✍#نماز_اول_وقت
🔰یکی از دوستان نزدیک #شهید_رجائی چنین میگوید:
روزی حدود ظهر🔆 نزد شهید بزرگوار رجائی بودم. صدای #اذان🔊 شنیده شد، در حالی که ایشان از جایشان حرکتی کرده، میخواستند خود را برای اقامهی نماز آماده کنند، یکی از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت:
#غذا 🍲آماده است، سرد میشود، اگر اجازه میفرمایید بیاورم. شهید رجائی فرمودند: خیر بعد از نماز.
وقتی که خدمتگزار از اتاق خارج شد، ایشان با چهرهای متبسم☺️ و دلی آرام خطاب به من فرمودند: عهد کردهام هیچ وقت قبل از نماز، ناهار نخورم اگر زمانی ناهار را قبل از نماز بخورم. یک روز روزه میگیرم ❗️
📚روشهای پرورش احساس مذهبی، ص ۲۹
✧✾════✾✰✾════✾✧
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعایظهور
#محبین_الائمه_علیهم_السلام
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 کانال محبین الائمه علیهم السلام
https://eitaa.com/mohebinalaeme
﷽ 🍏 #احکام_عددى «پنج» 🍏
✍«پنج» چيز در #نماز کلام اضافى محسوب نمى شود:
1⃣ #جواب_سلام که واجب است
2⃣ #صلوات در حين گفتن يا شنيدن نام پيامبر صلى الله عليه و آله
3⃣ #ذکر گفتن
4⃣ خواندن بخشى از #قرآن در هر جاى نماز غير از سوره هاى سجده
🍃 سوره نجم ، علق ، فصلت و سجده.
5⃣ #جواب_عطسه کننده
🍃 هنگامى که نمازگزار عطسه کرد شنونده مى گويد: «يرحمکم الله» و نمازگزار مى تواند در پاسخ بگويد «يغفر الله لکم»
📚توضيح المسائل مراجع، ج 1، مسأله 1137 و 1124 و 1125 و 1134 و 1135 و عروة الوثقى، ج 1، ص 717، مسأله 39
#احکام
✧✾════✾✰✾════✾✧
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعایظهور
#محبین_الائمه_علیهم_السلام
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 کانال محبین الائمه علیهم السلام
https://eitaa.com/mohebinalaeme
👌از هر چی غافل میشین از تعقیبات نماز صبح غافل نشین حتما بخونین
🌷 رسول اللَّه صلى الله عليه و آله: الثّابِتُ في مُصَلّاهُ في صَلاةِ الصُّبحِ حَتّى تَطلُعَ الشَّمسُ، أبلَغُ في طَلَبِ الرِّزقِ مِنَ الضّارِبِ فِي الأَمصارِ.
💠 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: آن كه پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب در جايش مى مانَد، [و به تعقیبات نماز مشغول می شود] روزى اش بيشتر از كسى است كه در شهرها به دنبال روزی راه مى افتد. [ولی تعقیبات نماز صبح را انجام نمی دهد]
📒 بحار الانوار؛ ج 85 ؛ ص 326
یه ذکری رو هم بگم که ۱۰ بار بعد از نماز صبح خیلی عالیه 👇
سبحان الله العظیم وبحمده لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
✧✾════✾✰✾════✾✧
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعایظهور
#محبین_الائمه_علیهم_السلام
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 کانال محبین الائمه علیهم السلام
https://eitaa.com/mohebinalaeme
محبین الائمه علیهم السلام
💢 داستان هم_نفس_با_داعش قسمت نهم تا رو زمین دراز کش افتادم متوجه شدم چن تا گلوله از رو سرم رد شد
💢 داستان
هم_نفس_با_داعش
قسمت دهم
چشمامو بستم، نفسمو تو سینه حبس کردم، تفنگمو برداشتم و سریع زیگ زاگی حرکت کردم و بیس متر جلو تر خودمو انداختم پایین نگاه سمت پشت کردم و دیدم بعضیا دارن میان و یه سریا سر جاشون قفل شدن..
شهادتینمو گفتم... من تو یه قدمی تموم شدن عمرم بودم و هر کدوم از اون گلولهها میتونست منو مجروح یا حتی شهید کنه...
نفسمو گرفتم و سریعتر حرکت کردم... من حدود 50 متر جلو رفته بودم اما یه نگاه سمت جلوم کردم و دیدم جلوتر حدود بیسمتریم یه دیواره که میتونم پشتش پناه بگیرم داشتم میرفتم جلوتر که دو تا از بچهها هم خودشونو به من رسوندن.
تکیه دادم به دیوار و رو بهروم بچههای خودی بودن... تا حالا انقدر نفس کشیدن برام سخت نشده بود... آروم از سوراخ دیوار جلوتر رو نگاه کردم و دیدم یه داعشی داره از اون ساختمون به سمت بچه ها شلیک میکنه
من یه فرصت بیشتر نداشتم و اگه تیرم به هدف نمیخورد قطعا جاشو عوض میکرد تا تو تیررس من نباشه، برا همین ریسک نکردم و جامو با بغل دستیم عوض کردم و از سمت راست دیوار سریع خودمو به پشت ساختمون رسوندم.
نمی دونستم داعشیه منو دیده یا نه..
از پلهها آروم بالا می رفتم، طوری که متوجه ورود من به ساختمون نشه.
از طرفی گلوم میسوخت هر لحظه ممکن بود بازم بیوفتم به عطسه...
طبقهی سوم که رسیدم صدای گلوله خیلی نزدیک بود. دیدمش و سریع یه گلوله بهش زدم که به شکمش خورد و داشت جابهجا میشد که یکی دیگه هم زدم و از دیوار خراب شده افتاد زمین...
رفتم سمت دیوار و از گوشه ی دیوار به پایین یه نگاهی انداختم به پهلو افتاده بود و میشد صورتشو دید... ریش سیاه و بلندی داشت که از نیمه به بعد قرمز رنگ بود... بچه ها یواش یواش ریختن تو ساختمونا و خیابونا...
زمان خیلی کند پیش میرفت و هیجان و دلهرهای که تو اولین عملیات داشتم باعث شده بود که خیلی احساس خستگی کنم...
ساختمون به ساختمون درگیری بود تا اینکه فرمانده دستور داد همه جمع شن یه سمت، تا تو کمین دشمن نیوفتن...
ما اونجا بودیم تا زمان بخریم و حواسشونو از جنوب حلب پرت کنیم و دو گروه دیگه جاده رو بگیرن... اما هنوز یه قسمت مهمی از قسمت ما مونده بود که دست داعش بود و ما فرصت زیادی برا آزاد سازیش نداشتیم
ادامه دارد ۰۰۰
✧✾════✾✰✾════✾✧
#محبین_الائمه_علیهم_السلام
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 کانال محبین الائمه علیهم السلام
https://eitaa.com/mohebinalaeme
محاربه علنی با اسلام !!!
وقتی تفکرات ضد اسلامی راحت اجازه اظهار نظر در نظام اسلامی می کنند ، نتیجه اش این می شود که پیشنهاد توزیع دولتی مشروبات الکلی را به دولت می دهند ، از حجاب که کوتاه آمدند حالا می خواهند از شرب خمر هم کوتاه بیایند ، اگر اسم این محاربه نیست پس چیست؟
🆔 #محبین_الائمه
@mohebinalaeme
// لباس خادمی امام هشتم شیعیان بر تن کسی کرده اند که میخواست بیشترین اولویت را در انتصابات دولتی به اقلیت های مذهبی بدهد ، لباس خادمی را که روزی بر تن سیدالشهدای مقاومت یعنی حاج قاسم سلیمانی کردند ، امروز بر تن کسانی کردند که او را موی دماغ میدانستند ، لباس خادمی بر تن کسی کرده اند که از هیچ تلاش باطلی اعم از دروغ و توهین برای رای آوردن هم حزبی اش دریغ نکرد...
آه ثُمَ آه از این همه غفلت.
🆔 #محبین_الائمه
@mohebinalaeme
پاسخ حمید رسائی به حاج آقای پناهیان
اشتباه نکنید! هر دوقطبیای باطل نیست، بل ایجاد دوقطبی درجریان حق، باطل است.
دوقطبی کاذب، ایجاد تقابل بین اصلاحطلبی و اصولگرایی، چپ و راست، تندرو و میانهرو است.
دوقطبی واقعی که باید حفظ شود، ایجاد تقابل بین سازش و مقاومت، رفاهطلبی و مبارزه، فقر و غناست. فتنه خط قرمز رهبری و تقابل با آن تکلیف است.
🆔 #محبین_الائمه
@mohebinalaeme
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شب جمعه حرمش دیدنیه، دیدنیه
🎧 #حاج_محمود_کریمی
.
📍قطعهی (خیال پرواز)
🕌 از سوگنامهی سربند سرخ
📝 *متن شعر:
باید اوّل دلو پیشقدم کنم
باید این فاصلهها رو کم کنم
تا تو یکبار منو قابل بدونی
بتونم پرچمتو علم کنم
میره هرکس که دلش رفتنیه
توو دلش حرفای ناگفتنیه
شب جمعه حرمش دیدنیه
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
🆔 #محبین_الائمه
@mohebinalaeme
🌷 #هر_شب_با_شهدا🌷
❣عجب مادری دارم
🌹فوج فوج بسیجان از کوی و برزن به جبهه اعزام می شدند. رضا برادرش میخواست به جبهه اعزام شود اما هر بار من مخالفت می کردم و می گفتم: 🌱«درسات را بخوان تا نادر در جبهه است لازم نیست شما بروید.» رضا که دریافته بود تنها از طریق نادر می تواند مرا قانع کند، دست به دامان او شد. یک شب که نادر از جبهه برگشته بود، سر صحبت باز شد و نادر گفت: مادر:« چرا نمی گذاری رضا به جبهه اعزام شود؟»
🌱گفتم: مادر می دانید که نه برادر دارم نه پدر و نه دایی، تمام کسان من در این دنیا شما هستید بنابراین می ترسم خدای ناکرده، طوری شود آن هم با هم!
🌱لبخندی زد و گفت:« نترس مادر. بعد با دست روی سینه خود زد و گفت: فرزند شهیدت منم. رضا طوریش نمی شود تازه رضا برای فیلم برداری می آید. موقعی که جایی را فتح کردیم او برای فیلم برداری میآید.» حرف نادر برایم حجت بود اصلاً گویی نمی توانستم روی حرفش حرفی بزنم گفتم:«باشد برود.»
🌱این بار با نادر با تمام وجود خندید و گفت: «عجب مادری دارم تاج سری دارم»
مادر تو بمب روحیه ای. هرگاه می بینم برخی از مادران در مراسم اعزام به
🌱جبهه آه و ناله می کنند به یادت میافتم و چقدر به تو افتخار می کنم، اصلاً تو به من روحیه می دی تو با روحیه ات مرا به جبهه پرواز میدهی.
راوی: مادر سردار شهید نادر یزدانیان فرمانده گردان لشکر ۷ ولیعصر
# برشی از کتاب رد پای پرواز مولف: عیسی خلیلی
✧✾════✾✰✾════✾✧
#محبین_الائمه_علیهم_السلام
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 کانال محبین الائمه علیهم السلام
https://eitaa.com/mohebinalaeme