eitaa logo
محتوای روضه و منبر
2.2هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
مشاهده در ایتا
دانلود
💐اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 💐 🌸خدایا ✨گوشه چشمی از تو کافیست 🕊 تا هر رنجی به رحمت ✨هر غصه ای به شادی 🕊هر بیماری به سلامتی ✨هر گرفتاری به آسایش و آسانی  🕊هر فراقی به وصل ✨هر قهری به آشتی  🕊هر زشتی به زیبایی  ✨هر تاریکی به نور 🕊و هر ناممکنی به قدرت ✨نامحدود خودت به ممکن تبدیل شود. 🌸پروردگارا ✨تمام وجود و هستیمان را، ✨آرزوهایمان را  ✨غرق محبت و نگاه گرمت قرار بده🙏 🌸آمیـن🤲🤲 ┄┅┅┄┅✽♥️✼┅┄┅┅┄ ┄┅┅┄┅✽♥️✼┅┄┅┅┄
بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🌸🌸🌸🌸🌸🌸🏴 عاقبتمون ختم بخیر 🏴🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🏴 استاد در ادامه فرمایشات می گفت: شکر را ترک مکن که از زیادی و افزونی محروم خواهی شد . 🌸" لئن شكرتم لأزيدنكم " اگر شکر گویید بیشتر به شما می بخشم . ذکر خدا را ترک مکن چون از نگاه پروردگارت محروم می مانی . 🌸" فاذكروني أذكركم " مرا به یاد آورد تا شما را به یاد آورم . دعا را ترک مکن چرا که از استجابت محروم می مانی . 🌸 " ادعوني أستجب لكم " از من بخواهید تا اجابت کنم شما را استغفار را ترک مکن چرا که از نجات محروم می مانی . 🌸" وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون " چرا که تا زمانی که استغفار گویید هرگز عذابتان نخواهم داد. 🏴🌹🌸🌺🌷🌹🌸🌺🌷🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابن سعد پیش از حرکت به کوفه و انتقال سرهای شهدا،تا ظهر صبر کرد.کشته های لشکر خویش را جمع نمود،بر آنها نماز گزارد و آنها را دفن کرد. ولی پیکر مطهّر ریحانه رسول خدا و شهدای سپاهش را بدون غسل و کفن در معرض باد و آفتاب سوزان رها کرد،در آن چند روز،تنها حیوانات بیابان بودند که یکی پس از دیگری به زیارت امام و شهدا می آمدند. بعد از ظهر به همراه همسر،فرزندان،کنیزان امام حسین و خانواده اصحاب که ۲۰ زن بودند و به صورت اسیرانِ غیر مسلمان [بدون رعایت موازین انسانی] و بر روی پالانِ نامناسب شترها نشسته بودند به سوی کوفه حرکت کردند. 📚مقتل مقرم،ص۳۷۰_۳۷۱ 📚مقتل الحسین،خوارزمی،ج۲،ص۲۹ 📚نفس المهموم،ص۲۰۴ 📚مستدرک الوسائل،ج۲،ص۲۳۴ ..... در میان آنها حضرت سجاد(ع)که ۲۳سال سن داشت،از شدت بیماری بی حال و بستری بود،اما به رغم بیماری اش او را سوار بر شتر جوان لنگی کردند که حتی پالان هم نداشت. حضرت باقرالعلوم(ع)فرزند امام سجاد(ع) نیز که سنّ او در آن روز دو سال و چند ماه بود حضور داشت. از فرزندان امام مجتبی(ع)نیز،زید،عمرو و حسن مثنّی در میان اسراء بودند،حسن مثنّی بعد از کشتن ۱۷ تَن از دشمنان و دریافتِ ۱۸ زخم بر بدن و قطع شدنِ دست راستش،مادرش اسماءبن خارجه فزاری،او را بر گرفت و عمرسعد به دلیل فزاری بودنِ مادرش او را نکشت و به اسارت گرفت. 📚مقتل مقرم،ص۳۷۱ 📚نسب قریش،ص۵۸ 📚اقبال ابن طاوس،ص۵۴ 📚اثبات الوصیه،ص۱۴۳ 📚لهوف،ص۸ 📚اسعاف الراغبین،ص۲۸ ....
