eitaa logo
کانال محتوای تبلیغی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا سلام الله علیها
2.9هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
3هزار فایل
*این کانال محتوای تبلیغ عمومی می باشد که توسط اساتید و مبلغان تولید شده و با توجه به مناسبت های تبلیغی بارگذاری می شود.* «کپی مطالب به همراه لینک» @mohtavayetablighJameaAlZahra «.« ارتباط با ادمین».» @admin_mobaleghan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عقربه های ساعت هم ... بی قرار آمدنت هستند❗️... اگر ساعت آمدنت را می دانستند ... لحظه های بی تـ❤️ـو بودن را ... نمی شمردند❗ ... سلام موعود مهـ❤️ـربانم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 روز 💠 💎 دو نکته مهم درباره ستودن افراد 🔻اميرالمؤمنين علی عليه‌السلام: الثَّناءُ بأكثَرَ مِن الاستِحقاقِ مَلَقٌ ، و التَّقصيرُ عنِ الاستِحقاقِ عِيٌّ أو حَسَدٌ ❇️ ستودن بيش از استحقاق [كسى] چاپلوسى است و ستودن كمتر از استحقاق، [ناشى از] ناتوانى در سخن يا حسادت است. 📚 نهج البلاغة : الحكمة ۳۴۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدیه میکنیم ثواب تلاوت این صفحه از قرآن کریم را به وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها🖤 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍁🌷🍁 🌷دعای روز سه شنبه 🍁بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌷الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الْحَمْدُ حَقُّهُ كَمَا يَسْتَحِقُّهُ حَمْدا كَثِيرا وَ أَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّي 🍁وَ أَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ الشَّيْطَانِ الَّذِي يَزِيدُنِي ذَنْبا إِلَى ذَنْبِي وَ أَحْتَرِزُ بِهِ مِنْ كُلِّ جَبَّارٍ فَاجِرٍ وَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ وَ عَدُوٍّ قَاهِرٍ 🌷اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ جُنْدِكَ فَإِنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ اجْعَلْنِي مِنْ حِزْبِكَ فَإِنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَوْلِيَائِكَ فَإِنَّ أَوْلِيَاءَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ 🍁اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِي دِينِي فَإِنَّهُ عِصْمَةُ أَمْرِي وَ أَصْلِحْ لِي آخِرَتِي فَإِنَّهَا دَارُ مَقَرِّي وَ إِلَيْهَا مِنْ مُجَاوَرَةِ اللِّئَامِ مَفَرِّي وَ اجْعَلِ الْحَيَاةَ زِيَادَةً لِي فِي كُلِّ خَيْرٍ وَ الْوَفَاةَ رَاحَةً لِي مِنْ كُلِّ شَرٍ 🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ تَمَامِ عِدَّةِ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ أَصْحَابِهِ الْمُنْتَجَبِينَ 🍁وَ هَبْ لِي فِي الثُّلَثَاءِ ثَلاثا لا تَدَعْ لِي ذَنْبا إِلا غَفَرْتَهُ وَ لا غَمّا إِلا أَذْهَبْتَهُ وَ لا عَدُوّا إِلا دَفَعْتَهُ بِبِسْمِ اللَّهِ خَيْرِ الْأَسْمَاءِ بِسْمِ اللَّهِ رَب الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ أَسْتَدْفِعُ كُلَّ مکروه أَوَّلُهُ سَخَطُهُ وَ أَسْتَجْلِبُ كُلَّ مَحْبُوبٍ أَوَّلُهُ رِضَاهُ فَاخْتِمْ لِي مِنْكَ بِالْغُفْرَانِ يَا وَلِيَّ الْإِحْسَان 🌷🍃🌷 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر پر ماجرا 58.mp3
6.98M
58 هرقدر بیشتر به تولدت فکر کنی، و براش برنامه های زیبا بچینی؛ ☑نظامِ فکری و رفتاری تو، آروم آروم به سمتِ یه تولد زیبا و باشکوه تغییر میکنه. از لحظه ی تولدت غافل نشو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️▪️▫️▪️ ▪️ ☑️ «شرح حدیث شریف کساء» 📜 قسمت چهارم 🔳🍃 «فقالَ السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیک السَّلام» ✍ در فراز چهارم به لفظ "سلام" اشاره شده است، در لفظ سلام که محوریت این فراز می باشد، معناي عميقي نهفته است، و لذا در اينجا به تبیین آن مي پردازيم. ☑️ سلام از اسامی خداوند متعال و به معنای بهشت است. در شريفه مباركه فرموده اند: ✨«ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنين»،(۱) ✨«لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً، إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً» ؛ (۲) ▫️ در اوصاف بهشت است كه آنجا سلم و حِصن است و سخن لغوي گفته نمي شود؛ ✨«لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً». 🔹رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) هرگاه مشتاق بهشت می شدند، حضرت فاطمه عليهاالسلام را مي بوئيدند ، زيرا كه حضرت زهراعليهاالسلام بهشت حضرت لولاك لماخلقت الافلاك بود. 🍃 حريم فاطمي بهشتي است كه سلم و حصن است لذا در آن حريم نیست، إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً. ➖حضرت مادر در وصيت خود به حضرت اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد: ⚜ وَأَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ اَلسَّلاَمَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ؛(۳) 🖋(ولد) کسانی هستند که «الَّذينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ»‏(۴) ؛ «الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‏ »(۵) كه، «في‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِر » (۶) هستند. ✨تبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ؛(۷) ☑️ معناي ديگر سلام، مُلک ولایت و مُلک الله و حكومت الله بر زمین است که «آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيما».(۸) ✍ بيان شد، سلام، إسمی از أسماء الله تبارک و تعالی می باشد که در آیات حضرت قرآن به جنّة یعنی ملک عظیم الهی تعبیر شده است: ✨«لَهُمْ دارُ السَّلامِ‏ عِنْدَ رَبِّهِم‏» (۹) ✨«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ، ادْخُلُوها بِسَلامٍ‏ آمِنِين‏» (۱۰) 🔰 پس حصن حصین الهی همان ملک عظیم اوست که به سلام تعبیر شده، در این ملک عظیم، لغو وتاثیم و جمیع منکرات خارج است؛ ✨«لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً ، إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً». ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ (۱) سوره حجر ،آیه ۴۶ معنی آیه: [به آنان گویند] با سلامت و امنیت وارد آنجا شوید. (۲) سوره واقعه،آیات ۲۵_۲۶ معنی آیات: «در آنجا نه سخن بيهوده اى مى شنوند، نه كلام گناه آلودى*مگر سخنى كه سلام است و سلام» (۳)معنی: سلام مرا به فرزندانم تا روز قيامت برسان. 📓بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۱۴ 📓عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۱۰۹۱ (۴)✨ٱلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ وارثانى كه [از روى شايستگى] بهشت فردوس را به ميراث مى برند [و] در آن جاودانه اند. (آیه ۱۱ سوره مومنون) (۵)✨ وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِينَ و ما مى خواستيم به آنان كه در آن سرزمين به ناتوانى و زبونى گرفته شده بودند، نعمت هاى باارزش دهيم، و آنان را پيشوايان مردم و وارثان [اموال، ثروت ها و سرزمين هاى فرعونيان] گردانيم. (آیه ۵ سوره قصص) (۶)✨فِي مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِيكٖ مُّقۡتَدِرِۭ در جايگاهى حق و پسنديده نزد پادشاهى توانا (آیه ۵۵ سوره قمر) (۷)✨تَبَٰرَكَ ٱلَّذِي بِيَدِهِ ٱلۡمُلۡكُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ هميشه سودمند و با بركت است آنكه فرمانروايى [بر همه هستى] به دست اوست و او بر هر كارى تواناست.(سوره ملک،آیه ۱) (۸) أَمۡ يَحۡسُدُونَ ٱلنَّاسَ عَلَىٰ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۖ فَقَدۡ ءَاتَيۡنَآ ءَالَ إِبۡرَٰهِيمَ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَءَاتَيۡنَٰهُم مُّلۡكًا عَظِيمٗا بلكه آنان به مردم [كه در حقيقتْ پيامبر و اهل بيت اويند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا كرده، حسد مى ورزند تحقيقاً ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم، و به آنان فرمانروايى بزرگى بخشيديم. (سوره نساء،آیه ۵۴) (۹)✨ لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ براى آن‌ها نزد پروردگارشان [در بهشت] سراى امن و آرامش خواهد بود؛ و به خاطر اعمال [نيكى] كه انجام مى‌دادند، او ولىّ و ياور آنهاست. (آیه ۱۲۷ - سوره انعام) (۱۰) ترجمه آیات:✨به‌يقين، پرهيزگاران در باغ‌هاى [سرسبز] بهشتى و در كنار چشمه‌ها هستند.*[فرشتگان به آن‌ها مى‌گويند]: داخل اين باغ‌ها شويد با [نهايت] سلامت و امنيّت! (سوره حجر، آیات ۴۵_۴۶) ۷ ▫️▪️▫️▪️
▫️▪️▫️▪️ 🔘 ملک عظیم و حکومة الله عزوجل چه زمان در ارض مستقر می شود؟ ✨«وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»(۱)؛ زمانیکه أرض بنور ربّش روشن می شود و «أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها».(۲) ☑️ إشراق ارض بنور ربّ و اقامه مُلک عظیم الهی زمانیست که امر الهی در ارض مستقر و تثبیت شود و قسط و عدل در زمین امتلاء یابد. 🖋 در روایات بيان شده، إشراق ارض بنور ربّ و استقرار ملک عظیم الهی در زمین تعبیر به اطاعت جمیع خلق از اوامر وجود مقدس إمام شده است: ⚜ عَنْ مولانا أَبِي جَعْفَرٍ (عليه السلام): فِي قَوْلِ اَللَّهِ : وَ آتَيْنٰاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً قُلْتُ: مَا هَذَا اَلْمُلْكُ اَلْعَظِيمُ فَقَالَ: أَنْ جَعَلَ فِيهِمْ أَئِمَّةً مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اَللَّهَ ، وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَى اَللَّهَ ، فَهَذَا مُلْكٌ عَظِيمٌ (۳) ☑️ این مالکیت، مالکیت بر قلوب است، همان جا که امر ولایت نازل می شود. حقیقت ملک باید بر خلق روشن شود و بدانند که، المُلک فی آلِ محَمَّدٍ است، و تا این گونه نشود، «يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا» صورت نمی گیرد. «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ»، به هر کس بخواهد عزت می دهد. ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ (۱)✨وَأَشۡرَقَتِ ٱلۡأَرۡضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ وَجِاْيٓءَ بِٱلنَّبِيِّـۧنَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَقُضِيَ بَيۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ و زمين به نور پروردگارش روشن مى شود، و كتاب [اعمال] را مى نهند، و پيامبران و گواهان را بياورند و ميانشان به حقّ و راستى داورى شود، و آنان مورد ستم قرار نمى گيرند؛ (آیه ۶۹ ، سوره زمر) (۲) ✨ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ قَدۡ بَيَّنَّا لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ بدانيد كه خدا زمين را پس از مردگى اش زنده مى كند همانا ما نشانه ها [ى ربوبيت و قدرت خود] را براى شما بيان كرديم تا بينديشيد. (آیه ۱۷ سوره حدید) (۳) ابى خالد كابلى مى‌گويد از حضرت امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه شريفه« وَ آتَيْنٰاهُمْ‌ مُلْكاً عَظِيماً »سؤال كردم.اين ملك عظيم كه بيان شد چيست‌؟ امام عليه السّلام فرمود:خداى عزّ و جلّ‌ امامانى در بين مردم قرار داد؛ هر كسى آنان را فرمانبردارى و متابعت و اطاعت كند،خدا را اطاعت كرده است و هر كسى آنان را عصيان كند خداى بزرگ را تمرد و نافرمانى كرده است.ملك عظيم همين امامان هستند . 📓شواهد التنزيل ، ج ۱، ص ۱۸۷ 📓بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۲۹۱ ▪️۸ ▫️▪️▫️▪️
▫️▪️▫️▪️ ▪️ ☑️ «شرح حدیث شریف کساء» 📜 قسمت پنجم 🔳🍃 «قالَ: اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً»  🔳🍃 «فقُلْتُ: لَهُ اُعیذُک بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ» ➖ حبیب الله حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) فرمودند: من در بدنم ضعفی دریافتم. گفتم [حضرت زهرا سلام الله علیها]: پناه می دهم تو را به خدا ای پدرجان از ضعف. ✍ أجد که در اصل از ماده (وجد) اخذ شده است، بمعنای درک الشیئ می باشد و به قرینه لفظِ ضعف به تمکن و قدرت و تقویت تعبیر می شود. پس "جِدَةٌ بعدَ الضّعف" به تقویت و قدرت یا استغنا تعبیر می شود. 🔹 در این فراز شریف، حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین (صلی الله علیه و آله) نزد ریحانه و ملجاء خود بیان ضعف می کند.  ضعف در بدن مبارک نورانی حضرت ختمی مرتبت دلالتی جز آنچه بر اجسام خاکی افلاک عارض می شود ، می کند، که آن را به نزد ام ابیها اظهار می کند . 💠 چنانچه آن حضرت‏ (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ⚜ تعَلَّمُوا الْعِلْم‏ ؛ لِأَنَّ الْعِلْمَ حَيَاةُ الْقُلُوبِ وَ نُورُ الْأَبْصَارِ مِنَ الْعَمَى وَ قُوَّةُ الْأَبْدَانِ مِنَ الضَّعْف‏ ➖علم آموزيد، زيرا علم، احياگر دلها و روشنگر ديدگان از نابينائى است و سبب قدرت بدنى از سستى مى‏ شود. 📓 تحف العقول، النص، ص ۲۸ ☑️ آنچه جابرِ [جبران کننده] ضعفِ أبدان است، علم می باشد. از این دلیل استفاده می شود که اظهار ضعف از جانب آن حضرت، إشعار به عدم معرفت و علم به شأن و مقام ایشان و به بیان دیگر حاکی از غربت آن حضرت (صلی الله علیه و آله) در میان خلق بوده است. ➖ که فقط رایحه بهشت را در نزد بضعه خود می یابد، ➖اظهار " اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً  " تنها در ساحت مقدس حضرت مادر عرضه شده است،  ☑️ از این انحصار متحصّل است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تنها نزد ریحانه خود به قدرت و قوت میرسد که او روحه التی بین جنبیه است. و روح محمد ضعف او را میزداید. 