eitaa logo
شعر | محسن علیخانی
1.3هزار دنبال‌کننده
535 عکس
57 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
وقتی عمو در گیر و دار جنگ تنهاست باید زره بر تن کند یاری رساند حتی زره اصلا اگر اندازه‌اش نیست باید که خود را تا دل لشکر کشاند خون پدر جوشیده در رگ‌های فرزند انگار تاریخ جمل تکرار گشته است یک قاسم دیگر به میدان آمد انگار شاید که احلی من عسل تکرار گشته است آمد عمویش را میان لشکر «نحس» یاری کند اما مگر شمشیر دارد؟ کودک که جایش در میان معرکه نیست اصلا مگر خنجر، سپر یا تیر دارد؟! از لابلای گرد و خاک سمّ اسبان با چشم‌هایش دید شمشیری بلند است صبر و توان روضه مکشوف داری؟ یعنی چه کاری می‌کند شمشیر با دست؟!! افتاد عبدالله در آغوش مولا آهی کشید از درد و «بابا» را صدا کرد آتش گرفت از ناله‌اش ای‌وای ناگاه تیری برادرزاده را از او جدا کرد https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
از خیمه بیرون زد نگاهش رو به آقاست قاسم به احلی من عسل امّیدوار است در کارزار رقص خون، آهنگ شمشیر او نیز مثل دیگران در انتظار است هر چند پایش تا رکابش هست کوتاه اما مگر از قصد خود کوتاه آمد؟ قاسم میان چشم مولا جلوه کرده است یا اینکه انگاری حسن از راه آمد؟! چون زهره در چشمان مولا می‌درخشید با ان یکادی یادگارش را فرستاد از میسره تا میمنه را درنوردید جنگی نمایان کرد آه از اسب افتاد هر چند احلی من عسل هم گفته باشد باید سم اسبان شکافد پیکرش را؟ از لابلای خاک و خون ای قوم بدکار! دیدید اصلا اشک‌های مادرش را؟! از زیر سم‌ها ناله زد، گفت «ای عمو جان» فریاد از این نامهربانان! آه فریاد! آمد عمو یکباره چون باز شکاری افتاد بر بالین او انگار جان داد... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
امسال هم ماتم به اوج خود رسیده یکبار دیگر اضطرابِ اصغر و تیر ای کاش از این غصه‌هایش دق کنم تا دیگر نبینم خون اصغر را سرازیر از آن طرف یک اضطراب دیگری نیز هر سال خیمه می‌زند بر جان ماها آن اضطراب مادر و نوازد خونین از پا درآورده خدا این غصه ما را ای کاش در مقتل نبود این ماجرا که تیر آمد و سر را برید از گوش تا گوش سر واژگون شد آه اصغر دست و پا زد مولا عبایش را برایش کرد آغوش از داغ اصغر می‌رود این سوی و آن سوی میلی به سوی خیمه‌ها دیگر ندارد اصغر امانت بود در دستش خدایا پاسخ برای پرسش مادر ندارد در پشت خیمه‌ دورتر از چشم مادر می‌گشت تا پیدا کند یک خاک نرمی می‌کَنْد قبری کوچک آقا با غلافش آهسته چون دشمن ندارد هیچ رحمی... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
جامانده‌ایم... در پس غم‌های بیشمار دلتنگِ راه و جاده؛ قدم‌های بیشمار امسال باز قسمت من آه و حسرت است من مانده‌ام میان عدم‌های بیشمار شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛ مشغول شد به درد و الم‌های بیشمار؛ ناگاه در میانه‌ی شعرش گریز زد! از داغ‌ها نوشت و ستم‌های بیشمار زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟! جان‌ها فدای زخم و ورم‌های بیشمار این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر سخت است و پر ز پیچش و خم‌های بیشمار؟! حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است با صد هزار سطر و قلم‌های بیشمار رفتند زائران به زیارت ولی ببین جامانده‌ایم در پس غم‌های بیشمار https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
در مذهب ما باده حرام است و لیکن یک باده حلال است که آن است https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
از فرش تا به عرش تو بسیار فاصله است دوش نبی کجا و خدا کربلا کجا؟! https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
مردی که به سن و سال بالایی نیست آن دل که شجاع نیست دریایی نیست ققنوس شدی! به قلب آتش زده‌ای! ققنوس هم اینقَدَر تماشایی نیست! https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
همه رفتند زیارت وَ فقط ما ماندیم از صفای حرم و صحن و سرا جا ماندیم زائران کوله به دست از پی هم می‌رفتند... به خدا مسئله از ماست؛ اگر ما ماندیم کربلا ساحل دریای حسین است ولی حیف شد! ما همه در حسرت دریا ماندیم! پسری مثل من و هر که در اینجا مانده با خودش گفت چرا این همه ماها ماندیم؟! یک نگاهی به کف کوله خالی انداخت... زود فهمید چرا یکه و تنها ماندیم حسرتی هست اگر بر دل ما باور کن همگی پشت در خانه‌ی زهرا ماندیم همه‌ی آنچه که گفتیم، درست است ولی همه رفتند زیارت وَ فقط ما ماندیم... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
قم با وجود حضرت معصومه قم شده است ورنه کویر خشک کجا؟ شهر قم کجا؟! https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر | شعرخوانی اخوی بزرگوارم آقا اسماعیل علیخانی شاعر رفته سردار نفس تازه کند برگردد... https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f
هدایت شده از اشعار محسن علیخانی (قبلی)
آمد به دنیا زینتِ شب‌های تارش زینب همان آرامشش؛ دار و ندارش آن شب علی چشمان نازش می‌درخشید از شوق جاری بود اشک از چشم یارش پاییز دیگر سردی‌اش معنا ندارد پر کرده حجم خانه را عطر بهارش گویا علی تکثیر می‌گردد همیشه وقتی که زینب می‌نشیند در کنارش زهرا اگر در بی‌قراری‌های او نیست زینب ولی آرامشش هست و ‌قرارش یادآور زهراست زینب پیش حیدر مخصوصا آن هُرم نگاه باوقارش حیدر اگر باب نبی در شهر علم است قطعا که زینب هست دائم پرده‌دارش بعد از علی هم باز دشمن می‌هراسید زینب به دستش بود نبض ذوالفقارش پیچیده در گوش زمانه خطبه‌‌ی او در پیشگاهش می‌کنم جان‌ را نثارش بر تارَک تاریخ شیعه می‌درخشد صبرش، وقارش، اعتقادش، اقتدارش https://eitaa.com/joinchat/3653763092C1d6a81ab4f