فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یه روش ساده برای حفظ کردن👌🏻
تکرار یک مطلب همراه با «لهجه خاص»🗣
اینجا تو سامرا ورودی خانوما و آقایون از بیرون حرم جدا میشه و اونا توی حرم دیگه همدیگه رو نمیبینند🚫
برای همین هر سال قبل از ورود به بخش بازرسی، این فایل صوتی رو به حالت تکرار میذارن تا هر کسی از اونجا رد میشه متوجه بشه🔊
ولی اگر کسی دو دقیقه اونجا توقف داشته باشه بطور کامل این متن رو حفظ میشه😊
مخصوصا که کلمه «نمیبینید» رو یه جور خاصی تلفظ میکنه. منم که چندثانیه اونجا بودم، هی دارم باهمون لحن به خودم میگم:
«همدیگه رو نمیبینید»🙈
برا همین، حفظ کردن آیات قرآنی که تلاوت مجلسی اونها رو شنیدیم، آسونتر از آیاتی هست که فقط ترتیل ازشون شنیدیم🎧
چون اگر تکرار در شنیدن، همراه بشه با تفاوت لحن و لهجه و فراز و فرود، ذهن راحتتر اونا رو حفظ میکنه🤓
اما تکراری که یکنواخت باشه رو دیرتر حفظ میشیم🤪
#خاطرات_اربعین #سامرا
🕌 ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd 🕌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥این کلیپ رو حتما ببینید توضیحات حجت الاسلام موسوی زاده راجع به کلیپ تقطیع شده شیخ قمی( به گفته شیخ قمی) که بسیار عالی و منصفانه توضیح دادند
✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا باب الحوائج دست مارا هم بگیر اقا😭🤲🤲
لیلای منی
مجنون توام
محتوای عزاداری بیستم صفر،اربعین
https://eitaa.com/joinchat/4089840119Cbd16481f7d
شوق دیدار حسین و کربلا دارم بشیر
گفتگو با خامس آل عبا دارم بشیر
اجرت با سیدالشهدا
ای بشیر این محملم را بر به سوی کربلا (2)
تا عزاداری نمایم در زمین نینوا
داغ ها دارم به دل از جور قوم اشقیا
شب اربعین است عزیزان در این مکان جمع شدید نوای یا حسینو سر داده اید اجر شما با سیدالشهدا ان شاء الله در آتیه ی نزدیک همین جمع با همراهی دیگر عزیزان با همراهی خانواده ی شهدا واسرا و مجروحین در کنار حرم سیدالشهدا برگزار بشه.
داغ ها دارم به دل از جور قوم اشقیا
من بگویم راز دل با آن شهید سر جدا
یعنی اگر ای عاشقان امام حسین شما به بالین قبر سیدالشهدا رسیدین هرچه رازدل دارین.هر چه عقده ها در دل دارین اونجا به حسین زهرا میگین
من گل گم گشته اندر کربلا دارم بشیر
شوق دیدار حسین و کربلا دارم بشیر
گفتگو با خامس آل عبا دارم بشیر
خواهم اندر کربلا بهرش عزاداری کنم
اشک ماتم را من از این دیده ام جاری کنم
بر سر قبرش بمانم ناله و زاری کنم
عقده از دل برکنم رفع گرفتاری کنم
یکی ازعزیزانی که جدیدا از زندانهای بعثیها آزاد شده بود تعریف می کرد هنگامی که ما رو به کربلا بردن وقتی وارد صحن شدیم دیدیم این بعثی ها با چکمه ها درصحن اباعبدالله با جسارت کامل قدم می زنن.گفت ما به احترام سیدالشهدا فرزند زهرا کفشها رو بیرون آوردیم.
وقتی وارد صحن اباعبدالله شدیم دیدیم گرد و غبار زیادی این حرم رو فرا گرفته یعنی مدتها بوده که اینجا رو تمیزنکردن. گرد وغبار حرم اباعبدالله رو نگرفتن بسیجیها بسیجیها.
جای شما اونجا خالیست.جای شما اونجا خالیست که همگی بسیج بشیم حرم رو پاک کنیم گرد و غبار حرم رو با اشک دیدگانمون پاک کنیم.
حسین زهرا شب اربعین است شب زیارتی توست.عنایتی فرما به این رزمندگان در سنگرها که امشب ناله ی حسین حسینشون بلند شده. ای کاش حسین زهرا این دسته جمع آنجا بودیم گرد و غبار حرمرو با اشک دیدگانمون پاک می کردیم.
یکی از علما هم خواب دیده بود حرم سیدالشهدا حسین زهرا مشغول گرد و غبار پاک کردن از حرم خودش است .از مشبک های حرم آمد جلو عرض ارادت کرد یا حسین جان بگذارید من اینجا رو پاک کنم شما چرا گرد و غبار رو پاک می کنید
فرمود ای عزیزان رزمنده ای خانواده ی شهدا فرمود آخه از میدان برای من مهمان میاد من دارم گرد وغبار روبرای عاشقان خودم پاک می کنم آخه اونها زوار منن حسین حسین
اجرت با سید الشهدا.اجرت با سیدالشهدا ان شاءالله
عقده از دل برکنم رفع گرفتاری کنم
میل دیدار عزیز کبریا دارم بشیر
شوق دیدار حسین و کربلا دارم بشیر
گفتگو با خامس آل عبا دارم بشیر
سر نهم اندر مزار خسرو خوبان من
زاده ی زهرای اطهر شیره ی جانان من
در بغل گیرم حسین و آن گل ریحان من
تا که خون افشان شود از دیده ی گریان من
گفت آمدیم باجابربن عبدالله انصاری برای زیارت قبر حسین.گفت هنگامی که رسیدیم به شط فرات.جابر رفت در این شط غسل کرد.جامه ای داشت یکی رو به دور خود پیچید یکی دیگر رو بر روی شانه های خود انداخت.
خود رو از بوی عطر مشخص کرد.دارویی خوشبو داشت خود رو خوشبو کرد.فرمود ای عطیه مرا به پیش مزار حسین ببر.آخه جابر پیر است از یاران رسول الله ست در جنگ بدر و حنین شرکت کرده نابیناست.عطیه دست جابر رو گرفت به سوی مزار حسین می برد.می گفت قدمی بر نمی داشت این جابر به جز اینکه ذکرخدا رو بر لب جاری می کرد.قدم های آهسته ای برمی داشت.ذکرخدا می گفت.تا به قبر حسین رسید دستها رو بر روی مزار حسین گذاشت. ناگهان بی هوش بر مزار حسینش افتاد.او رو به هوش آوردن سه بار صدا زد یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین
حبیب لا یجیب حبیبه آیا دوست جواب دوست را نمی دهد .روی مزار زبان حالی داشت.صحبت می کرد آری درست است چگونه جواب من رو بدی ر حالی که در گذشته رگ های گلوی تو روبر روی شانه هایت آویزان کردن .بین پیکر مقدس تو.تن مقدس تو جدایی افکندن .حسینم من شهادت می دهم فرزند ختم مرسلینی.منشهادت می دهم فرزند امیرالمومنینی من شهادت میدهم فرزند
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
زهرایی حسین حسین حسین
یوسف گم گشته ای در نینوا دارم بشیر
شوق دیدار حسین و کربلا دارم بشیر
گفتگو با خامس آل عبا دارم بشیر
شاعر: اسماعیل اخوت
گوش کن سرنوحه ی جدید
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
اجرت با زهرا
زوار با این معرفت چشم جهان ندیده
هجر عزیزان دیده و رنج سفر کشیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
این کاروان از جابر انصاری حزین است
پیری که از اصحاب خاص ختم مرسلین است
در این سفر با یک نفر دم ساز و هم نشین است
سوی حبیب خود حسین راه سفر بریده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
صحرا زخون پاک یاران حسین معطر
اندر کنار مرقد نوباوه ی پیمبر
گردیده مدفون پیکر لب تشنگان دیگر
بر سینه ی باب اصغر شش ماهه آرمیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
غسل زیارت کرده آن روشن دل نکونام
خود را معطر ساخته پوشیده بر تن احرام
یک عالمی معناست در رفتار پیر اسلام
تکبیر گو سنگین قدم آن پیر قد خمیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
گفت ای عطیه یک نظر بنما در این بیابان
جایی که بینی در طوافش دسته های مرغان
باشد همانجا مدفن سرباز دین و قرآن
آن کس که شیر از نوک انگشت نبی مکیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
آنجا مطاف و محبط خیل فرشتگان است
سرمنزل قرب و زیارتگاه عارفان است
آرامگاه سرور و سالار عاشقان است
دین خدا را کرده یاری آن گلو بریده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
آمد چو جابر در کنار تربت شهیدان
افکنده خود را بر مزار پاسدار قرآن
بر سر زد و بیهوش شد آن پیر عشق و عرفان
بر تربت آن تشنه کام جام حق چشیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
گفت السلام ای زیب آغوش رسول اکرم
بر تو سلام ای حامی دین نبی خاتم
ای زاده ی زهرای اطهر بانوی دو عالم
تیر بلای عشق جانان را به جان خریده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
بر تو سلام ای مشعل نورانی هدایت
بر تو سلام ای آن که حق گردیده خون بهایت
ده پاسخم ای صد هزاران جان شود فدایت
ای جسم پاره پاره ی در خاک و خون تپیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
ای کشته ی لب تشنه ی خونین بدن حسین جان
ای روح بخش و جلوه ی هر انجمن حسین جان
ای کاروان سالار هفتاد و دو تن حسین جان
ای بار سنگین شهادت سوی حق کشیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
مولا نظر فرما به زواران اربعینت
یاری نما آیند و بوسند خاک سرزمینت
زارع چو یاد آرد وداع بار آخرینت
گرید ز هجران از سر شب تا دمد سپیده
خوش کاروانی اربعین در کربلا رسیده
زوار با این معرفت چشم جهان ندیده
هجر عزیزان رده و رنج سفر کشیده
شاعر: حاج حبیب الله معلمی
واویلادر کربلا
کشته شده خون خدا
واویلا در کربلا
کشته شده خون خدا
کشته شده خون خدا
واویلا در کربلا
اکبر شهید نینوا
اکبر شهید نینوا
واویلا در کربلا
کشته شده خون خدا
قاسم بگفتا با نوا
قاسم بگفتا با نوا
ادرکنی ای خون خدا
واویلا در کربلا
واویلا در کربلا
کشته شده خون خدا
شب اربعین هست ها-همه
ندای هل من ناصر حسینی
ندای هل من ناصر حسینی
پیش به سوی حرم حسینی
پیش به سوی حرم حسینی
ندای هل من ناصر حسینی
پیش به سوی حرم حسینی
واویلا در کربلا
واویلا در کربلا
ارسال محتوای تبلیغی برای روحانیون، مبلغین، طلاب
دعوت به گروه محتوای تبلیغی مناسبتی از طریق لینک
https://eitaa.com/joinchat/387842242Ceeb934db50
دعوت به کانال محتوای روضه
https://eitaa.com/joinchat/1969356889C89c77887dd
شمیم جان فزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بوی مشک و ناب و عنبر آید
به گوشم عمه از گهواره ی گور
در این صحرا صدای اصغر آید
حسین را ای صبا برگو که از شام
به کویت زینب غم پرور آید
ولی ای عمه دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید
که چون اندر سر قبر شهیدان
تو را از گریه کام دل برآید
در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید
مهار ناقه را یک دم نگه دار
که استقبال لیلا ، اکبر آید
مران ای ساربان یک دم که داماد
سر راه عروس مضطر آید
کند ” جودی ” به محشر ، محشر از نو
اگر در حشر ما این دفتر آید
عبدالجواد جودی خراسانی
یکی از بحث هایی که با تکیه بر کلام حضرت زینب سلام الله علیها به آن پرداخته شده است بحث زیباشناسی در کربلا است. حضرت زینب فرمودند «ما رأیت الا جمیلا» مرحوم شهید مطهری می فرماید زیبایی یدرک و لا یوصف. زیبایی چیزی است که درک می شود ولی قابل وصف کردن و توضیح دادن نیست.
در قرآن برای زیبایی از کلمات جمیل، جمال، زینت، حلیه و حسن استفاده شده است. کربلا همراه با مصیبت بوده است و این زیبایی چه بوده است که حضرت زینب فرمود جز زیبایی چیزی ندیدم.
ما دو گونه زیبایی در کربلا داریم. زیبایی های حسی و زیبایی های معنوی. زیبایی های حسی زیبایی هایی که قابل مشاهده است مثل دیدن یک ساختمان زیبا. حالا برای نماز اگر از مقدماتی مانند لباس سفیدی، جانماز مناسبی، عطری و... استفاده شد، این زیبایی حسی و مشاهده ای است که اگر کسی ببیند این را مشاهده می کند ولی ممکن است نماز با حضور قلب اقامه شود که این حضور قلب زیبایی معنوی است و برای کسی قابل مشاهده نیست و کسی که نماز می خواند این را درک می کند.
امام عسکری علیه السلام می فرماید زینت های معنوی زیباتر از زینت های ظاهری است.
زینت های حسی کربلا: خطبه ها، رجزها، دعاها، گفتگوها
زینت های معنوی کربلا: صفت رضا، جوانمردی و فتوت، صبر و بردباری
با توجه به کلام حضرت زینب (س) چهار نوع زیبایی وجود دارد.
۱. زیبایی ظاهری
به معنای آراسته بودن
۲. زیبایی آزمایشی
آخرت را از طریق دنیا زیبا کردن
۳. زیبایی کیفری
دیدن زشتی ها به جای زیبایی ها
۴. زیبایی معنوی
مصداق بارز این زیبایی واقعه ی عاشورا و کربلا بود که حضرت زینب (س) به آن اشاره داشتند.
زیبایی عالمان به عمل ایشان است.
زیبایی مومن نیز در پرهیزگاری و تقوا است.
زیبایی یه خانم جلوه گیری نیست
کلام معصوم زکات زیبایی عفاف و حجاب است
در ظاهر کربلا کشته شدن امام حسین و یاران ایشان را مشاهده میکنیم ولی صحنه کربلا دارای زیباییهای فراوانی است که هر انسانی توان درک آن را ندارد.
در کربلا میتوان جلوههایی از زیبایی را در انگیزه، محتوا و رفتارها مشاهده کرد
امام حسین(ع) از ابتدای حرکت خود به سمت دشمنان و تا وقتی که به گودی قتلگاه رسید انگیزهای الهی داشت و به همین دلیل بود که حضرت زینب کبری(س) در مجلس یزید فرمود «ما رأیت الا جمیلا».
خطبهها، نامهها، رجزها و گفتارها را بخش دیگری از زیباییهای کربلا است
خطبههای امام حسین(ع) در اوج زیبایی قرار داشته و رجزهای یاران ایشان نیز بسیاری زیبا بوده است.
اگر نگاه و مقایسهای بین اردوگاه امام حسین(ع) و اردوگاه یزیدیان در کربلا داشته باشیم درک بهتری از زیباییهای کربلا خواهیم داشت.
زیباییهای رفتاری را بخش دیگری از زیباییهای کربلا است
زیباییهای رفتاری در کربلا در جایی که حضرت عباس(ع) آب نمینوشد، امام حسین(ع) طفل 6 ماهه را بر دست بلند میکند، اقامه نماز شب و ظهر عاشورا و ... نهفته است.
سه عاملی که موجب زیبا شدن اعمال انسان میشود،
حیا نخستین عاملی است که موجب زیبایی اعمال میشود و بلند همتی و خشوع از عوامل دیگری است که اعمال انسان را زیبا میکند.
