سلام علیکم
شب هنگام خواب ؛ با وضو ؛ هفت
مرتبه سوره مبارکه حمد را بخواند
و وقتی هم بیدار میشود هفت بار
حمد را قرائت کند و حاجت مهم
معنوی و مادی خود را در این دو
وقت ؛ در ذهن داشته باشد؛ که
در رسیدن به آرزوها ؛ تاثیر
فوق العاده بر این کار مترتب است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
برای گشایش کار و رفع بستگی و
چشم و نظر؛ صبح که از منزل خارج
میشود چهار قل ( ۴ سوره آخر قرآن : ناس. فلق کافرون و توحید )
و آیه (و ان یکاد ) را بخواند
+ در منزل اسپند دود کند ( و نیز
بخور حافظیان بسیار مفید است.)
+ مبلغی بعنوان صدقه کنار بگذارد.
+حرز ابودجانه را همراه داشته باشد
+ بر آیه ۱۱۴ سوره مائده مداومت
داشته باشد حتی در قنوت نمازهای
یومیه ؛ که برای رزق و روزی مادی و معنوی ؛ بهترین دعاست. 👇
اللهم ربنا انزل علینا مائدهً من السماء
تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیهً
منک و ارزقنا و انتَ خیر الرازقین.
اذهبتم طیباتکم بالحیاه الدنیا
سردار کزو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
نشان مرد خدا ؛ بابایی است با خود دار
که در سرداران شهر ؛ جز فراز شکم نمی بینم.
مسئولان اختلاسگر اهل کوفه هستند برادر
و حتی دوست ندارند تصاویرباکری وهمت و بابایی ها در شهر زیاد باشد
علتش هم روشن است .
احساس حقارت هولناکی است که سردار روزی با بابایی در یک درجه معنوی و اخلاص بوده اما امروز ؟؟؟؟
او. کجا. و او کجا.
همت بلند همت بود و دریاپه ای زیبا. کاخی بسیار معنوی که
نقلش از یاقوت خام ونقلش از لعل نگار
وهمسری بهشتی که
هرگز ندیده چشمی زین خوبتر نگاری
اما این سردار جامانده
از او چه مانده .
هزار میلیارد تومان
فردا هزار میلیارد مچاله در دست دارد
و دیگر هیچ
اذهبتم طیباتکم بالحیاه. الدنیا
من شاید به شهید بابایی رای بدهم وبرای او تبلیغ کنم
وقتی اهل کوفه (ازجناح راست) میگوید روحانی اصولگراست
باید رای به سرداری داد که با پای ترکش خورده سه ساعت آرام اشک میریزد و لباس بسیجی ها را در حمام میشوید
وترنم داوودی او. که باز هوای وطنم وطنم
آرزوست.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
پیام سوره واقعه برای زمان ما
خیلی نا امید کننده بود.
ثله من الاولین
و
قلیل من الاخرین
در باغ شهادت باز بازست
اما .اگر زباغ ملک خوردسیبی
ثله. و گروه گروه مردان دوره اول انقلاب بهشتی شدند
اما قلیل من الاخرین
تنها اندکی از انبوه کسانی که فریادشان بلند بود
ما اهل کوفه نیستیم
در بهشت حسین راه خواهند یافت.
اکثریت ؛ نیت احراز سمت و گندم ری
غافل کرده آنها را.
چه شکرهاست در این شهر (گندم ری)
که قانع شده اند
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
.........................................
گردی به پا شد از افق
گویا سواران. میرسند
ن
آقا بخدا خیلی سخته هر روز
این کوفیان را ببینم و شما را در خواب هم نتوانم رویت کنم......
عزیز علی ان اری الخلق ولاتری
@qadir1214
✍حکايتي شگرف از مقدس اردبيلي
مير فيض الله تفرشي ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلي بود، براي انجام کاري شبانه از خانه بيرون مي رود. هنوز به در خانه مقدس اردبيلي نرسيده بود که مقدس از خانه بيرون آمد و متوجه روضه ي مقدسه علويه (ع)شد. حس کنجکاوي مير فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نيمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف ديگري داشت. کوچه هاي نجف خلوت و خالي بودند، سکوت سنگيني بر گرده شهر سايه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صداي گريه ي کودکي يا ناله ي مرغي مي شکست.
مقدس آهسته قدم بر مي داشت. سايه قامت رشيدش به روي ديوارهاي گلي مي افتاد و همراه او حرکت مي کرد. مير فيض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقيب او سر از پا نمي شناخت. در پشت نخل ها و ديوارها پنهان مي شد تا اگر مقدس نگاهي به عقب انداخت او را نبيند. هميشه آرزو کرده بود که شبي شاهد خلوت او با خدايش باشد و آن شب که به پندار خود، چنين فرصتي دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ي وصال عارفانه استادش لحظه اي از تپش نمي ايستاد.
مقدس تا به صحن حرم رسيد، درها گشوده شد. درکنار ضريح ايستاد و سلام کرد، صداي جواب زمزمه وار به گوش مير فيض الله رسيد و او گوش تيز کرد که ديگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابي خواهد شنيد. اما مقدس تنها دست به ضريح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چيزهايي زمزمه کرد و لحظاتي بيرون آمد وبه سوي مسجد کوفه رهسپار شد.
مير فيض الله باز از پي او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت . مير فيض الله از لاي در مسجد، چشم به طرف محراب دوخت. توي محراب کسي رو به قبله نشسته بود. مقدس نزديک شد و در کنار آن شخص زانوي ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. مير فيض الله از ديدن اين صحنه به تعجب و حيرت افتاد و با خود مي گفت:
اين کيست خدايا؟مگر داناتر از مولاي ما مقدس نيز کسي در اين شهر وجود دارد که مولاي ما خاضعانه در مقابل او زانو مي زند و از او سوال مي کند؟
قلبش تپيد و بدنش لرزيد . هنوز از تماشاي صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بيرون آمد . مير فيض الله به کناري رفت و پنهان شد و مخفيانه باز به تعقيب مقدس پرداخت . مقدس خوشحال و قبراق راه مي رفت . نزديک حرم مطهر رسيده بودند که مير فيض الله تنحنحي (سرفه اي )کرد و مقدس فورا سر به عقب گرداند:
- مير فيض اللهً ! اينجا چه کار مي کني؟
عرق شرم بر پيشاني مير فيض الله نشست و از خجالت سر به زير انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد ودوباره سوال فرمود:
- تو با من بودي اولاد پيغمبر؟!
- بلي !براي پرسيدن سوالي به طرف خانه شما راه افتاده بودم . وقتي به نزديکي هاي در رسيدم شما از خانه بيرون آمده بوديد نخواستم مزاحم بشوم . اما حس کنجکاوي مجبورم کرد که دنبال تو بيايم و ببينم کجا مي روي ؟
ملايمت و ملاطفت آخوند شرم و خجلت را از وجود فيض الله برگرفت و ميرفيض الله جرات کرد او را سوگند دهد که وي را خبر دهد از آنچه مشاهده کرده بود . مقدس قبول کرد و فرمود:
- مسئله اي از مسائل دين بر من مشکل شده بود، آمدم به خدمت حضرت اميرالمومنين(ع) و از آن حضرت پرسيدم. آن حضرت فرمود :« امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر (عج)در اين شهر است ، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن.» پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنیدم.
____________________________
🌴 کــــانـــــال در
حسین پسر غلامحسین:
اصل صد و چهل و دوم (142) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
دارایی رهبر، رییس جمهور، معاونان رییس جمهور، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رییس قوه قضاییه رسیدگی میشود که بر خلاف حق، افزایش نیافته باشد.
شاهد یاران ویژه نامه آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم خزعلی منتشر شد | روزنامه اطلاعات
http://www.ettelaat.com/mobile/?p=2584&device=phone
خنک آن قماربازی که بداد هر چه بودش بنمایند هیچش الا هوس قمار دیگر
🔵 آخرین منبر رسول الله
✅پیامبر اکرم می فرمایند :
"اذکر الله الوالی من بعدی علی امتی، الا یرحم علی جماعه المسلمین، فاجل کبیرهم، و رحم ضعیفهم... و لم یفقرهم فیکفرهم، و لم یغلق بابه دونهم فیاکل قویهم ضعیفهم.. ثم قال: (قد) بلغت و نصحت فاشهدوا"
✅ " از کسانی که پس از من بر مسلمانان حکومت میکنند میخواهم که خدا را در نظر داشته باشند، تا مبادا با توده های مسلمان نامهربانی کنند. باید سالخوردگان را محترم شمارند، و با ناتوانان رأفت ورزند... و باید مردم را به فقر و محرومیت دچار نسازند تا از دین بیرونشان سازند.
و باید در را به روی مردم و شکایتها و درد گزاریهای مردم نبندند تا توانگران، ناتوانان را ببلعند.."
✅"امام صادق «ع» پس از نقل این سخنان پیامبر اکرم «ص» فرمود:
این آخرین سخنی بود که پیامبر- صلی الله علیه و آله- به روی منبر خود گفت!
🔰(اصول كافي، ج2، ص 348)
صبحتون معطر به ذکر صلوات
اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
--
امام علی علیه السلام:
محبّت دلهاى عموم مردم نسبت به حاکمان خود جز با پاكى قلبها پديد نمى آيد، و خيرخواهى آنان زمانى است كه با رغبت و شوق پيرامون حاکمان را گرفته باشند و حكومت بار سنگينى بر دوش مردم نگذاشته باشد و طولانى شدن مدت زمامدارى آنها، بر ملّت ناگوار نشده باشد.
(نامه53)
﷽ ؛
چشمي که دائم عيبهاي ديگران را ببيند،
آن عيب را به ذهن منتقل ميکند
و ذهنی که دائما با عيبهای ديگران درگير است،
آرامش ندارد، درونش متلاطم و آشفته است..
در عوض چشمی که ياد گرفته است هميشه
زيباييها را ببيند ،
اول از همه خودش آرامش پيدا مي کند.
چون چشم زيبابين عيبهای ديگران را
نميبيند و دنياي درونش دنيای قشنگیهاست...
ظلم باید به نهایت برسد دل خوش دار
منجی کل بنگر پا به رکابش کردند
❤️❤️❤️
شب عملیات طلبه سید ۱۸ ساله ای داوطلب شده بود میدان مین و راهگشا باشند برا رزمنده ها که شهید هم شد
بهش گفتم فکر نمیکنی امثال تو باید باشند دو نسل بعد جای آقا روحالله خمینی رو پر کنند؟
گفت الان هوای پریدن دارم
اون موقع شاید گرفتار چرب و شیرین دنیا شدم .
شاید هم بالا بروم مانند عالم بنی اسرائیل
علم عالی
عرفان برو بالا که اسم اعظم رو داشت ولی ...
یک زن زیبا کاری کرد با پیر مرد که انگشت نما شد
خدا میفرماید:مثل او چون سگیست که حمله کنی یا رها کنی فرقی ندارد پاچه گیر است.
اون موقع فکر کردم طفلی جو گیر شده
اما الان که بعضی علما و قاریان رو میبینم
با خودم میگم
این حکیم بزرگ ۱۸ ساله که نگاهش مانند امام ره بود چه گفت و همان شب با خون حرفش رو امضا کرد و تو را هم دعوت کرد ولی چه سود
الجهاد باب فتحه الله لخاصه اولیاءه
شبی حضرت جوانی را دیدند سر به دیوار گذاشته و گریه میکرد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
پسرم ما یبکیک ؟
گفت ای جوانمرد به من ظلم شده !
حضرت سر او را به سینه چسباند
یکباره بغض گره خورده پدر کره خاک
باز شد فرمود : پسر ! آن که سر به شانه اش داری و غمخوار توست به والله اول مظلوم عالم است خوشا به حال آن جوان هنیئا له. نوش جانش. گوارای وجودش. زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت .
محسن خزعلی:
من کان لله کان الله له
مرحوم آیت الله یعقوبی از تلامذه عارف
بزرگ مرحوم انصاری ؛ میفرمود:
اگر کسی قربتا الی الله حتی به نیت
قتل امیرالمؤمنین علیه السلام راه بیفتد خدا روی خلوص او را هدایت میکند. الهی انت ربی و انا عبدک. البته برای خدای متعال و مهربان. نه خدایی که برای خودشان ساخته اند مثل داعشی ها . آمد از شام برای قتل علی بن ابیطالب که از دین خارج شده است اما واقعا عاشق خدا بود آمد مسجد. گفت امیرالمؤمنین علی کجاست گفتند اون گوشه مسجد دارند نافله میخوانند. دور ایستاد دزدکی آقا رو نگاه میکرد که ترور کند و راست برود بهشت. شهادتین رو گفت دست به قبضه شمشیر. یکوقت آقا یک نیم نگاهی به او انداخت . ( این نگاه ولوی حتی در خواب و رویا آدم رو مجنون میکند ) آرام آرام و سربزیر زبان حالش این بود آقا آقا چقدر کشته مرده داری تو. آمدم برای خدا شما را بکشم. خدا را محض رضای خدا من رو پیشمرگ خودت قرار بده. و در اولین جنگ در رکاب حضرت شهید شد. که کشته تو نیک سرانجام افتاد.
بعد مرحوم یعقوبی می فرمود:
در بنی اسرائیل نوازنده ای بود
ساز میزد
یکوقت سر کوه خودش بود و خدای خودش. گفت :
خدایا برای همه زدیم الا شما
امروز فقط بخاطر شما میزنم
ساز رو کوک کرد و با احترام
فقط برای خدای متعال زد و خواند
به نبی آن زمان خطاب رسید
به این ولی ما بگو
صدایش را شنیدیم و پدیرفتیم
ماييم كه از باده ي بي جام خوشيم هر صبح منوريم و هر شام خوشيم گويند سر انجام نداريد شما
ماييم كه بي هيچ سر انجام خوشيم با سلام و عرض ارادت فرا رسيدن سال نو و نوروز باستاني را به شما و خانواده محترمتان شاد باش گفته و برايتان سالي سرشار از شادي ، موفقيت ، و فراواني آرزومندم . دوستان گروه غدیر ، حدود دو سال پیش خوابی دیدم که بد نیست
برای شما تعریف کنم ،
شبی در خواب ، دیدم بهمراه آیت الله خزعلی ره کنار شالیزار قدم میزنیم و طناب چهار بره گوسفند دست این بزرگوار بود ، همینطور که قدم میزدیم ، از ایشان پرسیدم ، آقا جریان این چهار بره چیه ؟ ایشان فرمودن این بره ها برای شماست ، اما برای اینکه این بره ها رو به شما بدم یه شرط دارم ، و اونم اینه که نماز صبحت رو دقیقا به وقت بخونی و بهیچ عنوان نماز صبحت قضا نشه ، با شرمندگی گفتم ، آقا جان میدونین که من بخاطر استفاده ی داروهاییکه پزشک تجویز کرده ، نمیتونم بیدار شم و اکثرا نماز صبحم قضا میشه ، ایشون فرمودن اگه بخوای من موقع نماز صبح بیدارت میکنم ، با خوشحالی گفتم اگه بشه که عالیه ، از خواب بیدار شدم ، برام عجیب بود ، آخه تا اون موقع من هیچ ارتباطی با این بزرگوار نداشتم ، بعد چند روز ، خواب دیدم کنار ساحل دراز کشیدم ، و آیت الله خزعلی ره ، سوار یه جیپ اومد سمت من ، دستش رو دراز کرد و گفت پاشو بریم جایی ، من دستشون رو گرفتم و نشستم ، همینکه نشستم ، از خواب بیدار شدم ، متوجه شدم صدای اذان میاد ، دقیقا ابتدای اذان صبح بود ، از اون روز تا مدتها این خواب رو میدیدم و نماز بیدارم میکردند ....................... جالبتر اینه که شبی دیگه باز خواب این بزرگوار رو دیدم که طناب چهار تا بره رو بمن داد ، تشکر کردم ، ایشون گفت دوتاش برای شماست ، گفتم دوتای دیگه رو چی ؟ برای من نیست ، گفتن نه اونو بده به دوستت ....... از وقتی که با ایشون آشنا شدم اتفاقات جالبی تو زندگیم افتاده ، یکیش ماه قبل بود ، قرار بود دکتر محسن شام بما افتخار بدن و تشریف بیارن منزل ما ، که نشد ، چون مادر بزرگوار شون ، همون شب به رحمت خدا رفته بودن ، اما جالب این بود ، که فردای همان روز ، خبر رسید که وام خرید مسکن شما آماده است. .............. صفاتیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانه ای
https://eitaa.com/joinchat/1690436035Ca36eb43000
بسیار زیبا حتما ببینید👌
هدایت شده از 『عارف شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
حجتالاسلام_کافی_تشرف_علی_بن_مهزیار.mp3
21.97M
🔹داستانهای تشرف محضر #امام_زمان
📝 ماجرای زیبای علیبنمهزیار که بعد از بیست سال به دیدار امام زمان نائل گردید...
اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
#اربعین #حجاب