eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
57 دنبال‌کننده
455 عکس
147 ویدیو
75 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
هرچند پای خسته‌ی زینب توان نداشت هرچند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان، راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنه‌ی آن خیزران نداشت! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
آزاد آن دلی‌ست که این جا اسیر شد باید به پای مِهرِ شما بود و پیر شد در روز رستخیز سرافکنده کِی شود، هرکس که در حضور شما سر به زیر شد؟ بی مهرتان کسی به مقامی نمی‌رسد هرکس که بود سائل این در، امیر شد باشد چراغ ظلمت قبرش هرآن دلی کز پرتو ولای تو روشن ضمیر شد هر روز پیش چشم به تصویر می‌کشم سر روی نیزه رفت و تنت غرق تیر شد در حیرتم که بین تمامی اولیا آقا کفن برای تو تنها حصیر شد! مدیون لطف توست «وفایی» و باز هم در محضرت رسیده و منت پذیر شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما شنیدیم برات حرمت دست رضاست انتظار نظر از شاه خراسان داریم
هدایت شده از حسینیه مقتل
19 محرم الحرام : حرکت کاروان کربلا به سوی شام: در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السّلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند. (الوقایع و الحوادث: ج 4، ص 114) زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسین علیه السّلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند. ( فی انصار الحسین علیه السّلام: ص 133) @hosenih_maghtal
✅در بین یاران امام حسین(ع)، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد، که به جهانیان ثابت کرد که شناخت و معرفت حجّت خدا به صورت نیکو نیست، بلکه به سیرت و طینت پاک است! او ابتدا غلام ابوذر غفاری بود که بعد از رحلت ابوذر در ربذه به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت ایشان، به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس در خدمت امام حسین(ع) درآمد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد و در کربلا حضور یافت.(۱) جون اسلحه‌ شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد(ع) می‌فرماید : شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، من در بستر بودم و عمه‌ام زینب(س) از من پرستاری می‌کرد و پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود. 📋《یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ》 ♦️جُون مشغول تعمیر و آماده‌ سازی سلاح و شمشیر بود.(۲) هنگامی که جنگ، در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت(ع) فرمود : 📋《اَنْتَ فِی اِذْنِِ مِنِّی! فَاِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَبَاً لِلْعافِیَهِ فَلَا تَبْتُلْ بِطَرِیقِنَا》 ♦️تو از طرف من اجازه رفتن داری در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جَون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت : 📋《یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)! اَنَا فِی الرَّخاءِ اَلْحَسُ قِصاعَکُمْ وَفِی الشِّدَّهِ اخْذُلُکُمْ؟ وَ اللهِ اِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَ اِنَّ حَسَبی لَلَئیمٌ وَ اِنَّ لَوْنِی لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ لَیَطیبَ ریحِی وَ یَشْرُفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ لَوْنی لا وَ اللهِ لا اُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ》 ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله(ع)! لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.