🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍁#شهیدانه
#شهید_الیاس_حامدی:
🍂سعۍ ڪنید
در راه خدا گام بردارید،
و خدا را همیشه
#ناظر در ڪارهایتان بدانید
🍂ڪه اگر روزی خدای ناخواسته
از یاد خدا غافل شویم:
(بدبختے مسلمانان
و روز جشن #ابرقدرتهاست...!
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
حاج احمد کاظمے
داشت روے زمین چیزے مےنوشت
رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته «حسین(؏)»
طورے که انگشتش زخم شده
ازش پرسیدن حاجے چیکار میکنے؟
گفت:
چون میسرنیست من راکام او
عشـق بازے مےکنم با نام او
#شهيدحاجاحمدکاظمے
#مدیر
#شهیدانه
•°| #شهیدی_که_نماز_نمیخواند 😳
تو گردان شایعه🗣شد
نماز📿نمے خونه
گفتن ..
تو ڪه رفیق اونے...بهش تذکر بده..
باور نکردم و گفتم ..
لابد می خواد ریا نشه..
پنهانی مے خونه.
وقتے دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون.. 4⃣2⃣ساعت نگهبان💂♀💂♂شدیم
با چشم خودم دیدم که نماز📿نمی خواند‼️توی سنگر کمین.. در کمینش بودم
تا سرحرف را باز کنم ..
گفتم بهش ڪه..
ـ تو که برای خدا می جنگے... حیف نیس نماز نخونے…
لبخندے😊 زد و گفت ..
➕یادم میدے نماز📿خوندن رو
➖ بلد نیستے❓
➕نه..تا حالا نخوندم
همان وقت داخل سنگر کمین.. زیر آتش🔥خمپارهے☄ شصت دشمن..تا جایی
که خستگے😫اجازه داد.. نماز📿خواندن را یادش دادم
توی تاریک🌄روشنای صبح⛅️.. اولین نمازش را با من خواند.
دو نفر نگهبان بعد با قایق🛶پارویی که آمدند و جاے ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم.
پارو زدیم و هور را شکافتیم
هنوز مسافتے دور نشده بودیم که خمپاره شصت☄ توی آب🌊هور خورد و پارو از دستش افتاد آرام که کف قایق خواباندمش.. لبخند🙂کم رنگے زد.
با انگشت روی سینه اش صلیب†کشید و چشمش به آسمان یکے شد . . .
و با لبخند به شهادت🕊♥️رسید.
اری.. مسیحے بود که مسلمان شد و بعد از اولین نمازش به شهادت♥️🕊رسید...
به یاد #وهب_شهید_مسیحی_کربلا ...
.
اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#مدیر
┄┅┄┅┄፨•.﷽.•፨┄┅┄┅┄
#طنز_جبهه
یہ جا هسٺ:
شہید ابراهــیم هادے
پُست نگہبانےرو زودتر ترڪ میڪنه
بعد فرمانده میگهـ ۳۰۰صلوات جریمتہ
یڪم فڪر میڪنه و میگه؛
برادرا بلند صلوات
همه صلوات میفرستن
برمیگرده و میگه بفرما از ۳۰۰تا هم بیشتر شد...😁😂
#روزتون_پر_انرژی
#مدیر
،`°•|🤣
#طنز_جبهه
اسیر شده بود!😕
مأمور عراقی پرسید: اسمت چیه؟!🤨
- عباس🙃
اهل کجایی؟!🤨
- بندر عباس🙂
اسم پدرت چیه؟!🤨
- بهش میگن حاج عباس!🙃
کجا اسیر شدی؟!🤨
- دشت عباس!🙂
افسر عراقی که کم کم فهمیده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد
حرف بزند محکم به ساق پای او زد و گفت: دروغ می گویی!😤😠
او که خود را به مظلومیت زده بود گفت:
- نه به حضرت عباس (ع) !!😢
#خنده_حلال☜[😅]✨🌱
#مدیر
#طنز_جبهه
میگفت از این بچه مومنا🧔 بود تا از یه نفر یه خطا میدید سعی میکرد توجیهش☝️ کنهـــ
اهل نماز شب📿 و...
یه روز تو نماز بودیم من اشتباهی پنج رکعت خوندم😓
سلام که دادم گفت
داداچ حضور قلب نداری پیش ما واینستا 😐
پنج رکعتی خوندی....
منم از فرصت استفاده کردم و گفتم
داداچ تو که حضور قلب داری از کجا فهمیدی من پنج رکعت خوندم🙄😎
سنگری که رو هوا رفت 😂 از این کار ما
#مدیر
#طنز_جبهه✌️🏻🤣
به سلامتی فرمانده🕵
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند😓!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم😉
#سوار كه شد ، 🙂
گاز دادم و راه افتادم
من با
#سرعت میراندم و با هم حرف میزديم ! 😍
گفت: میگن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید ! 🙄😒 راست میگن؟!🤔
گفتم: #فرمانده گفته😊 ! زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی #فرمانده باحالمان !!!😄
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند !!😟
پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟!🤔
گفت : همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...😶😰😨😱🌻
#مدیر
❤🥀❤🥀❤🥀❤🥀❤🥀❤🥀❤🥀
#طنز_جبهه
#چفیه
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ،
داد میزد : آهــــای ...😃
سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسڪ ، ڪلاه ، ڪمربند ، جانماز ، سایه بون ، ڪفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...
هــــمـــه رو بردن !!!😂😄🙈
شادی روحشون ڪه دار و ندارشون همون یڪ چفیه بود صلوات 😭😞🥀😍
#مدیر
هرکی این پیـــامو میبیـــنہ
پنج عدد صلوات برای سلامتی امامـــ زمان بفرستـــہ
کلا چند ثانیه میشــــہـ
و برای بقیه ارســـالــــ کنـــــهـ تو چند ثانیه کلی ثواݕ میبری
ضرر نمیکنیـــــــے چند ثانیه بیشتر نمیشه✨