eitaa logo
سید محمدمحسن دعایی
523 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
104 فایل
صفحه رسمی حجه‌الاسلام‌والمسلمین سید محمدمحسن دعایی 🔷با استعانت از خداوند متعال و ولی اعظم او این صفحه در تداوم ایده پردازی برای مجلس طراز جمهوری اسلامی، به ارایه دیدگاههای حجه الاسلام والمسلمین سید محمدمحسن دعایی میپردازد . تمدن #مجلس_تمدن_ساز #تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 عملیات وعدۀ صادق، در انتظار «تبیین» و «تکمیل» ✍️ سید محمدحسین دعائی ۱. حدود یک‌دهه است که رهبر معظم انقلاب، در مناسبت‌های مختلف و به بهانه‌های گوناگون، از ورود جامعۀ بین الملل به یک «پیچ مهم تاریخی» خبر می‌دهند، از شکل‌گیری نظمی نوین در جهان سخن می‌گویند و بر ضرورت آمادگی ایران اسلامی برای عبور موفق از آن پیچ و نقش‌آفرینی در این نظم تأکید می‌کنند؛ خبر، سخن و تأکیدی که تحلیل تفصیلی آن، یکی از مهم‌ترین نیازهای معرفتی امروز ماست. ۲. بدون‌شک افول بلوک تمدنی غرب با سردمداری «آمریکا»، به‌موازات قدرت‌یافتن «ایران» در قلب محور مقاومت، یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های «نظم نوین جهانی» است؛ شاخصه‌ای که می‌توان «عملیات وعدۀ صادق» را مهم‌ترین دلیل صدق آن دانست؛ چنان‌که بعد از این عملیات، دیگر نه فقط تحلیلگران فهیم و رصدپیشگان هوشیار، بلکه حتی بخش قابل‌توجهی از افکار عمومی نیز وجوه شفافی از «ایران قوی» را با همۀ وجود لمس کردند. ۳. هرچند اجمالا می‌بینیم و می‌دانیم که ایران اسلامی با موفقیت در «عملیات وعدۀ صادق» توانست از موازنۀ قدرت در منطقه تعریف متفاوتی ارائه داده و به همۀ بازیگران بین المللی معادلۀ جدیدی را تحمیل کند، اما حقیقت آن است که جز با فاصله‌گرفتن از این نقطۀ عطف تاریخی در محور زمان، نمی‌توان عظمت و اهمیت واقعی آن را دریافت. به بیان دیگر، این آیندگان هستند که می‌توانند درک درستی از واقعیت این عملیات پیدا کرده و به نقش آن در شکل‌گیری «هندسۀ جدید جهان» پی ببرند. ۴. اگر بخواهیم کمی به واقعیت «عملیات وعدۀ صادق» نزدیک شویم، باید اولا عقبۀ آن در گام اول انقلاب را ببینیم و ثانیا فهم شفافی از آثار و ثمرات آن در گام دوم داشته باشیم. این عملیات، نه یک اتفاق ناخواسته، اقدام انفعالی، واکنش ناگهانی یا حرکت کور، بلکه نتیجۀ طبیعی موفقیت رهبر معظم انقلاب در به ثمر رساندن پروژۀ «ایران قوی» است؛ پروژه‌ای که بدون‌شک جایگاه کشور در «نظم جدید جهانی» را تضمین کرده و حرکت انقلاب برای رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» را شتاب خواهد داد. آری؛ بعد از عملیات وعدۀ صادق، دیگر اثبات این‌که «نزدیک قله‌ایم» سخت نیست. ۵. مهم‌ترین سؤالی که بعد از «عملیات وعدۀ صادق» باید به آن پاسخ داد این است که: وظیفۀ ما در این مقطع تاریخی چیست؟ در پاسخ به این سؤال به دو مورد می‌توان اشاره کرد: الف. تبیین عملیات: واقعیت آن است که ما نه تنها در روایت موفقیت‌های خود، خلق «پیوست رسانه‌ای» برای آن‌ها و ایجاد ارزش افزودۀ ملی از این طریق ضعیفیم، بلکه حتی نمی‌توانیم جلوی وارونه‌سازی آن‌ها توسط دشمن را هم بگیریم؛ و این همان نقیصه‌ای است که جز با ورود جدی به عرصۀ «جهاد تبیین» و استفادۀ هوشمندانه از ابزار «هنر» ـ همان‌که تأثیرش از موشک و پهپاد بیشتر است ـ جبران نخواهد شد. ب. تکمیل عملیات: جمهوری اسلامی با «عملیات وعدۀ صادق»، هیمنۀ سخت‌افزاری آمریکا و اسرائیل را شکست و به موفقیتی بزرگ دست یافت. اما تا نتواند «هیمنۀ نرم‌افزاری دشمن» را هم بشکند، نه به هدف اصلی خود ـ یعنی تبدیل‌شدن به یک قطب تمدنی ـ دست خواهد یافت و نه می‌تواند انتقام حقیقی شهدایی مثل حاج قاسم عزیز را بگیرد. آری؛ دانشمندان متعهد ایران اسلامی در عرصۀ «علوم فنی»، با راهبری نیروهای نظامی و امنیتی کشور، کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده‌اند. حال مبادا که دانشمندان عرصۀ «علوم انسانی» در حوزه و دانشگاه، با غفلت از اسلامی‌سازی این علوم و با ناتوانی در حل چالش‌های فرهنگی کشور ـ مثل چالش تحمیلی «حجاب» ـ از این قافلۀ نورانی عقب افتاده و در زمینه‌سازی برای «طلوع خورشید ولایت عظمی ارواحنا فداه» دچار کوتاهی شوند. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 این صدای گرفته ▪️ دل‌نوشته‌ای به‌بهانۀ سی‌وچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنه‌ای ✍️ سید محمدحسین دعائی دیروز، پیر پیل‌افکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت. می‌خواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفته‌ای که شنیدنش دلمان را باز می‌کند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا. صدایی که از سال‌ها تکرار حق گرفته، نه از خستگی. صدایی که گرفتگی‌اش عجین با پختگی است. صدایی که در عین گرفتگی، دروازه‌های حکمت را به روی بشر امروز گشوده است. صدایی که در پیچ و خم کوچه‌های شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغام‌های مهمی از هفت شهر عشق است. صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنین‌انداز است. آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛ این صدای انقلاب اسلامی است. صدایی که قرآن‌گونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان. صدایی که به‌سان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک می‌کند. صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم می‌پیچد. صدایی که درس‌ها داده است، سخن‌ها رانده است، خطبه‌ها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است. صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد. صدایی که شب‌ها نالیده است و روزها غریده. صدایی که به رنگ خداست. صدایی که هیچ‌وقت کم‌فروشی نکرده؛ چه قبل‌ها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب می‌کرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیاله‌پیاله می‌نوشاند. آری؛ ما با این صدا بزرگ شده‌ایم. ما ـ جوان‌های انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی می‌کنیم. این صدا، موسیقی متن زندگی ماست. تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست. ما در تمام این سال‌ها، با طنازی این صدا خندیده‌ایم و با بغض آن گریسته‌ایم. با وقار آن آرام شده‌ایم و با شور آن به هیجان آمده‌ایم. با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیده‌ایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریده‌ایم. با لرزش آن لرزیده‌ایم و در آغوش غرش آن غنوده‌ایم. ما درس دین و دنیا را با این صدا آموخته‌ایم. صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیده‌اند. صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را. این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچ‌وقت گم نمی‌شود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است. پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شده‌ایم. این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطره‌انگیز ـ همۀ هویت ماست. این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است. این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان. آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟ اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت. کسی‌که سال‌هاست حنجره‌اش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومی‌برد، باید هم صدایش بگیرد. تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمی‌شود؟ الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است. آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. 🏷 🆔 @Smh_Doaei ✍احسنت بر این قلم 🌹به عضویت شما افتخار میکنیم 👈https://eitaa.com/mohsendoa
🔰 مدال‌آوران میدان محبت ✍️ سید محمدحسین دعائی شنیده‌ای می‌گویند برای بعضی چیزها نمی‌شود قیمت گذاشت؟ مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد. حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد. واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدال‌آوران المپیادهای علمی» انجامش نمی‌دادند. آری؛ در زمانه‌ای که بعضی‌ها برای رسیدن به امثال این مدال‌ها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوان‌های بامعرفت، آن‌ها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند. اما چرا؟ پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و می‌خواهند لذت بیشتری را تجربه کنند. به‌دست‌آوردن مدال، به‌گردن‌آویختن مدال، نگه‌داشتن مدال و نمایش‌دادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است. جوانان مدال‌آور، قبل از آن‌که «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دل‌هایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتی‌تر شده‌اند. به‌قول خواجۀ شیراز: از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود دانش‌آموزان نخبۀ این کشور مدال‌هایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند. آن‌ها می‌خواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم می‌دانستند چه لذتی در آن است، به‌خاطر آن دست از سلطنت خود می‌کشیدند. وه که چه معاملۀ پُرسودی ... مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند. مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهم‌تر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند. تازه ... همان مدال‌ها را هم از دست ندادند: «مدال‌ها را از شما فرزندانم قبول می‌کنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. ‌بنابراین مدال‌ها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمی‌گردانم.» بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همه‌اش سود است. هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدال‌هایشان رسیدند؛ مدال‌هایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیده‌اند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند. آری؛ مدال‌آوران دلدادۀ ما ثابت کردند می‌توان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد. آن‌ها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم می‌دانند که او به این مدال‌ها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آن‌قدر برایش بی‌ارزش است که نه آویخته‌بودنش را متوجه می‌شود، نه افتادنش را. آن‌ها می‌خواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند. البته این را هم می‌دانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمم‌اند که آن را نیز برطرف کنند. آن‌ها می‌دانند خوشحالی او وقتی کامل می‌شود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیس‌جمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند. آن‌ها می‌دانند که او برای شکل‌گیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدال‌هایشان ـ گنج‌های اصلی این کشورند؛ همان‌هایی که می‌توانند تاریخ را عوض کنند. راستی! او ـ همان رهبر محبوب جوان‌های دانشمند و عاشق‌پیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی. او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایه‌اش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم. پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش می‌کنیم. 📌 منتشرشده در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=45020 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 به حُسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد ... ▪️ روایتی کوتاه از نگاه رهبر معظم انقلاب به علامۀ طباطبائی ✍️ سید محمدحسین دعائی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره بین‌المللی بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نه فقط از جایگاه ممتاز این عالم ربانی در نگاه ایشان حکایت داشت، بلکه یک شاهکار تمام‌عیار در حوزۀ شخصیت‌نگاری بود؛ توصیفی جامع، مفید، روان، جذاب و در عین حال کوتاه که برای الگوسازی از آن قلۀ تهذیب، سرمایه‌سازی کرد: ۱. بزرگداشت علامۀ طباطبائی، نتیجۀ الهام الهی، کاری بزرگ و نیاز روز جامعه است. ۲. علامۀ طباطبائی، مردی بزرگ، شخصیتی تاریخی، پدیده‌ای کم‌نظیر در طول قرن‌ها و دارای مجموعه‌ای از فضائل ممتاز انسانی، مثل: علم، پارسایی و پرهیزکاری، ملکات اخلاقی، ذوق، هنر، صفا، وفا و رفاقت است. ۳. علامۀ طباطبائی در عرصۀ علم، دارای چهار ویژگی اساسی است: یک. وسعت و تنوع دانشی: علامه از علوم وسیع و متنوعی مثل: فقه، اصول، فلسفه، عرفان نظری، هیئت، ریاضیات، تفسیر و علوم قرآنی، ادبیات و انساب بهره‌مند بوده است. دو. عمق علمی و فکری: علامه یک اصولی صاحب‌مبنا، یک فیلسوف نوآور و یک مفسر شگفتی‌ساز است. سه. شاگردپروری: علامه یک استاد فیلسوف‌ساز و در عین حال، مربی افراد نقش‌آفرین در انقلاب اسلامی و برخی از شهدای به‌نام این کشور است. چهار. شهرت تألیفی: علامه دارای آثار علمی متعددی است که در همان زمان حیاتشان در اختیار جامعه قرار گرفتند. ۴. علامۀ طباطبائی، مفسری بی‌نظیر، احیاءگر فلسفه و پشتیبان فکری انقلاب اسلامی بود. ۵. علامۀ طباطبائی در پارسایی، پرهیزکاری، تعبد و ارادت به اهل بیت، یک شخصیت فوق العاده بود. ۶. علامۀ طباطبائی در کنار همۀ این فضائل، از دو خصوصیت برجسته و جذاب برخوردار بوده‌اند که باید به‌طور خاص از آن‌ها الگو گرفت: یک. انجام یک جهاد فکری کم‌نظیر در بحبوحه‌ی تهاجم اندیشه‌های وارداتی و شبهه‌آفرینی‌ها از طریق ایجاد یک پایگاه فکری مستحکم و تهاجمی برای پُرکردن خلأها دو. عدم اکتفاء به زایش فکری و تلاش برای متحقق‌شدن به معارف توحیدی و مفاهیم عرشی‌ در نفس و قلب خود ۷. تفسیر المیزان علامۀ طباطبائی، در عین اشتمال بر نکات دقیق و عمیق معارفی، سرشار از مطالب سیاسی و اجتماعی است که علاوه بر جدیدبودن در دورۀ خود، پاسخگوی مسائل امروز جامعه نیز هست. ۸. علامۀ طباطبائی با عمل به دانسته‌های خود، با تربیت خود و با بالابردن خود در مدارج عالی انسانی و معرفتی، به جایی رسید که در عین بودن با مردم، با خدا بود. دوری از تظاهر، تواضع فوق‌العاده، بی‌هوائی، حلم، برخورد نرم و گذشت از افراد اهل محاجه و مخاصمه، برخی از ثمرات اخلاقی این حرکت سلوکی در وجود علامه بود. ایشان مصداق این آیۀ شریفه است: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُه. ۹. علامۀ طباطبائی در عین برخورداری از خصوصیّات برجستۀ علمی و معنوی و در عین تحفظ بر سکوت در جلسات عمومی یا درسی، یک انسان دلنشین، دلچسب، خوش‌مجلس، خوش‌صحبت، خوش‌تعریف، شیرین‌زبان، گرم و گیرا در فضای رفاقت و انس ایمانی بود. ۱۰. علامۀ طباطبائی ذوق شعری و ادبی قابل‌توجهی داشت. ۱۱. علامۀ طباطبائی شخصیت جامعی است که باید قدردان او بود، باید از او درس گرفت، باید او را بزرگ داشت و باید جامعه را با او آشنا کرد. ۱۲. علامۀ طباطبائی امروز به‌مراتب از زمان حیاتش شناخته‌شده‌تر است و در آینده نیز بیشتر شناخته خواهد شد، ان شاء الله. 🏷 🆔 @Smh_Doaei