگ مشاهده کرده ام و آن فریادهای پرخروش و مستضعفترین مردم این جهان است که در حال حاضر تبلور آن در ایران و آنهم در جبهه ها است که فریاد می زنند خدایا خدایا ترا به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه بر عمر او بیفزا.
❤️شهادت: 28/8/62-عملیات والفجر ۴ در منطقه پنجوین ارتفاعات کانیمانگا
مزار شهید:تهران بهشت زهرا(س) قطعه ۲۴
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهیدحسن رمضانی(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : حسن در 22/10/1339 در شهر ابوزيدآباد از توابع شهرستان آران و بيدگل
ديده به جهان گشود كه به حق ، به صورت و سيرت نيكو زيست .
كودكى سه ساله بود كه صفير تظلّمخواهى و ظلمستيزى خمينى كبير (ره) را به
خون سرخ صدها شهيد 15 خرداد به هم آميخته ديد و رگهاى انتقام در خونش
ريشه دواند . امام خمينى (ره) تبعيد شد و چشم به ساليان نهچندان دورتر دوخت .
پس از اتمام دوران راهنمايى ، هوش و استعداد خويش را در راه ترويج دين نهاد
و در حوزه علميّه مشغول به تحصيل گشت .
او خوب مىدانست كه سعادت دنيا و آخرت در همين حجرههاى كوچك ولى
نورانى است و مرد ميدان عمل مىخواهد تا با هواى نفس خويش ستيز كند و از زر
و زيور دنيا بگذرد . اين مردانگى را در خود ديد و رهسپار حوزه شد و در محضر
اديب فرزانهاى چون «آيهاللّه يثربى» زانوى ادب بر زمين زد و به فراگيرى دروس
مذهبى مشغول شد .
در سال 1359 از پيروزى انقلاب اسلامى ديرى نگذشته بود كه دستان پليد
استكبار اينبار از آستين صدام بعثى بيرون آمد و به مرزهاى ايران حمله آورد و
آوردگاهى ديگر براى حماسهآفرينان و سربازان خمينى ، بهنام مقدّس جبهه پديد
آمد .
شهيد رمضانى كه پنج سال در حوزه مشق و تهذيب كرده بود ، بىدرنگ روانه
جبهه شد تا آموزههاى خويش را در حوزه به تصوير كشد .
با نام زيباى روحانى به جبهه رفت و در دومين اعزام خويش در «سومار» تركشى
سر مباركش را شكافت و او رها از هر قيد و بند به ملكوت آسمانها پرواز كرد .
پيكر مطهّرش چندى بعد در امام زاده عبداللّه علیه السلام در زادگاهش به خاك سپرده
شد تا فرداى قيامت سندى خونين از مظلوميت قوم دلير خويش باشد .
# فرازی بر وصیتنامه شهید حسن رمضانی:سلام بر انبياى عظام و سلام بر ائمّه عليهمالسلام، سلام بر امام خمينى ـ دامّت بركاته ـ
سلام و درود بر روحانيّت بيدار و اصيل .
قرآن مىفرمايد : «و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احياء عند ربّهم
يرزقون» ؛ آرى ! شهيدان زندهاند .
پدرجان ! اگر مىخواهى روح مرا شاد نمايى بهجاى گريه ، فرزندانت را بهتر از
اين كه هستند ، تربيت نماييد .
مادر جانم ! در حق شما هم من كوتاهى نمودم و خدا مىداند كه نمىتوانستم
آنطور كه دلم مىخواست به شما خدمت نمايم .
مادرجان ! اگر مىخواهى روح من آزار نبيند ، گريه نكن كه گريه ، باعث
خوشحالى دشمنان است و شما بايد با اَعمالت به دشمن بفهمانى كه اگر امام
مىفرمايد : «آمريكا هيچ غلطى نمىتواند انجام دهد» ، صحّت دارد .
اى برادرانم ! شما هم بايد چون ياران حقيقى امام امّت باشيد و حرفهايى را كه
بعضى از مواقع به شما مىگفتم ، انجام دهيد .
اى همسر ! من رفتم خداحافظ ، مرا حلال كن . تو در عزاى من گريه نكن ، بلكه
فرزندمان را بهخوبى تربيت نما تا او نيز شيرى چون سلمان فارسى گردد . اگر فرزندم
پسر باشد ، نامش را «محمّد» بگذاريد و او را مواظبت نماييد تا منحرف نشود و
سپس او را به مدرسه علميّه بفرستيد و اگر دختر بود ، او را «فاطمه» نام گذاريد .
-
❤️شهادت:سومار - 2/9/59
مزار شهید:گلزار شهدای امام زاده عبدالله شهر ابوزیدآباد
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید سید حیدر حمیدی(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : شهید سیدحیدر حمیدی در سال ۱۳۴۴ش در بخش خشت از توابع کازرون در خانوادهای مذهبی و بدور از کلیه ظواهر مادی، چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در شهر خشت به پایان رسانید. سیدحیدر از همان اوایل کودکی، علاقه عجیبی به مطالعه کتابهای مذهبی و سیاسی داشت و با تلاش و کوشش خود، بسیاری از دانشآموزان را به مطالعات سیاسی و تأسیس کتابخانه در مدرسه و اجرای نمایشنامه ترغیب و تشویق میکرد. از خصوصیات بارز این شهید گرانقدر که زبانزد خاص و عام است، میتوان به تلاش در گسترش هرچه بیشتر امواج پربرکت انقلاب اسلامی در روستاها و حفظ دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی اشاره کرد. از جمله فعالیتهای دیگر مذهبی سیدحیدر، به راه انداختن مراسم دعای کمیل و قرائت کلامالله مجید در شبهای ماه مبارک رمضان میباشد. با شروع جنگ تحمیلی بهواسطه هجوم ناجوانمردانه نیروهای بعثی به مرزهای جمهوری اسلامی ایران و بهدنبال صدور فرمان بسیج از سوی حضرت امام خمینی (ره)، بسیج مستضعفین منطقه به کمک این شهید والامرتبه و دیگر دوستان متعهدش تشکیل گردید. سیدحیدر بیشتر شبها را در بسیج به نگهبانی میپرداخت و بهعنوان مربی بسیج هم خدمت میکرد. بعد از فرمان امام (ره)، روح پرفتوح این شهید گرانقدر دیگر اجازه ماندن در کلاس درس را به او نداد؛ بهطوریکه سنگر مدرسه را به دیگر دوستانش سپرد و خود راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید. این عاشق الله و یار امام حسین علیهالسلام که هنوز زمزمههای آیات قرآن او در ماههای مبارک رمضان و دعاهای کمیلش در شبهای جمعه، در گوشهای همولایتیهایش طنینانداز است؛ ایثارگرانه جان خود را در راهی نثار کرد که مایه فخر اولیاء دین ماست. آری! سیدحیدر حمیدی سرانجام در تاریخ هفتم آذرماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در جبهه مریوان به جمع شهدای راه حسین علیهالسلام پیوست و عاشورائی گشت.
-
#خاطره: یک روز در حیاط خانه نشسته بودیم که یکی از همکلاسیهای حیدر دم در خانه آمد و گفت: پسر شما میخواهد برود جبهه و همه پروندههایش تکمیل است و میخواهد برود. گفتم: برود به سلامت. خودش هم آمد و گفت: پدر من میخواهم بروم جبهه و الان تنها چیزی که مانده رضایت پدر و مادر است. گفتم: من که راضی هستم. وقتی این جمله را گفتم، حیدر عین گل شکفته شد و شوق و شادی در چهره او نمایان شد. وقتی رضایت را از من گرفت نزد مادرش رفت و مادرش گفت: میروی شهید میشوی. او هم در جواب گفت: اسلام به خون ما نیاز دارد...
