جامعه را به تدریج بترکونه: بی عدالتی، ظلم، نارضایتی، اعتراض، شورش و...
ادامه دارد...
✅ کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
💠برخی از آنچه باید درباره ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها بدانیم:
۱- به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت ، به ایشان طاهره و سیده قریش میگفتند. ( السیره الحلبیه ج۱ ص۲۲۴ )
۲- خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام ازدواج نکرد و برای ازدواج ، خود ، رسول خدا را انتخاب کرد.( همان )
۳- ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند. ( دلائل النبوه ج۲ ص۷۱ و المستدرک ج۳ ص۱۸۲ )
۴- هم چنین نه پیامبر و نه حضرت خدیجه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند. (مناقب آل ابی طالب ج۱ ص۱۳۸) و اقوالی که پیرامون ازدواج قبلی حضرت خدیجه است حداقل دارای چهارده تناقض آشکار و غیر قابل قبول است.
۵- مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه به عهده گرفت. ( عوالی اللئالی ج۳ ص۲۹۹)
۶- حضرت خدیجه اولین بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود. ( السنن الکبری ج۶ ص۳۶۷ )
۷- در شهادت حضرت خدیجه برای اسلام ، پیامبر ، اقرار به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و ابراز برائت از تیم و عدی ( اولی و دومی ) را شرط کردند که ایشان بدان اقرار کرد و هم زمان با اسلام دو رکن ولایت و برائت را پذیرفت. ( بحار الأنوار ج۱۸ ص۲۳۳)
۸- حضرت خدیجه نه تنها با مال خود که حتی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود همواره و در طول حیات مبارک خود ، از پیامبر اکرم دفاع نمود.
۹- در اثر حصر در شعب ابی طالب تمام اموال حضرت خدیجه صرف تهیه آذوقه برای مسلمانان محصور شد و خود ایشان نیز در اثر رنج فراوان آن سه سال و بنابر تحلیلی در اثر سم دشمنان از دنیا رفت ( به شهادت رسید ).
۱۰- حضرت خدیجه در میان زنان پیامبر صاحب امتیازاتی منحصر به فرد است:
تنها همسر پیامبر که از ابتدا به آیین یکتاپرستی بود ایشان است و سایر همسران دورانی را در شرک و کفر گذرانده اند.
ج. شدت علاقه پیامبر به ایشان به حدی بود که تا سالها بعد از وفات ایشان همواره یاد و حرمت وی را پاس داشته و گوشزد می کرد.
د. تنها همسر پیامبر است صاحب فرزند شد و سایر زنان پیامبر یا در سن فرزندآوری نبودند ( مثل ام سلمه ) یا عقیم و نازا بودند ( مثل عایشه ).
ه. تنها همسر پیامبر است که در آیات قرآن همواره مورد مدح و تمجید بوده و هرگز هیچ آیه ای در مذمت وی نازل نشده است. نه آیات خانه نشینی ، نه آیات نهی از فحشا نه آیه افک.
و. تنها همسر پیامبر است که در قیامت هم ردیف پیامبر و معصومین علیهم السلام بر اعراف و پل صراط مجوز ورود به بهشت می دهد.
@mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
💠 زیارتنامه حضرت خدیجه سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَهَ الْمُخْلِصاتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَهَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَهَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّهِ حَقَّ الْوَفآءِ،وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَهَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَهِ بِخُلاصَهِ الْأَصْفِیآءِ، یَا ابْنَهَ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَهَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ تَوَلّى دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى رَحْمَهِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبَهُ اللَّهِ وَ خِیَرَهُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَکِ فى مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى قَصْرٍ مِنَ
الْیاقُوتِ وَ الْعِقْبانِ، فى اَعْلى مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ .
@seyednaseri
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴مستند داستانی کف خیابون(2)
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠«قسمت یازدهم»💠
تقریبا داشت شب میشد و دیگه میخواستیم بریم خونه و استراحت کنم که یه یادداشت کاری (نه گزارش) برای مقام مافوقم نوشتم. چون قرار بود کم کم ارائه بدم و در جریان باشه تا وقت تصمیم گیری راحتتر بتونیم به تفاهم برسیم.
نوشتم:
«سلام. خدا قوت
هنوز ریل اصلی پیدا نکردیم ولی همه قطارها به یه مقصد میره ... حداقلش اینه که تا حالا فقط یه مقصد کشف شده و مطمئنیم ... اون مقصد از دسترس ما خارجه و نمیتونیم براش کمین و مرصاد بچینیم.
ما هنوز به مرحله تشخیص اصلی نرسیدیم. بنظرم باید صبر کرد و اصلا نمیشه بی گدار به آب زد. مثل مادری که هنوز باید بی تابی بچش را تحمل کنه و صبر کنه تا بیشتر بفهمه بچش چه مشکلی داره و دوس نداره از همون اول و نادانسته، بچش را ببنده به باد انواع قرص و داروها.
ارادتمند: محمد »
اینو با کد خبری خودم ارسال کردم اما سیستممو خاموش نکردم.
داشتم وسایلمو جمع و جور میکردم که دیدم این جواب را برام ارسال کرد:
«سلام. تشکر. شما هم خسته نباشید.
لطفا پاشو بیا بالا که کارت دارم.»
لحظه ای که میخواستم برم بالا خانمم زنگ زد. بعد از سلام و احوالرسی، گفتم: «خانمی داشتم میومدم که گفتن برم بالا و یه چند لحظه صحبت کنیم و بعدش بیام. راستی چیزی از تو راه نمیخوای؟»
خانمم گفت: «نه ... فقط گفتم دیر کردی و میخواستم ببینم کی میایی؟ راستی یه کم نون بخری بد نیست ... اگر هم خودت خواستی، عرق بیدمشک...»
✅ کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour
گفتم چشم و خدافظی کردیم.
رفتم بالا... نشستیم و شروع به صحبت کردیم.
گفت: «از مشهد بوی خوبی به مشام نمیاد. پیامها و تحرکات خاصی گزارش شده!»
گفتم: «دقیق اطلاع ندارم اما وقتی اسم اونجا میارین، ینی ممکنه خط و ربطی از اونجا به ما ... یا به کل کشور ... آره؟»
گفت: «احتمالش هست! مخصوصا با آتیشی که توپ خونه های دشمن بر علیه آیت الله علم الهدی و داستان شاندیز و پیگیری های دولتی های اونجا و... الان موضوع اصلی حملات فضای مجازی شده ... »
چند لحظه سکوت کردیم و هرکدوممون یه وری نگا می کردیم.
گفتم: «میشه بگین الان چه خدمتی از من برمیاد؟»
نفس عمیقی کشید و همینطوری که گوشیشو از رو میزش برمیداشت و داشت صفحشو باز میکرد گفت: «پریشب پیامکی بین عده زیادی کارگر سند تو آل شده که نوشته: هم وطن به پا خیز! هم صدا با کارگران مظلوم و اخراج شده سراسر کشور، امشب ندای الله اکبر سر میدهیم»
گفتم: «جسارتا یه بار دیگه پیامکو دقیقتر بخونید!»
دقیق تر خوند و کامل گوش دادم!
یه پوزخند زدم ... با خودم این کلمات را تکرار کردم و رییس هم شنید: «هم وطن ... هم صدا ... کارگر ... مظلوم ... اخراج ... الله اکبر!!
نه ... یه جای کار میلنگه! یا چند تا بچه ماجراجو هستن که هنوز خار تو ناخونشون نرفته ... یا یه مشت کارگر بدبخت هستن که دنبال همدرد میگردند! قطعا آدمای سازمان یافته و پدرسوخته نیستن!»
رییس هم تایید کرد و گفت: «درسته ... چینش کلماتش ترکیبی هست و به هیچ گروهی نمیخوره ... ضمن اینکه بیچاره با یه شماره فعال و داعمی ارسال کرده به دوستاش و اونا هم فرستادن برای بقیه!»
گفتم: «شیرازیه؟»
گفت: «کوار زندگی میکنه ... دادم دایره تحقیقات و یه چیزایی ازش میدونیم.»
گفتم: «اجازه میدید یه سلام و علیک باهاش داشته باشم؟»
لبخندی زد و گفت: «واسه همین گفتم بیایی بالا»
ادامه دارد...
@seyednaseri
@mohsenriazi
❌ وقتی میخواهند برای من و تو جوک بگویند،
می گویند یک روز #غضنفر ...!
در صورتیکه غضنفر یعنی "شیر، مرد با صلابت و قوی" و از قضا یکی از القاب حضرت #علی(ع) است‼️
❌ وقتی یک چیز از مُد افتاده به آن می گویند #جواد یا #عبدالله!
و جواد به معنای ”بخشنده و سخاوتمند” است. و از قضا از القاب #امام_نهم و عبد الله یعنی "بنده خدا"
❌ از اسم #بتول برای مسخره کردن استفاده میکنند! ولی بتول یعنی پارسا و پاکدامن… که بصورت خیلی اتفاقی از القاب حضرت زهرا و مریم(س) است!
❌ در فیلمها نامهای #تقی و #نقی را به هزل می آورند! و تقی یعنی با تقوا و نقی به معنای پاک و پاکیزه.. و اتفاقا از القاب امام #جواد (ع) و امام #هادی (ع) !
❌ اخیرا #جعفر (جفر!) هم شده است نماد بلاهت و سفاهت! سوژه جوکهایی با تم مشروب، زن بارگی، لواط و..!!
جعفر به معنای ”جوی پر آب” است و کاملا اتفاقی !! اسم #امام_ششم ما شیعیان امام صادق (ع) که #سرچشمه علم و دانش در جهان اسلام و حتی جهان است!
❌ #عسکر و #عباس هم دارند میکنند سوژه فلان تیپ آدم ها! و باز هم خیلی اتفاقی!!
❌ده ها کانال هم با اسم #حاجی_لَند و #حاجی_فان و حاجی... ساختن و با به اشتراک گذاشتن مطالب مبتذل، حج رفتن و حاجی بودن رو به سخره گرفتن!
⚠️⚠️بنظر شما این حجم از جوک سازی و حتی کانال سازی با اسامی #اهلبیت(ع)، و مقدسات اتفاقی است؟! چرا در این جوکها، نام شاهان ستمگر جهان در طول تاریخ، سمبل حماقت و زن بارگی و توحش و بزن بهادری و سوژه طنز نمیشوند؟!
✅ دوست خوبم برای از بین بردن مقدسات و هویت یک ملت،
اول ⬅️ #طنز و #جوک میسازند،
بعد ⬅️ #تمسخر میکنند،
و بعد ⬅️ #توهین و #هتاکی
و بعد ⬅️ کودکان و نسل بعد کم کم یاد میگیرند که مقدسات چیز مسخره ای است و دین ذره ذره نابود میشود❗️
⚠️نگذاریم به همین سادگی، هویت شیعی و اسلامی ما ایرانیان که ماحصل خون صدها هزار شهید و فداکاری مردان خداست را بمیرانند..
🚫هرگز با اسامی اهلبیت و پیامبران، و مقدسات جوک نسازیم.. کپی نکنیم.. و نخندیم🚫
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی کف خیابون(2)
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانال جایز نیست.
💠«قسمت دوازدهم»💠
وقتی از اطاقش اومدم بیرون، با خودم گفتم الان بفرستم دنبال اون یارو و همین امشب ازش بازجویی کنم یا بذارم فردا؟!
نظر عمار این بود که بذار امشب بریم بیاریمش و یه شب درخدمتش باشیم تا بدونه کجاست و باهاش شوخی نداریم! بعد فردا صبح ازش بازجویی کنیم!
نظر خوبی بود ولی گفتم: «دوس ندارم اذیت بشه ها ... ولی راهش همینه... هواش داشته باش ... بسم الله ...»
از اداره رفتم بیرون...
نون خریدم و رفتم خونه...
اون شب ها و روزها باید ۲۴ ساعته رصد می کردیم و همه فضای مجازی علی الخصوص تلگرام را میپاییدیم. تیم ما فقط روی این موضوع کار نمیکرد. بلکه تیم های مختلفی بودند که کار میکردند و ما هم دنبال طعمه بومی خودمون میگشتیم.
خب من میدونم که خانم منم مثل همه خانمای شوهردوست ، به شریک زندگیش و بنیان زندگیش حساس هست... بخاطر همین بعد از شام، گفتم اومد نشست پیشم و قشنگ براش توضیح دادم تا سوتفاهمی پیش نیاد.
بهش گفتم: «ببین خانمی! سرت را درد نیارم... اوضاع درهمی شده... زمین بازی عوض شده ... وسط همین درهم برهمی، ماموریت جدیدم مربوط به فضای مجازی میشه و تهدیدات جدی که بر علیه نظام و ملتمون داره به اوج خودش میرسه ...»
فورا با یه کم هیجان گفت: «ینی کلا خونه ای و با موبایلت کار میکنی؟»
یه نگا به چشماش کردم و با حالت (وای خدا چیکار کنم از دست تو؟!) اعصابمو کنترل کردم و گفتم: «نه عزیز دلم! حرفم معنیش اینه که وقتی خونه هستم و دارم با گوشیم و لب تاپم کار میکنم، معنیش بیکاری و تفریح و وقت اضافه داشتن و این چیزا نیست. دارم کارای مهمی میکنم و دوس دارم بدونی که مثل بقیه مردها از سر تفریح و دور شدن از همسر و بچه هام نیست که دارم با گوشیم کار میکنم.»
✅ کانال دلنوشته های یک طلبه:
@mohamadrezahadadpour
خانمم گفت: «باشه. کمتر مزاحمت میشم.»
گفتم: «اینو نگفتم که اینجوری بگی!»
گفت: «حرف بدی که نزدم. چایی میخوری؟»
هیچی نگفتم و فقط نگاش کردم. اونم نگام کرد.
رفت چایی آورد و نشست پایین مبل و همینطور که داشت چایی میریخت گفت: «راستی یه کم از تلگرام برام بگو!»
گفتم: «اینکه تا اسم فضای مجازی میاد، فورا ملت اسم «تلگرام» میاره، خودش پیام خاصی داره!»
از روی مبل نشستم پایین و گوشیمو آوردم و چند تا نکته براش گفتم. اون نکات را اینجا هم خلاصه میگم چون متاسفانه میدونم که خیلیا از جنبه امنیتی بهش نگاه نکردن!
گفتم: «ببین! برخلاف تصورات رایج در مورد این شبکه پیام رسان که توسط یک «جوان روس» راه اندازی شده باید بگم که تلگرام متعلق به شرکت «قلعه دیجیتال» ثبت «آلمان» و مستقر در «برلین» بوده و جالبتر اینجاست که علیرغم وجود بسترهای مناسب اینترنت در کشور آلمان، سرور نرم افزار تلگرام در لندن و آنهم بر روی یک سرور دولتی کشور «انگلیس» قرار داد!»
خانمم فورا با تعجب گفت: «بازم انگلیس؟!»
گفتم: «آره! هنوز برای همه این سوال به قوت خودش باقیه که چرا در لندن؟! و چرا متصل به سرورهای دولتی لندن؟! و از همش بدتر؛ چرا حتی کارشناسان سایبر، هیچی از این رابطه پنهانی نمیگن؟!»
گفت: «خب این چیزا را شماها میدونین! بقیه که کارشون این چیزا نیست که بخوان از مسائل پشت پرده کشف راز بکنن و صحبت بکنن! یه سرچ میکنن اینترنت و میان میگن دیگه!»
گفتم: «درسته اما اون چیزی که بیشتر شاخکای ما امنیتیا را حساستر میکنه اینه که شرکت قلعه دیجیتال، دفتر دوم خود را در «آمریکا» و در «منطقه ببوفالو» شهر «نیویورک» به راه انداخته و فعالترین دفتر پوششیش در شهر «هرتزلیای رژیم صهیونیستی» با نام «ریتز کارلتون» فعال کرده!»
خانمم پرسید: «مادرخرج این دم و دستگاه کیه؟!»
خندم گرفت و همینطور که داشتم دنبال یه مطلب از گوشیم میگشتم گفتم: «اولین باری هست که احساس میکنم یه نفر داره ازم بازجویی میکنه! وای چقدر مثل خودم سوال پرسیدی!»
اونم خندید...
مطلبو پیدا کردم و خوندم براش:
«مایکل میری لاشویلی که بزرگترین سرمایه گذار تلگرام هست، در طول این سالها خود را تا حدی در بین مقامات رژیم صهیونیستی در دنیا موثر نشان داده است که نتانیاهو او را اینگونه خطاب کرده است: من بارها در جلسه وزیران و مسئولین کشور بیان کرده ام آقای لاشویلی سرمایه بزرگی برای امنیت اسرائیل است و ما شکرگذار!! این سرمایه هستیم، آقای لاشویلی از برادر به من نزدیکتر است!!ا و در همه ی مسایل مرتبط با امنیت اسرائیل از اینترنت و فضای مجازی تا کمک به ارتش قهرمان ما و پلیس شهری یک الگو در میان یهودیان ساکن در اسرائیل است!!! من امروز شخصاً به حضور شما رسیدم که قدردانی خود را از همه زحمات این برادر نزدیک و مهربان بیان کنم!»
💠 ادامه دارد.......
@seyednaseri
@mohsenriazi
مقام معظم رهبری:خاطرات سفیر را توصیه کنید خانم هایتان بخوانند...
کتاب خاطرات سفیر:خاطرات خانم نیلوفرشادمهری دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه بسیار جذاب و خواندنی برای همه یک دانشجوی ممتاز ایرانی چگونه با رفتار و استدلال های خوب همه را قانع می کند و سفیر شایسته ای می شود
قابل تهیه از کتابفروشی وارثین دزفول
https://eitaa.com/varesinbook
@mohsenriazi
Shab06Ramazan1397[02].mp3
10.72M
دعای ابوحمزه ثِمالی؛ بخش چهارم سال ۱۳۹۷
بانوای: حاج میثم مطیعی
✅ @MeysamMotiee🔺
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی کف خیابون(2)
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠«قسمت سیزدهم»💠
فردا که رفتم اداره، همون اول صبح، سراغ اون بنده خدا را گرفتم.
عمار گفت: «بچه ها رفتن در خونشون اما خونه نبوده ... یه کم گشتن و حدود ساعت ۱ و ۲ نصف شب پیداش کردن و آوردنش.»
پرسیدم: «کجا بوده؟!»
گفت: «خونه یکی از دوستاش ...»
گفتم: «دوستش کیه؟!»
گفت: «هیچی ... آدم خاصی نیست ... یکی از خودش بدبختتر!»
گفتم: «عمار کو خلاصه وضعیتش؟»
نشونم داد: رضا ، ۲۸ ساله، فرزند قنبرعلی، فوق دیپلم برق، سه ماهه نامزدی با دختر همسایه، سه سال سابقه کار در معدن، دو سال سابقه کار در یکی از صنایع دولتی، بخاطر تعدیل نیرو فعلا بیکار...
گفتم: «طبعش چیه؟!»
گفت: «سودا»
گفتم: «پرینت حسابش!»
گفت: «لازمه بنظرت؟!»
گفتم: «عمار جان! از تو بعیده ... این بابا یه پیامک را به حدودا ۷۷۰ نفر ارسال کرده ... اگر هر پیامی هم ۱۰ تومان باشه و حجم پیامش هم سه تا محسوب بشه بخاطر یه کم طولانی بودن، میشه حدودا ۲۰ یا ۲۵ هزار تومان لااقل خرج کرده!
واسه کسی تو این بی پولی و بیکاری ... چنین خرجی ... با اینکه نوشتین وضعیت مطلوبی از نظر وضع و زندگی ندارن ....
عمار پرینتشو بگیر نذار اول صبحی اعصاب دوتامون خورد کنم!»
✅دلنوشته های یک طلبه
@mohamadrezahadadpour
عمار رفت دنبال پرینت و منم رفتم سراغ سعید و مجید!
سعید و مجید روی کلیدواژه ها کار کرده بودند!
گزارش دادن و گفتن: «اگر از عبارات توهین آمیز به آقا و ارکان نظام رد بشیم، چهار تا چیز خیلی تو این رصدها به چشم میزنه:
اول اینکه ادبیات اکثر مطالب کانالها در راستای تحریک مردم، خیلی بهم نزدیکه اما واحد نیست!»
گفتم: «خب ممکنه دفتر و پاتوقشون پیش و نزدیک به هم باشه و یا یه جا و یه روش آموزش دیدن!»
گفتن: «دوم اینکه آنالیز فیلم هایی که در کانالشون دارن پخش میکنن و میگن ناجا داره به مردم حمله میکنه، نشون میده که همش از دو سه تا درگیری هست که از زوایای مختلف، حداقل از ده تا زاویه فیلم گرفته شده و کار غیر حرفه ای هم نیست! بعد همون فیلم ها را خورد خورد در ساعات مختلف به خورد مردم میدن و پخش میکنن!»
گفتم: «عجب! پس معلوم میشه که یه جا قرار آشوب میذارن و همشون میزیزن اونجا و مستقر میشن و خوراک یکی دو هفتشون را در دو ساعت تامین میکنن! عجب پدرسوخته هایی! خب؟ بعدی!»
گفتن: «سوم اینکه دو تا قرار الله اکبر داشتن که اولی خیلی خوب جواب داده!»
گفتم: « لابد اولیش دو سه شب پیش بوده! اره؟»
گفتن: «دقیقا !»
فورا گفتم: «نگید دومیش قراره امشب با فرداشب باشه!»
گفتن :«دقیقا !»
گفتم : «دقیقا وای بر من! پس ما این بابا را زود گرفتیمش!»
بازم گفتن: «دقیقا ! چون اگه امشبم میفرستاد، میتونست سر نخ خوبی باشه و معلوم بود که محرم الاسرار بعضیاست!»
تا من باشم دیگه خام بالا دستیم نشم و زود تصمیم نگیرم. اصلا از من بعید بود زود بگیر ببند راه بندازیم. همش تقصیر رییسمه.
گفتم: «خب چهارمی!»
گفتن: «داره پخش میشه ... مثل سرماخوردگی ...»
گفتم: «خب بعید نیست! اما ....»
که یهو عمار اومد و گفت: «حاجی چک کردم. سه تا حساب داره ... سرجمعش ۲۰۰ هزار تومان پول نداره. جدیدا هم انتقال وجه نداشته.»
خب حقیقتا این خبر اصلا خبر خوبی نبود و احساس بدی بهمون منتقل کرد. کاش پول گرفته بود و بعدش هم میگفتیم خامش کردن و اذیت شده و فشار زندگی و ولش میکردیم با یه تعهد!
اما اینجوری ... حساسیت کار رفت بالا ...
گفتم: «باشه ... بذارین خودم باهاش صحبت کنم. ایشالله موردی نداشته باشه و با یه تعهد سر و تهش جمع کنیم بره دور بدبختیش!
فقط یه سوال! از توهین به آقا و ارکان نظام گفتین! ببینم ... به حسن روحانی هم بد و بیراه میگن؟! دیدین تا حالا وسط این گیربازار! تو کانالهای مهمشون که دارن مردمو تحریک میکنن، توهینی به حسن روحانی هم میکنند؟!»
دوتاشون هم صدا و بدون تردید گفتند: « اصلا ... ما که ندیدیم!»
عجب!
خیره انشائالله!
💠 ادامه دارد...
@seyednaseri
✅دلنوشته های یک طلبه
@mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
موسسه فرهنگي ثارالله دزفول
#يادآوري : كلاس تربيت كودك و نوجوان
استاد رياضي
امروز سه شنبه ساعت 18
@mohsenriazi
🔗به دَرَک که به ضیافت افطاری رئیس جمهوری نمی روید
✍امروز خبری همه ی فضای مجازی را پر کرد که هنرمندان دعوت ضیافت افطاری حسن روحانی را رد کردند و گفتند با وجود این همه فقیر ما خجالت می کشیم به چنین ضیافتی بیاییم. بماند که رئیس جمهور از چه کسانی دعوت کرد. آقای رئیس جمهور؛ آیا فردی مثل مهناز افشار هم که صراحتا دشمنی خود را با تبریک به احمد باطبی ها نشان می دهد هم لایق دعوت به سفره ی معنوی افطاری هستند؟ بماند...
🔴 بازی و فریب جدید این سلبریتی ها این است که خودشان را کنار مردم نشان دهند تا بازهم بتوانند به نحوی آبروی بر باد رفته ی خود را به دست بیاورند. تا بازهم بتوانند مردم را فریب دهند. مگر شما نبودید دقیقا یک سال پیش با انواع تزویر مردم را ترغیب کردید که به حسن روحانی رای بدهند؟ یکی با رژ لب بنفش، آن یکی با شال بنفش هشتک زده بودید که #با_روحانی_تا_۱۴۰۰
🔘دیگر چه نقشه ای برای ملت کشیده اید که آروغ ناشتا می زنید و خودتان را مردمی جلوه می دهید؟ شک نکنید این بازی ها فقط برای دیده شدن دوباره است مخصوصا در یک سال اخیر که حجم بی سوادی این جماعت گوش فلک را کَر کرده است. شما لطف کنید در خوشی های خودتان غلت بخورید و کاری به مردم بی نوا نداشته باشید. نهایت دغدغه ی شما ورود زنان به ورزشگاه هاست که خودتان این موضوع را زخم عمیق توصیف کردید.
🔘مردم؛ عاقل هیچگاه دوبار از یک سوراخ گزیده نمی شود. نگذارید افسار زندگی و آینده ی شما را عده ای مرفه بی درد و پرمدعا به دست بگیرند که بیچاره خواهید شد. چون آنها شما را نمی فهمند، درکی از زندگی شما ندارند،دغدغه ی نان و آب ندارند. فقط نگاه می کنند که کجا منفعت بیشتری دارد که مثل یک موجود بی اختیار به طرف آن بدوند.
🌀این دردهای ما شامل همه ی هنرمندان نمی شود بلکه این افراد پرتوقع را می گوییم که هم از توبره می خورند و هم از آخور.
از برنامه ی ناامید سازی مردم توسط همین به اصطلاح هنرمند ها چیزی نگفتم بماند سر فرصتی...
/سـرائـر
🇮🇷"چوب الف"👇
@Dezrvltion
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی کف خیابون(2)
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠«قسمت چهاردهم»💠
⛔️نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانال جایز نیست.⛔️
روی صندلی روبروی دیوار نشسته بود. اطاق کم نور و سکوت محض.
وقتی از توی پنجره مات دیدمش، به عمار گفتم: «عمار چرا آوردینش اینجا؟!»
عمار گفت: «با خودم گفتم الان همینو میگیا ... حالا سخت نگیر ... فرصت هماهنگی واسه جای دیگه نداشتیم ...»
گفتم: «باشه اما اگه بیشتر شدند، سر این پرونده اصلا اینجا نیان.»
اینو گفتم و رفتم داخل!
سلام کردم و نشستم روی صندلیم.
اونم آروم گفت: «سلام»
گفتم: «صبحتون بخیر!»
با حالت هول و ناراحتی گفت: «آقا بخدا من کاری نکردم... شما که سلام میکنی و احترام میذاری و احوالپرسی میکنی، حتما آدم اصل و نسب داری هستی! آقا جان عزیزت کمکم کن خلاص بشم!»
گفتم: «مگه خدایی نکرده از وقتی بچه های ما اومدن سراغتون، بی احترامی یا برخورد بدی دیدید؟!»
گفت: «خب نه! ولی به قرآن ... به جان شهیدت قسم من اهل هیچی نیستم ... با حکومت هم خوبم ... وقتی کوچیک بودم کلاس قرآن هم میرفتم ... یه سال هم میرفتم بسیج ... با مادر خدا بیامرزم میرفتم!»
گفتم: «با مادرت میرفتی؟ ینی میرفتی بسیج خواهران؟! یا مادرت باهات میومد بسیج برادران؟! چی داری میگی؟»
گفت: «وای ولم کنین تو را به خدا ... نه ... کوچیک بودم ... آقا به خدا من آدم بدی نیستم!»
✅دلنوشته های یک طلبه
@mohamadrezahadadpour
گفتم: «باشه بابا ... چیه همش قسم میخوری؟ مگه من گفتم آدم بدی هستی؟!»
گفت: «آقا پس چه؟ چه بکنم که ولم کنین؟!»
گفتم: «ای بابا ... مگه داره بهت بد میگذره؟ اگه خودت باهامون راه بیایی و همکاری کنی، همه چی حله! ناهار برمیگردی پیش خانوادت!»
با همون ترس و لرزش گفت: «باشه ... آقا قول بده کتکم نمیزنین!»
گفتم: «اگه بچه خوبی باشی، چرا باید کتک بخوری؟ خب حالا اجازه میدی شروع کنیم؟»
گفت: «ها آقا ... بفرما ... اصلا هر چی شما بگی!»
گفتم: «باشه ... بسم الله الرحمن الرحیم ... این چه کاری بود که کردی؟!»
گفت: «کدوم کار آقا؟»
گفتم: «ببین ... از همین حالا داری اذیت میکنیا ... مگه قرار نشد راه بیایی تا زود تمومش کنیم؟»
گفت: «ها آقا ... حواسم هست ... خو شما بگو چه کاری تا بگم!»
گفتم: «هیچی اصلا ... ولش کن ... کاری نداری؟ اگه بچه ها اومدن، خیلی مقاومت نکن که زود خوردت بکنن و ولت بکنن تا بری! ما رفتیم ... یاعلی!»
به محض شنیدن یا علی، یه لحظه اومد از سر جاش بلند شه و صورتشو بکنه طرف من و التماسم کنه ... که چنان پس گردنی بهش زدم که کل زندگیش نخورده بود!
گفتم: «بشین سر جات و برنگرد! مگه مسخرتم؟ میگم راه بیا و حرف بزن تا حل و فصلش کنیم، اُسکل بازی درمیاری! به من چه؟ اینقدر اینجا بمون تا بپوسی!»
با بغض و وحشت گفت: «آقا گه خوردم ... میگم ... از اولش میگم ... فقط نرو که میترسم برادرا بیان تیکه تیکم کنن! آقا جان مادرت نرو!»
با دلخوری گفتم: «والا ... هی احترام میذارم، نمیفهمه ...»
دوباره برگشتم طرف صندلی و نشستم.
گفتم: «بسم الله ... زیاد وقت ندارم ... قصه کُرد شبستری نخون ... وگرنه پا میشم میرم ... بگو!»
گفت: «آقا من فکرش نمیکردم بلند کردن یه قطعه از کارخونه و فروختنش و زدن به زخم زندگیم سر از این چیزا درمیاره! وگرنه مغر خر که نخورده بودم ... حالا هم پولش هر چی میشه، میرم قرض میکنم و دو برابرش میدم ...»
گفتم: «چرا از کارخونه بلند کردی؟ تو که دستت کج نبوده!»
دیگه به گریه افتاد ... گفت: «آقا خدا بیامرزه پدرت که دربارم تحقیق کردی و میدونی که بچه کارگرم ... دستمم کج نبوده ... الان هم نیست ... زورم میومد ...»
گفتم: «از چه؟»
گفت: «از اینکه چند سال مثل سگ براشون کار کردم و آخرش گفتن برو گم شو بیرون! اگه آشنا داشتم و پارتی بازی میکردم، الان اینجا نبودم. الان باید سر کارم باشم و یه لقمه نون حلال دربیارم. چرا زورشون به من بچه کارگر دهاتی میرسه؟»
گفتم: «لابد یه مشکلی داشتی! وگرنه چرا بقیه اخراج نکردن؟!»
گفت: «شما دیگه این حرفو نزن! مگه تو ایران زندگی نمیکنی برادر؟! پول و پارتی و پدرسوختگی نداشته باشی باید بری بمیری! حتی قبرستون هم نمیذارن جای خوب خاکت کنن چه برسه به اینکه بخوای یه لقمه حلال بخوری!»
💠ادامه دارد...
@seyednaseri
✅دلنوشته های یک طلبه
@mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
Shab07Ramazan1397[03].mp3
12.32M
🎙دعای ابوحمزه ثمالی (بخش پنجم سال ۱۳۹۷)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
@MeysamMotiee
@mohsenriazi
دوسال قبل،به نمایندگی نشریات دانشجویی کشور، #سیدامین_کشاورز دانشجوی انقلابی قرارشددرمحضررهبری-دیدار دانشجویی ماه رمضان-صحبت کند
وزارت علوم ونهاد رهبری در دانشگاه، متن صحبت وی را ده بارویرایش کردن وآخربافشاروزارت علوم نطق وی کنسل شد
اماپارسال #کام_فیروزی وامسال #سحر_مهرابی بدترین حرفهارو زدن!
eitaa.ir/joinchat/404946944Ceab6f2b794
@mohsenriazi
#هشتگ
🔴کمی عار کنید!
🔸همانطور که پیش بینی می شد، دولت مردان و بانیان برجام بعد از سخنان «مایک پمپئو» از هر انقلابی دوآتشه ای سبقت گرفته اند!
🔸روحانی آمریکا را در مسیر بازگشت به قهقرای 2003می بیند و نیش و طعنه به آمریکا می زند!
🔸نوبخت هم مبارز و انقلابی شده برای پمپئو خط و نشان می کشد!
🔸ظریف توئیت آتشین می نویسد و حتی جهانگیری هم عملیات توئیتری را کلید می زند!
🔸فصل مشترک حرف های آنها، محکوم کردن آمریکا و بی اثر بودن تهدید ها و تحریم های تازه آنهاست.
🔸اما این حضرات حاضر نیستند به عهده بگیرند که وضع امروز ایران، حاصل اقدام دیروز آنهاست.
🔸آنها از پله دوم شروع می کنند تا مردم به یاد نیاوردند که به اقرار اوباما«ساختار تحریم ها در حال فروریختن بود» و این وادادگی دولتمردان ما بود که دشمنانمان را دوباره در یک جبهه متحد و واحد قرار داد.
🔸حالا روحانی که روزی آمریکا را کدخدا می دانست، انقلابی شده و مدعی است آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند!
✅به قول استاد کاظمی
ای جماعت نه اگر بیش، کمی عار کنید
کی شما روزه گرفتید که افطار کنید!؟
شادمان چه نمازند؟ وضو باطل بود
آب این جوی همان از ده بالا گل بود!
آسیا بود، ولی راه عمل را گم کرد
آرد را چرخ زد و چرخ زد و گندم کرد!
از درختی که چنین است، نچیدن بهتر
از چنین راه، به منزل نرسیدن بهتر...
با چنین بینفسان حرف و سخن بیهوده است...
@h_shamsian
🇮🇷"چوب الف"👇
@Dezrvltion
@mohsenriazi
Shab08Ramazan1397[03].mp3
13.17M
🎙دعای ابوحمزه ثمالی (بخش ششم سال ۱۳۹۷)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
@MeysamMotiee
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره جالب استاد دانشگاه تورنتو کانادا از کنفرانس علمی یک دختر با لباس نامناسب
کانال افسران:
@Afsaran.ir
@mohsenriazi
Shab09Ramazan1397[03].mp3
22.37M
🎙دعای ابوحمزه ثمالی (بخش هفتم سال ۱۳۹۷) + روضه حضرت زهرا س
🔺با نوای: حاج میثم مطیعی
@MeysamMotiee
@mohsenriazi
🔶البقیه! البقیه!
🔹امام حسن مجتبی (ع) در «مدائن» يعنى آخرين نقطه اى كه سپاه امام تا آنجا پيشروى كرد، سخنرانى جامع و مهيجى ايراد نمود و طى آن چنين فرمود:
🔸هيچ شك و ترديدى ما را از مقابله با اهل شام باز نمی دارد. ما در گذشته به نيروى استقامت و تفاهم داخلى شما، با اهل شام می جنگيديم ، ولى امروز بر اثر كينه ها اتحاد و تفاهم از ميان شما رخت بر بسته، استقامت خود را از دست داده و زبان به شكوه گشوده ايد.
🔹وقتى كه به جنگ صفين روانه می شديد دين خود را بر منافع دنيا مقدم می داشتيد، ولى امروز منافع خود را بر دين خود مقدم می داريد. ما همان گونه هستيم كه در گذشته بوديم، ولى شما نسبت به ما آن گونه كه بوديد وفادار نيستيد.
🔸عده اى از شما، كسان و بستگان خود را در جنگ صفين، و عده اى ديگر كسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول، بر كشتگان خود اشك می ريزند؛ و گروه دوم، خونبهاى كشتگان خود را می خواهند؛ و بقيه نيز از پيروى ما سرپيچى می كنند!
🔹معاويه پيشنهادى به ما كرده است كه دور از انصاف، و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اينك اگر آماده كشته شدن در راه خدا هستيد، بگوييد تا با او در مبارزه برخيزم و با شمشير پاسخ او را بدهيم و اگر طالب زندگى و عافيت هستيد، اعلام كنيد تا پيشنهاد او را بپذيرم و رضايت شما را تامين كنيم.
🔸سخن امام كه به اينجا رسيد، مردم از هر طرف فرياد زدند: «البقية، البقية»: ما زندگى می خواهيم، ما می خواهيم زنده بمانيم!
🔷امام حسن (ع) درپی سستى و عدم همكارى ياران خود روزى خطبه اى ايراد فرمود :
🔸در شگفتم از مردمى كه نه دين دارند و نه شرم و حيا. واى بر شما! معاويه به هيچ يك از وعده هايى كه در برابر كشتن من به شما داده، وفا نخواهد كرد.
🔹اگر من با معاويه بيعت كنم، وظايف شخصى خود را بهتر از امروز می توانم انجام بدهم، ولى اگر كار به دست معاويه بيفتد، نخواهد گذاشت آيين جدم پيامبر(ص)را در جامعه اجرا كنم.
🔸 به خدا سوگند (اگر به علت سستى و بي وفايى شما) ناگزير شوم زمامدارى مسلمانان را به معاويه واگذار كنم، يقين بدانيد زير پرچم حكومت بنى اميه هرگز روى خوشى و شادمانى نخواهيد ديد و گرفتار انواع اذيتها و آزارها خواهيد شد.
🔹 هم اكنون گويى به چشم خود می بينم كه فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ايستاده و درخواست آب و نان خواهند كرد؛ آب و نانى كه از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى اميه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت.
🔸اگر يارانى داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكارى می كردند، هرگز خلافت را به معاويه واگذار نمی كردم، زيرا خلافت بر بنى اميه حرام است.
🔷 میلاد کریم اهل بیت(ع) بر آنان که بر ادامه مسیر مقاومتش، سستی نمی ورزند مبارک باد.
http://l1l.ir/1ox0
🇮🇷"چوب الف"👇
@Dezrvltion
@mohsenriazi