دوسال قبل،به نمایندگی نشریات دانشجویی کشور، #سیدامین_کشاورز دانشجوی انقلابی قرارشددرمحضررهبری-دیدار دانشجویی ماه رمضان-صحبت کند
وزارت علوم ونهاد رهبری در دانشگاه، متن صحبت وی را ده بارویرایش کردن وآخربافشاروزارت علوم نطق وی کنسل شد
اماپارسال #کام_فیروزی وامسال #سحر_مهرابی بدترین حرفهارو زدن!
eitaa.ir/joinchat/404946944Ceab6f2b794
@mohsenriazi
#هشتگ
🔴کمی عار کنید!
🔸همانطور که پیش بینی می شد، دولت مردان و بانیان برجام بعد از سخنان «مایک پمپئو» از هر انقلابی دوآتشه ای سبقت گرفته اند!
🔸روحانی آمریکا را در مسیر بازگشت به قهقرای 2003می بیند و نیش و طعنه به آمریکا می زند!
🔸نوبخت هم مبارز و انقلابی شده برای پمپئو خط و نشان می کشد!
🔸ظریف توئیت آتشین می نویسد و حتی جهانگیری هم عملیات توئیتری را کلید می زند!
🔸فصل مشترک حرف های آنها، محکوم کردن آمریکا و بی اثر بودن تهدید ها و تحریم های تازه آنهاست.
🔸اما این حضرات حاضر نیستند به عهده بگیرند که وضع امروز ایران، حاصل اقدام دیروز آنهاست.
🔸آنها از پله دوم شروع می کنند تا مردم به یاد نیاوردند که به اقرار اوباما«ساختار تحریم ها در حال فروریختن بود» و این وادادگی دولتمردان ما بود که دشمنانمان را دوباره در یک جبهه متحد و واحد قرار داد.
🔸حالا روحانی که روزی آمریکا را کدخدا می دانست، انقلابی شده و مدعی است آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند!
✅به قول استاد کاظمی
ای جماعت نه اگر بیش، کمی عار کنید
کی شما روزه گرفتید که افطار کنید!؟
شادمان چه نمازند؟ وضو باطل بود
آب این جوی همان از ده بالا گل بود!
آسیا بود، ولی راه عمل را گم کرد
آرد را چرخ زد و چرخ زد و گندم کرد!
از درختی که چنین است، نچیدن بهتر
از چنین راه، به منزل نرسیدن بهتر...
با چنین بینفسان حرف و سخن بیهوده است...
@h_shamsian
🇮🇷"چوب الف"👇
@Dezrvltion
@mohsenriazi
Shab08Ramazan1397[03].mp3
13.17M
🎙دعای ابوحمزه ثمالی (بخش ششم سال ۱۳۹۷)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
@MeysamMotiee
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره جالب استاد دانشگاه تورنتو کانادا از کنفرانس علمی یک دختر با لباس نامناسب
کانال افسران:
@Afsaran.ir
@mohsenriazi
Shab09Ramazan1397[03].mp3
22.37M
🎙دعای ابوحمزه ثمالی (بخش هفتم سال ۱۳۹۷) + روضه حضرت زهرا س
🔺با نوای: حاج میثم مطیعی
@MeysamMotiee
@mohsenriazi
🔶البقیه! البقیه!
🔹امام حسن مجتبی (ع) در «مدائن» يعنى آخرين نقطه اى كه سپاه امام تا آنجا پيشروى كرد، سخنرانى جامع و مهيجى ايراد نمود و طى آن چنين فرمود:
🔸هيچ شك و ترديدى ما را از مقابله با اهل شام باز نمی دارد. ما در گذشته به نيروى استقامت و تفاهم داخلى شما، با اهل شام می جنگيديم ، ولى امروز بر اثر كينه ها اتحاد و تفاهم از ميان شما رخت بر بسته، استقامت خود را از دست داده و زبان به شكوه گشوده ايد.
🔹وقتى كه به جنگ صفين روانه می شديد دين خود را بر منافع دنيا مقدم می داشتيد، ولى امروز منافع خود را بر دين خود مقدم می داريد. ما همان گونه هستيم كه در گذشته بوديم، ولى شما نسبت به ما آن گونه كه بوديد وفادار نيستيد.
🔸عده اى از شما، كسان و بستگان خود را در جنگ صفين، و عده اى ديگر كسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول، بر كشتگان خود اشك می ريزند؛ و گروه دوم، خونبهاى كشتگان خود را می خواهند؛ و بقيه نيز از پيروى ما سرپيچى می كنند!
🔹معاويه پيشنهادى به ما كرده است كه دور از انصاف، و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اينك اگر آماده كشته شدن در راه خدا هستيد، بگوييد تا با او در مبارزه برخيزم و با شمشير پاسخ او را بدهيم و اگر طالب زندگى و عافيت هستيد، اعلام كنيد تا پيشنهاد او را بپذيرم و رضايت شما را تامين كنيم.
🔸سخن امام كه به اينجا رسيد، مردم از هر طرف فرياد زدند: «البقية، البقية»: ما زندگى می خواهيم، ما می خواهيم زنده بمانيم!
🔷امام حسن (ع) درپی سستى و عدم همكارى ياران خود روزى خطبه اى ايراد فرمود :
🔸در شگفتم از مردمى كه نه دين دارند و نه شرم و حيا. واى بر شما! معاويه به هيچ يك از وعده هايى كه در برابر كشتن من به شما داده، وفا نخواهد كرد.
🔹اگر من با معاويه بيعت كنم، وظايف شخصى خود را بهتر از امروز می توانم انجام بدهم، ولى اگر كار به دست معاويه بيفتد، نخواهد گذاشت آيين جدم پيامبر(ص)را در جامعه اجرا كنم.
🔸 به خدا سوگند (اگر به علت سستى و بي وفايى شما) ناگزير شوم زمامدارى مسلمانان را به معاويه واگذار كنم، يقين بدانيد زير پرچم حكومت بنى اميه هرگز روى خوشى و شادمانى نخواهيد ديد و گرفتار انواع اذيتها و آزارها خواهيد شد.
🔹 هم اكنون گويى به چشم خود می بينم كه فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ايستاده و درخواست آب و نان خواهند كرد؛ آب و نانى كه از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى اميه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت.
🔸اگر يارانى داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكارى می كردند، هرگز خلافت را به معاويه واگذار نمی كردم، زيرا خلافت بر بنى اميه حرام است.
🔷 میلاد کریم اهل بیت(ع) بر آنان که بر ادامه مسیر مقاومتش، سستی نمی ورزند مبارک باد.
http://l1l.ir/1ox0
🇮🇷"چوب الف"👇
@Dezrvltion
@mohsenriazi
💫اگر دیده شد یک دعا چند بار تکرار گردید و مستجاب نشد، نباید مأیوس شد
🔻رهبرانقلاب: وقتی که دعا استمرار پیدا کند، حتماً اقبال استجابت در این دعا بیشتر است. اگر دیده شد یک دعا چند بار تکرار گردید و مستجاب نشد، نباید مأیوس شد؛ بخصوص در مسائل بزرگ و مسائل مربوط به سرنوشت انسان و سرنوشت کشور و ملتها؛ چون گاهی طبیعت کارهای بزرگ چنین است که تحقّقش زمان میطلبد.
۱۳۷۷/۱۰/۰۴
@khamenei_ir
@mohsenriazi
⭕️کجا عقلتان نرسید؟!
🔷آقای نوبخت، سخنگوی دولت، در واکنش به تحریم افطار رئیسجمهور توسط سلبریتیها گفت : «انتظار قضاوت منصفانه داریم دولت همه تلاشش رابرای مردم کرده، چکار باید میکردیم که عقلمان نرسیده؟!»
♦آنجاهایی که عقلتان نرسید!
1⃣به وعدههای کدخدا اعتماد کردید.
2⃣برجام را تا میتوانستید بزک کردید.
3⃣اقتصاد و تولید را معطل برجام کردید.
4⃣وعدههای فیک و فریبنده انتخاباتی دادید.
5⃣با سایه موهوم جنگ، مردم را فریب دادید.
6⃣تا میتوانستید به منتقدانتان توهین کردید.
7⃣به سلبریتیهای دمدمی خیلی تکیه کردید.
8⃣دچار توهم آزادسازی صد میلیارد دلار شدید.
9⃣حل همه مشکلات کشور را به برجام گره زدید.
🔹آقای نوبخت، موارد فوق تنها چند مورد از جاهایی است که عقلتان نرسید از قدیم گفتهاند؛ خودکرده را تدبیر نیست.
🔺دکتر رضا سراج
📍تحلیل و اخبار فوری:👇
🔺 ایتا:
🔸http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
🔺سروش:
🔹https://sapp.ir/bidardez
🔺آی گپ:
🔸https://iGap.net/bidardez
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی کف خیابون(2)
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠«قسمت پانزدهم»💠
گفتم: «چقدر شد؟!»
گفت: «چی چقدر شد؟»
گفتم: «همونی که بلند کردی دیگه!»
گفت: «بازار که نداره این چیزا ... باید بدی برات آبش کنن!»
یه لحظه تکون خوردم ... گفتم: «مگه چی بلند کردی؟!»
گفت: «آقا خودتون که میدونین! به پیر و پیغمبر غلط کردم!»
گفتم: «میخوام خودت بگی!»
گفت: «یه پک سوزن طبلک سلاح میان برد بلند کردم!»
یا باالفضل!!
این ینی این آدم در یکی از کارخونه های وابسته به وزارت دفاع، قسمت تسلیحات، واحد مونتاژ کار میکرده! شاید هم کار نمیکرده اما نمیدونم اوضاع چطوری بوده که دسترسی داشته و حتی میتونسته با همه دوربین ها و فیلترها و بازرسی ها و ... یه پک 22 تایی سوزن حساس سلاح را بلند کنه!
اصلا عرق کردم تا اینو شنیدم ... گفتم: «چه غلطی کردی؟!»
✅دلنوشته های یک طلبه
@mohamadrezahadadpour
با لکنت زبون گفت: «آقا به خدا غلط کردم ... پولش هر چی میشه میرم جور میکنم و میدم!»
گفتم: «پولش بخوره تو سرت! پک سوزن طبلک سلاح کالیبر میان برد بلند کردی و فکر کردی یه آبش روش؟!»
هیچی نگفت! فقط شروع به گریه کرد!
گفتم: «به کی فروختی؟ با تو ام»
گفت: «گذاشتم تو یه گروه تلگرام و یه نفر پیدا شد و ازم خرید!»
خونم بدتر جوش اومد! تلگرام؟ یه کی پیدا شد و خرید؟!
گفتم: «ببین! اگه بفرستمت دادگاه نظام، کاری میکنم که حتی جنازتم به خانوادت ندن! چه برسه بخوای برگردی! روراست و کامل حرف بزن ببینم چی میگی!» با داد گفتم: «گفتم به کی فروختیش؟»
زبونش بند اومده بود ... به زور گفت: «به جون امام دروغ نگفتم ... یکی تو تلگرام پیدا شد ... من چند تا چی داشتم که میخواستم آبش کنم ... اینم کنار همونا آبش کردم!»
گفتم: «بقیه اون چیزا هم از کارخونه بلند کردی بودی؟»
گفت: «به قرآن نه! مال خودم بود. مال خودم بود ... یه اسلحه بادی شکاری با مجوز داشتم و یه آلبوم تیر ... و با همین پک سوزن تبلک ...»
گفتم: «مثلا اینا را با هم گذاشتی که مثلا رد گم کنی و کسی شک نکنه؟! به کی فروختیش؟»
گفت: «یه کانالی هست که جنس های اینجوری توش میذارن ... همه چی هست ... اما بیشتر وسایل شکاری میذارن برای فروختن!»
گفتم: «زود باش! خب؟»
گفت: «تا عکس وسایلمو برای ادمینش فرستادم، تو کانالش نذاشت ... گفت یکی سراغ دارم که خوراکش ایناست ... فورا برات آبش میکنه ... گفت از این سوزنیا چند تا دیگه داری؟ پرسید بقیشم داری یا نه؟
منم نداشتم اما بخاطر اینکه مثلا بازار گرمی کنم و یه خودی نشون بدم گفتم اگه برام اومد میخرمش برات! اما فعلا تو دست و بالم ندارم»
گفتم: «کانالش چی بود؟ اسم کاناله [بازار آزاد اسلحه و مهمات آریایی] نبود؟»
گفت: «چرا آقا ... همین که اسم ادمینش نوشته تاراج! مگه نه؟»
من تاراج را میشناختم! خیلی عوضی و کار بلد هست ... اصلا تا حالا دم به تله نداده ... بچه ها فورا اکانتش را چک کردند و سر از ترکیه درآوردن!
خیلی خیلی خیلی دلم برای این کارگر بیچاره سوخت! توی چنان هچل بزرگی افتاده بود که امکان هر نوع تنبیه و مجازاتی براش قابل تصور بود!
گفتم: «تاراج دیگه چی گفت؟»
گفت: «باهام رفیق شد و شماره تلفن ازم گرفت تا بده به همون خریداره! میگفت خریدارش هم شیراز هست و هم بندرعباس ... میگفت اون خریداری که بندرعباس میخره، پول بیشتری میده ولی جزئی کار نیست ... تو کار کلی هست ... باید چند تا چی داشته باشی ... میگفت خریدار بندر عباسیه با دلار محاسبه میکنه و پولتو جیلینگی میریزه حسابت!
منم بیشتر از اون نداشتم ... از یه طرف دیگه هم نمیتونستم برم کارخونه ... چون اخراجم کرده بودن نامردا ... نمیتونستم با کسی هم ارتباط بگیرم تا با هم از کارخونه بلند کنیم و بفروشیمش! بخاطر همین مجبور شدم با خریدار شیرازیه قرار بذارم!»
گفتم: «خب؟ تو زنگ زدی یا اون زنگ زد؟»
گفت: «اون زد ...»
گفتم: «خب؟ چرا ساکت شدی؟ ببین! ما همه چیزو میدونیم ... حتی میدونیم که باهاش بحثت شد ... میدونیم که بعدش به تلفنات جواب نمیداد ... میدونیم که چونه نزد ولی همش میترسوندت! پس کامل و دقیق بگو تا پاشیم بریم دنبال زندگیمون!»
گفت: «باهاش قرار گذاشتم ... راستش زنگ نزدیم ... اولش با اس ام اس بود ... بعدش هم گفت اس ام اس امن نیست و بیا تلگرام ... توتلگرام با هم قرار گذاشتیم ... خیلی آدم حساس و سختی بود ... قرار گذاشتیم و رفتیم سر قرار!»
گفتم: «کجا قرار گذاشتین؟»
گفت: «تخت جمشید! یه اسنپ واسم گرفت و منو کشوند تخت جمشید و پول اون اسنپم خودش داد!»
گفتم: «اسنپ؟! مگه اسنپ شیراز تا تخت جمشید میره؟! حالا ولش کن ... خب؟ اسمش چی بود؟»
گفت: «ترانه!»
گفتم: «کی؟»
بلندتر گفت: «ترانه!»
گفتم: «مگه زن بود؟»
گفت: «آره!»
💠 ادامه دارد...
@seyednaseri
✅دلنوشته های یک طلبه
@mohamadrezahadadpour
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰ویژه؛ امشب
📹ببینید| شعرخوانی آقای جواد اسلامی در حضور رهبرانقلاب
🔺️بگذارم بگویم که نگیرند به بازی، تیغ سخنم را دله دزدان «حجاز»ی!
حاشا که نشینیم و تو در بیشه رستم
بر گرده یاران علی اسب بتازی!
🔺️رهبرانقلاب: غلط میکنه!
@Khamenei_ir
@mohsenriazi
💫روزهی ماه رمضان به انسان ثابت میکند که انسان میتواند
🔻رهبرانقلاب: گاهی انسان به خود تلقین میکند که من نمیتوانم بر هوای نفس فائق بیایم. روزهی ماه رمضان به انسان ثابت میکند که انسان میتواند؛ آن وقتی که #اراده بکند، عزم راسخی به کار ببندد، میتواند بر هوسها فائق بیاید و پیروز شود. این ارادهی قوی میتواند ما را چه از عادات شخصی ناپسند خودمان و چه از عادات اجتماعی خودمان جدا کند.۱۳۹۲/۰۵/۲۲
🌟در سحرگاه ایام ماه مبارک رمضان، یک نکتهی اخلاقی از حضرت آیتالله خامنهای در این حساب منتشر خواهد شد.
@Khamenei_ir
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نطق جالب نماینده غیرمسلمان مجلس کانادا در مورد روزه گرفتن:
«پارسال و امسال را روزه گرفتم چون ...»
@Afsaran.ir
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰ویژه؛ امشب
📹ببینید| شعرخوانی آقای جواد اسلامی در حضور رهبرانقلاب
🔺️بگذارم بگویم که نگیرند به بازی، تیغ سخنم را دله دزدان «حجاز»ی!
حاشا که نشینیم و تو در بیشه رستم
بر گرده یاران علی اسب بتازی!
🔺️رهبرانقلاب: غلط میکنه!
@Khamenei_ir
@mohsenriazi
بسم الله الرحمن الرحیم
🔴 مستند داستانی کف خیابون(2)
✍ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی
💠«قسمت شانزدهم»💠
گفتم: «عجب! پس اون مرده چی؟ اون چیکاره بود؟»
گفت: «دیگه مردی در کار نبود ... آهان ... رانندش میگی؟ نه ... اون کاره ای نبود ... من فقط با ترانه میبستم!»
گفتم: «چی شد؟ چی گفتی؟ چی شنیدی؟»
گفت: «اولش تعجب کردم که دختر هست ... خیلی آرایش کرده بود و وضعیت جلفی داشت و چهرش هم زیادی عملی بود ... من همش میترسیدم یه آشنایی ما را اونجا با هم ببینه و آبرو ریزی بشه! رفتیم کافی شاپ اونجا و نشستیم و حرف زدیم.
گفت چند تا از اینا و بقیه وسایلش میتونی برام جور کنی؟
گفتم من فقط همینا را دارم ...
گفت اگه بتونی دستمو بذاری تو دست اونی که اینا را بهت داده، پول خودتم محفوظه!
گفتم خودم بلند کردم!
گفت مال کارخونه ............... هستی؟
گفتم تو با این چیزاش کاری نداشته باش!
✅دلنوشته های یک طلبه
@mohamadrezahadadpour
گوشیشو از شلوار تنگش به زور آورد بیرون و گفت باشه! شماره کارتتو بهم بده تا همین جا برات کارت به کارت کنم!
گفتم شماره کارتم یادم نیست!
گفت پس پاشو بریم دم یه عابر بانک!
رفتیم! ولی اون نیومد ... توی ماشین نشست! دو تا کارتشو بهم داد و شماره رمز دوتاش بهم داد و گفت برو هر چی میخوای بردار!
وقتی میخواستم از ماشین پیاده شم، گفت گوشیتو بهم میدی واسه یکی از دوستام یه اس بدم! گوشی خودم هنگ کرده!
منم دیگه زشت بود قبول نکنم ... گوشیمو بهش دادم...
من داشتم شاخ درمیاوردم اما چون خانم با کلاسی بود و داشت جدی میگفت، میخواستم زحمتش نشه ... پیاده شدم و پولمو گرفتم ... یه صد تومن هم اضافه تر گرفتم ... خودش گفته بود ...
بعدش که میخواستم برگردم تو ماشین، یه نگا به کارتها کردم ... اسم ترانه روش نبود ... اسم یکی دیگه روی اون کارتها بود ...
برگشتم تو ماشین! اینقدر با شخصیت بود که حتی ازم نپرسید چقدر کشیدی؟ منم چیزی نگفتم!
دیدم داره گوشیمو واسم شارژ میکنه! گفتم من صبح شارژش کرده بودم ... گفت باشه ... اشکال نداره ... پیامای من زیاد شد ...»
داشتم از این همه حماقت و سادگی این پسرهبالا میاوردم!
بهش گفتم: «کارتشو داد و تو هم رفتی تلکش کردی و گوشی بهش دادی و اونم پیامک زد و بعدش هم شارژ کرد و تو هم هیچی به هیچی؟! فقط نشسته بودی پیش یه حوری و از عطر تنش و برجستگی بدنش لذتش میبردی و مدام فاصلتو باهاش کم میکردی؟! آره؟!»
گفت: «آقا من بچه هیزی نیستم ... »
حرفشو قطع کردم و گفتم: «ول کن این حرفارو ... بعدش چی شد؟»
گفت: «عصرش هم چند بار براش تماس گرفتم و میخواستم ازش تشکر کنم بخاطر پول خوبی که داده بود و شربت کاسنی باحالی که زدیم و بعدش هم منو تا دروازه قرآن رسوندن!»
گفتم: «خب؟ برداشت؟»
گفت: «نه دیگه ... خودتون که گفتین الان ... دیگه جوابم نداد ...»
گفتم: «تلگرام چطور؟»
گفت: «نه ... اونجا هم هر چی صداش کردم جوابم نمیداد!»
گفتم: «لابد براش مینوشتی ترانه! ترانه جون! ترانه خانوم! آره؟»
هیچی نگفت و سرش انداخته بود پایین و عرق ترس برداشته بود!
گفتم: «خیلی خب! حالا اینا به کنار! داستان پیامکت چی بود؟»
یهو راست نشست و گفت: «هیچی آقا ... گفتم که جوابمو نداد ...»
گفتم: «به ترانه که نمیگم! به دوستات میگم!»
گفت: «آقا والا با هم شوخی داریم ... جوکای سیاسی را معمولا اونا میفرستن خدا لعنتشون کنه به حق مرتضی علی ... من فقط میخندم!»
گفتم: «ببین میدم کبابت کننا ! حرف بزن! قصه اون پیامکه چی بود؟ چرا اون پیامکا دادی؟!»
با ترس و بی تابی گفت: «آخه کدوم پیامک؟ شما یه تیکشو بگو تا بگم! نکنه همون جوک آقای جنتی را میگی! آقا تو قبر پدرم خوردم! دیگه تکرار نمیشه! اصلا ایشالله من برم زیر تریلی شخصی آقای جنتی! ایشالله هزار سال دیگه عمر با برکت کنه ... غلط کردم بابا ...»
گفتم: «چرت تحویلم نده! چرا پیامک دادی و از دوستات خواستی شب برن پشت بوم و الله اکبر بگن؟!»
داشت از تعجب خفه میشد ... با حالت وحشت گفت: «آقا من غلط بکنم! من روز روزیش هم الله اکبر نمیگم ... چه برسه با پیامک از دوستام بخوام! آقا ما یه جرم کردیما ... حالا شما هر چی میبینی بنویس تو پرونده من بدبخت! کدوم الله اکبر؟ کدوم لا اله الا الله؟ ما از این کارا بلد نیستیم قربون شکلت برم!»
خاک بر سرش!
فهمیدم که چه شده و چه اشتباهی کرده؟
دیگه داشتم از ناراحتی کلافه میشدم!
گفتم: «گفتی تلفنتو برداشت و یه اس ام اس زد؟»
گفت: «کی؟ ترانه؟ آره !»
تموم شد ...
آدم به این بی فکری و ساده لوحی!
پاشدم و از اطاق بازجویی اومدم بیرون!
💠ادامه دارد...
@seyednaseri
@mohsenriazi
Shab10Ramazan1397[03].mp3
17.99M
🎙دعای ابوحمزه ثمالی (بخش هشتم سال ۱۳۹۷)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
@MeysamMotiee
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گاف تازه ترامپ؛ رئیسجمهور آمریکا میگوید نامه کیمجونگاون «نامه بسیار خوبی است» اما هشت دقیقه بعد میگوید که هنوز آن را نخوانده است!
@Farsna
@mohsenriazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انتشار تصاویر استثنایی ناسا از کره زمین
@Farsna
@mohsenriazi