May 11
May 11
تقریبا به آخرای بوستانِ سعدی رسیدم و هر چی بیشتر میخونم، بیشتر به این نتیجه میرسم که این کتاب برای خودش یه سبک زندگیه. :))
دستهای تو در دست من است. امید تو با من است. اطمینان تو با من است. چه چیز ممکن است مانع پیشرفت من شود؟
- گوشهای از نامههای احمد به آیدا
قبول دارین وجود یکسری از افراد تو زندگی نعمته؟
مثلا با دیدنشون روحت تازه میشه. :)
رَجعتی باید، هلیای من.
رجعتی دیگر باید
به حریم مهربانی گلهای نرم ابریشم
به رنگ روشن پرهای مرغ دریایی
به باد صبح
که بیدار میکند
چه نرم، چه مهربان، چه دوست.
رَجعتی باید هلیای من!
به شادمانی پرشکوه اشیا.
- بار دیگر، شهری که دوست میداشتم - نادر ابراهیمی
اینقدر خوابی که دیدم قشنگ و شیرین بود که دوست دارم دوباره بخوابم و ادامشو ببینم. :)
ولی باورم نمیشه که دقیقا یک ساله که با نازی ، ماهی ، نلین و معصومه دوستم. 🤝
زمان همین قدر سریع میگذره.
- مُحی -
ولی باورم نمیشه که دقیقا یک ساله که با نازی ، ماهی ، نلین و معصومه دوستم. 🤝 زمان همین قدر سریع میگذر
و با همشون هم از طریق نارون (چنل قبلیم) دوست شدم.
وضعیتم یه جوریه که انگار توی زندگیم "خواب" تبدیل به یه قابلیت اضافه شده.
نمیدونم من از خواب فرار میکنم یا خواب از من؟ 👩🏻🦯