گریه میکنم برات گریه بلند
غم تو شعله کشید به جون من
هی میخوای بلند بشی نمیتونی
یار پر شکسته ی جوون من
پاشو خانوم مثل شمع آب شدی آروم آروم
خواب میدیدم که باهام حرف زدی آروم آروم
درده خانوم رو پیشونیت عرق سرده خانوم
زخمه پهلوت زندگیمو زیر و رو کرده خانوم
ای وای به زندگی بدون فاطمه
ای وای هنوز خیلی جوونه فاطمه
#حسین_طاهری
شب 4 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
خانه بود و اشک بود و آه بود
اشک زهرا با علی همراه بود
باب صحبت های پر غم باز شد
درد دلهای علی آغاز شد
خانمان را آب و جارو کرده ای
گوئیا با دردها خو کرده ای
داری از این خانه غم را میبری
گویی از روز گذشته بهتری
درد پهلویت گمانم بهتر است
دست و بازویت گمانم بهتر است
فاطمه از بسترت گشتی جدا
این دو روزه بهتری شکر خدا
من شنیدم کار خانه کرده ای
موی زینب را تو شانه کرده ای
در زدم تو پشت در بودی ولی
باز رویت را گرفتی از علی
ای تمام دلخوشی بوتراب
ای سلام روزهای بی جواب
بی تو میمیرم من ای یار جوان
قول دادی فاطمه پیشم بمان
خانه و بی همسری سخت است سخت
زینب و بی مادری سخت است سخت
شمع من هستم و پروانه تویی
گرمی بازار این خانه تویی
زینبت از دوری ات دق میکند
بی امان در اشک هق هق میکند
باب این غم ها ز کوچه باز شد
که سکوت مجتبی آغاز شد
#حسین_طاهری
شب 4 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
من با نوای ناله ی تو مست میشوم
من با ته پیاله ی تو مست میشوم
با حکم در رساله ی تو مست میشوم
امضا شود حواله ی تو مست میشوم
پاینده باد مستی هر روز و هر شبم
من مست مست ذکر حسین جان زینبم
حسین حسین حسین
اباعبدالله اباعبدالله
****
با زاین چه شورش است که در بازوی علیست
این رستخیز عام همان هوهوی علیست
در بارگاه قدس علی محور است و بس
سرهای قدسیان همه بر زانوی علیست
ای بالا حیدر مولا
سر سرداران علی یا مولا
مه دلداران علی یا مولا
دم کراران علی یا مولا
علی یا مولا
****
چون خون دشمنان خدا بر زمین رسید
از سوی مصطفی به علی آفرین رسید
نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب
اما علی امیر همه مومنین رسید
ای اعلا حیدر مولا
دم سرمستان علی یا مولا
می تاکستان علی یا مولا
بیا جان بستان علی یا مولا
علی یا مولا
#حسین_طاهری
شب 4 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
با ظلم راه نیومدی از حق کوتاه نیومدی
رفتی با خورشید روزا شب شد با ماه نیومدی
من مضطر تو هستم تو مضطر منی
من تاج عالمو تو تاج سر منی
من حیدر رسولم تو حیدر منی
علی رو جواب نکن از علی حجاب نکن
آرزوی مرگ نکن خونمو خراب نکن
****
برده درد منو تو رو سرگردون کرد منو تو رو
برده از یاد تو کوچه هاش شهر نامرد منو تو رو
من پدرم به امت تو اُم امتی
ما هر دومون شریکیم تو هر هدایتی
امت چه کرده با ما عجب حکایتی
دنیا ازم نگیری چراغ خونمو
برا نفس کشیدن تنها بهونمو
دلیل دلخوشیمو یار جوونمو
راضی به جدایی از منه بی پناه نشو
به حرمت یا رفیق یار نیمه راه نشو
****
دستات کار نمیکنه چشمت انکار نمیکنه
راحت باشین بارون اشک شهرو بیدار نمیکنه
من کیمیای هستی تو کیمیاگری
من نخل بین طوفان تو یاس پرپری
من ساقی ام ولیکن تو نفس کوثری