❤️شهادت:مریوان - 7/9/60
مزار شهید:امامزاده علی (خشت)
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید سرتیپ خلبان شهید احمد کشوری(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : شهيد احمد كشوري در تيرماه 1332ش در شمال به دنيا آمد. وي در سال 1351 وارد هوانيروز شد و دورههاي آموزش خلباني با هليكوپتر را با موفقيت به پايان رساند. او از سالهاي قبل از انقلاب فعاليتهاي ضدرژيم خود را آغاز كرده بود و در دوران نخستوزيري بختيار با همراهي دوستان خود، قصد انجام كودتا و ساقط كردن حكومت پهلوي را داشت كه با پيروزي انقلاب اسلامي، اين نقشه عملي نشد. شهيد كشوري پس از پيروزي انقلاب فعاليتهاي مختلفي در پاكسازي كردستان از لوث عناصر ضدانقلاب انجام داد. وي پس از آغاز جنگ، فرماندهي هوانيروز منطقه ايلام را به عهده گرفت و با دل و جان به انجام وظيفه پرداخت. اين شهيد بزرگوار سرانجام در 15 آذر سال 1359 در حالي كه از يك مأموريت بسيار مشكل، اما پيروز بازميگشت، در منطقه ميمك در ايلام، مورد حمله مزدوران بعثي قرار گرفت. در اين ميان، در حالي كه هليكوپترش در اثر اصابت راكت هواپيما، به شدت ميسوخت، آن را تا موضع خودي هدايت كرد و آنگاه در خاك وطن سقوط كرد و به آرزوي ديرينهاش دست يافت و شربت شهادت را مردانه سركشيد. پيكر پاك او را به تهران انتقال داده و در بهشت زهرا به خاك سپردند.
#کلام شهدا: خدایا شیطان را از ما دور كن
«بسم الله الرحمن الرحیم»
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
روبه صفتان زشت خو را نكشند
پایان زندگی هر كسی به مرگ اوست
جز مرد حق كه مرگش آغاز دفتر اوست.
هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می كشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبین به طرف جبهه های حق علیه باطل روان شد و من قطره ای از این دریایم و نیز می دانید كه این اقیانوس بی پایان است و هر بار بر او افزوده می شود. راه شهیدان را ادامه دهید. كه آنها نظاره گر شمایند مواظب ستون پنجم باشید كه در داخل شما هستند.
بی تفاوتی را از خود دور كنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید.
مردم كوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شركت كنید. در دعاهای كمیل شركت كنید. فرزندانتان را آگاه كنید. و تشویق به فعالیت در راه الله كنید.
وصیت به پدر و مادرم:
پدر و مادرم! همچنان كه تا الآن صبر كرده اید از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا كند. فعالیتتان را در راه خدا بیشتر كنید. در عزایم ننشینید، نمی گویم گریه نكنید ولی اگر خواستید گریه كنید به یاد امام حسین (ع) و كربلا و پدر و مادرانی كه پنج فرزندشان شهید شده گریه كنید، كه اگر گریه های امام حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود، اكنون یادی از اسلام نبود. پشت جبهه را برای منافقین و ضد انقلاب خالی نگذارید، در مراسم عزاداری بیشتر شركت كنید كه این مراسم شما را به یاد شهیدان می اندازد و این یاد شهیدان است كه مردم را منقلب می كند.
امام را تنها نگذارید.
فراموش نكنید كه شهیدان نظاره گر كارهای شمایند.
ما زنده به آنیم كه آرام نگیریم.
موجیم كه آسودگی ما عدم ماست
والسلام
قطراه ای از دریای خروشان حزب ا...
احمد كشوری.
#خاطره: یك شب كه تعدادی از خلبانها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی میگفت: من به خاطر حقوقی كه به ما میدهند میجنگم، یكی دیگر میگفت من به خاطر بنیصدر میجنگم. یكی میگفت من به خاطر خودم میجنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران میجنگم. شهید كشوری گفت: من همه اینها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا میجنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز میجنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام میجنگیم. اسلام در خطر است نه بنیصدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است.
❤️شهادت:منطقه میمک در ایلام - 15/9/59
مزار شهید:تهران ، گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید گمنام محمدرضا محمدی دهنوی(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : شهید محمدرضا محمدی دهنوی در سال ۱۳۳۹ش در روستای «دهنو برخوار» در ۱۲ کیلومتری شهر اصفهان، دیده به جهان هستی گشود. محمدرضا، تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود سپری کرد و برای گذراندن دوران تحصیل در مقطع راهنمایی به شاهینشهر مهاجرت نمود. اما فقر مالی خانواده، محمدرضا را وادار به ترک تحصیل کرد و به شغل کارگری مشغول شد. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران، محمدرضا به عضویت این نهاد مقدس درآمد و بعد از گذراندن دوره آموزشی، تحت عنوان مبلغ به جیرفت رفت و پس از مدتی، به کردستان اعزام شد. پس از اتمام دوره مأموریت در کردستان، به جبهه ذوالفقاری آبادان رفت. محمدرضا محمدی دهنوی بعد از چهل روز مبارزه با دشمن بعثی، بر اثر اصابت گلوله کالیبر ۵۰ به ناحیه سر در تاریخ هجدهم آذرماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در سن بیست سالگی به لقاءالله پیوست و پیکر مطهرش در دست مزدوران بعثی قرار گرفت. شهید محمدرضا محمدی دهنوی از شهدای مفقودالجسد هشت سال دفاع مقدس است.
#کلام شهدا: بسماللهالرحمنالرحیم / بهنام خدا و بهنام خدائی که شهادت را آفرید و بهنام خدای خمینی. پیام من به آنهایی که این وصیتنامه را میخوانند این است که ای مردم مسلمان که انقلاب کردید! مواظب اعمال و کردار و رفتار خود باشید و مبادا رهبر انقلابمان خمینی کبیر را ناراحت کنید و تمام ملت ایران وظیفه دارند که پاسداری از خون شهیدان گلگونکفن انقلاب را بر عهده بگیرند و این را بهخاطر داشته باشید که این انقلاب بههمین سادگیها بهدست نیامده بلکه هزاران خون ریخته شده و هزاران نفر معلول و یا مجروح شدهاند و هر نفر ما مسئول رساندن پیام خون آنها هستیم. پدر عزیزم! من از تو خیلی تشکر میکنم که توانستی من را به این سن و سال برسانی تا بتوانم در راه خدا قدم بردارم. درود خدا بر همچون پدران و مادرانی که فرزندان خود را فدای انقلاب میکنند. پیام من به مادر عزیزم این است که: مادر! حق داری موقعی که خبر شهادت مرا شنیدی ناراحت بشوی ولی این را باید بدانی که شهادت افتخار است و هر خانوادهای که شهید میدهد باید به شهیدش افتخار بکند. مادر عزیزم! من از تو بسیار تشکر میکنم که شبها بیدار ماندی و نگذاشتی من سختی بکشم. پیام من به تو این است که هیچ ناراحت نباش چرا که در زیر پرچم اسلام زندگی میکنی؛ و پیام من به برادر عزیزم که بزرگتر از همه برادرانم است: از تو میخواهم که دلداری و آگاهی به پدر و مادر بدهی و معنی شهادت و هدف شهادت را برای آنها بازگو کنی. از تو برادر عزیزم و دیگر برادرانم میخواهم که فرزندان مرا همچون فرزندان امام حسین (ع) تربیت کنید.
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید استاد اخلاق شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب (سومین شهید محراب)(شهيد ترور )
💠 #زندگی_نامه : آيتاللَّه سيدعبدالحسين دستغيب در سال 1292 شمسي (عاشوراي 1332 ق) در شيراز در خانوادهاي كه 800 سال سابقه علم و فضيلت دارند متولد گرديد. وي پس از سپري كردن مقدمات علوم اسلامي، در 22 سالگي به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آنجا از محضر استاداني چون سيدابوالحسن اصفهاني، شيخ محمد كاظم شيرازي و سيد ميرزا آقا اصطهباناتي استفاده نمود و پس از سالياني اقامت در نجف، از بزرگان حوزه علميه آن سامان، اجازه اجتهاد گرفت. در نجف روح جستجوگر آن شهيد در پي يافتن صاحبدلي بود كه او را به وداي ايمَن برساند، تا آنكه سرانجام در محضر پرفيضِ استاد اخلاق، ميرزا محمد علي قاضي تبريزي، آرامش يافت و از خواص استاد شد. آيتاللَّه دستغيب همراه با قيام امام خميني(ره) در سال 1341، مبارزات خويش را آغاز نمود و در 15 خرداد 1342 بازداشت و به تهران تبعيد گرديد. از آن پس چندين بار در مدت حكومت طاغوت بازداشت و تبعيد شد. در طي اين مقطع از مبارزات بود كه ايشان به همراه چهار تن ديگر از علما، اعلاميهاي صادر و شاه را از سلطنت خلع نمودند. آيتاللَّه دستغيب پس از پيروزي انقلاب اسلامي وظايف ارزشمندي را در نظام جمهوري اسلامي از جمله: نمايندگي مردم شيراز در مجلس خبرگان، امامت جمعه شيراز و نمايندگي امام خميني(ره) در استان فارس به عهده گرفت. آيتاللَّه دستغيب علاوه بر خدمات متعددي كه صرف ساخت، تاسيس و بازسازي بناها و آثار خيريه نمود داراي تاليفات متعددي است كه آدابي از قرآن، معراج، ايمان، گناهان كبيره، قلب سليم، داستانهاي شگفت و... از آن جملهاند. اين عالم وارسته و معلم اخلاق سرانجام در بيستم آذر 1360 ش برابر با چهاردهم صفر 1402ق هنگامي كه براي اداي نماز جمعه عازم محل برگزاري آن بود از سوي منافقين ضدانقلاب در 68 سالگي به شهادت رسيد.
#کلام شهدا: وصیت میکنم فرزندان خود را به تقوی و سعی در اینکه واجبی از آنها فوت نشود و مرتکب حرامی نشوند و در هر حال خدا را حاضر بدانند دنیا را محل عبور و آخرت را محل قرار بدانند و این ضعیف را از دعا فراموش ننمایند .
#خاطره: اما شگفت تر از همه كراماتي كه در كتاب « داستانهاي شگفت » در مورد اولياء خدا نقل شده ، حكايت زير است كه توسط يكي از دوستان نزديك ايشان ، آقاي سودبخش مشاهده گرديده است :
« شهيد بزرگوار حضرت آيت ا... دستغيب بسيار مقيد بودند نماز را اول وقت بخوانند . حتي در مسافرتها و ساليان دراز كه خدمت آن بزرگوار بودم بندرت به ياد دارم كه سر وقت نماز نخوانده باشند . در يكي از مسافرتهاي عمره كه خدمت ايشان بوديم ، بليط هواپيما يكسره براي جده فراهم نشد. بليط هواپيما از تهران به بيروت و از بيروت به جده تهيه شد. در فرودگاه بيروت بطور ترانزيت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزديكهاي مغرب بود كه هواپيما براي پرواز به جده آماده شد. حضرت آيت ا... شهيد دستغيب خيلي سعي مي كردند اگر ميسر باشد هواپيما تأخير كند تا بشود نماز را سر وقت خواند ، ولي ميسر نشد. وارد هواپيما شديم. در داخل هواپيما زياد معطل شديم. ايشان خيلي ناراحت بودند كه نماز نخوانده اند . چند مرتبه خواستند پياده شوند ، گفتند مسافرين همه سوارند ، الان حركت مي كنيم. بالاخره تأخير هواپيما به قدري شد كه حساب كرديم وقتي به جده مي رسيم ممكن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد . حضرت آيت ا... دستغيب با حالت پريشان و ناراحت گفتند : پياده شويم هر چند هواپيما برود و ما جا بمانيم ، اما درب هواپيما بسته بود. ايشان با حالت توجه مخصوص و سكوت چند دقيقه اي سراپا ايستاده بودند كه هواپيما براي حركت روشن شد. به مجرد روشن شدن هواپيما شعله هاي آتش از موتور آن نمايان گرديد. با عجله هواپيما را خاموش كردند و درب آن را باز كردند و از مسافرين خواستند كه هرچه زودتر پياده شوند. ايت ا... دستغيب با خوشحالي زائدالوصفي با دوستان پياده شدند و مرتب مي فرمودند : « نماز ، نماز » كاركنان هواپيما مي گفتند : حداقل 4 ساعت تأخير داريم تا هواپيما آماده حركت شود . به مجرد رسيدن به سالن فرودگاه ايشان به نماز ايستادند. نماز مغرب و عشاء را با توجه و شكر گزاري خاص انجام دادند. سلام نماز را كه دادند . مأمورين گفتند : آقا سوار شويد كه نقص هواپيما برطرف شده و مي خواهيم حركت كنيم !
