fatemiye01_shab 02_931213002.mp3
9.34M
#زمینه
#شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤حاج محمدرضا بذری
زمینه (ویژه فاطمیه ۹۵ روز)
حاج محمد رضا بذری
#به_عزت_شرف_لااله_الاالله
(به عزت و شرف لا اله الا الله
به پشت تابوت مادر افتادی راه)2
(گرفته غسل زهرا قوتم رو
می بینی توی این شهر غربتم رو)2
(گریه کن به غریبیه بابات زینب
گریه کن ولی در نیاد صدات زینب
گریه کن توبرای داداشات زینب
(گریه کن )2 )2
(همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن)2
(وآآآآآ وای زهرام وای دنیام )4
(قرار نبود اینجوری بری ای قرارم
دلم نمیاد که اینجا تنهات بذارم)2
(رسیده وقت تلقینت عزیزم
چجوری روی جسمت خاک بریزم)2
(رحمی کن ببین التماسمو نرو
رحمی کن من چیکار کنم مدینه رو
رحمی کن ببین گریه های حیدرو
(رحمی کن)2 )2
(من که یک قرص پرم رفت
پشت اون در پسرم رفت
وای چه خاکی به سرم رفت)2
(همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن)2
(وآآآآآ وای دنیام وای زهرام )4
(یه راه برگشتی پیش پای حیدر نیست
باید برم خونه ای که دیگه مادر نیست)2
(نباشی وضعمون امشب چی میشه
جواب گریه ی زینب چی میشه)2
(ای خدا با کدوم غمم کنار بیام
ای خدا چجوری سرمزار بیام
ای خدا که حسن میگه بذار بیام
(ای خدا)2 )2
(توی کوچه راه میوفته
گاهی بی هوا میوفته
آخرش از پا میوفته)2
(همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن)2
(وآآآآآ وای دنیام وای زهرام )4
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
2575_1396115183746_1813160.mp3
2.2M
#روضه
#دشتی
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#سید_مجید_بنی_فاطمه
خدا داند دلم خون گریه می کرد
به حالم دشت و هامون گریه می کرد
*خدا ان شاءالله هیچ مردی به چه کنم چه کنمنندازه
صدا زد اسما توآب بریز میخوامبدن محبوبم و غسل بدم..اون روز امیرالمومنین فرمود به بچه ها گریه نکن به توکه نمیگم هرجور دوست داری گریه کن*
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه می کند
شب آمد بر سرت تنها نشستم
زپا افتاده و در خود شکستم
برای مرگ من پس باشد این داغ
که من با دست خود چشم تو بستم
*امروز برا مادری گریه کن که وقتی گریه کرد اومدن گفتن علی به زهرا بگو یاشب گریه کنه یا روز.. بابا آدم مادرش مریض میشه تا یه ناله میزنه همسایه ها درمیزنن، میگن کمک نمیخوای مادرم ما نیمه شب میگفت: آخ پهلوم آخ بازوم
مردم گله گی کردن امروز تو دادبزن آخ مادر...*
*اجازه میدی یاامام رضا یه جمله بگم ان شاءالله بخونن وگریه کنیم همیشه یه پدر میخواد کاری کنه خونواده رو به پسر بزرگش میسپره.صدازد: حسن جان توبایدحسین آروم کنی توباید زینب آروم کنی.وقتی مادرمیخوایم دفن کنیم نباید بلند گریه کنی.وسطای کوچه علی همچین که زهرا رو بغل گرفته یه وقت شنید پشت سرش آقازاده داره داد میزنه برگشت دید حسن داره گریه میکنه گفت :پسرم چرا داد میزنی توباید خواهرت آروم کنی گفت آخه بابا همین جا بود نامرد یه کاری کرد بگمیانه؟
یه کاری کرد مادرم دور خودش میگشت*
#ملتمس_دعا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
❣ا﷽ا❣ #دوبیتی
#شهادت_حضرت_زهرا_س
در کوچه خواست تا که شود حامی علی
دردا که تازیانه ی قنفذ امان نداد
هر قهرمان کند به نشان خود افتخار
زهرا مدال خود به علی هم نشان نداد
🥀
رسد آهسته آوایت مرا بر گوش جان مهدی
کنار در ، ستادی یا میان دوستان مهدی
به قربان صدای دلربایت گردم ای مولا
بیا بر مادر مظلومه ات قرآن بخوان مهدی
🥀
باز این چه شورش است که در بیت حیدر است
گویا زمان هجرت غمناک کوثر است
با آه زینب و حسن و شاه کربلا
گویا قیامتی شده و حشر دیگر است
🥀
می رسد از خشت خشت خانه بوی فاطمه
این دل حسرت کشم در آرزوی فاطمه
گریه و آه یتیمانم که می دانم ز چیست
زینبم در شانه پیدا کرده موی فاطمه
🥀
بر سوخته باغ ما دگر سر نزنید
این خانه ی آتشزده را در نزنید
از ما که گذشت مادری را دیگر
در خانه به پیش چشم دختر نزنید
🥀
ای داغ تو مُهر سینه ام فاطمه جان
موج تو برد سفینه ام فاطمه حان
هر شمع برای محفلی می سوزد
من سوخته ی مدینه ام فاطمه جان
🥀
ای که می خواهی بدانی قبر زهرا در کجاست
راز پیدا کردن آن خاک گرم کربلاست
مشتی از آن خاک بردار و رها کن در بقیع
هر کجا بنشست قبر همسر شیر خداست
🥀
آتش زدن به خانه ی مولا بهانه بود
مقصود خصم کشتن بانوی خانه بود
آن شب قوی ترین سند غربت علی
تشییع مخفیانه و دفن شبانه بود
🥀
آهنگ جدایی ز جگر ساز نمائید
با مادر خود درد دل ابراز نمائید
تشییع شود تا دل شب پیکر پاکش
آهسته درِ سوخته را باز نمائید
🥀
ایکاش که قلب علی از کار افتد
یا آنکه به دیده علی خار افتد
داغ دل من تازه شود زهرا جان
چونکه نظرم بر در و دیوار افتد
🥀
بعد از تو مرا امید فردایی نیست
امروز چو من غریب و تنهایی نیست
این درد مرا می کشد آخر که دگر
در خانه علی باشد و زهرایی نیست
🥀
رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد
این خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در می دوزد
🥀
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با تازیانه
ز من دار و ندارم را گرفتند
🥀
مرا زار و غمین کردی و رفتی
غمت مُهر جبین کردی و رفتی
چراغ خانه ام گردیده خاموش
مرا خانه نشین کردی و رفتی
🥀
دلم تنگه برایت ای عزیزم
سر خاکت سرشک غم بریزم
دعایم هر شب اینه فاطمه جان
که از پهلوی قبرت بر نخیزم
🥀
عجب فرقی میان سوز و ساز ما بود زهرا
تو شمع محفلم بودی و من شمع مزار تو
تو در خوابی و زینب در میان خانه بیدار است
هنوز آن کودک معصوم دارد انتظار تو
🥀
هر خانه را جغد اجل بر سر نشیند
گَرد غم اول بر رُخ دختر نشیند
یارب تماشایی بود آندم که زینب
گریان سر سجاده ی مادر نشیند
🥀
گویند که مرگ ناگهانی سخت است
پژمرده شدن به نوجوانی سخت است
یا فاطمه این بجاست اما بی تو
با اهل مدینه زندگانی سخت است
🥀
با آنکه علی بوده و اعلی شده ام
پیروز به هر جنگ بر اعدا شده ام
تاریخ نویسان نویسید به اشک
من خانه خراب غم زهرا شده ام
🥀
رفتی تو و ماند یک چمن حاصل تو
سوزد دل من به یاد سوز دل تو
هر وقت که از خانه برون می آیم
لبخند زند بر رخ من قاتل تو
🥀
مادر ز غم تو از جهان سیر شدم
چون شمع فسردم و زمینگیر شدم
بر زینب تو غم چهل سال گذشت
هر چند چهار ساله ام پیر شدم
🥀
خسته از غم به خود از درد و محن می پیچم
باورم نیست به جسم تو کفن می پیچم
زخمهایت به زبان آمده از خون گفتند
با من از پهلو و از سینه ی گلگون گفتند
🥀
آه مجبورم شبانه زائر قبرت شوم
قبر مخفی داشتن از بی مزاری بدتر است
تا مرا می بیندم قنفذ سلامم می کند
این سلامش از هزاران زخم کاری بدتر است
🥀
اگر می پرسی از احوال مادر
بگویم شمه ای از حال مادر
فقط گویم که می گشتیم آنروز
میان دست و پا دنبال مادر
🥀
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود
ای کاش که درب خانه مسمار نداشت
🥀
کوچه با من همزبانی می کند
درب خانه نوحه خوانی می کند
گوید احساس عجیبی در دلم
قنفذ امشب شادمانی می کند
🥀
از بارگاه قدسی و افلاکی خدا
آمد به گوش اهل سماوات این ندا
فرمود کردگار که ای آسمانیان
آمد عزای فاطمه حی علی العزا
🥀
امشب دل تنگ کوچه ها می گرید
یک کوه ، خموش و بی صدا می گرید
تشییع تمام آرزوهای علی است
تابوت به حال مرتضی می گرید
🥀
نه داغ مرگ پیغمبر مرا کشت
نه آن سیلی نه میخ در مرا کشت
به خون محسن ششماهه سوگند
غم مظلومی حیدر مرا کشت
🥀
آن شب که ابوتراب با قلب حزین
بسپرد تن ام ابیها به زمین
دانی که چرا خاک ر دستش افشاند
یعنی که تمام هستیم بود همین
🔹 با مَجمع ادبی،شعر و متن دست پر باش 👇
🛄 https://eitaa.com/joinchat/2102132992Ca617a9d291