eitaa logo
محسن خزعلی
42 دنبال‌کننده
140 عکس
280 ویدیو
60 فایل
بخشی از یادداشت های کانال تلگرام را به توصیه و همکاری رفیق شفیق به ایتا آوردیم ، شاید در آینده باقیات صالحات برای این عاصی شود ، چه میدانیم. بسی بگذرد مهر و اردیبهشت که ما خاک باشیم و خشت https://eitaa.com/drmohsenkhazali
مشاهده در ایتا
دانلود
ساقی اگرت هواست با می   جز باده میار پیش ماهی سجاده وخرقه در خرابات     بفروش و بیار جرعه ای می گر زنده دلی شنو زسمتان    در گلشن جان ندای یا حی با درد در آ به سوی درمان       کونین نگر به عشق لاشی اسرار دلست در ره عشق      آواز رباب و ناله نی یک مفلس پاک در ره عشق   بهتر زهزار حاتم طی سلطان صفت آن بت پری روی   می آید و خلق شهر در پی مردم نگران به روی خوبش و ز شرم گرفته عارضش خوی عید شما مبارک باشد . @mosenkhazali
یه چیزی يواشکی سحر عید فطر به شما سحر خیزان خدا بگم ؟ توبه ای که ؛ بعدش از گناه گذشته یادت می آید متنفری از آن کار ( توبه نصوح ) در روح ما آدم ها کودتا میکند شب روح او سرلشکر نظام فاسد شیطان ؛ بود. بین الطلوعین ؛ که روی خاک زانو زده و نفس باد صبا و شمیم عطر گلهای بهشت را ؛ با نفس های عمیق ؛ تنفس میکند یک وقت دستی ملکوتی را روی شانه اش حس میکند و جوانی با چهره ای شاد و زیبا او را خطاب میکند عمو جان خودم صبحت بخیر بر میگردد خدای من من آخر من تا به درجه سرلشکر ارتش یزید برسم چه ها که نکردم آخر الان من و مولای مهربان علی اکبر حسین بن علی بن ابیطالب ؟ علی دست او را میگیرد بله عمو جان خودم بیا برویم میدانی سفینه رهایی انسان ها وقتی غریق دنیا در آخرین نفس ها به خدای بزرگ رو می آورد در کسری از زمان ، حاضر شده و انسان را از نابودی نجات میبخشد پدرم فرمود : علی من خودت برو عموجان حر بن یزید را به خیمه ما دعوت کن . سید آزادگان عالم ؛ که برخی را به بهانه هایی بر میگرداند این فرمانده را با عنوان برادر به سینه مقدس خود میفشارد بابی انت و امی و ولدی و اهلی و نفسی یا علی. بن. حسین بن علی🌹
گفت امیر المؤمنین با آن جوان که به هنگام نبرد ای پهلوان چون خدو انداختی در روی من نفس جنبید و تبه شد خوی من نیم بهر حق شد و نیمی هوا شرکت اندر کار حق نبود روا تو نگاریدهٔ کف مولیستی آنِ حقی کردهٔ من نیستی نقش حق را هم به امر حق شکن بر زجاجهٔ دوست سنگ دوست زن گبر این بشنید و نوری شد پدید در دل او تا که زناری برید گفت من تخم جفا می‌کاشتم من ترا نوعی دگر پنداشتم *تو ترازوی احدخو بوده‌ای* *بل زبانهٔ هر ترازو بوده‌ای* تو تبار و اصل و خویشم بوده‌ای تو فروغ شمع کیشم بوده‌ای من غلام آن چراغ چشم‌جو که چراغت روشنی پذرفت ازو من غلام موج آن دریای نور که چنین گوهر بر آرد در ظهور عرضه کن بر من شهادت را که من مر ترا دیدم سرافراز زمن قرب پنجه کس ز خویش و قوم او عاشقانه سوی دین کردند رو او به تیغ حلم چندین حلق را وا خرید از تیغ و چندین خلق را تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر مثنوی معنوی - دفتر اول
. امشب، آخرین شب است... آخر با خود نمی‌گویی که این فقیر جایی به غیر از خانهٔ تو، ندارد؟! یا رفیق یا انیس یا طبیب یا جلیس یا رئوف یا غفور یا ودود یا شکور یا حنان یا رحمان یا منان یا مستعان یا کنز الفقرا به عزت و بی نیازیت از در خویش خدایا به بهشتم مفرست . که سر کوی تو از کون و مکان ؛ ما را بس قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند. ما که رندیم و گدا .......😭🙏
هنوز وقت آن نشده که دل مومنین در مقابل یاد خدا خاشع شود؟ زود دیر میشود. ابدیت را به پنج روز دنیا نفروشید.
فاطمة عليها السلام ـ أيضا ـ : اللّهُمَّ . . . أسأَلُكَ النَّظَرَ إلى وَجهِكَ ، وَالشَّوقَ إلى لِقائِكَ . فاطمه عليها السلام ـ در دعايش ـ : بارالها! نگريستن به رخسارت و شوق ديدارت را از تو درخواست مى كنم . بحار الأنوار : 94 / 225 / 1 نقلاً عن اختيار ابن الباقي .
شاعری مستحق ام. از تو عبا میخواهم❤️😭
متن وصیتنامه آیت‌الله خزعلی/ ماترک اینجانب منحصر است به یک آپارتمان مسکونی در محله باغ شاطر و ۱۵ میلیون تومان . در هیچ جای دیگر ملک و مالی ندارم. farsnews.com/13940713001211
❗️اگر کوهی مرا دوست بدارد، در هم فرو میریزد. * یعنی مصیبتها، به سرعت به سراغ او آید، که این سرنوشت در انتظار دوستدار منست. [نهج البلاغه - حکمت ۱۱۱] ✨خیلی ها گفتند تو نمیتوانی ازین عشق حذر کن ! لسان الغیب میگه این خانقاهی که مولی در قلبت روشن کرده را با تمام دنیای دنیا داران عوض کنی باختی ولی بدان مال رو دادی آبرو هم سلامتی هم ! و من مانده ام خانقاه رو چند بفروشم ؟ با علی بودن خیلی سخت بود استخوان در گلو وخار در چشم ناکسان مارقین(مرغ خوران) قاسطین(قسط بگیران نزول خوار) خانه و سرپناه محل کار و شغل سرمایه و خلاصه همه چی رو گرفتند به استادم گفتم: میخنده میگه گفتم ازین عشق حذر کن علی فرموده اگر کوه عاشق من بشود از هم میپاشد ز راه میکده عنان بگردانید که حافظ ازین راه رفت ومفلس شد چند شب قبل بود گفتم آقا من خاکی که ازین در نتوانم برخواست از کجا بوسه زنم بر در آن قصر بلند کار شما به آدما نبرده میخوای دنیا بیا دیوار خونه خدا رو شکاف میدی امپراطور تمام این کشورهای اسلامی هستی نشستی کفش پاره ات رو که دوزار نمیخرن پینه میزنی شمشیر مسموم تو پیشونیت زده شیر گرم میارن میگی به ابن ملجم بدین از درد به خودت میپیچی فریاد میزنی امروز من رفتم راضی نیستم یک سیلی به ابن ملجم بزنید او را عفو کنید بهترست شما اولیاء دم هستید آقا ما با آقازاده راحت تریم میگن حسین شما خیلی دست و دل باز بوده دست من رو پدر سفر نجف تو دست شما گذاشت شما این نوکر قنبر رو با فرکانس امواج حسینی دستور فرمایید ازین به بعد نفس بکشد شب در خواب یک جعبه ارغوانی با روبان زیبا بهم کادو دادند روش نوشته بود از طرف حسین بن علی بن ابیطالب دستم میلرزید بازش کردم دیدم خالیه از داخل جعبه خالی صدایی پخش شد که یک حاجت پذیرفته شده از طرف آقا سیدالشهدا سلام الله علیه هدیه شماست الان در برزخ حضرت دارند صدای شما را میشنوند صحبت کنید گفتم من من که چیزی نمیخوام آقا قربان مهربانی و لطف و صفای تو آقا یعنی صدای من بیچاره را می شنوی؟ دلم برای شما تنگ شده شما رو میخوام به علی اصغر دلتنگتونم به علی اکبر دوستت دارم به ابالفضل عاشقتونم و از شدت ابهت و شور بیدارشدم و فهمیدم این که در روایت میفرماید جاذبیت امام حسین طوریه که در محشر محبین را ملائکه با اصرار باید به جایگاهشان در بهشت ببرند وانها دست از مجلس حسین ع برنمیدارند یعنی چه خدایا والدین همه ما رو تو این روز 21رمضان ۱۳۹۷ ببخش بیامرز که ما را از کودکی مشق عشق دادند
تذکر آیت‌الله خزعلی ره به رهبری بازخوانی تاریخ/ روایت آیت الله خزعلی از تذکر به رهبری در سال 1377 آیت الله شیخ ابوالقاسم خزعلی، عضو پرسابقه مجلس خبرگان رهبری در بخشی از زندگی نامه سیاسی -مذهبی خود... به گزارش پارسینه، آیت الله شیخ ابوالقاسم خزعلی، عضو پرسابقه مجلس خبرگان رهبری در بخشی از زندگی نامه سیاسی -مذهبی خود، به "تذکر-انتقادی" اشاره کرده است که وی به عنوان عضودکمیسیون ویژه تحقیق درباره صفات رهبری با آیت الله خامنه ای، در سال 1377 در میان گذاشته است. متن این خاطره تاریخی را از نظر می گذرانید: از ديگر كارهاي سياسي من اين است كه در سه دوره مجلس خبرگان رهبري عضويّت دارم و در كميسيون تحقيق فعّاليّت مي كنم. اين كميسيون در باره ويژگي و صفات رهبر تلاش مي كند و شايد اين انفع باشد كه كسي صدمه نزند و ما بايد بيدار باشيم و جهاتي كه لازم است حتي به خود رهبر هم تذكر بدهيم و داده‌ايم و ايشان هم پسنديدند. پايه مهم، رهبري است. اگر به اين پايه صدمه برسد، آن سه قوّه ديگر، ضعيف خواهد شد. ما بايد زير نظر رهبري كار كنيم. اين جنبه را از جهت مثبت و منفي بايد مورد اهتمام زياد قرار داد. در ملاقات هاي با ايشان، مطالب را بيان مي كنم. ايشان با سعه صدر مي پذيرد. حتي يك بار خدمت ايشان عرض كردم: شما فرموديد: من صددرصد، رئيس جمهور(آقاي خاتمي) را تأييد مي كنم! اين مطلب، خيلي دنباله دارد! ما نمي توانيم اين را كنترل كنيم. تاما بخواهيم جايي صحبت كنيم، بلافاصله مي گويند: آقا ايشان را صددرصد تأييد كردند. ايشان در پاسخ فرمود: ما در مرحله خاصّي به سر مي بريم و من بايد جمع و جور كنم كه باشند و تأييد بشوند و كار كنند؛ ولي اين بدان معنا نيست كه شما انتقاد نكنيد. شما اگر مطلبي داريد بگوييد و انتقاد كنيد. اين مطلب را من به مجلس خبرگان منتقل كردم و به دوستان گفتم كه عمده، محورِ رهبري است. مسئله رهبري را بگوييد. اگر نگوييد، خطر پيش مي آيد و به گردن شما مي‌افتد. نكات مثبت و منفي را بگوييد. تا به حال ـ بحمداللّه ـ توفيق نصيب شده است. رحلت حضرت امام(ره) از دو جهت بسيار مهم بود: يكي به سبب رقم خوردن سرنوشت مردم و كشور؛ زيرا گرگ هايي كه از دير زمان دهانشان را باز كرده بودند و منتظر چنين فرصتي بودند، نااميد شدند و تودهني خوردند. چنان چه اين اقدام خبرگان با تأخير صورت مي گرفت، احتمال هر خطري مي رفت. از سوي ديگر، غم و اندوه فقدان خود امام(ره) بود كه فشار زياد بر ما وارد مي كرد. وقتي امام(ره) رحلت فرمود، مسئولان كشوري گرد آمدند. آقاي هاشمي رفسنجاني گفت: خوب است كه ما خبر رحلت حضرت امام(ره) را اعلام نكنيم، تا رهبر را انتخاب كنيم، آن گاه هر دو خبر را با هم اعلام كنيم كه مردم دلسرد نشوند. در اينجا ديديم نظريّه آيه اللّه خامنه اي مناسب تر و مورد قبول است. ايشان فرمود: شما هر تصميمي بگيريد بنده موافقم؛ لكن بايد ابتدا به راديوهاي بيگانه گوش داد و ديد كه آيا آن ها از اين واقعه خبر دارند يا نه؟ اگر اين ها خبر را اعلام كنند و ما كتمان كنيم، آن موقع مردم مي گويند: ما خبر را از راديوهاي بيگانه دريافت كرديم و سلب اعتماد خواهد شد. خلاصه اين كه او ابتكار فكري خوبي به خرج داد و پيش از آن كه اين خبرِ اندوه بار از طريق راديوهاي خارج به گوش ملت ايران برسد، راديوهاي داخلي، آن را مطرح كردند و اين يك مشكلي بود كه رفع شد؛ امّا مشكل بعدي انتخاب رهبر بود كه آن هم با درايت اعضاي خبرگان و با هدايتهاي خداي متعال و عنايت امام زمان(عج)، اين امر هم به نحو احسن انجام شد و دلِداغ‌دار ملت مسلمان ايران و مستضعفان عالم تسكين يافت.  https://telegram.me/joinchat/BXhx5D2K_MsNlaDB_TEo7g
English العربية Toggle navigation گزارش علوم انسانی دین‌ تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰ ۰ کتابشناسی مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی/«تفسیر سوره فاتحة الکتاب» عمرنامه و نتیجه دقت‌های عالم مجتهد مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری و نویسنده حوزه دین کتاب‌های ارزشمندی از خود برجای گذاشت. «تفسیر سوره فاتحة الکتاب»، «انوار جاودان در تفسير قرآن» و «موسوعه الامام الجواد» از جمله آثار اوست. وی همچنین مقدمه‌ای بر کتاب «تجلي اهداف غدير در عصر ظهور» نوشته است. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی، نویسنده حوزه دین و عضو مجلس خبرگان رهبری (چهارشنبه 25 شهریور) در پی یک دوره بیماری در تهران درگذشت. وی از تدوین‌کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی و عضو سابق شورای نگهبان، رئیس بنیاد بین‌المللی غدیر و نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری بود.   «تفسیر سوره فاتحة الکتاب»، «انوار جاودان در تفسير قرآن» و «موسوعه الامام الجواد» سه اثر تالیفی آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی است. وی همچنین مقدمه‌ای بر کتاب «تجلي اهداف غدير در عصر ظهور» نوشته است.   مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی متولد 1304، تحصیل علوم دینی را در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد؛ صرف و نحو را نزد علی‌اکبر دامغانی فرا گرفت و کتاب «مغنی اللبیب» را نزد محقق قوچانی خواند. «معالم»، «لمعه» و «قوانین» را از سید احمد یزدی آموخت و رسائل، مکاسب و کفایه را نزد هاشم قزوینی و بخشی از «کفایه» را از مجتبی قزوینی فراگرفت. ایبنا در این گزارش نگاهی کوتاه بر عناوین کتاب‌های وی دارد. «تفسیر سوره فاتحة الکتاب» «تفسیر سوره فاتحة الکتاب» از آخرین تالیفات مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی است که بیستم اسفندماه سال گذشته در مجموعه فرهنگی «سرچشمه» از آن رونمایی شد. آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی در این مراسم این گونه سخن گفته بود: در این فرصت می‌خواهم درباره این موضوع صحبت کنم که سوره حمد و آیاتی که در کنار این سوره تنظیم شده است، برای چیست. این کتاب عمرنامه و نتیجه دقت‌های من است. چیزهایی که در عمرم در آیات دقت کرده‌ام در این کتاب ضبط شده است. تا من زنده هستم اگر در این کتاب با مشکلی برخورد کردید، وقت می‌گذارم و با شما درباره آن صحبت می‌کنم. وی با اشاره به برخی شبهه‌هایی که در قرآن مطرح می‌شود، درباره شبهه موجود در آیه 71 سوره مریم: «وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِ‌دُهَا کَانَ عَلَى رَ‌بِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا» ( و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه‌] در آن (جهنم) وارد مى‌‌شود)،معتقد بود: این موضوع با رحمان و رحیم بودن خداوند سازگار نیست. این طور نیست که خداوند حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) را به جهنم ببرد و بعد از آنجا عبور دهد. خداوند رحیم است و رحمت رحیمی دارد.   «انوار جاودان در تفسير قرآن» «انوار جاودان در تفسير قرآن» کتابی دو جلدی اثر مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی است، که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است. مرحوم آیت‌الله خزعلی در این کتاب، تفسيري از آيات بيست و چهارم تا سي و سوم از سوره بقره را برای خوانندگان ارايه داده است. نويسنده سعي كرده است با روش تفسير قرآن به اهل‌بيت (ع) و روش تفسير قرآن به قرآن با توجه به نيازهاي جامعه امروز به تفسير اين آيات بپردازد و مهمترين مباحث اخلاقي، اجتماعي و اعتقادي مندرج در اين آيات را بررسي کند. در همين زمینه وي به بيان مسايلي مانند تحدي قرآن، كاربرد عدل در مسايل اجتماعي، جبر و اختيار و مشيت الهي، سازگاري قوانين اسلام با علوم روز، زيربناي مسايل فقهي و اخلاقي در قرآن، ضلالت و هدايت در قرآن، علم اسماء و ماهيت آنها، ارتباط علم اسما با علم بيان و لزوم عبرت گرفتن از تاريخ پرداخته و با توجه به مفاد آيات بيست و چهارم تا سي و سوم از سوره بقره  شرح و تفسير اين مباحث را ارائه داده است. «انوار جاودان در تفسير قرآن»، در 1272 صفحه،  با شمارگان هزار و 400 نسخه، از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است. «موسوعه الامام الجواد» «موسوعه الامام الجواد»، عنوان دیگر کتابی به قلم مرحوم آیت‌الله خزعلی است که در دوجلد تدوین شده  و از سوی انتشارات ولی‌عصر (عج) منتشر شده است. نویسنده در مجموعه دو جلدي «موسوعه الامام الجواد(ع))» به شرح زندگي امام جواد(ع) پرداخته است. آیت‌الله خزعلی در این کتاب، «مناظرات و مكاتبه‌هاي امام(ع)» و «روايات امام(ع) از ديگر امامان، ملائكه و انبياء» را پیش‌روی مخاطب قرار داده است. «نسبت و احوالات امام جواد(ع)»، «فضايل امام(ع)، معجزات و علايم امامت»، «راه و روش و آداب اجتماعي امام(ع)»، «عقايد و بيانات امام جواد(ع) در باب توحيد، نبوت، امامت و معاد»، «سخنان امام(ع) در باب احكامي چون :طهارت، نماز، روزه، زكات، خمس، حج، ازدواج، جهاد، و امر به معروف و نهي از منكر» در کنار «دعاها، ذكرها و تفسير ايشان دربار
&داستان علامه امینی و کتاب خطی که آیت الله خزعلی در بنیاد غدیر نقل میکردند : علامه امینی می فرماید: وقتی «الغدیر» را می نوشتم، خیلی مایل بودم کتاب «الصراط المستقیم» را هم ببینم. شنیدم بودم نسخه خطی اش در نجف اشرف، نزد شخصی است؛ خیلی مایل بودم ایشان را ببینم و تقاضا کنم کتاب را امانت بدهندکه مطالعه کنم و سپس برگردانم. یک شب، اوایل مغرب که می خواستم به حرم مطهر مشرف شود، دیدم همان شخص با یکی دو نفر از علما، در ایوان مطهر نشسته ومشغول صحبت است. خدمت ایشان رفتم و بعداز احوال پرسی، تقاضای خود را اظهار کردم. عذرهایی آورد. من گفتم: «اگر می خواهی،به من امانت ده و اگر نمی شود، به بیرونی منزلت می آیم وهمان جا مطالعه می کنم و اگر این را هم قبول ندارید، در دالان منزلت می نشینم و مطالعه می کنم». گفتند: «خیر، نمی شود». سرانجام آن شخص گفت: «شما هیچ گاه این کتاب را نخواهید دید.» علامه امینی فرمودند: «مثل آن که آسمان را بر سر من زدند (نه از آن جهت که او قبول نکرد؛ بلکه از مظلومیت آقا امیرالمؤمنین علی(ع)، به حرم مشرف شدم و خطاب به آن حضرت عرض کردم: «چقدر شما مظلوم هستید! یکی از ارادتمندان و شیعیان شما کتابی را در فضایل و حقانیت شما نوشته است و یکی از ارادتمندان وخدمتگزاران شما هم می خواهد بخواند و به دیگران برساند. این کتاب، نزد یکی از شیعیان و اراتمندان شما و در محیط شیعیان شماست و در کنار قبر مطر شما تقاضای امانت گرفتن ویا اجازه مطالعه کتاب را میکنم؛ اما باز هم او از این کار ابا دارد. به راستی که مظلوم تاریخ و قرن هایی». آن مرحوم فرمودند: «حال گریه عجیبی داشتم؛ به طوری که تمام بدنم تکان می خورد. ناگهان در قلبم افتاد که «فردا صبح به کربلا برو!» به مجرد خطور این خطاب در قلبم، دیدم حال بکا از میان رفته و یک شادابی مرا گرفت است. هر چه به خودم فشار آوردم به آن حال خوش و گریه و درد دل ادامه بدهم، دیدم هیچ نمی توانم و به کلی آن حال رفته و تنها یک مطلب در دل من جایگزین شده است «به کربلا برو!» از حرم مطهر به منزل آمدم». صبح به اهل منزل گفتم: «قدری صبحانه به من بدهید، می خواهم به کربلا بروم» گفتند: «چرا وسط هفته می روید و شب جمعه نمی روید؟» گفتم: «کاری دارم.» به کربلا رفتم ویکسره به حرم مطهر حسینی مشرف شدم. در حرم مطهر به یکی از آقایان محترم اهل علم برخوردم. خیلی محبت و احوالپرسی کردند. گفتند: «آقای امینی! چه عجب، وسط هفته به کربلا آمده اید؟» زیرا رسم علما آن بودکه پنج شنبه ها مشرف شوند تا زیارت شب جمعه را درک کنند. گفتم: «کاری داشتم!» گفت: «آقای امینی، ممکن ست از شما خواهشی کنم؟» گفتم: بفرمایید! گفت: «تعدادی کتاب نفیس از مرحوم والد باقی است که بدون استفاده مانده و تقریبا محبوس است؛ بیایید ببینید، اگر چیزی به درد شما می خورد، به صورت امانت ببرید و بعد برگردانید.» گفتم: کی بیایم؟ گفت: «من امروز کتاب ها را بیرون می آورم و آماده می کنم؛ جناب عالی فردا صبح برای صرف صبحانه به منزل ما تشریف بیاورید. هم صبحانه صرف کنید و هم کتاب ها را ملاحظه بفرمایید.» قبول کردم و رفتم. مقدار بیست و چند جلد کتاب روی هم گذاشته بود. من تا نشستم دست دراز کردم و اولین کتاب را که برداشتم، دیدم نسخه ای بسیار پاکیزه، نفیس و جلد شده از کتاب «صراط مستقیم» است. حالت گریه شدیدی به من دست داد. صاحب خانه علت را جویا شد. من قضیه کتاب را در نجف نقل کردم. ایشان هم ازلطف الهی به گریه افتادند، کتاب مذکور و چند جلد کتاب نفیس دیگر را به امانت دادند و مدت سه سال نزد من بود تا بعد از به انجام رسیدن کارم به شخص مذکور بازگرداندم.