❤️شهادت:ادای نماز جمعه - 20/9/60
مزار شهید:حرم حضرت احمد بن موسی علیه السلام (شاه چراغ)
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید نعمت الله چهاردهی(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : شهید نعمت الله چهاردهی در تیرماه سال ۱۳۴۲ش در یک خانوده مذهبی در روستای بالاده از توابع شهرستان ساری چشم به جهان هستی گشود. نعمتالله پس از سپری نمودن دوران کودکی، در سن هفت سالگی بهعلت علاقه شدید خانوادهاش به مسائل مذهبی، به مکتبخانه فرستاده شد. او چند سال مشغول فراگیری کتب مذهبی شد و دوره تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای زاغمرز و شهیدآباد با موفقیت گذراند، بین سالهای ۱۳۵۶ش و ۱۳۵۷ش که مصادف با اوجگیری تظاهرات ملت مبارز ایران علیه رژیم ظالم شاهنشاهی بود، نعمتالله در راهپیماییها بر علیه رژیم طاغوت شرکت میکرد. وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در مبارزه تبلیغاتی با منافقین نیز تلاش و پیگیری چشمگیری داشت. نعمتالله در طول زندگی با سختیهای فراوانی دست و پنجه نرم کرده بود؛ اصالت مذهبی خانواده، داشتن روحیه ایثار و فداکاری و مقابله با دشواریها از او مجاهدی سختکوش ساخته بود. نعمتالله جهت ادای دین به اعتقاداتش و شهدا، در پاییز ۱۳۶۰ش عازم جبهه نبرد اسلام با کفر بعثی شد و سرانجام در تاریخ بیست و سوم آذرماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در جبهه گیلانغرب (شیاکو) در سن هجده سالگی به مقام عظمای شهادت نائل گردید. پیکر مطهر شهید نعمتالله چهاردهی پس از گذشت ۸ ماه، در روستای شهیدآباد و در کنار سایر شهدا به خاک سپرده شد.
#کلام شهدا: فرازی از وصیتنامه ارزشمندش مینویسد: «... از دیدگاه الهی انسان میبایست در قبال دو طرز تفکر حق و باطل از خود عکسالعمل نشان دهد وگرنه به انسانیت خویش واقف نیست زیرا ما هستیم که میرویم تا به مستضعفین جهان فردا بگوییم زندگی در رفتن است نه مقصد رسیدن چرا که مقصد پایان زندگی است و همگی یکسان به مرگ میرسند...
-
❤️شهادت:جبهه گیلانغرب (شیاکو) - 23/9/60
مزار شهید:روستای شهید آباد
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید علی اصغر رجبی(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : شهید علیاصغر رجبی، ششم تیرماه، در یکی از روزهای گرم تابستان سال ۱۳۳۴ش در جمع گرم و صمیمی خانوادهای مهربان و متدین در همدان چشم به جهان هستی گشود و بهیاد طفل شيرخوار شهید حضرت امام حسين علیهالسلام، علیاصغر نام گرفت تا سالها بعد در رکاب حسین زمانش، عاشورائی گردد. علیاصغر از کودکی، به فرایض و واجبات دینی عشق میورزید. هنوز یازده سال بیشتر نداشت که داغ سنگین بیپدری شانههای کوچکش را خم کرد و بدینترتیب، علیاصغر، سرپرست خانوادهاش و عهدهدار تأمین مخارج زندگی شد. علیرغم وجود سختیها، دیپلم خود را با نمرات عالی اخذ نمود. علیاصغر با وجود دغدغه کار و تحصیل، از هیچ کوششی در جهت ثمر گرفتن انقلاب اسلامی دریغ نمیکرد. او که سعی میکرد جای خالی پدر را پر کند، در کنار تلاش برای تأمین معاش خانواده، مصرانه به تحصیلات خود ادامه داد تا توانست پس از سالها زحمت و درس خواندن، در سال ۱۳۵۸ش، در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران با رتبه بیست قبول شود. علیاصغر در کنار تحصیل در دانشگاه، دو سال نیز بهعنوان دبیر آموزش و پرورش در مدرسه راهنمایی آیتالله مدنی مشغول به خدمت و تدریس شد. با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، حفظ ناموس را بر تحصیل ترجیح داد و به دانشگاه عشق وارد شد. آری! علیاصغر، عاشقانه ندای رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) را لبیک گفت و برای حفظ و پاسداری از مرزهای پرگهر میهن اسلامی، راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید. علیاصغر رجبی، سرانجام پس از حضوری پربار و پرشور در سنگرهای پیکار با دشمن متجاوز بعثی، در تاریخ بیست و چهارم آذرماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی، در جبهه گیلانغرب درحالیکه بیست و شش سال سن داشت، بههمران لاهوتیان ملکوت به سوی عرش اعلی پر گشود.
