.
صدام به تو میرسه صدات میرسه به من
حسین جلو مادرم بسه دست و پا نزن
از تل زینبیه رسیدم که وای وای
بالا سرت رسیدم و دیدم که وای وای
نیزه ز جای جای تن تو در آمده
حتی لباس های تن تو در آمده
از دم خیمه ها تا گودال دویدم
حرفایی که نشنیده بودم شنیدم
****
حسین نگرانتم تو رو بی هوا زدن
دیدم پیره مرداشون تو رو با عصا زدن
جمعیتی که بود به گودال جا نشد
یک ضربه و دو ضربه ولی سر جدا نشد
دیدم کسی حسین مرا نحر میکند
آقای عالمین مرا نحر میکند
به سختی تا گوشه ی گودال رسیدم
حرفایی که نشنیده بودم شنیدم
****
نفس میکشم حسین برا نفسای تو
کنار تو میمونم میام پا به پای تو
بین من و تو فاصله ها سد شدند آه
با اسب از روی بدنت رد شدند آه
من را ببخش دست به گیسوی تو زدند
من را ببخش چکمه به پهلوی تو زدند
از دهنت یه نیزه بیرون کشیدم
حرفایی که نشنیده بودم شنیدم
حاج #حسین_سیب_سرخی
شب اول فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
بی جرم و بی گناه خدایا چرا زدند
با آن همه سفارش بابا چرا زدند
یک لحظه هم به دین خدا و قیامتش
ایمان نداشتند و الا چرا زدند
دختر به تازگی پدر از دست داده بود
غمدیده را به جای تسلی چرا زدند
بر این چهل نفر هرجی نیست دشمنند
آنان که آمدند تماشا چرا زدند
یک عده ای گدای همین خانه بوده اند
نفرین به روزگار که اینها چرا زدند
آتش حیا نکرد ولی میخ سرخ شد
از اینکه در مقابل مولا چرا زدند
#حاج_منصور_ارضی
شب اول فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
از زیر در وقتی که زهرا را در آوردم
گشتم به سختی غنچه ای را پرپر آوردم
اصلا نمیدانستم آن لحظه چه باید کرد
ناگاه پیش چشم زینب سر در آوردم
از سینه ی سوراخ چادر غرق در خون شد
رفتم برایش چادر و هم معجر آوردم
وضع بدی دیدم علی فرمود ای سلمان
رویش عبا انداز عبایش را در آوردم
با بردن مولا دوباره او ز جا برخاست
خود را پی زهرا به حال مضطر آوردم
با دیدن دستان بین ریسمان مُردم
بی دست و پا دستی کمک بر کوثر آوردم
مرد یهودی صحنه را دید و مسلمان شد
گفتا به ذهنم یاد فتح خیبر آوردم
زهرا کمربند علی را میکشید اما
ناباورانه قتل او را باور آوردم
زیر غلاف تیغ قنفذ دست و پا میزد
دستم به زیر بازوان اطهر آوردم
یک سو حسین و مجتبی را در بغل گیرم
یک سو فغان از گریه های دختر آوردم
روزی رسید این ماجرا در کربلا دیدم
هرچه دعا کردم اجابت کمتر آوردم
میخواستم بهر اسیران آب و نان آرم
اما ز صبر بانویم چشم تر آوردم
#حاج_منصور_ارضی
شب دوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
مادر به تپش های دل حیدر
به جوونی علی اکبر
پر قنداق علی اصغر
ما رو تنها نذاری محشر
من قرصه دلم به دعای حضرت زهرا
نون سر سفرم رسید از دستای مولا
کم نشه سایه ی لطف تو از سرمون کاش
مادری کن جان علی مراقبم باش
ای مادر ای مادر
****
مادر یه دعا کن به خدا گیرم
حتی وقتی راهو کج میرم
دلخوشیم همینه که آخر
یه روزی برا تو میمیرم
زیر سایه ی چادر تو امنه همیشه
من یه خواهش دیگه دارم این آخریشه
ما رو ببر یه سفر تا نجف واشه دلامون
ما حالمون خوبه فقط پیش بابامون
ای مادر ای مادر
حاج #سید_مجید_بنی_فاطمه
شب اول فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
هنوز تو گوش تاریخ میپیچه
صدای زنگ سیلی
از همه بیشتر شیعه میدونه
کبوده رنگ سیلی
ما از کوچه ها خاطره ی بد داریم
از اون ماجرا یه عمره که میباریم
از سیلی بیزاریم
به حق چیزای ندیده
صورت زهرا و کشیده
زیاده حرفای نگفته
گوشواره که زمین میفته
****
تموم روضه یعنی خاکی که
رو چادرش نشسته
امام حسن تو کوچه چی دید که
غرورشو شکسته
گلبرگای یاس روی گِلِ دیواره
از کوچه نپرس چی بگم از گوشواره
آره داره خون میباره
امام حسن دیگه بریده
تا دره خونه چی کیشده
قصه ی اون سیلی چی بوده
هرجا رو میبینه کبوده
حاج #سید_مجید_بنی_فاطمه
شب اول فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
شده به ذلتی عمیق دچار دشمن پلید
فاطمه با خطبه ی خود صدای ظلم را برید
شکست ظلمتو شده به فکر فتنه ی جدید
به خاک یاس مرتضی رنگ روی حسن پرید
عالم ندیده از این غصه بالاتر
با ضربه ای نیلی شد گونه ی مادر
ای وای گل حیدر
****
کسی نگفت ای بی حیا سیلی بی هوا نزن
بکش خجالت از خدا به خاطر خدا نزن
تو بین شعله ها زدی وسط کوچه ها نزن
اشک به چشم مجتباست ای بی حیا بیا نزن
تیره شده چشم زهرای مرضیه
نوحه کنان مریم سارا و آسیه
ای وای گل حیدر
کربلایی #حنیف_طاهری
شب دوم فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.