eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
318 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروزعملیات نصر9 را گرامی می داریم. 🌹 تاریخ عملیات : 1366/09/01 رمزعملیات: یا مولای متقیان(ع) مکان عملیات : منطقه حاج عمران هدف عملیات : آزاد سازی دامنه جنوبی ارتفاعات معروف به تپه شهداء تلفات دشمن : 4000 نفر کشته و زخمی و 100 نفر اسیر منهدم شدن تجهیزات دشمن : دهها دستگاه خودرو نظامی وچندین انبار مهمات نیروهای عمل کننده : ارتش جمهوری اسلامی ایران مناطق آزاد شده : ارتفاعات 985-1980-2060-2080 در منطقه عمومی حاج عمران آزاد شد. یاد وخاطره شهدای عملیات نصر9 را گرامی می داریم. یاد وخاطره رزمندگان دلاور وحماسه سازان عاشورا در دوران دفاع مقدس را گرامی می داریم. 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز اول وقت دلتنگتیم سرداردلها😭😭 فدای اشک و اخلاصت بشم😭😭 التماس دعای عاجزانه دارم سردار دلها موقع استجابت دعا وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تولد داریم😍😍 تولدت مبارک فرمانده ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
📸 تصویر نصب شده در شهر نبل و الزهراء ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
سرباز بعثی آمد سمت رودخانه و شروع کرد به خوردن آب یکی از بچه‌ها آمد با تیر بزند، علی‌اکبر مانعش شد. گفت: مگر نمی‌بینی آب می‌خورد؟! مثل امام حسین(ع) بادشمن رفتار کن نه مثل دشمن امام حسین(ع) شهید علی اکبر حسینی ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
راه های پیشگیری ازابتلاءبه بیماری های عفونی حادتنفسی ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
Narimani-ma-basijiha (1).mp3
5.81M
شور شهدایی 😍✌️ ✨ما بسیجیها پیرو خط دین و قرآنیم ✨تا ابد پای عهد دلهامان با شهیدانیم 🎤🎤 سید رضا نریمانی حتما بشنوید👌 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفته بسیج گرامی باد 🌸 بسیجی عاشق و اهل یقین است بسیجی صف شکن شور آفرین است بسیجی دردلش نور الهی بسیجی باشهیدان همنشین است بسیجی در سرش شور حسینی بسیجی مثل عباس مه جبین است بسیجی برلبش نام علی است بسیجی فاتح میدان مین است بسیجی کوه صبر واستقامت بسیجی حرمتش خیلی وزین است بسیجی باصفا و بی ریا است بسیجی مهربان و برترین است بسیجی شاهد عشق و شهادت بسیجی رهروی پاک و امین است بسیجی راز شبهای شلمچه بسیجی وارث فتح المتین است بسیجی راوی دشت هویزه بسیجی یادگاری نازنین است بسیجی زائرگلهای پرپر بسیجی سجده گاهش این زمین است بسیجی عطر نامش تا خدا است بسیجی چفیه اش همچون نگین است بسیجی خادم این انقلاب است بسیجی خاکی و اهل زمین است بسیجی پیرو راه خمینی بسیجی یاور مستضعفین است بسیجی حامی دین و ولایت بسیجی افتخار سرزمین است بسیجی با منافق در ستیز است بسیجی چون ندایش در طنین است بسیجی در نبرد با دشمن دین بسیجی جان فدا و اولین است بسیجی رهبرش سید علی است بسیجی با گل نرگس عجین است 🌷🌷🌷🌷🌷 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
😍 یِکی از حُضار: هدفِ بچه های مجموعه ی فرهنگیِ ما شَهادت است... رهبرِ انقلاب: هَدفتان شهادت نباشد.. هَدفتان انجامِ تکلیفِ فوری باشد... اَلبته آرزوی شهادت خوب است.. اما هَدف کار را شَهادت قرار ندهید. ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
💠پایی که سال ۶۶ در شهر حلبچه جاماند❗️ ●جانی که سال ۹۶ در شهر بوکمال سوریه و در دفاع از حریم اهل بیت فدا شد حمید چشمش به اشاره حضرت آقا بود و می دانست اصلی ترین وظیفه اش حفظ قرآن, اسلام و انقلاب است. ● با توجه به اینکه یکی پاهایش قطع بود, خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد و من به عینه شاهد تاولها در روی پا و زانویش بودم اما حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی نمی‌کرد و عاشورا را در نبرد سوریه می دید. حمیدرضا در انهدام آخرین پایگاه داعش در شهر بوکمال سوریه, هدف تک تیر انداز داعشی قرار می گیردو به شهادت می رسد و حمیدرضا جزو آخرین شهدای آزادسازی سوریه از سیطره داعش است. ✍ راوی : همرزم شهید ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ba7917ae7d412f4672ea2f62827fc86d.mp3
1.3M
ای فروغ ایزدی زچهره ی شما عیان تیغ حیدری به صفدری کشیده از میان فاتحان قله ی سعادت ای بسیجیان نامت ای بسیجی زیب دفتر ماست رزم پرشکوهت فخر کشور ماست 🎤محمد_گلریز برهمه بسیجیان غیورکشورمون مبارک 🌸 🌷🌷🌷🌷🌷 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍آیت الله بهجت (ره) : ✅دو چیز روح انسـان را نوازش می دهد: ❶ صدا زدن خدا ❷ گوش سپردن به صدای‌ او 👌اولے در نماز 👌و دومی در تلاوت ‌قرآن است... پور وقت نماز التماس دعا ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
🕋 موقع اذان 🕌اَللّهُ اَکبَرُ (4) 🕌 اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ (2) 🕌 اَشْهَدُأَنَّ مُحَمَّداًرَسُولُ اللّهِ(2) 🕌 اَشْهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّهِ (2) 🕌 حَی عَلَی الصَّلاةِ (2) 🕌 حَی عَلَی الْفَلاحِ (2) 🕌 حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلِ(2) 🕌اَللّهُ اَکبَرُ (2) 🕌لا اِلَهَ الا الله(2) 🔹🔸🔹🔸🔹 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
. ༺𖥫⃟ི᷍⊱⃟⃘⃦⃓꯭۪ٜ۪ٜ۪ٜྂؖؖؖ᷍⊰ྂ⃟᷍𖥫ྀ༻ 🇮🇷✾🇮🇷بسم تعالے🇮🇷✾🇮🇷 🇮🇷✾به وقت ⚡️مصاحبه ی خودمانی درموردبسیج وبسیجی✾🇮🇷 🇮🇷✾زمان 🤔امشب ساعت 21.30✾🇮🇷 🇮🇷✾🇮🇷موضوع🖇بسیج لشکر مخلص خداست 🇮🇷✾🇮🇷 🇮🇷✾🇮🇷باماهمراه باشید🇮🇷✾🇮🇷 در گروه: محبین ولایت و شهدا🌹 https://eitaa.com/joinchat/2105344011C84c3b7093e ༺𖥫⃟ི᷍⊱⃟⃘⃦⃓꯭۪ٜ۪ٜ۪ٜྂؖؖؖ᷍⊰ྂ⃟᷍𖥫ྀ༻ .
🔹پدرم خيلے زيبا و مؤثر به ما تذکر مے داد؛ دعوا کردنش هميشه غير مستقيم بود؛ يعنے اصلا دعوا نمے کرد ؛ و سرمان داد نمے کشيد ... 🔹وقتے کار اشتباهے مے کرديم، صدايمان مے کرد و ما را مے برد توےاتاقش، مے نشستيم کنار هم ؛ بابا سوره ے والعصر را مے خواند ... حالا من دل توے دلم نبود که من چے کار کردم!؟ آن قدر زيبا و با ادب حرف مے زد که به خودم قول مے دادم ديگر اشتباهم را تکرار نکنم. شهيد علے صیاد شیرازے 📚 ۴ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
گفت را چگونه یاد گرفته ای؟! گفتم: از آن که معشوق را حتی به قیمتِ از دست دادن هویتش، خریدار بود. ارزوست اللهم ارزقنی ....... چطور خوابیده اند چطور خوابیده ایـم سال ۱۳۶۳ عملیاٺ بدر شبتون شهدایی التماس دعا شهدا را به یاد بسپاریم شهدا را به خاک نسپاریم یاد شهدا گرامی باذکر صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
برای بودن بهانہ زیاد است😊 بهاے این بهانہ‌ها شدن است با شهدایی ڪہ روزگارے دراین خاڪ زیستہ ‌اند❤️... سالروزشهادت، شهید ترک لادانی شهدارایادکنیم باذکرصلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار باقرزاده 💠کشف پیکرهای مطهر ۸۰ شهید دوران دفاع مقدس از داخل خاک ایران در دوران تعطیلی عملیات کاوش در عراق (به دلیل شیوع کرونا) انتقال ادوات مهندسی به خاک عراق و شروع مجدد عملیات تفحص شهدا در کشور عراق در طول دوران شیوع کرونا در دنیا، عملیات تفحص شهدا به مدت ۹ ماه در خاک عراق متوقف گردیده بود 📍۱ آذر ۹۹ ،شهر بصره عراق، پل شهید صدر 🌷🌷🌷🌷🌷 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
«دعا کن، ولی اصرار نکن!»
🙄چراهمه‌خوابن محمدنیست؟🤔 ❤️ ❤️ ❤️ ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#رمان #دمشق_شهرِ_عشق #پارت‌_هجدهم 📚 زیر دست و پای زنانی که به هر سو می‌دویدند خودم را روی زمین می‌
📚 سری به نشانه منفی تکان داد و از چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ می‌خواید باهاش تماس بگیرید؟» شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت می‌کشیدم اقرار کنم اکنون عازم و در راه پیوستن به است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا می‌خواستن همه رو بکشن...» 📚 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمی‌خواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!» جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگی‌ام شک کرده بود و مصطفی می‌خواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلاف‌شون کردیم!» 📚 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!» یادم مانده بود از است، باورم نمی‌شد برای دفاع از مقدسات وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به برسه!» 📚 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرین‌زبانی ادامه داد :«خیال کردن می‌تونن با این کارا بین ما و شما اختلاف بندازن! از وقتی می‌بینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما ، وحشی‌تر شدن!» اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش می‌چشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!» 📚 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش می‌کردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندان‌هایم را به هم فشار می‌دادم تا ناله‌ام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!» چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی می‌لرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانه‌ام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگی‌ام کشیدم. 📚 خون پیشانی‌ام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونه‌ام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمک‌تون می‌کنم!» در برابر محبت بی‌ریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بی‌کسی‌ام را حس می‌کرد که بی‌پرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟» و من امشب از مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر می‌ترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم. 📚 چانه‌ام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش می‌چرخید و آتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمی‌شد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت. روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانی‌اش از خون پُرشده و می‌خواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو می‌رسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس می‌کردم دارم می‌میرم، فقط به شما فکر می‌کردم! شب پیشش رو از رو گلوتون برداشته بودم و می‌ترسیدم همسرتون...» 📚 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :« رو شکر می‌کنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زنده‌اید!» هجوم گریه گلویم را پُر کرده و به‌جای هر جوابی نگاهش می‌کردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد. 📚 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش می‌خواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»... ✍️نویسنده: ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🥀🕊🌹💐🌹🕊🥀 🌓 ❤️ دردهایی هستند که هیچ آنها را نمی دهد ، دردهایی که هر از چند گاهی خلاصشان را به نشانه می روند اما ... دردهایی مثل ، مثل مثل که هیچگاه به مقصد نمی رسند ، مثل کوچه های . وقتی از لای کتابهای قدیمی پیدا می کنم که به سختی خوانده می شود ، از بس عمر بلند است، وقتی که تاریخ مرا به سالهای پرت می کند، وقتی در ولی قبل از نوشته شده ، میشوم و وجودم پر از صدای می شود از مبداء ناکجا . حالا مهمان ناخوانده ام می شود و پهنای صورتم را پائیزی می کند و این همیشگی ، نبودنت است . 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 ، و فاصله ام تا تو به اندازه است . مرا در کوران دریاب وقتی پر از ترس شدنم . من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌙🌗🌙🌗🌙🌗🌙 ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯
💭 ____________ هیچ شبی پایان زندگی نیست از ورای هر شب دوبارہ خورشید طلوع میڪند و بشارت صبحی دیگر میدهد این یعنی امید هرگز نمی‌میرد 💭💭💭💭💭💭💭💭💭 شبــتون در پناه خدا ____________ پست های امروز هدیه به بزرگوار (:" (حر زمان) ╭═══════•••{}•••═══════╮ @mohebin_velayt_shohada ╰═══════•••{}•••═══════╯