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید هادی ابراهیمی(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : شهید هادی ابراهیمی در روز سوم تیرماه سال ۱۳۴۴ش در خانوادهای زحمتکش و مذهبی در شهر لامرد قدم به عرصهی حیات گذاشت. دوران شیرین کودکی را با همسالان خود در محیط آرام و سالم زادگاهش گذراند و با اخلاق و تربیت اسلامی آشنا شد. در سن ۷ سالگی وارد دبستان شد و دورهی راهنمایی را نیز با موفقیت لامرد پشت سر نهاد. همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی، هادی نوجوانی سیزده ساله بود که همراه با معلمانش، در راهپیمایی و تظاهرات شرکت مینمود. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران، بسیج مستضعفین را عرصهی فعالیتهای انقلابی خود قرار داد و شبانهروز در سنگر پایگاه مقاومت به پاسداری و حراست از ارزشهای انقلاب مشغول بود. با شروع جنگ تمامعیار استکبار جهانی علیه ایران، در نخستین اعزام نیروی بسیج لامرد، در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۶۰ش همراه با دانشآموزان دبیرستان شهید بهشتی، به سومار رفت و پس از سه ماه نبرد با دشمن به خانه بازگشت. سه ماه بعد، عازم جبههی گیلانغرب شد. هادی در عملیات مطلعالفجر، پس از نبردی قهرآمیز با دشمن، بر اثر برخورد با مین در تاریخ بیست و پنجم آذرماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در سن شانزده سالگی به درجهی رفیع شهادت نائل گردید. جسم مطهر شهید هادی ابراهیمی پس از نُه ماه به زادگاهش منتقل گردید و در میان تشییع باشکوه مردم، در گلزار شهدای مرکزی لامرد به خاک سپرده شد
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید سید بخش الله سید میرزایی(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : شهید سیدبخشالله سیدمیرزایی در سال ۱۳۳۴ش در گلیرد طالقان در یک خانواده مذهبی و مؤمن چشم به جهان هستی گشود. دوران تحصیل خود را با کار و زحمت بسیار به پایان رساند و سپس برای انجام خدمت سربازی آماده شد. او پس از پایان دوران سربازی، به استخدام آموزش و پرورش درآمد. زمانی که مبارزه حضرت امام خمینی (ره) علیه رژیم سفاک شاهنشاهی اوج گرفت، سیدبخشالله نیز به جمع یاران راستین امام (ره) پیوست و تمام تلاش خود را مصروف پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نمود. سیدبخشالله سیدمیرزایی بهدنبال شروع جنگ تحمیلی، با پیام امام (ره) به جبهههای نبرد حق علیه باطل شتافت و سرانجام در تاریخ سیام آذرماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در منطقه سرپلذهاب به دیدار معشوق خود شتافت.
ور محور امامت و ولايت گرد آييد، از تفرقه بپرهيزيد و خون شهيدان را پايمال نکنيد. مبادا امام را تنها بگذاريد چون تنها گذاشتن امام يعني به بند کشيدن تمام مستضعفان و اين عمل بر خلاف رضاي خداست.
من با همه ی التهاب دورنی ام و برنامه های تنظیم شده ی زندگی ام ، با وابستگی به خانواده ام و سرگردانی همسر منتخب یک هفته ای ام که سراسر وجودم در اوست ، همه و همه در یک جمله ، و آن هم « اطاعت از امام » معاوضه می کنم . امروز پس از یک هفته از آغاز زندگی مشترک پوتین ها را می پوشم و لباس رزم بر تن می کنم و سلاح برمیدارم و به میدان نبرد می روم.
