6–حرز امام رضا عليه السلام :
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم، بِسْمِ اللّهِ، اِنّى اَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ اِنْ کُنْتَ تَقِيًّا اَوْ غَيْرَ تَقِىٍّ، اَخَذْتُ بِاللّهِ السَّميعِ الْبَصيرِ عَلى سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ، لا سُلْطانَ لَکَ عَلَىَّ، وَ لا عَلى سَمْعى، وَ لا عَلى بَصَرى، وَ لا عَلى شَعْرى، وَ لا عَلى بَشَرى، وَ لا عَلى لَحْمى، وَ لا عَلى دَمى، وَ لا عَلى مُخّى، وَ لا عَلى عَصَبى، وَ لا عَلى عِظامى، وَ لا عَلى مالى، وَ لا عَلى ما رَزَقَنى رَبّى، سَتَرْتُ بَيْنى وَ بَيْنَکَ بِسِتْرِ النُّبُوَّةِ، اَلَّذِى اسْتَتَرَ اَنْبِياءُ اللّهِ بِه، مِنْ سَطَواتِ الْجَبابِرَةِ و الْفَراعِنَةِ، جَبْرَئيلُ عَنْ يَمينى، وَ ميکائيلُ عَنْ يَسارى، وَ اِسْرافيلُ عَنْ وَرائى، وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه اَمامى، وَ اللّهُ مُطَّلِعٌ عَلَىَّ، يَمْنَعُکَ مِنّى، وَ يَمْنَعُ الشَّيْطانَ مِنّى. اَللّهُمَّ لا يَغْلِبُ جَهْلُهُ اَناتَکَ اَنْ يَسْتَفِزَّنى وَ يَسْتَخِفَّنى. اَللّهُمَّ اِلَيْکَ الْتَجَأْتُ، اَللّهُمَّ اِلَيْکَ الْتَجَأْتُ، اَللّهُمَّ اِلَيْکَ الْتَجَأْت.
[همان طور که در روايت آمده مي توان اين حرز را جهت تعويذ (محفوظ قرار دادن خود يا ديگري) نوشته، همراه داشته باشند و يا آن را بخوانند]
__________
(مهج الدعوات / 33 ـ الباقيات الصالحات ، باب 5 ، بعضى احراز و ادعيه / 434)
مطلبی بسیار خواندنی👇👇👇
داستانی از مهر پدر
دیشب به مجلس عروسی یکی از دوستان در تهران دعوت بودیم
بعد از اتمام مراسم تصمیم گرفتیم به زیارت شاه عبدالعظیم برویم
یکی از دوستان داشت اسنپ می گرفت که ماشینی جلوی ما توقف کرد و راننده گفت اگر جاتون می شه سوار شید. گفتیم: کرایه اش چقدر است؟ گفت: مگه من حرفی از پول زدم
جلوی ماشین و بغل دست راننده یک نفر نشسته بود که در تاریکی خیلی قابل تشخیص نبود
ما که چهار نفر بودیم عقب ماشین نشستیم به صورت کج و کوله!
ماشین که راه افتاد و دقت کردیم دیدیم روی صندلی جلو یک دختر خانم ظاهراً فلج نشسته است!
از راننده که به نظرم رسید پدر دختر است پرسیدم دخترتان چه مشکلی دارد؟
گفت: سه ساله بود که شب تب کرد. با دارو تب او را پایین آوردم ولی صبح دیدم تبش دوباره عود کرده است. به مطب دکتر بردم، گفت: چیز خاصی نیست و داروی تب داد. از مطب که بیرون آمدم دیدم تشنج دارد. او را به درمانگاه بردم. گفتند: چرا این قدر دیر آورده ای؟ و از همان روز فلج مغزی و حرکتی شد! و الآن ۲۴ سال دارد!
گفتم: چیزی متوجه می شود؟ گفت حرف نمی تواند بزند ولی من کاملاً متوجه خواسته های او می شوم. شب ها هم دوست دارد او را در خیابان ها بگردانم
گفتم: شغلت چیست؟ گفت: تا پنج شش سال پیش در یک شرکت صنعتی کار می کردم ولی از وقتی مجبور شدم روزی سه بار به دخترم غذا و دارو بدهم، شرکت را رها کردم و مشغول مسافرکشی شدم تا وقتم آزاد و در اختیار خودم باشد
گفتم مادرش کجاست؟ گفت: شش سال پیش گفت: ببین من دیگه تحمل و طاقت نگهداری و تر و خشک کردن این بچه را ندارم و همراه پسر ۱۵ ساله هم گذاشت رفت شهرستان پیش مادرش!
گفتم: بیماری دخترت قابل درمان نیست؟ گفت تا سال ۸۶ پیش دکترهای متعددی بردم تا اینکه در آن سال دکتر غفرانی گفت: برای این بیماری هیچ دارویی وجود ندارد و بیخود این طرف و آن طرف نرو. من هم شروع کردم با سرچ در اینترنت به دنبال مراکز درمانی بیماران حرکتی در دنیا گشتن و به هر جا پیدا می کردم ایمیلِ درخواست کمک می زدم تا این که در سال ۸۹ یک دعوت نامه از مرکزی در انگلیس برایم آمد که من و دخترم را به آنجا که جنوب غربی انگلیس بود دعوت کرد. تمام هزینه بلیط رفت و آمد و اقامت نُه روزه ی ما در آنجا توسط آن مرکز که توسط حدود ۷۰ پزشک متخصص مغزِ خیّر از سراسر جهان اداره می شد، پرداخت شده بود.
بعد از ۹ روز پزشکی که معاینه دخترم را عهده دار بود برایم مثال خورشیدی را که یک لکه ابر جلوی او را گرفته زد و گفت: جلوی عملکرد مغز دختر شما را چیزی یک توده ی نامرئی گرفته و فقط یک شوک خاص می تواند آن را برطرف کند و حرکت را به دخترت بازگردانَد و از دست ما دیگر کاری بر نمی آید.
کاش صحبت این پدر را ضبط می کردم تا می دیدید که چگونه با آرامش و امید و لحن شکرگزارانه سخن می گفت. به طوری اشک همه ما سرازیر شد.
پرسیدم: از این که او را از خانه بیرون می آوری و سوار ماشین می شود خوشش می آید؟ گفت: من و دخترم هر هفته شب های جمعه در بهشت زهرا ایستگاه صلواتی داریم و به مردم چای می دهیم و هر ماه با همین ماشین او را به زیارت امام رضا می برم و هر سال اربعین به کربلا می رویم. حتی امسال هم موفق شدیم بدون ویزا و از مرز مهران به کربلا مشرف شویم و او از نجف تا کربلا با ویلچر می برم.
همه دوستانِ سوار در ماشین از طاقت و صبر و همت و امید و روحیه شاکرانه او متعجب شدیم
اسم دخترش زهرا بود و هر از گاهی ناله ای می زد و پدرش می گفت: جااان. باور کنید طوری جان می گفت که محبت و مهربانی از لحنش ریزان بود.
به او گفتم: درد دارد؟ گفت: نه. دارد با من صحبت می کند. خیابان ها را می شناسد و می خواهد برویم منزل حاج عباس ولی امشب ویلچر با خودمان نیاورده ایم.
با لحن محبت آمیزی به او گفت: فردا که اومدیم می ریم
پرسیدم: حاج عباس کیست؟ گفت یکی از دوستانم در شهر ری هست که دخترم به خانواده اش علاقمند است.
وقتی به شاه عبدالعظیم رسیدیم هر چه اصرار کردم که کرایه را بگیرد، قبول نکرد و گفت: من شما را به خاطر شب ولادت به اینجا رساندم
خیلی پدر عجیبی بود. تا کنون پدری مانند او ندیده بودیم و در حالی که سراپا شگفتی بودیم از ماشین پیاده شدیم و با او خداحافظی کردیم
کاش از او شماره ای گرفته بودم تا مستندی از زندگی و رابطه ی صمیمانه اش با دخترش تهیه می شد
چقدر ما ناسپاس هستیم و کم طاقت
شاید مادرش حق داشت که بعد از ۱۵ سال نگهداری از دختر، طاقتش طاق شده بود ولی صبر و همت این پدر ستودنی بود
اولین بار بود که می دیدم یا حتی می شنیدم که یک پدر صبورتر و مهربان تر مادر است.
باور کنید در آن حدود یک ربع آن قدر با لحن محبت آمیز با دخترش صحبت می کرد که توضیح و ترسیم آن در قالب الفاظ و کلمات ممکن نیست
کاش از اول تا آخر از او و دخترش فیلم می گرفتیم
خدا را به حق مولود امروز قسم می دم که زهرا خانم شوک موردِ نظر که باعث درمان او می شود را ببیند و سلامتی خود را بازیابد.
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
لب ما و قصهی زلف تو، چه توهمی! چه حکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی! چه سخاوتی!
به نماز صبح و شبت سلام! و به نور در نَسَبت سلام!
و به خال کنج لبت سلام! که نشسته با چه ملاحتی!
وسط «الست بربکم» شدهایم در نظر تو گم
دل ما پیاله، لب تو خم، زدهایم جام ولایتی
به جمال، وارث کوثری، به خدا محمد دیگری
به روایتی خود حیدری، چه شباهتی! چه اصالتی!
«بلغ العُلی به کمالِ» تو «کشف الدُجی به جمال» تو
به تو و قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی
شده پر دو چشم تو در ازل، یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته حلاوتی!
تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی
تو که با دل همه راحتی ، تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی در خانهات، دل ماست کرده بهانهات
همه جا گرفته نشانه ات،به چه حسرتی به چه حالتی
غزلم اگر تو بسازیم، و نیام اگر بنوازیم
به نسیم یاد تو راضیم نه گلایهای نه شکایتی
نه، مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن
ز درت بیا و ردم نکن تو که آستان سخاوتی
#امام_زمان علیهالسلام
@Ayatollahkhazali
هدایت شده از عصام العماد
آمين يارب العالمين سيدي وعيني الغالي ورحم الله والدکم الرجل العظيم والعالم العامل المجاهد الذي حفظ القرآن ونهج البلاغة في صدره وفي سيرته وسلوكه🙏🙏🙏🤲🤲🤲😘😘😘
هدایت شده از عصام العماد
46.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عالم ومحقق یمنی دکتر عصام العماد با استاد پارسا حدادی در برنامه فرکانس تاریکی کانال ولایت
خاطراتی از علامه امینی و پدرم رحمت الله علیهما که مؤيد مطالب دوست عزیز
جناب دکتر عصام العماد میباشد.
@mohsenkhazali
سلام علیکم
دوستان و اساتید ارجمند
آیه شریفه ذیل را چگونه
تفسیر میفرمایند
که با آیات دیگر تعارض
نداشته باشد ؟
و ان منكم إلا واردها ،
كان على ربك حتما مقضيا
ثم ننجى الذين اتقوا ...
ترجمه ها و تفاسیر فوق که ملاحظه فرمودید بر این
مطلب اتفاق دارند که
تمامی ابناء آدم [ صالح و طالح ]
باید وارد جهنم بشوند
بعد افراد متقی ، از آتش
نجات داده میشوند.
این جا در تفاسیر ، سوال هایی
مطرح شده
بعنوان نمونه :
۱. مگر به اهل خانه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیهم در سوره
انسان ضمانت نامه [ گارانتی ]
داده نشده که همه بهشتی و
دور از هر شر روز حساب هستند
و حتی صدای زفیر آتش جهنم
به سمع جان پاک خاندان عصمت
و طهارت نمیرسد که حتی لحظه ای خاطر عزیز و طبع لطیف
آنان ، آزرده نشود.
فوقیهم الله شر ذلک الیوم
و لقیهم نضرة و سرورا
[سوره انسان]
۲. در تفسیرهای فوق الاشعار
خواندیم که همه بلا استثنا
وارد جهنم میشوند
( عبور از روی جهنم و پل صراط
را وارد جهنم شدن نمیگویند
آن منکم الا واردها ...)
لذا در برخی تفاسیر تصریح
شده که حتی انبیأ و اولیای الهی
و رسول الله و اهل بیت علیهم السلام هم وارد جهنم میشوند
چون بقول حافظ ره :
که حکم آسمان است این و ،
دیگرگون نخواهد شد.
منتها برخی گفته اند
هنگام ورود انبیأ جهنم
بردا و سلاما میشود
[ خب اگر مثل آتش ابراهیم ع
گلستان شود که باغ است
و جهنم نیست
اصولا جهنمی که وقودها الناس
و الحجاره
و تطلع علی الافئده
با ورود و حضور
فاطمة و ابيها
و بعلها و بنيها
صلوات الله
علیهم اجمعین
از بهشت بهشت تر است
۳. خدای حکیم چرا باید
پیامبر و اهل بیت
را وارد جهنم کند
و بعد ننجی الذین.....
۴ این مطلب با آیاتی که
در وصف مؤمنین و متقین
و روز حساب و آخرت
نازل شده ، منافات دارد
در این آیات ، میفرماید
انبیأ و اولیا و صالحین و صدیقین
اصحاب یمین ، یا مقربین و شهدای راه خدا نه شعله های آتش جهنم
را میبینند نه صدای آن را میشنوند از هر چه روح را مکدر
و اذیت کند دور هستند .
در تعالیم مسیحیت تحریف شده فعلی [ کلیسای انجیلی] هم این
عویسه هست و در تفسیر انجیل
متی میخواندم مفسر تصریح
کرده بود همه وارد جهنم میشوند
حتی عیسی پسر خدا
و حتی مثل
حیات دنیوی که با صلیب ، اعدام
شد در روز حساب ، در جهنم هم
مقداری عذاب میشود[ و پسر خدا
با عذاب خود آنجا هم فدا و فدیه
گناه مسیحیان میشود العیاذ بالله]
چگونه باید جمع کرد بین آیات
ذکر شده و آیه
" ان منکم الا واردها" ؟؟؟
023 - ali dalile meraj - farahzad.mp3
5.92M
مهم ترین مطلب از مسائل شب
معراج ، موضوع ولایت علی علیه
السلام بوده است
حتما ملاحظه فرمایید
هدایت شده از عصام العماد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم ومحقق یمنی دکتر عصام العماد در جشن ٢٢بهمن