eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
319 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام رفقا 😊 احمد کاظمی هستم ☺️ خوشحالم مهمون شما دوستان در گروه سرداران بی ادعا هستم 🌹 متولد ۲ مرداد ۱۳۳۷ هستم از نجف آباد
دوره ی تحصیلی ابتدایی📕 را در دبستان دهقان و متوسطه 📚را ابتدا در دبیرستان دهقان و پس از آن در هنرستان دکتر شریعتی شهرستان نجف آباد طی نمودم
و در سال 1358 موفق به اخذ دیپلم ماشین آلات کشاورزی🚜 شدم. از همان دوره ی نوجوانی و جوانی بسیار پرجنب و جوش و فعال بودم
علاقه ی زیادی به شرکت در مراسم های عزاداری سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داشتم😍
بعضی مواقع، اگر توان مالی💶 داشتم کمک هایی نیز جهت برقراری مراسم های روضه خوانی می کردم 😊 ضمن درس خواندن 📚در اوقات فراغت در کارها به پدرم هم کمک می کردم😊 چون نمی توانستم بی کار باشم😊
ایمان به خدا و عشق به خاندان نبوت و محبت به ائمه ی اطهار علیهم السلام از دوره ی نوجوانی همراهم بود😍
با شروع حرکت های توفنده ی انقلاب اسلامی، در جریان این حرکت الهی قرار گرفتم و هم صدا 📢با مردم متعهد و انقلابی نجف آباد به صورت فعال در صحنه های مبارزه با رژیم ستم شاهی حضور داشتم
تا اینکه در سال 1356 در روز عاشورای حسینی در حین مراسم عزاداری دستگیر و به شهربانی شهرستان نجف آباد تحویل داده شدم😅
در پادگان حموریه در اطراف دمشق یک دوره آموزشی جنگ های نامنظم را به مدت 45 روز زیر نظر سازمان «الفتح» طی نمودم 😊
شروع به پاکسازی جاده 🛣 نمودیم و تا سقز و حتی بانه پیشروی کردیم و مجدداً به سقز برگشته و حدود 40 روز در سقز مستقر شدیم
در سنندج من و همرزمانم از فرودگاه به تپه ی دیدگاه که مشرف بر شهر سنندج می باشد، رفته و پس از مدتی استقرار در تپه ی دیدگاه، با توجه به اینکه جاده🛣 ی سنندج به سقز در دست ضد انقلاب بود.
دراوایل سال1359و مصادف با فعالیت های احزاب ضد انقلاب در کردستان،به اتفاق گروهی پس از طی یک دوره ی کوتاه مدت 15 روزه ی آموزش نظامی،ابتدا به کرمانشاه اعزام و ازکرمانشاه با یک هواپیمای نظامی🛩 هرکولس330به سنندج رفتم🚶 (در آن زمان فرودگاه سنندج زیر آتش خمپاره ی ضد انقلاب بود و قسمت های زیادی از کردستان در اشغال احزاب ضد انقلابی و کمونیستی بود)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 و در آنجا پس از تحمل شکنجه به زندان دستگرد اصفهان منتقل شدم و حدود 15 روز در بازداشت به سر بردم 😊پس از رهایی از زندان نیز با توجه به پیدا نمودن شناخت بیشتر نسبت به ماهیت و جنایات رژیم و ایجاد تحول درونیم، همانند مردم متعهد و مبارز به شرکت در مراسم ها و تظاهرات ✊ علیه رژیم ادامه دادم و در سال 57 نیز قبل از پیروزی انقلاب، مأموران شهربانی قصد دستگیریم را داشتند که به موقع پنهان شدم و مدتی فراری بودم😊 تا اینکه مبارزات مردمی به اوج خود رسید و نهایتاً انقلاب، پیروز شد.😍 پس از پیروزی انقلاب و اخذ مدرک دیپلم📚 (در خرداد 58) چند ماهی در مغازه ی پدرم به شغل نجاری پرداختم. از این زمان به بعد، شور و شوق فوق العاده ای جهت خدمت در راه نظام و انقلاب اسلامی🇮🇷 داشتم و آماده ی هرگونه رشادت و از خود گذشتگی بودم تا اینکه در دی ماه 1358 جهت کمک به مبارزین فلسطینی در جنگ علیه رژیم اشغالگر قدس، همراه با یک گروه چند نفری با مسئولیت شهید محمد منتظری (رحمت الله علیه) جهت اعزام به جنوب لبنان، ابتدا وارد سوریه شدم😍 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در این مأموریت، در درگیری با ضد انقلاب و پاکسازی جاده، با توجه به آموزش های چریکی ای که در سوریه دیده بودم نقش ارزنده و تأثیر گذاری داشتم😊
مراتب رشد را از جهت فرماندهی از پایین ترین سطح در کردستان شروع کردم تا اینکه با توجه به درایت و تیزهوشی و شجاعت بی نظیر، مراتب را تا بالاترین سطح، طی نمودم
به شهید غلامرضا محمدی گفتم: «من دینم را ادا کردم»😊 پس از آن، حرکت تانکهای عراقی متوقف و با روحیه گرفتن نیروهای ایرانی از انهدام اولین تانک، حدود 20 تانک دیگر منهدم و 10 تانک به غنیمت گرفته شد
نهایتاً پس از انجام مأموریت که حدود 2 ماه طول کشید به نجف آباد بازگشتم 🚶و در تاریخ 1/3/1359 به عضویت سپاه درآمدم مجدداً با ادامه ی بحران در کردستان در تاریخ 13/7/59 با یک گروه 35 نفره از سپاه شهرستان نجف آباد به سنندج اعزام🚶 و در پادگان توحید و تپه ی دیدگاه سنندج مستقر شدم
در عملیات خیبر، یکی از انگشتانم بر اثر اصابت ترکش قطع گردید و با وجود درد شدید، جهت جلوگیری از عفونت، محل زخم انگشت را در آب نمک قرار می دادم😰
ولی حاضر به ترک جبهه نبودم 😊و همرزمانم میگفتند لشکر بدون حاج احمد، آن صلابت لازم را نداشت. چون حاجی یکی از شجاع ترین و خلاق ترین فرماندهان سپاه است
بعد از جبهه ی فارسیاد،من با تعدادی از همرزمانم به جبهه دارخوئین که مسئولیت آن به عهده ی برادرسید رحیم صفوی بود رفتیم و در کمتر از یک ماه در آن جبهه،مین گذاری جهت سد نمودن نفوذ بیشتر دشمن انجام گردید
و عملیاتی نیست که حاج احمد، فرمانده خط شکن آن نباشد🌹
پس از مدتی فرمانده ی جبهه ی فیاضیه به شهادت رسید😔 و من به فرماندهی جبهه فیاضیه منصوب گردیدم
با توجه به اینکه اوایل جنگ بود و دشمن استقرار پراکنده ای در آن منطقه داشت در ابتدا دو نفر عراقی را اسیر نموده و از آن ها اطلاعات 📄گرفتیم بعد از آن به عراقی ها برخورد کرده و با آنها درگیر شدیم
پس از مدتی استقرار در نصاره، در آذرماه 59 با همان گروه اعزامی، به جبهه فارسیاد رفتیم🚶و در آنجا نیز با تعدادی از نیرو از رودخانه🌊 عبور کردیم و حدود10کیلومتر به سمت دشمن پیشروی نمودیم