❤️شهادت:منطقه سر پل ذهاب - 30/9/59
مزار شهید:روستای گلیرد
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید رضا نژادرضائی(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : شهید رضا نژادرضائی در سال ۱۳۳۴ش در جمع گرم و صمیمی خانوادهای مهربان در اسلامآباد غرب پا به عرصه گیتی نهاد. روزهای پاک کودکی را در دامان پرمهر مادر و زیر سایه لطف پدر بزرگوارش گذراند و با الفبای زندگی آشنا شد. رضا بعد از گذراندن دوره تحصیل در سال ۱۳۵۲ش به استخدام هوانیروز درآمد و پس از طی دورههای مختلف آموزشی، به دریافت درجه ستوانیاری نائل گشت. در سالهای اوجگیری انقلاب اسلامی به صف انقلابیون پیوست. بعد از پیروزی انقلاب به شهر کرمانشاه منتقل شد و در کنار نیروهای رزمنده و جانبرکف انقلابی و شهیدان والامقامی چون شهید شیرودی و کشوری و شهید سهیلیان به مبارزه علیه منافقین و اشرار پرداخت. با شروع جنگ تحمیلی، عاشقانه ندای "هل من ناصر ینصرنی" حسین زمان خمینی کبیر (ره) را لبیک گفت و راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. حماسههای دلاورانه او در کنار همرزمانش برای جلوگیری از سقوط پایگاه هوایی ابوذر از یادها نمیرود. رضا مدتی نیز برای خدمت به عشایر محروم کشور تحت عنوان بسیج عشایری و نیروی پیاده عازم این مناطق شد. سرانجام روح عاشقش قفس تنگ تن را شکست و زمانیکه پیروزمندانه از انجام مأموریت آبانماه سال ۱۳۶۰ش بازگشت، بدون لحظهای درنگ و با اصرار زیاد مأموریت جدیدی پذیرفت و عازم گیلانغرب شد تا در روز چهارم آبانماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در سن بیست و شش سالگی در پروازی سرخ به سوی بینهایت پر گشاید. پیکر مطهرش را از منطقه سرپل ذهاب به روستای دلهچوب عیای اسلامآباد انتقال داده و به خاک سپردند.
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin
💠 #شهید ابوالحسن محمدزاده(شهيد دفاع مقدس)
💠 #زندگی_نامه : در خانواده مذهبی و متدین در روستای چمازکتی قائمشهر دیده به جهان گشود . در سن 7 سالگی به همراه خانواده به شهرستان محمود آباد عزیمت کردند. از کودکی شیفته امور مذهبی و دینی خصوصاً برای نماز اهمیت فراوان قائل بود. چنانکه بعد ها از دسترنج کارگری خودش یک ساعت زنگی خرید و به مادرش گفت: از این به بعد، می خواهم نماز شب و نماز جعفر طیّار بخوانم. دوران تحصیل را در محمودآباد سپری نمود، سال آخر دبیرستان به خاطر مشکلات مالی به ناچار روز ها کار می کرد و شب ها درس می خواند. در چنین اوضاع و احوالی با نوای خوش امام(ره) از آیت الله جوادی آملی و دیگران گرفته، با دست خودش تکثیر کرده و شبانه در خانه های مردم توزیع می نمودند و اغلب تحرکات خود جوش علیه رژیم در شهر را رهبری می کردند. در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، جهت دهنده نیروهای حزب اللهی مستقر در شهر محمودآباد و محور مبارزات علیه منکرات بودند. در بهمن سال 1358 ازدواج می کند که ثمره این ازدواج سه فرزند می باشد.علی رغم قبولی در آزمون ورودی دانشگاه آلمان و هندوستان به تحصیل ادامه نداد، او علت عدم ادامه تحصیل را چنین اظهار می کند:
می خواهم به دانشگاه خدا بروم
سپس به عضویت سپاه در آمدند و قبل از آغاز جنگ داوطلبانه برای مبارزه با منافقین به کردستان اعزام شدند. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه ها شتافته و در عملیات فتح خرمشهر از ناحیه مچ پا به شدت مجروح شدند. از سال 1361 به بعد به طور مستمر در جبهه ها حضور فعال داشتند و تنها گهگاهی به مرخصی می آمدند.
شهید ابوالحسن محمدزاده از روحیه بالا و منحصر بفردی برخوردار بود. او خبر شهادت برادرانش را خود به خانه می آورد.
او تمام لحظات عمر شریفش را وقف اسلام کرده بود و در راه اعتلای اسلام عزیز تا آخرین دم باز نایستاد و سرانجام در سحرگاه چهار دی ماه 1365 در جبهه جنوب، عملیات کربلای 4 در منطقه ام الرصاص، به مریدش حسین(علیه السلام) اقتدا کرد و به رستگاری ابدی رسید و جاودانه تاریخ گردید
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)
#شهدا_را_یاد_نمایید_حتی_با_ذکر_یک_صلوات
@mohebanaliakbar_qazvin