هدایت شده از هیئت محبین اهل بیت علیهمالسلام
#اطلاعیه
🌹یادواره ۱۸ شهیدهٔ روضهٔ فاطمیهٔ قم
🎙با سخنرانی
حجتالاسلام حاج احمد پناهیان
🎙و مداحی
حاج عباس حیدرزاده
🎙اجرای سرود #روضه_آخر
گروه سرود رایةالهدی
🔻جمعه ۲۵آذر، بلافاصله بعداز نمازعشاء
🕌حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها، شبستان امام خمینی ره
🌕هیئت محبین اهلبیت علیهمالسلام
@mohebbin_net
🔷 جلسه جزءخوانی و تفسیر قرآن کریم
👌این هفته؛ ده صفحه اول جزء پانزدهم
🗓 سه شنبه ۱۴۰۱/۹/۲۲
🕓 ساعت ۱۶
🕌 روضه النور مقتل الشهدای فاطمیه سلام الله علیها
@mohebbin_etrat
هدایت شده از هیئت محبین اهل بیت علیهمالسلام
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تیزر
🌹یادواره ۱۸ شهیدهٔ روضهٔ #فاطمیه قم
🎙با سخنرانی
حجتالاسلام حاج احمد پناهیان
🎙و مداحی
حاج عباس حیدرزاده
🎙اجرای سرود #روضه_آخر
گروه سرود رایةالهدی
🔻جمعه ۲۵آذر، بلافاصله بعداز نمازعشاء
🕌حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها، شبستان امام خمینی ره
🌕هیئت محبین اهلبیت علیهمالسلام
@mohebbin_net
پیروان عترت محبین
بسم الله الرحمن الرحیم
در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمیشود.حکایت رازداران را اما اگر بخواهی بدانی باید به معرکه جهاد سر بزنی و با ضرباهنگ خشاب و اسلحه آشنا شوی. اما این همه حکایت اهل سر نیست. در همین نزدیکی ها در دل همین کوچهها و خانههای ساده در کنار اشکهای زلالی که به عشق خاتون دو عالم ریخته میشود و همه ی سرمایه های یک بانو است؛ روایت های بیشماری جریان دارد .
هستند بانوهایی که حسرت به دل پرگشودند و پریدن در آسمان عشق و شهادت و آسمان کریمتر از آنست که شوقی را نادیده بگیرد.
داستان مرضیه سادات قائم مقامی از این جنس است. او در جوار بارگاه امیرالمؤمنین علیه السلام دیده گشود. سعادتش حرمنشینی سیدالشهدا بود.سالها برای تحقق حکومت حق از هیچ فداکاری و حمایتی از انقلابیها کوتاهی نکرد. سرانجام با سرمایه ی عشقی بزرگ به ایران آمد. از وقتی که برادرش محمدصالح در لبنان شهید شد شوق پروازی مانند برادر در خانه ی دلش نشست. شاید از خیالش گذشته باشد که چه میشود من هم بر سفرهی پروردگار که برادرم نشسته است بنشینم. آن روز که برادر را در بهشتزهرا به خاک سپردند، عزم سفر کرد و سپرد او را در کنار برادر به خاک بسپارند.
حالا چه اهمیتی داشت که نفهمیدند و فکر کردند مگر میشود در مزار شهدا غیر شهید را دفن کرد؟
انتظار او اما به درازا نکشید. وعده ای که چشم به راهش بود فرا رسید.
می توانی تصور کنی آن روز عصر تبی که به جانش افتاده بود هم جلودارش نشد. دلش گواهی خیر داد. خودش را با اتوبوس خط واحد به مجلس روضه حضرت مادر رساند. هنوز توی مجلس ننشسته بود که زمزمهای بین زنها پیچید.کسی خواب دیده بود محبوبه دو عالم آمدهاست در همین مجلس نماز خوانده و گفته است این مجلس موردقبول ماست.
به زنهایی که به شوق تبرک مجلسی که مهر تأیید خورده دوتا دوتا کیک و چایی برمیداشتند لبخند زد. نگاهش از فاطمه سادات نه ماهه گذشت و زیر لب دعایش کرد. به حمیده توصیه کرد فلان کار را بکند برای جنینهایش خوب است. به اشرف سادات عروسش، مادرانه نگاه کرد. اما خاطرش جایی دیگر بود. ذکر توسل سید محمد که به نام بیبی رسید، دل مرضیه سادات شکست . آرزو کرد محبوبش را طوری ملاقات کند که چون او پهلویش شکسته باشد.
صدای سوت بلندی در مجلس پیچید . در بزرگی برای او گشوده شد.آن سوی در محمدصالح ایستاده بود. از میان همین خانهها و کوچهها با چشمهایی که سرمایه اش اشک است برای بودن در صف شهدا مرضیه سادات پر کشید.
@mohebbin_etrat