(۳) جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی شده بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : 📋《اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَعَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدِِ(ص) وَ آلِ مُحَمَّدِِ(ص)》 ♦️خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز.(۴) از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. علامه مجلسی روایتی را از امام باقر(ع) که به نقل از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ 📋《أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ》 ♦️هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.(۵) نام او در زیارت ناحیه مقدسه این چنین آمده است : «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی»(۶) 📚منابع : ۱)رجال شیخ طوسی، ص۹۹ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۰۸ ۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۳ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴ ۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ @TarikhEslam
هدایت شده از حدیث اشک
نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک میکنم امّا چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جایِ تَرَکهای تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد @hadithashk
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به‌مناسبت بیستم محرم سال‌روز دفن بدن مطهر و معطر ▪️علامه مجلسی روایتی را از امام باقر (ع) نقل کرده که بدن وی پس از ده روز از دفن شهدای کربلا پیدا شد درحالیکه بوی عطر از آن به مشام می‌رسید. 📚مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۳. ✔️نام او در زیارت الشهدا آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی». ...جُون آمد کنارِ اربابش رخصتش را گرفت اما نه التماسش نمود، او فرمود: زحمتت داده‌ایم حالا نه... گفت خارم، وَ خار می‌دانم پیش گُل رنگ و روی بد دارد دست رد را مزن به سینه‌ی این رو سیاهی که بویِ بد دارد حرف‌های غلام آتش بود از جگر بود، بر جگر می‌زد روی پای حسین چشمش بود داشت از شوق، بال و پر می‌زد اندکی بعد غرقِ خونش بود رویِ شن سر گذاشت، چشمش بست هیچ کس را صدا نزد از شرم انتظاری نداشت، چشمش بست ناگهان بویِ سیب را فهمید گفت وقتی شهادتینش را باورش نیست اینکه می‌بیند بر رُخِ خود، رُخِ حسین‌اش را سر او روی دامن است اما زخم‌های دلش نمک خورده بوسه‌ای زد به چهره‌اش ارباب بوسه‌ای با لبی تَرَک خورده... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📌برخورد امیرمؤمنان علی(ع) با ها و تحریک کنندگان حَنظَلةبن رَبیع، که جزو لشکریان امیرمؤمنان (ع) در جنگ بود، هنگام حرکت سپاه اسلام به سوی جنگ با ، روحیه مردم را می کرد و حتی حضرت را از جنگ با معاویه برحذر می داشت. امام در مرحله اول به او فرمود: آیا بر ضد ما هستی یا با ما؟ او اظهار داشت: نه بر ضد شما و نه با شما هستم. امام باتوجه به زمان خاص و موقعیتی که برای حرکت به سوی معاویه تشخیص داده بود، را به رُها(شهری بین موصل و شام) کرد، ولی وی از اجرای حکم تخلف کرد و شبانه از گریخت و به معاویه پیوست. امیرمؤمنان علی(ع) نیز با قاطعیت دستور داد که او را در کوفه کنند، تا درس عبرتی برای دیگران باشد. 📚منقری، وقعة صفین، ص97. 👇👇 🌻 @ahlebait110
هدایت شده از حدیث اشک
بی تو باشم !!؟ گمان نمیکردم فکر باد خزان نمیکردم سایه ات بر سرم که بود اصلا درد خود را نهان نمیکردم‌ اگر عباس درکنارم بود وحشت از ساربان نمیکردم کاش اصلا زمین نمیخوردی کاش اصلا فغان نمیکردم ته گودال اگر نمی ماندی التماس سنان نمیکردم سر معجر بزن بزن با این شمر بی خاندان‌ نمیکردم سر تو بود ورنه با خولی من دهان به دهان‌ نمیکردم فکر اینکه ببینمت روزی... ...پشت به آسمان ؛ نمیکردم @hadithashk
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
======================= @shere_aeini سید و سالار بوده! حکم ِ سرور داشته جایگاهِ ویژه بر دوش پیمبر(ص) داشته اختیارِ چرخش ِ افلاک در دستان اوست از ازل چون دست در دستانِ حیدر داشنه مادر سادات حتی قبلِ میلادِ حسین(ع) روز و شب! شش ماه، دائم حالِ مضطر داشته از کرامتهایِ نابِ حضرتِ اربابِ ماست در میانِ عرشیان فطرس اگر پَر داشته هست ثارالله(ع)، پس لبریزِ حق، در راهِ حج وقتِ خطبه خوانی اش از کعبه؛ منبر داشته سخت درگیرِ بلا شد ظهرِ سالِ شصت و یک از شلوغی، دور خود صحرایِ محشر داشته سیدالعطشان پُر از دلواپسی در کربلا داغ هایی از تصورها فراتر داشته تا نیفتد چشم ِ نامحرم به ناموسِ علی(ع) کوهِ غیرت داشته! در خیمه؛ اکبر(ع) داشته بیقراری ها برای گوشوارِ دختر و... چادر و گهواره و خلخال و معجر داشته این شکسته-قامتِ افتاده در گودالِ غم در کنارِ علقمه داغِ برادر داشته ای کمان ها، نیزه ها، ای خنجرِ کهنه ببین این گلویِ تشنه بیتابیِ خواهر داشته این عزیزِ فاطمه(س) که اینچنین عریان شده هم عبا، هم پیرهن، هم بر تنش سر داشته نعل های تازه...مرگِ من! کمی آهسته تر این شهیدِ بی کفن یکروز مادر داشته! 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
Sokhanrani 06 - 1.mp3
7.58M
◾️ 🎤حجت الاسلام 🔊 مناجات ابتدایی 📆 روز ششم محــرم الحـرام ۱۴۴۵ 🕌 هیئت کف‌العباس علیه‌السلام { @huddath_al_hussain_ir }
4_5956494923673899554.mp3
18.15M
◾️ 🎤حجت الاسلام 🔊 مناجات ابتدایی 📆 شام غریبان محرم الحرام ۱۴۴۵ 🕌 هیـــئت رزمـــندگان اســــلام قـــم { @huddath_al_hussain_ir }
✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]! (شوری۲۳) ✍طبق منابع هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋«وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا» ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۰۰ @TarikhEslam
هدایت شده از حدیث اشک
نیمه های شب نرفتم به  تماشای کسی شاد هم بودم،  نخندیدم به غمهای  کسی خانه ات هرجا که باشد احترامش واجب است دخترت هرگز نزد طعنه به ماوای کسی آب از سقای لشکر خواستم از شمر نه ! نیست روی دست من ، ننگ تمنای کسی من به سیلی می خرم ناز سر بر نیزه را عاشقی چون من نشد درگیر رویای کسی قطعه به قطعه علی اکبر، تو از او ریز تر مثل ما درهم نشد خوش قد وبالای کسی تاول پای مرا ، ناز تو درمان می کند  پس ندارم احتیاجی به مداوای کسی آه خولی ، موی بابای مرا آتش زدی ... بعد از این دیگر مزن آتش به دنیای کسی از فراق یارهای رفته می رنجم ولی ناسزا هرگز  نمی گویم به بابای کسی @hadithashk
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
@shere_aeini این نسخه را عمل کن و آویزه کن به گوش جز در رضای حضرت صاحب زمان نکوش چشمی به هم زدی و جوانی تمام شد ای دل بگیر عبرت از آن مرد یخ فروش لوح سیاه قلب مرا دید و دم نزد شرمنده‌ام من از رُخ مولای پرده‌پوش گویید با امام زمان از غم فراق دیگر برای گریه‌کنانش نمانده هوش گریه نکرد آن‌که به جَدِ مطهرش والله هست معرفتش کمتر از وحوش بار گناه و معصیتش ریخت بر زمین هر کس کشید بار غمش را به روی دوش ** جانم فدای داغ امامی که بین تب می‌سوخت بین خیمه و داغش نشد خموش مقتل نوشته است که زین العباد را بستند بین سلسله بر مرکبی چموش لعنت به شمر، حضرت سجاد هرچه گفت: از خیمه دور باش، حرامی نکرد گوش تبدار بود و روضه ی ناموس را چشید آمد میان سلسله خون در رگش به جوش 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
{الإقبال عن کتاب المصابیح بإسناده عن جعفر بن مُحَمَّد عن أبیه مُحَمَّد بن علیّ [الباقر] علیهما السلام: سَأَلتُ أبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام عَن حَملِ یَزیدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَنی عَلى بَعیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفی عَلى بِغالٍ اکُفٍ ۳، وَالفارِطَةُ  خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَینٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: یا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ ....}. "الإقبال به نقل از کتاب المصابیح،به سندش از امام صادق(ع)،از پدرش امام باقر(ع):از پدرم على بن الحسین(ع)درباره ی بردن او به سوى یزید پرسیدم. فرمود:مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز سوار کردند و سر حسین(ع)بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان،پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان سوار بودند. کسانى که ما را می بردند،از پشت سر و گرداگردمان با نیزه ما را احاطه کرده بودند و آزار می دادند. اگر اشکى از دیده یکى از ما فرو می ‏چکید با نیزه به سرش می ‏کوبیدند تا آن که وارد شام شدیم. جارچى جار زد:اى شامیان!اینان،اسیران اهل بیتِ ملعون اند". الاقبال،ج۳،ص۸۹ بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۵۴،ح۳
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بی تو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین خوب شد که سائلِ این بزم و درگاهم حسین دست‌هایم را نگیری! می‌خورم هر آن زمین... راه را گم می‌کنم! پس باش همراهم حسین دردسر دارم برایت! من کجا اینجا کجا؟! بینِ خوبانت منِ بیچاره گمراهم حسین مثلِ حرّ، با توبه راهم را به تو کج کرده‌ام چونکه از آقایی‌ات بسیار آگاهم حسین می‌شوم آب از خجالت با همین چشمانِ خشک رزقِ اشکی لطف کن! ای عشقِ دلخواهم حسین رد شدم از خطِّ قرمزهایِ بسیاری ولی خط بکش بر اشتباهاتِ خودآگاهم حسین تا همین لحظه که طی شد با گناهانِ زیاد رحم کن بر باقیِ این عمرِ کوتاهم حسین از خدا جز تو نمی‌خواهم کسی را لحظه‌ای هست عشقت حاجتِ صبح و شبانگاهم حسین آرزویم هست بیمارِ غمت باشم فقط دردمندم کن! مداوا نه! نمی‌خواهم حسین می‌شود دوزخ گلستان! با شهیدان در بهشت- تا که می‌گوییم هر شب یکصدا، با هم: حسین ** داغت از قلبم شبیه شعله بالا می‌رود تشنه بودی! آتشی افتاده در آهم حسین می‌کُشد آخر مرا که غارتِ انگشترت روضهٔ پیراهنت شد دردِ جانکاهم حسین! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محتوای تبلیغی نورالزهرا
منبع برای تحقیق در مورد حبیب: کتاب فرسان الهیجاء، ج1، ص119 تا 138 : 19صفحه: داستان نامه امام علیه ال
فقال عليه السّلام: اجلسوا رحمكم اللّه و جزاكم اللّه خيرا، ثمّ قال: ألا و من كان في رحله امرأة فلينصرف بها إلى بني أسد، فقام عليّ بن مظاهر و قال: و لماذا يا سيّدي؟ فقال عليه السّلام إنّ نسائي تسبى بعد قتلي، و أخاف على نسائكم من السّبّي. فمضى عليّ بن مظاهر إلى خيمته، فقامت زوجته إجلالا له، فاستقبله و تبسّمت في وجهه، فقال لها: دعيني و التّبسم؛ فقالت: يا ابن مظاهر إنّي سمعت غريب فاطمة خطب فيكم، و سمعت في آخرها همهمة و دمدمة، فما علمت ما يقول، قال يا هذه، إنّ الحسين عليه السّلام قال لنا: ألا و من كان في رحله امرأة فليذهب بها إلى بني عمّها، لأنّي غدا أقتل و نسائي تسبى، فقالت: و ما أنت موسوعة الامام الحسين(عليه السلام)، ج 9، ص: 348 صانع؟ قال: قومي حتّى ألحقك ببني عمّك بني أسد، فقامت و نطحت رأسها في عمود الخيمة، و قالت: و اللّه ما أنصفتني يا ابن مظاهر، أيسرّك أن تسبى بنات رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و أنا آمنة من السّبي؟ أيسرّك أن تسلب زينب إزارها من رأسها و أنا أستتر بإزاري؟ أيسرّك أن تذهب من بنات الزّهراء أقراطها و أنا أتزيّن بقرطي؟ أيسرّك أن يبيّض وجهك عند رسول اللّه و يسوّد وجهي عند فاطمة الزّهراء؟ و اللّه أنتم تواسون الرّجال و نحن نواسي النّساء، فرجع عليّ بن مظاهر إلى الحسين عليه السّلام و هو يبكي، فقال له الحسين عليه السّلام ما يبكيك؟ فقال: سيّدي، أبت الأسديّة إلّا مواساتكم، فبكى الحسين عليه السّلام و قال: جزيتم منّا خيرا. (قولها) و نحن نواسي النّساء، بل و منهنّ من واست الرّجال في القتل و القتال، كما في حكاية زوجة و هب و والدته، و سيجي ء في محلّه إن شاء اللّه تعالى. المازندراني، معالي السّبطين، 1/ 340- 342 موسوعة الامام الحسين(عليه السلام)، ج 9، ص: 349
Sokhanrani 06 - 3.mp3
13.29M
◾️ 🎤حجت الاسلام 🔊 روضه 📆 روز ششم محــرم الحـرام ۱۴۴۵ 🕌 هیئت کف‌العباس علیه‌السلام { @huddath_al_hussain_ir }
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
@Shere_aeini «اول ماه صَفر بد سَفری بود حسین ساربانِ من عجب بدنظری بود حسین» راهِ یکساعته یک روز به طول انجامید کار این بی شرفان ، پرده دَری بود حسین سنگ خوردم سرِ بازار عجب دردی داشت دردِ سَر داشتَنَم ، دردسری بود حسین ای جگردارترین مَحرَم زینب ، بر نِی آنکه زن میزند از بی جگری بود حسین بعدِ بازار همه صورت مان نیلی شد بخدا از اَثرِ بی سپری بود حسین ته بازار یکی نام محلّی را گفت مردک مست عجب فتنه گری بود حسین آن محل چشمِ خریدار به ما داشت فقط کاش این شام بلا را سحری بود حسین حرف بد زد به ربابه بخدا آب شدم بی سبب بود فقط رهگذری بود حسین سر تو بر روی نِی بند نمی شد دیگر نیزه دارِ سر تو ، خیره سری بود حسین  چه شد آنشب که تو به خانه ی خولی رفتی بعد از آن زلف سرت مختصری بود حسین ما عزیزان تو بودیم ولی خوار شدیم بعد تو قسمت ما دربه دری بود حسین 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
هدایت شده از اسناد المصائب
🔹🔷《السَّلَامُ عَلَى سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِیِّ》🔷🔹 ✅یکی از یاران امام حسین(ع) که در روز عاشورا به شهادت رسید، سعید بن عبدالله حنفی است. او از چهره های سرشناس نهضت عاشورا و از دعوت کنندگان امام(ع) به کوفه بود که به هنگام ورود جناب مسلم به کوفه، مردم را برای بیعت با مسلم بسیج کرد. او نیز همانند زهیر در شب عاشورا حماسه سرود و به هنگام اجازه امام حسین(ع) برای انصراف و بازگشت چنین گفت : 📋《لَا نُخَلِّیکَ حَتَّى یَعْلَمَ اللَّهُ أَنَّا قَدْ حَفِظْنَا غَیْبَهَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فِیکَ وَ اللَّهِ لَوْ أَعْلَمُ أَنِّی أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْیَا ثُمَّ أُحْرَقُ ثُمَّ أُذْرَى وَ یُفْعَلُ ذَلِکَ بِی سَبْعِینَ مَرَّهً مَا فَارَقْتُکَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِی دُونَکَ وَ کَیْفَ لَا أَفْعَلُ ذَلِکَ وَ إِنَّمَا هِیَ مَوْتَهٌ أَوْ قَتْلَهٌ وَاحِدَهٌ ثُمَّ هِیَ الْکَرَامَهُ الَّتِی لَا انْقِضَاءَ لَهَا أَبَداً》 ♦️تو را وا نمی‌گذاریم تا خداوند بداند که در نبود رسول خدا(ص) با دفاع از تو حرمت او را نگه داشتیم. به خدا اگر بدانم که کشته می‌شوم، سپس زنده می‌گردم، سپس سوزانده می‌شوم و خاکسترم را بر باد می‌دهند و هفتاد بار با من چنین می‌کنند، از تو جدا نمی‌شوم تا در راه تو کشته شوم، و چرا نه، که جز یک بار کشته شدن نیست و بعد از آن کرامت بی‌انتهاست.(۱) در روز عاشورا وقتی هنگام نماز شد، حضرت(ع) برای اقامه ی نماز خوف برای در امان ماندن از تیرهای دشمن، به ناچار، به زهير بن قين و سعيد بن عبدالله فرمود که در حین اقامه ی نماز، جلوتر از همه بایستند و دیگران هم پشت آنان برای اقامه نماز قرار بگیرند. سعید به عنوان سپر مقابل امام(ع) قرار گرفت. 📋《وَ يَقِيهِ السَهَامَ بِنَفسِهِ》 ♦️او به تنهایی تمام تیر ها را می گرفت.(۲) و در نقلی آمده است : 📋《کَانَ لَا یَأْتِی إِلَى الْحُسَیْن‏(ع) سَهْمٌ إِلَّا اتَّقَاهُ بِیَدِهِ وَ لَا سَیْفٌ إِلَّا تَلَقَّاهُ بِمُهْجَتِهِ فَلَمْ یَکُنْ یَصِلُ إِلَى الْحُسَیْنِ(ع) سُوءٌ حَتَّى أُثْخِنَ بِالْجِرَاحِ》 ♦️تیری به سمت امام حسین(ع) پرتاب نمی شد مگر اینکه با دست آن را مهار می کرد و شمشیری به سمت امام حسین(ع) نشانه نمی رفت مگر اینکه با خون قلب سعید در تماس بود. پس به این ترتیب تا اتمام نماز، اجازه نداد که تیری به امام(ع) اصابت کند، تا اینکه خود به جراحات شدیدی مبتلا شد و از شدت جراحت از حرکت باز ایستاد. سپس زمانی که نماز به پایان رسید، سعید به زمین افتاد و گفت : 📋《يَابنَ رَسُوُلِ اللهِ(ص)! أَ وَفَيتُ؟》 ♦️ای فرزند رسول خدا(ص)! آیا به عهد خود وفا کردم؟(۳) 📋《فَاَستَعبَرَ الحُسَينُ(ع) بَاكِيَاً》 ♦️قطرات اشک در حالی که امام(ع) گریست در چهره ی مبارک ظاهر شد.(۴) و فرمود : 📋《نَعَمْ! [رَحِمَكَ اللهُ] أَنْتَ أَمَامِی فِی الْجَنَّةِ! فَاقْرَأْ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَنِّی السَّلَامَ!》 ♦️آری، وفا کردی! خدا تو را رحمت کند! تو در بهشت پیش روی من هستی!(۵) نقل شده که؛ 📋《فَوَجَدَ بِه ثَلاَثَةَ عَشَرَ سَهمَاً سِوَى مَا بِه مِن ضَربِ السُّيُوفِ وَ طَعنِ الرِّمَاحِ》 ♦️سعید هنگام شهادت، به جز زخم‌های شمشیر و نیزه، سیزده تیر بر بدنش بود.(۶) طبری چنین می نویسد : در روز عاشورا، امام حسین(ع) و یارانش نماز خوف را به جماعت برپا کردند. 📋《فَاستَقدَمَ الحَنَفِيُّ أَمَامَه، فَاستَهدَفَ لَهُم يَرمُونَهُ بِالنَّبلِ يَمِينَاً وَ شِمَالَاً َقائِمَاً بَينَ يَدَيهِ، فَمَا زَالَ يَرمِى حَتَّى سَقَطَ》 ♦️پس سعید بن عبدالله حنفی مقابل حضرت ایستاد و باران تیرها را از چپ و راست به جان خرید تا به حضرت(ع) اصابت نکند، همچنان بارانی از تیر پرتاپ می شد، که سعید افتاد و نقش بر زمین شد.(۷) در زیارت ناحیه مقدسه به سعید این گونه سلام داده شده است : 📋《السَّلَامُ عَلَى سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِیّ! فَقَدْ لَقِیتَ حِمَامَکَ وَ وَاسَیْتَ إِمَامَکَ وَ لَقِیتَ مِنَ اللَّهِ الْکَرَامَهَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ حَشَرَنَا اللَّهُ مَعَکُمْ فِی الْمُسْتَشْهَدِینَ وَ رَزَقَنَا مُرَافَقَتَکُمْ فِی أَعْلَى عِلِّیِّینَ》 ♦️سلام بر سعد بن عبدالله حنفی! ای کسی جان باختی و از امام خود دفاع کردی و در قرارگاه ابدی به کرامت خدایی دست یافتی! خدا ما را در زمره‌ی شما شهیدان محشور کند و در ملکوت اعلا همراهتان سازد.(۸) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بُوَد ذکر تو چون دعای مجیر امیری حسین و نعم الامیر 👤مقیمی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۷۰ ۲)المجالس الفاخرة، شرف الدين، ص۳۴۱ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۰۸ ۴)المجالس الفاخرة، شرف الدين، ص۳۴۱ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۱۰۸ ۶)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۱ ۷)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۶ ۸)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۷۰ @AsnadolMasaeb
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
@Shere_aeini شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت کاش شب بود و نمی دید کسی زینب را بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت هر کسی بغض علی داشت به اکبر میزد پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت دختر آیه تطهیر کجا بزم شراب بیشتر از همه ، آنجا چقدر سخت گذشت سر ببریده درآورد سر از طشت طلا خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت چوب میخورد حسین و لب زینب می سوخت وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini