eitaa logo
کانال محتوای تبلیغی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا سلام الله علیها
2.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2.7هزار فایل
*این کانال محتوای تبلیغ عمومی می باشد که توسط اساتید و مبلغان تولید شده و با توجه به مناسبت های تبلیغی بارگذاری می شود.* «کپی مطالب به همراه لینک» @mohtavayetablighJameaAlZahra «.« ارتباط با ادمین».» @admin_mobaleghan
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۸ 🌞امروز طلوع آفتاب رو دیدیم! آیا مـطمئنیم؛ غروبش رو هم می بینیم؟ با تکبر راه نریم! با غرور حرف نزنیم! شاید آخرِ امروزمون، به مقصدی که براش برنامه ریختیم؛ ختم نشه 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیزده آبان جلوه‌ی ایستادگی.pdf
785.6K
🔖فیش منبر🔖 💠 فیش سخن 💠 جلوه ی ایستادگی 🗓 مناسبت :13 آبان 📌 موضوع: سیزده آبان جلوه ی ایستادگی و مقاومت 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
رهایی از بردگی اوج استکبار ستیزی_ 13 آبان.pdf
498.2K
🔖فیش منبر🔖 💠 فیش سخن 💠 🌀 «رهایی از بردگی، اوج استکبار ستیزی» 🗓 مناسبت :13 آبان 📌 موضوع: روز 13 آبان، روز دشمن شناسی است. از کانال حکمتِ بیان 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام قولا من رب رحیم با در خدمت شما عزیزان هستم گرامیداشت یوم الله ،روز ملی مبارزه با آیات ۱۴۶ تا ۱۵۱ آل عمران 💠موضوع: پیرامون و نصرت الهی به ویژه با تطبیق بر جریان های روز و مسئله فلسطین و سخنرانی سیدحسن نصرالله وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيّٖ قَٰاتَلَ مَعَهُۥرِبِّيُّونَ كَثِير فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱستَكَانُواْۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلصَّـٰابِرِينَ(١٤٦) وَمَا كَانَ قَولَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسرَافَنَا فِيٓ أَمرِنَا وَثَبِّت أَقدَامَنَا وَٱنصُرنَا عَلَى ٱلقومِ ٱلۡكَٰفِرِينَ(١٤٧) فَـأثابَهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنيَا وَحُسنَ ثَوَابِ ٱلأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلمُحسِنِينَ (١٤٨) يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِيعُواْ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُم عَلَىٰٓ أَعقَٰابِكُم فَتَنقَلِبُواْ خَٰاسِرِينَ(١٤٩) بَلِ ٱللَّهُ مَولَاكُم وَهُوَ خَيرُ ٱلنَّـٰاصِرِينَ(١٥٠) سَنُلقِي فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلرُّعبَ بِمَآ أَشرَكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَم يُنَزِّل بِهِۦسُلطَٰانا وَمَأوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَ بِئسَ مَثوَى ٱلظَّـٰلِمِينَ(١٥١) 🔵توضیح بحث را در صوت بالا👆بشنوید 🎤&✍مهران شفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tabassome Fatemeh: دلیل اینکه تمام تلاش تو این بوده که حتی حفاظتی ها را گول بزنی و در سوریه بمانی، عشق به خانم زینب (س) بوده. بعدها متوجه شدم که یک بار در حرم مردی سوال پیچت میکند. شک میکنی که از بچه های حفاظت باشد، توسل میکنی به بی بی و کارساز میشود. وقتی میگویی:((دست از سرم بردار!)) میگوید:((به این شرط که کس دیگری رو از ایران اینجا نکشونی و راه و چاه رو یادش ندی.)) قبول میکنی و از بی بی تشکر میکنی که کمکت میکند از دست او در بروی. بعد ها بود که فهمیدم در سفر دومت به سوریه، دوره آموزش تک تیراندازی را دیده ای و چون در آزمون قناسه رتبه خوبی آورده بودی، به عنوان تک تیرانداز وارد شدی. آشنایی ات با ابوحامد و فاطمیون قصه مفصلی دارد. شب هفتم محرم میروی حرم حضرت زینب (س) و به گروهی میرسی که به زبان فارسی عزاداری میکردند. دقت که میکنی میبینی افغانستانی اند. با یکی از آنها دوست میشوی و او راه چگونه پیوستن به فاطمیون را به تو یاد میدهد.به ایران که برمیگردی نقشه سفر به مشهد و گرفتن پاسپورت افغانستانی را میکشی. مدتی بعد برای سومین بار به سوریه میروی. یک سفر بالا بلند که 25روزش را در پادگانی در ایران آموزش میبینی، درحالی که ما فکر میکردیم در سوریه هستی و با وجود اینکه گوشی ات روشن بود، جواب نمیدادی. یک بار آنقدر زنگ زدم که آقایی جواب داد:((سید ابراهیم توی پادگانه، اما نمیتونه جواب بده.)) _سید ابراهیم؟ پادگان؟ _یعنی نگفته میاد اینجا؟ _خیر! _لابد مصلحت رو در این دیده خواهر! _مصلحت؟ تلفن قطع شده بود. من همان طور آرام نشسته و زل زده بودم به دیوار رو به رو: پس من چی آقا مصطفی؟ رفتم سراغ دفترم. باید همه عاشقی ام را در دل نوشته هایم می ریختم. با خودکار هفت رنگ برایت نوشتم: مرد من، هرجا میروی من راهم با خودت ببر مثل باد که گرده گل را. در اوضاع و احوالی که نمیشد با تو تماس گرفت، نمیشد نامه داد و نمیشد نزدت آمد، باید روی همین دفتر جلد چرمی خم میشدم و در کاغذ های صورتی اش مینوشتم. هر چند مطمئن بودم وقتی بیایی، نیم نگاهی هم به آن نخواهی انداخت. روزی که فهمیدم باردار شده ام با خودم گفتم: به این بهانه میکشونمش ایران. حالم اصلا خوب نبود. دکتر که جواب آزمایشم را دید گفت:((باید استراحت کنی، دور از استرس!)) با اولین تلفن که زدی، وقتی گفتم قراره دوباره مادر شوم و دکتر گفته باید استراحت کنم. فکر کردم سراسیمه می آیی، اما جوابت باعث شد بدنم یخ بزند:((حالا که نمیتونم بیام. بعدا!)) لااقل برای تست غربالگری ام بیا! _تا ببینم چی میشه. فاطمه از کلاس قرآنش جا نمونه! _با این وضعیت که نمیتونم ببرمش کلاس و بیارمش! _هر طور هست ببرش سمیه! دوست دارم دخترم حافظ قران بشه! با حال خرابم، او را میبردم و می آوردم. یک شب که حال برادرم بد شده بود و با پدرم او را بردیم درمانگاه، گوشی ام زنگ خورد. به صفحه روشنش نگاه کردم، شماره ایران افتاده بود، پاسخ که دادم تو بودی ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا .... که نبض دلـ💔ـم ... از شتاب افتاده است سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام: ✍️ ما عَفا عَنِ الذَّنبِ مَن قَرَّعَ بِهِ؛ 💠 كسى كه به‌واسطه گناه كسى را سرزنش كند، گذشت نكرده است. 📚 غرر الحكم: حدیث ۹۵۶۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدیه میکنیم ثواب تلاوت این صفحه از قرآن کریم را به وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهما السلام 🌷 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹دعاى روز يكشنبه‏ 🍃بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌷بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو إِلاَّ فَضْلَهُ وَ لاَ أَخْشَى إِلاَّ عَدْلَهُ‏ وَ لاَ أَعْتَمِدُ إِلاَّ قَوْلَهُ وَ لاَ أُمْسِكُ إِلاَّ بِحَبْلِهِ ‏ 🍃بِكَ أَسْتَجِيرُ يَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوَانِ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ‏ وَ مِنْ غِيَرِ الزَّمَانِ وَ تَوَاتُرِ الْأَحْزَانِ وَ طَوَارِقِ الْحَدَثَانِ‏ وَ مِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ 🌷وَ إِيَّاكَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِيهِ الصَّلاَحُ وَ الْإِصْلاَحُ‏ وَ بِكَ أَسْتَعِينُ فِيمَا يَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الْإِنْجَاحُ‏ وَ إِيَّاكَ أَرْغَبُ فِي لِبَاسِ الْعَافِيَةِ وَ تَمَامِهَا وَ شُمُولِ السَّلاَمَةِ وَ دَوَامِهَا 🍃وَ أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ‏ وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطَانِكَ مِنْ جَوْرِ السَّلاَطِينِ ‏ 🌷فَتَقَبَّلْ مَا كَانَ مِنْ صَلاَتِي وَ صَوْمِي ‏وَ اجْعَلْ غَدِي وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِي وَ يَوْمِي ‏وَ أَعِزَّنِي فِي عَشِيرَتِي وَ قَوْمِي وَ احْفَظْنِي فِي يَقَظَتِي وَ نَوْمِي ‏فَأَنْتَ اللَّهُ خَيْرٌ حَافِظاً وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏ 🍃 اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ فِي يَوْمِي هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْآحَادِ مِنَ الشِّرْكِ وَ الْإِلْحَادِ وَ أُخْلِصُ لَكَ دُعَائِي تَعَرُّضاً لِلْإِجَابَةِ وَ أُقِيمُ عَلَى طَاعَتِكَ رَجَاءً لِلْإِثَابَةِ 🌷فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَيْرِ خَلْقِكَ الدَّاعِي إِلَى حَقِّكَ‏ وَ أَعِزَّنِي بِعِزِّكَ الَّذِي لاَ يُضَامُ وَ احْفَظْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لاَ تَنَامُ‏ وَ اخْتِمْ بِالاِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ أَمْرِي وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.‏ 🦋🍃🦋 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۹ ✴️از آدمای دور و بَرِت، از نعمتهای زندگیت، و از سرمایه هایی که داری؛ تا می تونی لذّت ببر و استفاده کن! ❌اما اونقدر مشغولشون نشو که از آماده شدن برای تولدت، جا بمونی