جوون علی نرو درمون علی نرو
اگه میری فاطمه بدون علی نرو
****
شب شد باز تب اومده جونم روی لب اومده
چه رازی گفتی که طپش به قلب زینب اومده
من آه رو لبم تو شهادتینته
من حق و تو کسی که حق زیر دِینته
راز دل منو تو روز حسینته
تشنه لب و بی پناه یه نفر و یک سپاه
من و تو کنارشیم تو گودی قتلگاه
#حاج_محمود_کریمی
شب 4 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
نه سال با پیغمبر و نه سال با من
من با تو خوشحال و تو هم خوشحال با من
دنیای من از عشق مالامال با تو
دنیای تو از عشق مالامال با من
یک یا علی گفتی و عشق آغاز کردی
عهد وفا بستی تو در آن سال با من
از ذوالفقارم دورم و باکی ندارم
هستی دلیرانه در این جنجال با من
گریه برای دستهای بسته با تو
گریه برای چادر پامال با من
برخیز تا با هم دوباره پر بگیریم
میل پریدن با تو زهرا بال با من
تعبیر شد رویای تلخ این سه ماهم
از مرگ میگویی زبانم لال با من
عجل وفاتی تو شد مقبول تر از
امن یجیب المضطر اطفال با من
حالا که دیگر تو نمیمانی کنارم
باشد قرار بعدی ات گودال با من
شیون برای زخمی گودال با تو
ضجه برای غارت خلخال با من
#حاج_محمود_کریمی
شب 4 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
شب گذشت و از غم تو بی قرارم
من هنوزم که هنوزه گریه دارم
خونه ی امن منو نا امن کردن
رفتش از دستم همه دار و ندارم
الفت شبهای ما را روزگار از ما گرفت
یاد ایامی که با هم نوبهاری داشتیم
شهر چشم دیدن خوشبختی ما را نداشت
ای خوش آن روزی که ما هم روزگاری داشتیم
چرا علی زنده بمونه تو فاطمه جان
چرا نمیرم واسه قد کمون تو فاطمه جان
چرا روی چوبه ی این در خون تو فاطمه جان چرا
****
من کجا و درد دل با چاه زهرا
ناگهان خوردی زمین در راه زهرا
از غم تو درد پشت درد خانوم
از غم تو آه ثم آه زهرا
شیشه ی عمرت شکست و کوچه بوی گل گرفت
کوچه ی ما قبل از این اینگونه عطراگین نبود
چشم بد از خانه ی ما دور باد ای فاطمه
کاش دستان مغیره اینقدر سنگین نبود
خدا غم فاطمه ی من و چوبه ی در یه طرف
خدا حسن و شب و گریه و دیده ی تر یه طرف
خدا غم سیلی و کوچه و داغ پسر یه طرف خدا
****
چه کنم با این همه نامهربونی
مونده از تو یادگار پیرهن خونی
وصیت کردی حسین تشنه نمونه
دم آخر با زبون بی زبونی
از سر آن یادگار روزهای بی کسی
با همین دست شکسته نیزه ها را باز کن
شانه بردار و به موهای پریشانش بزن
بار دیگر مادری کن صورتش را ناز کن
بیا به حوالی مغرب کرب و بلا برسیم
بیا به تنی که شده روی صحرا رها برسیم
بیا که به داد سری که نمیشه جدا برسیم
#سید_مهدی_حسینی
شب 1 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
تو باورمی تو مادرمی
چه خوبه که سایه ی سرمی
خدا کنه من فدای تو شم
فدای تو شم که بی حرمی
مادری کردی هر لحظه هر جا
واسه نوکرها ای مادر ای مادر ای مادر
ما ها رو بردی با خودت
شب جمعه کربلا ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر جانم ای مادر ای مادر ای مادر
****
دخیله دلم به چادر تو
فدای تو و دل پره تو
محبت تو همیشگیه
دعای تو خیر زندگیه
تا زندم هر دم دورت میگردم
دوای دردم ای مادر ای مادر ای مادر
مهربون مادر تا روز محشر
واست میدم سر ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر جانم ای مادر ای مادر ای مادر
****
تو رو به خدا منو نسپار
به دست کسی بغیر حسین
الهی بشم شهید حرم
یه روزی مثه زهیر حسین
میگردم دور سینه زنهای
حسینت والله ای مادر ای مادر ای مادر
میمیرم واسه حسینت آخر
من توی این راه ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر جانم ای مادر ای مادر ای مادر
#سید_مهدی_حسینی
شب 1 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
آروم نمیشه دلم یه لحظه
بارون نم نم آخر از این غم میمیره فضه
من اولین نفر وقتی که پشت در بودی رسیدم
با چه حال بدی منو صدا زدی نگم چی دیدم
یاد اون روضه ی غمناک کردم
خونِ دیوار و درو پاک کردم
صورتش هنوز جلو چشمامه
محسنت رو من خودم خاک کردم
انا فضه خادمه الزهرا
****
آروم نمیشه دلم یه لحظه
بارون نم نم آخر از این غم میمیره فضه
من دومین نفر بودم که این خبر رسید به گوشم
از بعد کوچه ها باید مثه حسن سیاه بپوشم
توی بستر گل پرپر دارم
بی هوا سیلی زد خبر دارم
باید اون گوشواره ی خونی رو
از جلو چشم حسن بردارم
انا فضه خادمه الزهرا
****
آروم نمیشه زینب یه لحظه
بارون نم نم آخر از این غم میمیره فضه
من آخرین نفر رفتم با چشم تر کنار محمل
خودم کمک کردم که زینبم بشه سوار محمل
دخترم همیشه همرات بودم
کمک رقیه سادات بودم
اون سه روزی که معطل بودی
دم دروازه ی ساعات بودم
انا فضه خادمه الزهرا
#محمد_حسین_حدادیان
شب 2 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
.
همه عاشقنو علی معشوقه
همه رعیتنو علی فاروقه
اگه باشه فقط یه فرقی اینه
خدا خالقه و علی مخلوقه
امام سلطنت تام سیف الاسلام علی
امام یا ابالایتام رحمت عام علی
قسم به اون خالقی که مولا رو آفرید
شبیهشو عوالم ندیدن نه میشه دید
روبروی ایوونش برو سجده و بگو
و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید
****
علی رازقه و علی رزاقه
علی ذکر روی لب عشاقه
روایت از پیمبره فرموده
حلالزاده فقط به تو مشتاقه
جناب فاتح الابواب جمع اصحاب علی
جناب یا ابالارباب ذکر جذاب علی
کسی که همسرش به ملائکه ملیکه بود
نبی نبود ولیکن وصی نبی که بود
برای درک شأن علی عاجزی مگر
فقط خدا شوی تا بفهمی علی که بود
#محمد_حسین_حدادیان
شب 2 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
شرار سینه ها از آهه سرده
نفس تو سینه ام درگیر درده
خدا زیر بغل هامو گرفته
ببین داغ تو با حیدر چه کرده
حیدر حیرونت عالم گریونت
تنها شدم زهرا جونم قربونت
****
بساط گریه هامون امشب جوره جوره
از امشب خونه بی تو سوت و کوره
خودت جای علی پیش یتیمات
چجوری این همه خونو بشوره
چشمام میسوزه دستام میلرزه
پیش تو و تابوت پاهام میلرزه
****
ببار بارون که بی زهرا ببارم
عصام میشه از امشب ذوالفِقارم
برا مهر نماز زینبمون
یه مشت از خاک قبرت برمیدارم
چشمامون خونه روضه میخونه
رو شونه ی سلمان میام تا خونه
****
حسینت چشم بی تاب آورده
سر خاک تو سیلاب آورده
به امیدی که پاشی آب بیاری
یه ظرف خالیه آب آورده
بدجور بی حاله تا صبح میناله
خاک مزار توست یا که گوداله
****
تو رفتی حال قلب من خرابه
خوشی بعد از تو واسه من سرابه
حسین دیگه رمق تو پاش نداره
دلم واسه حسین تو کبابه
رفتی از پیشم دارم آب میشم
چادر نمازت زده آتیشم
****
روزا گریون شبا غمگین بی قراره
ببین زینب دیگه آروم نداره
حسین آروم نمیشه بعد غسلت
نمیدونی چه حال و روزی داره
یک روز تو گودال وقتی رفت از حال
جسمش رو میبینی داره میشه پامال
#حاج_محمود_کریمی
شب 5 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود
آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود
آن شب که خون از دامن مهتاب میریخت
اسما برای غسل زهرا آب میریخت
آن شب امیرالمومنین با اشک دیده
میشست تنها پیکر یار شهیده
میشست در تاریکی شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه
صدبار از پا رفت و دست از خویشتن شست
جانان خود را در درون پیروهن شست
چشم از نگه نای از نوا لب از سخن بست
بگشود دست حسرت و بند کفن بست
ناگه فتاد آن تیر کوکب را نظاره
گریان به گرد آفتابش دو ستاره
از بی کسی در بال هم سر برده بودند
گویا کنار جسم مادر مرده بودند
داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه ها را زد صدا پای جنازه
آن پر شکسته طائران از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند
چون جان شیرین جان او در برگرفتند
گلبوسه از آن لاله ی پرپر گرفتند
یکباره از عمق کفن آهی بر آمد
با ناله بیرون دست های مادر آمد
ناگاه ندا آمد علی بشتاب بشتاب
دردانه های وحی را دریاب دریاب
مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند
مگذار روی سینه ی مادر بمیرند
#حاج_محمود_کریمی
شب 5 فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
آدمی که از همه بریده
آب گذشته از سرش دیگه
مخصوصا اگه پسر باشه
دردش رو به مادرش میگه
مادر مادر من خسته شدم از زمونه
مادر مادر گوشم پره زخم زبونه
مادر مادر گریم میگیره بی بهونه
مادر مادر چی بگم دلم خونه خونه
میبینی چقدر دلم پره بغضم به گلو رسیده
واسه زندگیم یه کاری کن زندگیم به مو رسیده
مادر مادر مــــــادر
****
مادر توی بسترش بمونه
بچه دلخوشیش حروم میشه
با گریه حسین به مادرش گفت
دردای تو کی تموم میشه
مادر مادر چادرت رو بستی به پهلوت
مادر مادر پا میشی میفتی روی زانوت
مادر مادر ایشاالله که خوب میشه بازوت
مادر مادر آخ چقدر شکاف خورده ابروت
من بمیرم و نبینمت تو دست به عصا میگیری
زوده رفتنت جوونی و ایشالله شفا میگیری
مادر مادر مــــــادر
#حسین_ستوده
ایام فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.
جذبه ی چشم تو کوهو میلرزونه
قدرت دستت دنیا رو میگردونه
خورشیدو برگردوندی شد عقلا عاجز
رفتی تو میدونو گفتی هل من مبارز
من میگم خدا بهش صبر بده
به خدا خیلی سخته دیدنش
من اگه جای قنبر بودم
میمردم وقت دیدنش
یدالله تعالی تو عالی تو اعلی
داره کعبه میگرده دور مولا
حسودا بمیرن خدا همش تو رو میبره بالا
حقا حقا علی مولا
****
هرکیو کشتی دیدی تا ده نسلش رو
دینمو کامل کردی فرع و اصلش رو
علت سجده ی انسان ها به آدم
امیرالمومنینی بودن اجدادم
واسه اینکه بهتر ببینمت
چشم من بازه وقت مردنم
اگه تو لحظه ی مردنم میای
پروازه وقت مردنم
ملائک تماشا تو عرش معلی
علی سجده کرده تو مصلی
نمازش یه جوره خوده خدا میگه تبارک الله
#حسین_ستوده
ایام فاطمیه اول 1402
@mohjat_net
mohjat.net
.