سخنرانی شب ۱۶ محرم سید قاسم علی احمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مَهلاً مَهلا ... یَابنَ الزّهرا ... ‌........ نقل کرده‌اند: وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام برای وداع به خیمه‌ها آمده و با مخدّرات وداع نموده و خواستند تا از خیمه خارج شوند، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به دنبال آن حضرت‌ رفته و خود را به دامان آن حضرت انداخته و فریاد برآوردند: مَهلاً یا أخي! تَوقّفْ حَتّی أُزَودُّ مِنْ نَظَري؛ فَهٰذا وِداعٌ بَتَل؛ لا تَلاقي بَعده! ▪️کمی آرام‌تر ای برادرم! بایست تا با نگاهم از تو، توشه بردارم. چرا که این وداعی است که دیگر ملاقاتی بعد از آن، نخواهد بود. 📚مخزن البکاء ص۶۵۴ 📚مهیج الاحزان ص۵۲۵ 📚بحرالمصائب ج۵ ص۳۵ .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬅️ کامل و مشروح وقایع ماه محرم       ⬅️اوّل محرم الحرام 1. آغاز ایام حسینی2. ماجرای شعب ابیطالب علیه السلام 3.جنگ ذات الرقاع 4. اولین جمع آوری زکات 5. امام حسین علیه السلام در راه کربلا 6. قیام مردم مدینه بر علیه یزید 7. کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام   ⬅️ دوّم محرم الحرام 1. ورود امام حسین علیه السلام به کربلا ⬅️سوّم محرم الحرام 1. نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه 2. ورود عمر بن سعد به کربلا ⬅️ چهارم محرم الحرام 1. فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام ⬅️  ششم محرم الحرام 1. یاری طلبی حبیب بن مظاهر از بنی اسد 2.اولین محاصره فرات در کربلا 3. تراکم لشگر یزید در کربلا   ⬅️هفتم محرم الحرام 1. ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد 2. منع آب از امام حسین علیه السلام  ⬅️ هشتم محرم الحرام 1. قحط آب در خیمه های حسینی   ⬅️نهم محرم الحرام تاسوعا 1. محاصره خیمه ها در کربلا 2. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 3. درخواست تاُخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام 4. آمدن لشگر تازه نفس به کربلا 5. خطابه امام حسین برای اصحابش    ⬅️شب عاشورا 1. سخنان امام علیه السلام با اهل بیت و اصحابش 2. سخنان زینب کبری سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام ⬅️دهم محرم الحرام عاشورا 1. شهادت امام حسین علیه السلام 2. شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی 3. شهادت مسلم بن عوسجه 4. شهادت حر بن یزید ریاحی 5. شهادت جون مولی ابی ذر الغفاری 6. شهادت همسر وهب 7. شهادت شبیه ترین فرد به رسول خدا صلی الله علیه و آله 8. شهادت قاسم بن الحسن علیه السلام 9. شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام 10.شهادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام 11.شهادت مولانا الرضیع باب الحوایج علی اصغر علیه السلام 12. آمدن ذوالجناح با یال و کوپال خونین به سوی خیمه فاطمیات 12. ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم 13.غارت اموال 14.فراز فاطمیات و علویات در بیابانها 15.غارت کردن لباس و ذره 16.جدا شدن سرهای مطهر 17.به آتش کشیدن خیمه های آل الله 18.شهادت دختران کوچک گریه و ماتم 19.راُس مطهر امام حسین علیه السلام در کوفه 20.خونین شدن ریشه هر گیاه 21.قتل ابن زیاد 22.قیام حضرت مهدی علیه السلام 23.وفات ام سلمه ⬅️شب یازدهم محرم الحرام 1.شام غریبان کربلا 2. سر امام حسین علیه السلام در تنور خولی ⬅️یازدهم محرم الحرام 1.حرکت کاروان اسرا از کربلا 2. تشکیل مجلس ابن زیاد 3. حرکت اهل بیت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه ⬅️دوازدهم محرم الحرام 1.دفن شهدای کربلا 2. ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه 3. روز شهادت حضرت سجاد علیه السلام ⬅️سیزدهم محرم الحرام 1.اسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد 2. اسرای اهل بیت علیهم السلام در زندان کوفه 3. خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام 4. شهادت عبد الله بن عفیف ⬅️پانزدهم محرم الحرام 1.فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام ⬅️نوزدهم محرم الحرام 1.حرکت کاروان کربلا به سوی شام ⬅️بیستم محرم الحرام 1. دفن بدن جون در کربلا ⬅️بیست و پنجم محرم الحرام 1. شهادت امام سجاد علیه السلا م ⬅️بیست و ششم محرم الحرام 1. شهادت علی بن الحسن المثلی ⬅️بیست و هشتم محرم الحرام 1. وفات حذیقه بن یمان 2. تبعید امام جواد علیه السلام به بغداد 3. ورود اسرای اهل بیت علیهم السلام به بعلبک ⬅️بیست و نهم محرم الحرام 1. رسیدن کاروان اسرا به شام تتمۀ محرم الحرام 1. نوشتن صحیفه ملعونه 2. وفات ماریه قبطیه وقایع روزهای محرم 🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
شعری زیبا ودرس آموز 👇👇👇 دلا فرزانگی کردن مهم است خدا را بندگی کردن مهم است چه مدت زندگی کردن مهم نیست چگونه زندگی کردن مهم است دلا این زندگی جز یک سفر نیست گذرگاه است و راهش بی خطر نیست چو خواهی با صفا باشی و صادق به جز راه خدا راهی دگر نیست غم بیچارگان خوردن مهم است دلی از خود نیازردن مهم است چه مدت زندگی کردن مهم نیست چگونه زندگی کردن مهم است دلا با نفس جنگیدن مهم است عیوب خویش را دیدن مهم است خطا باشد ز مردم عیب جویی خطای خلق بخشیدن مهم است دلا درد آشنا بودن مهم است به مردم عشق ورزیدن مهم است چه مدت زندگی کردن مهم نیست چگونه زندگی کردن مهم است
4⃣ زهیر بن قین بجلی ◀️ قسمت اول ✍ زُهَیْر بن قَیْن بَجَلیّ یکی از بزرگان قبیله بَجیله بود که درکوفه می‌زیست. و از فرماندهان سپاه امام حسین علیه‌السلام در کربلا بود که به شهادت رسید.  ⬅️ پیوستن به امام حسین ↩️ زهیر بن قین، از بزرگان قبیله بَجیله بود که در کوفه می‌زیست.  در سال شصتم هجری، هنگام بازگشت از سفر مکه، در یکی از منازل بین راه، (بنابر نقل دینورى، این ملاقات در منزل‌گاه «زَرُود» انجام گرفته است.) هم‌زمان با کاروان امام حسین علیه‌السلام  در یک‌جا فرود آمد. امام علیه‌السلام شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. زهیر نخست از این دیدار اکراه داشت. اما به توصیه همسرش- دیلم یا دَلْهم دختر عَمرو- . به محضر امام حسین علیه‌السلام شرفیاب شد. 👌این دیدار بسیار مبارک بود و مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام علیه‌السلام منتقل کنند.   👈با همسرش نیز وداع کرد و گفت: «من عازم شهادت همراه امام حسین علیه‌السلام هستم. تو با برادر خود نزد خانواده‌ات برگرد، زیرا نمی‌خواهم از سوی من چیزی جز خوبی به تو برسد.» 👈آن‌گاه خطاب به همراهانش گفت: «هر که دوستدار شهادت است، همراه من بیاید، وگرنه برود و این آخرین دیدار من با شماست.  ↩️ برخی منابع آورده‌ اندسلمان بن مضارب، پسر عموی زهیر، با وی همراهی کرد و به سپاه امام حسین علیه‌السلام پیوست. ⬅️ آمادگی زهیر برای جنگ ↩️ بنابر نقل تاریخ طبری، امام حسین علیه‌السلام پس از برخورد با سپاهیان حرّ، در منزلگاه ذِی ‌حُسُم خطابه‌ای ایراد فرمودند 👈 و طیّ آن کژی‌های حاکم بر جامعه را برشمردند و یارانش را به جهاد برای احیای ارزش‌های اسلامی و شهادت در راه خدا تشویق فرمودند. 🔹 زهیر نخستین کس بود که پس از سخنرانی امام علیه‌السلام آمادگی خود را برای اجرای فرامین آن حضرت اعلام داشت؛ و گفت: «ای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم، ما سخنان شما را شنیدیم. به خدا سوگند اگر زندگانی دنیا دایمی بود و ما در آن جاودانه بودیم و جدایی از آن فقط به سبب یاری و مواسات با شما بود ما قیام همراه شما را بر ماندن در دنیا ترجیح می‌دادیم!»؛ 👌و امام علیه‌السلام درباره‌اش دعای خیر فرمود.  ⬅️ پیشنهاد جنگ با حر ↩️ کاروان امام حسین علیه‌السلام، روز پنج ‌شنبه، دوم محرّم سال شصت و یکم هجری، با مراقبت لشکریان حُرّ وارد سرزمین نینوا شدند، که ناگاه نامه‌ای از ابن‌ زیاد رسید. در آن نامه به حُرّ فرمان داده شده بود که بر امام حسین علیه‌السلام سخت بگیرد و او را در سرزمینی بدون آب و آبادانی فرود آورد. حُرّ مضمون نامه را به اطلاع امام علیه‌السلام و یارانش رساند و از آنان خواست که در همان مکان فرود آیند. یاران امام علیه‌السلام از حُرّ خواستند که در یکی از آبادی‌های نزدیک آنجا فرود آیند، امّا حُرّ گفت: نمی‌تواند چنین اجازه‌ای بدهد، زیرا جاسوس ابن‌ زیاد مراقب اوست. در این هنگام زهیر بن قین به امام علیه‌السلام پیشنهاد کرد که با سپاهیان حُرّ بجنگد، چه نبرد با اینان از نبرد با کسانی که به کمک اینها خواهند آمد، آسان‌تر است. ولی امام علیه‌السلام فرمودند: «من آغازگرجنگ نخواهم بود.» زهیر عرض کرد:پس در این آبادی مجاور که بر کرانه فرات و دارای استحکامات دفاعی است، فرود آییم. امام علیه‌السلام از نام آن پرسید. زهیر گفت: «عَقْر». امام علیه‌السلام فرمود: خدایا به تو پناه می‌برم از «عَقْر». آن‌گاه در همان مکان نینوا فرود امدند. یارب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة 🤲 ┄┄┄┅••🏴✻🏴••┅┄┄┄
4⃣ زهیربن قین بجلی ◀️ قسمت دوم ⬅️ دفاع از خیمه‌ها در عصر تاسوعا ↩️ عصر تاسوعا، هنگامی که لشکریان عمرسعد به سوی خیمه‌های امام حسین علیه‌السلام هجوم آوردند و قصد آغاز جنگ داشتند، امام علیه‌السلام از برادر بزرگوارشان حضرت عباس علیه‌السلام خواست که نزد آنان رفته و ببیند هدفشان چیست و چه می‌خواهند. 👈 حضرت عباس علیه‌السلام با حدود بیست نفر از یاران امام علیه‌السلام، از جمله زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر، نزد سپاهیان دشمن آمده پرسید که چه قصدی دارند؟ گفتند: به ما فرمان داده شده است در صورتی که تسلیم حکم ابن‌ زیاد نشوید، با شما پیکار کنیم. حضرت عباس علیه‌السلام فرمودند: عجله نکنید، تا مقصودتان را به اطلاع اباعبدالله علیه‌السلام برسانم. آنان پذیرفته و منتظر جواب ماندند. در این فرصت حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین به نصیحت سپاهیان عمرسعد پرداختند. نخست حبیب سخن گفت و آنان را از کشتن عترت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و شیعیان آنها نهی کرد و از یاران و همراهان امام علیه‌السلام به نیکی یاد نمود و برخی از صفات والای آنان را برشمرد. در این هنگام یکی از افراد دشمن، به نام «عزرة بن قیس» خطاب به حبیب گفت: تا می‌توانی خودستایی کن! ↩️ زهیر بن قین در پاسخش گفت: ای عزره، او ستوده و هدایت‌ یافته خدای متعال است. از خدا پروا کن، من خیرخواه توام. تو را به خدا سوگند، مبادا گمراهان را در کشتن پاکان یاری دهی. عزره گفت: ای زهیر، تو شیعه این خاندان نبودی و طرفدار عثمان بودی! زهیر پاسخ داد: 👌آیا از بودنم در اینجا پی نمی‌بری که از آنان هستم؟ به خدا سوگند، من هیچ‌گاه نامه‌ای به او -امام حسین علیه‌السلام- ننوشتم، پیکی به سوی او نفرستادم و به او وعده یاری ندادم. بلکه در راه به او برخوردم. چون او را دیدم به یاد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم افتادم و مَنزلتِ او را نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم به خاطر آوردم. همچنین دانستم، چه حوادثی از سوی دشمن و حزب شما برای او پیش می‌آید. این بود که تصمیم به یاری و طرفداری از وی گرفتم و این ‌که جانم را فدایش نمایم. باشد که آنچه شما از حق خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فرو گذاشتید، پاس دارم. ⬅️ وفاداری زهیر در شب عاشورا ↩️ شب عاشورا، وقتی امام حسین علیه‌السلام به همراهانش اجازه بازگشت به شهر و دیارشان را داد، هر کدام از آنان به نوعی وفاداری و پایداری خود را اعلام داشتند؛ و زهیر بن قین گفت: 👈 به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، سپس زنده شوم و دوباره کشته شوم، تا هزار مرتبه این‌گونه کشته شوم و خداوند بدین وسیله جان شما و این جوانان خاندان شما را سلامت دارد. .» یارب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة🤲
◀️زهیر بن قین بجلی 🔹قسمت سوم ⬅️ شجاعت زهیر در نزد دشمن ↩️ زهیر، نزد دشمنان نیز به عنوان شخصیتی شجاع و ممتاز، نامبردار بود. چنان که وقتی در روز عاشورا، عبدالله بن عمیر کلبی به مصاف «سالم» و «یسار» دو غلام عبیدالله و پدرش زیاد، رفت، آن دو به وی گفتند: «ما تو را نمی‌شناسیم. بگذار زهیر بن قین یا حبیب بن مظاهر و یا ... به جنگ ما بیاید.»  ⬅️ دفاع از خیمه‌ها ↩️ از صحنه‌های یادکردنی پیکار زهیر در روز عاشورا، یکی آن‌جاست که وقتی شمر و شماری دیگر از دشمنان به خیمه‌های امام حسین (علیه‌السلام) هجوم آورده قصد آتش زدن خیمه‌ها را داشتند، وی به کمک ده نفر دیگر از اصحاب امام (علیه‌السلام) به مقابله آنها شتافته پس از کشتن یکی از مهاجمان، آنان را از خیمه‌ها دور کردند.  ⬅️ نبرد زهیر همراه حر ↩️ زُهَیر و حُرّ، ساعتی از روز عاشورا، به کمک هم جنگ نمایانی کردند، و هرگاه یکی از آن دو، بر دشمن می‌تاخت، اگر به محاصره می‌افتاد، دیگری او را نجات می‌داد. تا این ‌که حر به شهادت رسید.  ⬅️ نماز ظهر عاشورا ↩️ ظهر عاشورا، زهیر و سعید بن عبدالله حنفی جان خویش را سپر کردند، تا امام حسین (علیه‌السلام) همراه جمعی از یارانش، نماز خوف به جای آوردند.   پس از اقامه نماز، حمله دشمن شدّت یافت. زهیر و اندک یاران باقی مانده امام (علیه‌السلام) با تمام توان به دفاع از آن حضرت و اهل بیتش پرداختند. ⬅️ رجز زهیر در عاشورا ↩️ زهیر هنگام نبرد این‌گونه رجز می‌خواند: 👈انَا زُهَیْرٌ وَانَا ابْنُ الْقَیْنِ • اذُودُکُمْ بِالسّیْفِ عَنْ حُسَیْنِ .  من زهیرم، فرزند قین؛ شما را با شمشیر از حسین (علیه‌السلام) دور می‌کنم. برخى منابع، دو بیت دیگر نیز در ادامه رجز زهیر نقل كرده‌اند: 👈« انَّ حُسَيناً احَدُ السِّبْطَينِ • مِنْ عِتْرَةِ البَرِّ التَقِىّ الزِّيْنِ‌ ذَاكَ رَسُولُ اللَّهِ غَيْر المَيْنِ • اضْرِبُكُمْ وَلا ارى‌ مِنْ شَيْنِ. گاهی نیز به عنوان مژده و بشارت، خطاب به امام (علیه‌السلام) این‌گونه می‌سرود: 👈الْیَوْمَ نَلْقَی جَدَّکَ النَّبیَّا • وَحَسَناً وَالْمُرتَضَی عَلِیَّا وَذَا الْجَنَاحَیْنِ الْفَتَی الْکَمِیَّا • واسد الله الشهید الحیّا «امروز جدّ تو را دیدار می‌کنیم، و نیز حسن (علیه‌السلام) وعلی مرتضی (علیه‌السلام) و ذوالجناحین، آن جوانمرد شجاع -جعفر طیار- را.» برخى منابع، مانند این اشعار را به «حجاج بن مسروق» نیز نسبت داده‌اند. ⬅️ شهادت زهیر زهیر پس از نبردهای دلیرانه و کم‌ نظیر و کشتن حدود ۱۲۰ نفر از دشمن، سرانجام به وسیله «کثیر بن عبدالله شعبی» و «مهاجر بن اوس» به شهادت رسید. .🏴 ⬅️ دعای امام برای زهیر ↩️ خوارزمی می‌نویسد: هنگامی که زهیر بر زمین افتاد، امام حسین (علیه‌السّلام) به وی گفت: 🤲«خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت کند، به مانند کسانی که ملعون گشتند و به صورت بوزینه و خوک مسخ شدند.» (لایبعدنک الله یا زهیر و لعن الله قاتلک لعن الذین مسخهم قردة و خنازیر)  ⬅️ کفن کردن زهیر ↩️ پس از شهادت زهیر، همسرش به غلام او گفت: برو مولایت را کفن کن. غلام گوید: وقتی آمدم، حسین (علیه‌السلام) را بی‌کفن مشاهده کردم. با خود گفتم: مولایم را کفن کنم و حسین را واگذارم؟ آن‌گاه حسین (علیه‌السلام) را کفن پوشانده برگشتم. وقتی قصه را برای همسر زهیر بازگفتم، مرا آفرین گفته کفنی دیگر داد و گفت: برو مولایت را کفن کن، و من چنین کردم. یالیتنا کنا معکم فافوز فوزا عظیما🤲 🏴یارب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة🏴 پایان  ┄┄┄┅••🏴✻🏴••┅┄┄┄ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
سلام اول قیمت این رو ببینید
شهید ادواردو انیلی، متولد ۱۹۵۴ میلادی، ملیت ایتالیایی، یکی از بزرگترین سرمایه داران دنیا بود. وی تنها وارث پدر بود. شرکت‌های ماشین سازی مازراتی، فراری، فیات، فقط نام چند تکه از دارایی این سرمایه دار بزرگ دنیا بود. وی مالک باشگاه مسابقات اتومبیل‌رانی، و باشگاه یونتوس نیز بود اما تمام این ثروت را نادیده گرفته و برای رسالتی که برایش خلق شده بود قدم نهاد و آن دنبال نمود. وی بعد از اخذ دیپلم در دانشگاه به مدرک عالیه نیز در رشته فیزیک رسید اما به دلیل علاقه به ادیان مشرق زمین تصمیم گرفت به کشورهای آسیا سفر کند و این زمینه ساز رحمت و لطف حق برای کسی شد که جویایی حق بود. پدر و مادرش مسیحی مذهب بودند. ادواردو ابتدا به هند سفر کرد و با آشنایی با مذاهب مختلف هندی به جویایی حق به نام اسلام به ایران سفر نمود. وی در سال ۱۳۶۰ در حسینه جماران با امام خمینی(ره) دیدار نمود و بعد از نشست و برخاست علمای دین به اسلام گرایش و نهایتاً شهادتین را بر قلب و زبانش جاری ساخت و بعد مسلمان شدنش به خدمت امام رضا (علیه‌السلام) برای زیارت رسید. وی نام خود را به مهدی تغییر داد و بعد از مدتی به نزد خانواده بازگشت اما خبر شیعه شدنش برای اقوام و خانواده کابوسی وحشتناک شد زیرا که تمام دنیا چشمانشان به ثروتمندترین مرد دنیا معطوف بود و چگونه می‌توانستند در برابر حمایت یهودیان که در ارتباط و معاملات بودند پاسخ گو باشند فشارها بر ادواردو روز به روز سنگین‌تر می‌شد تا شاید از این انتخاب و راه باز گردد ولی شهید هدایت و سعادتش را در سایه اسلام و امام زمان(عج) به تمام دارایی هایش ترجیح داد و نهایتاً در سال ۲۰۰۰ با مرگ مشکوکش که رسانه‌ها دنیا از خودکشی وی خبر می‌دادند و حتی پرونده وی تحویل مقامات قضایی نشد. با شهادت رساندن شهید خواستند نامشان باقی نماند اما غافل از این که خداوند متعال خون‌خواه شهید است و مرگ ایشان از طرف ایران به عنوان شهادت به تمام دنیا مخابره شد. 🌐 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج اصغر شیرپور از نوحه‌خون های قدیمی ساری بود. امسال توی دهه اول در حین نوحه‌خونی جان به جان آفرین تسلیم کرد. آخرین کلمه‌ای که به زبون آورد «حسین» بود روحش شاد 🔗 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
🔹️تربت امام حسین علیه السلام از بهشت ♻️روایتی معروف شده که تربت امام حسین از بهشت است، سایتها زیاد به آن دامن زده اند: 🔺️روزی امام صادق(ع) وارد مسجدی شدند و دیدند جمعیتی دور یک نفر جمع شده‌اند. پرسیدند چه خبر است؟ گفتند انسان عجیبی است و کارهای خیلی فوق‌العاده‌ای انجام می‌دهد و مردم او را تماشا می‌کنند. حضرت رفتند جلو تا ببینند او چه کار می‌کند. هر کسی هر چه در دستش می‌گرفت و به آن شخص نشان می‌داد، می‌گفت در دستش چیست. حضرت دستشان را بستند و جلو آوردند و گفتند در دست من چیست. او فکری کرد و در صورت حضرت نگاه کرد. دوباره نگاه کرد. امام پرسید چرا نمی‌گویی؟ نمی‌دانی؟ گفت می‌دانم؛ تعجب می‌کنم که شما چگونه به این دسترسی پیدا کرده‌اید؟ گفتند: چه می‌بینی؟ گفت آنچه در عالم بوده است، همه چیز سرجای خودش است. در جزیره‌ای پرنده‌ای یک جفت تخم گذاشته بود که یکی از آنها نیست. حتما در دست شما همان تخم پرنده است و من تعجب می‌کنم شما با آن جزیره چه ارتباطی داشتید و چگونه توانستید آن تخم را از آنجا بردارید. حضرت دستشان را باز کردند و مردم دیدند درست است. بعد حضرت به او فرمودند: چه کار کردی که این قدرت را پیدا کردی؟ گفت: بنا گذاشتم آنچه دلم می‌خواهد، مخالفت کنم و من هر چه دلم خواست، مخالفت کردم. امام فرمودند: دلت می‌خواهد مسلمان شوی؟ گفت: نه. فرمودند: بنا شد هر چه دلت نمی‌خواهد عمل کنی. آن شخص محکوم شد و بالاخره اسلام را به او عرضه کردند و مسلمان شد. بعد که مسلمان شد، دیگر نتوانست آن کارهای عجیب را انجام دهد. گفت: عجب کاری کردیم! آمدیم دین حقی را پذیرفتیم و خداپرست شدیم، آنچه را هم که داشتیم، از دست دادیم. حضرت فرمودند: بله، تا به حال، مزد زحمت‌هایی را که کشیده بودی خدا در همین دنیا می‌داد، از این به بعد هر چه زحمت بکشی، برای آخرتت ذخیره می‌شود و نتیجه ابدی خواهد داشت. آیا به این راضی هستی؟ گفت: اگر این‌گونه است، راضی هستم. (👈سایت‌های اینترنتی) ✅این متن روایت نیست بلکه یک داستان از کتاب اسرار الشهاده ملا دربندی است و شخصیت اصلی آن ملامحسن فیض و یک سفیر هستند: 🔺️در زمان شاه صفوى سفیرى (که در علوم ریاضیه و نجوم مهارتى تمام داشت و گه گاهى هم از ضمایر و اسرار و اخبار غیبیه مى گفت ) از طرف دولت استعمارگر فرنگ به ایران آمد. در آن زمان پایتخت ایران اصفهان بود. وارد اصفهان شد تا که تحقیقى درباره ملت و اسلام کند و دلیلى براى آن پیدا نماید.سلطان وقتى او را دید و از خیالاتش آگاهى پیدا کرد تمام علماى شهر اصفهان را براى ساکت کردن و محکوم کردن آن شخص خارجى دعوت نمود، که از جمله آنها مرحوم آخوند ملامحسن فیض کاشانى ( رضوان الله تعالى علیه ) که معروف به فیض کاشى بود حضور پیدا کرد.حضرت آخوند کاشى رو به آن سفیر فرنگى نمود و فرمود: قانون پادشاهان آن است که از براى سفارت مردان بزرگ و حکیم و دانا و فهمیده و با سواد را اختیار مى کنند. چطور شده که پادشاه فرنگ آدمى مثل تو را انتخاب کرده ؟! سفیر فرنگى خیلى ناراحت شده و بر آشفت و گفت : من خودم داراى علوم و سرآمد تمام علم ها مى باشم آن وقت تو به من مى گویى ، من حکیم و دانا نیستم ؟! مرحوم فیض کاشى فرمود: اگر خود را آدم دانا و فهمیده و تحصیل کرده مى دانى بگو ببینم در دست من چیست ؟ سفیر مسیحى به فکر فرو رفت و پس از چند دقیقه اى رنگ صورتش زرد شد و عرق انفعال بر جبینش پیدا شد . مرحوم کاشى لبخندى زد و فرمود: این بود کمالات تو که از این امر جزئى عاجز شدى ؟ تو که مى گفتى از نهان و اسرار انسانها خبر مى دهم چه شد؟ سفیر گفت : قسم به مسیح بن مریم که من متوجّه شده ام که در دست تو چیست و آن تربت از تربتهاى بهشت است ، لیکن در حیرتم که تربت بهشت را از کجا به دست آورده اى ؟! مرحوم آخوند فیض کاشى فرمود: شاید در محاسباتت اشتباه کرده اى ! و قواعدى را که در استکشافات این امور به کار برده اى ناقص بوده است ، سفیر مسیحى گفت : خیر این طور نیست ، لکن تو بگو تربت بهشت را از کجا آورده اى ؟ مرحوم فیض فرمودند: آیا اگر بگو یم اقرار به حقّانیّت اسلام میکنى ؟! آنچه در دست من هست تربت پاک آقا سیّد الشّهداء علیه السلام مى باشد. سپس دست خود را باز کرد و تسبیحى را که از تربت کربلا بود، به سفیر نشان داد و گفت : پیغمبر اسلام (ص ) فرمودند، کربلا قطعه اى از بهشت است . تصدیق سخن توست ! تو خود اقرار کردى و گفتى ، قواعد و علوم این حدیث من خطاء نمى کند و حدیث پیغمبر(ص ) را هم در صدق گفتارش ‍ اعتراف کردى ، و پسر پیغمبر ما در این تربت که قطعه اى از بهشت است ، مدفون است اگر غیر این بود در بهشت و تربت آن مدفون نمى شد، سفیر چون قاطعیّت برهان و دلیل را مشاهده کرد مسلمان شد. 📚اکسیر العبادات ج۱ ص ۵۲۳ و ۵۲۴ https://eitaa.com/mohtavayerozeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ وقتی‌که که زینب کبری به نیابت از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهما،‌‌ زیر گلوی سیدالشهداء علیه‌السلام را می‌بوسد... در نقلی آمده است: لحظات آخر عمر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را به خود فراخواند و وصایایی را به او نمود که در ضمن آن وصایا فرمود: لمَّا صارَ أخيكَ الحُسين عليه السّلام في كربلاء وحيداً فريداً،قَبِّلِي حُلقُومَهُ نِيابةً عَنِي. ▪️وقتی که دیدی برادرت حسین علیه‌السلام در کربلا تنها مانده و یار و یاوری ندارد؛ پس در آن موقع به نیابت از من زیر گلویش را ببوس... 🔻 ... روز عاشورا نیز به وقت وداع سیدالشهداء علیه‌السلام، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پیش آمد و عرضه داشت: ای برادر! به من اجازه بفرما سینه و زیر گلویت را ببوسم؛ آن حضرت سینه و زیر گلویش را نمایان کرد و زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پیش آمد و آنجا را بوسید؛ سپس رو به سمت مدینه کرد و صدا زد: یا أُمّاه، هذه الأمانةُ قد أدَّیتُها! ▪️ای مادرجان! این امانت‌‌ شما را من به جا آوردم. سیدالشهداء علیه السلام فرمود: آن أمانت چه بود؟ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها عرضه داشت: ای برادرم! همانا وقتی که شهادت مادرمان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نزدیک شد به من فرمود: ای زینب! سینه و حفره گلویت را برایم نمایان کن. پس من نمایان نمودم سینه و حفره گلویم را و مادرمان آنجا را بوسید. سپس به من فرمود: هذه وَدیعَةٌ منّي إلي أخیكِ الحسینِ یا زینبُ، إذ رأیتِ أخاكِ الحسینَ في کربلا وحیداً فریداً ▪️این (بوسه) امانتی است از سوی من به جانب برادرت حسین علیه‌السلام؛ پس هنگامی که برادرت حسین را در کربلات تنها وبی کس دیدی؛ یَستَغیثُ فلا یُغاثُ ویَستَجیرُ فلا یُجارُ علیه ویَطلُبُ الماءَ فلا یُسقیٰ منه فلیس له ناصرٌ ولا معینٌ ولا شفیقٌ حمیمٌ قَبِّلیه في صدرِه و شَمّیهِ في نحره نیابةً عَنّي ▪️دیدی که طلب یاری می‌کند ولی کسی به او یاری نمی‌رساند؛ دیدی که پناه می‌خواهد ولی کسی‌ به او پناه نمی‌د‌هد؛ دیدی‌که آب طلب می‌کند ولی کسی به او آبی نمیرساند؛ دیدی که که هیچ یاور و رفیقِ دل رحمی ندارد، پس به نیابت از من سینه و زیر گلوی او را ببوی و سپس ببوس. 📚بحرالمصائب ج۵ ص۷۴ 📚 لوامع الأنوار (مرندی) نسخه خطی، ص٩٩ محتوای عزاداری شب دهم https://eitaa.com/joinchat/2046034404C26d67b6a6f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از غیر تو باید بُرید اربابِ من... 👤 کلیپ زیبای «نفسم» با نوای حاج عبدالرضا هلالی و کربلائی سیدجواد پرئی تقدیم نگاهتان ◾ ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
160.3K
❣﷽❣ 🔳 🔳 هواتو کردم اسیر درد بذار بیام حرم دورت بگردم یا فرج الله ، بقیة الله ، سرت سلامت آقاجون ، آجرک الله زینب و بردن ، با ناله و آه ، محله یهودیا ، یا حجة الله ای وای از شام تو کوچه ها شده چه ازدحامی دختر زهرا و یه مشت حرامی هلهله میکنن زنای شامی ای وای از شام عروسیه یا عیده ، خیلی شادن شراب مجانی تو کوچه دادن رقیه ترسیده ، چقد زیادن ..... ای وای از این شام ، طعنه و دشنام ، دارن جای گل میریزن ، خاکستر از بام مردم بی دین ، مردم بدنام ، مخدرات و میزنن ، تو ملأ عام ای وای از شام زدن روی نیزه سر اباالفضل جلوی چشمای تر اباالفضل کتک زدن به خواهر اباالفضل ای وای از شام رباب داره از بی کسی میمیره سر علی به روی نیزه میره حرمله از مردم صله میگیره ..... طعنه اغیار ، چنگ و دف و تار ، کی دیده پاکوبی کنن، پیش عزادار یه جا میرقصن ، یه جا زدن جار ، که اومدن بچه های ، حیدر کرار ای وای از شام چه مردمایی داره خیلی پستن دستای زینب و رباب و بستن سر حسین و روی نی شکستن ای وای از شام وای من از این همه ظلم و بیداد رقیه میزنه با گریه فریاد عمه ببین سر از رو نیزه افتاد () کانال محتوای روضه و منبر👇👇 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
202.9K
❣﷽❣ ◾️ ◾️ ◾️ بسمت گودال به دور آل علی چه ازدحام می کنن رو ناقه ها زینبو وارد شام می کنن می ریزه اشک حسین دلو پر آه می کنه از روی نی خواهرو داره نگاه می کنه کاروانی پشت دروازه ی ساعاته امان از شام۲ میونه نامحرما عمه ی ساداته امان از شام ۲ به دختر فاطمه طعنه چرا می زنن به زینب از روی بام سنگ جفا می زنن ◾️واویلا یاحسین.... به قلب آل علی چه داغی میگذاره شام دختر زهرا رسید میون بازار شام تیر غم از هر طرف خورده به جانِ علی چقدر جسارت شده به دخترانِ علی با صدای گریه ی فاطمه خندیدن امان از شام۲ جلوی محمل زینب همه رقصیدن امان از شام۲ به دور ناموس حق نامردا صف میزنن رقیه اشک میریزه شامیا کف میزنن ◾️واویلا یاحسین.... قلب پیمبر شکست گرفته زهرا عزا که جای زینب شده مجلس نامحرما بیا ببین یاعلی با غم و درد و عذاب دخترتو میبرن میون بزم شراب یامحمدا شده خون به دل عباس امان از شام صحبت کنیزی شد مقابل عباس امان از شام به قلب زینب یکی زخم زبان میزنه لبِ حسینو یکی با خیزران میزنه ◾️واویلا یا حسین () کانال محتوای روضه و منبر👇👇 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
142.5K
❣﷽❣ 🏴 🏴 اینهمه درد و داغ و ماتم به غیر زینب کسی ندیده اسیری و شام بلا و طشت طلا و سر بریده هر چی میگم چوبو بردار او نمیپذیرد یکی نیامد سر سر غرق خون را بگیرد برادر دعا کن که زینب بمیرد 🏴غریب مادرم یاحسین یاحسین می شنوی صدای قرآن زمزمه ی یاربِ حسینم به پیش دیدگان زینب چون نزن بر لب حسینم اینقدر این سر ز روی نیزه خورده زمین ترحم بر این سر خسته ی نازنین بیا اشکِ اشک چشمِ حسین و ببین 🏴غریب مادرم یاحسین یاحسین تو طعنه می زنی به زینب من داغدارم دلم غمینه تو می زنی چوب به حسینم خون می ریزه از لبِ سکینه پیشِ یتیمان حسین الهی بمیرم شکسته دندانِ حسین الهی بمیرم کاش میشد یه لحظه سرش رو بگیرم 🏴غریب مادرم یاحسین یاحسین () کانال محتوای روضه و منبر👇👇 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50 دعوت به کانال محتوای روضه https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