اربعین حسینی(متن سخنرانی و منبر)
اربعین حسینی (علیه السلام)
قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم:مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ [1]
مهر تو را به عـالـم امـکان نمی دهم این گنج پر بهاست من ارزان نمی دهم
ای خـاک کربلای تو، مهر نماز من این مـهر را به ملک سلیمان نمی دهم
جـان مـی دهـم بـه شـوق لـقـای تـو تا بـر سـرم نـنـهـی، جـان نـمی دهم
یارب دلم ازغم حسین محزون کن در سـیـنـه مـا محـبـتش افـزون کـن
جزمهرحسین هر آنچه باشد به دلم خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن
فضیلت ذکر صلوات
درروایات متعدد اشاره شده، که عبادات ما بدون ذکر صلوات قبول نمی شود. ذکر صلوات باید همراه حسنات و عبادات باشد. باز از پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله وسلم ) روایت داریم: اگر در روز قیامت از امت کسی را بیاروند که حسنات زیادی را به جا آورده است اگر حسناتش ضمیمه بر صلوات محمد و آل محمد نباشد خدا حسناتش را قبولش نمی کند. چون صلوات دستور خداوند است. خداوند می فرماید:إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً [2]خداوند می فرماید: هم من، هم ملائکه ام، صلوات می فرستیم. شما هم این کار را بکنید.
ثواب زیارت امام حسین علیه السلام
جابر از چهارده معصوم علیهم السلام، هفت معصوم علیهم السلام را، زیارت کرده است. و از خدمت آنها استفاده کرده است. جابر به همراه عطیه، که از شاگردانش و دوستانش بود در اربعین حسینی به کربلا آمد. در کنار فرات غسل زیارت کرد. عطیه دستش را گرفت. به زیارت که می آمدند، قدم هایش را کوتاه بر می داشت. عطیه گفت: چرا آرام و کوتاه قدم برمی داری؟ فرمود: که از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) خدا شنیدم، هر کسی به زیارت فرزندم امام حسین(علیه السلام ) می رود، هر قدمش ثواب یک حج عمره است.
عظمت دستگاه امام حسین علیه السلام
واقعا دستگاه امام حسین(علیه السلام ) شگفتی هایی دارد؛ که از عقل ما و فهم ما فراتر است. همان طور که ایثار و گذشت امام حسین(علیه السلام ) هم یک ایثار و گذشت ویژه ای بوده است. کی حاضر است، در راه خدا همه هستیش را، همه برادرهایش، بچه هاش و یارانش را، فدا کند، خودش را فدا کند، استخوان هایش خورد بشود.
از زن و فرزند و خانمان بگذشتی اما آدم نگذشت ز یک دانه گندم.
دربهشت خدا به حضرت آدم(علیه السلام ) فرمود: که از این دانه گندم نخور؛ ولی خورد.
داستانی درباره معنای حقیقی ذبح عظیم در قرآن
علامه سید محمدحسین تهرانی، در کتاب روح مجرد نقل می کند که یک عالم جلیل القدر در تهران به نام مرحوم سید دری نجف آبادی بود. در تهران منبر میرفت. ایشان در تهران یک موقعی از منبر پایین می آید؛ یک جوانی از ایشان سئوالی می کند که حافظ یک شعری دارد؛ که می گوید:
مرید پیر مغانم، زمن مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی، و او به جا آورد.
مرحوم نجف آبادی می فرماید که منظور از پیر مغان حضرت امیر است و منظور از شیخ حضرت آدم صفی الله است یعنی ای حضرت آدم درست است شما شخصیت بزرگی هستی ولی من یکی مرید حضرت امیر المومنین هستم چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد به خاطر اینکه خدا تو بهشت دنیوی به حضرت آدم فرمود: از همه این نعمت ها استفاده بکن الا این گندم که شجره ممنوعه است. وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ [3]اما حضرت آدم و حوا طبق نص قرآنوَ كُلا مِنْها شیطان آمد وسوسه کرد. شیطان قسم خورد که من خیر خواه شما هستموَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ [4]حضرت آدم هم فکر نمی کرد که کسی قسم دروغ بخورد. یعنی خیلی صاف و زلال بوده است. قسم خورد که من خیر خواه شما هستم اگر از این گندم بخورید همیشه در بهشت می مانید. حضرت آدم و حوا از اون میوه ممنوعه خوردند و لباس هایشان ریخت. از بهشت هم بیرونشان کردند. به حضرت آدم گفتند: گندم نخور ولی خورد.خدای متعال به حضرت امیر(علیه السلام ) نفرمود که گندم نخور ولی حضرت امیر(علیه السلام ) در همه عمرش گندم نخورد. "چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد" به قول مولانا:
هـیچ نـکشد نـفـس جـز ذل پـیـر دامن آن نفس کش راسخت گیر
هرچه گویم عشق ازآن برتربود عشق امیر المـومنین حیدر بود
مرحوم دری نجف آبادی فوت می کند، همین شخص که این سئوال را کرده که منظور از این شعر چیست مرحوم نجف آبادی را در عالم خواب می بیند. البته در عالم خواب از مرحوم نجف آبادی می پرسد، که آقا شما این دنیا جواب دادی که منظور از پیر مغان حضرت امیر(علیه السلام ) و منظور از شیخ حضرت آدم است آیا اون دنیا که رفتی معنی بهتری هم پیدا کردی؟
ایشان می فرمایند: من به این دنیا که آمدم یک معنی بالاتر و بهتری از شعر حافظ فهمیدم. به من فهماندند که مراد از پیر مغان آقا ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) است. و منظور از شیخ حضرت ابراهیم(علیه السلام) است. خدای متعال دوست داشت در راه او یک قربانی و ذبحی انجام بپذیرد. یک کسی برایش فدا بشود. خدای متعال به حضرت ابراهیم(علیه السلام) امر کرد، که اسماعیل(علیه السلام) را در راه من قربانی کن حضرت ابراهیم(علیه السلام) هم اسماعیل(علیه السلام) را در منی آورد، و واقعا هم نیتش این بود که قربانی کند.
سخت ترین امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام
خیلی امتحان سنگینی است. حضرت ابراهیم(علیه السلام) مظهر لطافت و احساس خدایی بوده است. در اوج احساس پدری بوده است. کارد را گذاشت که سر حضرت اسماعیل(علیه السلام) را ببرد، خیلی هم فشار آورد، ولی کارد به امر خدا نبرید. همه چیز دست خداست به آتش امر می کند که گلستان بشو. به کارد می فرماید: نبر نمی برد. حضرت عصبانی شد؛ کارد را به سنگ زد سنگ نصف شد. ولی پوست و گوشت نازک حضرت اسماعیل(علیه السلام) را نمی برید. گفت: خدا به من امر می کند که نبر دوست خدا می گوید: که ببر من باید حرف خدا را گوش بدهم. بعد جبرئیل(علیه السلام) نازل شد. یک قوچی از قوچ های بهشتی آورد؛ که به جای اسماعیل(علیه السلام) قربانی کردند. وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ [5]یعنی فدیه دایم به جای ذبح حضرت اسماعیل(علیه السلام) ذبح بزرگی را بعضی از مفسرین گفتند: که منظور از ذبح عظیم که جایگزین حضرت اسماعیل(علیه السلام) شده همان گوسفندی است که از بهشت آوردن. ولی این آیه را روایات ما معنی دیگری کرده است. آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمود: ذبح عظیم منظور جدم امام حسین علیه السلام است. خدای متعال از یک گوسفند بهشتی تعبیر به ذبح عظیم نمی کند. حضرت فرمود: که مشیت خدا بر این تعلق گرفت که حضرت اسماعیل(علیه السلام) قربانی نشود. اما در این امت بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) ذبح بزرگی که در راه خدا انجام شد؛ منظور آقا ابا عبدالله حسین علیه السلام است. به جای اسماعیل ذبیح الله(علیه السلام) حضرت امام حسین علیه السلام فدیه شد. آن وقت آقای دری(ره) فرموده بود: که وقتی در این عالم آمدم به من فهماندند که معنی شعر این است که : ای حضرت ابراهیم(علیه السلام) از من رنجش پیدا نکن؛ شما قرار بود که در راه خدا قربانی بدهی ولی به جای شما امام حسین(علیه السلام) خودش را، بچه هایش را، برادرهایش را، حضرت ابالفضلش را، که مثل جان خودش است؛ همه این ها را در راه خدا فدا کرد. وَ بَذلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ [6]امام حسین(علیه السلام) یک موی حضرت زینب را با عالمی نمی دهد.
معنای بذل و بذل امام حسین علیه السلام
می دانی حضرت زینب(سلام الله علیها ) را چقدر دوست دارد؟ امام حسین(علیه السلام) برای چی حاضر می شود که حضرت زینب این همه اسارت و ذلت بکشد. به خاطر خدا، حاضر شد؛ تمام این ایثار ها را بکند. ما در زیارت اربعین می گوییم: که امام حسین(علیه السلام) بذل کرد. بذل به چیزی می گویند، که طرف بدون چشم داشت و طمع ببخشد. یعنی اصلا هیچ به برگشتش فکر ندارد. ابا عبدالله خون دلش را در راه خدا برای اینکه بنده ها را از جهالت و گمراهی نجات بدهد، بذل کرد. من مادری را سرغ دارم که به پسرش خیلی علاقه دارد ولی وقتی زلزله آمد، اصلا فراموش کرد که پسری دارد. توی حیاط آمد بعد از این که زلزله تمام شد، یادش آمد که پسری دارد؛ که خیلی دوستش دارد. در موقع گرفتاری ها معلوم می شود، چه کسی به فکر چه کسی است. ولی آقا ابا عبدالله(علیه السلام) برای این که بندگان خدا را نجات بدهد، از همه هستیش گذشت.
نظر اهل بیت به اشعار و شخصیت حافظ
یکی از اساتید ما می فرمود: من برای همه شعرهای حافظ می توانم آیه یا روایت بیاورم. بنده خودم روزهای آخر محضر آیت الله اراکی (ره) شرفیاب شدم. ایشان غزلیات حافظ را میخواند و گریه می کرد.
الایا ایها الساقی ادرکأسا و ناولها که عشق آسان نموداول ولی افتاد مشکل ها
آیت الله اراکی در سن شست سالگی یک عمری مرجع و شیخ الفقها باز هم انسش با شعرهای حافظ بوده است. یک طلبه ای می گفت: که خواب دیدم که امام زمان آمد حجره من، همه کتاب ها را بیرون گذاشت؛ ولی قرآن و حافظ را فرمودند: این باشد. مرحوم میزا مرشد چلویی از دوستان شیخ رجب علی خیاط بوده، آدم بسیار فوق العاده ای بود.
یک موقعی ایشان توسل می کند به امام حسین علیه السلام می گوید: آقا من از شما می خواهم که طبع شعر حافظ را به من بدهید. آقا امام حسین(علیه السلام) را در عالم رویا زیارت
می کند. حضرت می فرماید: که این عنایت ویژه است؛ به کسی نمی دهیم. یعنی این ویژه این شخصیت است.
لیل طلب آب امام از دشمن
مرحوم آیت الله شاه آبادی استاد امام (ره) بوده. ایشان می فرمودند: بعضی ها می گویند: امام حسین(علیه السلام) از شمر تقاضای آب کرده، این مسئله درست است. شهید مطهری(ره) می فرماید: که حضرت(علیه السلام) از دشمن تقاضای آب نکرد. ولی همه مقاتل ما نوشته اند که تقاضا کرده اند. حضرت شاه آبادی می فرمودند: که قطعا حضرت تقاضای آب کرده است. ولی از روی ذلت تقاضا نکرده است. اصلا روایت داریم: که به دوستت هم رونینداز، تقاضایی نکن. آن وقت امام حسین(علیه السلام) نمی توانست یک ساعت تحمل کند؟ به دشمنش، آن هم دشمنی مثل شمر رونیندازد؟ جواب فرموده بودند: تقاضای آب برای این بوده دست طرف را بگیرد. امامی که محتاج کمک خلق باشد، به درد نمی خورد. ما معتقدیم امامعَيْنَ الْحَيَاةِ [7]است، سر چشمه حیات هستند، همه چیز سر سفر امام است، همه چیز میدهد. یعنی نفس همه به امام بند هست.
معنای هل من ناصر امام حسین علیه السلام
امام وقتی می فرماید:که هَل مِن ناصِرٍ يَنصُرُنى [8]ظاهرش این است "چه کسی است، که من را یاری کند؟" اما معنی حقیقیش این است چه کسی است، که من یاریش کنم. به جهنم نرود، به بهشت برود. امام(علیه السلام) می فرماید: به من آب بدهید. چون هر کسی آب بدهد، رحم کند، رحمت اورا می گیرد.
محبت فوق العاده امام حسین علیه السلام
ما روایت داریم: تا کسی رحم کند، رحمت خدا او را می گیرد. مرحوم آقای شاه آبادی فرموده بودند: امام(علیه السلام) اگر به شمر فرموده بود، که به من آب بده پیش جدم از تو شفاعت کنم، درست است. چون امام(علیه السلام) می خواهد سفره رحمتش را پهن کند؛ شمر هم در سر اون سفره باشد. شمر اگر آب می داد دیگر موفق به کشتن حضرت(علیه السلام) نمی شد. رحم میکرد و برمی گشت. تا بر می گشت رحمت خدا او را می گرفت. حضرت علی اصغر(علیه السلام) را می آورد، که رحم کنند. تا مورد رحمت واقع بشوند. حضرت(علیه السلام) به شمر گفت: که به من آب بده تا از تو در پیش جدم رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم ) شفاعت کنم. آن ملعون هم گفت: من یک درهم یزید را با شفاعت جدت تو عوض نمی کنم. امام حسین(علیه السلام) می خواهد، حتی خبیث ترین آدم ها را هم نجات بدهد. محبت امام حسین(علیه السلام) خیلی فوق العاده است. ببین چطور خلق دل باخته امام حسین(علیه السلام) شده اند. امام حسین(علیه السلام) این طور دل باختگی را نشان داد که خلق این طور دلباخته شده اند.
نوکری در دستگاه امام حسین علیه السلام
یک عالمی در منزلش مجلس روضه می گرفت. معمولا بچه هایش رفقایش شاگردانش می آمدند در منزلش پذیرایی می کردند یک روز رفقا و شاگرداش نیامدند بچه هایش هم نبودند آقا عبایش را گذاشت کنار خودش از مردم پذیرایی کرد. شب حضرت زهرا(سلام علیها) را خواب دید. حضرت(سلام الله علیها ) فرمود: فلانی امروز تو نوکر ما شدی. یعنی تو دستگاه اهل بیت علیهم السلام و امام حسین(علیه السلام) باید خودت را بشکنی، جارو کشی کنی، کفش جفت کنی. مرحوم آیت الله کمپانی، استاد آیت الله بهجت و خیلی از بزرگان، خودش کفش جفت می کرد، چایی می ریخت. می گفتند: آقا شما آیت الله، فیلسوف و چی و چی هستی. می گفت: این مجلس امام حسین(علیه السلام) است. شاید خیلی از کارهای ما نگرفت، ولی این کار گرفت. نوکری در این خانه برای ما ثبت بشود.
دیدار امام حسین علیه السلام از خادمش هنگام مرگ
یکی از رفقا می گفت: که در مشهد یک تارجری بود؛ که خیلی به امام حسین(علیه السلام) علاقه داشت. می رفت مجلس امام حسین(علیه السلام) چایی می ریخت. چندین سال چایی ریز امام حسین(علیه السلام) بود. اواخر عمر مریض شد، توی خانه افتاد. دیگراز خانه نمی توانست بیرون بیاید. هر شب هم یکی از بچه هایش می رفت پرستاریش می کرد. یک شب یکی از پسرهایش می گفت: که من دیدم آقام حالش خیلی منقلب و مضطرب است. گفتم: بابا جان حالتان خوب نیست، می خواهید بروم دکتر بیاورم. گفت: نه کار ما از دکتر گذشته دیگر. گفتم: حالش را داری، ماشین را آماده کنم، ببرمت به زیارت امام هشتم علی بن موسی الرضا(علیه السلام). گفت: من زیارت خیلی رفتم، حالا نوبت آن هاست، که به دیدن من بیایند. گفت: من دیدم حال پدرم خیلی منقلب است. ولی یک وقت با زحمت بلند شد، مودب نشست. گفتم: بابا جان شما که حال نشستن نداری، دراز بکش، استراحت کنید. فرمود: فرزندم مگر چشمانت نمی بیند، آقا امام حسین(علیه السلام) به دیدن من آمده، من به احترام اربابم نشستم. گفت: سلام دادالسَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ [9]بعد هم دراز کشید و از دنیا رفت.
معلوم شد، آقا امام حسین(علیه السلام) در لحظه آخر به دیدنش آمده است.
ذکر مصیبت اربعین امام حسین علیه السلام (بازگشت اسرا به کربلا )
اول زائری که در روز اربعین به زیارت امام حسین(علیه السلام) رفت، جابر بوده است. عطیه می گوید: دست جابر را گرفتم و روی خاک قبر ابا عبدالله(علیه السلام) گذاشتم. آن قدر جابر گریه کرد و ناله کرد، که از هوش رفت. بعد آب به صورتش زدم، به هوشش آوردم. سه مرتبه صدا زد یا حسین(علیه السلام) یا حسین(علیه السلام) یا حسین(علیه السلام) صد زد آقا جان من پیرغلام شما جابرم. از راه دور به زیارت شما آمده ام. هر وقت عرض ارادت می کردم جواب من را می دادی، ولی الان حبیب لایجیب حبیبه چرا دوست جواب دوستش را نمی دهد؟ خودش به خودش جواب داد. صدا زد: جابر چه انتظار داری از اون حسینی که بدن مقدسش قطعه قطعه در کربلا، سر مبارکش با بالای نیزه بین بدن و سرش فرسخ ها فاصله افتاده جواب تو را بدهد. داشت با آقا(علیه السلام) نجوا می کرد؛ که صدای زنگ قافله به گوش رسید.
گمانم کربـلا شـد عـمـه نزدیک که بوی مشک و ناب عنبرآید
مهـار نـاقه را یک دم رها کن بـه اسـتـقـبـال لـیـلا اکـبـر آید
به گوشم عمه از گهواره گور دراین سحرا صدای اصغر آید
چهل روزاست گشته ذکرزینب حسیـنم وای حـسیـنم وای حسینا
اربعین تجدید خاطره عاشوراست. اهل بیت وارد سرزمین کربلا شدند. از مرکب ها پیاده شدند یکی سراغ قبر عمو می رود. یکی سراغ قبر برادر می رود. یکی قبر طفل شش ماه را سراغ می گیرد: امام سجاد(علیه السلام) شاید به جابر فرمود: جابر روز عاشورا نبودی همین جا بود؛ جوان های ما را کشتند. همین جا بود، طفل شیر خواره ما را شهید کردند. همین جا بود، پدر ما ابا عبدالله(علیه السلام) را شهید کردند. همین جا بود، خیمه های ما را به آتش کشیدند. عزیزان ما را اسیر کردند. اما بی بی زینب، داغش از همه بیشتر است. آمد خودش را روی قبر ابا عبدالله انداخت. آن قدر ناله کرد. واحسینا واحبیب قلب رسول الله یک وقت دیدن بی بی دست برد قریبان چاک کرد .
________________________________________
[1]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/مجلسی/ج 65/131/باب 18 الصفح عن الشيعة و شفاعة أئمتهم صلوات الله عليهم فيهم ..... ص : 98
[2]. الأحزاب : 56
[3]. البقرة : 35
[4]. الأعراف : 21
[5]. الصافات : 107
[6]. مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/468/هشتم زيارت اربعين است ..... ص : 467
[7]. مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/59/روز جمعه روز حضرت صاحب الزمان عليه السلام....ص:59
[8]. فرهنگ عاشورا/جمعی ازنویسندگان/131/6. الگوها و چهره هاى عاشورايى ..... ص : 130
[9]. مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/458/أول زيارت عاشوراء معروفه
شروعجاذبهیمغناطیسحسینی،درروز #اربعین است. جابربنعبداللَّهرا
ازمدینهبلندمیکندوبهکربلامیکشد.
#امام_خامنهای
متن سخنرانی با موضوع اربعین حسینی
بسم الله الرحمن الرحیم
پیغمبرها در چهل سالگی به پیغمبری میرسیدند. داریم کسانی که سنشان به چهل رسید، یک توقع بیشتری از آنها هست. این دو تا. در روایات برای اربعین خیلی حدیث داریم، در مسائل اجتماعی گفتند از هر طرف چهل تا خانه همسایه است. در کارهای عرفانی میگویند: به چهل مؤمن دعا کنید، دعای خودت هم مستجاب میشود. در تغذیه گفتند: اگر چهل روز پول نداشتی گوشت بخری، قرض کن گوشت بخر. یعنی بیشتر از چهل روز نگذار بدنت بدون گوشت باشد. در مسائل فرهنگی هرکس چهل حدیث مفید حفظ کند در قیامت با علما محشور میشود. با فقیه محشور میشود. نمیدانم قصهی این اربعین چیست؟
در انقلاب ما پیرها یادشان است، سالمندها یادشان است، نوجوانها یادشان نیست. اصلاً رمز انقلاب ما چهلم به چهلم شد. یعنی نوزده دی یک عده قم شهید شدند، چهلم شهدای قم، تبریز انقلاب شد. چهلم تبریز، یزد. چهلم یزد، بابل، آمل. یعنی همینطور این چهلم به چهلم یعنی هر استانی چند تا شهید میداد، استان دیگر اربعین میگرفت. آنوقت این اربعینها به هم وصل شد یک نهری شد شاه را بیرون کرد. زیارت امام حسین در اربعین مهم است، علامت ایمان است. کما اینکه انگشتر عقیق در دست راست کردن علامت شیعه بودن است.
1- جابربن عبدالله انصاری، یار وفادار پیامبر در کربلا
جابربن عبدالله هم که کربلا آمد، یکی از اصحاب پیغمبر بود. نابینا شده بود خدا رحمت کند دوستی داشتیم به نام آقای محمدی اشتهاردی. میگفت: تو در تلویزیون یک چیزی گفتی من این را کتابش کردم. گفتم: چه گفتم که کتاب شد؟ آخر من الآن 32 سال است در تلویزیون هستم. آن سالهای اول من گفتم: چرا میگویند: جابر بن عبدالله نابینا شد زیارت اربعین آمد؟ جابربن عبدالله سوابق نظامی و جنگی و خیلی کمالات دارد ولی از همه کمالاتش همین مانده که روز اربعین زیارت امام حسین آمد. آخر یک کسی بردارد بگوید این جابر که بود. میگفت: من همان پای تلویزیون جرقهاش به ذهنم خورد، یک کتاب راجع به جابربن عبدالله انصاری نوشتم.
جابر بن عبدالله انصاری پیغمبر رادرک کرد، امیرالمؤمنین را درک کرد. زمان امام حسن بود، زمان امام حسین بود، زمان امام سجاد بود، زمان امام باقر هم بود. امام باقر یک بچهی کوچولو بود. تا آمد مسجد جابر بلند شد. گفتند: بابا تو یک سن بالایی داری. حدود هشتاد، نود سالت است. برای بچه احترام میگذاری؟ این بچه است! فرمود: بابا خدا اراده کرد که این بچه امام شود و من لیاقت نداشتم. این یک درس است که گاهی وقتها نگویند: آقا خفه شو. من چهار تا پیراهن بیشتر از تو پاره کردم. من ریش سفید هستم. چه اشکالی دارد یک کوچولو بفهمد ممکن است پدر بزرگش متوجه نباشد.
خوب چون زیارت اربعین است، زیارت هم یک سلام بدهید زیارت است. اینکه حالا حتماً خودمان را به ضریح بچسبانیم، داد بزنیم، بگوییم به دلمان چسبید، نچسبید، اینکه من میگویم زیارت است. نیت کنید شما هم یواش با من بگویید. از همین جا به کربلا سلام دهیم. «السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته» این یک زیارت است. یک سلام یک زیارت است.
شما وقتی خانهی یک عالم میروی، میگویی: سلام علیکم، ایشان هم میگوید: و علیکم السلام، بیرون آمدی نمیگویی: آقا را زیارت کردم! زیارت است دیگر. منتهی بهترین زیارت، زیارت جامعه است. زیارت امین الله است.
دیگر آن حالا، ولی ما اگر خواستیم به بچههایمان چیزی یاد بدهیم، باید فقط مستحب را یاد بدهیم. این را قابل توجه طلابی که پای منبر هستند، پای سخنرانی من هستند، هم طلبهها و هم امور تربیتی و دبیرها و همه پدر و مادرها...
2- آسان گرفتن در انجام مستحبات دینی
اگر خواستید نسلتان را با مستحب آشنا کنید اول با اصل مستحب آشنا کنید. مستحب در مستحب نیاورید. مثلاً اگر خواست نافله بخواند، نافلهی شب یازده رکعت است، بی «قل هو الله» هم میشود خواند که ده دقیقه تمام شود. اما اگر چهل تا مؤمن و سیصد تا العفو، بگوید اوه اینقدر زیاد شد، یعنی دین را تعاونی حساب کنیم که مشتریهایش زیاد شوند.
نماز جماعت با یک تعقیبات حضرت زهرا باشد. بعد از دو نماز صحبت کنیم که اگر کسی میخواهد نماز بخواند و نمیخواهد سخنرانی گوش بدهد، ما گروگان کسی را نگیریم. ولی در عوض به جماعت عنایت کنیم. خیلی مسألهی مهمی است که توجه به جماعت کنیم. اینکه من آمدم گفتم: کسی مغربش را نخوانده با هم بخوانیم، این را من از امام شنیدم.
آقای رفیق دوست میگفت: من رفتم خدمت امام، دیدم امام سر نماز است ولی گاهی هم دستش را چنین میکند. میگوید: «مالک یوم الدین، ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین...» باز چنین کرد. من دویدم رفتم، پهلوی آقای صانعی گفتم: امام سر نماز چنین میکند. چرا چنین میکند؟ گفت: امام میخواهد بگویدنگذارید تنهایی نماز بخوانم. یک نفر بیاید اقتدا کند.
چون یکی هم به یکی اقتدا کند، میشود 150 رکعت! یعنی یک رکعت میشود 150 تا، دو تا بیشتر، سه تا بیشتر، ده تا که رسید دیگر حساب و کتاب ندارد.
من یک مثل میزنم میگویم مثل انگشت، این مثل را هم از وزیر بهداشت و درمان یاد گرفتم. آمده بود در اجلاس نماز صحبت کند، مثل قشنگی زد. وزیر بهداشت و درمان بود ولی این مثل را من از او یاد گرفتم. گفت: کسی یک انگشت داشته باشد، با آن شماره تلفن میگیرد. دو تا داشته باشد، سطل ماست بلند میکند. سه تا داشته باشد، سیب زمینی و پرتقال برمیدارد. چهار تا داشته باشد، سطل آب بلند میکند. پنج تا داشته باشد، آمپول میزند. یعنی هر انگشتی اضافه شود کارآیی بیشتر میشود. به ده تا که رسید دیگر حساب و کتاب ندارد. مثل نماز جماعت! نماز جماعت هم به ده تا رسید حساب و کتاب ندارد. یعنی حساب و کتاب ندارد یعنی چه؟ یعنی هیچکس در تاریخ پیدا نشده بگوید: یک کاری بود نیاز به یازده تا انگشت داشت. من چون ده تا انگشت داشتم متأسفانه استخدامم نکردند. یعنی به ده تا که رسید دیگر مرز ندارد. نماز جماعت هم همینطور است. این مسألهی مهمی بود که عرض کردم.
حاج حسن آقا نوهی حضرت امام، میگفت: من اول تکلیفم بود، روزه گرفتم. هوا داغ بود. امام فرمود: وقت افطار تو نماز اول وقت نخوان. اول تکلیفت است ممکن است صبح تا حالا تشنگی، گرسنگی اذیتت کرده باشد، تو اول افطار کن. گفتم: آقا میخواهم با جماعت بخوانم. گفت: خیلی خوب، مغرب را با امام دو نفری خواندیم. امام فرمود: خوب من مینشینم دعا میخوانم تو برو افطار کن برگرد که اذیت نشوی. میگفت: من رفتم افطار کنم یادم رفت که امام منتظر من است. تقریباً یک ساعت و نیم کشید، گفتم: اِ... من به امام گفتم: میآیم. گفتم حتماً امام نمازش را خوانده و رفته. رفتم گفتم: امام نماز نمیخواند؟ گفت: منتظر تو هستند. گفتم: یک ساعت و نیم منتظر من!؟ گفت: بله! یک ساعت و نیم! نماز جماعت است.
پس این مسألهی اربعین که بحث را در آستانهی اربعین گوش میکنید.
شیرینکاری زینب کبری، سخنرانیهایش خیلی شیرین کاری داشت. یکی از مهمترین شیرینکاریهایش همین، چون بار امام حسین نصف روز تمام شد ولی مسؤولیت زینب کبری در کوفه و شام خیلی سخت بود. خیلی سخت بود. یکی از عزیزان روضه میخواند. میگفت: زینب کبری وقتی میخواست از کربلا بیرون برود، زبان حال است. میگفت: به امام حسین گفت: حسین جان من دارم میروم. علی اصغر با تو، رُباب با من! مادرش را من میبرم. علی اکبر با تو، مادرش لیلا را من میبرم. سنگهای اینجا با تو، سنگهای کوفه و شام با من. میگفت: یک تقسیم کاری کردند که آن خیلی مشکل بود. خدایا کسانی که حق اهل بیت را از روز اول ضایع کردند، ظلم کردند، کشتند، تبعید کردند، زندان کردند، تمام کسانی که در طول تاریخ با انبیاء و اوصیاء، با محمد و آل محمد، با لجاجت و عناد ظلم کردند آن به آن بر عذاب همهی آنها بیفزا. و کسانی که در طول تاریخ به عشق اهل بیت نوعی احترام قائل شدند، لباس سیاه پوشیدند، عزاداری کردند، خرج دادند، بیخوابی کشیدند، هرکس هر رقم کاری برای اهل بیت کرده که از دنیا رفته خدایا همه را با اهل بیت محشور بفرما. این چند جمله به مناسبت اربعین.
3- کافران در آسایش، مؤمنان در سختی، چرا؟
و اما بحث امروز ما، یک سؤالی است میگویند: چرا بعضیها گناهکارند و فاسد هستند ولی در رفاه هستند؟ این ممکن است برای دختر و پسر پیش آید. میگوید: آقا فلانی بد است، پس چرا اینقدر وضعش خوب است؟ این موضوع بحث ما است. موضوع: چرا بعضی خلافکاران در رفاه هستند؟ چون این را میپرسند، به خصوص بچهها ممکن است از معلمشان، دبیرشان، استاد دانشگاهشان بپرسند. از فلان معلم میپرسند آقا فلانی خلافکار است خدا خفهاش کند. چرا اینکه جنایت میکند اینقدر خوش است؟ جوابش این است که رفاه در تکنولوژی غیر از رفاه و آرامش روانی است.
پاسخ: 1- رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. نگو ماشینش قیمتی است. خانه اش چند متر است. سرمایهاش چقدر است. این رفاهش ظاهری است. آیا در باطن هم رفاه هست؟ خیلی وقتها کسی که روی تشک نرم میخوابد، دیگری میگوید که: ببین چه خوابی، تشک پر قو، چه متکایی! اما اینکه شما نگاه میکنی تشکاش خوب است، متکایش خوب است، واقعاً خوابش هم راحت است یا الآن خواب وحشتناک میبیند. یعنی زود قضاوت نکنیم. زود قضاوت نکنیم. بسیاری از کسانی که در اوج رفاه هستند غصههایی دارند که ما به ذهنمان نمیآید. نمونههایش را هم هرکسی در عمرش دیده است.
حالا یک سؤال: طلاق در خانوادههای فقیر بیشتر است، یا در خانوادههای اشراف؟ بنده نمیتوانم جواب بدهم. از چند تا دفتردار هم پرسیدم. در خانوادههای پولدار هم طلاق هست. اختلافات زن و شوهری در تحصیل کرده ها هست یا در بیسوادها؟ هم در تحصیل کردهها هست و هم در بیسوادها. اینطور نیست که حالا چون هر دو فوق لیسانس هستند زندگیشان خوب باشد.
گاهی انسان امکانات دارد اما آن رفاه لازم را ندارد.
صدام در رفاه بود، مبارک در رفاه بود، فرعون در رفاه بود، شاه در رفاه بود، این گوشتها یک استخوانی هم دارد. شما گوشتش را میبینید، استخوانش را نمیبینید. ننگی که مبارک در این مدتی که در قفس بود بر کل سی سال رفاهش میارزید. این یک مورد.
4- سستی مسلمانان در انجام دستورات دین
2- بعضی از اینهایی که مسلمان هستند و مؤمن هستند اسم اسلام را دارند و به اسلام عمل نمیکنند. مثلاً میگوید: چرا من که مسلمان هستم وضع من بد است؟ میگوییم: بیا ببینیم تو مسلمان هستی؟ نمازت درست است؟ میگوید: نه! حالا نمازت درست است با توجه میخوانی؟ نه! چکها را سر وعده میدهی؟ چکت برنگشته است؟ چرا. هرچه قول دادی سر قولت عمل میکنی؟ اسم اسلام که باعث رفاه نیست. عمل به اسلام باعث رفاه است. پس:
1- رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است.
2- نام دین رفاه آور نیست.
3- گاهی رفاه نوعی قهر خداست. گاهی دکتر میگوید که بگذار هرچه میخواهد بخورد، بخورد. این معنایش این نیست که دکتر مریض را دوست دارد. دکتر میبیند این دیگر کارش تمام است هرکس را آزاد گذاشتند معنایش این نیست که دوستش دارند. یک مثال من چند سال پیش زدم اجازه بدهید آن مثال را تکرارکنم. مثال قشنگی است. خیلی مثال قشنگی است.
5- تمثیلی زیبا در نحوه برخورد با زشتیها
شما داری چای میخوری عطسه میکنی، تا میروی عطسه کنی این تکان میخورد استکان و نعلبکی یک قطره از این چای به عینکت میچکد. یک قطرهاش به لباست میچکد. یک قطرهاش به فرش میچکد. خود شما سه برخورد میکنی. اگر عینک بود فوری پاکش می کنی. اگر لباس بود میگویی: میرویم خانه میشوییم. اگر قالی بود، میگویی: شب عید میشوییم. یک قطره چای را به سه جا میچکد و شما سه تا برخورد میکنی. فوری، بعداً، بعداً بعداً بعداً. قرآن هم میگوید: من مجرمین را سه طور کیفر میکنم. اگر آدم خوبی باشد فوری حالش را میگیرم. مثلاً اگر مؤمن خلاف کرده، صبح خلاف کرد، عصری پایش را میخورد. شنبه خلاف کرد، یکشنبه. اینها آدمهای خوبی هستند. آدمهای خوب که مثل عینک بلوری هستند و شفاف هستند خدا زود گوششان را میگیرد که حواسشان جمع باشد. آیهای که میگوید: زود گوششان را میگیرم، آیهاش این است میگوید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ» (شوری/30) این مصیبتهایی که به شما میرسد، «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم» خلاف کردی گرفتار یک مصیبتی شدی.
بعضی از آدمها بد هستند، قرآن میگوید: فوری کارشان نداریم. «جَعَلْنا» قرار میدهیم، «لِمَهْلِکِهِمْ» برای هلاکت اینها، «مَوْعِداً» (کهف/59) یک موعدی، بگذار خلاف کند جاوید شاه بگویند، بعداً هم مرگ بر شاه میگویند.
بعضی مصیبتها را قرآن میگوید: اصلاً کاری نداریم. میگذاریم برای قیامت. «أَنَّما نُمْلی لَهُمْ» (آلعمران/178) یعنی مهلتشان میدهیم، تا روز قیامت. یک قطره چای به یک جا میچکد خود شما سه نوع عمل میکنی. خدا هم همینطور است. پس بعضیها که مجرم هستند خلافکار هستند، در رفاه هستند، ممکن است «مَوْعِداً»، گذاشتیم جاوید شاه را بگویند تا مرگ بر شاه 57 شود. یا در «جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً». یا«أَنَّما نُمْلی لَهُمْ». یعنی اصلاً در دنیا کارشان نداریم. صدام را دیدی تا لحظهی آخر هم که میخواستند اعدامش کنند همینطور شاخش هم نشکست. گریه کند، بترسد، نه، خیلی قشنگ رفت اعدام شد. «أَنَّما نُمْلی لَهُمْ» خدا عادل است.
سؤال: آقایانی که دیر پای تلویزیون آمدند سؤال این است. چرا بعضی از خلافکارها خوش هستند؟ جواب: یکی روی رفاه ظاهری قضاوت نکن. یک بچه که درس میخواند، نگو: ببین این بچههای بازیگوش چه بازی میکنند؟! بابا، صبر کن در امتحانها معلوم میشود برنده چه کسی است. امام سجاد وقتی اسیر بود، به یزید گفت: صبر کن وقت اذان شود ببینیم مؤذن نام جد تو را روی منار میگوید یا جد مرا؟ رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است.
بعضیها برای جهیزیهی دخترشان از همهی بانکها پول میگیرند. بعضیها برای عروسیشان، میگوید: آخر من آبرو دارم. خیلی وقتها زندگی ساده است عزت هم هست. خیلی وقتها هم از همه بانکها قرض میکنند عزت هم نیست. رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. دوم اینکه نام دین رفاه آور نیست. بعضیها که دین دارند در رفاه نیستند دین دارد ولی کار نمیکند، حال کار ندارد، صرف مسلمانی، اینکه من مسلمان هستم دلیل نیست که حالا تو مسلمان هستی باید در رفاه باشی. مسلمان هستی باید درس هم بخوانی، باید کار هم بکنی، باید مشورت هم بکنی، باید هجرت هم بکنی.
6- رفاه و آسایش، نشانهی مهر یا قهر الهی؟
سوم: گاهی رفاه نوعی قهر خداست. مثل دکتر، میگوید: بگذار هرچه میخواهد بخورد، بخورد. این معنایش این است که دکتر دیگر با بیمار خداحافظی کرد. خیلی وقتها رفاه عامل غرور است، عامل غفلت است، من دارم مطالعه میکنم نوهی من میآید مزاحم من میشود مثلاً. من انگشترم را درمیآورم میگویم: بگیر. هان! اینکه انگشترم را پرت میکنم میگویم: برو بردار. نه اینکه بخواهم انگشتر داشته باشد. میخواهم برود مشغول پیدا کردن انگشتر شود من یک ساعت مطالعه کنم. ما در کاشان میگوییم نخود سیاه، اینجا هم میگویند؟ همه جایی است؟ میگویند: گاهی وقتها این رفاهها نخود سیاه است. خداوند گفته حیف است این یاد من باشد. بگذارید سرگرم همان چیزها باشد.
مثلاً شما الآن فکر میکنید رئیس جمهور آمریکا در رفاه است؟ شما یک نفر را بگو این در رفاه است. اینطور نیست که ما حساب میکنیم.
خود تفرقه یکی از عذابهاست. حالا چون یک روزی هم داریم روز شهادت آیت الله مفتح به نام وحدت حوزه و دانشگاه، من دیروز مراسمی بود یک جایی این حرف را زدم. خداوند سه رقم عذاب دارد. خداوند میفرماید: سه رقم عذاب داریم. «عَذاباً مِنْ فَوْقِکُم» (انعام/65) این آیهی قرآن است. از بالای آسمان عذاب میشوید. «أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ» یا از زیر پایتان عذاب میشود، از زمین. «أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» یعنی گروه گروه میشوید. سه رقم عذاب داریم. عذاب از بالا، عذاب از آسمان، عذاب از زمین، عذاب از «یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» همین گروه گروه شدن. خیلی وقتها در رفاه هستند اما...
ما نمیتوانیم زود قضاوت کنیم. مثال گربه و شیر را فکر میکنم شنیده باشید. یک شیر به گربه گفت: خاک بر سرت! من و تو نژادمان یکی است. شکل گربه و شیر مثل هم است. من برگ زرد میخورم، شیر هستم. تو خانهی حاجیها جوجه کباب میخوری، لاغر و پژمرده هستی. گربه گفت: بله، من جوجه کباب میخورم، اما گاهی به من میگویند: پیش... هرچه خوردم آب میشود! تو برگ زرد میخوری اما دیگر کسی پیش به تو نمیگوید! یعنی اگر میبینی جوجه کباب میخورد، مواظب پیشاش هم باشید. اختلاس شیرین است. اما به فرار کردنش نمیارزد. باید همه را روی هم حساب کرد.
معنای رفاه چیست؟ معنای رفاه آرامش است. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) آرامش! امام وقتی دوازده بهمن در هواپیما نشست بیاید، خبرنگار در هواپیما پرسید الآن چه احساسی داری؟ چه فرمود؟ هیچی! هواپیما ممکن است سرنگون شود، شد که شد! جمهوری اسلامی تشکیل میدهیم. شد الحمدلله، نشد الحمدلله! من باید به وظیفهام عمل کنم. آرامش این است که در هواپیما آرام نشسته، هواپیما را هم ممکن است سرنگون کنند.
امام فرمود: وقتی مرا برای تبعید و زندان بردند، دو تا سرهنگ این طرف و آن طرف من نشسته بودند. من دیدم سرهنگها میترسند. گفتم: نترسید. یعنی آنها مرا گرفته بودند ولی آنها میترسیدند. سرهنگ است امام را دستگیر کرده اما دل امام آرام است.
امیرالمؤمنین میفرماید: اگر در دستت طلا است، همه شعار بدهند: سفال است، سفال است. شما آرام هستی. بگویید تا خسته شوید. من که میدانم طلا است! اگر سفال است، همهی مردم بگویند: طلا است، خودت که میدانی. اینکه کسی یقین دارد در دستش طلا است یا نه.
کسی که خدا دارد، کسی که پروندهاش پاک است. امام رضا فرمود: همه کارهایتان را طوری تنظیم کنید که بتوانید در نماز جمعه بگویید. هرکاری میکنی که رویت نمیشود در نماز جمعه بگویی پیداست ناخالص هستی. علامت اخلاص این است که بتوانی در نماز جمعه بگویی و خجالت نکشی. این آرامشها مسألهی مهمی است.
7- آرامش در اوج بحران و مشکلات
قهرمان آرامش زینب کبری بود. وقتی از او پرسیدند وضع چطور است؟ در آستانهی اربعین بحث را گوش میدهید، فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» جز زیبایی چیزی ندیدم. یعنی تلخیها و شیرینیها همه نزد من زیباست. مثال را فراموش نکنید. مادر که به سفره نگاه میکند ظرف ترشی و ظرف مربا هردو برایش شیرین است. اما بچه از ترشی بدش میآید حلوا را میخورد. یعنی اگر فلفل سر سفره بود، بچه فلفل را در دهانش گذاشت، پس میزند، پیاز را پس میزند، ترشی را پس میزند، اما حلوا را دوست دارد. بچهها هستند که حلوا را دوست دارند، ترشی را دوست ندارند. اما مادر بچه به سفره نگاه میکند، به همان مقدار که ظرف حلوا زیباست، ظرف ترشی هم زیباست. «ما رأیت الا جمیلا» یعنی نزد من هردو جمیل است.
خدا رحمت کند اموات را، یک روز از پدرم پرسیدم: کدام یک از بچههایت را بیشتر دوست داری؟ دستش را چنین کرد. گفت: تو کدام انگشتهایت را بیشتر دوست داری؟ نمیشود گفت. انسان وقتی صاحب دست شد، همهی انگشتهایش یکسان است. حرفم را جمع کنم. امشب چه گفتم؟
1- گفتم زیارت اربعین از راه دور. یک سلام کامل یک زیارت است. غصه نخورید کربلا هستیم یا نیستیم. شما در نماز هر روز به «عباد االله الصالحین» سلام میدهید. میگویید: «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» سلام کردن به اولیای خدا کار الهی است. «سَلامٌ عَلى إِبْراهیمَ» (صافات/109)، «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ» (صافات/79)، «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» (صافات/120) یک دعا میکنم باز آمین بگویید. خدایا به محمد و آل محمد یک امنیت کاملی بر عراق حاکم کن که ایرانیها و سایر کشورها با یک آرامش و معرفت کاملی به زیارت عتبات بروند. آرامشی که در ایران هست ثابت و مداوم قرار بده. بالاخره بعد از مدتی آمریکا با ذلت رفت و عراق ماند. یزیدیها رفتند، حسینیها ماندند. مرحوم شهید مدرس به رضاشاه گفت: تو هرکجا بمیری، نه آب است و نه آبادی. ولی هرکجا من بمیرم قبر من زیارتگاه میشود. شما کاشمر بروید ببینید چه قبه و چه بارگاه و ضریح و چقدر زوار دارد. رضا شاه دستور داد آیت الله مدرس را شهید کردند. رضاشاه محو شد، رفاه فوری را رویش قضاوت نکنید. چه کسی خوش است؟ نگاه نکنید چه غذایی میخورد، ببینید درد و دلهای بعدش و بیماریهایی که ناشی از این است خیلی وقتها دیدن یک فیلم، یک ویدئو، یک ماهواره، ممکن است یک رفاههای لحظهای جوان لذتی ببرد. اما نگاه کن این با فکرت چه کرد؟ آیا بعد از این فیلم دیگر تمرکز داری درس بخوانی؟ قبلاً کتاب را راحت میخواندی، اما الآن چشمت روی کتاب است و دلت جای دیگر است. ضرر علمی به تو زد. توجه به عوارضش هم داشته باشیم.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد ایمان کامل، بدن سالم، بصیرت، تقوا، سلامت، مصونیت، به همهی ما مرحمت بفرما. دین ما، دنیای ما، نسل ما، ناموس ما، مرز ما، انقلاب ما، جوانهای ما، رهبر ما، مسؤولین ما همه را در پناه امام زمان حفظ بفرما
❤️ رهبر انقلاب: از روز عاشورا تا روز اربعین این چهل روز، چهل روزِ فرمانروایی منطقِ حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیّت بنیامیّه و سفیانیها بود.
🖼 #اربعین۱۴۴۵ | #از_تبیین_تا_قیام
💻 Farsi.Khamenei.ir