:
🔴مثل شهدا باشیم...
🌷بعداز ظهر عاشورا تَرک موتورش بودم.
تو اصفهان رسیدیم به یه چهار راه خلوت،پشت چراغ قرمز،
ایستاد!
بهش گفتم : امید چرا نمیری، ماشینی که اطرافت نیست؟
گفت:
🍃🌸رد کردن چراغ خلاف قانونه و امام گفته رعایت نکردن قوانین راهنمایی رانندگی خلاف شرعه،پس اگه رد بشم گناهه داداش...
من شب تو هیئت اشک چشمم کم میشه...!
#محرم
#رفیق_شهیدم
#خاطره_ای_از_امید
#شهید_امید_اکبری
از ظهر گذشته است، تأخیر نکرد!؟
ساعت دو و نیم، سه، کمی دیر نکرد!؟
دلگیرترم دوباره از هفتهی قبل
تلخی غروب جمعه تغییر نکرد...
🍃 اللهم عجل لولیک الفرج
🥀🥀گل های پرپر🥀🥀
در تهران اقایی خیلی ریخت و پاش داشت و روضه مفصلی میگرفت
یک باغچه کوچکی هم داشت یک شب چند بچه از نرده ها بالا رفتند و چند تا گل چیدند و مقداری هم لگد مال کردند صاحب خانه ناراحت شد و بچه ها رو دعوا کرد
فردا که وارد منزلش شدیم دیدیم نرده ها رو برداشته و بچه ها میگن برین گل بچینین و گل ها رو لگدمال کنید !
گفتیم اقا چه شده؟! این برخورد امشب شما با برخورد دیشبتان خیلی تفاوت دارد
گفت؛ اقا سید عباس! دیشب که خوابیدم در عالم رویا امام حسین را زیارت کردم حضرت فرمودند : فلانی! برای چند شاخه گل با بچه هایی که به خاطر من به عزاداری امده بودند دعوا کردی؟
ایا گل های تو عزیزتر از گلهای منبودند که در کربلا پر پر شدند
دلباخته ص ۸۲🥀🥀
YEKNET.IR - shohada mahe asemoonan.mp3
3.14M
🎵 #صوت_شهدایی
🍃شهدا ماه آسمونن
🍃آسمونی تو کهکشونن
🎤 #سید_رضا_نریمانی
🍃🌹🍃🌹
💔گاهی یک #تلنگر کافیست...
📕دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله‼️
❣در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را مینوشت پیدا شد✍
❌گناهان یک هفته او اینها بود ؛
شنبه : بدون وضو خوابیدم.😴
یکشنبه : خنده بلند در جمع😆
دوشنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم.🤔
سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم.📿
چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت.🗣
پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم.☝️
جمعه : تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات.😔
📝راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده مینویسد :
⁉️ دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم...
⁉️ما چی⁉️
❓کجای کاریم
حرفامون شده رساله توجیه المسائل‼️😡
1⃣غيبت…
تو روشم ميگم🗣
2⃣تهمت…
همه ميگن🔕
3⃣دروغ…
مصلحتي📛
4⃣رشوه...
شيريني🍭
5⃣ماهواره...
شبکه هاي علمي📡
6⃣مال حرام ...
پيش سه هزار ميليارد هیچه💵
7⃣ربا...💸
همه ميخورن ديگه🚫
8⃣نگاه به نامحرم...🙈
يه نظر حلاله👀
9⃣موسيقي حرام...🎼
ارامش بخش🔇
🔟مجلس حرام...💃
يه شب که هزار شب نميشه❌
🍃🌸
#خاطرات_شهدا 🕊
یکشنبه بود قرار بود شب ساعت⏰ ۸ حرکت کنیم ؛ ظهر بود هنوز گذرنامه نداشتم ویزا که هیچی .
جلوی در اداره گذرنامه بودم
حسین زنگ زد📞
+سلام داداش خوبی
.
نوکرم تو خوبی
.
+گرفتی گذرنامه رو از صبح⛅️ استرس تو رو دارم
داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس
.
+باشه داداش گرفتی بهم بگو ان شاالله ردیف میشه
باشه چشم
قطع کرد رفتم تو خیلی شلوغ بود پرسیدم گفتن کلا صادر نشده باید بشینی شانست بزنه امشب بدن وگرنه فردا . . .
بابغض😔 زنگ زدم حسین
بهش گفتم نمیشه من بیام قسمت نشد شما برید
حسین گفت : این چه حرفیه ما قرارگذاشتیم با هم بریم توکل داشته باش درست میشه اگه نشد فردا صبح میریم
گفتم نه برنامه هاتون خراب میشه
گفت نه نهایتش بچه ها رو راهی میکنیم من و تو با اتوبوس🚌 میریم
دلم و گرم کرد .
داخل جا نبود بشینم ایستاده بودم ساعت شد ۶ عصر حسین پیام✉️ داد چه خبر ؟
گفتم داداش هنوز ندادن هر بیست دقیقه اسم ۱۰ نفر میخونن تحویل میدن
گفت باشه داداش تا اینجا اومدی بقیشم ارباب ردیف میکنه
گفتم دارم از استرس میمیرم
گفت یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو من خیلی قبول دارم گره کار منم همین باز کرد ( آخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت )
گفتم باشه داداش بگو
گفت تسبیح📿 داری ؟
گفتم آره
گفت بگو🍃 #الهی_به_رقیه (س)🍃 حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم
قطع کردم چشممو بستم شروع کردم
الهی به رقیه س الهی به رقیه س . . .
۱۰ تا نگفتم که یهو گفت این ۵ نفر آخرین لیسته📄 بقیش فردا توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسمم خوندن
بغضم ترکید با گریه گرفتم😭 رفتم سمت خونه 🏡 حاضر بشم
وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد
اشک تو چشمش حلقه زد گفت
🍃 #الهی_به_رقیه_سلام_الله_علیها ♡🍃
.
#با_دست_کوچکش_گره_ها_باز_میکند . . .
#الهی_برقیه_سلام_الله_علیها . . .
.
#شهید_حاج_حسین_معزغلامی✨
#شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات 🌷
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ رهبرمعظم انقلاب ضمن هشداربه بنیاد شهید و سایردستگاههای دولتی و «عمومی» فرمودند:
«انگیزه های بسیار شدیدی وجود دارد که یادشهدا به فراموشی سپرده شود.جلوه های کاذب مطرح می کنند که این عظمت های واقعی از یاد برود.غبارهای فراموشی را عمدا روی خاطره های گرامی قرار می دهند.»
#خاطره_گرامی
⚘﷽⚘
حسیـــن جان...❤️
هر روز،صبح زود، زیارٺ ڪنم تو را
تا روبروے گنبدتان مےدهم سلام
هرجاڪه صحبٺ ازتو شدوذڪرخیرتو
دستم بہ سینہ،عرض ادب ڪردم،احترام
⚘السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ
⚘وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
⚘وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ
⚘وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
#اربابسلامازراهدورمارابپذیر
☘☘☘
بسم رب الشهدا🕊
دل ڪه هوایی شود، پرواز است ڪه آسمانیت می ڪند
و اگر بال خونیـن داشته باشی
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا می گیرد
دلها را راهی ڪربلای جبهه ها می کنیم و دست بر سینه، به زیارت "شهــــــداء" می رویم...
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
💐اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...💐
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
🌹 یادی از امیر سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی
☀️ فرمانده پایگاه پای برهنه در میان عزاداران...
✳️ در یکی از روزهای ماه محرم همراه عباس و چند تن از خلبانان ماموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم...
✅ به اتفاق عباس ساختمان عملیات را ترک کردیم در جلو ساختمان ماشین اماده بود تا مارو به مقصد برساند.
عباس برای اینکه بقیه در مضیقه نباشند به راننده گفت:
_ پیاده میرویم شما بقیه بچه ها را برسانید...
من هم به تبعیت از عباس سوار نشدم و هر دو پیاده به راه افتادیم پس از دقایقی به یکی از خیابان های اصلی پایگاه رسیدیم.
✳️ صدای جمعیت عزادار از دور به گوش میرسید کم کم صدا بیشتر شد عباس به من گفت بریم به طرف دسته عزادار...برسرعت قدم هایمان افزودیم ..
پرچمهای دسته عزاداراز دور پیدابود...خوب که دقت کردم دریافتم که هرچه به جمعیت نزدیک تر میشویم چهره عباس برافروخته تر میشود درحال پیش رفتن بودیم که لحظه ای سرم را برگرداندم ودیدم که عباس کنارم نیست...
✳️ وقتی برگشتم اطراف و پشت سرم را نگاه کردم دیدم عباس مشغول در آوردن پوتینهایش است...
به آرامی پوتین و جوراب را از پا در آورد و بندهایش را به همدیگر گره زد و آن را به گردن اویخت... سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد...
با دیدن این صحنه بی اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی هنگامی که به حضور امام شرفیاب میشود افتادم...
🌷 چند لحظه بعد عباس میان انبوه عزاداران بود و با صدای زیبایش نوحه میخواند و جمعیت سینه زنان و زنجیر زنان به طرف مسجد پایگاه میرفتند. من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی با پای برهنه عزاداری کنند ولی ندیده بودم که فرمانده کل پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری ونوحه خوانی کند...
✍ خاطره از امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا
🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🏴
از یِکی پرسیدم:
ان شاالله اگه بخوام #اربعین برم کربلا باید چه کارهای اداری رو انجام بدم؟؟؟؟
گفت:اول میری پاسپورتتو از اِمام رِضا(ع) میگیری،
+بعد میدی به حضرت #معصومه(س) پاراف میکنه...
+بعد ميدی به حضرت #عباس (ع) امضاء ميکنه
+بعد از اون میبری دبیرخونه حضرت #زینب(س) ثبت میڪنه
وآخرین مرحله ممهور به مهر حضرت #مادر(س) میشه و تمام . . .
گفتم راهی نداره که زودتر انجام بشه؟!!
گفت چرا یه راه وجود داره اونم اینه که
بری در خونه حضرت #رقیه (س) رو بزنی و با ايشون صحبت کنی....😭
گَر دُخترکی پیشِ پِدر ناز کند
گره ی کَربُ و بَلای همه را باز کند ...🖤😔😔😔