eitaa logo
هیات محبین الائمه (ع)شهر چهاردانگه
141 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
30 فایل
اطلاع رسانی مراسمات هیات محبین الائمه علیه السلام شهر چهاردانگه 🔹️به کانال ما خوش آمدید👇 @mohebin1385 🌺هیات محبین الائمه(ع)🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمیه ایوان نجف به یاد یاس گمشده سیاه پوش شد. پرچم عزای صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها بر بلندای حرم علوی افراشته شد. @mohebin1385 🌺هیات محبین الائمه(ع)🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹️یاد بود والده گرامی کربلایی سعید اکبری 📌 حضرت زهرا سلام الله سخنرانی،حدیث شریف کسا،روضه سخنران: کربلایی سعید اکبری 🎤 با نوای: کربلایی سید رحیم اسماعیلیان کربلایـــــی ابـــــــــراهیم نــــیک‌ نظر ودیگر ذاکرین اهل بیت 🕣 زمان : سه شنبه ۲۲ آبانماه ساعت ۲۰:۳۰ 🕌 مکان: چهاردانگه خیابان شهید فارسیان، کوچه شهید عبدالرزاق @mohebin1385 🌺هیات محبین الائمه(ع)🌺
🎙حاج عباس حیدرزاده 🔰 رعایت شرایط دعاخوانی 🔶 سخن گفتن با خالق ازلی و ابدی شرایطی دارد که اگر آن شرایط محقق نشود دعا سودی نخواهد داشت. مداحانی که دعاخوان هستند و جمع های زیادی را به فیض می رسانند، در حقیقت «حلقه وصل» بندگان به درگاه لایزال الهی هستند. توجّه کردن به اصولی در این زمینه موجب می شود تا خواننده دعا هم خودش بهره لازم را ببرد و هم فیض بی نهایت الهی را نصیب بندگان خدا نماید. 🔻به قول یکی از بزرگان می فرمود: «شما مداحان مانند جوی آبی هستید که فیض خدا از طریق شما به مردم می رسد هر چقدر این جوی تمییزتر باشد این آب زلال تر به مردم می رسد، و هر چقدر این جوی آلوده باشد این فیض کمتر به مردم می رسد. 💠 طوری نباشید که راه فیض خدا از طریق شما بسته شود و از طریق دیگری به مردم برسد. @mohebin1385 🌺هیات محبین الائمه(ع)🌺
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر سادات منو دعا کن روز قیامت منو جدا کن عقده‌ای دارم میون سینه قسمت مارو کرببلا کن 🏴 🎙 | | 📲 @mohebin1385 🌺هیات محبین الائمه(ع)🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهریه حضرت فاطمه سلام الله علیها_521.mp3
1.57M
🎧 مهریه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) 🎙️حجت الاسلام @mohebin1385 🌺هیات محبین الائمه(ع)🌺
در لغت معنی شبح یعنی سایه‌ای در خیال می‌آید یا به تعبیر دیگری انگار ابر روی هلال می‌آید سایه‌ای مانده بود از مادر وقت برخاستن نشست، نشست عرق سرد روی پیشانی اشک امانم نمی‌دهد که پُر است مو به مو قصه از پریشانی شانه از دست مادرم افتاد قصه آتش شد آن زمانی که ریخت آوارِ شهر بر سر ما همه‌ی شهر آمدند آن‌روز طرف خانه‌ی محقر ما هیزم آن‌قدر هم نیاز نبود... مادر من خودش یدالله است کارشان را پر از مخاطره کرد دست انداخت دور شال پدر کار را یک غریبه یکسره کرد نام آن مرد را نمی‌گویم روز آخر امیدوارم کرد روز آخر بلند شد از جا شستشو کرد، گردگیری کرد سخت مشغول کار شد اما... چادر از صورتش کنار نرفت تا بگیرد امانت خود را دست پیغمبر آمد از دل خاک پدر خاک آب شد از شرم رد شد آن شب سکوتش از افلاک همه دلواپس پدر بودیم غسل از زیر پیرهن سخت است غرق در خون شود کفن، سخت است جان خود را به خاک دادن، بعد دست‌ها را به هم زدن سخت است پدرم خویش را به خاک سپرد @mohebin1385 🌺هیات محبین الائمه(ع)🌺
خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا می‌کرد چه غوغایی به پا می‌کرد خبر پیچید در بینِ مدینه کینه‌ها را زیر و رو می‌کرد دست‌ها را خوب رو می‌کرد خبر می‌گفت امروز است روز آن زمان کینه‌هایمان تمام بغضها و غیظ‌های ما زمان انتقام کشته‌هایمان خبر می‌گفت فرصت هست زمان بردن اسب خلافت است خبر می‌گفت باید که به تهدید و به اجبار از علی بیعت گرفت و راه بر عترت گرفت و این چنین دولت گرفت و ... تا که با ما این جماعت هست خبر پیچید در شهر و جماعت جمع شد از هر کسی که تیغ مولا باعث اسلام او می‌شد منافق‌ها یهودی‌ها‌ی پنهان زر پرستان زورگویان دستهاشان خوب رو می‌شد خبر می‌گفت جای حق شناسی نیست ترسی نیست می‌ریزیم راحت که هراسی نیست خیال ما همه جمع است مامور است بر صبر و سکوت این مَرد تسلیم است بی کس مانده  یاری نیست با او و غیر از صبر کاری نیست با او ولیکن او علی هست و علی هم که علی باشد در آندم نانجیبی گفت : باید که همه با یک دگر  باشیم دست کم همه سیصد نفر باشیم همه رفتند پشت در همه جمعند پشت در تمام ناجوانمردان، اراذل، بی  ‌مروت‌ها خدایا جمع بی غیرت‌ها  همه جمعند و می‌گویند او تنهاست اینک سخت کاری نیست  زیرا که علی را هیچ یاری نیست علی را هیچ یاری نیست اما صدایی آمد از خانه صدایی که جماعت را به هم می‌ریخت به هم،ظلم و ستم می‌ریخت صدا می‌گفت : تنها نیست تا وقتی که من باشم اگرچه مَرد نه اما هزاران شیرزن باشم صدا می‌گفت برگردید تنها پیش مرگ بوترابم جان فدای بوالحسن باشم صدا می‌گفت اگر وقتش رسد رزمنده‌‌ی او در مصافی تن به تن باشم صدای فاطمه اما نفس‌های رسول‌الله می‌آمد آه می‌آمد صدایی که جماعت را به هم می‌ریخت جماعت خواست برگردد که شیطان ناله‌ای زد جمع دزدان خواست تا پاشد که فریادی رسید از غیظ از کینه  پُر از نفرت در آن سینه: که هیزم کو که مشعل آی مردم کو که آتش می‌کشم امروز با این خانه صاحبخانه را ... با آتش و با هیزم و تیغ و تبر هستیم راحت دست کم سیصد نفر هستیم  برگردید فقط یک یار دارد هرچه پیش آید مهیا من فقط یک یار دارد یک نفر،آن یک نفر با من فقط یک یار سد مانده تمام فاصله تا خرقه غصب خلافت این در است و یک قدم نه یک لگد مانده... **** خواست تا سمتی رود تا در نیفتد روی او حیف پهلویش به میخی خوردهِ بر در گیر کرد پشت در هِی زد نفَس اما به سینه حبس شد ناله‌ی یا فضه‌اش در بین حنجر گیر کرد آی در پیش حسینش چادر او گُر گرفت وای بین دست‌های شعله معجر گیر کرد رفت در کوچه به دنبال علی،از هر دو سو لااقل بین چهل نامرد مادر گیر کرد او زمین می‌خورد و آنجا آسمان می‌زد به سر هرچه شد دستان او بر شال حیدر گیر کرد تازیانه پیش رو ضرب غلاف از پشت سر در میان ضربه‌ها بالِ کبوتر گیر کرد ** خبر در کربلا پیچید خبر با تیغ‌ها با نیزه‌ها تا خیمه‌ها پیچید خبر پیچید در لشکر خبر می‌گفت جان فاطمه در بین گودال است پامال است خبر پیچید لشکر تا بریزد بر سرش آنجا خبر می‌گفت یاری نیست غیر از خواهرش آنجا خبر می‌گفت او تنهاست ما دست کم صدها نفر هستیم.... @mohebin1385 🌺هیات محبین الائمه(ع)🌺