_کی رسیدی؟ _بعد از ظهر. _تو که جز یه بار هیچوقت پادگان نمیرفتی؟ _این بار آوردنمون. فردا میام پیشت. شک کردم:((یه چیزیت شده آقا مصطفی، راستش رو بگو!)) _این چه حرفیه؟ _مطمئنم بیمارستان بقیه الله هستی! _اول مجروحم میکنی بعد میکُشی! _حالا که حرف نمیزنی، میام بقیه الله! با ناراحتی گوشی را قطع کردم که دوباره زنگ زدی:((نیا سمیه، الان وقت اینجا اومدن نیست!)) _پس اعتراف میکنی که بیمارستانی؟ _خیلی خب، بیمارستانم! _همین حالا راه می افتم! _حداقل به پدرم نگو! _قول نمیدم! همراه پدر و مادرم آمدیم بیمارستان. در طول مسیر زنگ زدم به پدرت، مگر میشد به او خبر نداد:((نگران نشین. انگار مصطفی مجروح شده، ما داریم میریم بقیه الله، اگه خبری شد زنگ میزنم.)) دوباره صدای زنگ تلفن بلند شد:((داری میای؟)) _نزدیک بیمارستانم. _نترسی سمیه، فقط پام کمی آسیب دیده! با خودم فکر کردم: حتما قطع نخاع شدی یا شاید هم جفت پاهات رو از دست دادی یا شاید هم ویلچر نشین شدی. اگه هم شده باشی عیبی نداره، با خودم میبرمت این طرف و آن طرف. تو فقط نفس بکش. اتفاقا اگه دست و پات قطع شده باشه خوبه، چون سوار ویلچرت میکنم و باهم میریم خرید، خودم هم بسته های خرید رو میگذارم روی پاهات و ویلچرت رو هُل میدم و همونطور که با تو حرف میزنم از حاشیه پیاده رو میارمت خونه. چه کیفی میده اگه بارونم نم نم بباره! تا برسیم بیمارستان، هزار تا فکر در سرم می چرخید. مردم و زنده شدم. در بیمارستان، از اطلاعات سراغت را گرفتم. گفتند بخش پنج هستی. دیگر به پدر و مادرم کار نداشتم. بخش پنج سالن بزرگی بود، دو طرف آن هم اتاق و انتهایش یک در شیشه ای. درحالی که با خود میگفتم الان میبینمش الان میبینمش، در اتاق ها سرک میکشیدم. به نفس نفس افتاده بودم که دیدمت. داخل یکی از اتاق ها روی تختی دراز کشیده بودی که ملحفه آبی کم رنگی داشت، دماغت تیغ کشیده و رنگت زرد شده بود. درحالی که خیس عرق شده بودم، آمدم جلو و جلوتر. ملحفه را با یک دست از روی پایت کنار زدم، پایت آتل پیچ بود. فاطمه را گذاشتم روی پایت و با گوشی عکس گرفتم! با خوشحالی گفتم:((خداروشکر حداقل چند روزی مهمون خودمی!)) سعی داشتی فاطمه را که گریه میکرد آرام کنی:((اگه میدونستم این قدر از مجروحیتم خوشحال میشی، زود تر مجروح میشدم!)) _به فکر خودم میخندم. فکر میکردم قطع نخاع یا نابینا شدی، اما حالا خوش حالم که سالمی! _سالمم؟ _آره همین که نفس میکشی، همین که مجبوری بمونی و برای آزمایش غربالگری کنارم باشی، بقیه ش دیگه مهم نیست! فاطمه آرام شده بود و با ریش هایت بازی میکرد. پرنده ای پشت پنجره میخواند. آن موقع شب چه وقت خواندن بود! نمیدانستم چه کار کنم. چند بار دور تختت چرخیدم که تازه متوجه پدر و برادرم شدم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یوسف‌ترین نشانه‌ے یعقوب اهل بیتــ شد پاره پاره قلبـــ زلیخا ظہور کن با پرچمی کہ نام حسین است نقش آن با مشڪ ساقی از دل دریـا ظہور کن... 🍀سلام بر تـو ای پرچم برافراشته...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حدیث روز💠 🔶شیعیان اهل هدایت وفتح وسفر هستند 🔰عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:  🔺شِيعَتُنَا أَهْلُ اَلْهُدَى وَ أَهْلُ اَلتُّقَى وَ أَهْلُ اَلْخَيْرِ وَ أَهْلُ اَلْإِيمَانِ وَ أَهْلُ اَلْفَتْحِ وَ اَلظَّفَرِ . ✅ امام صادق عليه السلام فرمود: شيعيان ما اهل هدايت و اهل تقوى و اهل خير و اهل ايمان و اهل فتح و ظفر ميباشند (درهاى رحمت خدا بروى آنها گشوده و بكمال سعادت خود رسيده‌اند). 📚  الکافي  ,  جلد۲  صفحه ۲۳۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا