♨️ خاطره ای عجیب از ریاضت های یک مرتاض هندی ❗️ 📙حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین مداحی نویسنده و محقق در آخرین پست وبسایت خود مطلبی را به نقل از یکی از اساتید خود به شرح زیر ارسال نمود. 📚 یکی از دوستان ما با بسیاری از هل ریاضت در هند در ارتباط بود و آنها را می شناخت.یکبار به من گفت یکی از مرتاض هایی که در هند اهل ریاضت های فراوانی هست و از قضا اهل ایران ( شهر اصفهان ) و شیعه هم می باشد به ایران آمده است . آیا تمایل داری تو را به نزد او ببرم ؟ از آنجایی که علاقه داشتم این افراد را از نزدیک ببینم از دوستم خواستم که من را نزد او ببرد. یک روز با هم قرار گذاشتیم و دوستم دنبال من آمد . در جاده ی قدیم کرج به یک ساختمان متروکه ای که محل استقرار این مرتاض هندی ایرانی الاصل بود؛ رفتیم . انتهای یک اتاق نشسته بود و در حال انجام دادن اعمالی بود . اعمالش که تمام شد به سمت ما برگشت.یک صورت استخوانی ای که گویا از آفتاب سوخته بود به همراه محاسن بلند و چشم های گود افتاده اش در اول ملاقات توجهم را جلب گرد. محو چهره اش بودم که با صدایی بم به من سلام کرد . من هم سلام کردم . فارسی را راحت اما با لهجه صحبت می کرد . کمی با او صحبت کردم . در بین صحبت کمی من و کمی او از خودش گفت . اصالتا اهل استان اصفهان بود . نامش سید علی اصغر و از سادات فاطمی بود . نزدیک به نود سال سن داشت و و نزدیک به ۶۰ سال بود که انواع ریاضت ها من جمله آداب هوشنگیه را انجام داده بود . پایان زمان ملاقاتمان که فرا رسید با همان صدای بمی که داشت به من گفت : آقای حاج شیخ روضه هم بلدی بخوانی ؟ گفتم بله . بحمدالله روضه خوان هم هستم . گفت : برایم یک روضه ی علی اکبر بخوان . شروع به خواندن کردم . دو زانو نشست. به محض شروع کردن تا صلی الله علیک یا اباعبدالله را گفتم شروع کرد به ناله کردن. صدایی مانند زوزه ی گرگ از خود در می آورد و اشک می ریخت . گریه کردنش خیلی عجیب و غریب بود.به پهنای صورت اشک می ریخت و فریاد می کشید .وقتی روضه ام تمام شد هنوز گریه می کرد . کمی صبر کردم . گریه اش که تمام شد گفت : آقای حاج شیخ می خواهم به تو هدیه بدهم و آنهم یکی از بزرگترین تجربیات ۶۰ سال ریاضت من است .🌿☘️ ✅با تمام وجود توجهم را به او دادم تا ببینم تجربه ی این شست سال ریاضتش چیست که می خواهد به من هدیه بدهد . با همان صدای بمِ خش دارش گفت : آقای حاج شیخ ! ۶۰ سال ریاضتی که کشیدم یک طرف اشک بر آقا سیدالشهداء هم یک طرف . سرعت سِیری که اشک بر اقا سیدالشهداء در سلوک به آدمی می دهد از سرعت سیر این ۶۰ سال ریاضت بیشتر است و اگر من از همان اول آنرا می دانستم خودم را وقف گریه بر سیدالشهدا می کردم . 🌐 https://WWW.IRSNA.IR/?P=1288

💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 #بحارالاشعار #امام_رضا__ع__مدح قاصرم از مدح او با صد دلیل دست ما کوتاه و خرما بر نخیل مادح او حضرت حق است و من در بیان وصف اوصافش علیل گوهر ناب است و ممتاز است وی کنز مخفی خدا و بی بدیل این مقام خادم دربار اوست تا که دربانش یکی چون جبرییل عرشیان مبهوت سیمای رضا عاشق رویش خداوند جلیل کوثر جاری بُوَد لعل لبش آب سقاخانه اش هم سلسبیل قبله ی هفتم امام هشتمین بت شکن همچون پدر پیر خلیل پیرو راهش همیشه سربلند منکر جاهش زبون است و ذلیل گشته مُحرم در حریمش خیل حور او سلیمان هست و ما گردش چو مور کربلایی میلاد یعقوبی امام رضا (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar

عزیزم حسین(ع) تا که من یاد تو کردم، زبان گفت حسین چشم ابری شد و با اشک روان گفت حسین قاب عکس حرمت دیدم و بیچاره شدم این دلم پر زد و با هر ضربان گفت حسین دل من تنگ شده بهر شلوغی حرم زائرت کیست که با آه نهان گفت حسین گنهِ نوکر تو داغ فراقش زده است به تو از دور سلام با دل و جان گفت، حسین گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید توبه ام ریخت بهم، مرثیه خوان گفت حسین عالمی ریخت به هم، وقت فراق سر و تن مادری با قدّ خم، گریه کنان گفت حسین ز بلندای حرم، خواهر او می بیند عصمة اللهِ علی، لطمه زنان گفت حسین ز کدام داغ بگویم، غم تیر و دشنه سم اسب و تن مجروح، جهان گفت حسین علی مطهری فر #شعر_مدح_اباعبدالله_الحسین #شعر_مدح_امام_حسین #شعر_مدح_سید_الشهداء #شعر_مذهبی #شعر_مناجات_سیدالشهداء لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹

رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال، النص، ص157 و 158، ح261 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي جِبْرِيلُ بْنُ أَحْمَدَ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ يُونُسَ، عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، قَالَ سَمِعْتُ زُرَارَةَ إِنِّي كُنْتُ أَرَى جَعْفَراً أَعْلَمُ مِمَّا هُوَ، وَ ذَاكَ أَنَّهُ يَزْعُمُ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مُخْتَفِي مِنْ غُرَّامِهِ، فَقَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا كَانَ مُخْتَفِياً مِنْ غُرَّامِهِ فَإِنْ كَانَ هَذَا الْأَمْرُ قَرِيباً صَبَرَ حَتَّى يَخْرُجَ مَعَ الْقَائِمِ وَ إِنْ كَانَ فِيهِ تَأْخِيرٌ صَالَحَ غُرَّامَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَكُونُ «1»، فَقَالَ زُرَارَةُ يَكُونُ إِلَى سَنَةٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَكُونُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ، فَقَالَ زُرَارَةُ فَيَكُونُ إِلَى سَنَتَيْنِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ يَكُونُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَخَرَجَ زُرَارَةُ فَوَطَّنَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ يَكُونَ إِلَى سَنَتَيْنِ فَلَمْ يَكُنْ، فَقَالَ مَا كُنْتُ أَرَى جَعْفَراً إِلَّا أَعْلَمُ مِمَّا هُوَ.

رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال، النص، ص 156 و 157، ح258 حَدَّثَنِي أَبُو صَالِحٍ خَلَفُ بْنُ حَمَّادِ بْنِ الضَّحَّاكِ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو سَعِيدٍ الْآدَمِيُّ، قَالَ حَدَّثَنِي ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، قَالَ قَالَ لِي زُرَارَةُ بْنُ أَعْيَنَ، لَا تَرَى عَلَى أَعْوَادِهَا [مرجع ضمیر: المنبر یا الخلافه] غَيْرَ جَعْفَرٍ، قَالَ فَلَمَّا تُوُفِّيَ أَبُو عَبْدِ اللَّه‏ (ع) أَتَيْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ تَذْكُرُ الْحَدِيثَ الَّذِي حَدَّثْتَنِي بِهِ وَ ذَكَرْتُهُ لَهُ، وَ كُنْتُ أَخَافُ أَنْ يَجْحَدَنِيهِ، فَقَالَ إِنِّي وَ اللَّهِ مَا كُنْتُ قُلْتُ ذَلِكَ إِلَّا بِرَأْيِي.

#امام_حسین_ع_مناجات به این امید که تو می‌دهی جواب، حسین سلام‌ داده به تو هرکه خورده آب، حسین به شوق گریه برای مصیبتت دارد چهارفصل گل چشم من گلاب، حسین به آبروی همین چندقطره، محترمم به‌روسیاهی من گریه زد نقاب، حسین به پادشاهی عالم نمی‌کنم میلی چرا که نوکر تو می‌شوم خطاب، حسین بتاب بر من آلوده و بسوزانم چرا که پاک‌کننده‌ست آفتاب، حسین اگر بَدم، اگر آلوده‌ام، تو سرورمی که من جوانم و تو سیدالشباب، حسین ✍ #مجتبی_خرسندی 📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e

#امام_زمان_عج_مناجات #حضرت_علی_اکبر_شهادت "جمعه" با خود غالباً چشمان تر می‌آورد با خودش دلتنگی و خونِ جگر می‌آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه‌هاست جمعه‌ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد بوی یاس انگار می‌آید میان ندبه‌ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را می‌کنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می‌آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می‌آورد العجل‌هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد تشنه‌ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله‌ور می‌آورد :: تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می‌آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر: تشنگی دارد مرا از پای در می آورد ✍ #محسن_مرادنوری 📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e

چادرت را بتکان روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست چادرت را متکان عرش به هم می‌ریزد ای که روزی دو عالم به ید فضّه توست #یا_زهرا سلام الله علیها #یا_فاطمه سلام الله علیها

کَرَم امام رضا علیه السلام... #مشکات_الانوار، ص۴۷۵ عن #الرضا علیه السلام قال: ربّما صارت إلیَّ النعمه فما #أتهنّی بها حتّی أعلم أنِّی قد أدّیتُ ما یجب علیَّ فیها. #امام_رضا علیه السلام میفرماید: چه بسیار میشود که نعمتی برای من میاید؛ و این نعمت بر من #گوارا نیست تا اینکه بدانیم حقوقی که از این نعمت به گردن من آمده [از کمک به برادران و دستگیری از نیازمندان] را اداء کرده ام #امام_رضا علیه السلام #دهه_کرامت #رئوف #کریم کانال محتوای تبلیغی نور الزهرا : https://eitaa.com/mohtavaetablighi

💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 #بحارالاشعار #امام_رضا__ع__مدح دوباره دل زکمند گناه می گیرم در آسمان خراسان پناه می گیرم نگاه لطف شما بر همه نمایان است که سهم خود را از این نگاه می گیرم مقیم شهر بهشت توام به رستاخیز فرشته های حرم را گواه می گیرم که هر چه بودم،همسایه ی رضا بودم تو را برای خودم تکیه گاه می گیرم به وقت بردن نام تو در امین الله تو را بجای علی اشتباه می گیرم علی کشور مایی ،امیر ایرانی به سمت و سوی حریم تو راه می گیرم اگرچه گریه ی زائر شفاست اما من شفای درد دلم را ز آه می گیرم به غیر درگهتان ملجائی نمیدانم فقط به پای ضریحت پناه می گیرم ز آستان رضایم خدا جدا نکند که روزی از در این بارگاه می گیرم به سبک سبز غزل گونه ی خراسانی صله زپنجره فولاد شاه می گیرم شاعر : نوید اطاعتی امام رضا (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar

💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 #بحارالاشعار #امام_رضا__ع__مدح در حريم قدسي ات بال مناجاتي بده گنبدت دل مي بــــرد وقــــت ملاقاتي بـده دست هايم خالي از پيش است ســـوغاتي بـده من فقيرم تکه نـــــاني بهـــــر خـــــيراتي بــده از کـــــنار تـــــو گــــدا با دست خالي رد نشد نيست عاقل هر کسي ديوانه ي مشهد نشد ***** از دم گــــرمت مســـيحا صـاحبِ دم مي شود بي تو باشم حضرت خورشيد سردم مي شود نــــان بـــراي بـــردن و خوردن فراهم مي شود مــــن زيـــاديم فقط از سـفره ات کم مي شود مـــا لـــب تشـــنه لب دريايمان پيش شماست هر کجا باشيم هم يک پايمان پيش شـماست ***** اين حرم را چشــمهاي تــار مي خواهد چه کار؟ پنجـــره فــولاد تــــو بيـــمار مي خـواهد چه کار؟ دل به تو بسته طناب دار مي خــواهد چــه کار؟ خوب مداوايش کند اسرار مي خواهد چــه کار؟ پنـــــجره فــــــولاد تـــــو بيـــمار را آورده اســـت تو جوابــــش را بـــده دکــتر جوابش کرده است ***** بر خلاف دست، چشمم پر تر از اين حرف هاست آب سقا خانه ات تب بُرتر از اين حرف هاست اين گرفتارت شدن ها حُر تر از اين حــرف هاست نان بدون عشق تو آجرتر از اين حرف هاست در رواق تــــو تــــمامي جــــهان جــا مي شـود زودتــر از گــــفتن حــــاجت گـــره وا مي شــود ***** راه افـــتادي و زيـــــر پـــــات ايــــران ســـاخـتند تـــــکه اي از خــــاک ايران را خراسان سـاختـند با وجود تـــو در ايـــــن کشور مسلمان سـاختند تو همان لطفي که در پاسخ به سلمان ساختند در نگـــــه داري تـــو خــــود را نشــان داديم ما تـــــا ابــــد مـــــديون زنهـــــاي ســــناباديــم ما امام رضا (ع) مدح 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar