eitaa logo
پاتوق نوآوری و پیشرفت ایران
157 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
فرصتی برای لحظه ای درنگ و تفکر در باب موضوعاتی که آینده ایران را خواهد ساخت https://zil.ink/mohsen.dobashi
مشاهده در ایتا
دانلود
*مردمان ایران زمین - صلح طلب اما جنگ بلد* متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید https://farsnews.ir/Mohsen_Dobashi/1750850381629973949
روایت های سه گانه از نبرد ایران و اسرائیل؛ جنگی در میدان و رسانه https://farsnews.ir/Mohsen_Dobashi/1750927656956279231
مردمان ایران‌زمین، صلح‌طلب، جنگ‌بلد ایران سرزمینی است که هزاران سال بر مرز صلح و جنگ زیسته است. مردمانش نه آن‌قدر ساده‌اندیش‌اند که گمان برند جهان، سراسر مهر است و بی‌گزند؛ و نه چنان سنگ‌دل که در دل نزاع و خون، لذت جویند. ایران، مهد تمدنی است که صلح را فضیلت می‌داند، اما اگر کیانش تهدید شود، شمشیر برمی‌کشد با شرافت و نه با شقاوت. تاریخ ایران، سرشار از لحظاتی است که این دوگانگی را به تصویر می‌کشد: از کوروشی که با منشور حقوق بشر، شهرها را آزاد کرد نه فتح؛ تا داریوشی که برای دفاع از مرزها، ارتشی منظم و نیرومند برپا ساخت. این ملت، هم درفش کاویانی دارد، هم کتاب آسمانی؛ هم شمشیر سهراب را شناخته، هم نامه‌های حکمت‌آمیز سعدی را. از آیین زرتشتی با آن ستایش راستی و مهر، تا عقلانیت شیعی با تأکید بر اجتناب از فتنه، روح ایرانی همواره صلح‌جوی بوده؛ اما هرگاه ظلمی بزرگ‌تر از آستانه تحمل فرود آمده، از خویش مردانی ساخته که دشمنان را شگفت‌زده کرده‌اند. در دوره اسلامی نیز، ایرانیان از حمله مغول و تاتار و تیمور جان به در بردند، چون اهل سازمان‌دهی دفاع بودند؛ اما پس از آرامش، نخستین کسانی بودند که تمدن‌سازی را از نو آغاز کردند. در زمان صفویه برای مواجه با دشمن به میدان آمدند و در عین حال شبکه‌ای از علم و فرهنگ در همان زمان برپا کردند. اگر نادر و کریم‌خان شمشیر در دست گرفتند، یکی برای وحدت و دیگری برای عدالت بود، نه برای چپاول و تجاوز. اما در دوران معاصر و در انقلاب اسلامی به عنوان مظهر خواست و اراده ملت ایران، این منطق به اوج تبلور و شکوفایی خود رسیده است. انقلاب اسلامی با شعار استقلال و آزادی شکل گرفت. اما همین ملت، وقتی با تهاجم ارتش بعثی مواجه شد، هشت سال در دفاع مقدس ایستاد. جنگی که با حمله دشمن آغاز شد، اما با دفاعی تاریخی و بی‌مانند از سوی مردمان عادی به پایان رسید. آن روزها سرباز، کودک، مادر، مهندس و معلم، همگی منطق دفاع و مبارزه را آموختند؛ اما نه برای حمله، که برای حفظ ایران. در دهه‌های اخیر، جنگ‌ از میدان‌های سنتی خارج شد و به نبردهای سایبری، نیابتی، ترورهای خاموش و نبرد اراده‌ها بدل گشت. باز هم ایران، اگرچه متهم به نفوذ منطقه‌ای بود، اما نقش خود را بیشتر در مقابله با داعش و گروه‌های افراطی ایفا کرد تا در گسترش جنگ. جنگ‌بلدی ما در این دوره، نه در فتح شهرها بلکه در حفظ ثبات منطقه و مقابله با آشوب‌سازی بود. اما این روزها، ماجرا چهره‌ای تازه یافته است. در میانه خرداد ۱۴۰۴، اسرائیل به‌طور مستقیم با موشک و پهپاد، به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کرد. چندین تن از دانشمندان هسته‌ای، سرداران نظامی و تعداد زیادی از مردم به شهادت رسیدند. اقدامی بی‌سابقه در چهار دهه تقابل دو کشور، که بیش از آنکه قدرت نشان دهد، اضطرار و درماندگی را فریاد زد. پاسخ ایران، قاطع و چندلایه بود: موشک‌ها و پهپادهایی که به درون سرزمین اشغالی نفوذ کردند، پایگاه‌های حساس را هدف گرفتند و معادلات امنیتی را تغییر دادند. رسانه‌های جهانی، گرچه به‌سرعت روایت حمله را مهار کردند، اما افکار عمومی جهانی، معنای این پاسخ را فهمید: ایرانی که تا امروز صبوری کرده بود، اینک در دفاعی بازدارنده، قدرت خود را نشان می‌دهد. و باز هم، پس از این تبادل آتش، ایران توقف یک طرف جنگ را پذیرفت آن هم در اوج قدرت و در حالی‌که توان پاسخگویی بیشتر داشت، عقلانیت راهبردی‌اش را نشان داد. این همان روح ایرانی است: جنگ بلد، اما صلح‌خواه. بلد است چگونه بجنگد، اما انتخابش همواره زندگی است، نه مرگ؛ سازندگی است، نه ویرانی. در خانه‌های این سرزمین، هیچگاه نور امید خاموش نمی‌شود. شاید کودکی در اهواز از صدای انفجارها بترسد، اما در نگاه مادرش، صبوری را می‌بیند. پدری در تهران به فرزندش یاد می‌دهد چگونه مردانه بایستد و در برابر ظلم سر خم نکند. ما مردمان ایران‌زمین‌ایم: صلح‌طلب، چون ریشه در تمدن داریم؛ و جنگ‌بلد، چون ریشه در تاریخ داریم. دشمن اگر زبان صلح نفهمد، ما زبان قدرت را بلدیم. اما هرگاه چشم به دوستی باز کند، ما نخستین ملتی خواهیم بود که دست صلح را می‌فشاریم—نه از سر ضعف، بلکه از سر دانایی، اما اگر دشمن دچار خطای محاسباتی شود و این صلح طلبی را اشتباه فهم کند، پایان زندگی خود را رقم زده است.
روایت‌های سه‌گانه از نبرد ایران و اسرائیل؛ جنگی در میدان و رسانه با گذشت چند هفته از درگیری نظامی مستقیم میان ایران و اسرائیل، اکنون تحلیل روایت‌های رسانه‌ای درباره این نبرد، اهمیت ویژه‌ای یافته است. سه جریان رسانه‌ای با نگاه‌ها و منافع متفاوت، تصویرهایی گاه متضاد از آنچه در میدان رخ داده ارائه کرده‌اند: 🔹 رسانه‌های غربی همسو با اسرائیل (مانند ISW، NYT، CNN) این نبرد را پیروزی راهبردی برای اسرائیل و ناکامی بزرگ برای برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران دانسته‌اند. آن‌ها با استناد به داده‌های نظامی و فنی، مدعی هستند که زیرساخت‌های غنی‌سازی ایران «به‌طور مؤثر نابود شده» و حملات ایران «غیر دقیق و بی‌اثر» بوده‌اند. 🔹 رسانه‌های ایرانی (تسنیم، فارس، ایرنا) در مقابل، تلاش کرده‌اند تصویری از «پایداری ملی»، «دفاع قهرمانانه» و «پاسخ کوبنده» ترسیم کنند. آن‌ها حملات اسرائیل را «جنایت علیه مردم و دانشمندان» و پاسخ موشکی ایران را «نماد اقتدار دفاعی» توصیف کرده‌اند. 🔹 رسانه‌های مستقل و منطقه‌ای مانند الجزیره، میدل‌ایست‌آی و پرس‌تی‌وی انگلیسی، رویکردی میانجی‌گرانه در پیش گرفته‌اند. این رسانه‌ها با تمرکز بر پیامدهای انسانی، خطر تشدید بی‌ثباتی در منطقه و شکنندگی آتش‌بس را برجسته کرده‌اند. آنان روایت‌های افراطی دو طرف را با دیده تردید می‌نگرند و بر پیچیدگی واقعیات جنگ تأکید دارند. نکات کلیدی این تطبیق رسانه‌ای: 1. ترور دانشمندان هسته‌ای در رسانه‌های غربی یک اقدام پیشگیرانه، و در منابع ایرانی جنایت جنگی توصیف شد. 2. حملات موشکی ایران از سوی غرب «بی‌اثر» و از سوی ایران «موفق» اعلام شد؛ رسانه‌های مستقل بر پیام روانی آن‌ها تأکید داشتند. 3. حملات اسرائیل به تأسیسات انرژی و امنیت داخلی ایران در منابع غربی «ابزار فشار» و در رسانه‌های ایرانی «حمله به مردم» عنوان شد. 4. آتش‌بس برای غرب نشانه عقب‌نشینی ایران، برای تهران نتیجه «ایستادگی»، و برای منابع مستقل توافقی شکننده و موقت بود. جمع‌بندی: در این نبرد، «جنگ روایت‌ها» هم‌سنگ «جنگ تسلیحاتی» پیش رفته است. درحالی‌که هر جریان رسانه‌ای از منظر منافع و مخاطبان خود به ماجرا نگریسته، بازنمایی حقیقت از دل روایت‌های متکثر و گاه متضاد، نیازمند ترکیبی از دیدگاه‌های فنی، سیاسی و اجتماعی است. 📌 در فضای پرهیاهوی رسانه‌ای، تشخیص واقعیت، نه فقط دانستن آنچه گفته شده، بلکه فهم اینکه «چه کسی، چرا، چگونه و با چه هدفی» گفته است، حیاتی است.
جنگ فقط در میدان نیست؛ روایت هم می‌جنگد - بخش اول در دوران جدید، دیگر جنگ‌ها فقط در میدان نبردِ نظامی رخ نمی‌دهند. موشک‌ها، پهپادها و سلاح‌ها تنها یک‌سوی درگیری‌اند. در سوی دیگر، آنچه روایت می‌شود و آن‌گونه که روایت می‌شود، به اندازه همان سلاح‌ها اثرگذار است. رسانه‌ها نه‌فقط بازتاب‌دهنده رخدادها، بلکه امروز «طراحان معنا» هستند؛ و معنا، همان چیزی است که افکار عمومی را شکل می‌دهد، مشروعیت‌ها را می‌سازد و سرنوشت‌ها را تغییر می‌دهد. اگر در جنگ سنتی پیروزی با کسی بود که بیشتر می‌کُشت، در جنگ روایت‌ها پیروزی از آنِ کسی است که بهتر می‌گوید. این، چهره جدیدی از جنگ است؛ جنگ شناختی. جنگی که در آن شبکه‌های خبری، حساب‌های توییتری، موشن‌گرافی‌ها، مستندها و حتی پست‌های کاربران عادی، سنگر و سلاح‌اند. تجربه جنگ اوکراین و روسیه به‌روشنی نشان داد که هر طرف، نه فقط با تانک و پهپاد، بلکه با توییت و ویدیو می‌جنگد. روایت‌های چندلایه از حملات، قهرمان‌سازی‌ها، مظلوم‌نمایی‌ها و بازنمایی گزینشی واقعیت، ذهن میلیون‌ها مخاطب را شکل دادند. در جنگ غزه نیز، رسانه‌هایی چون الجزیره، با قدرت روایت‌گری و تصویرسازی انسانی از مقاومت فلسطینی، توانستند وزن افکار عمومی جهان را به نفع مردم غزه تغییر دهند. اکنون در نبرد مستقیم ایران و اسرائیل، همین الگو در حال تکرار است. روایت اسرائیل با محوریت «دفاع پیش‌دستانه» و «مهار تهدید وجودی»، توسط رسانه‌های غربی تکرار می‌شود و در برابر آن، روایت ایران از «مظلومیت»، «اقتدار موشکی» و «پاسخ شرافتمندانه» شکل گرفته است. در این میان، روایت سومی هم از دل رسانه‌های مستقل و منطقه‌ای شکل گرفته که گاه به تضعیف روایت غربی و گاه به تلطیف روایت ایرانی انجامیده است. ما در این میدان، اگر روایت نکنیم، برایمان روایت خواهند کرد. رسانه‌های ایرانی باید بدانند که قدرت واقعی، نه فقط در تولید محتوا، بلکه در «قاب‌بندی معنا» و «ساخت روایت منسجم» است. سکوت رسانه‌ای، یا روایت‌گری پراکنده و شعاری، یعنی واگذاری میدان نبرد به رقیب. این یادداشت، آغاز مجموعه‌ای تحلیلی است برای بازخوانی نبرد روایت‌ها در بحران اخیر ایران و اسرائیل و تبیین این ضرورت که: باید روایت کرد. درست، مؤثر، انسانی و بین‌المللی. --- 🔜 در یادداشت بعدی خواهیم خواند: «سه روایت از یک جنگ؛ تصویر ایران در آیینه جهانی رسانه‌ها»
سه روایت از یک جنگ؛ تصویر ایران در آیینه جهانی رسانه‌ها - بخش دوم در جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل، تنها موشک‌ها و پهپادها نبودند که به‌سوی هدف روانه شدند؛ بلکه سیل روایت‌ها از سوی سه جبهه مختلف نیز افکار عمومی منطقه و جهان را درگیر خود ساختند. در این نبرد رسانه‌ای، سه نوع روایت با اهداف و شیوه‌های متفاوت، به بازنمایی واقعیت جنگ پرداختند: ۱. روایت غربی با محوریت دفاع از اسرائیل: این روایت که عمدتاً توسط رسانه‌هایی چون CNN، نیویورک‌تایمز و موسسات تحلیل امنیتی مانند ISW منتشر می‌شود، ایران را به‌عنوان تهدیدی هسته‌ای و وجودی برای اسرائیل معرفی کرده و عملیات اسرائیل را «پیشگیرانه، موفق و مشروع» قلمداد می‌کند. استفاده از واژگانی چون "انهدام ظرفیت هسته‌ای"، "افزایش بازدارندگی" و "حمایت جهانی" در این خط خبری به وفور دیده می‌شود. ۲. روایت رسمی جمهوری اسلامی ایران: روایت دوم که در رسانه‌های داخلی چون تسنیم، فارس و ایرنا برجسته می‌شود، بر مفاهیمی همچون "پاسخ قاطع"، "اقتدار موشکی"، "شهادت دانشمندان" و "نقض آشکار حقوق بین‌الملل" تکیه دارد. در این روایت، رژیم صهیونیستی به‌عنوان عامل تجاوزگر معرفی شده و تلاش می‌شود همبستگی ملی و مشروعیت مقاومت تقویت شود. ۳. روایت رسانه‌های مستقل و منطقه‌ای: رسانه‌هایی مانند الجزیره، میدل‌ایست‌آی و پرس‌تی‌وی انگلیسی، نگاهی بینابینی و گاه متوازن‌تر ارائه می‌دهند. این منابع نه‌تنها به بیان آسیب‌های انسانی و زیرساختی هر دو طرف می‌پردازند، بلکه خطر گسترش جنگ و بحران انسانی در منطقه را نیز پررنگ می‌کنند. روایت آن‌ها بیشتر از جنس هشدار و تحلیل است تا تبلیغ یا تقبیح. این سه روایت، سه زاویه از یک واقعیت را به تصویر می‌کشند و هرکدام تلاش می‌کنند افکار عمومی را در جهت‌گیری خاصی همراه کنند. در این میان، روایت رسمی ایران اگرچه از منظر دفاعی مشروع است، اما برای اثرگذاری فراملی، نیازمند بازسازی زبانی، تصویری و محتوایی است. اگر روایت ما صرفاً به مصرف داخلی محدود شود، در میدان جهانی شنیده نخواهد شد. در یادداشت بعدی خواهیم گفت: چرا رسانه ایرانی باید جهانی روایت کند؟
چرا رسانه ایرانی باید جهانی روایت کند؟ - بخش سوم در دنیای امروز، رسانه موفق، رسانه‌ای نیست که فقط «بگوید»، بلکه باید «طوری بگوید» که شنیده شود. و برای شنیده شدن در عرصه جهانی، لازم است روایت رسانه‌ای ما به زبان، فرم و نیاز مخاطب بین‌المللی ترجمه شود. ما نمی‌توانیم با لحن و ساختار داخلی، ذهن جهانی را درگیر کنیم. یکی از ضعف‌های اساسی رسانه‌های ایرانی در نبرد روایت‌ها، تمرکز بیش از حد بر پیام‌رسانی شعاری و قالب‌های سنتی است. روایت‌هایی که صرفاً با واژگان کلیشه‌ای یا تصاویر تکراری بیان می‌شوند، تأثیرگذار نیستند. در حالی که روایت‌گری جهانی نیازمند زبان تصویری مؤثر، رویکرد مستندمحور، روایت شخصی و داستان‌محور و طراحی بسته‌های رسانه‌ای برای مخاطب جهانی است. رسانه‌های موفق منطقه مانند الجزیره، روسیا الیوم یا حتی برخی پلتفرم‌های مستقل در لبنان و یمن، از سال‌ها پیش اهمیت «جهانی روایت کردن» را فهمیده‌اند. آن‌ها تولیداتی دارند که نه تنها در دنیای عرب، بلکه در رسانه‌های غربی نیز بازنشر می‌شود؛ چون فهم‌پذیر، همدل‌ساز و فراملی‌اند. اگر روایت ایرانی بخواهد در نبرد رسانه‌ای منطقه شنیده شود، باید از مرزهای زبانی، ذهنی و رسانه‌ای عبور کند. باید هم برای جوان ایرانی قابل افتخار باشد، هم برای مخاطب غربی قابل درک. این مهم، بدون بازطراحی راهبرد رسانه‌ای، تربیت نسل جدیدی از «روایت‌گران بین‌المللی» و سرمایه‌گذاری در تولید چندرسانه‌ای قابل رقابت، ممکن نیست. --- در یادداشت بعدی به پیشنهادهایی برای ساختن یک روایت مؤثر ملی و فراملی خواهیم پرداخت
پیشنهادهایی برای ساختن یک روایت مؤثر ملی و فراملی - بخش چهارم برای ساختن روایتی که هم در داخل کشور معنا داشته باشد و هم در عرصه بین‌الملل شنیده شود، نیازمند مجموعه‌ای از تحرکات راهبردی، ساختاری و محتوایی هستیم. در ادامه، چند پیشنهاد کلیدی برای نوسازی روایت رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران ارائه می‌شود: ۱. بازتعریف مخاطب رسانه: روایت ملی، تنها برای مردم ایران نیست. باید رسانه‌ها، خبرنگاران و تولیدکنندگان محتوا را آموزش داد تا ذهن مخاطب منطقه‌ای و جهانی را نیز درک کنند. این درک باید در زبان، محتوا و حتی قالب‌های بصری بازتاب یابد. ۲. تقویت روایت‌محوری به‌جای خبرمحوری: بسیاری از رسانه‌های ما، همچنان در قالب گزارش خبری یا اطلاع‌رسانی سریع گیر افتاده‌اند. در حالی که مخاطب جهانی، با روایت و داستان همدل می‌شود. ما باید از «تیترهای خبری» عبور کرده و به سمت روایت‌های انسانی، مستند، مصور و مبتنی بر تجربه حرکت کنیم. ۳. سرمایه‌گذاری هدفمند در تولیدات چندرسانه‌ای بین‌المللی: استفاده از موشن‌گرافی، پادکست، مستندهای کوتاه، مصاحبه‌های تعاملی و روایت‌های زنده، از ابزارهای ضروری برای جهانی‌سازی روایت ایران است. این تولیدات باید با زیرنویس و گویش بین‌المللی عرضه شوند. ۴. ایجاد نهادهای پشتیبان روایت‌سازی مستقل مردمی: نمی‌توان روایت مؤثر ساخت، مگر آنکه به میدان اجتماعی، فرهنگی و دانشجویی اعتماد کرد. حمایت از «انسان رسانه‌ای» در قالب شبکه‌های روایت‌محور، از الزامات این راه است. ۵. تعامل فعال با رسانه‌های مستقل جهانی: به‌جای سکوت یا انفعال، رسانه‌های ایرانی باید با رسانه‌های مستقل و حتی منتقد جهانی وارد گفت‌وگو شوند. این تعامل، هم امکان تصحیح روایت را می‌دهد و هم اعتمادسازی می‌آورد. در یادداشت بعدی خواهیم نوشت: «اگر روایت نکنیم، برایمان روایت خواهند کرد».