🔹چنانچه آن هنگام که مردم قدر و منزلت آن حضرت را نشناخته و بر راس مبارکش أجزای مواشی را طرح نمودند، آن حضرت به سجود رفته و گریستند و سه بار با صوت رفیع فرمودند: ⚜إني مظلوم فانتصر.  ➖در این واقعه و أمثال آن، حضرت ریحانة النبی (علیها السلام) بود که پدر را در آغوش گرفته، و رأس پدر را بلند نمودند و به حمایت آن حضرت پرداختند. 📓بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏ ۳۳، ص ۲۲۹ ☑️ لذا پناه و ملجأ حضرت لولاک لما خلقت، حصن حضرت مادر ریحانة النبی (علیها السلام) می باشد. 🔹 به همین سبب در عبارت بعدی، سخن از استعاذه بمیان آمده است، چون رحمت واسعه حضرت أمّ است که خلق را متصل به حصن حصین الهی می کند؛ ⚜ و أُمُّهُ الرَّحْمَة (۱)  ⚜وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ (۲) ⚜و رَحْمَةُ اللَّهِ الْوَاسِعَةُ الَّتِي هِيَ أَوْسَعُ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ جَمِيعا (۳) ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ (۱)📚بصائر الدرجات ، ج ۱، ص ۷۹ /بحار الأنوار ، ج ۶۴، ص ۷۳ (۲)✨وَٱكۡتُبۡ لَنَا فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَيۡكَۚ قَالَ عَذَابِيٓ أُصِيبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بِـَٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ «و براى ما در اين دنيا و آخرت، نيكى مقرّر كن كه ما به سوى تو بازگشته ايم خدا فرمود: عذابم را به هر كس بخواهم مى رسانم و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است، پس به زودى آن را براى كسانى كه [از شرك، كفر، بت پرستى و ارتداد] مى پرهيزند و زكات مى پردازند و به آياتم ايمان مى آورند، مقرّر و لازم مى دارم.» (آیه ۱۵۶ سوره اعراف) (٣)📚 بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۱۳۷ / تأويل الآيات، ج ۱، ص ۵۷۶ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 مسانید حدیث شریف کساء 📑 «نور الآفاق» 🖋العالم الجليل الحُجّة الشيخ محمّد جواد الرازي الكليني درکتابش متن حدیث شریف کساء را منقول از مرحوم بافقی ذکر و می نویسد: «وسمعت عن شيخي الثقة الحاج الشيخ محمّد حسين السيستاني في سند هذا الحديث الشريف وقال: سمعت عن السيّد مرتضى اليزدي قال: روى صاحب العوالم إلى آخر السند الذي نقلناه ... »؛  از شیخ مورد وثوق خود حاج شیخ محمّدحسین سیستانی درباره سند این حدیث شریف شنیدم که او از سیّد حسن بن سیّد مرتضی یزدی شنیده است که روایت کرده است صاحب عوالم... از سخن وی برمی آید که حدیث مذکور در دو جای عوالم آمده است یکی در جلد یازدهم و دیگری در جلد شصت و دوم آن. 📔 پژوهشی نو پیرامون حدیث کساي یمانی به روایت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام، به نقل از: وفاة الزهرا‏علیهاالسلام، ص ۴۸ الی ۵۰ ▪️۹ ▫️ ▪️▫️▪️▫️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️قصّه دلبری ❤️۱۲ یادم نیست از کجا شروع شدکه بحث کشید به مهریه،پرسید:(نظرتون چیه)؟.گفتم همون که حضرت آقا میگن،بال درآورد. قهقهه زد:یعنی چهارده تا سکه.!از زیر چادر‌ سرم را تکان دادم که یعنی بله.میخواست دلیلم را بداند. گفتم:مهریه خ شبختی نمیاره!حدیث هم برایش خواندم.(بهترین زنان امت من زنی است که مهریه او از دیگران کمتر باشد.این دفعه من منبر رفته بودم.دلش نمی‌آمد صحبتمان تمام شود.حس میکردم زور می‌زند سر بحث جدیدی باز کند.سه تا نامه جدید نوشته بود برایم.گرفت جلویم و گفت':(راستی، سرم بره هیئتم ترک نمیشه.ته دلم ذوق کردم.نمیدانم او هم از چهره ام فهمید یا نه،چون دنبال این طور آدمی میگشتم ،حس میکردم حرف دیگری هم دارد،انگار مزه مزه می‌کرد.گفت؛دنبال پایه میگشتم،باید پایه م باشید نه ترمز!زن اگه حسینی باشه، شوهرش زهیر میشه.بعد هم نقل قولی از شهید سید مجتبی علمدار به میان آورد. (هرکس رو که دوست داری،باید براش آرزوی شهادت کنی)!😔😔
❤️قصّه دلبری❤️۱۳ فصل دوم مسئول اعتکاف دانش آموزی یزد بود.از وسط برنامه ها میرفت و می‌آمد. قرار شد بعداز ایام البیض برویم کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه عقد کنیم.رفته بود پیش حاج آقای آیت اللهی که بیایند برای خواندن خطبه عقد.ایشان گفته بودند:(بهتره برید امامزاده جعفر ع یزد.) خانواده ها به این تصمیم رسیده بودند که دوتا مراسم مفصل در سالن بگیرند،یکی یزد،یکی هم تهران.مخالفت کرد،گفت:(باید یکی رو ساده بگیریم).اصلا راضی نشد،من را انداخت جلو که بزرگ ترها را راضی کنم.چون من هم با او موافق بودم،زور خودم را زدم تا آخر به خواسته اش رسید.شب تا صبح خوابم نبرد.دور حیاط راه میرفتم .تمام صحنه ها مثل فیلم در ذهنم رد میشد .همه آن منت کشی هایش.از آقای قرائتی شنیده بودم:(۵۰ درصد ازدواج تحقیقه و ۵۰ درصدش توسل.نمیشه به تحقیق امید داشت، ولی می‌توان به توسل دل بست‌.)بین خوف و رجا گیر افتاده بودم.با اینکه به دلم نشسته بود،باز دلهره داشتم.متوسل شدم زنگ زدم به حرم امام رضا ع همان که خِیرم کرده بود برایش.چشمانم را بستم.بانوای صلوات خاصه،خودم را پای ضریح می دیدم.در بین همهمه زائران ،حرفم را دخیل بستم به ضریح: (ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده) همه را سپردم به امام ع، هندزفری را گذاشتم داخل گوشم.راه میرفتم و روضه گوش میدادم.رفتم به اتاقم با هدیه هایش ور رفتم؛کفن شهید گمنام ،پلاک شهید.صدای اذان مسجد بلند شد.مادرم سرکشید داخل اتاق و گفت:نخوابیدی؟برو یه سوره قرآن بخون! ساعت شش شش و نیم صبح خاله ام آمد.با مادرم وسایل سفره عقد را جمع می‌کردند. نشسته بودم و برّوبرّ نگاهشان می‌کردم.به خودم میگفتم:(یعنی همه اینا داره جدی میشه ؟خاله ام غرولندی کرد که (کمک نمیکنی حداقل پاشو لباست را بپوش)همه عجله داشتند که باید زودتر عقد خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم.وقتی با کت و شلوار دیدمش پقی زدم زیر خنده.هیچکس باور نمی‌کرد این آدم،تن به کت و شلوار پوشیدی یا کت و شلوار شما رو پوشیده؟در همه عمرش فقط دو بار با کت و شلوار دیدمش:یک بار برای مراسم عقد،یک بار هم برای عروسی. درو همسایه و دوست و آشنا با تعجب میپرسیدند :(حالا چرا امامزاده؟)نداشتیم بین فک و فامیل کسی این قدر ساده دخترش را بفرستد خانه بخت. سفره عقد ساده ای انداختیم ،وسایل صبحانه را با کمی نان و پنیر و سبزی و گردو و شیرینی یزدی گذاشتیم داخل سفره.
❤️قصّه دلبری ❤️۱۴ خیلی خوشحال بودم که قسمت شد قرآن و جانماز هدیه حضرت آقا را بگذارم داخل سفره عقد.سال ۱۳۶۸ که حضرت آقا آمده بودند یزد،متنی بدون اسم برای ایشان نوشته بودم.چند وقت بعد،از طرف دفتر ایشان زنگ زدند منزلمان که (که نویسنده این متن زنه یا مرد؟)مادرم گفت:دخترم نوشته.یکی دو هفته ای گذشت که دیدم پستچی بسته ای آورده است. آقای آیت اللهی خطبه مفصلی خواندند با تمام آداب و جزئیاتش.فامیل می‌گفتند:ما تا حالا این طور خطبه ای ندیده بودیم. حالا در این هیر و ویر پیله کرده بودند که برای شهادتش دعا کنم.میگفت :اینجا جاییه که دعا مستجاب میشه. هرچه میخواستم بهش بفهمانم ‌که ول کن.این قدر روی این مطلب پافشاری نکن،راه نمی‌داد.هی میگفت: تو سبب شهادت منی،من این رو با ارباب عهد بستم،مطمئنم که شهید میشوم. فامیل که در ابتدای امر،کلا گیج شده بودند.آن از ریخت و قیافه داماد،این هم از مکان خطبه عقد.آن ها آدمی با این همه ریش را جز در لباس روحانیت ندیده بودند.بعضی ها که فکر می‌کردند طلبه است.با توجه به اوضاع مالی پدرم،خواستگارهای پول داری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم.حالا برای همه سوال شده بود ،مرجان به چه چیز این آدم دل خوش کرده که بله گفته است عده ای هم با مکان ازدواجمان کنار می‌آمدند، ولی می گفتند:(مهریه اش رو کجای دلمون بذاریم.چهارده تا سکه هم شد مهریه!.
❤️قصّه دلبری ❤️۱۵ همیشه در فضای مراسم عقد،کف زدن و کِل کشیدن و این ها دیده بودم.رفقای محمدحسین زیارت عاشورا خواندند،و مراسم وصل به هیئت و روضه شد.البته خدا درو تخته را جور میکند. آن ها هم بع از روضه، مسخره بازی شان سرجایش بود.شروع کردند به خواندن شعرِ(رفتند یاران،چابک سواران...).چشمش برق میزد.گفت:(تو همونی که دلم میخواست، کاش منم همونی شم که تو دلت میخواد).مدام زیر لب میگفت:(شکر که جور شد،شکر که همونی که میخواستم شد ،شکر که همه چیز طبق میلم جلو میره شکر ).موقع امضای سند ازدواج دستم میلرزید ،مگر تمامی داشت.شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی،ولی باورم نمی‌شد تا این حد.امضاها مثل هم در نمی‌آمد. زیرزیرکی میخندید:(چرا دستت میلرزه؟نگاه کن!همه امضاها کج و کوله شده.).بعد از مراسم عقد رفتم آرایشگاه، قرار شد خودش بیاید دنبالم.دهان خانواده اش باز مانده بود که چه طور زیر بار رفته بیاید آتلیه. اصلا خوشش نمی‌آمد، وقتی دید من دوست دارم،کوتاه آمد. ولی وقتی آمد آنجا،قصه عوض شد.سه چهارساعت بیشتر نبود که باهم محرم شده بودیم.یخم باز نشده بود،راحت نبودم. خانم عکاس برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر، این قدر مسخره بازی در می‌آورد که در عکس ها بخندم.همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنام دانشگاه آزاد.پشت فرمان بلند بلند میخواند:(دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم/خیلی حسین زحمت ما را کشیده است). کنار قبور شهدا شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل.یا روزهایی افتادم که با بچه ها می‌آمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود.بودنش بساط شوخی را فراهم می‌کرد که(این باز اومده سراغ ارث پدرش). سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد.حتی آمده و از آن ها خواسته بتواند راضی ام کند به ازدواج.میگفت قبل از اینکه قضیه ازدواجمان مطرح شود،خیلی از دوستانش می آمدند و درباره من از او مشورت میخواستند.حتی به او گفته بودند که برایشان از من خواستگاری کند.غش غش می‌خندید که (اگه می گفتم دختر مناسبی نیست،بعدا به خودم میگفتن پس چرا خودت گرفتیش؟اگه هم میگفتم برای خودم میخوام که معلوم نبود تو بله بگی!حتی گفت:اگه اسلام دست و پام نبسته بود،دلم خواست شما رو یه کتک مفصل بزنم.😁آن کَل کَل های قبل از ازدواج، تبدیل شدند به شوخی و بذله گویی.آن شب هرچه شهید گمنام در شهربود،زیارت کردیم.
❤️قصّه دلبری ❤️۱۶ فردای روز عقد رفتیم خانه خاله مادرش. آنجا هم سرِ ماجرا وصل میشد به شهادت.همسر شهید بود،شهید موحدین. روز بعد از عقد نرفتم امتحان بدهم.محمدحسین هم ظهرش امتحان داشت.با اعتماد به نفس،درس نخوانده رفت سر جلسه.قبل از امتحان نشسته بود پای یکی از رفقایش که کل درس را ده دقیقه برایش بگوید.جالب اینکه آن درس را پاس کرد.قبل از امتحان زنگ زد که (دارم میبینمت ).گفتم:برو امتحان بده که خراب نشه.پشت گوشی خندید که (اتفاقا میام که امتحانم خراب نشه)آمد.گوشه حیاط ایستاد،چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم.دوباره این جمله را تکرار کرد:تو همونی که دلم خواست،کاش منم همونی بشم که تو دلت میخواد.رفت که بعد از امتحان ،زود برگردد. تولدش روز بعد از عقدمان بود.هدیه خریده بودم،:پیراهن،کمربند،ادکلن.نمیدانم چقدر شد،ولی به خاطر دارم چون میخواستم خیلی مایه بگذارم،همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد.بعد از ناهار، یک دفعه با کیک و چند تا شمع رفتم داخل اتاق .شوکه شد.خندید:(تولد منه؟تولد توئه؟اصلا کی به کیه؟)وقتی کادو را بهش دادم گفت:سه تا؟خندیدم که(دوست داشتم).نگاهی به مارک پیراهنش انداخت و طوری که تو ذوقم نزده باشد،به شوخی گفت:اگر ساده ترم میخریدی ،به جایی برمی‌خورد. یک پیس از ادکلن را زد کف دستش.معلوم بود خیلی از بویش خوشش آمده .(لازم نکرده فرانسوی باشه. مهم اینه که خوش بو باشه.برای کمر بند چرم دورو هم حرفی نزد.آخر سر خندید که بهتر نبود خشکه حساب میکردی میدادم هیئت ‌؟ ☺️☺️ سر جلسه امتحان،بچه ها با چشم و ابرو به من تبریک می‌گفتند.صبرشان نبود بیایم بیرون تا ببینند با چه کسی ازدواج کرده ام.جیغی کشیدند،شبیه همان جیغ خودم وقتی که خانم ابویی گفت؛(محمدخانی آمده خواستگاری ت). گفتند:ما رو دست انداختی؟هرچه قسم و آیه خوردم،باورشان نشد. به من زنگ زد آمده نزدیک دانشگاه. پشت سرم آمدند که ببینند راست می‌گویم یا شوخی میکنم.نزدیک در دانشگاه گفتم؛اینها باور کردید؟اون جا منتظرمه. گفتند:نه !تا سوار موتور نشی،باور نمی‌کنیم.وقتی نشستم پشت سرش،پرسید:این همه لشکر کشی برای چیه؟همین طور که به چشم های باباقوری بچه ها میخندیدم،گفتم:اومدن ببینن واقعا تو شوهرمی یا نه.😁 البته آن موتور تریل معروفش را نداشت.کلا آن موتور وقف هیئت بود.عاشق موتور سواری بودم ،ولی بلد نبودم چطور باید با حجاب کامل بنشینم روی موتور.خانم های هیئت یادم دادند.راستش تا قبل از ازدواج سوار نشده بودم. چندبار با اصرار،دایی ام را مجبور کرده بودم که من را بنشاند ترک م تور همین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 السَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ اَوْلِیآئِهِ... 🌺سلام بر تو ای مولایی که همچون پدران پاکت، بر ذره ذره این عالم ولایت داری. 🌺سلام بر تو و بر روزی که زیر پرچم ولایت تو جهان آباد خواهد شد. 📚 بحار الأنوار، ج‏ ۹۹، ص ۱۱۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا