eitaa logo
کانال رسمی محسن ریاضی
2.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
ارتباط با ادمین @Jooyayehaghighat
مشاهده در ایتا
دانلود
رهبرمعظم انقلاب: سازمان ملل باید مسائل حقوق بشری آمریکا را دنبال کند 🔹سازمان ملل در طول این سال‌ها خوب عمل نکرده است. تحت فشار پول و زور قرار گرفته؛ پول را قارون‌های خلیج‌فارس با پول‌های نفتی تأمین می‌کنند و زور را هم آمریکا. سازمان ملل باید جبران کند. چند مسئله حقوق بشری درباره آمریکا مطرح میکنم که سازمان ملل جداً باید اینها را دنبال کند: 1⃣ مسئله آتش زدن مرکز داوودی‌ها در آمریکا 2⃣ مسئله جنایات زندان گوانتانامو که یکی از وعده‌های اوباما تعطیلی آن بود و به وعده‌اش عمل نکرد. 3⃣ مسئله زندان ابوقریب که شکنجه‌های آنجا در دنیا کم‌نظیر بود. 4⃣ مسئله زندان آمریکایی مستقر در افغانستان 5⃣ پرونده‌ی آزادی فروش سلاح در آمریکا که هرروز موجب جنایت‌های زیادی می‌شود. 6⃣ رفتار جنایت‌بار پلیس آمریکا با سیاهپوست‌ها و کشتن آنها 7⃣ ایجاد داعش و کمک به فروش نفت آنها و فراری دادن سران داعش توسط آمریکا 8⃣ کمک آمریکا به رژیم صهیونیستی در کشتارها که آخرینش کشتار در غزه است 9⃣ کمک به دولت سعودی در کشتار یمن 🔟 کمک به حکومت بحرین در جنایاتش علیه مردم 🔹سازمان ملل اگر سازمان «ملل» است و سازمان وابسته به رژیم آمریکا نیست، باید در این قضایا ورود کند. ۹۷/۳/۲ @Farsna @mohsenriazi
🌟باید با دعاها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم 🔻رهبرانقلاب: باید با دعاها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی انسان را به اوج آسمانها و معنویت می‌برد، گاهی هم انسان را تا اعماق دره فرو می‌برد. آن دلی که عشق اتومبیل فلان‌جور دارد، دل نیست، گاراژ است! آن دلی که همه‌اش در آن میل جنسی موج می‌زند، دل نیست، عشرتخانه است. دل جای خداست؛ جای نور است. ۱۳۸۳/۰۷/۱۳ 🌟در سحرگاه ایام ماه مبارک رمضان، یک نکته‌ی اخلاقی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این حساب منتشر خواهد شد. @khamenei_ir @mohsenriazi
#پوستر شهید #جهان_آرا: اگر شهر سقوط کرد آن را پس می‌گیریم مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند @farhangebehtar @mohsenriazi
🔰به مناسبت چهارم خرداد، روز دزفول @mohsenriazi
Shab05Ramazan1397[03].mp3
16.21M
دعای ابوحمزه ثِمالی؛ بخش سوم سال ۱۳۹۷ 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی ✅ @MeysamMotiee @mohsenriazi
✅ خبری دردناک ازمدیریت غربگرایان؛ خسارت روزانه 15میلیون دلار به مدت16سال توسط توتال به ایران!!! در لینک زیر بخوانید https://www.mashreghnews.ir/news/858338/روزانه-۱۵-میلیون-دلار-خسارت-۱۶-ساله-توتال-به-ایران پ.ن: تاکی باید غربگراها اینگونه به کشور خسارت وارد کنند/خسارت برجام و IPC و ... http://eitaa.ir/joinchat/404946944Ceab6f2b794 @mohsenriazi
سهم بچه های دزفول از فتح خرمشهر مقاومت با گمنامی!!!! صبح اول خرداد ۶۱ قرار بر این بود که تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) خرمشهر را دور زده و از کناره شهر عمل کند. اینجور شهر هم کاملا در محاصره بود. اما عراق دست بردار نبود و باید با تمامی توان از حیثیت خود دفاع می کرد. تنها راه نجات خرمشهر برای عراق جاده خرمشهر به شلمچه بود. جایی که بچه های ۷ ولیعصر دزفول باید مستقر می شدند تا مانع کمک های صدام به نیروهای خود که اکنون محاصره شده بودند شوند و از قیچی شدن تیپ ۲۷ توسط نیروهای داخل شهر و پشتیبانی که از سمت شلمچه می آمدند جلوگیری کنند. اینطور بچه های دزفول در دو جبهه مقاومت می کردند. نیروهای تازه نفس از سمت شلمچه و نیروهای پشت سر خود که از خرمشهر برمی گشتند! چاره ای جز مقاومت نبود باید شهر فتح می شد! دشمن از روز دوم که به ماجرا پی برده بود دیوانه وار به دزفولی ها در خط مقدم حمله می کرد تا هم نیروهای خود را نجات دهد هم حیثیتش را. باران گلوله بر سر بچه های تیپ دزفول باریدن گرفته بود و یک لحظه امان نمی داد. تانک پشت تانک و خمپاره پشت خمپاره . به قیمت جان هم شده باید دفاع کرد تا پاره تن وطن به ایران بازگردد. اما دستان تیپ ۷ ولیعصر دزفول در دست خدا بود تا از بچه های تهران حفاظت کنند!و این مقاومت شکستنی نبود!!! جوانان دزفولی شاهرگ عراق را زده بودند و داشتند حماسه خود را بر بوم تاریخ نقش می زدند. ابر گلوله بر سر دزفولی ها سایه افکنده بود اما از خرمشهر خبرهای خوبی می رسید : پیشروی ! دزفولی ها یکی پس از دیگری به خون می نشستند. امام چشم انتظار بود! عهد با امام نمی گذاشت کار نیمه تمام بماند. زیبایی لحظه های چکاندن ماشه های خشم یک ملت که در دستان یک شهر جمع شده اند به وصف نمی آمد. تمامی ایران به دزفول چشم دوخته تا هنگامه چرخش کلید فتح بر دروازهای شهر فرا رسد . وحشیگری های دشمن با خلق حماسه دزفولی ها جای خود را به یأس و نومیدی داد تا گل لبخند بر لبان ایران بنشیند! 🇮🇷خرمشهر، شهر خون.... آزاد شد...🇮🇷 اما روزهای آینده نوید روزهای پر تلاطمی را به دزفولی ها می داد! دشمن باید به تلافی چنین رشادتی موشک های خود را به سمت شهر نشانه می رفت... برگرفته از خاطرات سردار کوچک کوتیانی انتشار با حفظ آدرس کانال مجاز 🍊ویتامین دز کانال شما @VitaminDez @mohsenriazi
🔴کنایه استاد دانشگاه هاروارد و تحلیلگر ارشد روابط بین الملل به لیست بلند درخواست‌های آمریکا از ایران: هنوز کمی شگفت زده‌ام که پامپئو از ایران نخواست با افتتاح یک زمین گلف به نام ترامپ در تهران موافقت کند و هزینه ساخت دیوار مرزی با مکزیک را بپردازد. ✅ eitaa.com/Drsalaam @mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت نهم» دو سه روزی گذشت ... بچه ها به کار سوار شده بودن که تصمیم گرفتیم متمرکز کار کنیم... البته من نقش خاصی در این باره نداشتم و با امکاناتی که داشتیم میتونستیم حتی کلا غیر متمرکز باشیم ... عمار اومد اطاقم و بهم گفت: «سعید و مجید میگن ما میخوایم با محمد کار کنیم و دوس داریم نزدیکش باشیم ... اگر فایل ها را همین جا تعریف کنیم و با هم باشیم ایرادی داره؟!» گفتم: «اونا محبت دارن اما دوس ندارم خیلی تو چشم باشیم ... دوس دارم حضور فیریکیمون در کنار هم را به حداقل برسونیم تا حساسیت کمتری ایجاد بشه ...» عمار گفت: «درسته ... اما بچه ها دوس دارن با خودت مستقیم و چهره به چهره کار کنن ... اگه صلاح میدونی بگم بمونن... خوشحالشون کن!» گفتم: «باشه ... شاید خیر باشه که پیش خودم باشن...» که البته هم خیر بود و هم شر! حالا خودتون میخونین و میفهمین چرا؟ عمار هم خوشحال رفت بیرون و قرار شد بیان پیش خودمون! خب... اولین جلسه را گرفتیم و قرار شد یه کم عملیاتی تر وارد پروژه بشیم ... از اینکه تا آخر این مستند داستانی نمیتونم دقیقا از پروژه پرده برداری کنم و خیلی رک و راحت صحبت کنم و باید خودتون به نتیجش برسین، پیشاپیش عذرخواهی میکنم! اولش با قرآن شروع کردیم ... با صدای محزون عمار ... تا حالا صد بار بهش گفتم که کاش صدای منم مثل صدای تو بود ... از وقتی خانم اولش (مامان مژگان) از دنیا رفت، حزن و سوز صداش هم بیشتر از قبل شده ... مخصوصا وقتی این آیه را میخوند و حال به حالی میشدم، احساس میکردم نباید روی هیچ چیم حساب کنم... باید بیشتر تو کارام دقت کنم: «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ...» اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از گامهاى (وسوسه انگيز) شيطان، پيروى نكنيد. براستى كه او دشمن آشكار شماست. ینی حواست باشه ... اگر گفتی الف، باید تا تهش بری ... فکر نکن خیلی شاخ هستی و کسی حریفت نمیشه و میتونی زیر و رو کشی کنی ... اگه پاتو کج گذاشتی، راه و هدف و دوستات و خلاصه همه چیت کج و معوج میشه! شیطون منتظره ببینه یَخِت چطوری و در چند درجه آب میشه ... بعدش هم گام به گام ... بگذریم ... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour طرح را توضیح دادم: «ببینین رفقا ... ما سه تا کار عمده را فقط در 48 ساعت اولیه باید انجام بدیم تا بتونیم خودمونو پیدا کنیم ... اگه نشه، نمیتونیم از سر خط ها و سر پنجه ها عبور کنیم ... ✔️ اون سه تا کار اینه: اول) کثرت یابی واژگان دوم) تشخیص خط و ربط ها سوم) کشف موقعیت مکانی و زمانی افراد خب ... آقا سعید تو باید واژه یابی کنی و کثرت و مقادیرش را واسمون ارزیابی کنی ... آقا مجید شما هم خط و ربطش بین کانال ها و سوپرگروه های ضد انقلاب را بررسی کن ... عمار هم شماره و موقعیت و شرح حال افراد ... تا اینجاش سوالی نیست؟» یه نگاه به هم کردن و گفتن: «نه ... بسم الله ...» گفتم: «سعید جان! تا امشب روی این واژگان کار کن. البته وحی مُنزل نیست و میتونی اگه سر راهت به واژه مهمی پی بردی، درج دستور کنی: تهدید – سندیکال – صنف – صنفی – شورش – اغتشاش – اعتراض – معترض - خیابان – خیابون – کوچه - تجمع – مال باخته – ری استارت – آتش – سوزاندن – توحش – مسجد – حسینیه – نظامی – سپاه - پاسدار – سپاهی – آخوند – رهبر – مقام رهبری – مقام عظمی - سید علی – انتصابی – قاچاق – قاچاقچی – مال مردم – حق الناس – منقلی - بیت المال – دوره – شعار – ایران – انقلاب – نظام – نظام آخوندی – مشت – مشت گره کرده – لاریجانی – لاریجانی ها – محمود – احمدی نژاد - روحانی – حسن روحانی – کلید – قفل – قفل و کلید – اصلاحات – خاتمی – سید محمد – رهبر اصلاحات – و ...» حدود 100 تا کلمه! سعید که داشت نگاه به لیست میکرد، حرفی زد که خیلی خوشم اومد ... مشخص بود این کاره است ... گفت: «قربان! به نظرم با توجه به شرایط کنونی، حالا اگر درست فهمده باشم، حدود هفت یا هشت تاش فراوانی بیشتری داشته باشه! درسته؟» گفتم: «درسته ... روش کار کن!» گفت: «اگه قرار باشه این کار را من انجام بدم و از نرم افزارها و موتورهای خودمون استفاده نکنم، ینی کار دستی انجام بدم، بنظرم نمیشه غلبه و کثرت همش درآورد! اجازه بدید با آقا مجید از کار کانالها و کدهای داخلیشون شروع کنیم!» گفتم: «نظر خودمم همینه! میخواستم اگه متوجه این مسئله نشدی، اینقدر بهت نگم تا بالاخره خودت خسته بشی و یاد بگیری! اما لطفا انقباضی عمل نکنید. قرار نیست در این مراحل، کسی دستگیر بشه و کانالی تعطیل بشه! اتفاقا ما به ادامه حیات و فعالیت اونا تا حدی نیاز داریم.» 🔻🔻🔻🔻ادامه
عمار گفت: «بالاخره میدونیم که حتی اگه دستگیری ها عمده و سیلی باشه، بالاخره از بین نمیرن. پس نباید از جلوی چشم خودمونم دورشون کنیم. فتا کارشو بلده. ما هم کار خودمونو میکنیم.» من یه نفس عمیق کشیدم و گفتم: «فقط دعا کنید دولت و عواملش تصمیم به فیلترینگ و قطع شبکه نگیرن. حداقل در این شرایط، تنها راه نجات و پروندن سوژه های ما در این مرحله، فیلترینگ و قطع شبکه است. واسه مراحل بعدیش نقشه داریم اما فعلا راهمون همینه که گفتم.» ادامه دارد... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour @mohsenriazi
اجتناب از گناه، مثل یک کوه در چشم انسان جلوه می‌کند؛ اما با تصمیم، مثل یک زمین هموار می‌شود رهبر معظم انقلاب: 🔹مرحله‌ی بالای روزه، پرهیز از گناه است؛ یعنی نگاهداری گوش و چشم و زبان و دل. ماه رمضان، فرصت مغتنمی است که انسان تمرین اجتناب از گناه کند. 🔹باید تصمیم بگیرید که گناه نکنید و وقتی تصمیم گرفتید، این کار بسیار آسانی خواهد شد. 🔹اجتناب از گناه، چیزی است که مثل یک کوه در چشم انسان جلوه می‌کند؛ اما با تصمیم، مثل یک زمین هموار می‌شود. ۷۸/۹/۲۶ @Farsna @mohsenriazi
کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد : "موجودى كافى نميباشد! " امكان نداشت، خودم مي دونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم. با بيحوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد: "رمز نامعتبر است". اين بار فروشنده با بيحوصلگى گفت : آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟ فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته... در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله ى فروشنده در سرم صدا ميكرد؛ "پول نقد همراهتون هست"؟ خدايا... ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادت هايى كه كرديم ، دستگيرى ها و انفاق هايى كه انجام داديم و ... . نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم : مگر ميشود؟ اين همه اعمالى كه فكر مي كرديم نيك هستند و انجام داديم چه شد؟؟ و جواب بدهند : اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت... ! كنار «بخل» كنار «حسد» كنار « ريا» كنار «بى اعتمادى به خدا»، كنار «دنيا دوستى» و ... نكند از ما بپرسند : نقد با خودت چه آورده اى؟ و ما كيسه‌هایمان تهى باشد و دستانمان خالى... . خدايا ! از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان مي شود به تو پناه مي بریم . 💫 التماس دعا @mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت دهم» همینطوری که من داشتم با مجید حرف میزدم، سعید پاشد و رفت سراغ نرم افزاراش و مشغول شد ... از گوشه چشمم حواسم بهش بود... دیدم عینکشو زد و شروع به وارد کردن واژگان و محاسبه تقریبی فراوانی و... کرد. به مجید گفتم: «ببین داداش! ما الان چیزی حدود 90 تا گروه فعال فکری با انگیزه سیاسی در ایران داریم ...» انگشتشو آورد بالا و به نشان اجازه گفت: «جسارتا این آمار به روز نیست!» گفتم: «پس چند تا؟» گفت: «93 تا ... البته ثبت و ضبط شده هاش این تعدادن ... دیگه شما که ماشالله اوستای کاری ... ینی چند نفری که جدیدا دستگیر شدن ... حدودا سه چهار ماه اخیر ... اعترافاتاشون شکل بقیه نبود و بو بردن که گروه های جدیدتری هم وارد میدان شدن ...» گفتم: «ببین مجید جان! من دقیقا همینا را میخوام ... میخوام که تا وقتی با من کار میکنی ... و اصلا تا همیشه خدمتت ... مطالعاتت و تحقیقاتت را رها نکنی ... نگا به من نکن که یه سر هستم و هزار سودا ... تو کار خودتو بکن ... از بزرگترین خطاهای ما اینه که وقتی به یه جایگاه و مرحله کاری مشخص مخصوصا مناصب نظامی و امنیتی تو زندگی حرفه ایمون میرسیم، درس و مطالعات و تحقیقاتمون تموم میشه و میشیم یه آدم دیگه ... خب ... بگذریم ... ازت میخوام که تا غروب نشده یه چیزی ... سر نخی ... حداقل حدس قوی ... چیزی برام گزارش بدی!» گفت: «تا غروب که خیلی فرصتم محدود میشه اما خب بستگی به کار سعید داره دیگه ...» سه تا مون نگاه به سعید کردیم ... دیدیم ابدا نگا به کیبوردش نمیکنه اما ماشالله مثل مسلسل داره تایپ میکنه و یه چیزی هم زیر زبون با خودش میگه ... گرم صحبت بودیم که عمار رفت سراغ سیستمش ... من با مجید کارم تقریبا تموم بود و منتظر نتایج سعید بودیم که عمار با چهار پنج برگه پیرینت شد اومد ... گفت: «حاجی یه نگا به اینا بنداز! اینا همین حالا از هسته خبری اومد. شماره پیگیر و ادامه داره ... ینی تهش نیست و ادامه داره ...» برگه ها را ازش گرفتم ... گفتم: «چیه؟ چ خبره؟» ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour دیدم ... بسیار اسفبار بود ... صفحه اولش آمار از شرکت ها و کارخانه ها وجاهایی بود که با کمبود نقدینگی و عدم حمایت و ... مواجه شده بودن و هر لحظه مشکلاتشون در حال افزایش بود... صفحه دومش هم اسامی همون شرکت ها و کارخانه ها و اماکن صفحه قبل بود اما ... خلاصه وضعیتی از اعتراضات و نارضایتی های مردمی و بعلاوه آمار تجمعات اون اماکن هم به پیوست داشت... صحبت کردن درباره آمار دقیقش از مسائل طبقه بندی هست که نمیشه اینجا واضح گفت و دربارش حرف زد اما همین بس که بدونید وضعیت از اون چیزی که اعلام میشد خیلی دردناکتر بود. به ذهنم رسید برای اینکه چشم انداز بهتری نسبت به اوضاع و احوال پیش رو داشته باشم، با یکی از بچه های کارشناسمون در زمینه «امنیت اقتصادی» صحبت کنم. (رشته امنیت اقتصادی از زیرمجموعه های کنکور ریاضی در انتخاب رشته کنکور سراسری است. طبق دفترچه انتخاب رشته کنکور سراسری ، پذیرش در رشته امنیت اقتصادی در دانشگاه های دولتی روزانه صورت می گیرد. رشته ی امنیت اقتصادی یک از رشته های ارائه شده توسط دانشکده اطلاعات که وابسته به وزارت اطلاعات است ، می باشد . دانشجویان از میان آقایان واجد شرایط انتخاب می شوند و پس از پایان دوره تحصیلی کارشناسی ، در صورت احراز صلاحیت علمی و گزینشی ، به استخدام وزارت اطلاعات در خواهند آمد. ) نکات خوبی مطرح شد اما چون فرصتمون محدوده و نمیخوام صفحه پُرکن بنویسم، فقط به یک نکته اش اشاره میکنم و رد میشم. میگفت: پولدار شدن یک فرد نباید موجب ضرر به جامعه یا دولت شود. اگر قراره به رفاه برسیم، همه باید به حداقلی از رفاه برسیم و این مساله نباید موجب ضرر رساندن به دیگران شود. و یا مثلا کسی که یک کیلو هروئین یا شیشه را از پاکستان وارد می کنه و به فروش می رسونه، به درآمد می رسه و احتمالا در کوتاه مدت مرفه میشه. اما وقتی رفاه یک فرد یا یک خانواده، به قیمت تباهی صدها خانواده منتهی میشه، تضاد اتفاق می افتد و این تضاد، به تنش و ناامنی منجر میشه. پس می توان گفت اگرچه توسعه و رشد اقتصادی به طور کلی با امنیت ارتباط دارند، اما تنها توسعه ای باعث تحکیم امنیت می شود که سودِ یک طرف، به زیان طرف دیگر نباشد و به عبارتی معادله برد - برد حاکم شود. به نظر می رسد یکی از مشکلات کنونی جامعه ما این است که طی برخی ادوار، توسعه اقتصادی متوازن صورت نگرفته و فاصله طبقاتی شدیدی ایجاد شده و در بحث خصوصی سازی، اجرای اصل 44 قانون اساسی، واردات کالا با ارز مبادله ای و... توسعه اقتصادی به نفع عده ای خاص و به ضرر اکثریت انجام شده. خب دیگه خودتون حسابش کنین که این ضرر 96 درصدی و سود چهار درصدی، چقدر میتونه منجر به این کلید واژگان بشه و یه
جامعه را به تدریج بترکونه: بی عدالتی، ظلم، نارضایتی، اعتراض، شورش و... ادامه دارد... ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour @mohsenriazi
💠برخی از آنچه باید درباره ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها بدانیم: ۱- به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت ، به ایشان طاهره و سیده قریش میگفتند. ( السیره الحلبیه ج۱ ص۲۲۴ ) ۲- خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام ازدواج نکرد و برای ازدواج ، خود ، رسول خدا را انتخاب کرد.( همان ) ۳- ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند. ( دلائل النبوه ج۲ ص۷۱ و المستدرک ج۳ ص۱۸۲ ) ۴- هم چنین نه پیامبر و نه حضرت خدیجه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند. (مناقب آل ابی طالب ج۱ ص۱۳۸) و اقوالی که پیرامون ازدواج قبلی حضرت خدیجه است حداقل دارای چهارده تناقض آشکار و غیر قابل قبول است. ۵- مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه به عهده گرفت. ( عوالی اللئالی ج۳ ص۲۹۹) ۶- حضرت خدیجه اولین بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود. ( السنن الکبری ج۶ ص۳۶۷ ) ۷- در شهادت حضرت خدیجه برای اسلام ، پیامبر ، اقرار به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و ابراز برائت از تیم و عدی ( اولی و دومی ) را شرط کردند که ایشان بدان اقرار کرد و هم زمان با اسلام دو رکن ولایت و برائت را پذیرفت. ( بحار الأنوار ج۱۸ ص۲۳۳) ۸- حضرت خدیجه نه تنها با مال خود که حتی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود همواره و در طول حیات مبارک خود ، از پیامبر اکرم دفاع نمود. ۹- در اثر حصر در شعب ابی طالب تمام اموال حضرت خدیجه صرف تهیه آذوقه برای مسلمانان محصور شد و خود ایشان نیز در اثر رنج فراوان آن سه سال و بنابر تحلیلی در اثر سم دشمنان از دنیا رفت ( به شهادت رسید ). ۱۰- حضرت خدیجه در میان زنان پیامبر صاحب امتیازاتی منحصر به فرد است: تنها همسر پیامبر که از ابتدا به آیین یکتاپرستی بود ایشان است و سایر همسران دورانی را در شرک و کفر گذرانده اند. ج. شدت علاقه پیامبر به ایشان به حدی بود که تا سالها بعد از وفات ایشان همواره یاد و حرمت وی را پاس داشته و گوشزد می کرد. د. تنها همسر پیامبر است صاحب فرزند شد و سایر زنان پیامبر یا در سن فرزندآوری نبودند ( مثل ام سلمه ) یا عقیم و نازا بودند ( مثل عایشه ). ه. تنها همسر پیامبر است که در آیات قرآن همواره مورد مدح و تمجید بوده و هرگز هیچ آیه ای در مذمت وی نازل نشده است. نه آیات خانه نشینی ، نه آیات نهی از فحشا نه آیه افک. و. تنها همسر پیامبر است که در قیامت هم ردیف پیامبر و معصومین علیهم السلام بر اعراف و پل صراط مجوز ورود به بهشت می دهد. @mohamadrezahadadpour @mohsenriazi
💠 زیارتنامه حضرت خدیجه سلام الله علیها بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَهَ الْمُخْلِصاتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَهَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَهَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّهِ حَقَّ الْوَفآءِ،وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَهَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَهِ بِخُلاصَهِ الْأَصْفِیآءِ، یَا ابْنَهَ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَهَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ تَوَلّى دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى رَحْمَهِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبَهُ اللَّهِ وَ خِیَرَهُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَکِ فى مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى قَصْرٍ مِنَ الْیاقُوتِ وَ الْعِقْبانِ، فى اَعْلى مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ . @seyednaseri @mohsenriazi
🔸👆 قبرستان ابوطالب تصویری کم یاب از مزار مطهر حضرت خدیجه ی کبریٰ (س) ⚫️ رحلت ام المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد @seyednaseri @mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم 🔴مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی 💠«قسمت یازدهم»💠 تقریبا داشت شب میشد و دیگه میخواستیم بریم خونه و استراحت کنم که یه یادداشت کاری (نه گزارش) برای مقام مافوقم نوشتم. چون قرار بود کم کم ارائه بدم و در جریان باشه تا وقت تصمیم گیری راحتتر بتونیم به تفاهم برسیم. نوشتم: «سلام. خدا قوت هنوز ریل اصلی پیدا نکردیم ولی همه قطارها به یه مقصد میره ... حداقلش اینه که تا حالا فقط یه مقصد کشف شده و مطمئنیم ... اون مقصد از دسترس ما خارجه و نمیتونیم براش کمین و مرصاد بچینیم. ما هنوز به مرحله تشخیص اصلی نرسیدیم. بنظرم باید صبر کرد و اصلا نمیشه بی گدار به آب زد. مثل مادری که هنوز باید بی تابی بچش را تحمل کنه و صبر کنه تا بیشتر بفهمه بچش چه مشکلی داره و دوس نداره از همون اول و نادانسته، بچش را ببنده به باد انواع قرص و داروها. ارادتمند: محمد » اینو با کد خبری خودم ارسال کردم اما سیستممو خاموش نکردم. داشتم وسایلمو جمع و جور میکردم که دیدم این جواب را برام ارسال کرد: «سلام. تشکر. شما هم خسته نباشید. لطفا پاشو بیا بالا که کارت دارم.» لحظه ای که میخواستم برم بالا خانمم زنگ زد. بعد از سلام و احوالرسی، گفتم: «خانمی داشتم میومدم که گفتن برم بالا و یه چند لحظه صحبت کنیم و بعدش بیام. راستی چیزی از تو راه نمیخوای؟» خانمم گفت: «نه ... فقط گفتم دیر کردی و میخواستم ببینم کی میایی؟ راستی یه کم نون بخری بد نیست ... اگر هم خودت خواستی، عرق بیدمشک...» ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour گفتم چشم و خدافظی کردیم. رفتم بالا... نشستیم و شروع به صحبت کردیم. گفت: «از مشهد بوی خوبی به مشام نمیاد. پیامها و تحرکات خاصی گزارش شده!» گفتم: «دقیق اطلاع ندارم اما وقتی اسم اونجا میارین، ینی ممکنه خط و ربطی از اونجا به ما ... یا به کل کشور ... آره؟» گفت: «احتمالش هست! مخصوصا با آتیشی که توپ خونه های دشمن بر علیه آیت الله علم الهدی و داستان شاندیز و پیگیری های دولتی های اونجا و... الان موضوع اصلی حملات فضای مجازی شده ... » چند لحظه سکوت کردیم و هرکدوممون یه وری نگا می کردیم. گفتم: «میشه بگین الان چه خدمتی از من برمیاد؟» نفس عمیقی کشید و همینطوری که گوشیشو از رو میزش برمیداشت و داشت صفحشو باز میکرد گفت: «پریشب پیامکی بین عده زیادی کارگر سند تو آل شده که نوشته: هم وطن به پا خیز! هم صدا با کارگران مظلوم و اخراج شده سراسر کشور، امشب ندای الله اکبر سر میدهیم» گفتم: «جسارتا یه بار دیگه پیامکو دقیقتر بخونید!» دقیق تر خوند و کامل گوش دادم! یه پوزخند زدم ... با خودم این کلمات را تکرار کردم و رییس هم شنید: «هم وطن ... هم صدا ... کارگر ... مظلوم ... اخراج ... الله اکبر!! نه ... یه جای کار میلنگه! یا چند تا بچه ماجراجو هستن که هنوز خار تو ناخونشون نرفته ... یا یه مشت کارگر بدبخت هستن که دنبال همدرد میگردند! قطعا آدمای سازمان یافته و پدرسوخته نیستن!» رییس هم تایید کرد و گفت: «درسته ... چینش کلماتش ترکیبی هست و به هیچ گروهی نمیخوره ... ضمن اینکه بیچاره با یه شماره فعال و داعمی ارسال کرده به دوستاش و اونا هم فرستادن برای بقیه!» گفتم: «شیرازیه؟» گفت: «کوار زندگی میکنه ... دادم دایره تحقیقات و یه چیزایی ازش میدونیم.» گفتم: «اجازه میدید یه سلام و علیک باهاش داشته باشم؟» لبخندی زد و گفت: «واسه همین گفتم بیایی بالا» ادامه دارد... @seyednaseri @mohsenriazi
❌ وقتی میخواهند برای من و تو جوک بگویند، می گویند یک روز ...! در صورتیکه غضنفر یعنی "شیر، مرد با صلابت و قوی" و از قضا یکی از القاب حضرت (ع) است‼️ ❌ وقتی یک چیز از مُد افتاده به آن می گویند یا ! و جواد به معنای ”بخشنده و سخاوتمند” است. و از قضا از القاب و عبد الله یعنی "بنده خدا" ❌ از اسم برای مسخره کردن استفاده میکنند! ولی بتول یعنی پارسا و پاکدامن… که بصورت خیلی اتفاقی از القاب حضرت زهرا و مریم(س) است! ❌ در فیلمها نامهای و را به هزل می آورند! و تقی یعنی با تقوا و نقی به معنای پاک و پاکیزه.. و اتفاقا از القاب امام (ع) و امام (ع) ! ❌ اخیرا (جفر!) هم شده است نماد بلاهت و سفاهت! سوژه جوکهایی با تم مشروب، زن بارگی، لواط و..!! جعفر به معنای ”جوی پر آب” است و کاملا اتفاقی !! اسم ما شیعیان امام صادق (ع) که علم و دانش در جهان اسلام و حتی جهان است! ❌ و هم دارند میکنند سوژه فلان تیپ آدم ها! و باز هم خیلی اتفاقی!! ❌ده ها کانال هم با اسم و و حاجی... ساختن و با به اشتراک گذاشتن مطالب مبتذل، حج رفتن و حاجی بودن رو به سخره گرفتن! ⚠️⚠️بنظر شما این حجم از جوک سازی و حتی کانال سازی با اسامی (ع)، و مقدسات اتفاقی است؟! چرا در این جوکها، نام شاهان ستمگر جهان در طول تاریخ، سمبل حماقت و زن بارگی و توحش و بزن بهادری و سوژه طنز نمیشوند؟! ✅ دوست خوبم برای از بین بردن مقدسات و هویت یک ملت، اول ⬅️ و میسازند، بعد ⬅️ میکنند، و بعد ⬅️ و و بعد ⬅️ کودکان و نسل بعد کم کم یاد میگیرند که مقدسات چیز مسخره ای است و دین ذره ذره نابود میشود❗️ ⚠️نگذاریم به همین سادگی، هویت شیعی و اسلامی ما ایرانیان که ماحصل خون صدها هزار شهید و فداکاری مردان خداست را بمیرانند.. 🚫هرگز با اسامی اهلبیت و پیامبران، و مقدسات جوک نسازیم.. کپی نکنیم.. و نخندیم🚫 @mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم 🔴 مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی نقل و انتشار داستان به هیچ وجه بدون لینک کامل کانال جایز نیست. 💠«قسمت دوازدهم»💠 وقتی از اطاقش اومدم بیرون، با خودم گفتم الان بفرستم دنبال اون یارو و همین امشب ازش بازجویی کنم یا بذارم فردا؟! نظر عمار این بود که بذار امشب بریم بیاریمش و یه شب درخدمتش باشیم تا بدونه کجاست و باهاش شوخی نداریم! بعد فردا صبح ازش بازجویی کنیم! نظر خوبی بود ولی گفتم: «دوس ندارم اذیت بشه ها ... ولی راهش همینه... هواش داشته باش ... بسم الله ...» از اداره رفتم بیرون... نون خریدم و رفتم خونه... اون شب ها و روزها باید ۲۴ ساعته رصد می کردیم و همه فضای مجازی علی الخصوص تلگرام را میپاییدیم. تیم ما فقط روی این موضوع کار نمیکرد. بلکه تیم های مختلفی بودند که کار میکردند و ما هم دنبال طعمه بومی خودمون میگشتیم. خب من میدونم که خانم منم مثل همه خانمای شوهردوست ، به شریک زندگیش و بنیان زندگیش حساس هست... بخاطر همین بعد از شام، گفتم اومد نشست پیشم و قشنگ براش توضیح دادم تا سوتفاهمی پیش نیاد. بهش گفتم: «ببین خانمی! سرت را درد نیارم... اوضاع درهمی شده... زمین بازی عوض شده ... وسط همین درهم برهمی، ماموریت جدیدم مربوط به فضای مجازی میشه و تهدیدات جدی که بر علیه نظام و ملتمون داره به اوج خودش میرسه ...» فورا با یه کم هیجان گفت: «ینی کلا خونه ای و با موبایلت کار میکنی؟» یه نگا به چشماش کردم و با حالت (وای خدا چیکار کنم از دست تو؟!) اعصابمو کنترل کردم و گفتم: «نه عزیز دلم! حرفم معنیش اینه که وقتی خونه هستم و دارم با گوشیم و لب تاپم کار میکنم، معنیش بیکاری و تفریح و وقت اضافه داشتن و این چیزا نیست. دارم کارای مهمی میکنم و دوس دارم بدونی که مثل بقیه مردها از سر تفریح و دور شدن از همسر و بچه هام نیست که دارم با گوشیم کار میکنم.» ✅ کانال دلنوشته های یک طلبه: @mohamadrezahadadpour خانمم گفت: «باشه. کمتر مزاحمت میشم.» گفتم: «اینو نگفتم که اینجوری بگی!» گفت: «حرف بدی که نزدم. چایی میخوری؟» هیچی نگفتم و فقط نگاش کردم. اونم نگام کرد. رفت چایی آورد و نشست پایین مبل و همینطور که داشت چایی میریخت گفت: «راستی یه کم از تلگرام برام بگو!» گفتم: «اینکه تا اسم فضای مجازی میاد، فورا ملت اسم «تلگرام» میاره، خودش پیام خاصی داره!» از روی مبل نشستم پایین و گوشیمو آوردم و چند تا نکته براش گفتم. اون نکات را اینجا هم خلاصه میگم چون متاسفانه میدونم که خیلیا از جنبه امنیتی بهش نگاه نکردن! گفتم: «ببین! برخلاف تصورات رایج در مورد این شبکه پیام رسان که توسط یک «جوان روس» راه اندازی شده باید بگم که تلگرام متعلق به شرکت «قلعه دیجیتال» ثبت «آلمان» و مستقر در «برلین» بوده و جالبتر اینجاست که علیرغم وجود بسترهای مناسب اینترنت در کشور آلمان، سرور نرم افزار تلگرام در لندن و آنهم بر روی یک سرور دولتی کشور «انگلیس» قرار داد!» خانمم فورا با تعجب گفت: «بازم انگلیس؟!» گفتم: «آره! هنوز برای همه این سوال به قوت خودش باقیه که چرا در لندن؟! و چرا متصل به سرورهای دولتی لندن؟! و از همش بدتر؛ چرا حتی کارشناسان سایبر، هیچی از این رابطه پنهانی نمیگن؟!» گفت: «خب این چیزا را شماها میدونین! بقیه که کارشون این چیزا نیست که بخوان از مسائل پشت پرده کشف راز بکنن و صحبت بکنن! یه سرچ میکنن اینترنت و میان میگن دیگه!» گفتم: «درسته اما اون چیزی که بیشتر شاخکای ما امنیتیا را حساستر میکنه اینه که شرکت قلعه دیجیتال، دفتر دوم خود را در «آمریکا» و در «منطقه ببوفالو» شهر «نیویورک» به راه انداخته و فعالترین دفتر پوششیش در شهر «هرتزلیای رژیم صهیونیستی» با نام «ریتز کارلتون» فعال کرده!» خانمم پرسید: «مادرخرج این دم و دستگاه کیه؟!» خندم گرفت و همینطور که داشتم دنبال یه مطلب از گوشیم میگشتم گفتم: «اولین باری هست که احساس میکنم یه نفر داره ازم بازجویی میکنه! وای چقدر مثل خودم سوال پرسیدی!» اونم خندید... مطلبو پیدا کردم و خوندم براش: «مایکل میری لاشویلی که بزرگترین سرمایه گذار تلگرام هست، در طول این سال‌ها خود را تا حدی در بین مقامات رژیم صهیونیستی در دنیا موثر نشان داده است که نتانیاهو او را اینگونه خطاب کرده است: من بارها در جلسه وزیران و مسئولین کشور بیان کرده ام آقای لاشویلی سرمایه بزرگی برای امنیت اسرائیل است و ما شکرگذار!! این سرمایه هستیم، آقای لاشویلی از برادر به من نزدیکتر است!!ا و در همه ی مسایل مرتبط با امنیت اسرائیل از اینترنت و فضای مجازی تا کمک به ارتش قهرمان ما و پلیس شهری یک الگو در میان یهودیان ساکن در اسرائیل است!!! من امروز شخصاً به حضور شما رسیدم که قدردانی خود را از همه زحمات این برادر نزدیک و مهربان بیان کنم!» 💠 ادامه دارد....... @seyednaseri @mohsenriazi
مقام معظم رهبری:خاطرات سفیر را توصیه کنید خانم هایتان بخوانند... کتاب خاطرات سفیر:خاطرات خانم نیلوفرشادمهری دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه بسیار جذاب و خواندنی برای همه یک دانشجوی ممتاز ایرانی چگونه با رفتار و استدلال های خوب همه را قانع می کند و سفیر شایسته ای می شود قابل تهیه از کتابفروشی وارثین دزفول https://eitaa.com/varesinbook @mohsenriazi
Shab06Ramazan1397[02].mp3
10.72M
دعای ابوحمزه ثِمالی؛ بخش چهارم سال ۱۳۹۷ بانوای: حاج میثم مطیعی ✅ @MeysamMotiee🔺 @mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم 🔴 مستند داستانی کف خیابون(2) ✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی 💠«قسمت سیزدهم»💠 فردا که رفتم اداره، همون اول صبح، سراغ اون بنده خدا را گرفتم. عمار گفت: «بچه ها رفتن در خونشون اما خونه نبوده ... یه کم گشتن و حدود ساعت ۱ و ۲ نصف شب پیداش کردن و آوردنش.» پرسیدم: «کجا بوده؟!» گفت: «خونه یکی از دوستاش ...» گفتم: «دوستش کیه؟!» گفت: «هیچی ... آدم خاصی نیست ... یکی از خودش بدبختتر!» گفتم: «عمار کو خلاصه وضعیتش؟» نشونم داد: رضا ، ۲۸ ساله، فرزند قنبرعلی، فوق دیپلم برق، سه ماهه نامزدی با دختر همسایه، سه سال سابقه کار در معدن، دو سال سابقه کار در یکی از صنایع دولتی، بخاطر تعدیل نیرو فعلا بیکار... گفتم: «طبعش چیه؟!» گفت: «سودا» گفتم: «پرینت حسابش!» گفت: «لازمه بنظرت؟!» گفتم: «عمار جان! از تو بعیده ... این بابا یه پیامک را به حدودا ۷۷۰ نفر ارسال کرده ... اگر هر پیامی هم ۱۰ تومان باشه و حجم پیامش هم سه تا محسوب بشه بخاطر یه کم طولانی بودن، میشه حدودا ۲۰ یا ۲۵ هزار تومان لااقل خرج کرده! واسه کسی تو این بی پولی و بیکاری ... چنین خرجی ... با اینکه نوشتین وضعیت مطلوبی از نظر وضع و زندگی ندارن .... عمار پرینتشو بگیر نذار اول صبحی اعصاب دوتامون خورد کنم!» ✅دلنوشته های یک طلبه @mohamadrezahadadpour عمار رفت دنبال پرینت و منم رفتم سراغ سعید و مجید! سعید و مجید روی کلیدواژه ها کار کرده بودند! گزارش دادن و گفتن: «اگر از عبارات توهین آمیز به آقا و ارکان نظام رد بشیم، چهار تا چیز خیلی تو این رصدها به چشم میزنه: اول اینکه ادبیات اکثر مطالب کانالها در راستای تحریک مردم، خیلی بهم نزدیکه اما واحد نیست!» گفتم: «خب ممکنه دفتر و پاتوقشون پیش و نزدیک به هم باشه و یا یه جا و یه روش آموزش دیدن!» گفتن: «دوم اینکه آنالیز فیلم هایی که در کانالشون دارن پخش میکنن و میگن ناجا داره به مردم حمله میکنه، نشون میده که همش از دو سه تا درگیری هست که از زوایای مختلف، حداقل از ده تا زاویه فیلم گرفته شده و کار غیر حرفه ای هم نیست! بعد همون فیلم ها را خورد خورد در ساعات مختلف به خورد مردم میدن و پخش میکنن!» گفتم: «عجب! پس معلوم میشه که یه جا قرار آشوب میذارن و همشون میزیزن اونجا و مستقر میشن و خوراک یکی دو هفتشون را در دو ساعت تامین میکنن! عجب پدرسوخته هایی! خب؟ بعدی!» گفتن: «سوم اینکه دو تا قرار الله اکبر داشتن که اولی خیلی خوب جواب داده!» گفتم: « لابد اولیش دو سه شب پیش بوده! اره؟» گفتن: «دقیقا !» فورا گفتم: «نگید دومیش قراره امشب با فرداشب باشه!» گفتن :«دقیقا !» گفتم : «دقیقا وای بر من! پس ما این بابا را زود گرفتیمش!» بازم گفتن: «دقیقا ! چون اگه امشبم میفرستاد، میتونست سر نخ خوبی باشه و معلوم بود که محرم الاسرار بعضیاست!» تا من باشم دیگه خام بالا دستیم نشم و زود تصمیم نگیرم. اصلا از من بعید بود زود بگیر ببند راه بندازیم. همش تقصیر رییسمه. گفتم: «خب چهارمی!» گفتن: «داره پخش میشه ... مثل سرماخوردگی ...» گفتم: «خب بعید نیست! اما ....» که یهو عمار اومد و گفت: «حاجی چک کردم. سه تا حساب داره ... سرجمعش ۲۰۰ هزار تومان پول نداره. جدیدا هم انتقال وجه نداشته.» خب حقیقتا این خبر اصلا خبر خوبی نبود و احساس بدی بهمون منتقل کرد. کاش پول گرفته بود و بعدش هم میگفتیم خامش کردن و اذیت شده و فشار زندگی و ولش میکردیم با یه تعهد! اما اینجوری ... حساسیت کار رفت بالا ... گفتم: «باشه ... بذارین خودم باهاش صحبت کنم. ایشالله موردی نداشته باشه و با یه تعهد سر و تهش جمع کنیم بره دور بدبختیش! فقط یه سوال! از توهین به آقا و ارکان نظام گفتین! ببینم ... به حسن روحانی هم بد و بیراه میگن؟! دیدین تا حالا وسط این گیربازار! تو کانالهای مهمشون که دارن مردمو تحریک میکنن، توهینی به حسن روحانی هم میکنند؟!» دوتاشون هم صدا و بدون تردید گفتند: « اصلا ... ما که ندیدیم!» عجب! خیره انشائالله! 💠 ادامه دارد... @seyednaseri ✅دلنوشته های یک طلبه @mohamadrezahadadpour @mohsenriazi
موسسه فرهنگي ثارالله دزفول : كلاس تربيت كودك و نوجوان استاد رياضي امروز سه شنبه ساعت 18 @mohsenriazi
‌ 🔗به دَرَک که به ضیافت افطاری رئیس جمهوری نمی روید ✍امروز خبری همه ی فضای مجازی را پر کرد که هنرمندان دعوت ضیافت افطاری حسن روحانی را رد کردند و گفتند با وجود این همه فقیر ما خجالت می کشیم به چنین ضیافتی بیاییم. بماند که رئیس جمهور از چه کسانی دعوت کرد. آقای رئیس جمهور؛ آیا فردی مثل مهناز افشار هم که صراحتا دشمنی خود را با تبریک به احمد باطبی ها نشان می دهد هم لایق دعوت به سفره ی معنوی افطاری هستند؟ بماند... 🔴 بازی و فریب جدید این سلبریتی ها این است که خودشان را کنار مردم نشان دهند تا بازهم بتوانند به نحوی آبروی بر باد رفته ی خود را به دست بیاورند. تا بازهم بتوانند مردم را فریب دهند. مگر شما نبودید دقیقا یک سال پیش با انواع تزویر مردم را ترغیب کردید که به حسن روحانی رای بدهند؟ یکی با رژ لب بنفش، آن یکی با شال بنفش هشتک زده بودید که ۱۴۰۰ 🔘دیگر چه نقشه ای برای ملت کشیده اید که آروغ ناشتا می زنید و خودتان را مردمی جلوه می دهید؟ شک نکنید این بازی ها فقط برای دیده شدن دوباره است مخصوصا در یک سال اخیر که حجم بی سوادی این جماعت گوش فلک را کَر کرده است. شما لطف کنید در خوشی های خودتان غلت بخورید و کاری به مردم بی نوا نداشته باشید. نهایت دغدغه ی شما ورود زنان به ورزشگاه هاست که خودتان این موضوع را زخم عمیق توصیف کردید. 🔘مردم؛ عاقل هیچگاه دوبار از یک سوراخ گزیده نمی شود. نگذارید افسار زندگی و آینده ی شما را عده ای مرفه بی درد و پرمدعا به دست بگیرند که بیچاره خواهید شد. چون آنها شما را نمی فهمند، درکی از زندگی شما ندارند،دغدغه ی نان و آب ندارند. فقط نگاه می کنند که کجا منفعت بیشتری دارد که مثل یک موجود بی اختیار به طرف آن بدوند. 🌀این دردهای ما شامل همه ی هنرمندان نمی شود بلکه این افراد پرتوقع را می گوییم که هم از توبره می خورند و هم از آخور. از برنامه ی ناامید سازی مردم توسط همین به اصطلاح هنرمند ها چیزی نگفتم بماند سر فرصتی... /سـرائـر 🇮🇷"چوب الف"👇 @Dezrvltion @mohsenriazi